Forwarded from آموزشکده توانا
يادداشت راهنما براى نشريه «آزادیبخش»
ویلیام لوید گریسن، از رهبران برجسته جنبش لغو بردهداری، #روزنامهنگار و #اصلاحگر اجتماعی، نشریه خود با نام «آزادیبخش» را در تاریخ یک ژانویه ۱۸۳۱ راهاندازی کرد. اولین سرمقاله این نشریه به «يادداشت راهنما» معروف شد که به شکل نامهای سرگشاده خطاب به عموم مردم بود. گریسن خواهان آزادی فوری بردهها در ایالات متحده بود؛ موضعی جدید که در آن زمان از محبوبیت برخوردار نبود. وی همچنین انجمن ضد بردهداری آمریکایی را تاسیس کرد. گریسن متعهد به تغییرات اجتماعی از طرق غیر خشونتآمیز بود و سعی بر آن داشت تا افکار عمومی را با توسل به ارزشهای دینی و اجتماعی مردم تغییر دهد. او به ویژه به اعلامیه #استقلال آمریکا به عنوان مبنای #حقوقی و #اخلاقی #برابری ابنای بشر اشاره داشت. نشریه #آزادیبخش تا زمان الغای #بردهداری در ایالات متحده به موجب اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی، در گردش بود.
از لینک زیر دانلود کنید:
https://goo.gl/P1B3Fw
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
ویلیام لوید گریسن، از رهبران برجسته جنبش لغو بردهداری، #روزنامهنگار و #اصلاحگر اجتماعی، نشریه خود با نام «آزادیبخش» را در تاریخ یک ژانویه ۱۸۳۱ راهاندازی کرد. اولین سرمقاله این نشریه به «يادداشت راهنما» معروف شد که به شکل نامهای سرگشاده خطاب به عموم مردم بود. گریسن خواهان آزادی فوری بردهها در ایالات متحده بود؛ موضعی جدید که در آن زمان از محبوبیت برخوردار نبود. وی همچنین انجمن ضد بردهداری آمریکایی را تاسیس کرد. گریسن متعهد به تغییرات اجتماعی از طرق غیر خشونتآمیز بود و سعی بر آن داشت تا افکار عمومی را با توسل به ارزشهای دینی و اجتماعی مردم تغییر دهد. او به ویژه به اعلامیه #استقلال آمریکا به عنوان مبنای #حقوقی و #اخلاقی #برابری ابنای بشر اشاره داشت. نشریه #آزادیبخش تا زمان الغای #بردهداری در ایالات متحده به موجب اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی، در گردش بود.
از لینک زیر دانلود کنید:
https://goo.gl/P1B3Fw
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
يادداشت راهنما براى نشريه «آزادیبخش»
«... این روزها جماعتی شادمان از افتخاری هستند که تو به آنها هدیه کردی و می دانی که من نیز برای تو خوشحالم و برای سینمای ایران که هر بار با این اتفاقها جانش تازه میشود، به ویژه اینکه یک بار در فیلم «جدایی» این احساس را با هم تجربه کردیم، اما این روزها دلم هر دم به جایی است؛ تکهای در پیش کسی است که در انتهای کوچهای بن بست، در یک بیمارستان خانگی، چشمانش نظاره گر گلدانهای شمعدانی قرمزی است که پشت پنجره اتاقش چیده شده و جهانی چشمشان به اوست که بازبیاید و خوابهای زیبایش را برایشان ترجمه کند. او که روزی در روزگاری که ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارید، برای این سرزمین افتخار آفرید. من پیغام تبریک او را به تو میرسانم. همانطور که پیغام احوالپرسیهای تو را به او.
و اما پاره دیگر دلم پیش کسی است که در یکی از آپارتمانهای اکباتان گوشهی انزوا گزیده، کسی که تو خود بارها در درس سناریونویسی به او اشاره داشتی و این آدم شریف کسی نیست جز #ناصر_تقوایی که خودت همیشه گفتهای سینمای ایران به او مدیون است. دلم پیش اوست که نکند در این عزلت خودخواستهاش او را از یاد ببریم. امروز با خودم فکر کردم وقتی برگشتی به تو پیشنهاد بدهم با هم به دیدن عباس کیارستمی و ناصر تقوایی برویم. و تکه دیگر این دل: اصغر جان جایزهات بر سینمای ما مبارک باد.»
.......
شاید وقتی اسم جشنواره کن بیاید، خیلی از ما یاد «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بیفتیم و نخل طلایی که برای اولین و آخرین بار تا امروز سال ۱۹۹۷ به ایران رسید. (استاد #کیارستمی بعدها گفت: کسی بهخاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عدهای میخواهند کتکت بزنند!)
نگار اسکندرفر، #روزنامهنگار و نویسنده
متن کامل این نوشته را اینجا بخوانید: http://bit.ly/1TJdwne
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
و اما پاره دیگر دلم پیش کسی است که در یکی از آپارتمانهای اکباتان گوشهی انزوا گزیده، کسی که تو خود بارها در درس سناریونویسی به او اشاره داشتی و این آدم شریف کسی نیست جز #ناصر_تقوایی که خودت همیشه گفتهای سینمای ایران به او مدیون است. دلم پیش اوست که نکند در این عزلت خودخواستهاش او را از یاد ببریم. امروز با خودم فکر کردم وقتی برگشتی به تو پیشنهاد بدهم با هم به دیدن عباس کیارستمی و ناصر تقوایی برویم. و تکه دیگر این دل: اصغر جان جایزهات بر سینمای ما مبارک باد.»
.......
شاید وقتی اسم جشنواره کن بیاید، خیلی از ما یاد «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بیفتیم و نخل طلایی که برای اولین و آخرین بار تا امروز سال ۱۹۹۷ به ایران رسید. (استاد #کیارستمی بعدها گفت: کسی بهخاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عدهای میخواهند کتکت بزنند!)
نگار اسکندرفر، #روزنامهنگار و نویسنده
متن کامل این نوشته را اینجا بخوانید: http://bit.ly/1TJdwne
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
پایگاه خبری بهار نیوز
بهار نیوز - پیام تبریک استاد کیارستمی برای اصغر فرهادی
استاد كيارستمي بعدها گفت: کسی بهخاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عدهای میخواهند کتکت بزنند!
عزت ِ هاله
پدر و دختر به فاصلهی یک روز از یکدیگر رفتند. نام پدر، عزتالله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زادهی ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.
هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از #انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال #زندان محکوم شد و در زندان به سر میبرد که پدر درگذشت. برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزتالله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکتهی قلبی دانستند و خانوادهی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.
هاله سحابی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیهی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.
فاجعهی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همینجا ختم نشد. هدی صابر، #روزنامهنگار و #پژوهشگر و فعال #ملی_مذهبی که در زندان به سر میبُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد. هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آنطور که گفته شده است #هدی_صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بیاحترامی قرار گرفت. هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصلهای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت مرگ #هاله_سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری که در مراسم تشییع #عزتالله_سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمیداند و میگوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد. بلافاصله نیز وی را به همراهی یک پزشک به بیمارستان منتقل کردند، که متاسفانه ایشان درگذشتند.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1LUzP3I
@Tavaana_TavaanaTech
پدر و دختر به فاصلهی یک روز از یکدیگر رفتند. نام پدر، عزتالله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زادهی ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.
هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از #انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال #زندان محکوم شد و در زندان به سر میبرد که پدر درگذشت. برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزتالله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکتهی قلبی دانستند و خانوادهی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.
هاله سحابی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیهی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.
فاجعهی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همینجا ختم نشد. هدی صابر، #روزنامهنگار و #پژوهشگر و فعال #ملی_مذهبی که در زندان به سر میبُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد. هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آنطور که گفته شده است #هدی_صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بیاحترامی قرار گرفت. هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصلهای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت مرگ #هاله_سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری که در مراسم تشییع #عزتالله_سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمیداند و میگوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد. بلافاصله نیز وی را به همراهی یک پزشک به بیمارستان منتقل کردند، که متاسفانه ایشان درگذشتند.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1LUzP3I
@Tavaana_TavaanaTech
هما سرشار برنده جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» شد
http://bit.ly/24mBCXQ
هیئت مدیره شورای وکلای مهاجرت ایالات متحده آمریکا اعلام کرد جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» سال ۲۰۱۶ خود را به دو زن روزنامهنگار اهدا کرده است. به گزارش وبسایت «ایرانشهر»، «هما سرشار» روزنامهنگار سرشناس ایرانیآمریکایی و برنده جایزه آلیس ایلند و نیز «سونیا نازاریو» روزنامهنگار آرژانتینیآمریکایی و برنده جایزه پولیتزر، دریافت کنندگان جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» در سال جاری میلادی هستند.
قرار است مراسم اهدای این دوره از جایزه میراث آمریکایی، ده روز پیش از سالروز استقلال آمریکا، با تشریفات رسمی در شهر لاسوگاس در ایالت نوادا برگزار شود.
#هما_سرشار متولد ۱۳۲۵ در شیراز، #نویسنده و #روزنامهنگار ایرانی است. او در سال ۱۳۵۷ ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.
او مدرک کارشناسیاش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و همین طور کارشناسی ارشدش را در رشته مدیریت ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفته است و دارای مدرک دکترای افتخاری روزنامهنگاری از دانشگاه جهانی آمریکا است.
سرشار نویسنده #کتاب #شعبان_جعفری است. خاطرات شعبان جعفری، حاصل تلاش و مصاحبه او با یک چهره کودتای ۲۸ مرداد است. دیگر اثر معروف او کتاب تاریخ یهودیان ایران است.
#سرشار در عین حال برای کمک به دانشنامه ایرانیکا، به همراه گروه دیگری از ایرانیان با نفوذ، کمکهای مالی جمعآوری کرده است.
گفتگوی کامل را اینجا ببینید:
http://bit.ly/24mBCXQ
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
http://bit.ly/24mBCXQ
هیئت مدیره شورای وکلای مهاجرت ایالات متحده آمریکا اعلام کرد جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» سال ۲۰۱۶ خود را به دو زن روزنامهنگار اهدا کرده است. به گزارش وبسایت «ایرانشهر»، «هما سرشار» روزنامهنگار سرشناس ایرانیآمریکایی و برنده جایزه آلیس ایلند و نیز «سونیا نازاریو» روزنامهنگار آرژانتینیآمریکایی و برنده جایزه پولیتزر، دریافت کنندگان جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» در سال جاری میلادی هستند.
قرار است مراسم اهدای این دوره از جایزه میراث آمریکایی، ده روز پیش از سالروز استقلال آمریکا، با تشریفات رسمی در شهر لاسوگاس در ایالت نوادا برگزار شود.
#هما_سرشار متولد ۱۳۲۵ در شیراز، #نویسنده و #روزنامهنگار ایرانی است. او در سال ۱۳۵۷ ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.
او مدرک کارشناسیاش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و همین طور کارشناسی ارشدش را در رشته مدیریت ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفته است و دارای مدرک دکترای افتخاری روزنامهنگاری از دانشگاه جهانی آمریکا است.
سرشار نویسنده #کتاب #شعبان_جعفری است. خاطرات شعبان جعفری، حاصل تلاش و مصاحبه او با یک چهره کودتای ۲۸ مرداد است. دیگر اثر معروف او کتاب تاریخ یهودیان ایران است.
#سرشار در عین حال برای کمک به دانشنامه ایرانیکا، به همراه گروه دیگری از ایرانیان با نفوذ، کمکهای مالی جمعآوری کرده است.
گفتگوی کامل را اینجا ببینید:
http://bit.ly/24mBCXQ
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
YouTube
گفتگوی پرویز کاردان با هما سرشار
هما سرشار متولد ۱۳۲۵ در شیراز، نویسنده و روزنامه نگار ایرانی است. او در سال ۱۳۵۷ ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.
او مدرک کارشناسیاش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و همین طور کارشناسی ارشدش را در رشته مدیریت ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی…
او مدرک کارشناسیاش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و همین طور کارشناسی ارشدش را در رشته مدیریت ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی…
حمایت قهرمان سابق دو میدانی از محمدصدیق کبودوند
وریا شریفی از قهرمانان رشته دو میدانی و عضو سابق تیم ملی ایران در حمایت از محمدصدیق #کبودوند، #روزنامهنگار زندانی کُرد، در یک مسابقه دو میدانی در دانمارک مسافتی حدود ۳ کیلومتر را دوید. این مسابقه در شهر بورنهلم دانمارک با شرکت ۷۵ تیم برگزار شده است. وریا شریفی که بر روی پیراهنش تصویری از محمد صدیق کبودوند نقش بسته بود، در این مسابقه به عنوان عضو تیم صلیب سرخ حضور داشته و سرانجام توانسته مقام چهارمی تیم را به دست بیاورد. محمد صدیق کبودوند از حدود سه هفته پیش در اعتراض به وضعیت زندان و پرونده سازی جدید از ۲۷ روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است. وضعیت سلامتی او بر اثر اعتصاب غذا وخیم گزارش شده از چند روز پیش به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده است. در روزهای گذشته نیز ده ها تن از فعالان مدنی و سیاسی در شهرهای مختلف اروپا و اقلیم کُردستان در حمایت از محمد صدیق کبودوند اقدام به برگزاری تجمع های اعتراضی کرده بودند. اعتصاب محمدصدیق کبودوند با اعتراضهای گسترده نهادهای حقوق بشر و فعالان سیاسی و مدنی در کشورهای مختلف روبرو شده است. روز گذشته نیز سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از وضعیت کبودوند، مقام های جمهوری اسلامی را در قبال وضعیت این روزنامه نگار و زندانی سیاسی اعلام کردند.
منبع: NNSROJ
@Tavaana_TavaanaTech
وریا شریفی از قهرمانان رشته دو میدانی و عضو سابق تیم ملی ایران در حمایت از محمدصدیق #کبودوند، #روزنامهنگار زندانی کُرد، در یک مسابقه دو میدانی در دانمارک مسافتی حدود ۳ کیلومتر را دوید. این مسابقه در شهر بورنهلم دانمارک با شرکت ۷۵ تیم برگزار شده است. وریا شریفی که بر روی پیراهنش تصویری از محمد صدیق کبودوند نقش بسته بود، در این مسابقه به عنوان عضو تیم صلیب سرخ حضور داشته و سرانجام توانسته مقام چهارمی تیم را به دست بیاورد. محمد صدیق کبودوند از حدود سه هفته پیش در اعتراض به وضعیت زندان و پرونده سازی جدید از ۲۷ روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است. وضعیت سلامتی او بر اثر اعتصاب غذا وخیم گزارش شده از چند روز پیش به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده است. در روزهای گذشته نیز ده ها تن از فعالان مدنی و سیاسی در شهرهای مختلف اروپا و اقلیم کُردستان در حمایت از محمد صدیق کبودوند اقدام به برگزاری تجمع های اعتراضی کرده بودند. اعتصاب محمدصدیق کبودوند با اعتراضهای گسترده نهادهای حقوق بشر و فعالان سیاسی و مدنی در کشورهای مختلف روبرو شده است. روز گذشته نیز سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از وضعیت کبودوند، مقام های جمهوری اسلامی را در قبال وضعیت این روزنامه نگار و زندانی سیاسی اعلام کردند.
منبع: NNSROJ
@Tavaana_TavaanaTech
جشن عروسی یک زوج افغانستانی در پارک تفریحی با #کودکان بیبضاعت
مختار وفایی و نیلوفر لنگر، زوج #روزنامهنگار #افغان، مراسم جشن عروسیشان ر با پذیرایی از #کودکان_بیسرپرست ا در پارک تفریحی آریانا واقع در شهر مزار شریف برگزار کردند. در این مراسم به ۳۰۰ #کودک بیبضاعت کمکهایی هم اهدا شد.
عکس: فیسبوک پارک تفریحی آریانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇
مختار وفایی و نیلوفر لنگر، زوج #روزنامهنگار #افغان، مراسم جشن عروسیشان ر با پذیرایی از #کودکان_بیسرپرست ا در پارک تفریحی آریانا واقع در شهر مزار شریف برگزار کردند. در این مراسم به ۳۰۰ #کودک بیبضاعت کمکهایی هم اهدا شد.
عکس: فیسبوک پارک تفریحی آریانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد درگذشت هدی صابر
هدی صابر #پژوهشگر، #روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی، #زندانی_سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا»، در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در #زندان_اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد پس از انتقال از #زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.منابع نزدیک به مخالفان حکومت ایران، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اوین، عنوان کردهاند.
درباره ویدیو: سخنرانی زندهیاد #هدی_صابر در نقد جریان موسوم به #اپوزسیون در ایران- حسينيه ارشاد، ١٣٨٧
به نظر من #اخلاق و #سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخیر، خصوصاً در دوران اصلاحات فعالیت سیاسی مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصی که باید شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپ های اخلاقی خاص خودش باشد، تبدیل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هدی صابر #پژوهشگر، #روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی، #زندانی_سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا»، در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در #زندان_اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد پس از انتقال از #زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.منابع نزدیک به مخالفان حکومت ایران، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اوین، عنوان کردهاند.
درباره ویدیو: سخنرانی زندهیاد #هدی_صابر در نقد جریان موسوم به #اپوزسیون در ایران- حسينيه ارشاد، ١٣٨٧
به نظر من #اخلاق و #سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخیر، خصوصاً در دوران اصلاحات فعالیت سیاسی مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصی که باید شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپ های اخلاقی خاص خودش باشد، تبدیل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
Forwarded from آموزشکده توانا
جاودانگان سال ۹۴؛ حسین قندی
bit.ly/1UOynGY
«استاد تیتر» مطبوعات ایران و از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد.
حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در تهران بزرگ شده بود. او استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از آمریکا در رشته مدیریت بینالملل بود.
در سال ۱۳۴۹ دیپلم گرفت. پس از شرکت در کنکور دانشگاه در دو رشته زبان و ادبیات انگلیسی و روزنامهنگاری، دومی را برگزید. قندی قبل از دانشگاه در یک گروه تحقیقاتی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد و در آن مجموعه کار خلاصهکردن سرمقالهها را بر عهده او گذاشتند.
پس از پایان آن دوره در سال ۱۳۵۱، موسسه کیهان تصمیم به چاپ نشریهای برای دو قاره آمریکا و اروپا گرفت و قرار شد کیهان هوایی را همان گروه تحقیقاتی بیرون بیاورد. همان سال اولین شماره آن به سردبیری حسین عدل، که جوانترین سردبیر روزنامه کیهان بود، با همکاری سایر اعضا منتشر شد و قندی معاون سردبیر شد و مسئولیت بخش سیاسی نشریه را نیز بر عهده داشت.
اولین نوشتههای حرفهای قندی مانند خبر، گزارش و مقاله برای نشریه کیهان هوایی بود. قندی در سال ۱۳۵۶ بعد از اتمام دوره خدمت، به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بینالملل، کارشناسی ارشد دریافت کرد و سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران قندی در روزنامههای کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و روزنامههای دیگر مشغول به کار شد.
از آثار قندی میتوان به کتاب «روزنامهنگاری نوین» و «مقالهنویسی در مطبوعات» اشاره کرد.
کتاب «روزنامهنگاری تخصصی» حسین قندی نیز حاصل چندین سال تحقیق و تدریس و تجربه این #روزنامهنگار است. این کتاب شامل تاریخچهای از مطبوعات تخصصی در جهان و ایران است.
پس از دوم خرداد و برآمدن روزنامههای اصلاحطلب ِ تاثیرگذار، حسین قندی نیز با این روزنامهها همکاری داشت. #روزنامه #جامعه یکی از این روزنامهها بود که شمسالواعظین آن را اداره میکرد اما سکان تحریریه در دستان حسین قندی بود.
#حسین_قندی در پایان عمر دچار بیماری فراموشی شد. قندی سرانجام در سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ در سن ۶۴ سالگی در تهران درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/1UOynGY
«استاد تیتر» مطبوعات ایران و از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد.
حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در تهران بزرگ شده بود. او استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از آمریکا در رشته مدیریت بینالملل بود.
در سال ۱۳۴۹ دیپلم گرفت. پس از شرکت در کنکور دانشگاه در دو رشته زبان و ادبیات انگلیسی و روزنامهنگاری، دومی را برگزید. قندی قبل از دانشگاه در یک گروه تحقیقاتی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد و در آن مجموعه کار خلاصهکردن سرمقالهها را بر عهده او گذاشتند.
پس از پایان آن دوره در سال ۱۳۵۱، موسسه کیهان تصمیم به چاپ نشریهای برای دو قاره آمریکا و اروپا گرفت و قرار شد کیهان هوایی را همان گروه تحقیقاتی بیرون بیاورد. همان سال اولین شماره آن به سردبیری حسین عدل، که جوانترین سردبیر روزنامه کیهان بود، با همکاری سایر اعضا منتشر شد و قندی معاون سردبیر شد و مسئولیت بخش سیاسی نشریه را نیز بر عهده داشت.
اولین نوشتههای حرفهای قندی مانند خبر، گزارش و مقاله برای نشریه کیهان هوایی بود. قندی در سال ۱۳۵۶ بعد از اتمام دوره خدمت، به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بینالملل، کارشناسی ارشد دریافت کرد و سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران قندی در روزنامههای کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و روزنامههای دیگر مشغول به کار شد.
از آثار قندی میتوان به کتاب «روزنامهنگاری نوین» و «مقالهنویسی در مطبوعات» اشاره کرد.
کتاب «روزنامهنگاری تخصصی» حسین قندی نیز حاصل چندین سال تحقیق و تدریس و تجربه این #روزنامهنگار است. این کتاب شامل تاریخچهای از مطبوعات تخصصی در جهان و ایران است.
پس از دوم خرداد و برآمدن روزنامههای اصلاحطلب ِ تاثیرگذار، حسین قندی نیز با این روزنامهها همکاری داشت. #روزنامه #جامعه یکی از این روزنامهها بود که شمسالواعظین آن را اداره میکرد اما سکان تحریریه در دستان حسین قندی بود.
#حسین_قندی در پایان عمر دچار بیماری فراموشی شد. قندی سرانجام در سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ در سن ۶۴ سالگی در تهران درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
زندگینامه حسین قندی از درگذشتگان سال ۹۴
به او لقب سلطان تیتر دادهاند. او از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد. حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در ته...
احمد میرعلایی چگونه به قتل رسید؟
goo.gl/VyXEhT
احمد میرعلایی، جان بر سر قلم
هشت صبح روز دوم آبانماه ۱۳۷۴مترجم و نویسندهی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آنجا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمیرفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد.
خانوادهاش نگران شدند اما جستوجو برای یافتنش بینتیجه بود. پیکر بیجان او ساعت ده شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازهی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع میدهد. او در یکی از کوچههای فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود. همان شب در پزشکی قانونی خانوادهی میرعلایی جسد را میبینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده میشود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیهی دست راست دچار ایست قلبی میشود و جان میدهد.
اینگونه پایان مییابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، مترجم، نویسنده، استاد دانشگاه، ناشر و روزنامهنگار در خانوادهای اهل فرهنگ و تحصیلکرده دیده به جهان گشود. پدر بزرگ پدری وی روحانی بود و پدر بزرگ مادری پزشکی حاذق. میرعلایی تحصیلات دانشگاهی خود تا مقطع کارشناسی در رشتهی ادبیات انگلیسی را در دانشگاه اصفهان گذراند و پس از آن به دلیل کسب رتبهی اول، موفق به دریافت بورس تحصیلی شد و به دانشگاه لیدز در انگلستان رفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشتهی ادبیات و زبان انگلیسی از این دانشگاه دریافت کرد. میرعلایی سپس برای دریافت دکترای ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه سوربن شد اما آن را نیمهتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
قتل میرعلایی مانند دیگر قتلهای نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق آزادی بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دستهی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفتهی محمد مصدق و جبههی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقهی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامهای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسندهایم».
«ما نویسندهایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف مینویسیم و منتشر میکنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان - اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بیهیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانهای، در صلاحیت هیچکس یا هیچ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهی آنها بر همهگان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه میخواهند که آنها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز میگوئیم: ما نویسندهایم. ما را نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.»
احمد میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات ِ دولت رفسنجانی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/yqGdX6
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/VyXEhT
احمد میرعلایی، جان بر سر قلم
هشت صبح روز دوم آبانماه ۱۳۷۴مترجم و نویسندهی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آنجا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمیرفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد.
خانوادهاش نگران شدند اما جستوجو برای یافتنش بینتیجه بود. پیکر بیجان او ساعت ده شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازهی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع میدهد. او در یکی از کوچههای فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود. همان شب در پزشکی قانونی خانوادهی میرعلایی جسد را میبینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده میشود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیهی دست راست دچار ایست قلبی میشود و جان میدهد.
اینگونه پایان مییابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، مترجم، نویسنده، استاد دانشگاه، ناشر و روزنامهنگار در خانوادهای اهل فرهنگ و تحصیلکرده دیده به جهان گشود. پدر بزرگ پدری وی روحانی بود و پدر بزرگ مادری پزشکی حاذق. میرعلایی تحصیلات دانشگاهی خود تا مقطع کارشناسی در رشتهی ادبیات انگلیسی را در دانشگاه اصفهان گذراند و پس از آن به دلیل کسب رتبهی اول، موفق به دریافت بورس تحصیلی شد و به دانشگاه لیدز در انگلستان رفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشتهی ادبیات و زبان انگلیسی از این دانشگاه دریافت کرد. میرعلایی سپس برای دریافت دکترای ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه سوربن شد اما آن را نیمهتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
قتل میرعلایی مانند دیگر قتلهای نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق آزادی بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دستهی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفتهی محمد مصدق و جبههی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقهی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامهای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسندهایم».
«ما نویسندهایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف مینویسیم و منتشر میکنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان - اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بیهیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانهای، در صلاحیت هیچکس یا هیچ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهی آنها بر همهگان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه میخواهند که آنها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز میگوئیم: ما نویسندهایم. ما را نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.»
احمد میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات ِ دولت رفسنجانی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/yqGdX6
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #احمد_میرعلایی چگونه به قتل رسید؟ احمد #میرعلایی، جان بر سر قلم هشت صبح روز دوم آبانماه ۱۳۷۴#مترجم و #نویسنده پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آنجا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمیرفت…
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت هدی صابر
هدی صابر #پژوهشگر، #روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی، #زندانی_سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا»، در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در #زندان_اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد پس از انتقال از #زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.منابع نزدیک به مخالفان حکومت ایران، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اوین، عنوان کردهاند.
درباره ویدیو: سخنرانی زندهیاد #هدی_صابر در نقد جریان موسوم به #اپوزسیون در ایران- حسينيه ارشاد، ١٣٨٧
به نظر من #اخلاق و #سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخیر، خصوصاً در دوران اصلاحات فعالیت سیاسی مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصی که باید شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپ های اخلاقی خاص خودش باشد، تبدیل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هدی صابر #پژوهشگر، #روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی، #زندانی_سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا»، در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در #زندان_اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد پس از انتقال از #زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.منابع نزدیک به مخالفان حکومت ایران، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اوین، عنوان کردهاند.
درباره ویدیو: سخنرانی زندهیاد #هدی_صابر در نقد جریان موسوم به #اپوزسیون در ایران- حسينيه ارشاد، ١٣٨٧
به نظر من #اخلاق و #سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخیر، خصوصاً در دوران اصلاحات فعالیت سیاسی مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصی که باید شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپ های اخلاقی خاص خودش باشد، تبدیل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇