28 آبان؛ تولد اردشیر کامکار
درباره اردشیر #کامکار
اردشیر کامکار، متولد 28 آبان 1341،چهار باغ #سنندج
اردشیر کامکار از دوران خردسالی نزد پدرش "حسن کامکار" به فراگیری تئوری #موسیقی و ساز #ویولن پرداخت ودر همان اوان کودکی به عنوان نوازنده ویولن و #کمانچه ،به عضویت ارکستر فرهنگ و هنر سنندج درآمد. او در سال 1359 در تهران همکاری اش را با گروه های شیدا و عارف آغاز نمود و همزمان نکات و ظرایف ردیف های سازی و آوازی موسیقی سنتی ایران را نزد اساتیدی چون:محمد رضا لطفی ،پشنگ کامکار،داوود گنجه ای،محمد رضا شجریان و اصغر بهاری فرا گرفت. اردشیر کامکار همواره بر این اعتقاد بوده است که ساز کمانچه قابلیت های بسیاری در اجرای قطعات تکنیکی و پیچیده دارد و در همین راستا میتوان به انتشار آلبوم "به یاد صبا" در سال 1365 که شامل گزیده ای از آثار" ابوالحسن صبا" با اجرای کمانچه است اشاره نمود. همچنین است، تالیف آثاری مانند "بی غبار عادت" و یا قطعات "بر تارک سپیده"و کنسرتینو کمانچه. وی به منظور ارتقا سطح فنی نوازندگی ساز کمانچه، با مد نظر قرار دادن متد نوازندگی در مراکز آکادمیک موسیقی کشورهای آذربایجان و ارمنستان از یک سو و نیز شیوه های نوازندگی کمانچه در موسیقی مقامی ایران به ویژه خطه لرستان از سوی دیگر تلاش داشته است تا به این مهم دست یابد. شایسته است تا به نقش بی بدیل هو شنگ کامکار و ارسلان کامکار در دستیابی به این اهداف اشاره نمود. اردشیر کامکار علاوه بر عضویت در گروه کامکارها ،از دیر باز در پی عملی ساختن پروژه هایی نظیر ایجاد ارکستر بزرگ کمانچه (آنسامبل) و نیز گروه آنسامبل موسیقی ملی بوده است. در این زمینه میتوان ضبط و اجرای آثاری مانند ناشکیبا با صدای همایون شجریان و اجراهایی در تهران و شهرستانها در سال 93 با گروه اردشیر کامکار و خوانندگی وحید تاج و حشمت اله رجب زاده را ذکر نمود.
@Tavaana_TavaanaTech
دو کار زیبای اردشیر کامکار را با هم می شنویم.
درباره اردشیر #کامکار
اردشیر کامکار، متولد 28 آبان 1341،چهار باغ #سنندج
اردشیر کامکار از دوران خردسالی نزد پدرش "حسن کامکار" به فراگیری تئوری #موسیقی و ساز #ویولن پرداخت ودر همان اوان کودکی به عنوان نوازنده ویولن و #کمانچه ،به عضویت ارکستر فرهنگ و هنر سنندج درآمد. او در سال 1359 در تهران همکاری اش را با گروه های شیدا و عارف آغاز نمود و همزمان نکات و ظرایف ردیف های سازی و آوازی موسیقی سنتی ایران را نزد اساتیدی چون:محمد رضا لطفی ،پشنگ کامکار،داوود گنجه ای،محمد رضا شجریان و اصغر بهاری فرا گرفت. اردشیر کامکار همواره بر این اعتقاد بوده است که ساز کمانچه قابلیت های بسیاری در اجرای قطعات تکنیکی و پیچیده دارد و در همین راستا میتوان به انتشار آلبوم "به یاد صبا" در سال 1365 که شامل گزیده ای از آثار" ابوالحسن صبا" با اجرای کمانچه است اشاره نمود. همچنین است، تالیف آثاری مانند "بی غبار عادت" و یا قطعات "بر تارک سپیده"و کنسرتینو کمانچه. وی به منظور ارتقا سطح فنی نوازندگی ساز کمانچه، با مد نظر قرار دادن متد نوازندگی در مراکز آکادمیک موسیقی کشورهای آذربایجان و ارمنستان از یک سو و نیز شیوه های نوازندگی کمانچه در موسیقی مقامی ایران به ویژه خطه لرستان از سوی دیگر تلاش داشته است تا به این مهم دست یابد. شایسته است تا به نقش بی بدیل هو شنگ کامکار و ارسلان کامکار در دستیابی به این اهداف اشاره نمود. اردشیر کامکار علاوه بر عضویت در گروه کامکارها ،از دیر باز در پی عملی ساختن پروژه هایی نظیر ایجاد ارکستر بزرگ کمانچه (آنسامبل) و نیز گروه آنسامبل موسیقی ملی بوده است. در این زمینه میتوان ضبط و اجرای آثاری مانند ناشکیبا با صدای همایون شجریان و اجراهایی در تهران و شهرستانها در سال 93 با گروه اردشیر کامکار و خوانندگی وحید تاج و حشمت اله رجب زاده را ذکر نمود.
@Tavaana_TavaanaTech
دو کار زیبای اردشیر کامکار را با هم می شنویم.
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
توانا
ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
«تمدنها میآیند و میروند و فقط این هنر است که باقی میماند.»
پیکراحمد محسنپور تشییع شد
مراسم تشییع و خاک سپاری استاد احمد محسنپور، #آهنگسازِ روشندل، #نوازنده چیره دست #کمانچه،، پایه گذار فرهنگخانه مازندران و سرپرست گروه شواش روز پنجشنبه ۱ بهمن در روستای قادیکلای قائم شهر برگزار شد.
به گزارش «مازندنومه»، احمد محسنپور یکی از ارکان موسیقی مازندرانی است. آثار خلاق، پژوهشهای ژرف و بازسازیهای هنرمندانه او در نوینسازی، گسترش و معرفی موسیقی مازندرانی، نقشی ارزنده داشته است.
#احمدمحسنپور قادیکلایی در یکم اسفند ماه ۱۳۲۴ در روستای قادیکلای بزرگ قائم شهرزاده شد. از کودکی به کمک پدرش با ساز «للـهوا» آشنا شد و بعدها با پیگری مثالزدنی ـ که نمونهاش در بین انسانهای روشندل نادر است ـ به نواختن سازهای #فلوت و نیلبک روی آورد.
در سال ۱۳۴۴ وقتی دوستان نزدیکش تصمیم گرفتند که برای او هدیهای بخردند، جز #ویلن هیچ چیز دیگری را برازندهٔ این هنرمند جوان ندیدند. وی نیز پس از دریافت این هدیهٔ ارزشمند، ابتدا مدت کوتاهی نزد «نور محمد طالبی» و سپس کتابهای دورهٔ هنرستان و ردیف صبا را نزد استادان آن زمان آموخت. با این وجود پس از سالها ساز کمانچه را به دلیل محلی بودنش برگزید.
او در سال ۵۳ ـ ۱۳۵۲ عضو گروه محلی رادیو ساری شد و در سال ۱۳۵۴ به #ارکستر ملی #فرهنگ و هنر مازندران پیوست. سپس در سال ۱۳۵۶ سرپرست گروه موسیقی محلی ادارهٔ فرهنگ و هنر آن زمان شد، که سرپرستیاش را تا سال ۱۳۵۷ ادامه داد.
محسنپور در سال ۱۳۶۴ با وجود نابسامانی وضعیت موسیقی کشور و فشارهای بیاندازهای که بر روی هنرمندان و نهادهای موسیقی کشور بود، تصمیم به تاسیس فرهنگخانهٔ مازندران گرفت. تا بتواند به #آموزش و اشاعهٔ موسیقی و همچنین پژوهش دربارهٔ موسیقی مازندران و حفظ و نشر آن بپردازد. تصمیمی که پس از اجرایی شدن آن، نه تنها مردم مازندران، بلکه همهٔ مردم ایران را تا سالها وامدار خود ساخت.
فرهنگخانهٔ مازندران و البته استاد محسنپور نقش ویژهای در احیای موسیقی مازندرانی ایفا کرده است. به طوری که تاکنون بیش از صد و سی ساعت از موسیقی نواحی مختلف مازندران زیر نظر ایشان گردآوری شده است و این تنها گوشهای از فعالیتهای این مرکز میباشد. بخش کوچکی از این ضبطها در سال ۱۳۷۶ در آلبوم «انجمن موسیقی ایران» در قالب شش نوار کاست منتشر شد.
این راوی موسیقی کهن و امروز #تبرستان با بنیان گذاری گروه موسیقی «شواش» در سال ۱۳۷۶ نقش به سزایی در اشاعهٔ موسیقی #مازنی در سراسر کشور داشت. از جمله آثار این نابغهی #روشندل ، میتوان به آلبومهای «ابر بیته هوا رِ»، «اِفتاب ته»، «بهار مونا»، «مازرونی حال»، «اساره سو»، «شوار»، «بهارانه»، «ماه تَتی»، «دودوک تیکا»، «گِل گِلون»، «طالب زهره»، «لالاییهای و نوازشهای مادرانه (مهر خونش)»، «چلچلای سفری»، «روجا» (اشعار مازندرانی نیما یوشیج)»... اشاره کرد.
این استاد بیبدیل #موسیقی #مازندرانی صبح چهارشنبه ۳۰ دی ماه در سن ۷۰ سالگی به دلیل بیماری درگذشت.
یادش گرامی
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
مراسم تشییع و خاک سپاری استاد احمد محسنپور، #آهنگسازِ روشندل، #نوازنده چیره دست #کمانچه،، پایه گذار فرهنگخانه مازندران و سرپرست گروه شواش روز پنجشنبه ۱ بهمن در روستای قادیکلای قائم شهر برگزار شد.
به گزارش «مازندنومه»، احمد محسنپور یکی از ارکان موسیقی مازندرانی است. آثار خلاق، پژوهشهای ژرف و بازسازیهای هنرمندانه او در نوینسازی، گسترش و معرفی موسیقی مازندرانی، نقشی ارزنده داشته است.
#احمدمحسنپور قادیکلایی در یکم اسفند ماه ۱۳۲۴ در روستای قادیکلای بزرگ قائم شهرزاده شد. از کودکی به کمک پدرش با ساز «للـهوا» آشنا شد و بعدها با پیگری مثالزدنی ـ که نمونهاش در بین انسانهای روشندل نادر است ـ به نواختن سازهای #فلوت و نیلبک روی آورد.
در سال ۱۳۴۴ وقتی دوستان نزدیکش تصمیم گرفتند که برای او هدیهای بخردند، جز #ویلن هیچ چیز دیگری را برازندهٔ این هنرمند جوان ندیدند. وی نیز پس از دریافت این هدیهٔ ارزشمند، ابتدا مدت کوتاهی نزد «نور محمد طالبی» و سپس کتابهای دورهٔ هنرستان و ردیف صبا را نزد استادان آن زمان آموخت. با این وجود پس از سالها ساز کمانچه را به دلیل محلی بودنش برگزید.
او در سال ۵۳ ـ ۱۳۵۲ عضو گروه محلی رادیو ساری شد و در سال ۱۳۵۴ به #ارکستر ملی #فرهنگ و هنر مازندران پیوست. سپس در سال ۱۳۵۶ سرپرست گروه موسیقی محلی ادارهٔ فرهنگ و هنر آن زمان شد، که سرپرستیاش را تا سال ۱۳۵۷ ادامه داد.
محسنپور در سال ۱۳۶۴ با وجود نابسامانی وضعیت موسیقی کشور و فشارهای بیاندازهای که بر روی هنرمندان و نهادهای موسیقی کشور بود، تصمیم به تاسیس فرهنگخانهٔ مازندران گرفت. تا بتواند به #آموزش و اشاعهٔ موسیقی و همچنین پژوهش دربارهٔ موسیقی مازندران و حفظ و نشر آن بپردازد. تصمیمی که پس از اجرایی شدن آن، نه تنها مردم مازندران، بلکه همهٔ مردم ایران را تا سالها وامدار خود ساخت.
فرهنگخانهٔ مازندران و البته استاد محسنپور نقش ویژهای در احیای موسیقی مازندرانی ایفا کرده است. به طوری که تاکنون بیش از صد و سی ساعت از موسیقی نواحی مختلف مازندران زیر نظر ایشان گردآوری شده است و این تنها گوشهای از فعالیتهای این مرکز میباشد. بخش کوچکی از این ضبطها در سال ۱۳۷۶ در آلبوم «انجمن موسیقی ایران» در قالب شش نوار کاست منتشر شد.
این راوی موسیقی کهن و امروز #تبرستان با بنیان گذاری گروه موسیقی «شواش» در سال ۱۳۷۶ نقش به سزایی در اشاعهٔ موسیقی #مازنی در سراسر کشور داشت. از جمله آثار این نابغهی #روشندل ، میتوان به آلبومهای «ابر بیته هوا رِ»، «اِفتاب ته»، «بهار مونا»، «مازرونی حال»، «اساره سو»، «شوار»، «بهارانه»، «ماه تَتی»، «دودوک تیکا»، «گِل گِلون»، «طالب زهره»، «لالاییهای و نوازشهای مادرانه (مهر خونش)»، «چلچلای سفری»، «روجا» (اشعار مازندرانی نیما یوشیج)»... اشاره کرد.
این استاد بیبدیل #موسیقی #مازندرانی صبح چهارشنبه ۳۰ دی ماه در سن ۷۰ سالگی به دلیل بیماری درگذشت.
یادش گرامی
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
Forwarded from آموزشکده توانا
28 آبان؛ تولد اردشیر کامکار
درباره اردشیر #کامکار
اردشیر کامکار، متولد 28 آبان 1341،چهار باغ #سنندج
اردشیر کامکار از دوران خردسالی نزد پدرش "حسن کامکار" به فراگیری تئوری #موسیقی و ساز #ویولن پرداخت ودر همان اوان کودکی به عنوان نوازنده ویولن و #کمانچه ،به عضویت ارکستر فرهنگ و هنر سنندج درآمد. او در سال 1359 در تهران همکاری اش را با گروه های شیدا و عارف آغاز نمود و همزمان نکات و ظرایف ردیف های سازی و آوازی موسیقی سنتی ایران را نزد اساتیدی چون:محمد رضا لطفی ،پشنگ کامکار،داوود گنجه ای،محمد رضا شجریان و اصغر بهاری فرا گرفت. اردشیر کامکار همواره بر این اعتقاد بوده است که ساز کمانچه قابلیت های بسیاری در اجرای قطعات تکنیکی و پیچیده دارد و در همین راستا میتوان به انتشار آلبوم "به یاد صبا" در سال 1365 که شامل گزیده ای از آثار" ابوالحسن صبا" با اجرای کمانچه است اشاره نمود. همچنین است، تالیف آثاری مانند "بی غبار عادت" و یا قطعات "بر تارک سپیده"و کنسرتینو کمانچه. وی به منظور ارتقا سطح فنی نوازندگی ساز کمانچه، با مد نظر قرار دادن متد نوازندگی در مراکز آکادمیک موسیقی کشورهای آذربایجان و ارمنستان از یک سو و نیز شیوه های نوازندگی کمانچه در موسیقی مقامی ایران به ویژه خطه لرستان از سوی دیگر تلاش داشته است تا به این مهم دست یابد. شایسته است تا به نقش بی بدیل هو شنگ کامکار و ارسلان کامکار در دستیابی به این اهداف اشاره نمود. اردشیر کامکار علاوه بر عضویت در گروه کامکارها ،از دیر باز در پی عملی ساختن پروژه هایی نظیر ایجاد ارکستر بزرگ کمانچه (آنسامبل) و نیز گروه آنسامبل موسیقی ملی بوده است. در این زمینه میتوان ضبط و اجرای آثاری مانند ناشکیبا با صدای همایون شجریان و اجراهایی در تهران و شهرستانها در سال 93 با گروه اردشیر کامکار و خوانندگی وحید تاج و حشمت اله رجب زاده را ذکر نمود.
@Tavaana_TavaanaTech
دو کار زیبای اردشیر کامکار را با هم می شنویم.
درباره اردشیر #کامکار
اردشیر کامکار، متولد 28 آبان 1341،چهار باغ #سنندج
اردشیر کامکار از دوران خردسالی نزد پدرش "حسن کامکار" به فراگیری تئوری #موسیقی و ساز #ویولن پرداخت ودر همان اوان کودکی به عنوان نوازنده ویولن و #کمانچه ،به عضویت ارکستر فرهنگ و هنر سنندج درآمد. او در سال 1359 در تهران همکاری اش را با گروه های شیدا و عارف آغاز نمود و همزمان نکات و ظرایف ردیف های سازی و آوازی موسیقی سنتی ایران را نزد اساتیدی چون:محمد رضا لطفی ،پشنگ کامکار،داوود گنجه ای،محمد رضا شجریان و اصغر بهاری فرا گرفت. اردشیر کامکار همواره بر این اعتقاد بوده است که ساز کمانچه قابلیت های بسیاری در اجرای قطعات تکنیکی و پیچیده دارد و در همین راستا میتوان به انتشار آلبوم "به یاد صبا" در سال 1365 که شامل گزیده ای از آثار" ابوالحسن صبا" با اجرای کمانچه است اشاره نمود. همچنین است، تالیف آثاری مانند "بی غبار عادت" و یا قطعات "بر تارک سپیده"و کنسرتینو کمانچه. وی به منظور ارتقا سطح فنی نوازندگی ساز کمانچه، با مد نظر قرار دادن متد نوازندگی در مراکز آکادمیک موسیقی کشورهای آذربایجان و ارمنستان از یک سو و نیز شیوه های نوازندگی کمانچه در موسیقی مقامی ایران به ویژه خطه لرستان از سوی دیگر تلاش داشته است تا به این مهم دست یابد. شایسته است تا به نقش بی بدیل هو شنگ کامکار و ارسلان کامکار در دستیابی به این اهداف اشاره نمود. اردشیر کامکار علاوه بر عضویت در گروه کامکارها ،از دیر باز در پی عملی ساختن پروژه هایی نظیر ایجاد ارکستر بزرگ کمانچه (آنسامبل) و نیز گروه آنسامبل موسیقی ملی بوده است. در این زمینه میتوان ضبط و اجرای آثاری مانند ناشکیبا با صدای همایون شجریان و اجراهایی در تهران و شهرستانها در سال 93 با گروه اردشیر کامکار و خوانندگی وحید تاج و حشمت اله رجب زاده را ذکر نمود.
@Tavaana_TavaanaTech
دو کار زیبای اردشیر کامکار را با هم می شنویم.
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران #ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد. فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر…
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
goo.gl/b6mxWQ
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/b6mxWQ
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی . پرویز یاحقی: یک عمر توان به ساز دمساز شدن ور ساز نواختن سرافراز شدن صد سال توان به تار مضراب زدن اما نتوان جلیل شهناز شدن محمدرضا #شجریان: «من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است…
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران #ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد. فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر…
محدودیتهای اعمال شده توسط حکومت طعم زندگی را بر مردم تلخ کرده است، ولی حمایت کردن از همدیگر همیشه شیرین است.
چقدر خوب است که هوای همدیگر را داشته باشیم و در برابر ظالمان همبستگی خود را نشان دهیم.
بادا که در سایه اتحاد و همدلی، بساط جور و ظلم برچیده شود.
تصویر از توییتر یک نوازنده جوان ساز کمانچه
#اصفهان #همدلی #کمانچه #پل_خواجو
@Tavaana_TavaanaTech
چقدر خوب است که هوای همدیگر را داشته باشیم و در برابر ظالمان همبستگی خود را نشان دهیم.
بادا که در سایه اتحاد و همدلی، بساط جور و ظلم برچیده شود.
تصویر از توییتر یک نوازنده جوان ساز کمانچه
#اصفهان #همدلی #کمانچه #پل_خواجو
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«میم و آ
خواننده: #ایران
ترانه: #ندا_آقاسلطان
#آهنگساز: #مهسا_امینی
ای ایران بهشت جاودان ما
ای ایران بریده شد زبان ما
آزادی کشیده قامتش به خون
ای ایران دیار خونفشان ما
به پا خیزید کشته شد برادرت
به پا خیزید غرق خون است خواهرت
به پا خیزید شکست سرو مادرت
به پا خیزید ویران گشت کشورت
میم و آ رمز اتحاد و بقا
همدلی شکفته در همه لحظهها
هر زمان که خصم سر برآورد
خشم ما کند محشر به پا
به پا خیزید ای تیشهتان شرر
به پا خیزید ای پیشهتان ظفر
میندیشید که شب میدمد فسون
به پا خیزید دو دم مانده تا سحر
#تار:
#نیکا_شاکرمی، #غزاله_چلابی، #مائده_جوانفر
#عود:
#سارینا_اسماعیل زاده، #بهناز_افشاری، #سارینا_ساعدی
#کمانچه:
#حدیث_نجفی، #روشنا_احمدی، #پریسا_بهمنی
#قیچک:
#خدانور_لجعی، #فرشته_احمدی، #پارمیس_همنوا
#بمتار:
#نسرین_قادری، #مهسا_موگویی
#تمبک:
#آرنیکا_قائم مقامی، #نسیم_صدقی
#کاخن:
#حنانه_کیا، #نگین_عبدالملکی »
این اثر هنری با شرح فوق برای ما ارسال شده است.
#انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«میم و آ
خواننده: #ایران
ترانه: #ندا_آقاسلطان
#آهنگساز: #مهسا_امینی
ای ایران بهشت جاودان ما
ای ایران بریده شد زبان ما
آزادی کشیده قامتش به خون
ای ایران دیار خونفشان ما
به پا خیزید کشته شد برادرت
به پا خیزید غرق خون است خواهرت
به پا خیزید شکست سرو مادرت
به پا خیزید ویران گشت کشورت
میم و آ رمز اتحاد و بقا
همدلی شکفته در همه لحظهها
هر زمان که خصم سر برآورد
خشم ما کند محشر به پا
به پا خیزید ای تیشهتان شرر
به پا خیزید ای پیشهتان ظفر
میندیشید که شب میدمد فسون
به پا خیزید دو دم مانده تا سحر
#تار:
#نیکا_شاکرمی، #غزاله_چلابی، #مائده_جوانفر
#عود:
#سارینا_اسماعیل زاده، #بهناز_افشاری، #سارینا_ساعدی
#کمانچه:
#حدیث_نجفی، #روشنا_احمدی، #پریسا_بهمنی
#قیچک:
#خدانور_لجعی، #فرشته_احمدی، #پارمیس_همنوا
#بمتار:
#نسرین_قادری، #مهسا_موگویی
#تمبک:
#آرنیکا_قائم مقامی، #نسیم_صدقی
#کاخن:
#حنانه_کیا، #نگین_عبدالملکی »
این اثر هنری با شرح فوق برای ما ارسال شده است.
#انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech