نامه سرگشاده محمدرضا عالی پیام (هالو) به قاضی پرونده
قاضی محترم،
حبس خود را کشیدم و آزاد شدم. هرچند معلوم نیست این خلاصی از #زندان تا کی پایدار بماند و کی دوباره به #حبس برگردم. دوستان «هم لباس شما و همدل با من» در بازپرسی و در دادگاه به من گفته بودند: عالی پیام، یک مقام کله گنده پشت پروندهی توست و دستور داده حال تو را بگیرند تا دلش خنک شود. برای همین هم شما چشم خود را بر قانون بستید و پروندهای را که امر به مختومه بود باز کردید و به من حکم زندان دادید. وقتی هم که از اوین مرا به رجایی شهر آوردند، یکی از معاونین زندان، خصوصی به من گفت: دستور دادهاند تو را به رجایی شهر بفرستند تا حالت را بگیرند.
علی ایحال هرچه بود گذشت. اما لازم میدانم مراتب سپاس خود را از شما به خاطر مسایل زیر اعلام کنم:
۱ـ خیلی ها به من لقب سوپاپ اطمینان رژیم داده بودند و میگفتند از خودشان است و چرا او را نمیگیرند و … ؟ شما مرا از همهی این اتهامات تبرئه کردید.
۲ـ یک سال فرصت کافی و بی دغدغه به من دادید تا بدون گرفتاریها و کارهای روزمره و مهمانیها و وقت تلف کردنهای بیرون زندان، به کارهای تحقیقاتی نیمه کارهی خودم بپردازم. هرچند به دستور مقامات زندان اجازهی استفاده از #کتابخانه را نداشتم، ولی بودند دوستانی که کتابهای مورد نیاز را برایم میآوردند.
۳ـ تشکر از شما به خاطر فراهم آوردن فرصتی طلایی برای یک سال زندگی با کسانی که معلول #ظلم و فقر و #بیعدالتی جامعهای هستند که شما ساختهاید. لمس درد کسانی که مطرود اجتماع شدهاند، ولی حق زندگی کردن دارند.
۴ـ تشکر از شما به خاطر برقرار کردن ارتباط تنگاتنگ هالو با قشری از جامعه که هیچ گاه با تفکر و #مطالعه انسی نداشته است و انتقال افکار و اندیشهی هالویی به آنها. با خبر شدنشان از این که در بیرون زندان چه میگذرد و چه بر سر آنها آمده است و چرا آمده است.
۵ ـ تشکر از شما به خاطر ایجاد فرصتی مغتنم برای تشکیل کلاسهای عروض و قافیه و آشنایی #زندانیان با #شعر و فرهنگ و ادب و از همه مهمتر، توان بیان درد خود به زبان شعر. حضور هالو در این زندان بیش از سی #شاعر معترض تحویل شما داد. همه که اعدام نمیشوند. نیمی از این ها پس از سالها حبس به جامعه بازمیگردند. کما این که در زمان محکومیت خود من، بسیاری از این هنرجو ها آزاد شدند.
۶ ـ تشکر از شما به خاطر عوض کردن رنگ و مزه و احساس اشعار من، شعرهایی که در زندان سروده شد و پخش گردید را با اشعار قبلم مقایسه کنید. آیا فکر کردید با زندانی شدن هالو دهانش بسته میشود؟ خیر، اشعارش صیقلی شد و واقع بینانهتر. چون من بخشی از جامعه را که زندانیان عادی و غیر سیاسی باشند را تا به حال به این خوبی درک نکرده بودم.
۷ ـ جناب آقای قاضی، در زندان شنیدم که شاعران دیگری را هم دستگیر و روانهی زندان کردهاید. از این بابت هم از شما ممنونم. چون همان طور که زمین از حجت خدا خالی نمیماند، زندان نیز نباید از شاعران دگر اندیش خالی بماند.
۸ ـ جناب آقای قاضی، شما همراه هالو، اشعار هالو را وارد این زندان کردید. کسی هالو را نمیشناخت، ولی الان که شما دارید این نامه را میخوانید، دفترچه دفترچه اشعار هالو دارد رونویس میشود و خیلی از آنها را از بر شدهاند. باز اشتباه کردید.
۹ ـ آقای قاضی، من یک آدم فرهنگی بودم. سرم به فیلمسازیم بود و وقتی ممنوع کار شدم، به شعر. شما از من یک آدم سیاسی ساختید. بسیاری از فعالان سیاسی را فقط نامشان را شنیده بودم. ولی چه در این زندان و چه در اوین فرصت کافی برای آشنایی نزدیک با آنها، نشست و برخاست و تبادل افکار فراهم آوردید. این اشتباهتان محشر کبرا بود.
خلاصه خواستید حالم را بگیرید، ولی ندانسته حال دادید. حتا عدم استفاده از باشگاه و کتابخانه و سالن سینما و بخش فرهنگی و مرخصی و عفو عمومی و عفو مشروط و راه براه محرومیت از ملاقات حضوری و اینها هم حالم را نگرفت. دمم گرم. نوروز باستانی بر شما هم مبارک.
از چنین فرصتی که ساختهای
من که بردم، ولی تو باختهای
من اگر پیرم و به زنجیرم
تو شدی خط خطی و من شیرم
از قضا یا قدر هر آن چه که بود
تو ضرر کرده ای و هالو سود
جان من مثل دفعهی ماضی
باز هم اشتباه کن قاضی
باز هم جان استر و یابو
حال گیری کنید از #هالو
محمدرضا عالی پیام (هالو)
@Tavaana_TavaanaTech
قاضی محترم،
حبس خود را کشیدم و آزاد شدم. هرچند معلوم نیست این خلاصی از #زندان تا کی پایدار بماند و کی دوباره به #حبس برگردم. دوستان «هم لباس شما و همدل با من» در بازپرسی و در دادگاه به من گفته بودند: عالی پیام، یک مقام کله گنده پشت پروندهی توست و دستور داده حال تو را بگیرند تا دلش خنک شود. برای همین هم شما چشم خود را بر قانون بستید و پروندهای را که امر به مختومه بود باز کردید و به من حکم زندان دادید. وقتی هم که از اوین مرا به رجایی شهر آوردند، یکی از معاونین زندان، خصوصی به من گفت: دستور دادهاند تو را به رجایی شهر بفرستند تا حالت را بگیرند.
علی ایحال هرچه بود گذشت. اما لازم میدانم مراتب سپاس خود را از شما به خاطر مسایل زیر اعلام کنم:
۱ـ خیلی ها به من لقب سوپاپ اطمینان رژیم داده بودند و میگفتند از خودشان است و چرا او را نمیگیرند و … ؟ شما مرا از همهی این اتهامات تبرئه کردید.
۲ـ یک سال فرصت کافی و بی دغدغه به من دادید تا بدون گرفتاریها و کارهای روزمره و مهمانیها و وقت تلف کردنهای بیرون زندان، به کارهای تحقیقاتی نیمه کارهی خودم بپردازم. هرچند به دستور مقامات زندان اجازهی استفاده از #کتابخانه را نداشتم، ولی بودند دوستانی که کتابهای مورد نیاز را برایم میآوردند.
۳ـ تشکر از شما به خاطر فراهم آوردن فرصتی طلایی برای یک سال زندگی با کسانی که معلول #ظلم و فقر و #بیعدالتی جامعهای هستند که شما ساختهاید. لمس درد کسانی که مطرود اجتماع شدهاند، ولی حق زندگی کردن دارند.
۴ـ تشکر از شما به خاطر برقرار کردن ارتباط تنگاتنگ هالو با قشری از جامعه که هیچ گاه با تفکر و #مطالعه انسی نداشته است و انتقال افکار و اندیشهی هالویی به آنها. با خبر شدنشان از این که در بیرون زندان چه میگذرد و چه بر سر آنها آمده است و چرا آمده است.
۵ ـ تشکر از شما به خاطر ایجاد فرصتی مغتنم برای تشکیل کلاسهای عروض و قافیه و آشنایی #زندانیان با #شعر و فرهنگ و ادب و از همه مهمتر، توان بیان درد خود به زبان شعر. حضور هالو در این زندان بیش از سی #شاعر معترض تحویل شما داد. همه که اعدام نمیشوند. نیمی از این ها پس از سالها حبس به جامعه بازمیگردند. کما این که در زمان محکومیت خود من، بسیاری از این هنرجو ها آزاد شدند.
۶ ـ تشکر از شما به خاطر عوض کردن رنگ و مزه و احساس اشعار من، شعرهایی که در زندان سروده شد و پخش گردید را با اشعار قبلم مقایسه کنید. آیا فکر کردید با زندانی شدن هالو دهانش بسته میشود؟ خیر، اشعارش صیقلی شد و واقع بینانهتر. چون من بخشی از جامعه را که زندانیان عادی و غیر سیاسی باشند را تا به حال به این خوبی درک نکرده بودم.
۷ ـ جناب آقای قاضی، در زندان شنیدم که شاعران دیگری را هم دستگیر و روانهی زندان کردهاید. از این بابت هم از شما ممنونم. چون همان طور که زمین از حجت خدا خالی نمیماند، زندان نیز نباید از شاعران دگر اندیش خالی بماند.
۸ ـ جناب آقای قاضی، شما همراه هالو، اشعار هالو را وارد این زندان کردید. کسی هالو را نمیشناخت، ولی الان که شما دارید این نامه را میخوانید، دفترچه دفترچه اشعار هالو دارد رونویس میشود و خیلی از آنها را از بر شدهاند. باز اشتباه کردید.
۹ ـ آقای قاضی، من یک آدم فرهنگی بودم. سرم به فیلمسازیم بود و وقتی ممنوع کار شدم، به شعر. شما از من یک آدم سیاسی ساختید. بسیاری از فعالان سیاسی را فقط نامشان را شنیده بودم. ولی چه در این زندان و چه در اوین فرصت کافی برای آشنایی نزدیک با آنها، نشست و برخاست و تبادل افکار فراهم آوردید. این اشتباهتان محشر کبرا بود.
خلاصه خواستید حالم را بگیرید، ولی ندانسته حال دادید. حتا عدم استفاده از باشگاه و کتابخانه و سالن سینما و بخش فرهنگی و مرخصی و عفو عمومی و عفو مشروط و راه براه محرومیت از ملاقات حضوری و اینها هم حالم را نگرفت. دمم گرم. نوروز باستانی بر شما هم مبارک.
از چنین فرصتی که ساختهای
من که بردم، ولی تو باختهای
من اگر پیرم و به زنجیرم
تو شدی خط خطی و من شیرم
از قضا یا قدر هر آن چه که بود
تو ضرر کرده ای و هالو سود
جان من مثل دفعهی ماضی
باز هم اشتباه کن قاضی
باز هم جان استر و یابو
حال گیری کنید از #هالو
محمدرضا عالی پیام (هالو)
@Tavaana_TavaanaTech
. #تاکسی ای برای #مطالعه
تاکسیاش را تبدیل کرده بود به #کتابخانه و توی هر قسمتی که جا داشت ، انواع و اقسام #کتاب و #مجله گذاشته بود تا #مسافران در همون فرصت کوتاهی که دارند ، بلکه یک صفحه مطالعه کنند .
یکسری از جملات و پاراگرافهای جالب از مطالب کتابها را هم به سلیقۀ خودش روی چند برگ کاغذ نوشته بود و به همه جای تاکسی نصب کرده بود تا اگر مسافری حوصلۀ مطالعه نداشت ، حداقل همون چند جمله را ببینه و بخونه ! .
توی مسیر هم یکسره در بارۀ اهمیت مطالعه حرف میزد .
بهش گفتم خوبه که همینجا یک تعداد کتاب هم بذاره برای فروش . گفت به فکرخودش هم رسیده ولی چون احتمال میداده بخاطر ظن مسافرها به سودجویی ، تأثیر حرفها و این کارش برای تشویق مردم به مطالعه کم بشه ، از فروش کتاب منصرف شده ولی چون توی یک خط ثابت کار میکنه (میدان فردوسی تا میدان فلسطین مشهد) گاهی مجلات وکتابها را امانت میده به مسافرین ! .
حمید حسامی bit.ly/1VO1VoX
@Tavaana_TavaanaTech
تاکسیاش را تبدیل کرده بود به #کتابخانه و توی هر قسمتی که جا داشت ، انواع و اقسام #کتاب و #مجله گذاشته بود تا #مسافران در همون فرصت کوتاهی که دارند ، بلکه یک صفحه مطالعه کنند .
یکسری از جملات و پاراگرافهای جالب از مطالب کتابها را هم به سلیقۀ خودش روی چند برگ کاغذ نوشته بود و به همه جای تاکسی نصب کرده بود تا اگر مسافری حوصلۀ مطالعه نداشت ، حداقل همون چند جمله را ببینه و بخونه ! .
توی مسیر هم یکسره در بارۀ اهمیت مطالعه حرف میزد .
بهش گفتم خوبه که همینجا یک تعداد کتاب هم بذاره برای فروش . گفت به فکرخودش هم رسیده ولی چون احتمال میداده بخاطر ظن مسافرها به سودجویی ، تأثیر حرفها و این کارش برای تشویق مردم به مطالعه کم بشه ، از فروش کتاب منصرف شده ولی چون توی یک خط ثابت کار میکنه (میدان فردوسی تا میدان فلسطین مشهد) گاهی مجلات وکتابها را امانت میده به مسافرین ! .
حمید حسامی bit.ly/1VO1VoX
@Tavaana_TavaanaTech
Facebook
Hamid Hesami - تاکسیاش را تبدیل کرده بود به کتابخانه و... | Facebook
تاکسیاش را تبدیل کرده بود به کتابخانه و توی هر قسمتی که جا داشت ، انواع و اقسام کتاب و مجله گذاشته بود تا مسافران در همون فرصت کوتاهی که دارند ، بلکه یک...
Forwarded from آموزشکده توانا
رضایت وبستان، اثر ربکا مک کینن
مبارزه جهانی برای #آزادی اینترنتی
«ربکا مککنین» در مقدمه این کتاب به سرنوشت تلخ ساناز نظامی و آشنایی او با همسرش از طریق #اینترنت اشاره میکند. پیش از مرگ ساناز خانوادهاش در تهران توانستند از طریق اینترنت با او برای همیشه خداحافظی کنند.
کارکنان بیمارستان از طریق گوگل و از طریق رزومه ساناز نظامی که مترجمی آزاد بود توانستهاند خانوادهاش را در تهران پیدا کنند… خانواده ساناز از طریق لپتاپ و از اتاق نشیمنشان در تهران و از طریق پرستار توانستند دست نوازش بر سر ساناز بکشند و از همانجا رضایت دادند اعضای بدن ساناز جان چند بیمار را نجات دهد و ...
نویسنده معتقد است اینترنت به نحو معجزه آسایی جهان را به صرفِ وجودِ خود تبدیل به جایی بهتر نمیکند. اینترنت ابزاری است که برای مرتبط ساختن انواع مردم استفاده میشود و سلاحی است در منازعات قدرت میان مردم مختلف.
اینترنت همچنین فضایی است برای فعالیت انسانی؛ طبیعی است که همه نوع مردمی درگیر منازعات قدرت برای شکلدادن به اینترنت به نفع خود باشند. اینترنت تنها وقتی پیشرفتهای بادوامی برای #دموکراسی و #حقوق_بشر در هر جایی به ارمغان خواهد آورد، که مردمی که از آن ارزشها دفاع میکنند، بتوانند نه تنها در استفاده از اینترنت، بلکه در شکلدادن به آن نیز موفقیت استراتژیک و تاکتیکی داشته باشند.
http://bit.ly/1DcUvmc لینک دانلود رایگان:
#توانا #کتاب #کتابخانه #آموزش
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
مبارزه جهانی برای #آزادی اینترنتی
«ربکا مککنین» در مقدمه این کتاب به سرنوشت تلخ ساناز نظامی و آشنایی او با همسرش از طریق #اینترنت اشاره میکند. پیش از مرگ ساناز خانوادهاش در تهران توانستند از طریق اینترنت با او برای همیشه خداحافظی کنند.
کارکنان بیمارستان از طریق گوگل و از طریق رزومه ساناز نظامی که مترجمی آزاد بود توانستهاند خانوادهاش را در تهران پیدا کنند… خانواده ساناز از طریق لپتاپ و از اتاق نشیمنشان در تهران و از طریق پرستار توانستند دست نوازش بر سر ساناز بکشند و از همانجا رضایت دادند اعضای بدن ساناز جان چند بیمار را نجات دهد و ...
نویسنده معتقد است اینترنت به نحو معجزه آسایی جهان را به صرفِ وجودِ خود تبدیل به جایی بهتر نمیکند. اینترنت ابزاری است که برای مرتبط ساختن انواع مردم استفاده میشود و سلاحی است در منازعات قدرت میان مردم مختلف.
اینترنت همچنین فضایی است برای فعالیت انسانی؛ طبیعی است که همه نوع مردمی درگیر منازعات قدرت برای شکلدادن به اینترنت به نفع خود باشند. اینترنت تنها وقتی پیشرفتهای بادوامی برای #دموکراسی و #حقوق_بشر در هر جایی به ارمغان خواهد آورد، که مردمی که از آن ارزشها دفاع میکنند، بتوانند نه تنها در استفاده از اینترنت، بلکه در شکلدادن به آن نیز موفقیت استراتژیک و تاکتیکی داشته باشند.
http://bit.ly/1DcUvmc لینک دانلود رایگان:
#توانا #کتاب #کتابخانه #آموزش
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
منوچهر ستوده، استاد کمنظیر ایرانشناسی
بسیاری از جوانان اهل #فرهنگ و #ادبیات و ایرانشناسی ما نیز شاید کمتر شناختی از نامهایی چون منوچهر ستوده و ایرج افشار داشته باشند و این خسران بزرگی برای اهل فرهنگ ما است. منوچهر ستوده در یک عمر طولانی و پُر برکت آثار مهمی خلق کرد که برای ایرانشناسان قابل توجه است. اولین بار منوچهر ستوده در مورد لهجههای ایران کتاب نوشت و این کار با تشویق ابراهیم پورداود صورت گرفت.
کارنامه منوچهر ستوده تنها تالیف و تصحیح بیش از ۱۰۵ جلد کتا و ۲۸۰ مقاله و راهنمایی ۵۰ پایاننامه تحصیلی نیست و این بخش کوچکی است از کارهای بزرگی که ستوده انجام داده است.
سید فرید قاسمی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ علاوه بر اینها به میراثشناسی، راهگشایی، کتابآفرینی، نگارندگی، تدریس و ترجمه، متنپژوهی، واژهیابی و فرهنگنویسی، سندشناسی، کتیبهخوانی، منبعافزایی، خوددرمانی، تهرانگریزی و شمالنشینی، باغداری و زنبورداری، ۸۰ سال #مقالهنویسی، وقف باغ و #کتابخانه، کوهنوردی و راهپیمایی ایرانگردانه و ایرانیابانه به عنوان کارهای بزرگی اشاره میکند که دکتر منوچهر ستوده به انجام رسانده است. (مهرنامه، شماره ۴۷) از آثار دکتر منوچهر ستوده میتوان به «از آستارا تا استرآباد» اشاره کرد که در ده جلپ نوشته شده است و شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان است.
دکتر عبدالرحمن عمادی در توصیف این کتاب چنین میآورد: «دکتر منوچهر ستوده آمده «از آستارا تا استارباد» یعنی در واقع تمام البرزکوه را انتخاب کرده است. چرا یک ایرانی به چنین کار بزرگی دست زد؟ پیش از او فرنگی میآمد و یک گوشه از البرز را تحقیق میکرد. یکی میآمد درباره جنگلش تحقیق میکرد.یکی درباره جغرافیایش تحقیق میکرد، یکی میآمد درباره زبانش تحقیق میکرد. کار غلطی هم نبود. برای اولین بار یک شخصی به نام «منوچهر ستوده» آمد و یک ایرانی، خودش را لایق این کار دید که درباره این زمینهها تحقیق کند. در حقیقت یک سوژه بزرگی را انتخاب کرد. یک سنگ برداشت. خواست بگوید یک ایرانی میتواند سنگ بزرگی مثل البرز کوه را انتخاب کند، ببیند، مطالعه کند، کتابهایی که دربارهاش نوشته شده، همه را بخواند، همه را گام به گام تحقیق کند، محل به محل ببیند، با مردم معمولیاش گفتگو کند. تمام اینها را یادداشت کند. ... یک ایرانی، این همت را داشته، این عُرضه را داشته، یک سنگ بزرگ را انتخاب کرده و این سنگ ِ بزرگ، علامت زدن بوده و زده است. به این جهت دکتر ستوده یک آدم استثنایی است.»
منوچهر ستوده، بیستوهشتم تیرماه ۱۲۹۲ در بازارچه سرچشمه، کوچه صدیقالدوله از بخش «عودلاجان» اما ریشهای مازندارانی داشت. پدرش خلیل برای گذران زندگی شاگرد یک مغازه قنادی شد و وقتی پای آمریکاییها به ایران باز شد و مدرسه ابتدایی در تهران تاسیس کردند، خلیل رئیس این #مدرسه شد.مادر منوچهر ستوده از اهالی تفرش بود. منوچهر ستوده، #ایرانشناس، #جغرافیدان تاریحی، #استاد دانشگاه و #پژوهشگر برجستهی ایرانی در زندگینامهای خودنوشت چنین مینویسد: «پدر من در تهران به دنیا آمدند و خودم هم در محله سرچشمه تهران در سال ۱۲۹۲ شمسی متولد شدم. پدرم بیست و پنج ساله بود که پدربزرگم فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن ایشان افتاد.
#منوچهر_ستوده در پنجم فروردینماه ۱۳۹۵ و در سن ۱۰۲ سالگی درگذشت و پیکر او در تازهآباد سلمانشهر، یکی از شهرهای استان مازندران به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/e6ib29
@Tavaana_TavaanaTech
بسیاری از جوانان اهل #فرهنگ و #ادبیات و ایرانشناسی ما نیز شاید کمتر شناختی از نامهایی چون منوچهر ستوده و ایرج افشار داشته باشند و این خسران بزرگی برای اهل فرهنگ ما است. منوچهر ستوده در یک عمر طولانی و پُر برکت آثار مهمی خلق کرد که برای ایرانشناسان قابل توجه است. اولین بار منوچهر ستوده در مورد لهجههای ایران کتاب نوشت و این کار با تشویق ابراهیم پورداود صورت گرفت.
کارنامه منوچهر ستوده تنها تالیف و تصحیح بیش از ۱۰۵ جلد کتا و ۲۸۰ مقاله و راهنمایی ۵۰ پایاننامه تحصیلی نیست و این بخش کوچکی است از کارهای بزرگی که ستوده انجام داده است.
سید فرید قاسمی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ علاوه بر اینها به میراثشناسی، راهگشایی، کتابآفرینی، نگارندگی، تدریس و ترجمه، متنپژوهی، واژهیابی و فرهنگنویسی، سندشناسی، کتیبهخوانی، منبعافزایی، خوددرمانی، تهرانگریزی و شمالنشینی، باغداری و زنبورداری، ۸۰ سال #مقالهنویسی، وقف باغ و #کتابخانه، کوهنوردی و راهپیمایی ایرانگردانه و ایرانیابانه به عنوان کارهای بزرگی اشاره میکند که دکتر منوچهر ستوده به انجام رسانده است. (مهرنامه، شماره ۴۷) از آثار دکتر منوچهر ستوده میتوان به «از آستارا تا استرآباد» اشاره کرد که در ده جلپ نوشته شده است و شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان است.
دکتر عبدالرحمن عمادی در توصیف این کتاب چنین میآورد: «دکتر منوچهر ستوده آمده «از آستارا تا استارباد» یعنی در واقع تمام البرزکوه را انتخاب کرده است. چرا یک ایرانی به چنین کار بزرگی دست زد؟ پیش از او فرنگی میآمد و یک گوشه از البرز را تحقیق میکرد. یکی میآمد درباره جنگلش تحقیق میکرد.یکی درباره جغرافیایش تحقیق میکرد، یکی میآمد درباره زبانش تحقیق میکرد. کار غلطی هم نبود. برای اولین بار یک شخصی به نام «منوچهر ستوده» آمد و یک ایرانی، خودش را لایق این کار دید که درباره این زمینهها تحقیق کند. در حقیقت یک سوژه بزرگی را انتخاب کرد. یک سنگ برداشت. خواست بگوید یک ایرانی میتواند سنگ بزرگی مثل البرز کوه را انتخاب کند، ببیند، مطالعه کند، کتابهایی که دربارهاش نوشته شده، همه را بخواند، همه را گام به گام تحقیق کند، محل به محل ببیند، با مردم معمولیاش گفتگو کند. تمام اینها را یادداشت کند. ... یک ایرانی، این همت را داشته، این عُرضه را داشته، یک سنگ بزرگ را انتخاب کرده و این سنگ ِ بزرگ، علامت زدن بوده و زده است. به این جهت دکتر ستوده یک آدم استثنایی است.»
منوچهر ستوده، بیستوهشتم تیرماه ۱۲۹۲ در بازارچه سرچشمه، کوچه صدیقالدوله از بخش «عودلاجان» اما ریشهای مازندارانی داشت. پدرش خلیل برای گذران زندگی شاگرد یک مغازه قنادی شد و وقتی پای آمریکاییها به ایران باز شد و مدرسه ابتدایی در تهران تاسیس کردند، خلیل رئیس این #مدرسه شد.مادر منوچهر ستوده از اهالی تفرش بود. منوچهر ستوده، #ایرانشناس، #جغرافیدان تاریحی، #استاد دانشگاه و #پژوهشگر برجستهی ایرانی در زندگینامهای خودنوشت چنین مینویسد: «پدر من در تهران به دنیا آمدند و خودم هم در محله سرچشمه تهران در سال ۱۲۹۲ شمسی متولد شدم. پدرم بیست و پنج ساله بود که پدربزرگم فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن ایشان افتاد.
#منوچهر_ستوده در پنجم فروردینماه ۱۳۹۵ و در سن ۱۰۲ سالگی درگذشت و پیکر او در تازهآباد سلمانشهر، یکی از شهرهای استان مازندران به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/e6ib29
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
نامگذاری #کتابخانه دانشکده ریاضی دانشگاه شریف به نام #مریم_میرزاخانی
https://www.instagram.com/p/BIUaTHHg_GD/
@tavaanatech
https://www.instagram.com/p/BIUaTHHg_GD/
@tavaanatech
Instagram
تواناتک
. نامگذاری #کتابخانه دانشکده ریاضی دانشگاه شریف به نام #مریم_میرزاخانی کتابخانه #دانشکده_ریاضیات #دانشگاه_شریف به نام مریم میرزاخانی نامگذاری شد. مریم میرزاخانی، 39 ساله و نابغه ریاضی در ماه مارس امسال نیز به عضویت آکادمی ملی علوم امریکا درآمد. وی تنها چهره…
سنگ قبر ایرج افشار دزدیده شد!
فرزند ایرج افشار از مفقود شدن سنگ مزار این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران خبر داد.
آرش افشار با تأیید مفقود شدن سنگ مزار استاد ایرج افشار به ایسنا گفت: مزار پدرم در آرامگاهی خصوصی بهشت زهرا (س) واقع است. سنگ مزار ایشان، سنگی یک تکهای از کاشان، به قطر ۱۰ سانتیمتر و بسیار سنگین بود. بنابراین هر کسی این سنگ را برداشته، حتماً کمک داشته است. امیدوارم هرچه زودتر سنگ به محل قبلیاش بازگردانده شود.
ایرج افشار پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، ایرانشناس، نویسنده، استاد دانشگاه، پایهگذار کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران بود.
https://www.instagram.com/p/BKuZSEFBgeV/
@Tavaana_TavaanaTech
فرزند ایرج افشار از مفقود شدن سنگ مزار این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران خبر داد.
آرش افشار با تأیید مفقود شدن سنگ مزار استاد ایرج افشار به ایسنا گفت: مزار پدرم در آرامگاهی خصوصی بهشت زهرا (س) واقع است. سنگ مزار ایشان، سنگی یک تکهای از کاشان، به قطر ۱۰ سانتیمتر و بسیار سنگین بود. بنابراین هر کسی این سنگ را برداشته، حتماً کمک داشته است. امیدوارم هرچه زودتر سنگ به محل قبلیاش بازگردانده شود.
ایرج افشار پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، ایرانشناس، نویسنده، استاد دانشگاه، پایهگذار کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران بود.
https://www.instagram.com/p/BKuZSEFBgeV/
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
.
#سنگ_قبر #ایرج_افشار دزدیده شد!
فرزند ایرج افشار از مفقود شدن #سنگ_مزار این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران خبر داد.
آرش افشار با تأیید مفقود شدن سنگ #مزار #استاد_ایرج_افشار به ایسنا گفت: مزار پدرم در آرامگاهی خصوصی بهشت زهرا (س) واقع است. سنگ مزار ایشان،…
#سنگ_قبر #ایرج_افشار دزدیده شد!
فرزند ایرج افشار از مفقود شدن #سنگ_مزار این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران خبر داد.
آرش افشار با تأیید مفقود شدن سنگ #مزار #استاد_ایرج_افشار به ایسنا گفت: مزار پدرم در آرامگاهی خصوصی بهشت زهرا (س) واقع است. سنگ مزار ایشان،…
کتابخانهای که قلبش با عشق میتپد!
goo.gl/kHD4Wl
کتابخانه ای در ۳۰ کیلومتری کهنوج سه قلب بزرگ در آن می تپید، سه دختر بچه به نامهای فاطمه که از تیرماه سال ۸۹سعی کردند با جمع آوری کتابهای شخصی و کمک معلمشان کتابخانه ای را در روستای خود راه اندازی کنند.
روستای دهکهان از توابع بخش مرکزی شهرستان کهنوج استان کرمان، چندسالی است که با تأسیس کتابخانهای کوچک شاهد تحولی بزرگ در زندگی و گذران روزهای دختران و زنان این روستا بوده است؛ کتابخانهای که کاملا تصادفی، با ثبتنام نخستین اعضایش که ۳فاطمه بودند، نام فاطمهها را بهخود گرفت و این روزها ۲۰نفر عضو اصلی دارد که فعالیتهای ویژهای در پیشبرد و بهبود اهداف کتابخانه دارند و بیش از ۲۰۰عضو دیگر که از راههای دور و نزدیک خود را به کتابخانه میرسانند تا بیش از گذشتهها بخوانند و بدانند.
گفتنی است سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) در سال ۹۳، روستای دهکهان را به عنوان روستای دوستدار کتاب در ایران معرفی کرد.
مطالب مرتبط:
کنشهای کوچک، اثر استیو کراشا و جان جکسون
http://bit.ly/1iazPTQ
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/kHD4Wl
کتابخانه ای در ۳۰ کیلومتری کهنوج سه قلب بزرگ در آن می تپید، سه دختر بچه به نامهای فاطمه که از تیرماه سال ۸۹سعی کردند با جمع آوری کتابهای شخصی و کمک معلمشان کتابخانه ای را در روستای خود راه اندازی کنند.
روستای دهکهان از توابع بخش مرکزی شهرستان کهنوج استان کرمان، چندسالی است که با تأسیس کتابخانهای کوچک شاهد تحولی بزرگ در زندگی و گذران روزهای دختران و زنان این روستا بوده است؛ کتابخانهای که کاملا تصادفی، با ثبتنام نخستین اعضایش که ۳فاطمه بودند، نام فاطمهها را بهخود گرفت و این روزها ۲۰نفر عضو اصلی دارد که فعالیتهای ویژهای در پیشبرد و بهبود اهداف کتابخانه دارند و بیش از ۲۰۰عضو دیگر که از راههای دور و نزدیک خود را به کتابخانه میرسانند تا بیش از گذشتهها بخوانند و بدانند.
گفتنی است سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) در سال ۹۳، روستای دهکهان را به عنوان روستای دوستدار کتاب در ایران معرفی کرد.
مطالب مرتبط:
کنشهای کوچک، اثر استیو کراشا و جان جکسون
http://bit.ly/1iazPTQ
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. کتابخانهای که قلبش با عشق میتپد! . #کتابخانه ای در ۳۰ کیلومتری #کهنوج سه قلب بزرگ در آن می تپید، سه دختر بچه به نامهای فاطمه که از تیرماه سال ۸۹سعی کردند با جمع آوری کتابهای شخصی و کمک معلمشان کتابخانه ای را در روستای خود راه اندازی کنند. روستای دهکهان…
یک میوهفروشی متفاوت در کرج
علاقه این دو برادر خوشذوق به مطالعه و کتابخوانی، آنقدر زیاد بوده که پای کتابهای زیادی را به مغازه میوهفروشیشان باز کرده است؛ آنقدر که حالا کتابها برای خودشان یک قفسه بزرگ دارند و حتی بیشتر از میوهها توجه مشتریها را جلب میکنند. آنقدر که اهالی شهرک جهاننمای کرج، این مغازه میوهفروشی را با نشانی همین کتابخانه دیواریاش میشناسند؛ همین کتابخانهای که دیوار مهربانی کتاب شده است و مشتریهای زیادی را کتابخوان کرده.
قسمتی از مصاحبه ایسنا با این دو برادر:
واکنش مشتریها به این کار شما چه بوده؟ بالاخره خیلی معمول نیست که مردم بین هندوانه و پیاز و سیبزمینی و خیار و کاهو، کتاب هم ببینند.
بهرام: مردم خیلی استقبال کردهاند، مخصوصا بچهها و زنان خانهدار. ما هم وقتی علاقه این دو قشر را به کتابخواندن میبینیم از کاری که شروع کردیم بیشتر احساس رضایت میکنیم. تا جایی که امسال موقع برگزاری نمایشگاه کتاب، من خودم شخصا از غرفه کودکان، چند جلد کتاب تهیه کردم و به بچههایی که همراه پدرومادرشان به مغازه میآمدند کتاب هدیه میدادم. اینقدر این حرکت باعث خوشحالی بچهها شده بود که هنوز هم نگاه پر از ذوق و شوق آنها از خاطرم نرفته.
شهرام: واکنشها که خیلی مثبت بوده. البته بیشتر مشتریهایی که برای اولین بار به مغازه ما میآیند از دیدن این همه کتاب تعجب میکنند. اما در کل همه از این کار ابراز رضایت میکنند و برای چند دقیقه هم که شده کتابها را ورق میزنند، بعد کتابی را که باب میل و سلیقهشان است، امانت میبرند تا دفعه بعدی که برای خرید آمدند آن را برگردانند.
اسم و نشانی هم از آنهایی که کتاب امانت میبرند مینویسید؟
نه، ما با مشتریهایمان قرارداد دلی و وجدانی داریم. چون هدف ما فرهنگسازی برای مطالعه بوده، همین که بدانیم آنها را به این کار تشویق کردهایم برای ما حس خوبی دارد.
یعنی شده که کسی کتابی را برنگرداند؟
بله ... بعضی وقتها پیش آمده اما ما این را میگذاریم به حساب فراموشی یا علاقه زیادش به کتاب.
شنیدهایم که مغازه شما یک تفاوت دیگر هم با مغازه بعضی همصنفیهایتان دارد؛ اینکه هیچ نیازمندی از اینجا دست خالی برنمیگردد.
البته ترجیح میدهیم خیلی در اینباره صحبت نکنیم اما شما این را بگذارید به حساب همین فرهنگیبودن فضای این مغازه. همانطور که حکیم ابولقاسم فروسی فرموده: «بزرگی سراسر به گفتار نیست. دو صد گفته چون نیمکردار نیست.» پس اگر ما خودمان را انسانهایی اهل فرهنگ میدانیم، در عمل هم باید این را ثابت کنیم.
goo.gl/Zpw9yh
مطلب مرتبط:
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
bit.ly/SJKqJ2
از کتابخانه مجازی توانا می توانید رایگان دانلود کنید:
bit.ly/2cyaxAe
کانال کلاس و کتاب توانا را هم ببینید:
https://t.me/tavaana
**پی نوشت:
برخی دوستان پیام فرستادند که می خواهند به این کتابخانه (ببخشید میوه فروشی) بروند و کتاب اهدا کنند، لطفا اگر رفتید و این کار را کردید به ما هم اطلاع دهید. سپاس
@Tavaana_TavaanaTech
علاقه این دو برادر خوشذوق به مطالعه و کتابخوانی، آنقدر زیاد بوده که پای کتابهای زیادی را به مغازه میوهفروشیشان باز کرده است؛ آنقدر که حالا کتابها برای خودشان یک قفسه بزرگ دارند و حتی بیشتر از میوهها توجه مشتریها را جلب میکنند. آنقدر که اهالی شهرک جهاننمای کرج، این مغازه میوهفروشی را با نشانی همین کتابخانه دیواریاش میشناسند؛ همین کتابخانهای که دیوار مهربانی کتاب شده است و مشتریهای زیادی را کتابخوان کرده.
قسمتی از مصاحبه ایسنا با این دو برادر:
واکنش مشتریها به این کار شما چه بوده؟ بالاخره خیلی معمول نیست که مردم بین هندوانه و پیاز و سیبزمینی و خیار و کاهو، کتاب هم ببینند.
بهرام: مردم خیلی استقبال کردهاند، مخصوصا بچهها و زنان خانهدار. ما هم وقتی علاقه این دو قشر را به کتابخواندن میبینیم از کاری که شروع کردیم بیشتر احساس رضایت میکنیم. تا جایی که امسال موقع برگزاری نمایشگاه کتاب، من خودم شخصا از غرفه کودکان، چند جلد کتاب تهیه کردم و به بچههایی که همراه پدرومادرشان به مغازه میآمدند کتاب هدیه میدادم. اینقدر این حرکت باعث خوشحالی بچهها شده بود که هنوز هم نگاه پر از ذوق و شوق آنها از خاطرم نرفته.
شهرام: واکنشها که خیلی مثبت بوده. البته بیشتر مشتریهایی که برای اولین بار به مغازه ما میآیند از دیدن این همه کتاب تعجب میکنند. اما در کل همه از این کار ابراز رضایت میکنند و برای چند دقیقه هم که شده کتابها را ورق میزنند، بعد کتابی را که باب میل و سلیقهشان است، امانت میبرند تا دفعه بعدی که برای خرید آمدند آن را برگردانند.
اسم و نشانی هم از آنهایی که کتاب امانت میبرند مینویسید؟
نه، ما با مشتریهایمان قرارداد دلی و وجدانی داریم. چون هدف ما فرهنگسازی برای مطالعه بوده، همین که بدانیم آنها را به این کار تشویق کردهایم برای ما حس خوبی دارد.
یعنی شده که کسی کتابی را برنگرداند؟
بله ... بعضی وقتها پیش آمده اما ما این را میگذاریم به حساب فراموشی یا علاقه زیادش به کتاب.
شنیدهایم که مغازه شما یک تفاوت دیگر هم با مغازه بعضی همصنفیهایتان دارد؛ اینکه هیچ نیازمندی از اینجا دست خالی برنمیگردد.
البته ترجیح میدهیم خیلی در اینباره صحبت نکنیم اما شما این را بگذارید به حساب همین فرهنگیبودن فضای این مغازه. همانطور که حکیم ابولقاسم فروسی فرموده: «بزرگی سراسر به گفتار نیست. دو صد گفته چون نیمکردار نیست.» پس اگر ما خودمان را انسانهایی اهل فرهنگ میدانیم، در عمل هم باید این را ثابت کنیم.
goo.gl/Zpw9yh
مطلب مرتبط:
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
bit.ly/SJKqJ2
از کتابخانه مجازی توانا می توانید رایگان دانلود کنید:
bit.ly/2cyaxAe
کانال کلاس و کتاب توانا را هم ببینید:
https://t.me/tavaana
**پی نوشت:
برخی دوستان پیام فرستادند که می خواهند به این کتابخانه (ببخشید میوه فروشی) بروند و کتاب اهدا کنند، لطفا اگر رفتید و این کار را کردید به ما هم اطلاع دهید. سپاس
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. یک میوهفروشی متفاوت در کرج ۲ برادر #میوه_فروش در #کرج در اقدامی مبتکرانه در مغازه خود #کتابخانه برپا کردهاند و این اقدام آنها مشتریهای زیادی را کتابخوان کرده است. قسمتی از مصاحبه ایسنا با این دو برادر: واکنش مشتریها به این کار شما چه بوده؟ بالاخره…
زادروز منوچهر ستوده، استاد کمنظیر ایرانشناسی
بسیاری از جوانان اهل #فرهنگ و #ادبیات و ایرانشناسی ما نیز شاید کمتر شناختی از نامهایی چون منوچهر ستوده و ایرج افشار داشته باشند و این خسران بزرگی برای اهل فرهنگ ما است. منوچهر ستوده در یک عمر طولانی و پُر برکت آثار مهمی خلق کرد که برای ایرانشناسان قابل توجه است. اولین بار منوچهر ستوده در مورد لهجههای ایران کتاب نوشت و این کار با تشویق ابراهیم پورداود صورت گرفت.
کارنامه منوچهر ستوده تنها تالیف و تصحیح بیش از ۱۰۵ جلد کتا و ۲۸۰ مقاله و راهنمایی ۵۰ پایاننامه تحصیلی نیست و این بخش کوچکی است از کارهای بزرگی که ستوده انجام داده است.
سید فرید قاسمی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ علاوه بر اینها به میراثشناسی، راهگشایی، کتابآفرینی، نگارندگی، تدریس و ترجمه، متنپژوهی، واژهیابی و فرهنگنویسی، سندشناسی، کتیبهخوانی، منبعافزایی، خوددرمانی، تهرانگریزی و شمالنشینی، باغداری و زنبورداری، ۸۰ سال #مقالهنویسی، وقف باغ و #کتابخانه، کوهنوردی و راهپیمایی ایرانگردانه و ایرانیابانه به عنوان کارهای بزرگی اشاره میکند که دکتر منوچهر ستوده به انجام رسانده است. (مهرنامه، شماره ۴۷) از آثار دکتر منوچهر ستوده میتوان به «از آستارا تا استرآباد» اشاره کرد که در ده جلپ نوشته شده است و شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان است.
دکتر عبدالرحمن عمادی در توصیف این کتاب چنین میآورد: «دکتر منوچهر ستوده آمده «از آستارا تا استارباد» یعنی در واقع تمام البرزکوه را انتخاب کرده است. چرا یک ایرانی به چنین کار بزرگی دست زد؟ پیش از او فرنگی میآمد و یک گوشه از البرز را تحقیق میکرد. یکی میآمد درباره جنگلش تحقیق میکرد.یکی درباره جغرافیایش تحقیق میکرد، یکی میآمد درباره زبانش تحقیق میکرد. کار غلطی هم نبود. برای اولین بار یک شخصی به نام «منوچهر ستوده» آمد و یک ایرانی، خودش را لایق این کار دید که درباره این زمینهها تحقیق کند. در حقیقت یک سوژه بزرگی را انتخاب کرد. یک سنگ برداشت. خواست بگوید یک ایرانی میتواند سنگ بزرگی مثل البرز کوه را انتخاب کند، ببیند، مطالعه کند، کتابهایی که دربارهاش نوشته شده، همه را بخواند، همه را گام به گام تحقیق کند، محل به محل ببیند، با مردم معمولیاش گفتگو کند. تمام اینها را یادداشت کند. ... یک ایرانی، این همت را داشته، این عُرضه را داشته، یک سنگ بزرگ را انتخاب کرده و این سنگ ِ بزرگ، علامت زدن بوده و زده است. به این جهت دکتر ستوده یک آدم استثنایی است.»
.
منوچهر ستوده، بیستوهشتم تیرماه ۱۲۹۲ در بازارچه سرچشمه، کوچه صدیقالدوله از بخش «عودلاجان» اما ریشهای مازندارانی داشت. پدرش خلیل برای گذران زندگی شاگرد یک مغازه قنادی شد و وقتی پای آمریکاییها به ایران باز شد و مدرسه ابتدایی در تهران تاسیس کردند، خلیل رئیس این مدرسه شد.مادر منوچهر ستوده از اهالی تفرش بود. منوچهر ستوده، ایرانشناس، جغرافیدان تاریحی، استاد دانشگاه و پژوهشگر برجستهی ایرانی در زندگینامهای خودنوشت چنین مینویسد: «پدر من در تهران به دنیا آمدند و خودم هم در محله سرچشمه تهران در سال ۱۲۹۲ شمسی متولد شدم. پدرم بیست و پنج ساله بود که پدربزرگم فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن ایشان افتاد.
#منوچهر_ستوده در پنجم فروردینماه ۱۳۹۵ و در سن ۱۰۲ سالگی درگذشت و پیکر او در تازهآباد سلمانشهر، یکی از شهرهای استان مازندران به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/e6ib29
@Tavaana_TavaanaTech
بسیاری از جوانان اهل #فرهنگ و #ادبیات و ایرانشناسی ما نیز شاید کمتر شناختی از نامهایی چون منوچهر ستوده و ایرج افشار داشته باشند و این خسران بزرگی برای اهل فرهنگ ما است. منوچهر ستوده در یک عمر طولانی و پُر برکت آثار مهمی خلق کرد که برای ایرانشناسان قابل توجه است. اولین بار منوچهر ستوده در مورد لهجههای ایران کتاب نوشت و این کار با تشویق ابراهیم پورداود صورت گرفت.
کارنامه منوچهر ستوده تنها تالیف و تصحیح بیش از ۱۰۵ جلد کتا و ۲۸۰ مقاله و راهنمایی ۵۰ پایاننامه تحصیلی نیست و این بخش کوچکی است از کارهای بزرگی که ستوده انجام داده است.
سید فرید قاسمی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ علاوه بر اینها به میراثشناسی، راهگشایی، کتابآفرینی، نگارندگی، تدریس و ترجمه، متنپژوهی، واژهیابی و فرهنگنویسی، سندشناسی، کتیبهخوانی، منبعافزایی، خوددرمانی، تهرانگریزی و شمالنشینی، باغداری و زنبورداری، ۸۰ سال #مقالهنویسی، وقف باغ و #کتابخانه، کوهنوردی و راهپیمایی ایرانگردانه و ایرانیابانه به عنوان کارهای بزرگی اشاره میکند که دکتر منوچهر ستوده به انجام رسانده است. (مهرنامه، شماره ۴۷) از آثار دکتر منوچهر ستوده میتوان به «از آستارا تا استرآباد» اشاره کرد که در ده جلپ نوشته شده است و شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان است.
دکتر عبدالرحمن عمادی در توصیف این کتاب چنین میآورد: «دکتر منوچهر ستوده آمده «از آستارا تا استارباد» یعنی در واقع تمام البرزکوه را انتخاب کرده است. چرا یک ایرانی به چنین کار بزرگی دست زد؟ پیش از او فرنگی میآمد و یک گوشه از البرز را تحقیق میکرد. یکی میآمد درباره جنگلش تحقیق میکرد.یکی درباره جغرافیایش تحقیق میکرد، یکی میآمد درباره زبانش تحقیق میکرد. کار غلطی هم نبود. برای اولین بار یک شخصی به نام «منوچهر ستوده» آمد و یک ایرانی، خودش را لایق این کار دید که درباره این زمینهها تحقیق کند. در حقیقت یک سوژه بزرگی را انتخاب کرد. یک سنگ برداشت. خواست بگوید یک ایرانی میتواند سنگ بزرگی مثل البرز کوه را انتخاب کند، ببیند، مطالعه کند، کتابهایی که دربارهاش نوشته شده، همه را بخواند، همه را گام به گام تحقیق کند، محل به محل ببیند، با مردم معمولیاش گفتگو کند. تمام اینها را یادداشت کند. ... یک ایرانی، این همت را داشته، این عُرضه را داشته، یک سنگ بزرگ را انتخاب کرده و این سنگ ِ بزرگ، علامت زدن بوده و زده است. به این جهت دکتر ستوده یک آدم استثنایی است.»
.
منوچهر ستوده، بیستوهشتم تیرماه ۱۲۹۲ در بازارچه سرچشمه، کوچه صدیقالدوله از بخش «عودلاجان» اما ریشهای مازندارانی داشت. پدرش خلیل برای گذران زندگی شاگرد یک مغازه قنادی شد و وقتی پای آمریکاییها به ایران باز شد و مدرسه ابتدایی در تهران تاسیس کردند، خلیل رئیس این مدرسه شد.مادر منوچهر ستوده از اهالی تفرش بود. منوچهر ستوده، ایرانشناس، جغرافیدان تاریحی، استاد دانشگاه و پژوهشگر برجستهی ایرانی در زندگینامهای خودنوشت چنین مینویسد: «پدر من در تهران به دنیا آمدند و خودم هم در محله سرچشمه تهران در سال ۱۲۹۲ شمسی متولد شدم. پدرم بیست و پنج ساله بود که پدربزرگم فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن ایشان افتاد.
#منوچهر_ستوده در پنجم فروردینماه ۱۳۹۵ و در سن ۱۰۲ سالگی درگذشت و پیکر او در تازهآباد سلمانشهر، یکی از شهرهای استان مازندران به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/e6ib29
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز منوچهر ستوده، استاد کمنظیر ایرانشناسی بسیاری از جوانان اهل #فرهنگ و #ادبیات و ایرانشناسی ما نیز شاید کمتر شناختی از نامهایی چون منوچهر ستوده و ایرج افشار داشته باشند و این خسران بزرگی برای اهل فرهنگ ما است. منوچهر ستوده در یک عمر طولانی و پُر…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصور کنید چنین آخوند کممایهای که چنین مخاطبان خود را نادان میپندارد و چنین داستان سراسر دروغ و احمقانهای را روایت میکند، رییس کتابخانه مجلس است!
این فرد غلامرضا قاسمیان نام دارد که پیش از این نیز ویدئویی از او منتشر شده بود که نشان میداد مکانی را اداره میکند که خود او آن را «اقامتگاه زنان خیابانی» میدانست! مکانی که خود او با لباس مبدل وارد میشد و لباس آخوندی را از تن خارج میکرد.
فعلا نهادهای محترم کشور را چنین افراد فاسد و کممایهای میچرخانند!
#غلامرضاقاسمیان #کتابخانه_مجلس #روحانیت #زنان_خیابانی #مجلس_شورای_اسلامی
@Tavaana_Tavaanatech
این فرد غلامرضا قاسمیان نام دارد که پیش از این نیز ویدئویی از او منتشر شده بود که نشان میداد مکانی را اداره میکند که خود او آن را «اقامتگاه زنان خیابانی» میدانست! مکانی که خود او با لباس مبدل وارد میشد و لباس آخوندی را از تن خارج میکرد.
فعلا نهادهای محترم کشور را چنین افراد فاسد و کممایهای میچرخانند!
#غلامرضاقاسمیان #کتابخانه_مجلس #روحانیت #زنان_خیابانی #مجلس_شورای_اسلامی
@Tavaana_Tavaanatech
در پی تعلیق اعضای کتابخانهی ملی به دلیل بیحجابی، گروهی از اعضا در حمایت از تعلیقشدگان، از حضور در کتابخانه امتناع کرده و به تحصن اعتراضی پرداختند.
در طی هفتههای اخیر، محدودیتهای اعمال شده به منظور اجبار حجاب در کتابخانهی ملی گسترش یافته و اعضای کتابخانه به شیوههای متفاوتی به این سرکوبگریها اعتراض نمودهاند.
- چندی پیش هم در یکی مجتمعهای پزشکی ساری که بیماران با سختی و انتظار زیاد موفق به گرفتن نوبت میشوند، مطب چند پزشک را به خاطر تن ندادن به قوانین اسلامی تعطیل کردند!
چند دکتر دیگر در حمایت از همکارانشان اعتصاب کردند.
این موج حمایت اگر همه گیر شود، قویتر میشویم. اگر واحدی صنفی به خاطر تذکر حجاب تعطیل شد، دیگر اعضای آن صنف از آن واحد حمایت کنند.
- اعضای کتابخانه ملی چندی پیش شالهای خود در داخل حوض کتابخانه انداخته بودند. آنها در حمایت از همکارانشان تحصن کردهاند، خوب است که مردم دیگر به ویژه دانشجویان به این افراد بپیوندند.
#نه_به_حجاب_اجباری #کتابخانه_ملی #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در طی هفتههای اخیر، محدودیتهای اعمال شده به منظور اجبار حجاب در کتابخانهی ملی گسترش یافته و اعضای کتابخانه به شیوههای متفاوتی به این سرکوبگریها اعتراض نمودهاند.
- چندی پیش هم در یکی مجتمعهای پزشکی ساری که بیماران با سختی و انتظار زیاد موفق به گرفتن نوبت میشوند، مطب چند پزشک را به خاطر تن ندادن به قوانین اسلامی تعطیل کردند!
چند دکتر دیگر در حمایت از همکارانشان اعتصاب کردند.
این موج حمایت اگر همه گیر شود، قویتر میشویم. اگر واحدی صنفی به خاطر تذکر حجاب تعطیل شد، دیگر اعضای آن صنف از آن واحد حمایت کنند.
- اعضای کتابخانه ملی چندی پیش شالهای خود در داخل حوض کتابخانه انداخته بودند. آنها در حمایت از همکارانشان تحصن کردهاند، خوب است که مردم دیگر به ویژه دانشجویان به این افراد بپیوندند.
#نه_به_حجاب_اجباری #کتابخانه_ملی #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز ۳۰ سپتامبر، روز جهانی ترجمه است.
در کتابخانه مجازی آموزشکده توانا به رایگان به کتابهای متنی و صوتی ترجمهشده دسترسی دارید.
در کتابخانه مجازی توانا شما با این مشکلات، بهانهها!، مواجه نیستید:
کتاب گران است
فرصت خواندن ندارم
جای نگهداری اینهمه کتاب ندارم
خواندن کتاب سخت است
به کتابخانه مجازی توانا بروید:
bit.ly/2GssGwQ
اگر در یافتن کتاب با مشکلی مواجه شدید به ادمینها در تلگرام فیسبوک توییتر و اینستاگرام پیام دهید.
#کتاب
#کتابخانه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در کتابخانه مجازی آموزشکده توانا به رایگان به کتابهای متنی و صوتی ترجمهشده دسترسی دارید.
در کتابخانه مجازی توانا شما با این مشکلات، بهانهها!، مواجه نیستید:
کتاب گران است
فرصت خواندن ندارم
جای نگهداری اینهمه کتاب ندارم
خواندن کتاب سخت است
به کتابخانه مجازی توانا بروید:
bit.ly/2GssGwQ
اگر در یافتن کتاب با مشکلی مواجه شدید به ادمینها در تلگرام فیسبوک توییتر و اینستاگرام پیام دهید.
#کتاب
#کتابخانه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech