از چند روز پیش آنها به همراه چند تن از #کنشگران مدنی به خیابان های تهران رفته و #زباله جمع آوری می کردند. یک حرکت ساده مدنی. ... نوشته های #محمدنوریزاد و عمار ملکی را بخوانید:
همه با هم: آشغال ها را بروبیم!
یک: روز جمعه شانزده بهمن، ساعت ده صبح، ضلع شمالی چهار راه پارک وی، مقابل آتش نشانی، چشم به راه شماییم. دوستی برای من نوشته بود: از دزفول می آیم و با شما همراهی خواهم کرد. می گویم: نگران "برادران" نباشید. ما مگر قرار است چه بکنیم که بخواهند مزاحم ما باشند؟ ما محیط زیست خود را – برخلاف آنان – دوست داریم. می خواهیم اطراف خود را از وجود آشغال ها پاکسازی کنیم. اگر قرار باشد عده ای " آشغال روب " که دستکش بدست و کیسه بدست مشغول آشغال جمع کردن اند، برای حاکمیتِ به این گندگی نگران کننده باشد، خب چه فرقی است میان آشغال ها و این گنده ی نگران؟ اطمینان دارم همه با هم روز قشنگ و شاد و بیاد ماندنی ای را رقم خواهیم زد. آخر تا کی #آشغال ها را در هر کجا بچشم ببینیم و بی تفاوت از کنارشان رد شویم. ما و شما باید تکلیف مان را با آشغال ها روشن کنیم. آشغال ها را یکی یکی برمی داریم و در زباله دان ها می اندازیم. کاری هم به زباله دانی تاریخ نداریم. آهای ای همه ی کسانی که به زندگی در کنار آشغال ها "عادت" کرده اید، این حرکت را قدر بدانید و با ما همراهی کنید.
محمد نوری زاد
پانزدهم بهمن نود و چهار - تهران
عمار ملکی فرزند دکتر #محمدملکی نوشته است: «شاید در تصور نگنجد که عمل رختشویی در انظار عمومی بتواند پایههای قدرت کسی را سست کند که به سرسختی، فساد و بیرحمی معروف بوده است. اما مراسم «رخت شویی جمعی» یکی از عوامل اصلی در سقوط رییسجمهور منفور پرو، آلبرتو فوجیموری شد و به بیش از یک دهه سلطه او پایان داد.
در ماه می سال ۲۰۰۰، هزاران نفر از مردم پرو، ظهر هر جمعه به مدت سه ساعت در میدان شهرداری شهر لیما - پایتخت پرو – گردهم جمع میشدند. بهانه جمع شدن آنها، شستن پرچمهای سرخ و سفید رنگ کشورشان بود. جمعیت میخواست بدین ترتیب نشان دهد که پرو و پرچمش به طور غیرقابل تحملی چرک و آلوده شده است!! مقامات حکومت در واکنش به این اقدام شروع به تهدید و ترساندن مردم کردند. ولادمیر لنین مونتسینوس - رییس سرویس امنیتی – درباره این «سرطان» هشدار داد و کسانی را که به شستن پرچم دست میزدند را تروریست خطاب کرد. اما باز هم اعتراض «پرچم شویی» ادامه پیدا کرد. یکی از معترضان میگفت: «من فقط میخواهم که کشوری پاکیزه داشته باشم». این کنش اعتراضی در سراسر کشور گسترش یافت و صدها و هزاران نفر در آن شرکت میکردند. نهایتا این کنش به هدف خود رسید. پنج ماه پس از آغاز آن، فوجیموری کنارهگیری کرد (او در هنگام سفری به ژاپن با فکس استعفای خود را اعلام کرد). روزنامه پرویی «جمهوری» در ويژه نامه خود نوشت که «آیین پرچم شویی در تاریخ پرو هرگز از یادها نخواهد رفت».
در سال ۲۰۰۹ فوجیموری (که دو سال قبلش، از شیلی برای محاکمه به پرو باز پس فرستاده شده بود) به جرم قتلهایی که در دوران زمامداری او انجام گرفته بود به زندان انداخته شد. حالا دیگر پرچم پرو پاکیزه شده است!»
این یکی از داستانهای کتاب «کنشهای کوچک ایستادگی مدنی» است نوشته استیو کراشاو و جان جکسون. من بخشهایی از این کتاب را در دوران جنبش سبز ترجمه و منتشر کردم اما خوشبختانه کل کتاب بعدا توسط سایت توانا ترجمه شد و در اختیار علاقمندان قرار گرفت.
(https://goo.gl/meeP0A)
این یکی از کتابهایی است که هر کنشگر مدنی و هر کس که میخواهد بداند مبارزات مدنی در دیگر کشورها چگونه به نتیجه رسیده است، باید بخواند.
فایل کتابی که عمار ملکی نام برده را برایتون در همین جا می گذاریم.
@Tavaana_Tavaanatech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
همه با هم: آشغال ها را بروبیم!
یک: روز جمعه شانزده بهمن، ساعت ده صبح، ضلع شمالی چهار راه پارک وی، مقابل آتش نشانی، چشم به راه شماییم. دوستی برای من نوشته بود: از دزفول می آیم و با شما همراهی خواهم کرد. می گویم: نگران "برادران" نباشید. ما مگر قرار است چه بکنیم که بخواهند مزاحم ما باشند؟ ما محیط زیست خود را – برخلاف آنان – دوست داریم. می خواهیم اطراف خود را از وجود آشغال ها پاکسازی کنیم. اگر قرار باشد عده ای " آشغال روب " که دستکش بدست و کیسه بدست مشغول آشغال جمع کردن اند، برای حاکمیتِ به این گندگی نگران کننده باشد، خب چه فرقی است میان آشغال ها و این گنده ی نگران؟ اطمینان دارم همه با هم روز قشنگ و شاد و بیاد ماندنی ای را رقم خواهیم زد. آخر تا کی #آشغال ها را در هر کجا بچشم ببینیم و بی تفاوت از کنارشان رد شویم. ما و شما باید تکلیف مان را با آشغال ها روشن کنیم. آشغال ها را یکی یکی برمی داریم و در زباله دان ها می اندازیم. کاری هم به زباله دانی تاریخ نداریم. آهای ای همه ی کسانی که به زندگی در کنار آشغال ها "عادت" کرده اید، این حرکت را قدر بدانید و با ما همراهی کنید.
محمد نوری زاد
پانزدهم بهمن نود و چهار - تهران
عمار ملکی فرزند دکتر #محمدملکی نوشته است: «شاید در تصور نگنجد که عمل رختشویی در انظار عمومی بتواند پایههای قدرت کسی را سست کند که به سرسختی، فساد و بیرحمی معروف بوده است. اما مراسم «رخت شویی جمعی» یکی از عوامل اصلی در سقوط رییسجمهور منفور پرو، آلبرتو فوجیموری شد و به بیش از یک دهه سلطه او پایان داد.
در ماه می سال ۲۰۰۰، هزاران نفر از مردم پرو، ظهر هر جمعه به مدت سه ساعت در میدان شهرداری شهر لیما - پایتخت پرو – گردهم جمع میشدند. بهانه جمع شدن آنها، شستن پرچمهای سرخ و سفید رنگ کشورشان بود. جمعیت میخواست بدین ترتیب نشان دهد که پرو و پرچمش به طور غیرقابل تحملی چرک و آلوده شده است!! مقامات حکومت در واکنش به این اقدام شروع به تهدید و ترساندن مردم کردند. ولادمیر لنین مونتسینوس - رییس سرویس امنیتی – درباره این «سرطان» هشدار داد و کسانی را که به شستن پرچم دست میزدند را تروریست خطاب کرد. اما باز هم اعتراض «پرچم شویی» ادامه پیدا کرد. یکی از معترضان میگفت: «من فقط میخواهم که کشوری پاکیزه داشته باشم». این کنش اعتراضی در سراسر کشور گسترش یافت و صدها و هزاران نفر در آن شرکت میکردند. نهایتا این کنش به هدف خود رسید. پنج ماه پس از آغاز آن، فوجیموری کنارهگیری کرد (او در هنگام سفری به ژاپن با فکس استعفای خود را اعلام کرد). روزنامه پرویی «جمهوری» در ويژه نامه خود نوشت که «آیین پرچم شویی در تاریخ پرو هرگز از یادها نخواهد رفت».
در سال ۲۰۰۹ فوجیموری (که دو سال قبلش، از شیلی برای محاکمه به پرو باز پس فرستاده شده بود) به جرم قتلهایی که در دوران زمامداری او انجام گرفته بود به زندان انداخته شد. حالا دیگر پرچم پرو پاکیزه شده است!»
این یکی از داستانهای کتاب «کنشهای کوچک ایستادگی مدنی» است نوشته استیو کراشاو و جان جکسون. من بخشهایی از این کتاب را در دوران جنبش سبز ترجمه و منتشر کردم اما خوشبختانه کل کتاب بعدا توسط سایت توانا ترجمه شد و در اختیار علاقمندان قرار گرفت.
(https://goo.gl/meeP0A)
این یکی از کتابهایی است که هر کنشگر مدنی و هر کس که میخواهد بداند مبارزات مدنی در دیگر کشورها چگونه به نتیجه رسیده است، باید بخواند.
فایل کتابی که عمار ملکی نام برده را برایتون در همین جا می گذاریم.
@Tavaana_Tavaanatech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
دلیل فشار حکومت بر نهادهای صنفی معلمان چیست؟
جواد لعلمحمدی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق که نامه استعفای رهبر جمهوری اسلامی را امضا کرده، در ویدیویی پس از آزادیاش ضمن اشاره به شکنجه شدنش خطاب به خامنهای میگوید: «مردم شما را مثل صدام از دخمهها بیرون خواهند کشید و مثل قذافی از مردم التماس خواهی کرد.» جواد لعلمحمدی از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ نفره گذار از جمهوری اسلامی بوده است که پیش از این هم بازداشت شده بود.
در اینکه نهادهای صنفی همیشه تحت فشار حکومت قرار داشتهاند تردیدی نیست و نهادهای صنفی حوزه حقوق معلمان نیز در همین راستا قرار دارد. میتوان نمونههای فراوانی مثال آورد که چگونه حکومت از اوایل دهه ۸۰ خورشیدی تا کنون تلاش کرده است نهادهای صنفی معلمان را در هم بکوبد.
از قضا نخستین حرکت اعتراضی منسجم صنفی معلمان نیز پس از انقلاب ۵۷ در زمستان ۱۳۸۰ انجام پذیرفت. گسترش فعالیتهای صنفی معلمان در این دهه با برخورد خشونتآمیز مواجه و به بازداشت و محاکمه برخی از آنان منجر شد.
در واقع کانون صنفی معلمان علیرغم رویکرد مسالمتجویانه خود هیچگاه از فشارهای امنیتی برکنار نبوده است و حکومت همواره یک هدف غایی داشته است؛ انهدام کانون صنفی معلمان. تعداد بسیار زیاد معلمانی که از این نهاد بر آمدند و به فعالیت پرداختند و بازداشت شدند خود شاهدی بر این مسئله است. ولی در این مجال با ارجاع به پاراگراف نخست این نوشتار و با اشاره به آنچه از زبان جناب جواد لعلمحمدی بیان شد، میتوان یک علت دیگر فشار شدید بر نهادهای صنفی معلمان از سوی حکومت جمهوری اسلامی را دریافت.
واقعیت این است که معلمان وقتی خواستار حقوق صنفی خود میشوند به در سفت سیاست میخورند و وقتی با سیاست تصادم پیدا میکنند نمیتوانند سر را پایین بیندازند و برگردند، بلکه با توجه به وجود روحیه حقیقتجویانه در بیشتر آنان، هنگامی که میبینند مشکلات نه صرفا در حوزه مسائل مدیریتی، بلکه در حوزه سیاسی میگنجد، از مطالبات صنفی فراتر رفته و علیه حاکمان و سیاستگذاران به پا میخیزند.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Teachers_Movement_In_Iran
#گزارش #جواد_لعل_محمدی #بیانیه۱۴ #فعالان_صنفی #کنشگران_مدنی #معلمان #کارگران
@Tavaana_TavaanaTech
جواد لعلمحمدی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق که نامه استعفای رهبر جمهوری اسلامی را امضا کرده، در ویدیویی پس از آزادیاش ضمن اشاره به شکنجه شدنش خطاب به خامنهای میگوید: «مردم شما را مثل صدام از دخمهها بیرون خواهند کشید و مثل قذافی از مردم التماس خواهی کرد.» جواد لعلمحمدی از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ نفره گذار از جمهوری اسلامی بوده است که پیش از این هم بازداشت شده بود.
در اینکه نهادهای صنفی همیشه تحت فشار حکومت قرار داشتهاند تردیدی نیست و نهادهای صنفی حوزه حقوق معلمان نیز در همین راستا قرار دارد. میتوان نمونههای فراوانی مثال آورد که چگونه حکومت از اوایل دهه ۸۰ خورشیدی تا کنون تلاش کرده است نهادهای صنفی معلمان را در هم بکوبد.
از قضا نخستین حرکت اعتراضی منسجم صنفی معلمان نیز پس از انقلاب ۵۷ در زمستان ۱۳۸۰ انجام پذیرفت. گسترش فعالیتهای صنفی معلمان در این دهه با برخورد خشونتآمیز مواجه و به بازداشت و محاکمه برخی از آنان منجر شد.
در واقع کانون صنفی معلمان علیرغم رویکرد مسالمتجویانه خود هیچگاه از فشارهای امنیتی برکنار نبوده است و حکومت همواره یک هدف غایی داشته است؛ انهدام کانون صنفی معلمان. تعداد بسیار زیاد معلمانی که از این نهاد بر آمدند و به فعالیت پرداختند و بازداشت شدند خود شاهدی بر این مسئله است. ولی در این مجال با ارجاع به پاراگراف نخست این نوشتار و با اشاره به آنچه از زبان جناب جواد لعلمحمدی بیان شد، میتوان یک علت دیگر فشار شدید بر نهادهای صنفی معلمان از سوی حکومت جمهوری اسلامی را دریافت.
واقعیت این است که معلمان وقتی خواستار حقوق صنفی خود میشوند به در سفت سیاست میخورند و وقتی با سیاست تصادم پیدا میکنند نمیتوانند سر را پایین بیندازند و برگردند، بلکه با توجه به وجود روحیه حقیقتجویانه در بیشتر آنان، هنگامی که میبینند مشکلات نه صرفا در حوزه مسائل مدیریتی، بلکه در حوزه سیاسی میگنجد، از مطالبات صنفی فراتر رفته و علیه حاکمان و سیاستگذاران به پا میخیزند.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Teachers_Movement_In_Iran
#گزارش #جواد_لعل_محمدی #بیانیه۱۴ #فعالان_صنفی #کنشگران_مدنی #معلمان #کارگران
@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از کنشگران مدنی ایرانی به کمیسر عالی سازمان ملل نامه نگاشتند و نسبت به وضعیت فاجعهبار کرونا در ایران هشدار دادند و آن را به مثابه کشتار ارزیابی کردند.
آنها در نامه به «میشل باشله» کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، نسبت به «مرگ هولناک جمعی در ایران» هشدار دادند.
آنان در این نامه به مسائلی چون ممنوعیت ورود واکسن توسط خامنهای، و آزادی مراسمهای جمعی مذهبی در ایران با مجوز حکومت اشاره کردند که موجب «یک فاجعه ملی در ایران» شده است.
آنها در بخشی از نامه خود نوشتند: «ما بر این باوریم که سازمانها و نهادهای بینالمللی میبایست در اسرع وقت در امر کنترل و مهار شیوع کرونا در ایران از جمله الزام ورود واکسن به میزان لازم و انجام واکسیناسیون تکتک ایرانیان اقدام جدی نمایند، در غیر اینصورت ما در معرض یک مرگ هولناک جمعی در ایران خواهیم بود».
امضاکنندگان نامه- که تصویر آنان در اینجا آمده است- این افراد بودند: شهناز اکملی (مادر دادخواه)، اسماعیل بخشی (فعال صنفی کارگری)، جعفر پناهی (کارگردان)، محمد حبیبی (فعال صنفی معلمان)، محمد رسولاف (کارگردان)، محمد سیفزاده (وکیل مدافع حقوق بشر)، جعفر عظیمزاده (فعال صنفی کارگری)، اکرم نقابی (مادر دادخواه)، محمد نوریزاد (مستندساز)، نرگس محمدی (مدافع حقوق بشر)
#واکسیناسیون_کرونا #کنشگران_مدنی #مسئولیت_مدنی #واکسن_کرونا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها در نامه به «میشل باشله» کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، نسبت به «مرگ هولناک جمعی در ایران» هشدار دادند.
آنان در این نامه به مسائلی چون ممنوعیت ورود واکسن توسط خامنهای، و آزادی مراسمهای جمعی مذهبی در ایران با مجوز حکومت اشاره کردند که موجب «یک فاجعه ملی در ایران» شده است.
آنها در بخشی از نامه خود نوشتند: «ما بر این باوریم که سازمانها و نهادهای بینالمللی میبایست در اسرع وقت در امر کنترل و مهار شیوع کرونا در ایران از جمله الزام ورود واکسن به میزان لازم و انجام واکسیناسیون تکتک ایرانیان اقدام جدی نمایند، در غیر اینصورت ما در معرض یک مرگ هولناک جمعی در ایران خواهیم بود».
امضاکنندگان نامه- که تصویر آنان در اینجا آمده است- این افراد بودند: شهناز اکملی (مادر دادخواه)، اسماعیل بخشی (فعال صنفی کارگری)، جعفر پناهی (کارگردان)، محمد حبیبی (فعال صنفی معلمان)، محمد رسولاف (کارگردان)، محمد سیفزاده (وکیل مدافع حقوق بشر)، جعفر عظیمزاده (فعال صنفی کارگری)، اکرم نقابی (مادر دادخواه)، محمد نوریزاد (مستندساز)، نرگس محمدی (مدافع حقوق بشر)
#واکسیناسیون_کرونا #کنشگران_مدنی #مسئولیت_مدنی #واکسن_کرونا
@Tavaana_TavaanaTech