نامه بهاره هدایت به همسرش: هفت سال است جدایمان کردهاند، آرزوهایم یخ زد
بهاره هدایت در حالی بیش از شش سال از حبس خود را گذرانده است که کمتر از یک سال از زندگی مشترکش با امین احمدیان که او نیز از فعالان دانشجویی بود، میگذشت.
متن نامه بهاره هدایت که به مناسبت تولد همسرش از زندان اوین ارسال و در فیس بوک امین احمدیان منتشر شده را با هم میخوانیم:
درست چهار سال و ده ماه ازم بزرگتره. یعنی وقتی من داشتم به دنیا میومدم تقریبا پنج سالش بوده… این اولین فکری بود که راجع به تاریخ تولدت کردم: یه پسر کوچولو که داره تو حیاط یه خونه قدیمی میدوئه… چی میفهمیده از دنیا، از زندگی، از سرنوشت..؟ میفهمیده الان داره جفتش به دنیا میاد؟.. چهار سال و ده ماه… خیلی کوچیکه، نرم و ترد و شکستنی… مراقب خودت باش پسر کوچولو، هزار کیلومتر دورتر یه نفر داره به دنیا میاد که ۲۰ سال دیگه دل به دلت میبنده و سایه به سایهات میاد اینقدری که نتونی چشم ازش ورداری. حسش میکنی؟… کسی چه میدونه، شایدم حس کرده باشی… بعد تصور کردم وقتی من ۵ ساله بودم تو ۱۰ سالت بوده؛ چهارم دبستان؛ وقتی تو داشتی عدد اعشاری و ضرب و تقسیم سه رقمی یاد میگرفتی و کتاب علوم و تعلیمات دینی میخوندی و تو کوچه و خونه و مدرسه دنبال دنبال دوچرخه و فوتبال و آتیش سوزوندن بودی من همش ۵ سالم بوده… تو رو حس میکردم؟.. کسی چه میدونه، شایدم حس میکردم..
تولدامون برام نماد اون پنج سالی شد که تو بودی و من نبودم، نماد اون بیست، بیست و پنج سالی که ندیده بودیم و ندیده بودمت.
جشن گرفتن نداشت، یه حس عمیق دیگه بود که پشت بزک کیک و کادو و دادار دودور گم و گور میشد. شونزدهم و پونزدهم نداشت، اردیبهشت و خرداد نمیشناخت؛ از یه جنس دیگه بود، از جنس تلالو نگاهت وقتی بهم خیره میشدی: “دوسِت دارم خره”، از جنس آهی که از دلت کنده میشد و صدایی که به زور از گلوت درمیومد: “ولش کن اصلا، جفنگ گفتم”… اون روزا سالگرد تولد بود، نبود؟ چه میدونم شاید مثلا سالگرد انعقاد نطفه من، یا نفخت فیه روحی شدن تو، شاید امتداد لحظهای بود که مادر مادربزرگم به دنیا اومده بود یا نطفه پدر پدربزرگت منعقد شده بود…شاید تراکم عشق بود تو جد پدری من و شجرهنامه مادری تو که سوارشده بود رو جریان مذاب زندگی و الان کمونه کرده بود تو تنمون… نمیدونم، شایدم اصلا ربطی به اونا نداشت، شعاع حیات بود که دامنش رو آورده بود بین لب من و تو؛ بوسیدن تولده، مگه نیست؟ حتما که نباید از لای تن یه زن نالون، تو چرکابه و خون بیرون اومده باشی و مث یه برهٔ نفله سر و تهت کرده باشن که نفست جا بیاد تا بهش بگن تولد. عاشق شدن که پاکیزهتره، شیرینتره، تولدتره، مگه نیست؟ میشه تولد نگرفته عاشقی کرد، اما مگه میشه عاشقی نکرده تولد گرفت؟!
بیخیال. شاید دارم چرند میگم. حالم خوش نیست. میفهمم این روزا بیتاب شدنم واسه کنارت بودن منطقی نبود، میفهمیدم ۱۶ خرداد هم یه روزیه عین روزای دیگه و چرخ فلک ننشسته چهل سالگی تو رو نشونه کنه… میدونم. اینا نبود. یه درد تنهای کهنه بود که قلمبه شده بود تو دو هفته اول خرداد، کاریش هم نمیشد کرد. حس میکردم انگار از یه جایی داره سوز میاد، انگار یه چیزی داره ترک میخوره، انگار یه کسی داره میمیره. چیزی هم نمیخواستم، فقط یه قرار، یه گوشه دنج که یه شمع روشن کنم و بشینم تو بغلت و اون یه بیت شعر سایه رو زمزمه کنم، زمین زیر پامون بچرخه و فصل عمرت رو ورق بزنه… حالا تو واقعا میخوای چهل ساله بشی؟ بازم میخوای بری؟ بی من؟ نمیگی این قطار بِبَردت وسط غریبهها جا بذاردت؟ نمیگی نتونم بیام؟ نمیگی گمت کنم…؟ دلت واسم تنگ میشه ها.. نگا کن رد پام رو همه جای زندگیت مونده، نگا کن رد تنم رو رو همه تنت جا انداخته.. نگا کن عاشقی کردنمون افتاده لای چروکای زندگی، نگا کن پاهام دیگه جون نداره، تنم خسته ست، چشام گود افتاده.. بازم میخوای بری؟ ببین هفت سال جدامون کردن، ببین زندگیم افتاد تو یه جاده دیگه هزار کیلومتر دورتر، ببین تنهایی بزرگ شدم، آرزوهام یخ زد… ببین دیگه خوابت رو نمیبینم.. ببین دلم تنگته.. ببین جوونی کردنتو ندیدم… هنوزم میخوای بری؟ “تو نمیای؟” “چرا میام…” “پس کی میای؟” “یک سال و نه روز دیگه” “میمونی پیشم؟ دیگه نمیری؟” “میخوام بمونم” “اوندفه هم همینو گفتی… ولی الان دو هزار و سیصد و چهل و نه روز رفتی.. میدونی این یعنی چی؟ میدونی تنهایی یعنی چی؟ میدونی هفت سال دلتنگی چیه؟..”
بیخیال. حرف #عشق که میشه دلیل اینجا بودنم ازم دور میشه اینقدری که به زحمت یادم میاد قضیه چی بود.. جوابی واسه دیالوگای ذهنیم با تو ندارم.. باشه. برو به سلامت، چهل سالگیت مبارک عزیزترینم..
بهار تو
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
اوین
راستی، اون یه بیت شعر سایه اینه:
نشود
فاش کسی
آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر
نامه رسان من و توست.
درباره #بهاره_هدایت بیشتر بدانید:
https://goo.gl/3MkB8T
@Tavaana_TavaanaTech
بهاره هدایت در حالی بیش از شش سال از حبس خود را گذرانده است که کمتر از یک سال از زندگی مشترکش با امین احمدیان که او نیز از فعالان دانشجویی بود، میگذشت.
متن نامه بهاره هدایت که به مناسبت تولد همسرش از زندان اوین ارسال و در فیس بوک امین احمدیان منتشر شده را با هم میخوانیم:
درست چهار سال و ده ماه ازم بزرگتره. یعنی وقتی من داشتم به دنیا میومدم تقریبا پنج سالش بوده… این اولین فکری بود که راجع به تاریخ تولدت کردم: یه پسر کوچولو که داره تو حیاط یه خونه قدیمی میدوئه… چی میفهمیده از دنیا، از زندگی، از سرنوشت..؟ میفهمیده الان داره جفتش به دنیا میاد؟.. چهار سال و ده ماه… خیلی کوچیکه، نرم و ترد و شکستنی… مراقب خودت باش پسر کوچولو، هزار کیلومتر دورتر یه نفر داره به دنیا میاد که ۲۰ سال دیگه دل به دلت میبنده و سایه به سایهات میاد اینقدری که نتونی چشم ازش ورداری. حسش میکنی؟… کسی چه میدونه، شایدم حس کرده باشی… بعد تصور کردم وقتی من ۵ ساله بودم تو ۱۰ سالت بوده؛ چهارم دبستان؛ وقتی تو داشتی عدد اعشاری و ضرب و تقسیم سه رقمی یاد میگرفتی و کتاب علوم و تعلیمات دینی میخوندی و تو کوچه و خونه و مدرسه دنبال دنبال دوچرخه و فوتبال و آتیش سوزوندن بودی من همش ۵ سالم بوده… تو رو حس میکردم؟.. کسی چه میدونه، شایدم حس میکردم..
تولدامون برام نماد اون پنج سالی شد که تو بودی و من نبودم، نماد اون بیست، بیست و پنج سالی که ندیده بودیم و ندیده بودمت.
جشن گرفتن نداشت، یه حس عمیق دیگه بود که پشت بزک کیک و کادو و دادار دودور گم و گور میشد. شونزدهم و پونزدهم نداشت، اردیبهشت و خرداد نمیشناخت؛ از یه جنس دیگه بود، از جنس تلالو نگاهت وقتی بهم خیره میشدی: “دوسِت دارم خره”، از جنس آهی که از دلت کنده میشد و صدایی که به زور از گلوت درمیومد: “ولش کن اصلا، جفنگ گفتم”… اون روزا سالگرد تولد بود، نبود؟ چه میدونم شاید مثلا سالگرد انعقاد نطفه من، یا نفخت فیه روحی شدن تو، شاید امتداد لحظهای بود که مادر مادربزرگم به دنیا اومده بود یا نطفه پدر پدربزرگت منعقد شده بود…شاید تراکم عشق بود تو جد پدری من و شجرهنامه مادری تو که سوارشده بود رو جریان مذاب زندگی و الان کمونه کرده بود تو تنمون… نمیدونم، شایدم اصلا ربطی به اونا نداشت، شعاع حیات بود که دامنش رو آورده بود بین لب من و تو؛ بوسیدن تولده، مگه نیست؟ حتما که نباید از لای تن یه زن نالون، تو چرکابه و خون بیرون اومده باشی و مث یه برهٔ نفله سر و تهت کرده باشن که نفست جا بیاد تا بهش بگن تولد. عاشق شدن که پاکیزهتره، شیرینتره، تولدتره، مگه نیست؟ میشه تولد نگرفته عاشقی کرد، اما مگه میشه عاشقی نکرده تولد گرفت؟!
بیخیال. شاید دارم چرند میگم. حالم خوش نیست. میفهمم این روزا بیتاب شدنم واسه کنارت بودن منطقی نبود، میفهمیدم ۱۶ خرداد هم یه روزیه عین روزای دیگه و چرخ فلک ننشسته چهل سالگی تو رو نشونه کنه… میدونم. اینا نبود. یه درد تنهای کهنه بود که قلمبه شده بود تو دو هفته اول خرداد، کاریش هم نمیشد کرد. حس میکردم انگار از یه جایی داره سوز میاد، انگار یه چیزی داره ترک میخوره، انگار یه کسی داره میمیره. چیزی هم نمیخواستم، فقط یه قرار، یه گوشه دنج که یه شمع روشن کنم و بشینم تو بغلت و اون یه بیت شعر سایه رو زمزمه کنم، زمین زیر پامون بچرخه و فصل عمرت رو ورق بزنه… حالا تو واقعا میخوای چهل ساله بشی؟ بازم میخوای بری؟ بی من؟ نمیگی این قطار بِبَردت وسط غریبهها جا بذاردت؟ نمیگی نتونم بیام؟ نمیگی گمت کنم…؟ دلت واسم تنگ میشه ها.. نگا کن رد پام رو همه جای زندگیت مونده، نگا کن رد تنم رو رو همه تنت جا انداخته.. نگا کن عاشقی کردنمون افتاده لای چروکای زندگی، نگا کن پاهام دیگه جون نداره، تنم خسته ست، چشام گود افتاده.. بازم میخوای بری؟ ببین هفت سال جدامون کردن، ببین زندگیم افتاد تو یه جاده دیگه هزار کیلومتر دورتر، ببین تنهایی بزرگ شدم، آرزوهام یخ زد… ببین دیگه خوابت رو نمیبینم.. ببین دلم تنگته.. ببین جوونی کردنتو ندیدم… هنوزم میخوای بری؟ “تو نمیای؟” “چرا میام…” “پس کی میای؟” “یک سال و نه روز دیگه” “میمونی پیشم؟ دیگه نمیری؟” “میخوام بمونم” “اوندفه هم همینو گفتی… ولی الان دو هزار و سیصد و چهل و نه روز رفتی.. میدونی این یعنی چی؟ میدونی تنهایی یعنی چی؟ میدونی هفت سال دلتنگی چیه؟..”
بیخیال. حرف #عشق که میشه دلیل اینجا بودنم ازم دور میشه اینقدری که به زحمت یادم میاد قضیه چی بود.. جوابی واسه دیالوگای ذهنیم با تو ندارم.. باشه. برو به سلامت، چهل سالگیت مبارک عزیزترینم..
بهار تو
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
اوین
راستی، اون یه بیت شعر سایه اینه:
نشود
فاش کسی
آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر
نامه رسان من و توست.
درباره #بهاره_هدایت بیشتر بدانید:
https://goo.gl/3MkB8T
@Tavaana_TavaanaTech
بهاره هدایت با دویست میلیون وثیقه، به مرخصی ۴ روزه آمد
امین احمدیان با انتشار عکسی در صفحه اینستاگرام خود خبر از به مرخصی آمدن چهار روزه همسرش، #بهاره_هدایت داد.
بهاره هدایت، فعال دانشجویی و فعال زنان، نهم دیماه ۱۳۸۸ #بازداشت و به هفت سال و نیم #زندان محکوم شد. با انتشار بیانیهای که در زندان به امضای او و مجید توکلی، فعال دانشجویی رسیده بود، به شش ماه حبس دیگر هم محکوم شد.
پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ موقعیت بهاره هدایت توجه بینالمللی بسیاری جلب کرد و او را به یکی از برجستهترین زندانیان سیاسی ایران مبدل ساخت. در فروردین ۱۳۹۰ به مناسبت جشن تولدش، کنشگران ایرانی کمپین «تولدت مبارک بهاره» را طراحی کردند که ویدیوهای تبریک فراوان به همراه حمایتهای گسترده آنلاین را در پی داشت. طوماری هم برای فراخوان آزادیاش امضا شد. در این کمپین گروههایی چون عفو بین الملل مشارکت کردند.
سال بعد در هنگام تولدش، یعنی در فروردین ۱۳۹۱، هدایت جایزهای از بنیاد سوئدی هارولد ادلستام دریافت کرد که به خاطر نقش او در #جنبش_دانشجویی و #جنبش_زنان به او اهدا شد.
هدایت پیش از این هم سابقه بازداشت داشته است و اولین بار در تاریخ ۲۲ خردادماه سال ۱۳۸۵ و در تجمع فعالان زنان در میدان هفت تیر تهران بازداشت و به دو سال حبس تعلیقی محکوم شد.
او قرار بود که پس از اعمال ماده ۱۳۴ در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ از زندان آزاد شود اما حکم دو سال حبس تعلیقی او اجرا شد و آزادی او به تأخیر افتاد.
درباره زندگی بهاره در توانا بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/vkH83b
@Tavaana_TavaanaTech
امین احمدیان با انتشار عکسی در صفحه اینستاگرام خود خبر از به مرخصی آمدن چهار روزه همسرش، #بهاره_هدایت داد.
بهاره هدایت، فعال دانشجویی و فعال زنان، نهم دیماه ۱۳۸۸ #بازداشت و به هفت سال و نیم #زندان محکوم شد. با انتشار بیانیهای که در زندان به امضای او و مجید توکلی، فعال دانشجویی رسیده بود، به شش ماه حبس دیگر هم محکوم شد.
پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ موقعیت بهاره هدایت توجه بینالمللی بسیاری جلب کرد و او را به یکی از برجستهترین زندانیان سیاسی ایران مبدل ساخت. در فروردین ۱۳۹۰ به مناسبت جشن تولدش، کنشگران ایرانی کمپین «تولدت مبارک بهاره» را طراحی کردند که ویدیوهای تبریک فراوان به همراه حمایتهای گسترده آنلاین را در پی داشت. طوماری هم برای فراخوان آزادیاش امضا شد. در این کمپین گروههایی چون عفو بین الملل مشارکت کردند.
سال بعد در هنگام تولدش، یعنی در فروردین ۱۳۹۱، هدایت جایزهای از بنیاد سوئدی هارولد ادلستام دریافت کرد که به خاطر نقش او در #جنبش_دانشجویی و #جنبش_زنان به او اهدا شد.
هدایت پیش از این هم سابقه بازداشت داشته است و اولین بار در تاریخ ۲۲ خردادماه سال ۱۳۸۵ و در تجمع فعالان زنان در میدان هفت تیر تهران بازداشت و به دو سال حبس تعلیقی محکوم شد.
او قرار بود که پس از اعمال ماده ۱۳۴ در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ از زندان آزاد شود اما حکم دو سال حبس تعلیقی او اجرا شد و آزادی او به تأخیر افتاد.
درباره زندگی بهاره در توانا بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/vkH83b
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
بهار در زندان: نگاهی به زندگی بهاره هدایت
شرححالهای اختصاصی توانا نگاه عمیقی به زندگی کنشگران برجسته و رهبران جامعه مدنی در ایران دارد. در این بخش با بهاره هدایت، از برجستهترین فعالان دانشجویی ایران آشنا شوید؛ بهاره از سال ۱۳۸۸ به دلیل پیگیری حقوق زنان ایرانی زندانی است. یک مرور سریع
Forwarded from اميد معماريان
امروز: #مصطفی_تاجزاده و فخرالسادات محتشمي پور به ديدار #بهاره_هدایت رفتند. جمع خوبان! @omidmemarian
امین احمدیان از مرخصی شش روزه #بهاره_هدایت خبر داد.
http://ow.ly/fNff303O8Wg
درباره بهاره :
http://ow.ly/nR7D303O8Wh
@Tavaana_TavaanaTech
http://ow.ly/fNff303O8Wg
درباره بهاره :
http://ow.ly/nR7D303O8Wh
@Tavaana_TavaanaTech
#بهاره_هدایت دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران ظهر امروز پس از احضار به #حراست این دانشگاه ناپدید شده است.
نهاد بازداشت کننده، علت بازداشت و مکان نگهداری وی همچنان نامشخص است.
او روز گذشته از احضارش برای ۲۳ بهمن خبر داده بود.
اینکه نهاد حراست دانشگاه در بازداشت بهاره هدایت همکاری کرده مورد اعتراض دانشجویان و کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.
@Tavaana_TavaanaTech
نهاد بازداشت کننده، علت بازداشت و مکان نگهداری وی همچنان نامشخص است.
او روز گذشته از احضارش برای ۲۳ بهمن خبر داده بود.
اینکه نهاد حراست دانشگاه در بازداشت بهاره هدایت همکاری کرده مورد اعتراض دانشجویان و کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.
@Tavaana_TavaanaTech
ضرب و شتم بهاره هدایت هنگام بازداشت
هشت روز پس از بازداشت بهاره هدایت از طریق همکاری حراست دانشگاه تهران و پلیس امنیت، اطلاعات تکمیلی حکایت از ضربوشتم این فعال دانشجویی، اعتصاب غذا و انتقال او به زندان قرچک دارد.
وضعیت این فعال سیاسی در پی این ضرب و شتم شدید و اعتصاب غذا، «وخیم» است.
به گزارش زیتون، ظهر دوشنبه ۲۱بهمنماه وقتی بهاره هدایت در پی تماس تلفنی حراست دانشگاه تهران به ساختمان حراست دانشگاه مراجعه میکند، با ماموران لباس شخصی در این ساختمان مواجه میشود.
هنگامی که بهاره قصد خروج از ساختمان حراست را داشته در برابر این ساختمان چند مامور مرد و یک مامور زن به سمت او آمده و به او میگویند شما بازداشت هستید و باید سوار ماشین شوید.
هنگامی که بهاره هدایت در برابر این سخن ماموران لباس شخصی درخواست ارایه برگه کتبی بازداشت را میکند، ماموران بدون نشان دادن حکم بازداشت، در برابر ساختمان حراست دانشگاه تهران با خشونت و ضربوشتم از جمله ضربه زدن به پهلو و کشیدن موی سر، بهاره هدایت را به زور سوار ماشین میکنند و در ماشین نیز در برابر درخواست او مبنی بر ارایه حکم بازداشت دوباره او را ضربوشتم کرده، سر او را به پایین فشار داده و به بازداشتگاه وزرا منتقل میکنند.
خانم هدایت در پی این برخورد غیرقانونی از ظهر دوشنبه ۲۱ بهمن گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.
برخوردهای غیرقانونی و خشونتبار ماموران پلیس امنیت تهران در ساعات بعد نیز ادامه یافته است.
بهاره را برای بازرسی منزل، دستبند به دست به خانه برده و سرتیم ماموران پلیس امنیت در برابر همسایهها، بهاره هدایت را یک زن «بیآبرو و مسئلهدار» معرفی میکند و در برابر درخواست او برای تهیه برگه صورتجلسه بازرسی از منزل، باز هم به او فحاشی کرده، او را مورد توهین قرار میدهند.
بهاره هدایت موارد شکنجه و برخوردهای غیرقانونی و همچنین نگهداری در یک بازداشتگاه غیراستاندارد(وزرا) را با بازپرس شعبه چهارم دادسرای شهیدمقدس در جلسه تفهیم اتهام نیز درمیان گذاشته اما مقام قضایی مزبور هیچگونه رسیدگی به این موارد صورت نداده است.
بازجوییها از بهاره هدایت همراه با خشونت در بازداشتگاه وزرا و انتساب اتهامات غیرواقعی و در روندی غیرقانونی صورت گرفته است.
بهاره هدایت سرانجام در هشتمین روز بازداشت به زندان عمومی قرچک منتقل شده و هماینک به دلیل هشت روز اعتصاب غذا که سه روز نخست آن اعتصاب غذای خشک بوده، خونریزی معده کرده و در وضعیت نامناسبی در این زندان بهسر میبرد..
#بهاره_هدایت
@Tavaana_TavaanaTech
هشت روز پس از بازداشت بهاره هدایت از طریق همکاری حراست دانشگاه تهران و پلیس امنیت، اطلاعات تکمیلی حکایت از ضربوشتم این فعال دانشجویی، اعتصاب غذا و انتقال او به زندان قرچک دارد.
وضعیت این فعال سیاسی در پی این ضرب و شتم شدید و اعتصاب غذا، «وخیم» است.
به گزارش زیتون، ظهر دوشنبه ۲۱بهمنماه وقتی بهاره هدایت در پی تماس تلفنی حراست دانشگاه تهران به ساختمان حراست دانشگاه مراجعه میکند، با ماموران لباس شخصی در این ساختمان مواجه میشود.
هنگامی که بهاره قصد خروج از ساختمان حراست را داشته در برابر این ساختمان چند مامور مرد و یک مامور زن به سمت او آمده و به او میگویند شما بازداشت هستید و باید سوار ماشین شوید.
هنگامی که بهاره هدایت در برابر این سخن ماموران لباس شخصی درخواست ارایه برگه کتبی بازداشت را میکند، ماموران بدون نشان دادن حکم بازداشت، در برابر ساختمان حراست دانشگاه تهران با خشونت و ضربوشتم از جمله ضربه زدن به پهلو و کشیدن موی سر، بهاره هدایت را به زور سوار ماشین میکنند و در ماشین نیز در برابر درخواست او مبنی بر ارایه حکم بازداشت دوباره او را ضربوشتم کرده، سر او را به پایین فشار داده و به بازداشتگاه وزرا منتقل میکنند.
خانم هدایت در پی این برخورد غیرقانونی از ظهر دوشنبه ۲۱ بهمن گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.
برخوردهای غیرقانونی و خشونتبار ماموران پلیس امنیت تهران در ساعات بعد نیز ادامه یافته است.
بهاره را برای بازرسی منزل، دستبند به دست به خانه برده و سرتیم ماموران پلیس امنیت در برابر همسایهها، بهاره هدایت را یک زن «بیآبرو و مسئلهدار» معرفی میکند و در برابر درخواست او برای تهیه برگه صورتجلسه بازرسی از منزل، باز هم به او فحاشی کرده، او را مورد توهین قرار میدهند.
بهاره هدایت موارد شکنجه و برخوردهای غیرقانونی و همچنین نگهداری در یک بازداشتگاه غیراستاندارد(وزرا) را با بازپرس شعبه چهارم دادسرای شهیدمقدس در جلسه تفهیم اتهام نیز درمیان گذاشته اما مقام قضایی مزبور هیچگونه رسیدگی به این موارد صورت نداده است.
بازجوییها از بهاره هدایت همراه با خشونت در بازداشتگاه وزرا و انتساب اتهامات غیرواقعی و در روندی غیرقانونی صورت گرفته است.
بهاره هدایت سرانجام در هشتمین روز بازداشت به زندان عمومی قرچک منتقل شده و هماینک به دلیل هشت روز اعتصاب غذا که سه روز نخست آن اعتصاب غذای خشک بوده، خونریزی معده کرده و در وضعیت نامناسبی در این زندان بهسر میبرد..
#بهاره_هدایت
@Tavaana_TavaanaTech
زندانهای جمهوری اسلامی به روایت بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین
در این برنامه بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین، از تجربه خود در زندانهای جمهوری اسلامی میگوید و مشاهداتش از این زندانها را بازگو میکند.
این بخشی است از برنامهای که شهریور۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
https://youtu.be/G6vBRt0Cx2M
https://soundcloud.com/tavaana/hedayat
#بهاره_هدایت #حقیقت_زندان #لایو_ایونت #زندان_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این برنامه بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین، از تجربه خود در زندانهای جمهوری اسلامی میگوید و مشاهداتش از این زندانها را بازگو میکند.
این بخشی است از برنامهای که شهریور۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
https://youtu.be/G6vBRt0Cx2M
https://soundcloud.com/tavaana/hedayat
#بهاره_هدایت #حقیقت_زندان #لایو_ایونت #زندان_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
زندانهای جمهوری اسلامی به روایت بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین
در این برنامه بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین، از تجربه خود در زندانهای جمهوری اسلامی میگوید و مشاهداتش از این زندانها را بازگو میکند.
این بخشی است از برنامهای که شهریور۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
کانال تلگرام آموزشکده توانا:…
این بخشی است از برنامهای که شهریور۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
کانال تلگرام آموزشکده توانا:…
«هفت هشت روزی از بازداشتمان گذشته بود. هیچ خبری از بیرون نداشتیم. نمیدانستیم تجمعها تمام شده یا هنوز ادامه دارد. در اوج بیخبری و نگرانی نشستیم دور هم به صحبت، یک جایی از صحبت از این گفتیم که اگر بیرون کسی نباشد که از ما بگوید چقدر غمانگیز است و کاش ما را به یاد بیاورند.
وقتی برای اولین بار اجازه تماس یافته بودم و با مادرم تماس گرفتم، مادرم گوشی را گذاشت روی اسپیکر و فهمیدم کل خانوادهام بیرون از اوین هستند. بعد از دو دقیقه مامور زنی که روبهرویم ایستاده بودم گفت باید قطع کنم. تماس کوتاهی بود اما هر بار که دلتنگ میشدم با فکر همان تماس دو سه دقیقهای دلگرم میشدم.
بعدها در حیاط قرچک یکی از بچهها گفت "تو دانشجوی دانشگاه الزهرایی؟ بچههاتون ازت خیلی یاد کردن. چقدر خوبید" و من پر از قدرت و افتخار از داشتن چنین دوستان نادیدهای شدم.
و حالا از لحظهای که آزاد شدم به بهاره فکر میکنم. و روزی نیست که از فکر کردن به ظلمی که سالها به او تحمیل شده قلبم به درد نیاید. بهاره هدایت بعد از گذراندن ۷ سال زندان در زمان اعتراضات جنبش سبز، همچنان ادامه داده است و مقاومت را به امری روزمره تبدیل کرده.
بهاره! من و خیلی از همنسلانم شکستن فضای مردانه سیاست را از تو آموختیم و امروز نیز با یاداوری پایبندیت به تداوم فعالیت سیاسی سعی دارم انرژی از دست رفتهام را بازگردانم.
بهاره جانم وقتی بازجو بهم گفت "تو میخوای بهاره هدایت دوم بشی" . بهت افتخار کردم. به قدرت و شجاعتت که انقدر از آن ترسیدهاند که هر کاری میکنند که تو در دانشگاهها تکثیر نشوی.
در ماشین وقتی داشتند برای دفاع آخر میبردنمان دادسرای اوین دنیا بهم گفت تو هم بازداشت شدی و شبی که فهمیدی سلولم نزدیکت است طوری که بشنوم داد زدی "مائدههههه بهااارممم". پر از حسرت شدم که چرا صدایت را نشنیدم و کاش میدیدمت. وقتی فهمیدم فقط دو دیوار بینمان فاصله است، غربت و سنگینی فضا برایم کمتر شد. فردایش منتقلم کردند قرچک و نشد ایندفعه من داد بزنم "بهاااااررهه مااائدممم"!
بهاره هدایت در حال اجرای حکم چهارسالهاش در بند زنان زندان اوین است و من به این فکر میکنم ما که بعد از چند روز با فکر اینکه کسی به یاد ما نیست حالمان گرفته میشد، الان بهارهها بعد از چندین ماه و چندین سال حبس ظالمانه به چه فکرمیکنند؟ نکند فکرکنند فراموششان کردیم؟ کند فکر کنند این بیرون منتظرشان نیستیم؟ و به زندگیهای خود بازگشتهایم؟!
برای شما، برای زندگیتان و برای آزادیتان.»
از اینستاگرام مائده دلبری
#بهاره_هدایت #مائده_دلبری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«هفت هشت روزی از بازداشتمان گذشته بود. هیچ خبری از بیرون نداشتیم. نمیدانستیم تجمعها تمام شده یا هنوز ادامه دارد. در اوج بیخبری و نگرانی نشستیم دور هم به صحبت، یک جایی از صحبت از این گفتیم که اگر بیرون کسی نباشد که از ما بگوید چقدر غمانگیز است و کاش ما را به یاد بیاورند.
وقتی برای اولین بار اجازه تماس یافته بودم و با مادرم تماس گرفتم، مادرم گوشی را گذاشت روی اسپیکر و فهمیدم کل خانوادهام بیرون از اوین هستند. بعد از دو دقیقه مامور زنی که روبهرویم ایستاده بودم گفت باید قطع کنم. تماس کوتاهی بود اما هر بار که دلتنگ میشدم با فکر همان تماس دو سه دقیقهای دلگرم میشدم.
بعدها در حیاط قرچک یکی از بچهها گفت "تو دانشجوی دانشگاه الزهرایی؟ بچههاتون ازت خیلی یاد کردن. چقدر خوبید" و من پر از قدرت و افتخار از داشتن چنین دوستان نادیدهای شدم.
و حالا از لحظهای که آزاد شدم به بهاره فکر میکنم. و روزی نیست که از فکر کردن به ظلمی که سالها به او تحمیل شده قلبم به درد نیاید. بهاره هدایت بعد از گذراندن ۷ سال زندان در زمان اعتراضات جنبش سبز، همچنان ادامه داده است و مقاومت را به امری روزمره تبدیل کرده.
بهاره! من و خیلی از همنسلانم شکستن فضای مردانه سیاست را از تو آموختیم و امروز نیز با یاداوری پایبندیت به تداوم فعالیت سیاسی سعی دارم انرژی از دست رفتهام را بازگردانم.
بهاره جانم وقتی بازجو بهم گفت "تو میخوای بهاره هدایت دوم بشی" . بهت افتخار کردم. به قدرت و شجاعتت که انقدر از آن ترسیدهاند که هر کاری میکنند که تو در دانشگاهها تکثیر نشوی.
در ماشین وقتی داشتند برای دفاع آخر میبردنمان دادسرای اوین دنیا بهم گفت تو هم بازداشت شدی و شبی که فهمیدی سلولم نزدیکت است طوری که بشنوم داد زدی "مائدههههه بهااارممم". پر از حسرت شدم که چرا صدایت را نشنیدم و کاش میدیدمت. وقتی فهمیدم فقط دو دیوار بینمان فاصله است، غربت و سنگینی فضا برایم کمتر شد. فردایش منتقلم کردند قرچک و نشد ایندفعه من داد بزنم "بهاااااررهه مااائدممم"!
بهاره هدایت در حال اجرای حکم چهارسالهاش در بند زنان زندان اوین است و من به این فکر میکنم ما که بعد از چند روز با فکر اینکه کسی به یاد ما نیست حالمان گرفته میشد، الان بهارهها بعد از چندین ماه و چندین سال حبس ظالمانه به چه فکرمیکنند؟ نکند فکرکنند فراموششان کردیم؟ کند فکر کنند این بیرون منتظرشان نیستیم؟ و به زندگیهای خود بازگشتهایم؟!
برای شما، برای زندگیتان و برای آزادیتان.»
از اینستاگرام مائده دلبری
#بهاره_هدایت #مائده_دلبری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهاره هدایت که هم اینک هشتمین نوروز خود را در زندان می گذراند، در بخشی از نامه اش می نویسد: اکنون نیز علیرغم همه التهاباتِ یک ماه اخیر، وضعیت همان است که بود و آن اینکه جمهوری اسلامی بدل به غیراخلاقیترین عنصر حیات روزمره ایرانیان شده و بقای او نافی بقای ما، فرزندان ما و سرزمینمان است. بنابراین منطقِ ایجابِ براندازی کماکان برقرار است. براندازی یک ایده از روی تفنن در پیِ پایهگذاری یک هویت سیاسی جدید درونِ منجلابِ مناسباتِ فعلی نیست، اگر به ضرورت خود قائل باشد. برعکس، براندازی مشروعیت خود را از ضرورتش میگیرد.
ما به غلط تصور میکردیم میتوان پِیجوییِ مستقیمِ فضلیتِ آزادی را وانهاد- یا به تعلیق درآمدنش را نادیده گرفت- و به فضیلت دیگری پرداخت. غافل از اینکه قادر نیستیم کژتابیِ این انتخاب سیاسی و پیامدهای عیانِ آن علیه جان مردم را مهار کنیم. چیزی که به جا ماند، بدنه اجتماعیای بود سرخورده، هم از شکست پروژه سیاسیاش و هم نحیف شدنِ موازینِ اخلاقیِ کنشِ سیاسیاش.
پس دوباره چشم از هدف نباید برداشت. اگر آزادی میخواهیم، مسیر آن از هر میانبری هم که برویم در نهایت به از میان برداشتن جمهوری اسلامی و حذف اسلام سیاسی از ساحت حکمرانی میرسد. نباید از نزاعها، عدم توافقها و جدالهای ناگزیر ناامید شد؛ چه اینها در وهله اول حکم پاکوب کردنِ مسیر دشواری را دارد که پیشِ رو داریم. آنچه مهم است و آنچه در ید اختیار ماست، عزم ما برای آزادی و بازپسگیری ایرانمان است.
بهاره هدایت
زندان اوین- اسفند ۱۴۰۱
#بهاره_هدایت #زندانیان_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #انقلاب_ملی
@Tavaana_TavaanaTech
ما به غلط تصور میکردیم میتوان پِیجوییِ مستقیمِ فضلیتِ آزادی را وانهاد- یا به تعلیق درآمدنش را نادیده گرفت- و به فضیلت دیگری پرداخت. غافل از اینکه قادر نیستیم کژتابیِ این انتخاب سیاسی و پیامدهای عیانِ آن علیه جان مردم را مهار کنیم. چیزی که به جا ماند، بدنه اجتماعیای بود سرخورده، هم از شکست پروژه سیاسیاش و هم نحیف شدنِ موازینِ اخلاقیِ کنشِ سیاسیاش.
پس دوباره چشم از هدف نباید برداشت. اگر آزادی میخواهیم، مسیر آن از هر میانبری هم که برویم در نهایت به از میان برداشتن جمهوری اسلامی و حذف اسلام سیاسی از ساحت حکمرانی میرسد. نباید از نزاعها، عدم توافقها و جدالهای ناگزیر ناامید شد؛ چه اینها در وهله اول حکم پاکوب کردنِ مسیر دشواری را دارد که پیشِ رو داریم. آنچه مهم است و آنچه در ید اختیار ماست، عزم ما برای آزادی و بازپسگیری ایرانمان است.
بهاره هدایت
زندان اوین- اسفند ۱۴۰۱
#بهاره_هدایت #زندانیان_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #انقلاب_ملی
@Tavaana_TavaanaTech