آموزشکده توانا
59.6K subscribers
28.9K photos
35.4K videos
2.53K files
18.3K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، از اول مرداد ماه ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا به سر می‌برد. پنج تن از زندانیان سیاسی زندان لاکان رشت در بیانیه‌ای اعلام کرده‌اند که در همراهی با او، آن‌ها هم دست به اعتصاب غذا می‌زنند.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

« مردم شریف و آزادیخواه ایران

اعتصاب غذا برای زندانی، واپسین راهکار رهایی از ستمی هست که بر وی می‌رود. زيرا به خطر انداختن كالبدجسمى، گاه او را با آسیب‌های جسمى و روحى جبران‌ناپذیری روبرو می‌كند.

پرسش اینجاست:
ژرفای این ستم تا کجاست كه یک زندانی از مهمترین داشته‌اش دست می‌شوید؟

منوچهر فلاح، از تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده تا از پانزده ماه بلاتکلیفی دردناک رهایی یابد.
در این مدت شاهد نگرانی هر روزه منوچهر فلاح نسبت به دختر نوجوانش كه غير از پدرش كسى را ندارد، بوده‌ایم. او همچنين دل‌نگران فشارها و تهدیدهای پیوسته قضایی بر خانواده‌اش ( داماد و تنها خواهرش ) است.
دلسوزی و مهربانی منوچهر، اين كارگر زحمتكش، زبانزد هم‌بندی‌های او دربند سیاسی زندان لاکان رشت است؛ گوهر گرانبهایی که شایسته واژه انسانیت و تندیسی آشکار از مهرورزی می‌باشد.
درگذشت پدر و مادر، ۱۵ ماه بودن در زندان بدون ملاقات، به همراه تنهایی کشنده‌ای که عدم پیگیری پرونده‌اش را هم در بر می‌گیرد، بخش کوچکی از ناگفته‌های منوچهر فلاح است.

لذا علیرغم اینکه تمام تلاش خود را بکار گرفتیم او را از ادامه اعتصاب غذا منصرف نمائیم، با توجه به بلاتکلیفی طولانی مدت و آگاه از حقانیت مطالباتش، ما گروهی از از زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت نسبت به بی توجهی مسئولان، از تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ با اعتصاب غذای ایشان همراهی خواهیم کرد.
۱- عیسی چولاندیم
۲- جمشید عزیزی
۳- هومن طاهری
۴- ساسان خانزاده
۵- محمد میری

مرداد ماه ۱۴۰۳، زندان لاکان رشت

#منوچهر_فلاح #زندان_لاکان_رشت #عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هومن_طاهری #ساسان_خانزاده #محمد_میری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
هفته گذشته در پی اعتراض زنان زندانی سیاسی و عقیدتی به اعدام رضا رسایی، گارد حفاظت زندان به آن‌ها حمله‌ور شدند و آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
جمعی از زندانیان مرد محبوس در بند ۴ اوین در این رابطه بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کردند:

«زندان علیه اعدام

بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین
بر کسی پوشیده نیست که حکومت از هر لحاظ با بحران بازتولید خویش مواجه شده است.
ساختار دزدسالار حاکم توان برطرف کردن معضل معیشت و نابرابری اقتصادی و اجتماعی را ندارد.
ساختار حکومت دینی حتی با توسل به ماجراجویی‌های جنگ‌طلبانه توان بازسازی ایدئولوژیک خویش در صحنه داخلی و خارجی را ندارد.
ساختار سیاسی استبدادی حتی با نمایش‌های نخ‌نمای انتخاباتی و بی‌معنا کردن مفهوم آشتی ملی، توان بازیابی مشروعیت خود حتی در سطح حداقلی را ندارد.
در این میان، تنها ماشین سرکوب و تولید مرگ است که بی‌وقفه به کار خود ادامه می‌دهد.
ابتدا شاهد احکام اعدام برای زنان آزاده‌ی این سرزمین بودیم که با واکنش و مقاومت گسترده مواجه شد.
سپس در راستای انتقام‌گیری از جنبش زن زندگی آزادی، داغدار و دادخواه اعدام رضا رسایی از معترضان این جنبش شدیم تا فراموش نکنیم که اذان صبح به وقت زندانهای ایران تنها بانگ حی علی طناب سر می‌دهد.
در ادامه‌ی این زنجیره توحش، بند زنان زندان اوین که طلایه‌دار مقاومت و ایستادگی در برابر سرکوب هستند، در این هفته‌ها متحمل انواع فشارها و درگیری‌ها بودند، از جمله قطع کامل ارتباط زندانیان با جهان بیرون) چه ملاقات و چه تماس(که باعث نگرانی خانواده‌ها و دوستان ایشان شده، و بعد از درگیری در روز تاریک اعدام رضا رسایی، نه تنها مسولان و مجریان آن مورد بازخواست قرار نگرفتند، بلکه برعکس، همین بهانه منجر به تشدید فشارها بر این جان‌های آزاده شده است.
ما زندانیان سیاسی بند ۴ زندان اوین با تمام گرایش‌ها ضمن اعلام همبستگی با جنبش فراگیر لغو اعدام، دوشادوش این زنان آزاده می‌ایستیم و در صورت ادامه فشارها بر بند زنان، زندان اوین را به میدان مبارزه گسترده بدل خواهیم کرد.
جمعی از زندانیان سیاسی بند ۴ اوین»


#بیانیه #نه_به_اعدام #رضا_رسایی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ادامه اعتصاب غذا در بیست و نهمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»

رکوردشکنی اعدام‌های حکومتی و انتقام سخت جمهوری اسلامی از مردم

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام ادامه دارد، بیانیه این هفته زندانیان به شرح زیر است:

بهمن‌ماه ۱۴۰۲، «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» سرآغاز اعتراض به موج اعدام زندانیان جرائم عمومی و اعدام جوانان هم‌وطن کُرد و اهل‌سنت بود که با اعدام‌های سیاسی زنده‌یاد محمد قبادلو و فرهاد سلیمی ادامه یافت، در این ۲۹ هفته، هفته‌ای نبود که شاهد استفاده حکومت از این مجازات قرون‌وسطایی در زندان‌ها نباشیم. اما وقتی که پس از مرگ ابراهیم رئیسی (یکی از اعضاء هیئت مرگ کشتار ۶۷) و در آستانه برپایی نمایش "انتصابات ریاست‌جمهوری"، دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی تا سرحد ممکن اعدام زندانیان را کاهش داد، ما زندانیان کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، همان زمان هشدار دادیم که کاهش اعدام‌ها یک امر مصلحتی است و احتمالاً موج گسترده‌ای از اعدام زندانیان را در پی خواهد داشت.

در کمال تأسف حاکمان استبداد دینی و کارگزاران سازمان سرکوب و ارعاب از سه‌شنبه هفته گذشته تا کنون با اعدام بیش از ۴۵ نفر از هم‌وطنان زندانی که ۲۹ نفرشان تنها در یک روز و ۲۶ نفر آنها به‌صورت دسته‌جمعی در زندان قزل‌حصار بود، رکورد «قتل حکومتی» و اعدام‌ها را در چند سال اخیر شکستند؛ اعمال ننگینی که به شکل دیگر در صدور احکام اعدام نیز ادامه یافت و در چند هفته اخیر شمار زیادی از زندانیان سیاسی را در روند دادرسی مبهم به اتهام استبداد ساخته «بغی» و «افساد فی‌الارض» به اعدام محکوم کردند، از جمله آخرین موارد آن صدور حکم اعدام برای شش زندانی سیاسی - عقیدتی اهل‌سنت از سوی بیدادگاه انقلاب مشهد بود که جانشان در خطر است. همه این‌ها بعد از تحلیف رئیس دولت جدید جمهوری اسلامی بود که در آن گفتند: «ایران امن‌ترین کشور خاورمیانه است»؛ در حکومت اعدام «امنیت» چنین معنا می‌شود.

ما زندانیان کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، ضمن محکوم‌کردن شدید نقض حقوق بنیادین هم‌بندی‌هایمان در زندان‌های مختلف کشور و گرفتن «حق زندگی» این عزیزان، به‌ویژه زنده‌یاد رضا رسایی، با خانواده این عزیزان ابراز همدردی کرده و مقاومت در برابر این «توحش» را حق خود دانسته و چنان‌که شاهد اعتراضات اخیر در زندان‌های مختلف از جمله زندان لاکان رشت و بند زنان زندان اوین بوده‌ایم؛ در بند زنان زندان اوین، زندانبانان وحشی زندانیان معترض را مورد حمله و سرکوب قرار دادند؛ سرکوبی که قطعاً مانع تداوم این اعتراضات نخواهد شد و ما را مرعوب نخواهد کرد.

یادآوری می‌کنیم کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام یک حرکت اعتراضی با هدف توقف اعدام‌ها است که از بهمن ۱۴۰۲ به شکل مستقل و فراجناحی و بدون وابستگی از سوی زندانیان سیاسی زندان قزل‌حصار کرج آغاز شد و پس از آن زندانیان دیگر زندان‌ها به آن پیوستند. ما زندانیان اعتصاب‌کننده سه‌شنبه‌های نه به اعدام از همه مردم ایران می‌خواهیم برای نجات جان تمامی زندانیان محکوم به اعدام در ایران، با حمایت از این کارزار، نه به اعدام را به مطالبه‌ای عمومی بدل کنند. ما اعضای این کارزار کماکان از همه وجدان‌های بیدار در داخل و خارج از کشور در کمال فروتنی می‌خواهیم، پیش از آنکه دستگاه سرکوبِ استبداد دینیِ حاکم بر ایران، بار دیگر صدها و هزارها زندانی جرائم عمومی و سیاسی و... را در زندان‌های قزل‌حصار، کرج، ارومیه، زاهدان، مشهد و ده‌ها زندان دیگر کشور به قتل برساند، با همه توان علیه اعدام به‌پاخاسته و از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» به هر شکل ممکن حمایت کنند.

در آخر ضمن گرامیداشت یاد همه قربانیان مجازات غیرانسانی «اعدام» و تأکید بر لزوم «لغو اعدام»، ما زندانیان در ۱۸ زندان از جمله زندان‌های اوین (بندهای زنان، چهار، شش و هشت)، قزل‌حصار (واحد سه و چهار)، مرکزی کرج، خرم‌آباد، نظام شیراز، خوی، نقده، تبریز، ارومیه، اردبیل، سلماس، سقز، بانه، مریوان، کامیاران، لاکان رشت، قائم‌شهر و وکیل‌آباد مشهد، امروز سه‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ برای بیست و نهمین هفته پیاپی در اعتصاب غذا خواهیم بود.

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

سه‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳


#بیانیه #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
درخواست زندانیان سیاسی سابق و هم‌بندی‌های منوچهر فلاح برای پایان دادن به اعتصاب غذا

جناب آقای منوچهر فلاح:

با سلام؛

هفته‌هاست که شما از خوردن و آشامیدن دست کشیده اید تا صدای اعتراض خود را به تعیین تکلیف وضعیت خود به گوش مسئولان برسانید اما با توجه به مشکلات گوارشی و معدوی، ما هم‌بندیان سابق جنابعالی همراه برخی زندانیان سابق، عمیقأ نسبت به سلامتی شما نگران هستیم.از شما استدعا داریم که با پایان‌دادن به اعتصاب غذا از آسیب بیشتر به خود، پرهیز نمایید. از دوستان هم‌بندی شما آقایان عیسی چولاندیم،هومن طاهری،جمشید عزیزی و محمد میری که در همراهی با شما دست به اعتصاب زدند هم خواهشمندیم که به اعتصاب خود پایان دهند.
از مسئولان دادگستری گیلان انتظار می‌رود پس از ۱۴ ماه بلاتکلیفی، با مشخص‌کردن حکم منوچهر فلاح بر اساس موازین حقوقی و قانونی، به شرایط ناگوار پیش روی این زندانی پایان دهند.

یونس آزادبر، عزیز قاسم زاده، عباس حقگو، پیمان سکوتی، عبدالفتاح سلطانی، اسماعیل عبدی، جعفر عظیم زاده، مسعود فرهیخته و عقیل رهنما

#بیانیه #منوچهر_فلاح #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی، در بیانیه‌ای بر ضرورت مبارزه علیه اعدام تاکید کرد و نوشت:
«اگر برای لغو اعدام به وفاقی در برابر ماشین کشتار حکومتی نرسیم، فردای بهتری در راه نخواهد بود.»


ورق بزنید و متن کامل بیانیه گلرخ ایرایی را بخوانید.

یادآور می‌شویم بیش از ۷۵ درصد کل اعدام‌های جهان در کشورمان ایران توسط جمهوری اسلامی انجام می‌شود.
در شش ماه گذشته زندانیان سیاسی در زندان قزل‌حصار کرج کارزاری راه انداختند با نام «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که نقش تاثیرگذاری بر آگاهی‌بخشی به جامعه ایران و البته جامعه جهانی داشته است.
این کارزار، یک حرکت اعتراضی با هدف توقف اعدام‌ها است که از بهمن ۱۴۰۲ به شکل مستقل و فراجناحی و بدون وابستگی از سوی زندانیان سیاسی زندان قزل‌حصار کرج آغاز شد و پس از آن زندانیان دیگر زندان‌ها به آن پیوستند.

مرتبط:

روایت یک پرونده، گلرخ ایرایی
https://tavaana.org/case_golrokh/

#نه_به_اعدام #گلرخ_ایرایی #زندانی_سیاسی
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مریم یحیوی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در بیانیه‌ای نوشت:
«برای لغو حکم اعدام هم‌پیمان و هم‌قسم شده‌ایم»

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

زیر سایه‌های تپه‌های اوین که سال‌ها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترین‌های این سرزمین بودند، هم‌پیمان و هم‌قسم شده‌ایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم.

روایت، روایت غریبی نیست. روایتِ یک “نه” بزرگ به حکم اعدام و لغو آن است. روایت سال‌ها ایستادگی و مقاومت و مبارزه‌ی آگاهانه با چرخه‌ی معیوب این حکم ضدانسانی است که هر چند صباحی بسته به اوضاع سیاسی مملکت سرعت بیشتری می‌گیرد.

روایت، روایت غریبی نیست. در صبحی که گرمای خورشید بیداد می‌کرد، خبر اعدام رضا رسایی یکی از “ما” رسید و ما که به تازگی حکم اعدام رفیق‌مان پخشان عزیزی را دریافت کرده بودیم و دو رفیق دیگرمان، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری در خطر صدور حکم اعدام هستند، خشم گره‌خورده در گلوی‌مان را فریاد زدیم.

طبق قانون، ما از حق اعتراض‌مان چه در سلول انفرادی، چه در زندان و چه در خیابان‌های شهر استفاده می‌کنیم و آن‌ها اولین و تنها راه‌شان سرکوب است.

زورشان را در بازوهای‌شان جمع کردند و بر سر و جان ما نشاندند.

زدند و در فیک نیوزهای‌شان نوشتند و گفتند: زندانیانِ تحریک‌شده در شورشی پرسنل زندان و نیروهای گارد را مورد ضرب و شتم قرار دادند!

ملاقات و تلفن که از حقوق اولیه هر زندانی‌ست را ممنوع کردند تا در کنار فشاری که بر ما وارد می‌کنند خانواده‌های ما را نیز تحت فشار روانی قرار دهند.

آن‌ها می‌گویند چه در داخل زندان و چه بیرون از زندان خفه شوید. کور و کر و لال باشید. به بی‌عدالتی و ستمِ اطراف‌تان بی‌تفاوت باشید تا شاید چند صباحی بگذاریم زندگی کنید.

آنها با قصد فشار مضاعف بر ما و خانواده‌هایمان، با محرومیت‌های اعمال شده، با تهدید و ارعاب و پرونده‌سازی می‌خواهند ما را از راهی که در پیش گرفته‌ایم برحذر دارند.

آنها نمی‌دانند که ما در شبی که ماه از نیمه گذشته بود، دست در دست هم، زیر سایه‌های تپه‌های اوین که سال‌ها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترین‌های این سرزمین بودند، هم‌پیمان و هم‌قسم شده‌ایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم.

مریم یحیوی
مرداد ۱۴۰۳
زندان اوین»

#مریم_یحیوی #نه_به_اعدام #کف_خیابان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سی هفته مقاومت علیه اعدام؛ تداوم کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۱۸ زندان کشور


بنا بر اطلاع منابع موثق، اعتصاب اعتراضی زندانیان در زندان‌های کشور که با نام کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" از بهمن ماه گذشته آغاز شده است، امروز سه‌شنبه ۳۰ مرداد نیز با اعتصاب زندانیان در زندان‌های سراسر کشور ادامه یافته و وارد سی امین هفته خود شد.

این کارزار که اکنون با پیوستن صدها زندانی در ۱۸ زندان سراسر کشور همراه شده ، بنا بر بیانیه‌ها و مواضع کنشگران زندانی همراه با آن، از ابتدا مخالفت و اعتراض به نفس اعدام به عنوان یک مجازات غیرانسانی و بدون بازگشت را مستقل از نوع اتهام و یا انگیزه و اعتقادات محکومانِ به اعدام، و لغو این مجازات غیرانسانی را هدف خود قرار داده است.

تداوم و گسترش مداوم این کارزار در حالی است که مقامات قضائی و امنیتی "جمهوری اسلامی" از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون بیش از ۳۱۰ نفر را به دار آویخته و اعدام کرده‌اند، در میان این تعداد قربانی اعدام در چند ماه اخیر، ۱۶ نفر از زنان زندانی نیز اعدام شده‌اند؛ و حکومت با سرعت بخشیدن به ماشین اعدام خود در هفته‌های اخیر،  ۱۱۸ نفر را فقط در مرداد ماه اعدام کرده است.

گستردگی استفاده حاکمیت استبداد دینی در چند وقت اخیر از مجازات اعدام، به گونه‌ای بوده است که گویی کارگزاران استبداد به شکل سیستماتیک راه‌حل همه بحرانها را در پای چوبه طناب دار یافته و به تعبیری "انتقام سخت" خود را با "اعدام" از فرزندان این آب و خاک می‌گیرد.


در این بین جامعه زنان که می‌تواند نیروی محرکه تغییرات بنیادین در ایران باشد، هدف سرکوب بیشتر در خیابان و در زندان توسط حکومت بوده است؛ آمار ۱۶ اعدام زنان زندانی در ۵ ماه اخیر، دستگیری‌ها و خشونت علیه زنان در جامعه به بهانه "حکومت ساخته" حجاب، که در مواردی به مرگ یا نقض حق سلامت دختران و زنان این سرزمین نیز انجامیده، مصداق بارزی از این رویارویی خشونت‌بار حاکمیت با زنان به عنوان نیروی پیشرو در تغیرات بنیادین به حساب می‌آید.

روشن است که "جمهوری اسلامی" در این اعدام‌ها مجموعه‌ای ۱۰۰ یا ۱۲۰ نفره را اعدام نمی‌کند، بلکه ۱۲۰ "تک نفر" را در تنهایی خودشان اعدام می‌کند و همه دیگرانی که شامل هزاران زندانی هستند هم کماکان تنها و بی پناه در انتظار آخرین روز زندگی و اجرای حکم اعدام‌شان باقی می‌مانند؛ به همین دلیل  چنان‌که زندانیان زندان اوین و لاکان رشت به درستی اشاره کرده بودند؛ مقابله و متوقف کردن این ماشین کشتار و اعدام در اقدامات و اعتراضات دسته جمعی و سراسری ممکن خواهد بود، یعنی مستقل از انگیزه‌ها، اعتقادات و...از آنجا که اعدام مقوله‌ای اجتماعی است و توسط حکومت اجرا می‌شود، مقابله با آن نیز یک امر اجتماعی بوده که تنها به صورت دسته‌جمعی و با اتحاد امکان‌پذیر خواهد شد.

همین ضرورت اتحاد و همدلی برای مقابله با اعدام را زندانیان کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" بارها مطرح کرده و برای مقابله و جلوگیری از تداوم اعدام‌ها از همگان خواسته‌اند که به هر شکل ممکن بپا خیزند و  زندانیان را برای این مقابله و مقاومتی که از درون زندان شروع شده یاری دهند.

بنا بر اطلاع منابع موثق که به دست ما رسیده، زندانیان اعتصابی "کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام" امروز نیز برای سی امین هفته پیاپی در زندان‌های مختلف کشور از جمله زندان‌ اوین (بندزنان، بند۴، بند ۶ و بند ۸)، زندان قزاحصار ( واحد۳ و واحد۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان مشهد، زندان قائم‌شهر، زندان لاکان رشت (بندزنان و بند مردان)، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان خوی، زندان نقده، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام دست به اعتصاب غذا زده‌اند؛ و از همه هم‌وطنان، بویژه زندانیان زندانهای دیگر خواستار پیوستن به این کارزار و حمایت از آن شده‌اند. و از گزارشگر ویژه حقوق بشر خانم مای ساتو، خواستار توجه ویژه به اقدامات ضدانسانی بویژه اعدام در ایران و تلاش بی‌قفه در راستای توقف اعدام‌ها و پایان پذیرفتن این وضعیت غیرانسانی در ایران شده‌اند.

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
۳۰مرداد۱۴۰۳

#بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
تداوم کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"در سی و یکمین هفته با حمایت و پیوستن جمعی از زندانیان زندان تهران بزرگ و دو نماینده مجلس ایتالیا

در دولت تازه منصوب شده، در مرداد ماه دستکم ۱۲۶ نفر به پای چوبه‌های دار برده شده  و حق حیات از آنها سلب گردید و هزاران زندانی در زندانهای سراسر کشور که همگی قربانی سیستماتیک بی‌کفایتی این حکومت هستند نیز در انتظار اعدام قرار گرفته‌اند. 

همچنین دستگاه سرکوب، زندانیانی که در این کارزار  به هر شکل به این عمل غیر انسانی اعتراض کرده‌اند را  تحت فشار قرار داده و آنها را از حقوق اولیه‌‌اشان محروم کرده و می‌کند. نمونه بارز این فشارها، محروم کردن زندانیان زن در زندان اوین از حق تماس تلفنی و ملاقات و همچنین انتقال زندانی سیاسی آرمیتا پاویر به سلول انفرادی در زندان تبریز است.

باتوجه به شدت گرفتن سرکوب و همچنین سابقه اعضای کابینه‌ای که در هفته پیش منصوب شد، می‌توان کابینه جدید را کابینه  سرکوب و اعدام نامید و  آن را مقدمه‌ای برای سرکوب بیشتر جامعه دانست.  اما با تمام فشارها و سرکوبهایی که حکومت دینی بر این کارزار و جامعه ایران وارد کرده همچنان زندانیان بر مقاومت و ایستادگی خود علیه سرکوب و اعدام ادامه داده و می‌دهند و طبق منابع موثق جمعی از زندانیان سیاسی در زندان تهران بزرگ اعلام کرده‌اند که از این هفته به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام پیوسته‌اند.

خوشبختانه در جهان هم وجدان‌های بیداری صدای مقاومت این "کارزار" را شنیده اند؛ از جمله برخی نمایندگان برجسته ایتالیایی که حمایت خود را از کارزار سه شنبه های نه به اعدام اعلام  کرده‌اند.

زندانیان اعتصابی کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"در ۱۹ زندان مختلف از جمله زندان اوین(بندزنان،بند۴،۶،۸)،زندان قزلحصار(واحد۳و۴)،زندان مرکزی کرج،زندان خرم آباد،زندان نظام شیراز،زندان مشهد،زندان  لاکان رشت،زندان قائم‌شهر،زندان تبریز،زندان اردبیل،زندان ارومیه،زندان خوی،زندان نقده،زندان سلماس،زندان سقز،زندان بانه،زندان مریوان ،زندان کامیاران و زندان تهران بزرگ از تمام کسانی که در داخل و خارج از کشور از این کارزار که هدف آن لغو اعدام و شکنجه در ایران است، قدردانی می‌کنند و بار دیگر از همه  زندانیان در زندانهای مختلف میخواهند به کارزار‌"سه‌شنبه‌های نه به اعدام"بپیوندند. همچنین  از تمامی وجدانهای بیدار در سراسر جهان نیز در خواست داریم تا برای لغو اعدام و مقابله با آن از این کارزار حمایت کنند.

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
۶ شهریور ۱۴۰۳

#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حلقه‌ی بیمارها

✍️ رسول بداقی

رسول بداقی، معلم زندانی و کنش‌گر صنفی فرهنگیان این شعر را در زندان اوین سروده است.

گریه می‌خواهد دلم بسیارها
بهر این اندیشه‌ها بردارها

جای هر اندیشه‌ای جادو نشست
خون چکید از گونه‌ها، خروارها

بی‌گناهی، نیست در آیین ما
پنجه در سر پنجه‌ی خونخوارها

لاف قدرت می‌زند بیچاره چون
کرکسی در مجلس مُردارها

با چنان هیبت ز شیران وطن
خنده دارد، زوزه‌ی کفتارها

تاس رِندان می‌نشیند جفت، جفت
آفرین بر حلقه‌ی بیمارها

بی هنر تا دست بر شمشیر یافت
خامُشی، شده بهره‌ی هشیار ها

در قفس هرگز نمی‌ماند یلی
گو بداند، اسوه‌ی کفتارها

گر خرد، همبستگی آرد به بار
با نسیمی بشکند دیوارها

- منبع کانال تلگرام شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان

- رسول بداقی، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شد. بعد از این ­تاریخ، تنها ۴ روز برای مراسم خواستگاری دخترش، به­ مرخصی آمد و بلافاصله به­ زندان بازگردانده شد. اکنون بیش از ۲ سال از حبس او می‌­گذرد و از مرخصی محروم است. تلاش وکلای او برای آزادی‌اش با رد اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور هم بی‌نتیجه مانده است.

رسول بداقی یک معلم شجاع و فعال صنفی برجسته‌ای است که طی سالیان اخیر بارها و بارها مورد بازداشت و ضرب و شتم قرار گرفته است.
آقای بداقی پیش‌تر هفت سال حبس بدون مرخصی را گذرانده‌بود، دو دختر دو قلویش حالا دیگر بزرگ شده است و در مجموع بیش از ۹ سال از زندگی‌شان پدرشان در حبس بود.
حقوق این معلم و فعال صنفی قطع شده است و انواع و اقسام فشارها علیه او اعمال شده ولی همه اینها نتوانسته روحیه و منش آزادی‌خواهی او را بگیرد و صدایش را خاموش کند.

#رسول_بداقی #معلم_زندانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
نامه گلرخ ایرایی از زندان اوین: برای آقا ماشاالله کرمی که ساحلِ زندگی‌اش آشوب شد به یک‌باره از رنجِ بر دار شدنِ فرزندانش محمدمهدی کرمی و محمد حسینی

هنوز از ما کسانی در صفِ طویلِ قربان‌گاه، بسیارانی نشسته در کنار و گوشه به نظاره؛ با دستانی که گاه به بانگِ صلا به سوی‌مان تکان‌تکان می‌خورند و گاه از ترسِ شحنه به سوی‌مان مشت می‌شوند در هوا. با لبانی دشنام‌گوی که پیش‌تر در دوستی‌هایِ روییده از بطالتِ هم‌زیستی به روی‌مان لبخند می‌شدند به عاریت.
مباد ما را نصیبی از ساحلِ امنِ بسیارانِ نشسته، بسیارانِ مسجود بر درگاهِ خداوندگارِ پرهیزکاران. پرهیزکارانِ زهدفروش.
بر خداوندگارتان باید که کافر بود، همان‌گونه که از رسوبِ آسایشی این‌چنین در دل‌هاتان باید حذر نمود؛ از زنگارِ عشقی، مهری، لبخندی این‌چنین بر بُرقع‌هاتان هشدارمان باد؛ که اویی که از حماسه‌ای بیرون درآمد، هشدارمان داد از بسیارانِ نشسته در کنار و گوشه؛ که شرم‌شان باد بیش از گماشتگان و مامورانِ همیشه معذور، که اینان به خدعه دست‌هامان را بسیار فشردند و در بزنگاهِ حادثه رهایمان کردند در جانبِ انزوا.

بر لشکرِ سوارانِ شحنه ما را یارایِ قامت برافراشتن بود، اگر بسیارانِ نشسته در کنار و گوشه، ما را از خود و خود را زِ ما نمی‌پنداشتند به روزگارِ پیش از حادثه؛ که عیارِ هر کس بر خود عیان است به خلوت.
ما در ظلمتِ انزوا رها شدیم. در سحرگاهی که گل‌دسته‌ها، به گرگ و میشِ صبح قامت برافراشته بودند، آن‌گاه که مؤذن در ارتعاشِ کش‌دارِ الله‌اکبر، در خود پیچ و تاب می‌خورد، آن‌دم که شیخِ شهر پله‌های منبر را یک به یک طی می‌کرد و ما از برآمدنِ خورشید، از سپیده‌دمان در خود تمام می‌شدیم، فرزندی بر دار شد. عطشی از ضحاک فرو نشست. دستانی به خشم بر هم گره شدند. دندان قروچه‌ای، سوگی بر دل‌ها نشست و تو، ساحلِ زندگی‌ات آشوب شد به یک‌باره و سایه‌های فرزندانت، که دل به دریای توفانی سپرده بودند، با عمودِ دیرکِ دارها در هم آمیخته، باری گران شد بر مردمانِ شهر که در آرامشِ خود خفته بودند، بی‌آنکه از آسایش بهره برده باشند.

مردمانی یَلِه در سکوتِ یأس‌انگیزِ خود. با دستانی یخ‌زده در عمقِ جیب‌ها و نگاهی دزدیده از چشمانت، از مسافتی دور، از اَمن‌ترین نقطه‌ی تلاطمِ این دریایِ آشوب، گردن‌کشان، دارهای افراشته‌ی فرزندانت را به کنجکاوی نظاره کردند. بی شعری، بی شعاری، بی حماسه‌ای که هر یک باری گران بود بر ساحلِ اَمن‌شان.
و این سکوت و بی داوریْ تحقیرِ خدایان بود. خدایانِ دوزخ، با چهره‌هایی عبوس که بر زنجیرهایِ بر دستانت دهن‌کجی می‌کنند؛ و تو تاب می‌آوری میله‌ها را حتا اگر روزهایش به شماره به ماه و سال سَر بَرآورد، که آن سحرگاهِ شوم را تاب آوردی و ایستادی که تنها نمانیم به انزوا در این برهوتِ یارانِ ایستاده تا پایان.
صدایی در میانِ هیاهویِ مدامِ در سرم تکرار می‌شود، در میانِ توفان و مسخ و بهت و خواب‌زده‌گی‌ها. صدایی که التهابِ دریایِ آشوب را دو چندان می‌کند. صدایِ فرزندانت، در هم آمیخته، همچون سایه‌های تن‌هاشان بر دیرَک‌ها، هم‌چون یادشان، رنجِ رفتنِ‌شان بر سینه‌هامان و زخمی که از سوگِ توأمانِ‌شان بر جانت نشست.
مدام در سرم تکرار می‌شود: «به مامان چیزی نگو...  عزیز اینا برا ورزشه.»

گلرخ ایرایی، شهریور ۱۴۰۳، زندان اوین

#ماشاالله_کرمی #محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #کف_خیابان #زن_زندگی_آزادی
#بیانیه #گلرخ_ایرایی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech