آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
ظهور ناگهانی یک «عکس خبری» با زیرنویسی «مشکوک»
پرستو فروهر

عکس، حیاط خانه‌ی داریوش و پروانه فروهر را نشان می‌دهد در شب یکم آذر سال ۱۳۷۷. سیاه و سفید است و به مکانِ واقعه از بالا نگاه می‌کند. زاویه‌ی دید دوربین را که پی بگیری به ایوان خانه می‌رسی، کنار پله‌های مشرف به حیاط. عکاس اینجا ایستاده بوده است. شب است. بیست و سه نفر در عکس دیده می‌شوند، یک زن و بیست‌ودو مرد پیر و جوان. حاضران به دو گروه تقسیم شده‌اند، آنها که نظاره می‌کنند و آنها که در حال انجام کاری هستند. نمی‌دانم این کار را چه می‌توان نامید.

چیزی حمل می‌شود.

چهار مرد گوشه‌های پتویی را گرفته‌اند و می‌برند. یکی از آنها اونیفرم به تن دارد. مرد دیگری که نقش مدیر را به خود گرفته، جلودار آنها شده است. انحنای پتو می‌گوید آن چیزی که برده می‌شود، جسم نرمی دارد. پارچه‌ی سفیدی از میان پتو بیرون زده که یک لکه‌ی تیره روی آن است. آنچه درون پتو حمل می‌شود و سنگینی آن شانه‌ی مردان را خم کرده است، از چشم دوربین مخفی مانده است. حرکت‌ها و حالت‌های این مردان، که گوشه‌های پتو را گرفته‌اند و پشتشان به ماست، تنها گویای وضعیتی عادی به هنگام حمل کردن چیزی ست. آنچه حمل می‌کنند انگار برایشان بی‌تفاوت است، می‌تواند هر چیزی باشد. چیزی را می‌برند که باید از آنجا خارج شود.

نمی‌دانم درون آن پتو جسد مادرم را می‌برند یا جسد پدرم را.

من آن شب آنجا نبودم. اما بارها از بستگان و دوستانی که آنجا بودند، پرسیده‌ام که چه دیده‌اند. روایت‌هایشان، تکه‌پاره‌هایی از یادها، لبریز از غم و بهت، یقینی ندارد. واقعیت را از کنارهم‌گذاشتن‌شان نمی‌توان بازیافت. کسانی می‌گویند آن شب به هنگام بیرون بردن جسدها، آنها را روی هم «انداختند». مادرم را از طبقه‌ی بالا، همانجا که او را کشته بودند، پایین آوردند تا سرسرای ورودی خانه، که در شیشه‌ای آن به ایوان باز می‌شود. روی جسد پوشیده بوده است. پدرم را از روی آن صندلی که قاتلانش رو به قبله چرخانده بودند، پایین آوردند. روی زمین سرسرا که گذاشتندش، خون از زخم‌هایش بیرون زد و روی کاشی‌ها ریخت. می‌گویند همانجا او را روی مادرم گذاشتند و رویشان پارچه کشیدند و بیرون بردند. می‌گویند پای برهنه‌ای از پارچه‌ها بیرون زده بود. کسان دیگری اما می‌گویند اول یکی را بردند و بعد دیگری را.

بستگان و دوستانی که آن شب آنجا بوده‌اند، چه آن‌ها که پشت در بسته‌ی خانه مانده بودند و چه آنها که برای مدت کوتاهی اجازه‌ی ایستادن در حیاط را یافتند، می‌گویند همهمه‌ای به پا بوده است از فریاد اعتراض سوگواران و پرخاش‌ مأموران. در این عکس اما هیچ اعتراضی نیست، هیچ دهانی به فریادی گشوده نیست. همه انگار ساکت مانده‌اند، الا آن مأمور که به جلوداری حمل‌کنندگان می‌رود و چهره‌اش پیداست. انگار او چیزی به دستور می‌گوید. دیگران اما تماشاچی صحنه شده‌اند. اینجا و آنجا رو به صحنه‌های کاری که در شرف انجام است ایستاده‌اند و نظاره می‌کنند. انگار پایان واقعه را به انتظار مانده‌اند.

کامل بخوانید:
https://goo.gl/c905YS

منبع: رادیو زمانه
@Tavaana_Tavaanatech

@پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر
از اینجا و آنجا در تهران

همان روزها بود که هیاهوی «انتخابات» هم به پا شد. در خیابان سهروردی از مسیر شمال به جنوب در تاکسی نشسته بودم که بنر تبلیغاتی عظیم‌الجثه‌ای از علی فلاحیان دیدم. نمی‌دانم چرا اما بی‌اختیار از تاکسی پیاده شدم. فرد مزبور تمام‌قد و بر پس‌زمینه‌ای از رنگ‌های باز و روشن تصویر شده بود. لبخند می‌زد، روی گشاده داشت و دستش را به حرکتی شبیه دعوت به سوی بیننده دراز کرده بود. عناصر تصویر از نورپردازی و رنگ‌ها تا حالت پیکر و چهره آن‌گونه انتخاب شده بود که سوژه عادی و تعویض‌پذیر بازنمایی شود. کنار صورتش نوشته بود: مجلس کارآمد، اتحاد و همبستگی.

به آن شمایل خیره مانده بودم که بالای سر خیابان در اهتزاز بود و مردم بی‌توجه از زیر سایه‌ی آن می‌گذشتند، که پسر جوانی با شور و شوق یک برگه‌ی تبلیغاتی به دستم داد که بالای آن نوشته بود «ائتلاف امید: ۱۶+۳۰». جوانک نورسیده چیزهایی می‌گفت که مثل همهمه‌ای در گوشم می‌پیچید؛ حق رأی، لزوم مشارکت، #اصلاحات، خاتمی، ما، امید، امید … من به نام دری نجف آبادی خیره مانده بودم که حالا لابلای نام‌هایی که بسیاری‌شان را نمی‌شناختم، نماینده‌ی این واژه‌ها شده بود، در حرف‌های پسر جوانی که شبیه پسرهایم بود. سرم را پایین انداختم تا اشک‌هایم را نبیند، تا از من چیزی نپرسد.

چه ارتباطی میان فرزند مقتول و آن‌کس که با «امید» به قاتل رأی می‌دهد ممکن است؟

اگر به جای واژه‌ی شریف و رهایی‌بخش امید، در این جمله واژه‌ی ترس بود، یا واژه‌ی استیصال می‌توانستم سرم را بلند کنم تا آن پسر نورسیده اشک‌هایم را ببیند، می‌توانستم سعی کنم تا او را بفهمم، تا با او حرف بزنم تا مرا بفهمد.

اگر آنها که زدوبند کرده‌اند و فهرست سرهم کرده‌اند و انشاء نوشته‌اند و دکلمه کرده‌اند، این واژه‌های شریف را این‌گونه بی‌پشتوانه از معیار و ضابطه و این‌گونه تهی از معنا به کار خود نمی‌بستند، آن‌وقت شاید امکان گفتگوی آن پسر جوان و من هم این‌چنین مسدود نبود. شاید واقعیتی در این میان باقی می‌ماند تا بتوان دستمایه‌ی ادراک و اندکی تفاهم کرد. پسر جوان با شور و حرارت برگه‌هایش را پخش می‌کرد و من به برگه‌های بازجویی در پرونده‌ی قتل فکر می‌کردم و آن نام، که مشترک میان این برگه‌ها بود.

حالا دیگر رأی‌ها ریخته شده و نه تنها آن جوان نورسیده، که برخی از دوستان و آشنایان من، گروهی از تلاشگران سیاسی و دگراندیش هم به آن «ائتلاف» جمع‌بندی‌شده در اعداد رأی داده‌اند. در میان آنان هستند کسانی که سال‌هاست با پیگیری در #دادخواهی قتل‌های سیاسی مشارکت کرده‌اند، بر لزوم دادرسی جنایت‌های سیاسی پافشاری کرده‌اند و حالا به آن کسانی رأی داده‌اند، آنانی را به نمایندگی خویش برگزیده‌اند، که دستور قتل دگراندیشان را داده‌اند.

من این رأی را هم‌سنگ برائت نخواهم گرفت و همچنان بر لزوم دادخواهی قتل‌های سیاسی پافشاری خواهم کرد، بر لزوم دادرسی عادلانه‌ی قتل سیاسی داریوش و پروانه فروهر، پدرومادرم، که به استناد بازجویی‌های متهمان پرونده‌ی قتل، دستور اجرای آن از سوی آیت‌الله دری نجف‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات، کاندیدای «ائتلاف امید» و عضو فعلی مجلس خبرگان صادر شده است.

نوشته‌ای از #پرستوفروهر دختر #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر

بیشتر بخوانید
https://goo.gl/MdgEVA


@Tavaana_TavaanaTech
سال‌گرد قتل ِ دکتر کاظم سامی
goo.gl/bFLve2

آذرماه تلخی قتل‌های زنجیره‌ای را بر پیشانی دارد. درست‌تر آن است که بگوئیم بخشی از قتل‌های زنجیره‌ای در این ماه اتفاق افتاد. جمهوری اسلامی تلاش کرد که قتل‌های زنجیره‌ای را به همان چند قتل محدود پاییز ۱۳۷۷ محدود سازد. قتل داریوش و پروانه فروهر و هم‌چنین محمد مختاری و محمدجعفر پوینده. اما تعداد این قتل‌ها بسی بیش‌تر از این چهار نفر است. قتل‌هایی که هیچ‌گاه جمهوری اسلامی پی‌گیر آن نشد و آمران و عاملان آن هیچ‌گاه معرفی و محاکمه نشدند.

یکی از کسانی که در آذرماه به قتل رسید دکتر کاظم سامی بود. دکتر کاظم سامی در دوم آذرماه ۱۳۶۷ در مطب خود به قتل رسید. ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه چهارشنبه دوم آذرماه شخصی که خود را غلام همتی معرفی کرده بود در آخرین ساعات کار مطب وارد مطب دکتر سامی شد. زمان طولانی‌ای نگذشت که همسر دکتر سامی با شنیدن صدای سر و صدای همسرش از طبقه‌ی بالای مطب که منزلشان بود با نگرانی خود را به دکتر سامی رساند و مردی را با دشنه‌ای خون‌آلود در کنار کاظم سامی مشاهده کرد.

دکتر سامی دو روز بعد، چهارم آذرماه روز جمعه در بیمارستان درگذشت.

علی‌اکبر محتشمی‌پور وزیر کشور وقت جمهوری اسلامی در یک مصاحبه مطبوعاتی در مورد قتل دکتر سامی اعلام کرد که قاتل سامی محمود جلیلیان نام دارد و پس از قتل دکتر سامی در یک حمام در اهواز خودکشی کرده است. او انگیزه‌ی قتل را شخصی اعلام کرد و گفت زمانی که کاظم سامی مسئولیت هلال احمر را بر عهده داشته است از این سازمان اخراج شده است.

اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات ۱۳۶۷، یازدهم آذرماه خود در مورد قتل دکتر سامی چنین می‌نویسد: «آقای [سید علی اکبر] محتشمی [وزیر کشور] تلفنی اطلاع داد که قاتل دکتر[کاظم] سامی را دستگیر کرده‌اند و مجددا اطلاع داد که شناخته شده ولی فراری است و دستگیر نشده است.» رفسنجانی در خاطرات روز شنبه ۲۷ اسفند قابل برداشت است: «آقای موسوی اردبیلی گزارش داد که در پزشکی قانونی در صحت ادعای خودکشی قاتل دکتر[کاظم] سامی تردید به وجود آمده و احتمال اینکه باندی بوده‌اند و او را کشته‌اند و کشته‌اش را حلق آویز کرده‌اند، وجود دارد. قرار شد پیگیری شود تا حقیقت مکشوف گردد.»

دکتر نظام‌الدین قهاری، دوست و هم‌رزم دکتر سامی در گفت‌وگویی با ماه‌نامه‌ی پیام هاجر که اعظم طالقانی آن را منتشر می‌کرد چنین می‌گوید: «قاتل هیچ سابقه آشنایی قبلی با دکتر نداشته است. ...»

سال‌ها بعد و در سال ۱۳۸۷، مهدی خزعلی، فرزند ابوالقاسم خزعلی از روحانیان متنفذ نظام جمهوری اسلامی در مطلبی در وب‌سایت خود در مورد این ماجرا نوشت که میرعماد دادستان وقت به درخواست و شکایت همسر کاظم سامی، دستور نبش قبر جلیلیان که به عنوان قاتل معرفی شده بود را داده و پزشکی قانونی پس از معاینه جسد وی نظر داده است که جلیلیان برخلاف نظر وزارت کشور خودکشی نکرده، بلکه کشته شده و بعد حلق‌آویز شده است.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/G5epWo

#توانا
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
اول آذرماه ۱۳۷۷ در تهران، یک زن و شوهر در مقابل یکدیگر با ضربات متعدد و پیاپی چاقو کشته شدند؛ «داریوش فروهر» و «پروانه فروهر». این دو تنها به جرم دگراندیشی و مخالفت با نظام کشته شدند. بعدها وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، قاتلان را «نیروهای خودسر» این وزارت معرفی کرد. اما آیت الله خامنه ای انتساب این قتل ها به جمهوری اسلامی را نپذیرفت و از جمله داریوش فروهر را «دشمن بی خطر و بی ضرر» نظام اسلامی معرفی کرد!

اما اعترافات قاتلان ثابت می کند آن ها «خودسر» نبوند. «پرستو فروهر» - دختر داریوش و پروانه - که پرونده قتل های زنجیره ای در شعبه یک دادگاه نظامی تهران را خوانده است، می گوید: «به ویژه چیزی که خیلی تکان دهنده است این است که متهمین بارها و بارها گفته اند که حذف فیزیکی دگراندیشان جزو وظایف سازمانی شان بوده و بارها انجام داده اند و خیلی با تعجب نوشته بودند که نمی دانند چرا این بار دچار چنین مشکلی شده و بسیاری شان می گفتند که دستور از بالا آمده و نمی دانند که چرا آنها که صرفا وظیفه خود انجام داده اند حالا متهم قضیه هستند.» «علی صفایی»، کارمند وزارت اطلاعات در اعترافات تیر ۱۳۷۹ خود درباره چگونگی قتل فروهرها می گوید: «آن شب ابتدا مسلم و صادق به در منزل رفتند، من و فلاح در کوچه‌ای که بن‌بست بود کمی پایین‌تر از منزل قرار گرفتیم، چند نفر بالای کوچه قرار گرفتند و چند نفر حفاظت کوچه را داشتند. برادر مسلم و صادق وارد منزل شدند و بعد برادر فلاح که بنده در حیاط ماندم.
حدوداً بعد از سی دقیقه فلاح برادران دیگر را صدا زدند، با بی‌سیم گفتند و وارد منزل شدند. که گفتند بنده و برادر مسلم و فلاح با خانم پروانه به طبقه بالا رفتیم. بعد از بازرسی عادی فلاح دستور داد کار را شروع کنیم.بنده گردن و دهان ایشان را گرفتم، مسلم دست های ایشان را گرفت و برادر هاشم آمد و با دستمال آغشته به مواد بیهوشی، بیهوش کرد و محسنی چند ضربه چاقو زد که بنده دیدم تکان می‌خورد. گفتم تکان می خورد، چند ضربه دیگر زدند…»

https://goo.gl/nNhR82
منابع مرتبط
قتل محمدجعفر پوینده
http://bit.ly/2kBS8aA
محمد رسول اف و دست نوشته هایی که نمی سوزند
http://bit.ly/2saFwqC
مجید شریف که شریف بود
http://bit.ly/2kbGJOg
قتل احمد تفضلی؛ ایران شناس و پژوهشگر
http://bit.ly/1xqx8Ov

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بالاخره پاییز با تمام خاطراتش رسید...
ما هرسال روز اول پاییز می ریم اتاق جمشید.....

منبع:
@odinvisualart

ویدئویی که یکی از کاربران بر اساس برنامه‌ای از "رادیو چهرازی" درست کرد. برنامه‌ای که به قتل‌های زنجیره‌ای در پائیز سال ۱۳۷۷ می‌پرداخت.
.
البته قتل‌ها خیلی پیش‌تر شروع شده بود...
.
#قتلهای_زنجیره‌_ای #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #جعفر_پوینده #محمد_مختاری #مجید_شریف #کارون_حاجی_زاده #حمید_حاجی_زاده #پیروز_دوانی

@Tavaana_TavaanaTech
اول آذرماه سالگرد قتل فروهرها ست.
.
مراسم سالگرد قتل فروهرها روز جمعه اول آذرماه در منزل‌شان در تهران برگزار می‌شود. پرستو فروهر دختر پروانه اسکندری و داریوش فروهر به دویچه‌وله گفت که آگهی برگزاری این مراسم مثل هرسال تنها در روزنامه اطلاعات در روزهای چهارشنبه و پنج‌شنبه (۲۹ و ۳۰ آبان) منتشر شده است.
او اظهار امیدواری کرد که مراسم سالگرد قتل پدر و مادرش بدون مشکل مانند دو سه سال گذشته برگزار شود.

این مراسم از ساعت سه تا پنج بعدازظهر جمعه اول آذر در منزل شخصی فروهرها که محل قتل این دو رهبر حزب ملت ایران نیز بوده، برگزار خواهد شد.
داریوش فروهر و پروانه اسکندری اول آذر سال ۱۳۷۷ با ضربات چاقو در منزل شخصی‌شان به قتل رسیدند. این پرونده همراه با پرونده قتل چند نویسنده دیگر که همه به روشی مشابه و در همان سال به قتل رسیدند به پرونده قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای معروف است.
متن از دویچه‌وله فارسی

طرح سکوتی بلندتر از فریاد اثر بهنام محمدی

#جمهوری_اسلامی
#ایران #قتل #ترور #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتلهای_زنجیره‌_ای

@Tavaana_TavaanaTech
‌یادداشتی از پرستو فروهر درباره اینکه چرا سالانه در سالروز قتل پدر و مادر خود به ایران می‌رود. داریوش فروهر و پروانه فروهر در آذر ۱۳۷۷ توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.

خانم پرستو فروهر در بخشی از نوشته خود آورده است: «هر سال در این روزها آماده سفر به تهران می‌شدم تا در یکم آذرماه، روز قتل پدر و مادرم، یاد آن دو را در خانه و قتلگاه‌شان گرامی بدارم. هر سال به همراه برادرم آرش، فراخوانی خطاب به همگان منتشر می‌کردم برای شرکت در این بزرگداشت.

این سالگرد زمینه‌ای فراهم می‌آورد برای یادآوری دادخواهی ناتمام این جنایت‌های سیاسی و پافشاری بر پیشبردش، و نیز فرصتی برای گرامی‌داشت یاد جان‌باختگان: پروانه فروهر، داریوش فروهر، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، مجید شریف، پیروز دوانی، حمید حاجی‌زاده و کارون، فرزند خردسالش.

این آیین، امکانی می‌گشود برای پافشاری بر حق یادآوری، دادخواهی و بزرگداشت قربانیان سرکوب؛ برای ایستادگی بر حق دگراندیشی و آزادی بیان...

هر سال این سفر برای من تجدید عهد بود با پدر و مادر جان‌باخته‌ام، با یادهای زندگی و مبارزه سیاسی آن دو‌، که آن خانه به حافظه سپرده است؛ تجدید مهر بود با مفهوم مردم و میهن، آنگونه که آنها از خود به یادگار گذاشته‌اند؛ یادآوری جنایت گماشتگان حکومتی در آن خانه؛ و تجدید قول و قرار با تک تک یارانی که بار دادخواهی را با آنان تقسیم کرده‌ام.

هر سال این سفر به من امکان و نیروی ایستادگی داده است؛ ایستادگی در برابر ستم و انکار حاکمان، در برابر فراموشی و مماشات مردم. سال‌هاست که "خود بودن" من به این سفر وابسته شده است؛ به آن دو ساعت در عصر روز یکم آذرماه که پدر و مادرم را کشتند، و من هرسال از مردم طلب حضور کرده‌ام در آن خانه...»

متن کامل این یادداشت را در وبسایت بی‌بی‌سی فارسی بخوانید
https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-54945291‌

#بی_بی_سی_فارسی #پرستو_فروهر #داریوش_فروهر #پروانه_فروهر #قتل_های_زنجیره_ای

@Tavaana_TavaanaTech
اول آذرماه ۱۳۷۷ در تهران، یک زن و شوهر در مقابل یکدیگر با ضربات متعدد و پیاپی چاقو کشته شدند؛ «داریوش فروهر» و «پروانه فروهر». این دو تنها به جرم دگراندیشی و مخالفت با نظام کشته شدند. بعدها وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، قاتلان را «نیروهای خودسر» این وزارت معرفی کرد. اما آیت الله خامنه ای انتساب این قتل ها به جمهوری اسلامی را نپذیرفت و از جمله داریوش فروهر را «دشمن بی خطر و بی ضرر» نظام اسلامی معرفی کرد!

اما اعترافات قاتلان ثابت می کند آن ها «خودسر» نبوند. «پرستو فروهر» - دختر داریوش و پروانه - که پرونده قتل های زنجیره ای در شعبه یک دادگاه نظامی تهران را خوانده است، می گوید: «به ویژه چیزی که خیلی تکان دهنده است این است که متهمین بارها و بارها گفته اند که حذف فیزیکی دگراندیشان جزو وظایف سازمانی شان بوده و بارها انجام داده اند و خیلی با تعجب نوشته بودند که نمی دانند چرا این بار دچار چنین مشکلی شده و بسیاری شان می گفتند که دستور از بالا آمده و نمی دانند که چرا آنها که صرفا وظیفه خود انجام داده اند حالا متهم قضیه هستند.»

«علی صفایی»، کارمند وزارت اطلاعات در اعترافات تیر ۱۳۷۹ خود درباره چگونگی قتل فروهرها می گوید: «آن شب ابتدا مسلم و صادق به در منزل رفتند، من و فلاح در کوچه‌ای که بن‌بست بود کمی پایین‌تر از منزل قرار گرفتیم، چند نفر بالای کوچه قرار گرفتند و چند نفر حفاظت کوچه را داشتند. برادر مسلم و صادق وارد منزل شدند و بعد برادر فلاح که بنده در حیاط ماندم.
حدوداً بعد از سی دقیقه فلاح برادران دیگر را صدا زدند، با بی‌سیم گفتند و وارد منزل شدند. که گفتند بنده و برادر مسلم و فلاح با خانم پروانه به طبقه بالا رفتیم. بعد از بازرسی عادی فلاح دستور داد کار را شروع کنیم.بنده گردن و دهان ایشان را گرفتم، مسلم دست های ایشان را گرفت و برادر هاشم آمد و با دستمال آغشته به مواد بیهوشی، بیهوش کرد و محسنی چند ضربه چاقو زد که بنده دیدم تکان می‌خورد. گفتم تکان می خورد، چند ضربه دیگر زدند…»

منابع مرتبط;

قتل محمدجعفر پوینده
http://bit.ly/2kBS8aA
محمد رسول اف و دست نوشته هایی که نمی سوزند
http://bit.ly/2saFwqC
مجید شریف که شریف بود
http://bit.ly/2kbGJOg
قتل احمد تفضلی؛ ایران شناس و پژوهشگر
http://bit.ly/1xqx8Ov

طرح از بهزاد شیشه‌گران

#قتل_های_زنجیره_ای #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری

@Tavaana_TavaanaTech
اول آذرماه سالگرد قتل فروهرها ست.

در طی این سال‌ها جمهوری اسلامی یا اجازه برگزاری مراسم برای جان‌باختگان قتل‌های زنجیره‌ای را نداد یا تنها در صورت سکوت اجازه برگزاری مراسم را داد.
امسال هم که به خاطر کرونا، پرستو فروهر نمی‌تواند به ایران سفر کند از همان سکوت هم خبری نیست.
اما صدای دادخواهی خاموش‌شدنی نیست.

طرح سکوتی بلندتر از فریاد اثر بهنام محمدی

#جمهوری_اسلامی
#ایران #قتل #ترور #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتلهای_زنجیره‌_ای
#دادخواهیم_این_بیداد_را #دادخواهی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز ٢٢مين سالروز قتل پروانه و داريوش فروهر است. يادشان گرامي و ماندگار 🌹🌹
به این امید که سال آینده ویروس هولناک کرونا مهار شده باشد و بتوان در آن خانه را در عصر #يكم_آذر گشود و پا به آن حیاط پاییزی گذاشت؛ بتوان به سنت این روز کنار صندلی پدر، آنجا که او را رو به قبله کردند و بر سینه‌اش دشنه زدند شمع روشن کرد؛ بر آن زمین که جسد مادر پخش آن شد، گل گذاشت، تا بتوان دوباره نمودی از تداوم ایستادگی و دادخواهی برساخت، با حضور واقعی زندگان، به یاد کشته‌شدگان و راهشان.
#دادخواهيم_اين_بيداد_را

متن و ویدئو از فیسبوک پرستو فروهر

#دادخواهی #قتل_های_زنجیره_ای #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناصر زرافشان: «در قتل‌های زنجیره‌ای دهه ۷۰، ۶۶نفر کشته شدند نه چهارنفر و قتل‌ها خودسرانه هم نبودند بلکه برنامه‌ریزی شده بود»

ناصر زرافشان، وکیل خانواده‌های مقتولان قتل‌های زنجیره‌ای: «[کسانی‌که در قتل‌های زنجیره‌ای کشته شدند] و من برای اثبات آن اسناد و مدرک کافی داشتم، حدود ۶۶ نفر بودند. بعد گفتند شش نفر و از همان هم چهار نفر را مطرح کردند.»

او افزود متهمان قتل‌های زنجیره‌ای در دادگاه رسما می‌گفتند ربودن و حذف این مقتولان، در شرح وظیفه کاری آن‌ها بوده و قتل‌ها برنامه‌ریزی داشت و خودسرانه نبود.../ برگرفته از اکانت اینستاگرامی تاریخ شفاهی وکالت

- امروز اول آذر ماه است و ۲۳ سال از قتل فجیع داریوش فروهر و پروانه اسکندری توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی می‌گذرد. هنوز آمران قتل‌ها نه تنها مجازات نشده‌اند بلکه در مصدر مقام‌های حساس نظام قرار دارند.

- برای دادخواهی‌کردن از این همه بیداد، چه باید کرد؟ آیا گذر زمان باعث فراموشی جنایت‌ها می‌شود؟ وظیفه شهروندان و رسانه‌ها برای فراموش‌نشدن این جنایت‌ها چیست؟

#قتل_های_زنجیره_ای #ناصر_زرافشان #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«برای مونا مهرجویی که به یک‌باره چنین غمی بر روی شانه‌های کوچکش آوار شد.

اسلاید دوم:
مونا مهرجویی، من را یاد #پرستو_فروهر می‌اندازد. کاردآجین شدن #داریوش_مهرجویی و #وحیده_محمدی_فر من را یاد قتل #داریوش_فروهر و #پروانه_فروهر می‌اندازد و امیدی هم ندارم در سایه حکومت دروغ و ریا هیچ‌گاه معلوم شود قاتلان واقعی چه کسانی بودند.»

از صفحه روشی روزبهانی
roshi_rouzbehani

#هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوهر عشقی، مادر جاویدنام ستار بهشتی، در این ویدیو خطاب به «ملت ایران» می‌گوید:

«از زمانی که رژیم اسلامی سرکار آمده ما یک روژ خوش ندیدیم!»

او در ادامه می‌گوید «قاتل داریوش خان، کارگردان بزرگ، همان قاتل فروهرهاست.»

#گوهر_عشقی #ستار_بهشتی #داریوش_مهرجویی #داریوش_فروهر #وحیده_محمدی_فر #پروانه_اسکندری #خامنه_اى #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فردا اول آذرماه سالگرد قتل فروهرها ست.

در ۲۵ مین سالگرد قتل پروانه و داریوش فروهر، به منظور ایستادگی بر حق دادخواهی، فردا چهارشنبه از ساعت چهار تا شش بعدازظهر، در منزل و قتل‌گاه ایشان برگزار خواهد شد.

داریوش فروهر و پروانه اسکندری اول آذر سال ۱۳۷۷ با ضربات چاقو در منزل شخصی‌شان به قتل رسیدند. این پرونده همراه با پرونده قتل چند نویسنده دیگر که همه به روشی مشابه و در همان سال به قتل رسیدند به پرونده قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای معروف است.

طرح سکوتی بلندتر از فریاد اثر بهنام محمدی
@behtoons
#جمهوری_اسلامی #ایران #قتل #ترور #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتلهای_زنجیره‌_ای #دادخواهی #کارتون #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرستو فروهر، دختر داریوش فروهر و پروانه اسکندری، در این ویدئو می‌گوید که کشتار مخالفین تحت عنوان «حذف فیزیکی» از موارد شرح کار پرسنل وزارت اطلاعات بوده و در پرینت گزارش کار آن‌ها قید می‌شده، آن‌ها قتل در خارج از ساعت اداری، اضافه‌کار دریافت می‌کردند. او تاکید می‌کند که قاتلان عوامل خودسر نبوده‌اند بلکه از مافوق خود دستور می‌گرفتند. آیا چاقو و دشنه و آلات قتاله هم از لوازم کاری آن‌ها بوده است که از بخش اداری و انبار برای کارشان تحویل می‌گرفتند؟
در دادگاه قتل‌های زنجیره‌ای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....


#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #اینهمه_سال_جنایت #یاری_مدنیی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز در بیست‌وپنجمین سالگرد قتل سیاسی پروانه اسکندری و داريوش فروهر مراسمی در خانه و قتلگاه‌شان برگزار شد.

در این مراسم شعارهای #زن‌_زندگی_آزادی و #ژن_ژیان_ئازادی در خانه فروهرها طنین‌انداز شد.

#پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«دهه دوم پس از انقلاب، درست پس از اعدام‌های دهه شصت و جنگ، ایران وضعیت آرام‌تری را تجربه کرد که با ظهور جبهه اصلاحات امید می‌رفت که جو خفقان باقی‌مانده از دهه شصت رفته رفته از بین برود و شاهد آزادی بیان بیشتر و موارد کمتری از نقض حقوق بشر در ایران باشیم

اما با وجود ظاهر آرام‌تر، در این دوران نیز عوامل جمهوری اسلامی ‌از روش‌های مختلفی برای حذف مخالفان خود استفاده کردند.
بین سال‌های ۱۳۶۹ و ۱۳۷۷،‌ شاهد قتل‌های زنجیره‌ای بودیم که شخصیت‌های سیاسی و اجتماعیِ منتقد نظام جمهوری اسلامی ‌در داخل و خارج از ایران را هدف می‌گرفتند.

هرچند هیچ‌ یک از مقامات جمهوری اسلامی ‌مسئولیت این قتل‌ها را به‌ عهده نگرفتند و همواره آن‌ها را به عوامل خارجی ‌یا به گروه‌های بنیادگرای خارج از نظام نسبت می‌دادند.

روزنامهٔ سلام در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ نامه‌ای محرمانه از سعید امامی، متهم اصلی قتل‌های زنجیره‌ای را منتشر کرد که با ذکر نام ‌یکی از افرادی که بعدا کشته شد، خواستار اعمال محدودیت بیشتر برای وی شده بود.
روزنامهٔ سلام به‌دلیل انتشار این نامه تعطیل شد که این همین اتفاق منجر به وقایع هجده تیر ۱۳۷۸ و حمله به کوی دانشگاه تهران و اولین دور اعتراضات دانشجویی در تاریخ جمهوری اسلامی‌شد.
در این اعتراض‌ها هفت نفر در طی حمله به کوی دانشگاه کشته شدند و سعید زینالی که به دست ماموران دستگیر شده بود از آن زمان ناپدید شده و هنوز پیدا نشده است.

این اعتراضات شروع کننده راهی بودند که منجر به جنبش‌های مطالبه‌گری و آزادی خواهانه دهه‌های بعدی شد، و با وجود اجرای انواع تاکتیک‌های ارعاب توسط حکومت، پس از این جنبش نقش دانشجویان و جوانان در جنبش‌های اعتراضی پررنگ‌تر هم شد.»

متن و ویدیو از صفحه آزادماهی
@azadmahii

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادگی
#مهسا_امینی
#ایران_را_پس_میگیریم
#ایران_آزاد
#کوی_دانشگاه
#سعید_زینالی
#فرشته_علیزاده
#فریدون_فرخزاد
#قتلهای_زنجیره_ای
#داریوش_فروهر
#پروانه_اسکندری
#محمد_مختاری
#محمدجعفر_پوینده
#حمید_حاجی_زاده
#کارون_حاجی_زاده
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech