آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
۱۷ آبان سالروز درگذشت پدر داستان نویسی نوین ایران، محمدعلی جمالزاده
goo.gl/y1rzQW
جمالزاده دوره‌ی کودکی خود را در اصفهان گذراند اما پس از ده سالگی به همراه پدر به سفر می‌رفت. در همین سن و سال بود که پدرش در تهران اقامت گزید. پس از سه سال و در حالی که محمدعلی دوازده سال داشت پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد. جمالزاده‌ی پسر در بیروت بود که اوضاع ایران دچار تغییر شد. محمدعلی‌شاه مجلس را به توپ بست. پدر که قصد آن داشت که به عتبات برود در همدان به دست نیروهای دولتی افتاد و او را به بروجرد تحویل دادند و به دستور حاکم این شهر، امیر افخم با طناب دار اعدام شد. برخی معتقدند که او را مسموم کرده و کشته‌اند. محمدعلی جمالزاده در بیروت با ابراهیم پورداوود، ایران‌شناس و پژوهشگر اوستا و همین‌طور مهدی ملک‌زاده، فرزند ملک‌المتکلمین هم‌دوره و هم‌کلاس بوده است. در سال ۱۹۱۰ جمالزاده آهنگ رفتن به اروپا کرد تا در آن‌جا تحصیل کند.

او تا سال ۱۹۱۱ در لوزان سوئیس ماند اما در نهایت به شهر دیژون در فرانسه رفت و از آن‌حا دیپلم حقوق گرفت. عده‌ای از مخالفان استبداد قاجاری به رهبری سید حسن تقی‌زاده در برلن آلمان گرد هم آمدند. جمالزاده از سوئیس به آن‌ها پیوست. پس از آن جمالزاده به ایران آمد و در کرمانشاه روزنامه رستاخیز را انتشار داد. بار دیگر به آلمان بازگشت و در روزنامه کاوه به فعالیت پرداخت. جمالزاده در «کاوه» در موضوعاتی مانند سیاست، اقتصاد، ایران‌شناسی و فرهنگ و ادب مقالات متععدی نوشت.

نخستین کتابی که جمالزاده نوشت «گنج شایان» نام داشت که در سال ۱۹۱۸ انتشار یافت که در زمینه اقتصاد ایران بود و مجله کاوه از آن به عنوان به‌ترین اثرهایی که تا آن روز در زبان فارسی در حوزه‌ی اقتصاد نوشته شده است نام برد. جمالزاده هم‌چنان به نوشتن مقاله در روزنامه کاوه ادامه داد. در سال ۱۳۰۰ شمسی- ۱۹۲۱ میلادی- بود که جمالزاده داستان کوتاه «یکی بود، یکی نبود» را منتشر ساخت. در همین سال داستان طنز انتقادی‌ای با نام “فارسی شکر است” را در مجله کاوه به چاپ رسانید.

در مورد جمالزاده بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/2fgM1mu

با همه قیافه که به خود می گیرند هیچ کار دنیا را به جد نمی گیرند مگر در سه مورد مخصوص یکی شکم، و یکی کیسه، و یکی تنبان. وقتی پای این سه چیز به میان آید یوسف را به کلافی و خدا را به خرمایی می فروشند. چطور می خواهی دلم به حال این مردم دوز و کلکی مزاج نسوزد که برای حل و فصل معضلات امور و مشکلات دنیا تنها به سه طریقه معتقدند که عبارت است از «سر هم بندی»، «ماست مالی»، و روش مرضیه «ساخت و پاخت». این هر سه از مبتکرات فکر بدیع و از کشفیات قریحه سرشار خودشان است و در این میدان الحق که گوی سبقت را از جهان و جهانیان ربوده اند.
خلقیات ما ایرانیان نوشته محمد علی جمال زاده ص155

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز پدر داستان نویسی نوین ایران، محمدعلی جمالزاده
goo.gl/17KQbZ

جمالزاده دوره‌ی کودکی خود را در اصفهان گذراند اما پس از ده سالگی به همراه پدر به سفر می‌رفت. در همین سن و سال بود که پدرش در تهران اقامت گزید. پس از سه سال و در حالی که محمدعلی دوازده سال داشت پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد. جمالزاده‌ی پسر در بیروت بود که اوضاع ایران دچار تغییر شد. محمدعلی‌شاه مجلس را به توپ بست. پدر که قصد آن داشت که به عتبات برود در همدان به دست نیروهای دولتی افتاد و او را به بروجرد تحویل دادند و به دستور حاکم این شهر، امیر افخم با طناب دار اعدام شد. برخی معتقدند که او را مسموم کرده و کشته‌اند. محمدعلی جمالزاده در بیروت با ابراهیم پورداوود، ایران‌شناس و پژوهشگر اوستا و همین‌طور مهدی ملک‌زاده، فرزند ملک‌المتکلمین هم‌دوره و هم‌کلاس بوده است. در سال ۱۹۱۰ جمالزاده آهنگ رفتن به اروپا کرد تا در آن‌جا تحصیل کند.

او تا سال ۱۹۱۱ در لوزان سوئیس ماند اما در نهایت به شهر دیژون در فرانسه رفت و از آن‌حا دیپلم حقوق گرفت. عده‌ای از مخالفان استبداد قاجاری به رهبری سید حسن تقی‌زاده در برلن آلمان گرد هم آمدند. جمالزاده از سوئیس به آن‌ها پیوست. پس از آن جمالزاده به ایران آمد و در کرمانشاه روزنامه رستاخیز را انتشار داد. بار دیگر به آلمان بازگشت و در روزنامه کاوه به فعالیت پرداخت. جمالزاده در «کاوه» در موضوعاتی مانند سیاست، اقتصاد، ایران‌شناسی و فرهنگ و ادب مقالات متععدی نوشت.

نخستین کتابی که جمالزاده نوشت «گنج شایان» نام داشت که در سال ۱۹۱۸ انتشار یافت که در زمینه اقتصاد ایران بود و مجله کاوه از آن به عنوان به‌ترین اثرهایی که تا آن روز در زبان فارسی در حوزه‌ی اقتصاد نوشته شده است نام برد. جمالزاده هم‌چنان به نوشتن مقاله در روزنامه کاوه ادامه داد. در سال ۱۳۰۰ شمسی- ۱۹۲۱ میلادی- بود که جمالزاده داستان کوتاه «یکی بود، یکی نبود» را منتشر ساخت. در همین سال داستان طنز انتقادی‌ای با نام “فارسی شکر است” را در مجله کاوه به چاپ رسانید.

در مورد جمالزاده بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/2fgM1mu

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
محمدعلی جمالزاده؛ پدر داستان نویسی فارسی
https://goo.gl/3nv38X

سید محمدعلی جمالزاده نویسنده و مترجم ایرانی در ۲۳ دی‌ماه ۱۲۷۴ در اصفهان به دنیا آمد. جمالزاده را پدر داستان کوتاه زبان فارسی دانسته‌اند. او در یک خانواده مذهبی تولد یافت. پدرش سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی بود که غالبا برای وعظ به شهرهای مختلف ایران سفر می‌کرد.

محمدعلی در چهار سالگی نزد زن‌دایی‌اش (آمنه بیگم) که زنی باسواد بود، الفبای فارسی یاد گرفت و پس از آن به مکتب‌خانه رفت او در همان جلسه اول فلکه می‌شود و خیلی زود مکتب‌خانه را رها می‌کند. مادرش او را در (راستا بازار) بیدآباد نزد میرزاحسن صحاف می‌گذارد تا هم شاگردی کند و هم از او درس بیاموزد.

جمال‌زاده در خاطرات خود می‌گوید: «تازه آن جا معنی خواندن و نوشتن را فهمیدم و کم و بیش دستگیرم شد که منظور از یاد گرفتن این علامت‌های کج و معوج که به نام حروف و حرکات چون کرم‌های زیان‌کاری از اولین دوره‌ی کودکی به مغز و ریشه‌ی عمر اطفال معصوم می‌افتد و تا دم مرگ شیره‌ی جانشان را می‌مکند، چیست.»

جمالزاده دوره‌ی کودکی خود را در اصفهان گذراند اما پس از ده سالگی به همراه پدر به سفر می‌رفت. در همین سن و سال بود که پدرش در تهران اقامت گزید. پس از سه سال و در حالی که محمدعلی دوازده سال داشت پدرش او را برای تحصیل به بیروت فرستاد...
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2fgM1mu

تلگرام کلاس و کتاب توانا را دنبال کنید و انواع کتاب‌های الکترونیکی رایگان، کیس استادی ها، فایل های ویدیویی کلاس‌ها را از آنجا به راحتی دریافت کنید:
https://t.me/Tavaana

به غرفه کتاب مجازی توانا سر بزنید و کتاب‌های توانا را رایگان و بدون فیلتر دانلود کنید:
http://ow.ly/4nmBb8

#پروفایل

@Tavaana_TavaanaTech
۱۷ آبان سالروز درگذشت پدر داستان نویسی نوین ایران، محمدعلی جمالزاده

"با همه قیافه که به خود می گیرند هیچ کار دنیا را به جد نمی گیرند مگر در سه مورد مخصوص یکی شکم، و یکی کیسه، و یکی تنبان. وقتی پای این سه چیز به میان آید یوسف را به کلافی و خدا را به خرمایی می فروشند. چطور می‌خواهی دلم به حال این مردم دوز و کلکی مزاج نسوزد که برای حل و فصل معضلات امور و مشکلات دنیا تنها به سه طریقه معتقدند که عبارت است از «سر هم بندی»، «ماست مالی»، و روش مرضیه «ساخت و پاخت». این هر سه از مبتکرات فکر بدیع و از کشفیات قریحه سرشار خودشان است و در این میدان الحق که گوی سبقت را از جهان و جهانیان ربوده‌اند."
خلقیات ما ایرانیان نوشته محمد علی جمال زاده ص155

جمالزاده در عین آن‌که با شیوه و تکنیک داستان‌نویسی در غرب آشنایی کامل داشت و آن را در نوشته‌های خود به کار می‌بست اما از روح ایرانی در نوشته‌هایش بهره می‌گرفت و آن‌گونه می‌نوشت که برای مخاطب فارسی‌زبان نیز آشنایی داشته باشد. جمال‌زاده در این زمینه چنین می‌گوید: "زبان، حالت رودخانه‌ی جوشانی را دارد. باید سرچشمه‌ی آن پاک و قوی باشد تا اگر خاشاکی در آن وارد شود خود رودخانه به قوت و قدرت خود آن را از بین ببرد و محو سازد و این بسته به این است که جوان‌های ما دارای افکار قوی و صحیح و تازه و جوان باشند و ذوق و فهم آن‌ها از روی قوای منطقی و عاقلانه و استوار، ارتقا یابد و خلاصه آنکه مرد فکر خود باشند و بر اصل اعتقاد و ایمانی سوار باشند که در محیط و آب و هوای مملکت خودمان تربیت شده باشند و آب و علف و جلگه‌های خودمانی را خورده و نوشیده باشند . مسلم است که دروازه‌های مملکت را نمی‌توانیم به روی افکار جدید ببندیم که اگر ببندیم به خودمان و مملکت‌مان و به دنیا و تمدن خیانت کرده‌ایم ولی افکار دیگران را نیز از روی خامی و بلاتشخیص پذیرفتن کار معقولی نیست و همان‌طور که وقتی از انگلستان پارچه وارد می‌کنیم نزد خیاط می‌بریم که مناسب قد و قامت و ذوق و سلیقه‌ی خودمان برای ما لباس بدوزد در مورد قبول افکار جدید و قدیم بیگانگان هم باید آن‌هایی را بپذیریم که برای ما مناسب و به ترقی و پیشرفت و رفاه مادی و معنوی هموطنان مفید و مناسب باشد."
.
در مورد جمالزاده بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/2fgM1mu

#محمدعلی_جمالزاده #جمالزاده #داستان #داستان_نویسی #فارسی_شکر_است

@Tavaana_TavaanaTech
۱۷ آبان سالروز درگذشت پدر داستان نویسی نوین ایران، محمدعلی جمالزاده

"با همه قیافه که به خود می گیرند هیچ کار دنیا را به جد نمی گیرند مگر در سه مورد مخصوص یکی شکم، و یکی کیسه، و یکی تنبان. وقتی پای این سه چیز به میان آید یوسف را به کلافی و خدا را به خرمایی می فروشند. چطور می‌خواهی دلم به حال این مردم دوز و کلکی مزاج نسوزد که برای حل و فصل معضلات امور و مشکلات دنیا تنها به سه طریقه معتقدند که عبارت است از «سر هم بندی»، «ماست مالی»، و روش مرضیه «ساخت و پاخت». این هر سه از مبتکرات فکر بدیع و از کشفیات قریحه سرشار خودشان است و در این میدان الحق که گوی سبقت را از جهان و جهانیان ربوده‌اند."
خلقیات ما ایرانیان نوشته محمد علی جمال زاده ص155

جمالزاده در عین آن‌که با شیوه و تکنیک داستان‌نویسی در غرب آشنایی کامل داشت و آن را در نوشته‌های خود به کار می‌بست اما از روح ایرانی در نوشته‌هایش بهره می‌گرفت و آن‌گونه می‌نوشت که برای مخاطب فارسی‌زبان نیز آشنایی داشته باشد. جمال‌زاده در این زمینه چنین می‌گوید: "زبان، حالت رودخانه‌ی جوشانی را دارد. باید سرچشمه‌ی آن پاک و قوی باشد تا اگر خاشاکی در آن وارد شود خود رودخانه به قوت و قدرت خود آن را از بین ببرد و محو سازد و این بسته به این است که جوان‌های ما دارای افکار قوی و صحیح و تازه و جوان باشند و ذوق و فهم آن‌ها از روی قوای منطقی و عاقلانه و استوار، ارتقا یابد و خلاصه آنکه مرد فکر خود باشند و بر اصل اعتقاد و ایمانی سوار باشند که در محیط و آب و هوای مملکت خودمان تربیت شده باشند و آب و علف و جلگه‌های خودمانی را خورده و نوشیده باشند . مسلم است که دروازه‌های مملکت را نمی‌توانیم به روی افکار جدید ببندیم که اگر ببندیم به خودمان و مملکت‌مان و به دنیا و تمدن خیانت کرده‌ایم ولی افکار دیگران را نیز از روی خامی و بلاتشخیص پذیرفتن کار معقولی نیست و همان‌طور که وقتی از انگلستان پارچه وارد می‌کنیم نزد خیاط می‌بریم که مناسب قد و قامت و ذوق و سلیقه‌ی خودمان برای ما لباس بدوزد در مورد قبول افکار جدید و قدیم بیگانگان هم باید آن‌هایی را بپذیریم که برای ما مناسب و به ترقی و پیشرفت و رفاه مادی و معنوی هموطنان مفید و مناسب باشد."
.
در مورد جمالزاده بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/2fgM1mu

#محمدعلی_جمالزاده #جمالزاده #داستان #داستان_نویسی #فارسی_شکر_است

@Tavaana_TavaanaTech