ادای دِینی به عباس زریاب خویی در سالگرد درگذشت او
بعدها و پس از پیروزی انقلاب اسلامی زریاب خویی به واسطهی آشنایی قدیمی با خمینی به همراه جمعی از نویسندگان به دیدار خمینی میرود تا با گفتوگو با او، جمهوری اسلامی را از تعطیلی دانشگاه منصرف کند. باستانی پاریزی شرح ماجرایی از این دیدار آورده است و در آن از سخنرانی زریاب خویی مقابل خمینی سخن میگوید: «یک روز خانم هما ناطق که اهل قلم و کتاب بود و زن فاضلهای است و الان در پاریس استاد است، وارد گروه شد. خانم ناطق، عضو گروه تاریخ بود. آن روز من و زریاب خویی، نشسته بودیم و صحبت میکردیم. ناطق ما را مخاطب قرار داد و گفت: چرا شما در این جا با خیال راحت نشسته اید؟ کاری بکنید! گفتیم: چه اتفاقی افتاده است؟ گفت: می خواهند دانشگاه را تعطیل کنند! پیشنویس حکم اخراج پنجاه استاد هم تهیه شده است. شما باید از این کار جلوگیری کنید!
زریاب گفت: خانم ناطق! در برابر تعطیلشدن دانشگاه ما چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟ خانم ناطق که میدانست دکتر زریاب خوئی، شاگرد آیتالله خمینی بوده است، گفت: آقای دکتر زریاب! شما شاگرد آقای خمینی بودهاید! با توجه به این مسئله، تلفنی بزیند، نامهای بنویسد و ارتباطی بگیرید تا کاری انجام بدهید! دکتر زریاب گفت: من سالهاست که آیتالله خمینی را ندیدهام و الان هم ارتباطی با ایشان ندارم. خانم ناطق وقتی این حرف را شنید، رو کرد به ما دو نفر و گفت: شماها همتی ندارید و اتاق را ترک کرد، در حالی که میگفت: همهتان عضو ساواک هستید!» باستانی پاریزی در ادامهی ماجرا شرح میدهد که چگونه آقای مدرسی طباطبایی که در آن زمان نویسنده بود و هماکنون استاد اسلامشناسی در دانشگاههای آمریکا است وارد اتاق میشود و از موضوع مطلع میشود و هماهنگیهای لازم برای این دیدار را فراهم میسازد. او میگوید که خمینی دو شرط میگذارد یکی اینکه اساتیدی که به دیدارش میآیند تعدادشان زیاد نباشد و دیگر اینکه طاغوتی نباشند. دیدار میسر میشود و در آن دیدار زریاب خویی سخنانی میگوید و پاریزی شرح میدهد که چگونه خمینی مقابل سخنان زریاب خویی موضعگیری تندی کرد.
پس از انقلاب اسلامی زریاب خویی مجبور به ترک دانشگاه شد. احمد تفضلی در اینباره و حسرتش از این اتفاق میگوید: «پس از انقلاب، دستگاه اداری #دانشگاه قدر او را ندانست و زریاب اجباراً دانشگاه را ترک گفت و از این راه دانشگاه بود که زیان فراوان دید نه او. فراغت ایام بازنشستگی او را مدتی به کنج خلوت دلخواستهٔ پژوهش کشاند، ولی هنگامی که بنیاد دایرهالمعارف اسلامی و مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و دایرهالمعارف تشیع تأسیس شد، بر همهی اهل #علم و معرفت معلوم بود که هر دایرةالمعارفی در این زمینهها بدون همکاری پرثمر زریاب ناقص خواهد بود. از اینرو بود که همه خاضعانه دست کمک به سوی او دراز کردند و از او درخواست همکاری کردند. زریاب کوشید تا رنجیدگی خود را از دستگاه اداری دولتی دانشگاه به دست فراموشی سپرد. با دل و جان با سازمانهای علمی نامبرده به همکاری پرداخت و اکنون مقالات او زینتبخش این دایرةالمعارفهاست.»
دکتر عباس زریاب خویی در ۱۴ بهمنماه ۱۳۷۳ در تهران درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/x0lpVP
#عباس_زریاب_خویی
#عباسزریابخویی
@Tavaana_TavaanaTech
بعدها و پس از پیروزی انقلاب اسلامی زریاب خویی به واسطهی آشنایی قدیمی با خمینی به همراه جمعی از نویسندگان به دیدار خمینی میرود تا با گفتوگو با او، جمهوری اسلامی را از تعطیلی دانشگاه منصرف کند. باستانی پاریزی شرح ماجرایی از این دیدار آورده است و در آن از سخنرانی زریاب خویی مقابل خمینی سخن میگوید: «یک روز خانم هما ناطق که اهل قلم و کتاب بود و زن فاضلهای است و الان در پاریس استاد است، وارد گروه شد. خانم ناطق، عضو گروه تاریخ بود. آن روز من و زریاب خویی، نشسته بودیم و صحبت میکردیم. ناطق ما را مخاطب قرار داد و گفت: چرا شما در این جا با خیال راحت نشسته اید؟ کاری بکنید! گفتیم: چه اتفاقی افتاده است؟ گفت: می خواهند دانشگاه را تعطیل کنند! پیشنویس حکم اخراج پنجاه استاد هم تهیه شده است. شما باید از این کار جلوگیری کنید!
زریاب گفت: خانم ناطق! در برابر تعطیلشدن دانشگاه ما چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟ خانم ناطق که میدانست دکتر زریاب خوئی، شاگرد آیتالله خمینی بوده است، گفت: آقای دکتر زریاب! شما شاگرد آقای خمینی بودهاید! با توجه به این مسئله، تلفنی بزیند، نامهای بنویسد و ارتباطی بگیرید تا کاری انجام بدهید! دکتر زریاب گفت: من سالهاست که آیتالله خمینی را ندیدهام و الان هم ارتباطی با ایشان ندارم. خانم ناطق وقتی این حرف را شنید، رو کرد به ما دو نفر و گفت: شماها همتی ندارید و اتاق را ترک کرد، در حالی که میگفت: همهتان عضو ساواک هستید!» باستانی پاریزی در ادامهی ماجرا شرح میدهد که چگونه آقای مدرسی طباطبایی که در آن زمان نویسنده بود و هماکنون استاد اسلامشناسی در دانشگاههای آمریکا است وارد اتاق میشود و از موضوع مطلع میشود و هماهنگیهای لازم برای این دیدار را فراهم میسازد. او میگوید که خمینی دو شرط میگذارد یکی اینکه اساتیدی که به دیدارش میآیند تعدادشان زیاد نباشد و دیگر اینکه طاغوتی نباشند. دیدار میسر میشود و در آن دیدار زریاب خویی سخنانی میگوید و پاریزی شرح میدهد که چگونه خمینی مقابل سخنان زریاب خویی موضعگیری تندی کرد.
پس از انقلاب اسلامی زریاب خویی مجبور به ترک دانشگاه شد. احمد تفضلی در اینباره و حسرتش از این اتفاق میگوید: «پس از انقلاب، دستگاه اداری #دانشگاه قدر او را ندانست و زریاب اجباراً دانشگاه را ترک گفت و از این راه دانشگاه بود که زیان فراوان دید نه او. فراغت ایام بازنشستگی او را مدتی به کنج خلوت دلخواستهٔ پژوهش کشاند، ولی هنگامی که بنیاد دایرهالمعارف اسلامی و مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و دایرهالمعارف تشیع تأسیس شد، بر همهی اهل #علم و معرفت معلوم بود که هر دایرةالمعارفی در این زمینهها بدون همکاری پرثمر زریاب ناقص خواهد بود. از اینرو بود که همه خاضعانه دست کمک به سوی او دراز کردند و از او درخواست همکاری کردند. زریاب کوشید تا رنجیدگی خود را از دستگاه اداری دولتی دانشگاه به دست فراموشی سپرد. با دل و جان با سازمانهای علمی نامبرده به همکاری پرداخت و اکنون مقالات او زینتبخش این دایرةالمعارفهاست.»
دکتر عباس زریاب خویی در ۱۴ بهمنماه ۱۳۷۳ در تهران درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/x0lpVP
#عباس_زریاب_خویی
#عباسزریابخویی
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
ادای دِینی به عباس زریاب خویی