آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
نگینه امانقل‌وا خواننده‌ی خوش‌صدای اهل تاجیکستان است. نگینه با اجرای خاص خود و پوشیدن لباس‌های سنتی توانسته است در میان علاقه‌مندان به موسیقی در تاجیکستان جایگاه و اعتبار ویژه‌ای بیابد. حدود ده سال پیش نگینه موفق شد در آزمون #آوازخوانی «عندلیب» که در آن خوانندگان آماتور از سراسر #تاجیکستان شرکت می‌‌کردند برنده شود. او در گفت‌وگویی با بی‌بی‌سی می‌گوید»

«من زاده دیار زیبامنظر پنجکنت هستم. زادگاه استاد ابوعبد‌الله رودکی، پدر شعر فارسی، و لایق شیرعلی، شاعر بزرگ، آن جاست.
از آوان کودکی به موسیقی و #شعر رغبت زیادی داشتم. در تمام محفل‌هایی که در مکتب (مدرسه) برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم. روز جشن فارغ‌التحصیلی از مکتب در نزد استادان و همسبقانم سرود «الوداع، ای مکتب و استادها» را اجرا کردم. به آنها خیلی پسند آمد.پس از فارغ شدن از تحصیل در مدرسه به آموزشگاه طبی (پزشکی) وارد شدم و سه سال آن جا تحصیل کردم. در این مدت هم در تمام محفلهای هنری شرکت می‌کردم و ترانه می‌خواندم.»

ترانه‌ی جوره جان با صدای زیبای نگینه امانقل‌وا تقدیم می‌شود به شما هم‌راهان #توانا

#نگینه‌امانقلوا
#موسیقی
#موسیقی‌تاجیکستان

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#نگینه_امانقلوا خواننده‌ی خوش‌صدای اهل تاجیکستان است. نگینه با اجرای خاص خود و پوشیدن لباس‌های سنتی توانسته است در میان علاقه‌مندان به #موسیقی در تاجیکستان جایگاه و اعتبار ویژه‌ای بیابد. حدود ده سال پیش نگینه موفق شد در آزمون #آوازخوانی «عندلیب» که در آن خوانندگان آماتور از سراسر #تاجیکستان شرکت می‌‌کردند برنده شود. او در گفت‌وگویی با بی‌بی‌سی می‌گوید:
«من زاده دیار زیبامنظر پنجکنت هستم. زادگاه استاد ابوعبد‌الله رودکی، پدر شعر فارسی، و لایق شیرعلی، شاعر بزرگ، آن جاست.
از آوان کودکی به موسیقی و شعر رغبت زیادی داشتم. در تمام محفل‌هایی که در مکتب (مدرسه) برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم. روز جشن فارغ‌التحصیلی از مکتب در نزد استادان و هم‌سبقانم سرود «الوداع، ای مکتب و استادها» را اجرا کردم. به آنها خیلی پسند آمد.پس از فارغ شدن از تحصیل در مدرسه به آموزشگاه طبی (پزشکی) وارد شدم و سه سال آن جا تحصیل کردم. در این مدت هم در تمام محفلهای هنری شرکت می‌کردم و ترانه می‌خواندم.»

لینک ویدیو: bit.ly/1PudBWe

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نوروز در سایر کشورها (۱۰)
#نوروز در پاکستان

پاکستان از جمله کشورهایی است که جشن نوروز در آن برگزار می‌شود. با فرا رسیدن بهار پاکستان و بخشی از کشور هندوستان مراسمی برگزار می‌کنند که به آن «روز بَسَنت» می‌گویند.لاهور هم‌اکنون با بیش از ۸ میلیون جمعیت بزرگ‌ترین برگزارکننده‌ی جشن «بسنت» در پاکستان است. این برنامه از غروب شروع می‌شود و در این شب تا خود صبح تمامی مردم از کوچک و بزرگ بر روی پشت‌بام‌ها به #آوازخوانی و #رقص و #شادی می‌پردازند.

تاریخ دقیق شکل‌گیری این جشن مشخص نیست اما بین هندوان هند و بودائیان چین و ژاپن این نظر وجود دارد که این جشن به سیصدسال پیش از میلاد مسح باز می‌گردد. در این روز با هواکردن بادبادک‌های رنگی جشن گرفته می‌شود. در پاکستان #نورزو را «عالم‌افروز» هم می‌نامند که به معنای روز ِ تازه‌رسیده است. روزی که با آمدنش جهان را روشن و شاد می‌کند. در پاکستان تقویم نوروز نیز اهمیت ویژه‌ای دارد و تقویمی تدارک می‌بینند که در صفحات ابتدایی آن به توصیح نوروز و اهمین آن می‌پردازند که به این تقویم «جنتری» می‌گویند.

#خانه‌تکانی ِ نوروزی از دیگر ویژگی‌های نوروز در پاکستان است که تقریبا در میان همه‌ی کشورهایی که نوروز را برپا می‌دارند مشترک است. مردم در این روز لباس نو می‌پوشند و انواع شیرینی‌های خوش‌مزه تهیه می‌کنند که معروف‌ترین آن‌ها «لدو»، «گلاب حامن»، «برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا» هستند. در برخی مناطق #پاکستان که بیش‌تر شیعه‌نشین هستند جشن نوروز با باورهای مذهبی ِ شیعی نیز ادغام شده است و در این روز اشعاری در مدح علی، امام شیعیان خوانده می‌شود.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/QtrelN

@Tavaana_TavaanaTech
این سوسن است که می‌خواند
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۳.
گل‌اندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لس‌آنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت. سوسن در شهر قصر شیرین در استان کرمانشاه دیده به جهان گشود.
او تنها پنج سال داشت که پدر و مادرش را از دست داد. او پس از این واقعه به تهران می‌آید و در منزل عمه‌اش شروع به زندگی می‌کند. #سوسن تنها دوازده سال سن داشت که #خوانندگی را آغاز کرد. ..
او به #مستمندان نیز بسیار کمک می‌کرد. هزینه‌ی تحصیل چندین دانش‌آموز و دانش‌جوی بی‌بضاعت را می‌داد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلی‌ها این بیمارستان را به نام او می‌شناسند.
انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی #زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سال‌های سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل #آوازخوانی در مراسم‌های خصوصی به #شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آن‌جا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لس‌آنجلس ساکن شد. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دست‌و دل‌باز بود و به #فقرا کمک می‌کرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد. سوسن بر اثر حادثه‌ای دست راستش شکست اما برای درمان آن اقدامی نکرد. پس از مدتی دست شکسته بسیار آزارش داد و در یک عمل جراحی هشت ساعته مورد درمان قرار گرفت اما او پس از مدتی سکته می‌کند.
مهدی ذکایی، سردبیر مجله جوانان در لس‌آنجلس، آخرین روزهای زندگی سوسن را این‌گونه توصیف می‌کند: «بعد از سکته سه روزی هم حال سوسن خوب بود. من خودم ديروز صبح ( ۳ ماه مه ۱۴ارديبهشت) باهاش تلفنی صحبت کردم . ولی بعد از ظهر ساعت دو و پانزده دقيقه قلبش می‌ايسته و دکترها هم کاری نم‌ تونن انجام بدن و در بيمارستان فوت می کنه...تأسف آوره که به شما بگم که سوسن در اين شش ماه گذشته به همراه اسبابش در گاراژ خانه يکی از دوستانش در لس‌آنجلس زندگی می‌کرد ولی دراين يک ماه آخر دوستانش آپارتمان کوچکی رو براش فراهم کرده بودن و سوسن تازه به اونجا اسباب کشی کرده بود.» در سال‌های آخر زندگی، سوسن در کاباره رستوران‌های ایرانی، گاهی برنامه اجرا می‌کرد و اواخر عمر، شرکت ترانه به سوسن پیشنهاد می‌کند که مجانا آهنگ‌های جدیدی را برای سوسن ضبط کنند که عمر او کفاف نمی‌دهد.
سوسن در سراسر ایران شناخته می‌شود. او می‌گوید که ترانه‌ی معروف «سفر» در دو میلیون نسخه ضبط و پخش شده است. سوسن با این‌که خواننده‌ی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقه‌مندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بل‌که برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را می‌شنیدند و درباره‌ی کارهای او سخن می‌گفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که می‌خواند». او در بخشی از این شعر می‌سراید:
اتراق‌گاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که می‌خواند،
شب‌های اضطراب را
بر دره‌های برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که می‌خواند.
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/jR0V2J
@TavaanaTavaanaTech
سارا حمیدی، خواننده خوش‌صدای ایرانی در صفحه اینستاگرام خوب نوشته است:
«به مرز ۳۰ نزدیک می‌شویم»

سارا حمیدی متولد ۱۳۶۶ در اصفهان موسیقی‌دان و خواننده‌ی آواز است که هم‌اکنون دانش‌جوی كنسرواتوار ناسيونال سن مور پاريس است و در پاریس اقامت دارد.
سارا حمیدی لیسانس مترجمی زبان انگلیسی و فارغ التحصیل سال ١٣٨٨ دانشگاه دولتی شیخ بهایی اصفهان است.

او در ایران کار #موسیقی کرده است اما به دلیل محدودیت‌هایی که برای #آوازخوانی #زنان و برگزاری کنسرت وجود دارد و همین‌طور علاقه‌‌ای که برای آموختن #آواز اپرا داشت به فرانسه رفت.

ویدئویی که می‌بینید #سارا_حمیدی تصنیف زیبا و به یادماندنی «سنگ خارا» زنده‌یاد مرضیه را بر سر مزار مرضیه اجرا کرده است. تقدیم به شما همراهان توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
۵۶ سال از مرگ مهوش، خواننده‌ی کوچه و بازار گذشت
goo.gl/qN5NHJ

پس از مرگ مهوش مشخص شد که این خواننده‌ی کوچه‌بازاری بخش عمده‌ای از درآمد خود را صرف کمک به فقرا کرده است و هزینه‌ی ده‌ها کودک یتیم را عهده‌دار شده است.
مرگ مرتضا پاشایی، خواننده‌ی موسیقی پاپ که در آبان‌ماه ۱۳۹۳ اتفاق افتاد و تشییع جنازه‌ی با جمعیت بسیار که برایش برگزار شد باعث شد برخی‌ها این مراسم تشییع را با مراسم «مهوش» خواننده‌ی کوچه‌بازاری ایران قیاس کنند. یکی از این افراد که اول‌بار این قیاس را به کار برد، استاد جامعه‌شناسی، یوسف اباذری بود. اباذری در سخن‌رانی‌ای که در تالار ابن خلدون دانشکده‌ی علوم اجتماعی ایراد داشت و عنوان آن «پدیدارشناسی فرهنگ یک مرگ» بود گفت که «بعد از این‌که مهوش مُرد، بعد از واقعه‌ی ۳۲ لات‌ها از مهوش یک تشییع جنازه‌ی مفصل کردند...»

سیمین بهبهانی می‌گوید که مردم به صدای مهوش بسیار علاقه‌مند بودند. او می‌گوید که وقتی مهوش مُرد بیش از پنجاه هزار نفر شرکت کردند. بهبهانی می‌گوید که در کافه‌ی «شکوفه‌نو» پای آوازخوانی مهوش می‌رفته است و کارهای او را جذاب می‌داند.بهبهانی از او به عنوان «زن خوش‌قلب» نام می‌برد.

سیمین بهبهانی در قصه‌ی «سنگ را آرام‌تر بگذارید» که به تعبیر خودش قصه‌ای تخیلی است از زنی به نام «اکرم آبگوشتی» که گویا نام سابق مهوش بوده است. سیمین بهبهانی می‌گوید که در این قصه به زندگی مهوش نظر داشته است. سیمین بهبهانی در مورد توصیف شخصیت مهوش در این داستان می‌گوید: «یک مقدار از بعضی آشناها شنیدم و یک مقدار از چند باری که او را در صحنه دیدم ملهم شدم و یک مقداری هم تخیل من در آن خودنمایی کرد و این داستان ساخته شد.. منظور من نمایاندن حال افراد جامعه بوده و آن کسانی را که مردم از خودشان می رانند در حالی که گاهی از آن‌ها لذت هم می‌برند و وجود آن‌ها گاهی هم لازم است ولی بسیاری از آدم‌ها از آن‌ها احتراز می‌کنند و دوستشان ندارند وقتی در جمع می‌بینند ولی ممکن است در یک جای خلوتی ببینند خیلی هم از آوازشان لذت ببرند.»

معصومه عزیزی بروجردی با نام هنری مهوش در زمستان ۱۲۹۹ خورشیدی در بروجرد به دنیا آمد و در زمستان ۱۳۳۹ در تهران درگذشت. بر روی سنگ مزارش به اشتباه تاریخ ۱۳۴۰ آمده است.

کودکی مهوش در بروجرد گذشت اما در نوجوانی به هم راه خانواده‌اش به تهران مهاجرت کرد. یازده سال داشت که مادرش درگذشت. او را به دست راننده‌ی کامیونی سپردند تا به تهران بیاورد. از زندگی کودکی مهوش اطلاع زیادی در دست نیست.

برخی می‌گویند او را به محله‌ی بدنام «قلعه» که شهر نو نام گرفت برده‌اند. هنوز پانزده‌سال مهوش تمام نشده بود که برای شرکت در فعالیت هنری به شهر آبادان رفت و در یک تئاتر معمولی و غیر معروف به کار مشغول شد. پس از مدتی مهوش با ستوان یکم شکوری آشنا شد و با او ازدواج کرد. ازدواجی که دوام نداشت و پس از دو ماه به طلاق کشید اما حاصل این زندگی کوتاه دختری بود به نام اشرف که هنگام مرگ مهوش ۱۲ سال داشت. مهوش پس از یک سال از آبادان به تهران آمد. مهوش در تهران به یکی از مکان‌هایی پیوست که در مراسم عروسی به اجرای موسیقی شاد می‌پردازند. او بعد از مدتی با یکی از مردان این گروه با نام حسن‌زاده ازدواج کرد....

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/LYjGUA

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
نوروز در سایر کشورها
#نوروز در پاکستان
goo.gl/vC8rK9

پاکستان از جمله کشورهایی است که جشن نوروز در آن برگزار می‌شود. با فرا رسیدن بهار پاکستان و بخشی از کشور هندوستان مراسمی برگزار می‌کنند که به آن «روز بَسَنت» می‌گویند.لاهور هم‌اکنون با بیش از ۸ میلیون جمعیت بزرگ‌ترین برگزارکننده‌ی جشن «بسنت» در پاکستان است. این برنامه از غروب شروع می‌شود و در این شب تا خود صبح تمامی مردم از کوچک و بزرگ بر روی پشت‌بام‌ها به #آوازخوانی و #رقص و #شادی می‌پردازند.

تاریخ دقیق شکل‌گیری این جشن مشخص نیست اما بین هندوان هند و بودائیان چین و ژاپن این نظر وجود دارد که این جشن به سیصدسال پیش از میلاد مسح باز می‌گردد. در این روز با هواکردن بادبادک‌های رنگی جشن گرفته می‌شود. در پاکستان #نورزو را «عالم‌افروز» هم می‌نامند که به معنای روز ِ تازه‌رسیده است. روزی که با آمدنش جهان را روشن و شاد می‌کند. در پاکستان تقویم نوروز نیز اهمیت ویژه‌ای دارد و تقویمی تدارک می‌بینند که در صفحات ابتدایی آن به توصیح نوروز و اهمین آن می‌پردازند که به این تقویم «جنتری» می‌گویند.

#خانه‌تکانی ِ نوروزی از دیگر ویژگی‌های نوروز در پاکستان است که تقریبا در میان همه‌ی کشورهایی که نوروز را برپا می‌دارند مشترک است. مردم در این روز لباس نو می‌پوشند و انواع شیرینی‌های خوش‌مزه تهیه می‌کنند که معروف‌ترین آن‌ها «لدو»، «گلاب حامن»، «برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا» هستند. در برخی مناطق #پاکستان که بیش‌تر شیعه‌نشین هستند جشن نوروز با باورهای مذهبی ِ شیعی نیز ادغام شده است و در این روز اشعاری در مدح علی، امام شیعیان خوانده می‌شود.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/QtrelN

https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
اسلو، آوازخوانی زنی كه رای داد

طبق قوانین جمهوری اسلامی زنان نمی‌توانند آواز بخوانند. طبق همان قوانین پوشیدن حجاب برای زنان اجباری است. بر اساس این قوانین این زن دو خلاف قانون انجام می‌دهد؛ هم حجاب ندارد و هم آواز می‌خواند. این زن از روحانی می‌خواهد که شجاع باشد.
او بر پلاکاردش نوشته است که با دلی چرکین و قلبی آکنده از خشم به خاطر مردم امیدوار سرزمینم رای دادم.

شما چه فکر می‌کنید؟

goo.gl/g0PlxD

@Tavaana_TavaanaTech
-آتش دل با صدای «سپیده جندقی»
goo.gl/RyFVkh

باید یک بار روبروی افرادی که آوازخوانی زنان را «حرام» می دانند ایستاد و این پرسش را مطرح کرد که صدای زنان چه آزار و زیانی می تواند برساند که باید «حرام» اعلام شود و حکومت نیز سدهای بسیار ایجاد کند؟ این صدای دلربا چه زیانی به چه فردی می رساند؟ جز این است که برای لحظاتی دنیای ما و شما را سرخوش و شادمان می سازد؟

بیشتر بخوانید: «آواز زنان؛ صداهای ممنوعه»
http://bit.ly/2dHUvDB

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنی برای کسب درآمد و گذران زندگی بی‌رحم این روزها، کنار خیابان دف می‌زند و آواز می‌خواند؛ کارهایی که در ایران ولایی ممنوع است ولی او خطر احتمالی را به جان می‌خرد.
.
در این میان مردی که گویا نوازنده‌ حرفه‌ای دف است، تنها به کمک مالی اکتفا نمی‌کند، دف را از دست زن می‌گیرد تا او فقط بخواند تا تماشاگران بیشتری به این جمع توجه کنند تا بازار زن رونق بیشتری بگیرد.
.
آفرین بر این مرد! ما مردم در این روزهای سخت بیش از همیشه به هم احتیاج داریم.
.

ویدئو برگرفته از صفحه‌ی اینستاگرام قاصدک و احتمالا مربوط به فصل گرم سال می‌باشد.

#همدلی #آوازخوانی #نوازندگی #صدای_زن

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از مخاطبان توانا، ضمن ارسال این ویدئو که چند روزی است در شبکه‌های اجتماعی وایرال شده است، نوشت:

«خليفه 🤡پارك‌ها را مسجد می‌كنی 🤬خوب جوان‌های ما هم خيابان را سالن كنسرت می‌كنند، مبارزه ادامه دارد بچرخ تا بچرخيم ✌️✌️✌️💃🕺»

#آوازخوانی_زنان #موسیقی_خیابانی #آواز #ایران #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech