آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
دکتر عبدالکریم سروش هفتاد ساله شد

عبدالکریم سروش؛ منتقدی از درون

اهمیت #عبدالکریم_سروش از آن روست که به عنوان یک #دین‌پژوه به خاطر تجربه عملی خود درون یک نظام دینی به انتقاد از آن پرداخت. او که امروز هفتاد ساله شد، یکی از #نواندیشان_دینی است که سپهر #اندیشه سیاسی ایران را طی سه دهه اخیر تحت تأثیر خود قرار داده است.
با شکل‌گیری جمهوری اسلامی مسئله نوع حکومت‌داری، دین، فقه و #روحانیت و سازگاری #اسلام و #دموکراسی مسائلی بودند که دین‌پژوهان را دل‌مشغول خود کرد.
در چنین فضایی سروش تلاش کرد به این مسائل پاسخ دهد.
زندگی سروش را می‌توان به چهار دوره تقسیم کرد: دوره اول: تحصیل در یک رشته علمی و فلسفه‌اندوزی اسلامی؛ دوره دوم: عزیمت به لندن و آشنایی با #فلسفه_علم کارل پوپر؛ دوره سوم: انقلاب و دلبستگی او به نظام تازه تأسیس؛ دوره چهارم: آغاز انتقاد از نظام #ایدئولوژیک دینی و روحانیت.
هر چند با کمی احتیاط می‌توان دوره پنجمی نیز اضافه کرد که او در آن به دلیل فشارهای سیاسی مجبور به اقامت در خارج از #ایران شد. در این دوره گفتاری نظیر «محمد: روای رویاهای رسولانه» که به مسئله #قرآن و #وحی و «انسان تاریخی» می‌پردازد، باید در امتداد «بسط تجربه نبوی» دیده شود که در آن «سخن از بشریّت و تاریخیّت خود دین و #تجربه_دینی» است.

حرف‌های #سروش به مذاق #حاکمیت خوش نمی‌آمد و به این ترتیب عرصه چنان برای او تنگ شد که او را واداشت سرانجام همان مسیری را طی کند که بسیاری از محذوفان دوران #انقلاب فرهنگی حدود سی سال پیشتر رفته بودند: مهاجرت.

حمید علوی
بی‌بی‌سی

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/OeR9HZ

#توانا

@Tavaana_TavaanaTech
به مناسبت تولد آنجلو پولوس ، #شاعرسینما

«در زمانه غمناکی به‌سر می‌بریم که چندان مجال امیدواری به آدم نمی‌دهد. معلوم است که حیرانم و گاهی فکر می‌کنم به سال‌های سپری شده، هنگامی که به تغییر باور داشتیم. آن وقت‌ها آسمان در دسترس بود، اما دستمان نرسید ستاره‌ها را بچینیم و بخت از کف‌مان رفت. البته این حرف‌ها به این معنی نیست که خود را در نومیدی غوطه‌ور کنیم. باید با دید انتقادی به وضع حاضر نگاه کنیم. شاید نسل آتی هشیار‌تر باشد و دنیای بهتری بسازد. ما رؤیا‌هایمان را نباید از دست بدهیم. هرگز! مارچلو ماسترویانی در فیلم «گام معلق لک لک» می‌گوید که فرقی نمی‌کند با کدام کلید در را بگشاییم، همیشه امکان یک رؤیای مشترک هست.»

در فارسی به او #آنجلوپولوس نیز می‌گویند و بیش‌تر به این نام شهرت دارد هر چند که نام او «تئودوروس انگلوپولُس» است. به او به خاطر خلق تصاویر #شاعرانه، #شاعر تصویر و یا شاعر #سینما نیز نام برده می‌شود.انگلوپولُس در سینمایش سرنوشت تراژیک آدم را به تصویر می‌کشد. او در فیلم‌هایش سرنوشت #انسان را در نسبت با #جنگ و #تبعید و #فقر و آوارگی و #تنهایی روایت می‌کند. بسیاری از این فیلم‌ها روایت‌ تجربه‌های شخصی این کارگردان مشهور یونانی است.

یکی از فیلم‌های معروف انگلوپولُس، «گام معلق لک‌لک» نام دارد. این فیلم داستان شهری مرزی در یونان است که جمع کثیری از پناهندگان سیاسی در آن پراکنده‌اند و سرگردان. این #پناهندگان با فقر شدید و با حداقل امکانات و در هوایی نامناسب منتظر اجازه‌ی عبور هستند. یک خبرنگار در این شهر با پیرمردی مواجه می‌شود که شباهتی زیاد با نویسنده‌ای دارد که چند سال پیش به شکل مرموزی ناپدید شده است. در این فیلم #انگلوپولُس بر مفهوم مرز و همین‌طور نژاد و مرگ تاکید می‌کند و آن را به نقد می‌کشد. در این فیلم مفهوم مرز نیز به نقد گرفته می‌شود. «مرز در فیلم ایهامی است میان دو کشور و هم‌چنین میان مرگ و زندگی. جایی که هر دو این‌ها عجیب به یک‌دیگر نزدیکند اما تلاشی مرموز سعی دارد این دو را از یک‌دیگر جدا کند. مرز چیست؟ چرا به وجود آمده؟ چه می‌کند؟ مرد نظامی ( سروان) می‌گوید:

«موقعیت مرزها را می‌دانید. خاک یونان کنار این خط تمام می‌شود. یک قدم دیگر بردارم جای دیگرم یا مرده‌ام.» کارگردان می‌گوید :«مرز جان آدم‌ها را می‌گیرد.» مرز به زندگی انسان گره خورده است. محصولی انسانی که علیه او و هستی او به پا خاسته است.» «گام معلق لک‌لک‌ها» محصول سال ۱۹۹۱ است. این فیلم به‌عنوان یکی از مطرح‌ترین آثار سینمای اروپا در دهه نود میلادی، شناخته می‌شود که موجب شهرت بیش‌تر اگلوپولس شد.

«نگاه خیره‌ی اولیس» در انتقاد به جنگ و حاکمیت #ایدئولوژیک و تاثیر آن در نابودی هویت‌های انسانی است. فیلم داستان کارگردانی را روایت می‌کند که پس از ۳۵ سال به زادگاهش باز گشته تا شاهد اکران فیلم‌اش باشد. اما در همان شب اکران به دنبال یافتن سه حلقه فیلمی که توسط دو برادر به نام‌های میلتوس و یاماناکیس در سال ۱۹۰۵ گرفته شده و اولین فیلم‌های بالکان است؛ زادگاهش را ترک می‌کند . سراسر داستان در جستجوی او برای یافتن این سه حلقه فیلم که تصاویری از آدم‌های معمولی فارغ از نژاد، سیاست، دوستی ودشمنی است؛ می‌گذرد. برادران یاماناکیس نمادی از #صلح و #دوستی ساخته‌اند. آن‌ها هر چه در آن ابهام وتضاد بود و هر چه در این جهان بر سر آن کشمکش بود را ثبت کرده‌اند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/3hGkqc


@Tavaana_TavaanaTech
تازه از توانا

نگاهی به نهادها و مبانی تصمیم‌گیری قوه قضائیه جمهوری اسلامی
مجید محمدی

نظام جمهوری اسلامی در طی سه دهه اول از عمر خویش پنج دوره را پشت سر گذاشته است: دوره پوپولیسم سیاسی و فرهنگی (۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰)، دوره اقتدارگرایی ربانی‌سالار (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸)، دوره اقتدارگرایی توسعه‌گرایانه (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶)، دوره جنبش اصلاح‌طلبی و حاکمیت دوگانه (۱۳۷۶-۱۳۸۴) و دوره اقتدارگرایی نظامیگرایانه/
موعودگرایانه (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲).

دولت‌های بازرگان/ بنی صدر، میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد به سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در این چارچوب‌ها مشغول بوده‌ا‌ند.

قوه قضائیه نیز در عین جدایی از قوه مجریه در ساختار اداری و تصمیم‌گیری و وابستگی به نهاد رهبری از گفتمان این دوره‌ها تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری همیشه در جهت تحولات در نهادهای انتخابی نبوده و به جای همراهی، عکس‌العملی در برابر آنها بوده است.

آن‌چه میان هر پنج دوره مشترک است، عدم حاکمیت #قانون، استفاده ابزاری از #قوه‌قضائیه برای خاموش‌کردن صدای مخالفان و نشاندن قوای قهریه به جای حاکمیت مردم از طریق مشارکت و رقابت سیاسی بوده است.

این کتاب اختصاصی توانا یک تحقیق تفصیلی تاریخی و تطبیقی در مورد قوه قضاییه در ایران نیست بلکه یک گزارش تحلیلی و توصیفی در باب برخی از جنبه های نظام قضایی ایران در دوره جمهوری اسلامی است. در این گزارش اموری مثل حاکمیت قانون، نظام دادگاهها، تعامل میان قوا و نظام زندانها مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته اند. نویسنده به عنوان یک #جامعه‌شناس حقوق قصورها و چالشهای این نظام را که مورد سوء استفاده ی یک نظام سیاسی اقتدارگرا و شبه #تمامیت‌خواه قرار گرفته تبیین می کند. بر اساس تصمیمات و سیاستهای مقامات قضایی می توان گفت که کارکرد اصلی این دستگاه مقهور قرار دادن #شهروندان و تحکیم قدرت حکومت است. نقض حقوق بشر در این نظام عدالت کیفری شایع و ساختاری است.

در یکی از بخش های این #کتاب به بحث سلول انفرادی پرداخته می شود و از سه نوع سلول انفرادی در جمهوری اسلامی صحبت به میان می آید؛ درواقع سه نوع انفرادی در جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است:
۱ )سلولهایی که از فرط کوچکی #زندانیان آن را قبر مینامند. وقتی زندانی در این
سلول میخوابد سرش با دیوار، چهار انگشت و پايش با در سلول چهار انگشت
فاصله دارد. بدن زندانی در عرض سلول هم به اندازه یک آرنج با ديوار فاصله
دارد. این سلولها به زندانی احساس زنده به گور شدن میدهد؛
۲ )تابوت، یکی از اختراعات دستگاه #سرکوب جمهوری إسلامي، محفظه ای است
که یک ضلعش دیوار است، دو تا ضلع دیگرش تخته های چوبی است در ابعاد
بین نود سانتی متر تا دو متر و ضلع چهارم که پشت زندانی است باز است و
رو به فضای درونی اتاق. درون تابوت که نوع خاصی از انفرادی با مایه های
ایدئولوژیک است، زندانی باید بیست و چهار ساعته #چشمبند به چشم داشته
باشد. ایده اصلی از ایده خوابیدن افراد باورمند در قبر برای ذکر قیامت و احساس
مرگ و فاصله گرفتن از دنیا گرفته شده اما توسط حکومت برای فاصله گرفتن
فرد از خود معترض اش و شکستن وی در کوتاه مدت استفاده شده است. تابوت
روشی برای فرسایش فرد با محدود کردن حواس وی و تغییر هویت افراد به
صورت اکسپرس یا زودبازده است؛ بنا به گفته زندانیان سیاسی دهه شصت، این
روش در آن دهه در زندانهای ایران معمول بوده است.
۳ )سلولهای یک و نیم متر در دو متر که اندکی از قبر بزرگتر است. زندانی با
حرکت اندکی با سر به دیوار میخورد. این انفرادیها آن وجه #ایدئولوژیک
خوابیدن در قبر یا #تابوت را ندارد، بلکه برای در فشار گذاشتن بدن و روان
زندانی ساخته شده است و به آن وجه مذهبی داده نمیشود. جمهوری اسلامی
پس از دهه اول دیگر تلاش نمیکند #زندانی را مومن بار بیاورد بلکه فقط هدف
شکستن وی است.
در هر سه نوع سلول #انفرادی در ایران، پنجره ای به بیرون وجود ندارد و هواکشی نیز
به چشم نمیخورد تا زندانی از نور و هوای بیرون محروم شود. همچنین، در سلولهای
ایران دستشویی وجود ندارد تا زندانی به نحو غیر ارادی مجبور به درخواست از زندانبانان
شود و خود را برای یکی از حیاتی ترین نیازهای خود بشکند.


این کتاب را می توانید از اینجا دانلود کنید:
http://ow.ly/s7yn300wdg1
@Tavaana_TavaanaTech
استقبال نمادین از آیت‌الله خمینی در ۱۲ بهمن، مدرسه پسرانه امام خمینی شادگان خوزستان

«کودک که بودیم سر صف مدرسه باید می‌ایستادیم تا پس از خواندن قرآن، یکی پشت تریبون برود و شعار بدهد و ما کودکان با صدای بلند شعارها را تکرار کنیم. مرگ بر ... مرگ بر...
اگر به دلیل کودکی صدایمان ضعیف بود از پشت بلندگو اعلام می‌کردند که این صدا تا واشینگتن نمی‌رود. بلندتر فریاد می‌زدیم. آنقدر بلند که صدایمان می‌گرفت. آموزش‌های ایدئولوژیک به راستی نقض حقوق کودکان است.»

شما چه فکر می‌کنید؟
goo.gl/CgbQNT

مطالب مرتبط:

تغییرات نظام آموزشی ایران پس از انقلاب
http://bit.ly/2kr66ff

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ