زادروز شهیار قنبری راوی قصه دو ماهی
goo.gl/ZsneCJ
خانوادهاش اهل هنر بودند و او از کودکی با هنر مانوس بود. پدرش حمید قنبری، دوبلور معروف بود که در سال ۱۳۸۶ در تهران درگذشت. پدر صداپیشه، پردهخوان و یکی از نخستین خوانندگان پاپ ایرانی است.
شهیار کار ادبی را از نوجوانی آغاز کرد و در ابتدا برای نشریه «اطلاعات کودکان» داستان کوتاه مینوشت و گاهی نیز شعر میسرود.
شهیار برای ادامه تحصیل به لندن رفت. پدر دوست داشت که شهیار آرشیتکت بشود چرا که معتقد بود هنرمندان در جامعهی ایران سرنوشت خوبی ندارند. پسر اما علیرغم میل پدر سوی ترانه رفت:
«پدر من به دلیل اینکه خودش زخمی این دنیای هنری در ایران بود، اصلاً پیشنهاد نمیکرد که من وارد این دنیا شوم. بنابراین مرا تشویق نمیکرد… پدر همیشه به من میگفت که هنر مال این سرزمین نیست. من در کودکی واکنش نشان نمیدادم اما در دل حیرت میکردم که این چه حرفیست. ولی بعد خودم این را تجربه کردم.
پدر روی صحنه مردم را در دو قدمی دیده بود. میگفت من با همهی وجودم کار میکردم روی صحنه، بازی میکردم، و میدیدم در ردیف جلو مردی دارد با آرنج میزند به پهلوی زنش و میگوید نخند، نخند پررو میشود. ما با چنین فرهنگی روبهرو هستیم. این را میشود زیر فرش پنهان کرد یا میشود بیرون کشید. من دوست دارم بکشم بیرون. این را یاد گرفتم ازجهان و از بزرگان هنر در جهان. بههرشکل اما فضای خانه، در کنار استعداد ذاتی و زمان مناسبی که بایستی شروع کرد برای ساختن خویشتن به عنوان هنرمند، موثر بودند. الان مطمئنم که بدون کار شما با هر استعداد شگفتانگیزی بروید، جایی نخواهید داشت. فقط کار بیوقفهاست که از شما یک هنرمند میسازد. خیلی کار دشواریست. به خاطر همین وقتی شما از بیرون نگاه میکنید به صحنهی هنری ایران، یک صحنهی بَلَد نمیبینید. یک صحنهی به باور من بیشتر آماتور میبینید تا یک صحنهی حرفهای به مفهوم دقیق کلمه.»
شهیار قنبری در مورد زندگیاش مینویسد:
«در تهران به دنیا آمدم. هزار سال زیستهام اما همچنان هفده سالهام. حرف که نه، زندگیام شعر است و واژهبازی؛ از پانزده سالگی. در دهه شصت میلادی به بریتانیای نه چندان کبیر میروم. اوج ترانه ی بیدار را شهادت میدهم. همه را می بینم ویاد می گیرم. سال۱۹۶۵است. نوجوانی من در موسیقی پاپ گره می خورد. سال ۱۹۶۸. سال اعتراض به جنگ ویتنام. در تظاهرات بزرگ لندن شرکت میکنم.همه را میبینم. همه را میخوانم. همه را میشنوم.
دیگر تردید ندارم که شاعر خواهم شد. ترانه خواهم نوشت. به ایران بر میگردم و درنشریه های هفتگی می نویسم. برای رادیو تهران، صبح های جمعه برنامههایی به نام«آوای موسیقی» میسازم. در تلویزیون، گوینده و ترانهنویس برنامه «زنگولهها» میشوم. جایی برای کشف استعدادها. صداهای نو.
در هجده سالگی با «ستاره آی ستاره» و «دیگه اشکم واسه من ناز میکنه» به ردای ترانه میرسم. ترانه، شناسنامه ی من میشود. نوزده سالگی من،ترانهی «قصه دو ماهی» است. سرآغاز ترانه نوین ایران زمین. و از آن پس: اگه بمونی… قصه بره و گرگ… حرف… ننفس… هجرت… جمعه… مرد تنها… هفتهی خاکستری… کودکانه… آوار… نجواها… بوی خوب گندم… نفریننامه… همیشه غایب… نیاز… سقوط… وچند صد ترانه!» «ستاره آی ستاره» اولین ترانهی او بود که در برنامهی «شما و رادیو» صبح جمعه پخش شد. همکاری شهیار قنبری و واروژان آغاز دیگری برای فعالیت هنری شهیار قنبری و همچنین خلق ترانههای ماندگار در تاریخ موسیقی ایران است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/DrxTSi
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/ZsneCJ
خانوادهاش اهل هنر بودند و او از کودکی با هنر مانوس بود. پدرش حمید قنبری، دوبلور معروف بود که در سال ۱۳۸۶ در تهران درگذشت. پدر صداپیشه، پردهخوان و یکی از نخستین خوانندگان پاپ ایرانی است.
شهیار کار ادبی را از نوجوانی آغاز کرد و در ابتدا برای نشریه «اطلاعات کودکان» داستان کوتاه مینوشت و گاهی نیز شعر میسرود.
شهیار برای ادامه تحصیل به لندن رفت. پدر دوست داشت که شهیار آرشیتکت بشود چرا که معتقد بود هنرمندان در جامعهی ایران سرنوشت خوبی ندارند. پسر اما علیرغم میل پدر سوی ترانه رفت:
«پدر من به دلیل اینکه خودش زخمی این دنیای هنری در ایران بود، اصلاً پیشنهاد نمیکرد که من وارد این دنیا شوم. بنابراین مرا تشویق نمیکرد… پدر همیشه به من میگفت که هنر مال این سرزمین نیست. من در کودکی واکنش نشان نمیدادم اما در دل حیرت میکردم که این چه حرفیست. ولی بعد خودم این را تجربه کردم.
پدر روی صحنه مردم را در دو قدمی دیده بود. میگفت من با همهی وجودم کار میکردم روی صحنه، بازی میکردم، و میدیدم در ردیف جلو مردی دارد با آرنج میزند به پهلوی زنش و میگوید نخند، نخند پررو میشود. ما با چنین فرهنگی روبهرو هستیم. این را میشود زیر فرش پنهان کرد یا میشود بیرون کشید. من دوست دارم بکشم بیرون. این را یاد گرفتم ازجهان و از بزرگان هنر در جهان. بههرشکل اما فضای خانه، در کنار استعداد ذاتی و زمان مناسبی که بایستی شروع کرد برای ساختن خویشتن به عنوان هنرمند، موثر بودند. الان مطمئنم که بدون کار شما با هر استعداد شگفتانگیزی بروید، جایی نخواهید داشت. فقط کار بیوقفهاست که از شما یک هنرمند میسازد. خیلی کار دشواریست. به خاطر همین وقتی شما از بیرون نگاه میکنید به صحنهی هنری ایران، یک صحنهی بَلَد نمیبینید. یک صحنهی به باور من بیشتر آماتور میبینید تا یک صحنهی حرفهای به مفهوم دقیق کلمه.»
شهیار قنبری در مورد زندگیاش مینویسد:
«در تهران به دنیا آمدم. هزار سال زیستهام اما همچنان هفده سالهام. حرف که نه، زندگیام شعر است و واژهبازی؛ از پانزده سالگی. در دهه شصت میلادی به بریتانیای نه چندان کبیر میروم. اوج ترانه ی بیدار را شهادت میدهم. همه را می بینم ویاد می گیرم. سال۱۹۶۵است. نوجوانی من در موسیقی پاپ گره می خورد. سال ۱۹۶۸. سال اعتراض به جنگ ویتنام. در تظاهرات بزرگ لندن شرکت میکنم.همه را میبینم. همه را میخوانم. همه را میشنوم.
دیگر تردید ندارم که شاعر خواهم شد. ترانه خواهم نوشت. به ایران بر میگردم و درنشریه های هفتگی می نویسم. برای رادیو تهران، صبح های جمعه برنامههایی به نام«آوای موسیقی» میسازم. در تلویزیون، گوینده و ترانهنویس برنامه «زنگولهها» میشوم. جایی برای کشف استعدادها. صداهای نو.
در هجده سالگی با «ستاره آی ستاره» و «دیگه اشکم واسه من ناز میکنه» به ردای ترانه میرسم. ترانه، شناسنامه ی من میشود. نوزده سالگی من،ترانهی «قصه دو ماهی» است. سرآغاز ترانه نوین ایران زمین. و از آن پس: اگه بمونی… قصه بره و گرگ… حرف… ننفس… هجرت… جمعه… مرد تنها… هفتهی خاکستری… کودکانه… آوار… نجواها… بوی خوب گندم… نفریننامه… همیشه غایب… نیاز… سقوط… وچند صد ترانه!» «ستاره آی ستاره» اولین ترانهی او بود که در برنامهی «شما و رادیو» صبح جمعه پخش شد. همکاری شهیار قنبری و واروژان آغاز دیگری برای فعالیت هنری شهیار قنبری و همچنین خلق ترانههای ماندگار در تاریخ موسیقی ایران است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/DrxTSi
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز #شهیار_قنبری راوی قصه دو ماهی . خانوادهاش اهل هنر بودند و او از کودکی با هنر مانوس بود. پدرش حمید قنبری، دوبلور معروف بود که در سال ۱۳۸۶ در تهران درگذشت. پدر صداپیشه، پردهخوان و یکی از نخستین خوانندگان پاپ ایرانی است. شهیار کار ادبی را از نوجوانی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آبی دریا، قدغن
شوق تماشا، قدغن
عشق دو ماهی، قدغن
با هم و تنها، قدغن
برای عشق تازه،
اجازه بیاجازه...
پچ پچ و نجوا، قدغن
رقص سایهها، قدغن
کشف بوسهی بیهوا
به وقت رویا، قدغن
#شهیار_قنبری
#دختر_آبی
#سحر_خدایاری
#FifaStandUp4Sahar
@Tavaana_TavaanaTech
شوق تماشا، قدغن
عشق دو ماهی، قدغن
با هم و تنها، قدغن
برای عشق تازه،
اجازه بیاجازه...
پچ پچ و نجوا، قدغن
رقص سایهها، قدغن
کشف بوسهی بیهوا
به وقت رویا، قدغن
#شهیار_قنبری
#دختر_آبی
#سحر_خدایاری
#FifaStandUp4Sahar
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز زادروز شهیار قنبری، شاعر، ترانهسرا و آهنگساز شهیر ایرانی است
او درباره کارهایش میگوید؛ در هجده سالگی با «ستاره آی ستاره» و «دیگه اشکم واسه من ناز میکنه» به ردای ترانه میرسم. ترانه، شناسنامه ی من میشود. نوزده سالگی من،ترانهی «قصه دو ماهی» است. سرآغاز ترانه نوین ایران زمین. و از آن پس: اگه بمونی… قصه بره و گرگ… حرف… ننفس… هجرت… جمعه… مرد تنها… هفتهی خاکستری… کودکانه… آوار… نجواها… بوی خوب گندم… نفریننامه… همیشه غایب… نیاز… سقوط… وچند صد ترانه!»
«ستاره آی ستاره» اولین ترانهی او بود که در برنامهی «شما و رادیو» صبح جمعه پخش شد. همکاری شهیار قنبری و واروژان آغاز دیگری برای فعالیت هنری شهیار قنبری و همچنین خلق ترانههای ماندگار در تاریخ موسیقی ایران است.
درباره او در لینک زیر بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2OnqJos
#شهیار_قنبری
#یاری_مدنی_توانا
#هنرمندان_ایرانی
@Tavaana_TavaanaTech
امروز زادروز شهیار قنبری، شاعر، ترانهسرا و آهنگساز شهیر ایرانی است
او درباره کارهایش میگوید؛ در هجده سالگی با «ستاره آی ستاره» و «دیگه اشکم واسه من ناز میکنه» به ردای ترانه میرسم. ترانه، شناسنامه ی من میشود. نوزده سالگی من،ترانهی «قصه دو ماهی» است. سرآغاز ترانه نوین ایران زمین. و از آن پس: اگه بمونی… قصه بره و گرگ… حرف… ننفس… هجرت… جمعه… مرد تنها… هفتهی خاکستری… کودکانه… آوار… نجواها… بوی خوب گندم… نفریننامه… همیشه غایب… نیاز… سقوط… وچند صد ترانه!»
«ستاره آی ستاره» اولین ترانهی او بود که در برنامهی «شما و رادیو» صبح جمعه پخش شد. همکاری شهیار قنبری و واروژان آغاز دیگری برای فعالیت هنری شهیار قنبری و همچنین خلق ترانههای ماندگار در تاریخ موسیقی ایران است.
درباره او در لینک زیر بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2OnqJos
#شهیار_قنبری
#یاری_مدنی_توانا
#هنرمندان_ایرانی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نخواب وقتی
که هم بغضت
به زنجیره
#شهیار_قنبری
و این ارزش فکر کردن را دارد!
——————
حکم اعدام این فعال کارگری بانو #شریفه_محمدی محبوس در زندان لاکان رشت، در رابطه با اتهام «بغی» صادر شده است. بغی در قانون مجازات اسلامی به معنای قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی بکار برده شده است.
یکی از مصادیق اتهام بغی، عضویت خانم محمدی در «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» بوده است.
#صدای_او_باشیم
——————
Video edit /تدوین:
dd_novin
Music by / موسقی:
🎤 shahyarghanbari
——————
#نه_به_اعدام #شريفه_محمدی
#آزادی_شریفه #زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
که هم بغضت
به زنجیره
#شهیار_قنبری
و این ارزش فکر کردن را دارد!
——————
حکم اعدام این فعال کارگری بانو #شریفه_محمدی محبوس در زندان لاکان رشت، در رابطه با اتهام «بغی» صادر شده است. بغی در قانون مجازات اسلامی به معنای قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی بکار برده شده است.
یکی از مصادیق اتهام بغی، عضویت خانم محمدی در «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» بوده است.
#صدای_او_باشیم
——————
Video edit /تدوین:
dd_novin
Music by / موسقی:
🎤 shahyarghanbari
——————
#نه_به_اعدام #شريفه_محمدی
#آزادی_شریفه #زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech