آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سال‌گرد قتل احمد کسوری
احمد کسروی، جان بر سر عقیده

«سید احمد حکم‌آبادی» که بعدها نام خانوادگی‌اش را به کسروی تغییر داد، تاریخ‌نگار، پژوهش‌گر و حقوق‌دانی اهل اندیشه بود. او در ۸ مهرماه ۱۲۶۹ شمسی در خانواده‌ای مذهبی و باورمند و شیعه دیده به جهان گشود. اجداد کسروی همه روحانی و پیش‌نماز بودند. پدرش «میرقاسم» اما از روحانیت کناره گرفته و به بازرگانی مشغول شده بود. مادرش «خدیجه خانم» زنی بی‌سواد اما خوش‌فکر بود. سال ۱۲۸۱ در یازدهم دی‌ماه و در شبی زمستانی، میرقاسم درگذشت و احمد که در آن زمان تنها دوازده سال سن داشت درس را کنار گذاشت و به اداره‌ی کارگاه قالی‌بافی پدر پرداخت.

سعید نفیسی، کسروی آن‌روزها را این‌گونه توصیف می‌کند: «عمامه‌ای سیاه به سر داشت، لباده و قبای بلند می‌پوشید و عبای سیاهی بر روی آن می‌افکند. عمامهٔ کوچک و فشرده او بهترین نماینده طلاب تبریزی بود. چهره لاغر و استخوان‌های برجسته سیمایی رنج کشیده و عصبانی و در ضمن مستبد به رای و مُصر در عقیده را نشان می‌داد و از اینکه بر خلاف عرف و به خلاف عقیده دیگران چیزی بگوید باک نداشت.»

زمان زیادی نگذشت که در سال ۱۲۹۱ احمد کسروی مورد ناسزا و تکفیر روحانیان محافظه‌کار و افراطی قرار گرفت چرا که از مشروطه‌خواهی دفاع کرده بود. کسروی آخوندی رها کرد و عبا و عمامه‌اش را به گوشه‌ای نهاد و چند ماهی در یک کارگاه جوراب‌بافی به کار مشغول شد. در سال ۱۲۹۵ کسروی به دلیل فشارهای فراوان بدگویان با قطار به سوی جفلا و از آن‌جا به باکو رفت. در این سفر ۵ ماهه، کسروی زبان روسی آموخت. کسروی در سال ۱۲۹۶ به حزب دموکرات که ره‌بری آن را شیخ محمد خیابانی بر عهده داشت پیوست که دو سال بعد از این گروه جدا شد. در سال ۱۲۹۸ کسروی که فقه می‌دانست به پیش‌نهاد رئیس استیناف آذربایجان به کارمندی عدلیه که چند سال بعد نام «دادگستری» گرفت درآمد.

انتقاد بی‌پروا کسروی از برخی باورهای دینی و عرفانی و … دشمنانی برای او ایجاد کرد و از این‌رو بارها به قتل تهدید شد که در سال ۱۳۲۴ قصد جانش را نیز کردند که ناموفق بود.سوء قصد کنندگان که به سوی کسروی شلیک کرده بودند نتوانستند او را بکشند. آن‌ها بازداشت می‌شوند اما این بازداشت چندان نمی‌پاید. آیت‌الله‌العظمی حسین قمی که از مراجع عالی‌رتبه‌ی زمان خود محسوب می‌شده طی تلگرافی از نجف از نخست‌وزیر، احمد قوام می‌خواهد که ضاربان کسروی هر چه زودتر آزاد شوند و ضاربان تحت فشار علمای مذهبی بعد از محاکمه‌ی کوتاهی - سه هفته- آزاد می‌شوند. دولت احمد قوام نمی‌خواست روحانیت از دولت بابت محاکمه‌ی قاتلان کسروی خشمگین شوند. این مماشات موجب می‌شود که بار دیگر دو #تروریست که از شاگردان و پیروان #نواب_صفوی بودند بار دیگر قصد جان او را کنند.

احمد کسروی در طی جلسه‌ی دادگاه در کاخ دادگستری #ترور شد. در ساعات اولیه‌ی ۲۰ اسفندماه ۱۳۲۴ گروه فدائیان اسلام به رهبری برادران امامی به جلسه‌ی دادگاه وارد می‌شوند و احمد کسروی و منشی‌اش سید محمدتقی حدادپور را با استفاده از #چاقو می‌کشند. #کسروی قرار بود در دادگاه و در چارچوب یک پرونده‌ی قضایی به شاکیان خود پاسخ دهد. تعدادی از مقامات عالی رتبه‌ از جمله صدرالاشرف (نخست‌وزیر پیشین) و فرماندار نظامی تهران، از کسروی به خاطر عقاید ضد اسلامی شکایت کرده بودند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/EeXTQv


@Tavaana_TavaanaTech
بهایی بود، کشتمیش تا بهشت را برای هفت نسل‌مان بخریم
goo.gl/GtZJ4F
زنگ خانه را که می‌زنند، مادر پیرش که در طبقه پایین سکونت دارد، بدون هیچ سوال و جوابی در را با آیفون باز می‌کند. فکر می‌کند حتما یکی از اقوام و دوستان به دیدنش آمده‌اند اما وقتی خبری نمی‌شود، با تلفن با طبقه بالا، منزل پسرش تماس می‌گیرد و می‌گوید که در را باز کرده اما کسی داخل نیامده است.

«فرهنگ امیری» برای این که ببیند چه کسی زنگ خانه مادرش را زده است، بیرون می‌رود اما چند دقیقه بعد دختر و همسرش صدای نالۀ بلند او را می‌شنوند و وقتی خودشان را به در می‌رسانند، با پیکر خونین فرهنگ امیری رو به رو می‌شوند.
غوغا می‌شود؛ دختر به دنبال کسی که با پدرش حرف می‌زده می‌دود و آن قدر جیغ می‌کشد که با کمک همسایه‌ها طرف را دستگیر می‌کنند. یک نفر از پشت چاقو را به پهلوی پدرش فرو کرده و یکی دیگر از رو به رو به صورت و شکم او ضربه زده بود.نیم ساعت بعد اورژانس می‌رسد اما فرهنگ امیری جان سپرده بود.

دو نفری که با چاقو به او حمله کرده‌اند، برادر هستند و در برگه بازجویی‌ها نوشته‌اند: «او بهایی بود، ما کشتمیش تا بهشت را برای هفت نسل‌مان بخریم.»

این گزارش را در ایران‌وایر بخوانید:
http://bit.ly/2eV24qE

#رواداری یا #تلورانس یکی از پروژه‌های تواناست. از طریق سایت زیر می‌توانید به منابع جامعی که آموزشکده تهیه کرده است دسترسی پیدا کنید:
bit.ly/1RtZYec

اطلاعات بیشتر درباره‌ی مدارای مذهبی : http://bit.ly/1ZppjIC

حقوق اقلیت‌ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
http://bit.ly/1QUEeV6

@Tavaana_TavaanaTech
حمله ۲ دانش آموز به سرایدار مدرسه ای در رودسر گیلان
goo.gl/Dszl8X

حمله ۲ دانش آموز به سرایدار و مسئول باشگاه فرهنگی مدرسه نمونه دولتی چمران شهرستان رودسر در شرق استان گیلان، او را روانه بیمارستان کرد.

جواد جهانشاهی ۳۱ ساله سرایدار و مسئول باشگاه فرهنگی مدرسه نمونه دولتی چمران رودسر ساعت ۱۰ و ۴۵ دقیقه سه شنبه شب هفته گذشته درحال قفل کردن در باشگاه مدرسه مورد حمله ۲ دانش آموز حدود ۱۳ساله با چاقو قرار گرفت.

این ۲ دانش آموز که از دانش آموزان شیفت صبح این مدرسه بودند، در یک حمله از پیش طراحی شده و با تجهیز خود به سلاح سرد، زمانی که باشگاه تعطیل شده بود وارد محوطه مدرسه می شوند و با صدا کردن مسئول باشگاه، با چاقو به او حمله ور می شوند و با ضربات پی در پی چاقو و خونریزی شدید وی بیهوش می شود....

خبر کامل را در ایرنا بخوانید:
http://bit.ly/2mqQhWL

به نظر شما چگونه می‌توان خشونت‌های این چنینی را در چامعه کاهش داد؟
همین رابطه:

#نظام_آموزشی ایران
http://bit.ly/1kflAOr
دستنامه شیوه های #تدریس در #آموزش_شهروندی
http://bit.ly/2bKLPJG
عدالت برای کودکان و نوجوانان
https://goo.gl/MbSQUp

کتابچه اختصاصی توانا برای آموزش مدرسان
http://bit.ly/2dqv5sc
تغییرات نظام آموزشی ایران پس از انقلاب
سعید پیوندی
http://bit.ly/1HP1h1c

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«صبور، یک معلمِ ۶۰ ساله ‎#اینترسکس (‎#بیناجنسی) افغانِ ساکن هرات هست که می‌گوید وقتی بدنیا امدم، پدرم متوجه شد که ‎#اندام_جنسی‌ متفاوتی نسبت به مردان و زنان را دارم، مرا بیرون از خانه گذاشت اما مادرم مرا بزرگ کرد.
او می‌گوید من خودم را زن می‌دانم و چندین بار خواستم در هند عمل کنم اما اقوامم مانع شدند و گفتند این‌کار خلاف قوانین ‎#اسلام هست!
او می‌گوید به من بارها با ‎#چاقو حمله کردند و من بارها زخمی شدم و در خیابان همیشه ‎#ناسزا می‌شنوم و به من ‎#نرماده می‌گویند و قلبم می‌شکند. او می‌گوید ‎#مرگ، از زندگی این چنینی صدها بار بهتر است💔
و او می‌گوید" مردم باید معلومات بگیرند و به ما چشم‌بد نگاه نکنند چون آنها نقشی ندارند و مقصر نیستند»
‌‌
برگرفته از توئیتر آرتمیس اکبری، فعال مدنی رنگین‌کمانی اهل افغانستان

- به نظر شما یک انسان به صرف داشتن گرایش جنسی متفاوت سزاوار شنیدن توهین و تحقیر است تا جایی که مرگ را بر زندگی ترجیح دهد؟

صبور، در افغانستانی که سال‌ها درگیر جنگ و بعد تحت سیطره طالبان بود، به شغل معلمی اشتغال دارد، آیا اگر در ایران بود اجازه استخدام و اشتغال در شغل معلمی را داشت؟

لازم به ذکر است چندسال پیش وزارت آموزش و پرورش با صدور بخشنامه‌ای سراسر تبعیض‌آمیز، با تکیه بر مشخصات فیزیکی نه بر سطح معلومات، جمع عظیمی از شهروندان را از حق اشتغال محروم کرده است.
علاوه بر آن شاهد بوده‌ایم که قاسم اکسیری‌فرد، استاد نخبه فیزیک، صرفا به دلیل نازک بودن صدا، از حق تدریس در دانشگاه محروم شده است.

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
*امروز سالگرد حمله ناکام به سلمان رشدی توسط یک اسلامگرای افراطی است. ‌

«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید. بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی…

گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آن‌ها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است»…

برای مطالعه ادامه یادداشت و دسترسی به کانال تلگرامی «مترجمان پنهان» که کتاب را به رایگان در اختیار فارسی‌زبان قرار می‌دهند، به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/knife-salman-rushdie/

#سلمان_رشدی #چاقو #ترور #تروریسم_ایدئولوژیک #شیعی_گری #تشیع #اسلام‌گرایی #دهشت_افکنی #آزادی_بیان

@Dialogue1402