کمیسیون #حقیقت و #آشتی
«#صلح تنها به مفهوم عدم وجود مناقشه نیست؛ صلح ایجاد محیطی است که درآن همه بتوانند، بدون توجه به #نژاد، رنگ، عقیده و مرام، دین، جنسیت، #طبقه، پایگاه اجتماعی، یا هر نشانه دیگرمشخص کننده #تفاوت اجتماعی، رشد کنند و شکوفا شوند. #دین، #قومیت، #زبان، سنت های #فرهنگی، اجتماعی #تمدن_انسانی را غنی می سازند، و به غنا و قدرت تنوع ما می افزایند. چرا باید اجازه داده شود این عوامل دلیل تفرقه شوند؟ اگر بگذاریم چنین شود #انسانیت مشترک خود را خوار و حقیر کرده ایم. ...»
امروز سالگرد درگذشت نلسون #ماندلا ، رهبر #جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی است.در این ویدئو کوتاه خانم مهرانگیز کار از «کمسیون حقیقت و آشتی» نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی میگوید و قیاس کوتاهی دارد با اعدامهای اول #انقلاب که پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت.
ویدیوی کامل را اینجا ببینید: https://goo.gl/MOEzCb
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«#صلح تنها به مفهوم عدم وجود مناقشه نیست؛ صلح ایجاد محیطی است که درآن همه بتوانند، بدون توجه به #نژاد، رنگ، عقیده و مرام، دین، جنسیت، #طبقه، پایگاه اجتماعی، یا هر نشانه دیگرمشخص کننده #تفاوت اجتماعی، رشد کنند و شکوفا شوند. #دین، #قومیت، #زبان، سنت های #فرهنگی، اجتماعی #تمدن_انسانی را غنی می سازند، و به غنا و قدرت تنوع ما می افزایند. چرا باید اجازه داده شود این عوامل دلیل تفرقه شوند؟ اگر بگذاریم چنین شود #انسانیت مشترک خود را خوار و حقیر کرده ایم. ...»
امروز سالگرد درگذشت نلسون #ماندلا ، رهبر #جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی است.در این ویدئو کوتاه خانم مهرانگیز کار از «کمسیون حقیقت و آشتی» نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی میگوید و قیاس کوتاهی دارد با اعدامهای اول #انقلاب که پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت.
ویدیوی کامل را اینجا ببینید: https://goo.gl/MOEzCb
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
YouTube
جلسه سوم جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی با مهرانگیز کار: کمیسیون حقیقت و آشتی
در این وبینار بررسی می شود که کمیسیون حقیقت و سازش چیست و سپس نمونه آفریقای جنوبی مورد بحث قرار می گیرد. تاریخچه، روند تشکیل، نحوه کار کمیسیون و اثرات آن در ...
پرچم و جامعهی گسسته: چشمکی که کودتای ترکیه به ما زد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کودتای ترکیه - هر داستانی که پشت سر داشته باشد - یک چیز را خوب نشان داد. عدهی زیادی از مردمی که با کودتا مخالف بودند، پرچمهایی در خانه داشتند که با آن به خیابان آمدند. پرچم*، یکی از اولین نمادهایی شد که آنان را به هم متصل میکرد و از این مردم ناآشنا با همدیگر، و نه لزوما موافق با هم، یک «ما»ی آشنا و همراه میساخت. بی آن که با هم حرفی بزنند یا همدیگر را بشناسند یا حتی در موافقت با اردوغان با هم توافق داشته باشند، پرچم به نماد و نشانهای برای پیوند میان آنان بدل شد، پیوندی در دفاع از کشور، دموکراسی موجودش (با همهی مشکلات و تهدیداتش) و در مخالفت با کودتا.
حالا فکر کنیم که اگر در وضعیتی مشابه در ایران ما چنین اتفاقی میافتاد چه نشانه و نمادی میتوانست به کار آن پیوند بیاید؟ چه چیزی ما را در این لحظات - بی هر سخن و استلالی - میتواند به هم متصل کند و پیوند دهد؟ چه چیزی به باور ما مشترک میآید و ما را به شکلی نسبتاً همگانی میانگیزاند؟
همین پرچم را در نظر بگیرید. چقدر از ما ایرانیها اصلاًدر خانه پرچم داریم. همین نداشتن پرچم در خانه اولین نشانهی چه چیزهاست؟ اگر پرچم داشته باشیم، و مثل ایرانیهای خارج نشین آزاد باشیم که با پرچمی که فکر میکنیم نماد ایران است بخواهیم بیرون بیاییم، خودش تازه آغاز اختلافهاست. حتی در مواردی مثل مسابقات ورزشی (مثلا، جام جهانی فوتبال) نیز که پرچم قرار است نماد این پیوند در موضوعی غیر سیاسی شود، با حضور سه - چهار نوع پرچم روبرو میشویم که معنای پیوند نمادین را در اساس به هم میریزد.
این که در جامعهی ما به ندرت نمادی پیدا میشود که بتواند جمع کثیری را بی گفت و گو به هم دیگر پیوند دهد، فقط یکی از نشانه های جامعهی از هم گسستهی ماست. جامعهای که در مورد دلایل همزیستی و پیوندهایش، دلیلی زنده و انگیزاننده ندارد، مگر خطی بی جان که مرز جامعهی ایران را روی نقشههای رسمی، از جامعههای دیگر جدا میکند. ما در درون خطوط مرزی این گربه به سر میبریم، اما نه با شوق با هم زندگی کردن، نه به خاطر دلایلی که برای زندگی همزیستانه داریم. ما از روی اتفاق و شاید هم از سر ناچاری با هم به سر میبریم، اتفاق و ناچاریای که وقتی نباشد یا راه مهاجرت در پیش میگیریم و از این گربه فرار میکنیم یا راه تخطی از نظمی که به زور میخواهد ما را در این گربه کنار یکدیگر نگه دارد.
---------------
* در این جا قصد ندارم سایر نمادها (مثلا نمادهای مذهبی) را که دست کم موجب پیوند میان هوادارن اردوغان میشود نادیده بگیرم، بلکه میخواهم بر عنصری فراگیرتر تاکید کنم که پرچم نشانهی آن است.
https://telegram.me/hghazian
plus.google.com/u/0/110864597246369747428/posts
#ترکیه #کودتا #اردوغان #پرچم #نماد #همبستگی #پیوستگی #پیوند #استانبول #ایران #کودتایترکیه #دموکراسی #تفاوت #همزیستی #گربه
@Tavaana_TavaanaTech
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کودتای ترکیه - هر داستانی که پشت سر داشته باشد - یک چیز را خوب نشان داد. عدهی زیادی از مردمی که با کودتا مخالف بودند، پرچمهایی در خانه داشتند که با آن به خیابان آمدند. پرچم*، یکی از اولین نمادهایی شد که آنان را به هم متصل میکرد و از این مردم ناآشنا با همدیگر، و نه لزوما موافق با هم، یک «ما»ی آشنا و همراه میساخت. بی آن که با هم حرفی بزنند یا همدیگر را بشناسند یا حتی در موافقت با اردوغان با هم توافق داشته باشند، پرچم به نماد و نشانهای برای پیوند میان آنان بدل شد، پیوندی در دفاع از کشور، دموکراسی موجودش (با همهی مشکلات و تهدیداتش) و در مخالفت با کودتا.
حالا فکر کنیم که اگر در وضعیتی مشابه در ایران ما چنین اتفاقی میافتاد چه نشانه و نمادی میتوانست به کار آن پیوند بیاید؟ چه چیزی ما را در این لحظات - بی هر سخن و استلالی - میتواند به هم متصل کند و پیوند دهد؟ چه چیزی به باور ما مشترک میآید و ما را به شکلی نسبتاً همگانی میانگیزاند؟
همین پرچم را در نظر بگیرید. چقدر از ما ایرانیها اصلاًدر خانه پرچم داریم. همین نداشتن پرچم در خانه اولین نشانهی چه چیزهاست؟ اگر پرچم داشته باشیم، و مثل ایرانیهای خارج نشین آزاد باشیم که با پرچمی که فکر میکنیم نماد ایران است بخواهیم بیرون بیاییم، خودش تازه آغاز اختلافهاست. حتی در مواردی مثل مسابقات ورزشی (مثلا، جام جهانی فوتبال) نیز که پرچم قرار است نماد این پیوند در موضوعی غیر سیاسی شود، با حضور سه - چهار نوع پرچم روبرو میشویم که معنای پیوند نمادین را در اساس به هم میریزد.
این که در جامعهی ما به ندرت نمادی پیدا میشود که بتواند جمع کثیری را بی گفت و گو به هم دیگر پیوند دهد، فقط یکی از نشانه های جامعهی از هم گسستهی ماست. جامعهای که در مورد دلایل همزیستی و پیوندهایش، دلیلی زنده و انگیزاننده ندارد، مگر خطی بی جان که مرز جامعهی ایران را روی نقشههای رسمی، از جامعههای دیگر جدا میکند. ما در درون خطوط مرزی این گربه به سر میبریم، اما نه با شوق با هم زندگی کردن، نه به خاطر دلایلی که برای زندگی همزیستانه داریم. ما از روی اتفاق و شاید هم از سر ناچاری با هم به سر میبریم، اتفاق و ناچاریای که وقتی نباشد یا راه مهاجرت در پیش میگیریم و از این گربه فرار میکنیم یا راه تخطی از نظمی که به زور میخواهد ما را در این گربه کنار یکدیگر نگه دارد.
---------------
* در این جا قصد ندارم سایر نمادها (مثلا نمادهای مذهبی) را که دست کم موجب پیوند میان هوادارن اردوغان میشود نادیده بگیرم، بلکه میخواهم بر عنصری فراگیرتر تاکید کنم که پرچم نشانهی آن است.
https://telegram.me/hghazian
plus.google.com/u/0/110864597246369747428/posts
#ترکیه #کودتا #اردوغان #پرچم #نماد #همبستگی #پیوستگی #پیوند #استانبول #ایران #کودتایترکیه #دموکراسی #تفاوت #همزیستی #گربه
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from روز + نامه - نگین حسینی (Negin Hosseini)
مژگان صابری، بازیگر فیلم شعله ور در کنفرانس خبری جشنواره فیلم فجر، سوژه خنده و تمسخر و توهین عده ای از خبرنگاران و کاربران فضای مجازی شد، چون برای "حرکات عجیب و غریب" و "غیرمتعارف" او، دلایل زیادی وجود داشت:
- خواسته جلب توجه کند و متفاوت از دیگران باشد.
- گُل زده بود و در حالی که تلاش می کرد نشان ندهد که مواد کشیده، کنترل رفتارش را نداشت.
- می خواهد پا بگذارد جای پای "الکسیس"، ستاره دنیای پورن.
و ...
اینستاگرام، توییتر و حتی سایت های خبری ظاهرا معتبر پر شد از جوک و تمسخر عده زیادی از کاربران. تا اینکه خبر رسید که مژگان صابری اوتیسم دارد. عده ای به رو نیاوردند، عده ای پست و کامنتهایشان را پاک کردند، عده ای با شرمندگی عذرخواهی کردند، عده ای دیگر هم معترض شدند که اصلا چرا شخصی با چنین شرایطی باید به داخل جامعه بیاید؟ اگر او اینقدر "مریض" است چرا او را به کنفرانس مطبوعاتی "آورده اند"؟ اصلا چطور با وجود اینهمه "مشکل" فیلم بازی کرده...
همین چند خط، واقعیت های تلخی را در مورد جامعه و اوتیسم بیان می کند:
1. با وجود اینکه دامنه اطلاع رسانی در مورد اوتیسم و شرایط مشابه بسیار گسترده تر شده، هنوز اوتیسم و اسپرگر و اختلال های مشابه به درستی شناخته نشده و جمعیت زیادی حین مواجهه با این افراد، نمی توانند تشخیص بدهند که فرد اوتیسم دارد یا نمی دانند چه کنند (و یا مسخره می کنند). متاسفانه گسترش مواد روانگردان و تبعات ناشی از آن، امکان اشتباه و قضاوت عجولانه را بیشتر کرده اما مهم این است که مردم در مواجهه با کسی که رفتاری متفاوت دارد، لحظه ای تردید کنند که شاید فرد اوتیسم و اختلال های مشابه دارد، پیش از آنکه محکم و قاطع قضاوت کنند که "مواد زده" و او را دستمایه تمسخر و طنز قرار دهند.
2. اوه، این بازیگر اوتیسم دارد؟! پس چرا نگفتند "مریض" است؟ چرا او را به کنفرانس مطبوعاتی "آورده اند"؟ اصلا چرا باید در جایی به این شلوغی حاضر شود؟ این فرد چطور توانسته فیلم بازی کند؟ تک تک این سوالات نشان می دهد که چند پیشداوری عمومی (و غلط) نسبت به اوتیسم و شرایط مشابه (و معلولیت های جسمی) وجود دارد: معلولیت ها، اوتیسم و شرایط مشابه، مساوی "بیماری" تلقی می شوند. عده ای فکر می کنند کسانی که اینقدر "مریضند"، باید از طرف دیگرانِ غیربیمار کنترل شوند و به جایی شلوغ "آورده" شوند یا نشوند. آنها نباید وارد جامعه شوند، باید در خانه بنشینند و فعالیت اجتماعی نداشته باشند.
در حالی که همه این گزاره ها از اساس غلط و نادرستند. بسیاری از معلولیت های جسمی و شرایط متفاوت فکری، بیماری نیستند. بسیاری از افرادی که این شرایط را دارند، خودشان می توانند تصمیم بگیرند و عمل کنند. سهم آنها از فرصت ها و امکانات اجتماعی نیز به اندازه سهم تک تک افراد جامعه است و به صرف اینکه معلولیت یا شرایطی متفاوت دارند، نباید از هستی اجتماعی ساقط شوند. هیچ فردی حق ندارد به دیگری که به نوعی متفاوت است، توصیه کند "با این شرایط بهتر نبود در خانه می ماندی؟" این دلسوزی و خیرخواهی نیست؛ توهین است و پایمال کردن حق یک نفر. اوتیسم به معنی در خانه نشستن نیست. فردی که معلولیت جسمی و یا اوتیسم دارد و خانواده او، همانقدر حق دارند در پارک و سینما و اتوبوس و شهربازی و خرید و رستوران حاضر شوند که دیگریِ غیر معلول و غیراوتیسم.
3. حضور مژگان صابری که گفته شده اوتیسم دارد، در مقابل دوربین های خبرنگاران، هرچند باعث شد مورد تمسخر و توهین قرار بگیرد، چند نکته مفید هم دارد: دوربین ها روی اوتیسم زوم کرده اند و شکارش کرده اند، مردم ببینید! اوتیسم همین است، و البته روی طیفی بزرگ، حالتها و رفتارهای افراد اوتیستیک متفاوت است. این رویارویی دوربین ها و فرد، کمک می کند به شناخته شدنِ هرچه بیشتر این شرایط. مردم می بینند، قضاوت می کنند، حتی مسخره و توهین می کنند، اما در نهایت، عده ای می فهمند و یاد می گیرند. افراد دارای اوتیسم هم باید در جامعه و مقابل دوربین ها باشند و خودشان را با همه تفاوت هایشان نشان دهند.
* نگین حسینی، روزنامه نگار و فعال حقوق معلولیت
@neginpaper
#اوتیسم #مژگان_صابری #تفاوتها
لینک توییتر: https://twitter.com/NeginPaper/status/960207361737674753
- خواسته جلب توجه کند و متفاوت از دیگران باشد.
- گُل زده بود و در حالی که تلاش می کرد نشان ندهد که مواد کشیده، کنترل رفتارش را نداشت.
- می خواهد پا بگذارد جای پای "الکسیس"، ستاره دنیای پورن.
و ...
اینستاگرام، توییتر و حتی سایت های خبری ظاهرا معتبر پر شد از جوک و تمسخر عده زیادی از کاربران. تا اینکه خبر رسید که مژگان صابری اوتیسم دارد. عده ای به رو نیاوردند، عده ای پست و کامنتهایشان را پاک کردند، عده ای با شرمندگی عذرخواهی کردند، عده ای دیگر هم معترض شدند که اصلا چرا شخصی با چنین شرایطی باید به داخل جامعه بیاید؟ اگر او اینقدر "مریض" است چرا او را به کنفرانس مطبوعاتی "آورده اند"؟ اصلا چطور با وجود اینهمه "مشکل" فیلم بازی کرده...
همین چند خط، واقعیت های تلخی را در مورد جامعه و اوتیسم بیان می کند:
1. با وجود اینکه دامنه اطلاع رسانی در مورد اوتیسم و شرایط مشابه بسیار گسترده تر شده، هنوز اوتیسم و اسپرگر و اختلال های مشابه به درستی شناخته نشده و جمعیت زیادی حین مواجهه با این افراد، نمی توانند تشخیص بدهند که فرد اوتیسم دارد یا نمی دانند چه کنند (و یا مسخره می کنند). متاسفانه گسترش مواد روانگردان و تبعات ناشی از آن، امکان اشتباه و قضاوت عجولانه را بیشتر کرده اما مهم این است که مردم در مواجهه با کسی که رفتاری متفاوت دارد، لحظه ای تردید کنند که شاید فرد اوتیسم و اختلال های مشابه دارد، پیش از آنکه محکم و قاطع قضاوت کنند که "مواد زده" و او را دستمایه تمسخر و طنز قرار دهند.
2. اوه، این بازیگر اوتیسم دارد؟! پس چرا نگفتند "مریض" است؟ چرا او را به کنفرانس مطبوعاتی "آورده اند"؟ اصلا چرا باید در جایی به این شلوغی حاضر شود؟ این فرد چطور توانسته فیلم بازی کند؟ تک تک این سوالات نشان می دهد که چند پیشداوری عمومی (و غلط) نسبت به اوتیسم و شرایط مشابه (و معلولیت های جسمی) وجود دارد: معلولیت ها، اوتیسم و شرایط مشابه، مساوی "بیماری" تلقی می شوند. عده ای فکر می کنند کسانی که اینقدر "مریضند"، باید از طرف دیگرانِ غیربیمار کنترل شوند و به جایی شلوغ "آورده" شوند یا نشوند. آنها نباید وارد جامعه شوند، باید در خانه بنشینند و فعالیت اجتماعی نداشته باشند.
در حالی که همه این گزاره ها از اساس غلط و نادرستند. بسیاری از معلولیت های جسمی و شرایط متفاوت فکری، بیماری نیستند. بسیاری از افرادی که این شرایط را دارند، خودشان می توانند تصمیم بگیرند و عمل کنند. سهم آنها از فرصت ها و امکانات اجتماعی نیز به اندازه سهم تک تک افراد جامعه است و به صرف اینکه معلولیت یا شرایطی متفاوت دارند، نباید از هستی اجتماعی ساقط شوند. هیچ فردی حق ندارد به دیگری که به نوعی متفاوت است، توصیه کند "با این شرایط بهتر نبود در خانه می ماندی؟" این دلسوزی و خیرخواهی نیست؛ توهین است و پایمال کردن حق یک نفر. اوتیسم به معنی در خانه نشستن نیست. فردی که معلولیت جسمی و یا اوتیسم دارد و خانواده او، همانقدر حق دارند در پارک و سینما و اتوبوس و شهربازی و خرید و رستوران حاضر شوند که دیگریِ غیر معلول و غیراوتیسم.
3. حضور مژگان صابری که گفته شده اوتیسم دارد، در مقابل دوربین های خبرنگاران، هرچند باعث شد مورد تمسخر و توهین قرار بگیرد، چند نکته مفید هم دارد: دوربین ها روی اوتیسم زوم کرده اند و شکارش کرده اند، مردم ببینید! اوتیسم همین است، و البته روی طیفی بزرگ، حالتها و رفتارهای افراد اوتیستیک متفاوت است. این رویارویی دوربین ها و فرد، کمک می کند به شناخته شدنِ هرچه بیشتر این شرایط. مردم می بینند، قضاوت می کنند، حتی مسخره و توهین می کنند، اما در نهایت، عده ای می فهمند و یاد می گیرند. افراد دارای اوتیسم هم باید در جامعه و مقابل دوربین ها باشند و خودشان را با همه تفاوت هایشان نشان دهند.
* نگین حسینی، روزنامه نگار و فعال حقوق معلولیت
@neginpaper
#اوتیسم #مژگان_صابری #تفاوتها
لینک توییتر: https://twitter.com/NeginPaper/status/960207361737674753
راههای تعامل بهتر شهروندان ناآشنا با جامعه رنگینکمانی، از دید مخاطبان توانا
«متاسفانه ما از بچگی آموزش میبینیم سرمون تو کار همه باشه. نمونهاش "امر به معروف و نهی از منکر". باید هر کس به خودش بفهمونه به چیزی که بهش ربط پیدا نمیکنه کاری نداشته باشه.» یکی از مخاطبان آموزشکده توانا.
در بسیاری از کشورهای جهان حقوق انسانی جامعه رنگینکمانی یا الجیبیتیکیو+ به طور قانونی از سوی دولتها و همچنین شهروندان به رسمیت شناخته شده است و روزانه به تعداد این کشورها نیز افزوده میشود. این در حالی است که جمهوری اسلامی نه تنها حقوق ابتدایی این شهروندان را به رسمیت نمیشناسد که هویت و خواست آنها را نوعی «انحراف جنسی» تلقی میکند، آنها را نادیده میگیرد، کرامت انسانیشان را زیر پا میگذارد و همواره رفتاری تبعیضآمیز با آنها دارد.
آموزشکده توانا در مهر ۱۴۰۰ با طرح این سوال که «چگونه میتوان راه زیستی بهتر و انسانیتر را برای دگرباشان جنسی هموار کرد؟»، نظر مخاطبان خود را درباره تعامل بهتر با شهروندان جامعه رنگینکمانی در ایران جویا شد.
در پاسخ به این سوال درصد بالایی از مخاطبان وجود «دین و مذهب» را بزرگترین مانع تعامل درست شهروندان با جامعه رنگینکمانی دانستهاند. مخاطبی میگوید: «با چشمانی پاك و ذهنی بدون آلودگی فكری و دينی به نام انسانيت.» برخی نیز «وجود جمهوری اسلامی» را عامل تبعیض و نادیدهگرفتن حقوق جامعه الجیبیتیکیو+ در ایران میدانند که همواره از اطلاعرسانی درباره حقوق انسانی این افراد جلوگیری میکند.
مخاطبانی نیز «آموزش همگانی و آگاهیرسانی» به شهروندانی که ریشههای مذهبی دارند، را لازمه پذیرفتهشدن حقوق، خواستهها و تفاوتهای تکتک شهروندان دانستهاند.
در میان پاسخدهندگان افرادی نیز معتقد بودند که بسیاری از دختران و پسران در جامعه ما همچنان با تابوهایی روبهرو هستند که حتی برای داشتن دوستدختر یا دوستپسر از سوی خانواده تنبیه و مواخذه میشوند، چه برسد به پذیرش شهروندان رنگینکمانی.
به نظر شما آموزشکده توانا به عنوان یک آموزشکده جامعه مدنی، برای آگاهیرسانی در شناخت حقوق انسانی جامعه رنگینکمانی در ایران چه اقدامات دیگری میتواند انجام دهد؟ اگر شما هم از اعضای جامعه رنگینکمانی هستید چه پیشنهادی دارید؟ ما چگونه میتوانیم در یاریرسانی به این قشر موثر باشیم؟
مشروح گزارش را اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/LGBTQ_And_People
#گزارش #جامعه_رنگین_کمانی #ال_جی_بی_تی #پذیرش #هویت_جنسی #تفاوت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«متاسفانه ما از بچگی آموزش میبینیم سرمون تو کار همه باشه. نمونهاش "امر به معروف و نهی از منکر". باید هر کس به خودش بفهمونه به چیزی که بهش ربط پیدا نمیکنه کاری نداشته باشه.» یکی از مخاطبان آموزشکده توانا.
در بسیاری از کشورهای جهان حقوق انسانی جامعه رنگینکمانی یا الجیبیتیکیو+ به طور قانونی از سوی دولتها و همچنین شهروندان به رسمیت شناخته شده است و روزانه به تعداد این کشورها نیز افزوده میشود. این در حالی است که جمهوری اسلامی نه تنها حقوق ابتدایی این شهروندان را به رسمیت نمیشناسد که هویت و خواست آنها را نوعی «انحراف جنسی» تلقی میکند، آنها را نادیده میگیرد، کرامت انسانیشان را زیر پا میگذارد و همواره رفتاری تبعیضآمیز با آنها دارد.
آموزشکده توانا در مهر ۱۴۰۰ با طرح این سوال که «چگونه میتوان راه زیستی بهتر و انسانیتر را برای دگرباشان جنسی هموار کرد؟»، نظر مخاطبان خود را درباره تعامل بهتر با شهروندان جامعه رنگینکمانی در ایران جویا شد.
در پاسخ به این سوال درصد بالایی از مخاطبان وجود «دین و مذهب» را بزرگترین مانع تعامل درست شهروندان با جامعه رنگینکمانی دانستهاند. مخاطبی میگوید: «با چشمانی پاك و ذهنی بدون آلودگی فكری و دينی به نام انسانيت.» برخی نیز «وجود جمهوری اسلامی» را عامل تبعیض و نادیدهگرفتن حقوق جامعه الجیبیتیکیو+ در ایران میدانند که همواره از اطلاعرسانی درباره حقوق انسانی این افراد جلوگیری میکند.
مخاطبانی نیز «آموزش همگانی و آگاهیرسانی» به شهروندانی که ریشههای مذهبی دارند، را لازمه پذیرفتهشدن حقوق، خواستهها و تفاوتهای تکتک شهروندان دانستهاند.
در میان پاسخدهندگان افرادی نیز معتقد بودند که بسیاری از دختران و پسران در جامعه ما همچنان با تابوهایی روبهرو هستند که حتی برای داشتن دوستدختر یا دوستپسر از سوی خانواده تنبیه و مواخذه میشوند، چه برسد به پذیرش شهروندان رنگینکمانی.
به نظر شما آموزشکده توانا به عنوان یک آموزشکده جامعه مدنی، برای آگاهیرسانی در شناخت حقوق انسانی جامعه رنگینکمانی در ایران چه اقدامات دیگری میتواند انجام دهد؟ اگر شما هم از اعضای جامعه رنگینکمانی هستید چه پیشنهادی دارید؟ ما چگونه میتوانیم در یاریرسانی به این قشر موثر باشیم؟
مشروح گزارش را اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/LGBTQ_And_People
#گزارش #جامعه_رنگین_کمانی #ال_جی_بی_تی #پذیرش #هویت_جنسی #تفاوت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech