آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
آرتور پوپ، مورخ بزرگ ِ آرمیده در ایران

کم‌تر از دو سال پیش که قرار بود جنازه‌ی ریچارد فرای، ایران‌شناس به دلیل وصیتش در اصفهان دفن شود، گروهی با تظاهرات در اصفهان بر روی دیوارهای مقبره «آرتور پوپ» مورخ و ایران‌شناس آمریکایی که در اصفهان دفن شده است شعار نوشتند و خواهان آن شدند که این مقبره از ایران برداشته شود.

آرتور پوپ که بود؟

نود و یک سال پیش در چنین روزهایی و در سال ۱۳۰۴ بود که آرتور پوپ، مورخ سرشناس آمریکایی، سخنرانی مهمی در «تالار باشکوه خانه جعفرقلی‌خان بختیاری(سردار اسعد)» ایراد کرد که این سخنرانی تاثیر فراوانی بر #میراث_فرهنگی ایران و عاقبت آن گذاشت. برای مثال این سخنرانی موجب شد که رضاشاه دستور بدهد تا مسجد شیخ لطف‌الله در اصفهان مورد مرمت قرار بگیرد. آرتور توپ، ایران‌شناس آمریکایی در اواخر فروردین سال ۱۳۰۴ به عنوان رایزن موسسه هنری شیکاگو به ایران آمد تا از نزدیک با آثار باستانی ایران آشنا بشود. این دعوت از سوی حسین علاء، نماینده‌ی مجلس شورای ملی که با آرتور توپ سابقه‌ی دوستی داشت صورت گرفت.

عیسی صدیق می‌نویسد: «ترجمه نطق که با فوریت و با سرعت انجام گرفت در‌‌ همان تاریخ به صورت رساله جداگانه از طرف وزارت فرهنگ چاپ و منتشر و به مدارس فرستاده و به معلمان #تاریخ توصیه شد که در تدریس از آن استفاده کنند و نکات مهم خطابه را به دانش‌آموزان خاطرنشان سازند.» او می‌افزاید که از اثرات این سخنرانی می‌توان به «توجه رضاشاه و مسئولان درجه اول مملکت به احیای هنر»، «تاسیس موزده در تهران و شهرهای مهم»، «فراهم آوردن وسایل کاوش‌های علمی با کمک دانشگاه‌ها و انجمن‌های اروپایی و آمریکایی»، «ایجاد مدارس متعدد در سطح متوسطه و عالی در پایتخت و شهرهای بزرگ»، «تشویق صنعتگران»، «تعمیر بناهای تاریخی و تلاش در جهت حفظ آثار ملی» و «برپایی کارگاه‌هایی برای احیای زری‌بافی، قالی‌بافی، کاشی‌سازی و ..» اشاره کرد.

آرتور پوپ هم‌کاری گسترده‌ای با «انجمن آثار ملی» ایران داشت. انجمن آثار ملی یک نهاد فرهنگی در ایران است که با هم‌کاری جمعی از شخصیت‌های فرهنگی در سال ۱۳۰۱ خورشیدی با هدف حفظ آثار کهن ایرانی و معرفی آن در تهران تاسیس شد. این انجمن تا در رسیدن انقلاب به غیر از مرمت و تعمیر تعدادی از بناهای تاریخی، حدود ۳۸ مقبره و بنای یادبود برای بزرگان تارخ و فرهنگ و هنر ایران ساخت. از میان این بناها می‌توان به آرامگاه‌های فردوسی و ابن سینا اشاره کرد.

آرتور آپهم پوپ در سال ۱۲۵۹ خورشیدی در در شهر فینیکس در ایالت رودآیلند دیده به جهان گشود. او در دانشگاه هاروارد #فلسفه خواند.

او و هم‌سرش نمایشگاه‌های متعددی در معرفی آثار هنری ایران در سراسر جهان بر پا داشتند. «پوپ اصرا داشت که #ایران باید ضرورت زنده کردن هنرهای گذشته خود را درک کند و دست به عمل بزند....

آرتور پوپ در سال ۱۹۶۴ توسط محمدرضاشاه پهلوی به ایران دعوت شد تا در ایران زندگی کنند. او به ایران آمد و در شیراز اقامت کرد .آرتور پوپ محل اقامت خود در نارنجستان قوام را تبدیل به «موسسه آسیایی دانشگاه پهلوی» کردند. پوپ در زمانی که ۸۷ سال سن داشت و در سال ۱۹۶۸ موفق شد ۲۷۰ محقق از سراسر جهان را در «پنجمین کنگره بین‌المللی #هنر و #معماری ایران» در شیراز گرد هم بیاورد. #آرتور_پوپ در سال ۱۳۴۸ خورشیدی در شیراز درگذشت و در حاشیه‌ی زاینده‌رود در شهر #اصفهان به خاک سپرده شد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/tV3ERi

@Tavaana_TavaanaTech
سال‌گرد درگذشت #غزاله‌علیزاده، #داستان‌نویس
غزاله علیزاده در «خانه‌ی ادریسی‌ها»
در یک روز جمعه ۲۱ ادردیبهشت ۱۳۷۵، تعدادی از ساکنان محله‌ای در جنگل اطراف شهر رامسر در شمال ایران و در روستای «جواهرده» جسدی را یافتند که از درختی حلق‌آویز شده بود. او کسی نبود جز «غزاله علیزاده» نویسنده‌ی ایرانی و صاحب رمان مشهور دو جلدی «خانه ادریسی‌ها».
غزاله علیزاده ۲۷ بهمن‌ماه ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادر غزاله، منیرالسادات سیدی زنی #شاعر و #نویسنده بود. او لیسانس علوم سیاسی خود را از دانش‌گاه تهران گرفت و پس از آن به فرانسه سفر کرد و در دانش‌گاه سوربن ِ شهر پاریس در رشته‌های #فلسفه و #سینما درس خواند.البته او در ابتدا برای تحصیل در رشته‌ی حقوق که رشته‌ی مورد علاقه‌ی مادر بود راهی فرانسه شده بود اما با تلاش فراون رشته‌اش را به فلسفه تغییر داد. او قصد داشت پایان‌نامه‌اش را در مورد مولانا، شاعر و عارف سرشناس ایرانی بنویسد، اما مرگ ناگهانی پدر مانع این کار شد. فعالیت ادبی غزاله علیزاده در دهه‌ی ۱۳۴۰ و در شهر زادگاهش با چاپ داستان شروع شد. اولین مجموعه داستانی علیزاده «سفر ناگذشتنی» نام داشت که در سال ۱۳۵۶انتشار یافت. غزاله علیزاده دو بار ازدواج کرد؛ بار اول با «بیژن الهی» که از این ازدواح دختری به نام «سلما» مانده است. غزاله از دو دختر بی‌سرپرست نیز نگهداری می‌کرد. علیزاده پس از جدایی از الهی در سال ۱۳۵۴ با محمدرضا نظام‌شهیدی ازدواج کرد. سلما الهی دختر غزاله و بیژن، از شاگردان موسیقی ِ خواننده‌ی ایرانی، پری زنگنه بود.
غزاله علیزاده در مورد خود و زندگی‌اش در گفت‌وگویی با مجله‌ی ادبی «گردون»، شماره ۵۱، مهرماه ۱۳۷۴ این‌چنین می‌گوید:
«دوازده، سيزده ساله بودم، دنيا را نمی‌شناختم. کی دنيا را می‌شناسد؟ اين توده‌‌ی بی‌شکل مدام در حال تغيير را که دور خودش می‌پيچد و از يک تاريکی می‌رود به طرف تاريکی ديگر. در اين فاصله، ما بيش و کم رؤيا می‌بافيم، فکر می‌کنيم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مايه‌ی حيرت‌انگيز از حيوانيت در خود و ديگران را. ما نسلی بوديم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتيم. هيچ تأسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤيا، حيرت می‌کنم. تا اين درجه وابستگی به ماديت، اگر هم نشانه‌‌ی عقل معيشت باشد، باز حاکي از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتيم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زيبايی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت… اغلب دراز می‌کشيدم روی چمن مرطوب و خيره می‌شدم به آسمان. پاره‌های ابر گذر می‌کردند، اشتياق و حيرت نوجوانی بی‌قرار می‌دميدم به آسمان. در گلخانه می‌نشستم، بی‌وقفه کتاب می‌خواندم، #نويسندگان و #شاعران بزرگ را تا حد تقديس می‌ستودم. از جهان #روزمرگی، تقديس گريخته‌ است و اين بحران جنبه‌ی بومی ندارد. پشت مرزها هم تقديس و آرمان‌گرایی به انسان پشت کرده و شهرت فصلی، #جنسيت و پول گريزنده، اقيانوس‌های عظيم را در حد حوضچه‌هایی تنگ فروکاسته است.»
آن‌چه نام غزاله علیزاده را به عنوان نویسنده‌ای صاحب‌سبْک و معتبر در #قصه‌نویسی ایران به ثبت رساند انتشار رمان دو جلدی ِ «خانه ادریسی‌ها» در سال ۱۳۷۰ بود. البته آثار دیگر علیزاده هم‌چون «چهار راه»، «دو منظره»، «تالارها» و «شب‌های تهران» همه نشانه‌ای از تسلط نویسنده‌ای در حیطه‌ی کار خود است. #علیزاده در همه‌ی آثارش #آرمان‌گرایی ایده‌آلیست با دغدغه‌های #فمینیستی است.
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/TxY8D2

شعر ترا من چشم در راهم اثر نیما یوشیج را با صدای غزاله علیزاده بشنویم

@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
حسین انصاری‌راد: من هم داعشم وقتی زور می‌گویم و وقتی رای مردم را به رسمیت نمی‌شناسم @Tavaana_TavaanaTech
حسین انصاری‌راد: من هم داعشم وقتی زور می‌گویم و وقتی رای مردم را به رسمیت نمی‌شناسم

حسین انصاری‌راد، رئیس کمیسیون اصل نود در مجلس ششم در این سخنرانی می‌گوید که شعار داعش هم الله اکبر است و لااله الاالله و محمد رسول‌الله. او می‌گوید:

من هم داعشم وقتی زور می‌گویم و وقتی با منطق عمل نمی‌کنم وقتی با ارعاب عمل می‌کنم، وقتی رای مردم را به رسمیت نمی‌شناسم، وقتی انتخاب مردم را انکار می‌کنم. «من هم داعشم».

شما چه فکر می‌کنید؟

خواندن کتاب سنجش فلسفی اسلام گرایی ترجمه توانا هم توصیه می شود.
در این ترجمه از «سنجش فلسفی اسلام‌گرایی»، عادل ضاهر، #فیلسوف و #روشنفکر برجسته لبنانی-آمریکایی (۱۹۳۹-) تناقض‌های #اسلام‌گرایی و #بنیادگرایی اسلامی را از مسیر بررسی #فلسفه دین، #الهیات معاصر مسلمانان و تاریخ فکری جنبش‌های اسلام‌گرا نشان می‌دهد. ضاهر به کاوش در معقولیت سه آموزه‌ کلیدی اسلام‌گرایان می‌پردازد: پیوند ضروری اسلام و سیاست، ضرورت راهنمایی الهی برای سامان‌دهی شایسته زندگی اجتماعی و سیاسی، و محدودیت شدید #اجتهاد در تفسیر قرآن. ضاهر با مهارت نشان می‌دهد که این سه آموزه کلیدی اسلام‌گرایان لاجرم به #تناقض برمی‌خورد و سپس راه‌های گریز از تناقض را نیز نقد می‌کند و نتیجه می‌گیرد این سه باور را از اساس کنار باید نهاد. #نویسنده بر ترجمه فارسی این اثر مقدمه‌ای نگاشته است.

لینک دانلود
https://goo.gl/GChvCQ

@Tavaana_TavaanaTech
سیمون دوبوار، راوی «جنس دوم»
goo.gl/sRFKxC

"وقتی که نیمی از بشر از چرخه بردگی نیمه دیگر رها شد و همراه با آن سیستم دروغ و ستم نیز از بین رفت، همه پی خواهند برد که مفهوم حقیقی رابطه زن و مرد چه مزیتی به تفاوت نابرابر زنان و مردان در وضعیت کنونی دارد.” ( سیمون دوبوار)

سیمون دوبوار نویسنده و فیلسوف فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی در ۹ ژانویه ۱۹۰۸ میلادی در پاریس به دنیا آمد. نام کامل او سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووُآر بود. خانواده‌ی او سرمایه‌دار بودند و او کودکی شادی را تجربه کرد. پدرش وکیلی بافرهنگ بود و مادری فهیم داشت. سیمون از پنج‌سالگی به یک مدرسه‌ی کاتولیکی رفت. او از این مدرسه راضی نبود. در دوره دبیرستان سیمون دانش‌آموزی ممتاز بود. در دوره‌ی نوجوانی دل باخته‌ی پسر عمویش بود و او نگاه سیمون را به فرهنگ جهت داد. او در کتاب یادبودها در این‌باره چنین می‌نویسد:
«ژاك، سرايندگان و نويسندگان بسياري را مي‌شناخت كه من درباره‌ي آنها هيچ نمي‌دانستم. همراه با او، همهمه‌اي دور از جهاني كه دروازه‌هايش به روي من بسته بود، به خانه مي‌آمد. واي كه چه اندازه دلم مي‌خواست در اين جهان، كَند و كاو كنم.»

ماوای سیمون در آن سن و سال کتاب‌خانه‌ی پدرش بود، کتاب‌خانه‌ای که هر چند او از خواندن برخی از کتاب‌های ممنوعه‌اش منع می‌شد اما او پنهانی به آن‌جا می‌رفت و کتاب‌های ممنوعه از نظر پدر را می‌خواند.

سیمون دوبوار را از سال ۱۹۶۸ مادر فمینیسم شناخته‌اند. دوبوار در مصاحبه‌ای دیگر با آلیس شواتزر در سال ۱۹۷۲ در پاسخ به این پرسش شواتزر که “سوتفاهم‌های بسیاری درباره‌ی مفهوم فمینیسم وجود دارد و تعریف شما از فمینیسم چیست؟ چنین پاسخ می‌دهد:
“به یاد دارم که در پایان کتاب "جنس دوم" ذکر کرده بودم که من آنتی-فمینیست هستم، زیرا فکر می‌کردم با توسعه‌ی جامعه در مسیر سوسیالیسم مشکل زنان خودبه‌خود حل خواهد شد. فمینیست‌ها زنان یا مردانی هستند که بدون توقع تغییرات حتمی در تمامی جامعه، برای حقوق زنان مبارزه می‌کنند. به این مفهوم من در حال حاضر فمینیست هستم، چون می‌پذیرم که مبارزه در صحنه‌ی سیاسی سریعاً به دستیابی به هدف ختم نمی‌شود. بنابراین ما باید پیش از رسیدن به سوسیالیسم آرمانی خود، در راستای رسیدن به یک جایگاه مشخص و عینی برای زنان مبارزه کنیم.

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1w5PpjK

جامعه‌شناسی مسایل زنان - سیمون دوبوار و جنبش فمینیستی
http://bit.ly/1ucnz8Y
زنان بی گذشته
http://bit.ly/WfNQpq
حقوق زنان در خاورمیانه و شمال آفریقا در سال ۲۰۱۰: ایران
http://bit.ly/1I2No04

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
شاهین نجفی، صدای عصیان و عصیان یک صدا
goo.gl/eI9xqe

در ۱۹ شهریور سال ۱۳۵۹، در بندر انزلی در شمال ایران کودکی به دنیا آمد که بعدها «شر» شد. شرارت او تا به آن‌جا رسید که فقهای دینی او را تکفیر کردند و خواهان قتلش شدند و برخی پیروان نیز برای سر او جایزه تعیین کرد.

شاهین نجفی اما خودش را یاغی نمی‌داند. او می گوید تا وقتی ایران بوده گمان داشته که فردی است یاغی اما وقتی از ایران خارج شد نظرش عوض شد:

«من تا در ایران بودم فکر می‌کردم که آدمی یاغی هستم، چون اینطور به من تلقین می‌شد؛ اما خارج که آمدم، متوجه شدم من فقط خواسته‌های طبیعی و منطقی داشتم و دارم.»

شاهین نجفی، خواننده و ترانه‌سرای شهیر ایرانی پیش از خروجش از ایران در گیلان زندگی می‌کرده است. شاهین در مورد زادگاه خود می‌گوید:

«شهر ما، پر باران‌ترین شهر ایران، آن قدر رطوبت خیز بود که آدم هم در آن زنگ می‌‌زد. آسمان که نمی‌‌بارید، خودش را پاره می کرد. شبیه زن‌های شوهر مرده ناله می کرد و این مهم نبود؛ دیگر نمی‌شد از خانه فرار کرد و در مدرسه هم، زنگ تفریح را باید در آن کلاس نمور و نیمکت‌های سفت و کنده کاری و فحش نویسی شده بمانی. من درس می‌‌خواندم و هیچ نمی فهمیدم. کمی‌ بزرگ تر که شدم فقط تاریخ و جغرافیا و تعلیمات دینی را می‌خواندم و سیبیلم که جوانه زد فهمیدم فلسفه و جامعه شناسی‌ چیست و ادبیات یعنی چه.»

او در نوجوانی قاری قرآن بود. او کوچک‌ترین فرزند از بین هشت فرزند یک خانواده متوسط ایرانی بود. او وقتی نوجوان بود نوازندگی گیتار را فرا گرفت و در همین زمان به شکل زیرزمینی می‌نواخت. شاهین نجفی می‌گوید که گیتار را سال‌ها پیش از این‌که داشته باشد با دهانش می‌نواخت تا این‌که اولین گیتار را خواهر بزرگش برایش خریداری کرد.

شاهین نجفی در عمر فعالیت هنری خود بیش از هر چیز دغدغه‌ی اجتماع و محذوفان جامعه را داشته است که این دغدغه در بیش‌تر آثار خلق‌شده توسط این هنرمند نمود و بروز مشخص دارد.

پس از اجرای ترانه‌ی «نقی» که نام یکی از امامان شیعه - امام دهم- در شعر ترانه بود، افرادی آن را حمل بر توهین به مقدسات قلمداد کردند. این عده از آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی در مورد این ترانه استفتاء کردند. این آیت‌الله شیعه برای توهین‌کنندگان به نقی حکم ارتداد صادر کرد. این استفتاء برای بار نخست در وبسایت این مرجع شیعه منتشر شد. در متن استفتاء چنین آمده است:
.
«مدتی است عده‌ای اجیرشده که عمدتا از ضد انقلاب خارج از کشور می‌باشند، در فضای اینترنت، سایت‌ها و وبلاگ‌های خود به راحتی به امام مظلوم شیعیان حضرت امام هادی اهانت و جسارت می‌کنند (طراحی، جوک، کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و ...) حکم این افراد چیست؟»

آیت‌الله صافی گلپایگانی:«چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند مرتدند. والله اعلم».

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/2rXSrMI

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چه کسی باید حکومت کند؟
عرفان کسرایی

حاصل ۴۰ سال جمهوری اسلامی، فقر و فساد و فلاکت بوده است. آزادگان بسیاری زندانی شده‌اند. افراد زیادی توسط حکومت به قتل رسیده‌اند. هیچ سازوکاری برای اصلاح این حکومت جواب نداده است.

برای بسیاری از مردم این سوال مطرح است که چه نوع حکومتی باید جایگزین جمهوری اسلامی شود که در آن وضع بهتر از امروز باشد.

عرفان کسرایی، پژوهشگر علم و فناوری در مورد پرسش «چه کسی باید حکومت کند» سخن می‌گوید.
عرفان کسرایی می‌گوید باید دنبال سازوکاری باشیم که حکومتی بر سر کار بیاید، که بتوان آن حکومت را با اتکا به آرای مردم و بدون خشونت عزل کرد و برانداخت.

https://bit.ly/2z11C4M
لینک یوتیوب:
https://bit.ly/2zFgtS5
برنامه در ساندکلاود:
https://bit.ly/2PluSgP

#برنامه_زنده
#فلسفه_سیاسی
#عرفان_کسرایی

@Tavaana_TavaanaTech
تامس هابز که بسیاری او را بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز سیاسی انگلیس به حساب می‌آورند در پنجم آوریل سال ۱۵۸۸ در انگلستان به دنیا آمد. او در سال «آرمادای اسپانیایی» به دنیا آمد. آرمادای بزرگ نامی بود که اسپانیایی‌ها به ناوگان مسلح خود می‌دادند و در این سال با نیرویی عظیم متشکل از ۱۳۰ کشتی جنگی بزرگ و با بیست‌هزار سرباز به سوی انگلستان آتش گشودند.
.
هابز در زندگی‌نامه‌ی شخصی خود می‌گوید که در این دوره‌ی پرتلاطم به دنیا آمدم: «آن ناوگان مشهور دشمن، آرمادا، که دیری نپایید که در آب‌های دریای ما نابود شد، در بندرهای اسپانیا لنگر انداخته بود… که در اوایل بهار، کرم کوچکی که من باشم در مامزبری متولد شد.» (همان، ص ۸۹) هابز تحصیلات رسمی‌اش را در سال ۱۶۰۸ به پایان رساند و پس از آن توانست منصبی در خدمت خاندان کاوندیش، یکی از ثروتمندترین خاندان‌ها در انگلستان به دست بیاورد.
.
از معروف‌ترین آثار هابز می‌توان به کتاب «لویاتان» اشاره کرد. هابز پس از انتشار لویاتان در سال ۱۶۵۱، به دلیل اندیشه‌های ارتدادی‌اش و در حالی که در آن زمان در فرانسه زندگی می‌کرد، به انگلستان بازگشت و با این‌که از لحاظ جانی احساس امنیت نمی‌کرد اما بازگشت به انگلستان را ترجیح داد. بسیاری بر این نظر هستند که اندیشه‌ی لیبرالیسم از فلسفه‌ی توماس هابز به وجود آمده است.
.
حسین بشیریه که مترجم لویاتان به فارسی است در کتاب «لیبرالیسم و محافظه‌کاری» می‌نویسد: «از نظر فلسفه‌ی سیاسی می‌توان استدلال کرد که اندیشه‌ی اصلی لیبرالیسم در زمینه‌ی تفکیک حدود جامعه و دولت از فلسفه‌ی توماس هابز به وجود آمده است. با وجود مطلق‌گرایی نظریه‌ی هابز، ریشه‌ی اولیه‌ی شناسایی حوزه‌ای جدا از حوزه‌ی دولت، را باید در آن جست. در این حوزه‌ی جدا از دولت همه‌ی افراد با هم برابرند و هر کس در جهت تامین منافع شخصی خود تلاش می‌کند و نفع‌جویی اساسی‌ترین انگیزه‌ی عمل است».
.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Thomas_Hobbes

#لویاتان #توماس_هابز #فلسفه لیبرالیسم

@Tavaana_TavaanaTech
فردریش نیچه ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ در رُکن در ایالت ساگسونی پروس دیده به جهان گشود.
او از چهار سالگی شروع به خواندن و نوشتن کرد و در ۱۲ سالگی شعر سرود.

از همان اوان جوانی آثار نبوغ استعداد فراوان در نیچه مشاهده می‌شد. به‌نحوی که در عنفوان جوانی به استادی دانشگاه رسید.

شاکلهٔ اصلی نوشته‌های نیچه از جدل فلسفی، شاعری ، نقد فرهنگی و قصه تشکیل شده و در کنار آن به‌طور گسترده‌ای نیز به هنر، لغت شناسی،تاریخ،دین و دانش پرداخته شده‌است. نوشته‌های او در عین آنکه سرشار از جملات قصار و گوشه کنایه است، شامل مباحث بسیار دیگری همچون اخلاق، زیبایی‌شناسی،تراژدی، معرفت‌شناسی، خداناباوری و خودآگاهی نیز می‌گردد.

اطلاعات وسیع نیچه در ‏زمینه زبان‌ها، تاریخ، فرهنگ، از جمله یونانی و رومی، پژوهش هایی که صورت می دهد نشان دهنده او در باره ‏فرهنگ و فلسفه ایران باستان دارد.

در نوشته‌های نیچه نامِ حافظ در بیشتر موارد در کنار نام گوته می‌آید و نیچه هر دو را به عنوان قله‌های خردمندی ژرف می‌ستاید.

فریدریش نیچه پس از سالها آمیختن با دنیای فلسفه و بحث و جدال و ناکامی عشقی‌اش، ده سال پایان عمرش را در جنون به سربرد و در زمانی که آثارش با موفقیتی بزرگ روبه رو شده بودند او آنقدر از سلامت ذهنی بهره نداشت تا آن را به چشم خود ببیند.

سرانجام در سال ۱۸۸۹ به دلیل ضعف سلامت و سردردهای شدیدش مجبور به استعفا از دانشگاه و رها کردن کرسی استادی شد و بالاخره در ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ در وایمار و پس از تحمل یکدورهٔ طولانی بیماری براثر سکته مغزی درگذشت. او معتقد بود سر دردهایش نتیجه ی درد زایش افکار نو می‌باشد.
.
#فردریش_نیچه #توانا
#فلسفه
#پروفایل
#tavaana

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Friedrich_Nietzsche

@Tavaana_TavaanaTech
جرات اندیشیدن داشته باش!

«هر گونه ایمان جزمی، هر گونه اعتقاد موروثی و تمامی باورهای از پیش داده و مفت به چنگ آمده‌ای، که محمل سوارشدن قیم‌ها بر توده‌ی صغیر به حساب آمده‌اند، باید از نو، آزادانه و نقادانه، اندیشه شوند.
جرات اندیشیدن در عین حال اعتماد به همان عقل مشترکی است، که به باور دکارت به تساوی به هر انسانی داده شده است، حتی اگر قرار بنابر آن باشد که با این عقل حدود وسعه همین عقل را مبرهن کنند. جرات اندیشیدن یعنی همان به کار انداختن عقل روش‌مندانه‌ی عقل یا فعلیت بخشیدن به امکانی که هر کس از عهده‌ی آن برمی‌آید.»

بیش‌تر بخوانید:
https://bit.ly/2X54hXo

#توانا
#فلسفه #عقلانیت #شک #نواندیشی

@Tavaana_Tavaanatech
آرامش دوستدار، فیلسوف، نویسنده و پژوهشگر نامدار ایرانی درگذشت

آرامش دوستدار، یکی از بحث‌انگیزترین روشنفکران ایران معاصر است. بحث‌انگیزبودن دوستدار بیش‌تر از جنبه‌ نقد تند و تیز دین‌داری در ایران است؛ آنچه او به آن تعبیر «دین‌خویی» می‌دهد. دین‌خویی در باور دوستدار به دلیل سیطره‌ اسلام بر ایران به وجود آمده است که سد راه اندیشیدن خودبنیاد است.

با این‌که دوستدار منتقد نظام پیشین بود اما انقلاب اسلامی را به «آوار» تشبیه می‌کند؛ او انقلاب اسلامی را نوعی مرگ می‌دانست و می‌گفت که با انقلاب نوعی مرگ اجتماعی را تجربه کرده است.
همسر آرامش دوستدار گفته است که پس از انقلاب دیگر آرامش به شادی سابق نبود.
واژه‌های «دین‌خویی» و «امتناع تفکر»، دو واژه‌ کلیدی‌ای است که هر اهل فلسفه و کتابی اعم از دوستدار آرامش دوستدار یا مخالف او را به یاد این فیلسوف می‌اندازد. واژه «دین‌خویی» چیزی است که به مذاق دین‌داران اهل فرهنگ و یا روشنفکران دینی خوش نیامده است.

درواقع باید گفت که آرامش دوستی «دین‌خویی» را نه شکلی از تفکر که «امتناع تفکر» می‌دانست.
البته دوستدار معتقد نبود که هر شکلی از باور به دین لزوما به دین‌خویی منجر می‌شود و سد راه اندیشیدن می‌شود. او معتقد بود  که: «مومن به محض این‌که قادر باشد در نگریستن امور، ایمان خودش را شخصی نگهدارد دیگر دین‌خو نیست.»

آثار آرامش دوستدار در ایران اجازه انتشار نداشت. اگر از کتاب «ملاحظات فلسفی در دین و علم» که به وسیله نشر آگه و در سال ۱۳۵۹ منتشر شد، بگذریم می‌شود گفت که همه آثار آرامش دوستدار خارج از ایران منتشر شده‌ است.
از آثار آرامش دوستدار می‌توان به ملاحظات فلسفی در دین و علم، نشر آگه، تهران، ۱۳۵۹/ امتناع تفکر در فرهنگ دینی، انتشارات خاوران، پاریس،۱۳۷۰/ درخشش‌های تیره، انتشارات خاوران، پاریس، ۲۰۰۴/ خویشاوندی پنهان، انتشارات فروغ و نشر دنا، کلن، ۱۳۸۷/  زبان و شبه زبان، فرهنگ و شبه فرهنگ، انتشارات فروغ، ۱۳۹۷ اشاره کرد.

آرامش دوستدار، پنجم آبان ۱۴۰۰ در ۹۰سالگی در منزل خود در شهر کلن آلمان درگذشت.

درباره آرامش دوستدار بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/About_Aramesh_Dustdar

#آرامش_دوستدار #فلسفه #اندیشه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech