آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
آخرین اجرای خصوصی #فریدون_فروغی

او پس از انقلاب نتوانست کار کند و به او مجوز خواندن ندادند به این بهانه که فروغی #بهایی است. او بسیار افسرده و غمگین شد و به قول شهیار قنبری «فریدون فروغی برای دومین بار می‌میرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که می‌خواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت.»
خودش می‌گوید:
«گاهی امید بر سبزه زار تنم نقش می‌زند و گاهی یاس، تمامی جوانه‌های امیدم را چون خوره می‌خراشد و بدین سان زندگی دردآلودم می‌گذرد.»
ویدئویی که تقدیم می‌شود به همراهان توانا در آخرین اجرای خصوصی‌اش با دوربینی ساده ضبط شده است. او ترانه‌ی «نیاز» را اجرا می‌کند. از سراسر شهرهای کشور علاقه‌مندانش دوست داشتند که فروغی کنسرت برگزار کند اما هیچ‌گاه به او اجازه‌ی کار ندادند.

درباره‌ی #فریدون‌فروغی بیش‌تر بخوانید: https://goo.gl/1z8XNf

ویدیو:
http://bit.ly/1ZkaxDm

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرین اجرای خصوصی #فریدون_فروغی

او پس از انقلاب نتوانست کار کند و به او مجوز خواندن ندادند به این بهانه که فروغی #بهایی است.
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرین اجرای خصوصی #فریدون_فروغی

او پس از انقلاب نتوانست کار کند و به او مجوز خواندن ندادند به این بهانه که فروغی #بهایی است.
@Tavaana_TavaanaTech
یادی از فریدون فروغی
goo.gl/xcundM

فریدون فروغی سری شیدایی داشت و زندگی کولی‌واری داشت. شاید بتوان گفت که او شبیه ترانه‌هایش بود. او در تهران نیز پاتوق ثابتی نداشت و مرتب از این کافه به آن یکی می رفت و برنامه اجرا می‌کرد. فروغی در بخش از خاطراتش خاطره‌ای را نقل می‌کند که شاید برای شناخت روح بی‌قرار فروغی مناسب باشد: «کوله‌پشتی را برداشتم، سوار اتوبوس شدم و رفتم. به هر کجا که شد. نيمه‌شبی بود، بين راه بوديم و وسط بيابان. ناگهان حسی به من گفت: پياده شو! ديدم نور کم‌سويی در آن دوردست‌ها سوسو می‌زند، مثل اينکه دهی بود. دلم به من می‌گفت الآن بايد پياده شوی و به آن سمت بروی، شايد حقيقت را آن‌جا بيابی. اما عقلم به من می‌گفت که الآن ساعت سه نيمه‌شب است و بيرون تا زانو در برف فرو خواهی رفت و ممکن است گرگ‌ها تو را تکه‌تکه کنند. نرو! من به حرف عقلم گوش کردم و پياده نشدم و بعد از يک ساعت چنان اندوه عميقی سراسر وجودم را فرا گرفت که داشتم از پشيمانی ديوانه می‌شدم. ساعاتی بعد که هوا روشن شد، به راننده گفتم نگه دار. يک ماشين ديگر گرفتم و به همان دِه برگشتم، اما ديگر دلم آنجا نبود. آن زمان که بايد به حرف دلم گوش می‌دادم، نداده بودم.» پس از انقلاب اسلامی به بهانه‌ی بهایی بودن فروغی هیچ‌گاه به او مجوز کار ندادند. بهایی بودن یا نبودن فروغی هیچ گاه مشخص نشد. به او گفتند که اگر مجوز می‌خواهی باید در رسانه‌ها اعلام کنی که بهایی نیستی که فروغی زیر بار نرفت. او در سال‌های آخر با شنیدن این حرف بسیار برافروخته و عصبانی می‌شد و می‌‌گفت: «به من می‌گویند که اگر مجوز می‌خواهی، باید در رسانه‌ها اطلاعیه بدهی که بهایی نیستی.»

پس از انقلاب او هیچ‌گاه اجازه‌ی کار نیافت. در این مدت به مشاغل بسیاری روزگار گذراند. زمانی به نجاری رو آورد و در دوره‌ای دیگر با نام مستعار «عباس نراقی» به کار در یک ساختمان در اصفهان مشغول شد. از آن‌جا که پدر و مادرش اهل نراق بودند او نام‌ خانوادگی «نراقی» را به عنوان نام مستعار برگزیده بود. او در خاطره‌ی این کار ساختمانی در اصفهان چنین می‌گوید: «مدت‌ها بود که به اين فکر می‌کردم که بايد اين منيت را در خودم بکشم. آن فريدون فروغی پر اسم و رسم را. بايد خود واقعی‌ام را محک می‌زدم. به ترمينال جنوب رفتم و بليتی برای اصفهان گرفتم. هوا هنوز تاريک بود که به اصفهان رسيدم. در سالن ترمينال منتظر ماندم تا کمی سپيده زد و پرسان‌پرسان خود را به ميدانی که کارگران برای يافتن کار در آنجا تجمع می‌کردند، رساندم. همه تيپ آدمی از همه جا آمده بود.
.
با يکی، دو نفر آشنا شدم که از شانس من به آن‌ها زودتر کار خورد و مرا هم با خودشان بردند. يکی‌شان آذری بود و ديگری اهل ميمه. پرسيدند چه کاری بلدی؟ گفتم کارگری ساده. يک کار ساختمانی بود... سخت کار می‌کردم و شب‌ها ميوه و شيرينی مي‌خريدم و با کارگرهايی که خانه نداشتند و شب را همانجا می‌ماندند، می‌خورديم و حرف می‌زديم. دست‌هايم پينه بسته بود، ولی خوشحال بودم که دارم ساخته می‌شوم. سرم را تراشيده بودم که از قيافه و حس جاه‌طلبانه‌ای که دشمن آدم است، رها شوم.»

نزدیکان فریدون فروغی می‌گویند که در پایان زندگی، فروغی بسیار نا امید بود و آن‌چه در نهایت او را نابود کرد همین یاس و سرخوردگی بود. به او قول داده بودند که مجوز کار به او بدهند اما چنین نکردند و این مسئله بیش از پیش او را سرخورده و افسرده کرده بود. او در یاداشتی شخصی نوشته است: «گاهی امید بر سبزه زار تنم نقش می‌زند و گاهی یاس، تمامی جوانه‌های امیدم را چون خوره می‌خراشد و بدین سان زندگی دردآلودم می‌گذرد.» پس از پیروزی انقلاب و با بسته‌شدن شرایط سیاسی کشور فریدذون فروغی آلبومی به اسم «بت‌شکن» اجرا می‌کند که هرگز مجوز انتشار و پخش پیدا نمی‌کند. او ممنوع‌الکار می‌شود. در اسفندماه ۱۳۷۷ او برنامه‌ای به صورت محدود در کیش اجرا می‌کند. علی رغم استقبالی که شهرهای دیگر از اجرای برنامه توسط فروغی می‌کنند او هیچ‌گاه مجوز کار پیدا نمی‌کند. فریدون فروغی در روز جمعه سیزدهم مهرماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران‌پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک بوئین‌زهرا و در کنار برکه‌ای کوچک به خاک سپردند.

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Fereydoon_Foroughi

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فریدون فروغی، مردی که به وسعت یک آسمان تنها بود

توانا- فریدون فروغی، آهنگ‌ساز و نوازنده و خواننده‌ی ایرانی در نهم بهمن‌ماه ۱۳۲۹ در محله‌ی سلسبیل تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند اداره‌ی دخانیات بود که هم شعر می‌سرود و هم برای دل خودش تار می‌نواخت.
فروغی در شش سالگی تحصیل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ دیپلم طبیعی گرفت. پس از آن دیگر ادامه تحصیل نداد و حتا موسیقی را نیز بدون استاد و درس و بر اساس علاقه‌ی شخصی خود آموخت.
فروغی در سن شانزده سالگی با هم‌راهی گروهی نوازنده‌ی، کارش را به صورت جدی آغاز کرد و در مکان‌ها مختلف ترانه‌ها و آهنگ‌های غربی که در آن روزگار معروف بود را اجرا می‌کرد که این روند تا ۱۸ سالگی ادامه یافت.
پایان دهه‌ی چهل، فریدون فروغی به خواننده‌ی معروف در موسیقی ایران تبدیل شد. آهنگی که موجب معروفیت فریدون فروغی شد آهنگ «آدمک» بود که برای فیلمی به همین نام ساخته شد. و پس از آن ترانه‌ی «زندون» بر این محبوبیت افزود...

https://goo.gl/JF6Kv7
لینک یوتیوب:
https://goo.gl/xL1dS2

#فریدون_فروغی
#اسلایدشو

@Tavaana_TavaanaTech
فریدون فروغی نیز از قربانیان انقلاب اسلامی بود. او که پیش از انقلاب خواننده ای محبوب بود و برو و بیایی داشت در پس از انقلاب اسلامی اجازه کار پیدا نکرد.
.
به بهانه‌ی بهایی بودن فروغی هیچ‌گاه به او مجوز کار ندادند. بهایی بودن یا نبودن فروغی هیچ گاه مشخص نشد. به او گفتند که اگر مجوز می‌خواهی باید در رسانه‌ها اعلام کنی که بهایی نیستی که فروغی زیر بار نرفت. او در سال‌های آخر با شنیدن این حرف بسیار برافروخته و عصبانی می‌شد و می‌‌گفت: «به من می‌گویند که اگر مجوز می‌خواهی، باید در رسانه‌ها اطلاعیه بدهی که بهایی نیستی».
.
در این مدت به مشاغل بسیاری روزگار گذراند. زمانی به نجاری رو آورد و در دوره‌ای دیگر با نام مستعار «عباس نراقی» به کار در یک ساختمان در اصفهان مشغول شد.
.
او در خاطره‌ی این کار ساختمانی در اصفهان چنین می‌گوید: «مدت‌ها بود که به اين فکر می‌کردم که بايد اين منيت را در خودم بکشم. آن فريدون فروغی پر اسم و رسم را. بايد خود واقعی‌ام را محک می‌زدم. به ترمينال جنوب رفتم و بليتی برای اصفهان گرفتم. هوا هنوز تاريک بود که به اصفهان رسيدم. در سالن ترمينال منتظر ماندم تا کمی سپيده زد و پرسان‌پرسان خود را به ميدانی که کارگران برای يافتن کار در آنجا تجمع می‌کردند، رساندم. همه تيپ آدمی از همه جا آمده بود. با يکی، دو نفر آشنا شدم که از شانس من به آن‌ها زودتر کار خورد و مرا هم با خودشان بردند. يکی‌شان آذری بود و ديگری اهل ميمه. پرسيدند چه کاری بلدی؟ گفتم کارگری ساده. يک کار ساختمانی بود... سخت کار می‌کردم و شب‌ها ميوه و شيرينی مي‌خريدم و با کارگرهايی که خانه نداشتند و شب را همانجا می‌ماندند، می‌خورديم و حرف می‌زديم. دست‌هايم پينه بسته بود، ولی خوشحال بودم که دارم ساخته می‌شوم. سرم را تراشيده بودم که از قيافه و حس جاه‌طلبانه‌ای که دشمن آدم است، رها شوم».
.
نزدیکان فریدون فروغی می‌گویند که در پایان زندگی، فروغی بسیار ناامید بود و آن‌چه در نهایت او را نابود کرد همین یاس و سرخوردگی بود. به او قول داده بودند که مجوز کار به او بدهند اما چنین نکردند و این مسئله بیش از پیش او را سرخورده و افسرده کرده بود.
.
در اسفندماه ۱۳۷۷ او برنامه‌ای به صورت محدود در کیش اجرا می‌کند. علی رغم استقبالی که شهرهای دیگر از اجرای برنامه توسط فروغی می‌کنند او هیچ‌گاه مجوز کار پیدا نمی‌کند. فریدون فروغی در روز جمعه سیزدهم مهرماه ۱۳۸۰ در ۵۱ سالگی در منزلش در تهران‌پارس درگذشت. او را در روستای قرقرک بوئین‌زهرا و در کنار برکه‌ای کوچک به خاک سپردند.
.
#فریدون_فروغی

بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EVbezG

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فریدون فروغی، مردی که به وسعت یک آسمان تنها بود

توانا- فریدون فروغی، آهنگ‌ساز و نوازنده و خواننده‌ی ایرانی در نهم بهمن‌ماه ۱۳۲۹ در محله‌ی سلسبیل تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند اداره‌ی دخانیات بود که هم شعر می‌سرود و هم برای دل خودش تار می‌نواخت.
فروغی در شش سالگی تحصیل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ دیپلم طبیعی گرفت. پس از آن دیگر ادامه تحصیل نداد و حتا موسیقی را نیز بدون استاد و درس و بر اساس علاقه‌ی شخصی خود آموخت.
فروغی در سن شانزده سالگی با هم‌راهی گروهی نوازنده‌ی، کارش را به صورت جدی آغاز کرد و در مکان‌ها مختلف ترانه‌ها و آهنگ‌های غربی که در آن روزگار معروف بود را اجرا می‌کرد که این روند تا ۱۸ سالگی ادامه یافت.
پایان دهه‌ی چهل، فریدون فروغی به خواننده‌ی معروف در موسیقی ایران تبدیل شد. آهنگی که موجب معروفیت فریدون فروغی شد آهنگ «آدمک» بود که برای فیلمی به همین نام ساخته شد. و پس از آن ترانه‌ی «زندون» بر این محبوبیت افزود...

https://goo.gl/JF6Kv7
لینک یوتیوب:
https://goo.gl/xL1dS2

#فریدون_فروغی
#اسلایدشو

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فریدون فروغی، مردی که به وسعت یک آسمان تنها بود

توانا- فریدون فروغی، آهنگ‌ساز و نوازنده و خواننده‌ی ایرانی در نهم بهمن‌ماه ۱۳۲۹ در محله‌ی سلسبیل تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند اداره‌ی دخانیات بود که هم شعر می‌سرود و هم برای دل خودش تار می‌نواخت.
فروغی در شش سالگی تحصیل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ دیپلم طبیعی گرفت. پس از آن دیگر ادامه تحصیل نداد و حتا موسیقی را نیز بدون استاد و درس و بر اساس علاقه‌ی شخصی خود آموخت.
فروغی در سن شانزده سالگی با هم‌راهی گروهی نوازنده‌ی، کارش را به صورت جدی آغاز کرد و در مکان‌ها مختلف ترانه‌ها و آهنگ‌های غربی که در آن روزگار معروف بود را اجرا می‌کرد که این روند تا ۱۸ سالگی ادامه یافت.
پایان دهه‌ی چهل، فریدون فروغی به خواننده‌ی معروف در موسیقی ایران تبدیل شد. آهنگی که موجب معروفیت فریدون فروغی شد آهنگ «آدمک» بود که برای فیلمی به همین نام ساخته شد. و پس از آن ترانه‌ی «زندون» بر این محبوبیت افزود...

https://goo.gl/JF6Kv7
لینک یوتیوب:
https://goo.gl/xL1dS2

#فریدون_فروغی
#اسلایدشو

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فریدون فروغی، مردی که به وسعت یک آسمان تنها بود

توانا- فریدون فروغی، آهنگ‌ساز و نوازنده و خواننده‌ی ایرانی در نهم بهمن‌ماه ۱۳۲۹ در محله‌ی سلسبیل تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند اداره‌ی دخانیات بود که هم شعر می‌سرود و هم برای دل خودش تار می‌نواخت.
فروغی در شش سالگی تحصیل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ دیپلم طبیعی گرفت. پس از آن دیگر ادامه تحصیل نداد و حتا موسیقی را نیز بدون استاد و درس و بر اساس علاقه‌ی شخصی خود آموخت.
فروغی در سن شانزده سالگی با هم‌راهی گروهی نوازنده‌ی، کارش را به صورت جدی آغاز کرد و در مکان‌ها مختلف ترانه‌ها و آهنگ‌های غربی که در آن روزگار معروف بود را اجرا می‌کرد که این روند تا ۱۸ سالگی ادامه یافت.
پایان دهه‌ی چهل، فریدون فروغی به خواننده‌ی معروف در موسیقی ایران تبدیل شد. آهنگی که موجب معروفیت فریدون فروغی شد آهنگ «آدمک» بود که برای فیلمی به همین نام ساخته شد. و پس از آن ترانه‌ی «زندون» بر این محبوبیت افزود...

https://goo.gl/JF6Kv7
لینک یوتیوب:
https://goo.gl/xL1dS2

#فریدون_فروغی
#اسلایدشو

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فریدون فروغی، مردی که به وسعت یک آسمان تنها بود

توانا- فریدون فروغی، آهنگ‌ساز و نوازنده و خواننده‌ی ایرانی در نهم بهمن‌ماه ۱۳۲۹ در محله‌ی سلسبیل تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند اداره‌ی دخانیات بود که هم شعر می‌سرود و هم برای دل خودش تار می‌نواخت.
فروغی در شش سالگی تحصیل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ دیپلم طبیعی گرفت. پس از آن دیگر ادامه تحصیل نداد و حتا موسیقی را نیز بدون استاد و درس و بر اساس علاقه‌ی شخصی خود آموخت.
فروغی در سن شانزده سالگی با هم‌راهی گروهی نوازنده‌ی، کارش را به صورت جدی آغاز کرد و در مکان‌ها مختلف ترانه‌ها و آهنگ‌های غربی که در آن روزگار معروف بود را اجرا می‌کرد که این روند تا ۱۸ سالگی ادامه یافت.
پایان دهه‌ی چهل، فریدون فروغی به خواننده‌ی معروف در موسیقی ایران تبدیل شد. آهنگی که موجب معروفیت فریدون فروغی شد آهنگ «آدمک» بود که برای فیلمی به همین نام ساخته شد. و پس از آن ترانه‌ی «زندون» بر این محبوبیت افزود...

https://goo.gl/JF6Kv7
لینک یوتیوب:
https://goo.gl/xL1dS2

#فریدون_فروغی
#اسلایدشو

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد درگذشت فریدون فروغی، مردی که به وسعت یک آسمان تنها بود

فریدون فروغی، خواننده ایرانی، یکی از قربانیان انقلاب اسلامی بود. او که پیش از انقلاب خواننده‌ای محبوب بود و برو و بیایی داشت در پس از انقلاب اسلامی اجازه کار پیدا نکرد.

به بهانه‌ بهایی‌بودن فروغی، هیچ‌گاه به او مجوز کار ندادند. بهایی‌بودن یا نبودن فروغی هیچ‌گاه مشخص نشد. به او گفتند که اگر مجوز می‌خواهی باید در رسانه‌ها اعلام کنی که بهایی نیستی که فروغی زیر بار نرفت. او در سال‌های آخر با شنیدن این حرف بسیار برافروخته و عصبانی می‌شد و می‌‌گفت: «به من می‌گویند که اگر مجوز می‌خواهی، باید در رسانه‌ها اطلاعیه بدهی که بهایی نیستی».

در این مدت به مشاغل بسیاری روزگار گذراند. زمانی به نجاری رو آورد و در دوره‌ای دیگر با نام مستعار «عباس نراقی» به کار در یک ساختمان در اصفهان مشغول شد.

https://goo.gl/JF6Kv7

نوشتاری:
https://goo.gl/1z8XNf
#فریدون_فروغی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech