سالروز سعید نفیسی، محققی برجسته
« از سعید نفیسی پرسیدند که چه طور ممکن است تو این قدر نوشته باشی؟ پاسخ داد: زمانی را که دیگران صرف معرفی کارهای کرده خود میکنند، من صرف کارهای نکرده خود میکنم.»
سعید نفیسی در سال ۱۳۳۸ جایزهی سلطنتی دربار ایران برای ترجمهی «آرزوهای بر بادرفته» اثر بالزاک را از آن ِ خود کرد. از دیگر جوایز نفیسی میتوان به «نشان لژیون دونور» فرانسه به خاطر سالها پژوهش و کوشش در باب زبان و ادبیات فرانسه و تالیف نخستین فرهنگ فرانسه به فارسی اشاره کرد. نفیسی نشان مخصوص واتیکان را برای کتاب مسیحیت در ایران کسب کرد. نفیسی عضویت آکادمی علوم فرانسه را نیز به دست آورد.
بسیاری نفیسی را معمار نثر جدید ایران دانستهاند و این چیرگی از احاطهی کامل او به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی ناشی شده است.
سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشکی حاذق بود که او را بانی بیمارستان مدرن در ایران میدانند.
نفیسی در سال ۱۳۰۸ به وزارت فرهنگ رفت و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهی عالی تجارت و مدرسهی صنعتی را نیز عهدهدار شد. سالها بعد نفیسی به تدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.
با آغاز به کار دانشگاه تهران، نفیسی در جایگاه استاد دانشکدهی حقوق و پس از آن، به استادی دانشکدهی ادبیات رسید.
نفیسی با نشریات بسیاری مانند پیام نو، ارمغان، دانشکده ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردمشناسی، یادگار، شفق، سالنامهی دنیا و تقدم همکاری نزدیک داشت. تنوع حوزهی کار و تحقیق سعید نفیسی بسیار است. از تحقیقات ادبی گرفته تا تحقیقات تاریخی و تصحیح متون نظم و نثر فارسی، فرهنگنویسی، ترجمه از زبانهای اروپایی، کتابشناسی، روزنامهنگاری و داستاننویسی از کارهایی است که نفیسی انجام داده است. تسلط کمنظیر سعید نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران موجب شد تا آثار گرانسنگی پدید بیاورد و موفق شود که تعداد بسیاری از متون نظم و نثر فارسی را به شیوهای علمی از گمنامی بیرون بیاورد و منتشر کند. کتابخانهی شخصی کمنظیری که فراهم آورده بود به نفیسی این امکان را داد که به مهمترین منابع و مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. در مورد کتابخانهی کمنظیر نفیسی بسیار سخن گفتهاند.
ایرج افشار دربارهی کتابخانهی نفیسی و سرنوشت آن چنین میگوید: «کتابخانه نفیسی خزانهای بود با ارج و ارزش. از هر دست کتاب و نشریه به هر زبان و خطی در آن دیده میشد که محقق و دانشجو و دوست و بیگانه از آن استفاده میکردند. در این کتابخانه نزدیک به پانزده هزار کتاب و مجله و نسخه خطی بود که قسمت کوچکی از آن را به کتابخانههای مجلس و دانشگاه کلمبیا فروخت و قسمت بیشتر آن را در اختیار دانشگاه گذاشت که برای کتابخانه مرکزی بردارند.» سعید نفیسی از سال ۱۳۱۸ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. نفیسی از سال ۱۳۴۰ برنامهی یادداشتهای یک استاد را پایهگذاری کرد. «از کسانی که در هنگام به راهافتادن رادیو با آن همکاری نزدیک داشتند و به گونهای جزء اولینهای رادیو محسوب میشوند میتوان به سعید نفیسی مورخ و ادیب و نمایشنامهنویس اشاره کرد. او در بسیاری از برنامههای ادبی رادیو که در زمینهی ادبیات و همینطور ایرانشناسی بود به عنوان کارشناس حضور پیدا میکرد.» وجوه مختلف و متفاوت شخصیت علمی نفیسی تا اندازهای است که عبدالحسین زرینکوب او شخصیتی چند بعدی: #مورخ، #محقق، #ادیب، #منتقد، #نویسنده، #مترجم، #زبانشناس و #روزنامهنگار معرفی میکند.
یاد این استاد گرانمایه گرامی!
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1GqoCKa
@Tavaana_Tavaanatech
« از سعید نفیسی پرسیدند که چه طور ممکن است تو این قدر نوشته باشی؟ پاسخ داد: زمانی را که دیگران صرف معرفی کارهای کرده خود میکنند، من صرف کارهای نکرده خود میکنم.»
سعید نفیسی در سال ۱۳۳۸ جایزهی سلطنتی دربار ایران برای ترجمهی «آرزوهای بر بادرفته» اثر بالزاک را از آن ِ خود کرد. از دیگر جوایز نفیسی میتوان به «نشان لژیون دونور» فرانسه به خاطر سالها پژوهش و کوشش در باب زبان و ادبیات فرانسه و تالیف نخستین فرهنگ فرانسه به فارسی اشاره کرد. نفیسی نشان مخصوص واتیکان را برای کتاب مسیحیت در ایران کسب کرد. نفیسی عضویت آکادمی علوم فرانسه را نیز به دست آورد.
بسیاری نفیسی را معمار نثر جدید ایران دانستهاند و این چیرگی از احاطهی کامل او به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی ناشی شده است.
سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشکی حاذق بود که او را بانی بیمارستان مدرن در ایران میدانند.
نفیسی در سال ۱۳۰۸ به وزارت فرهنگ رفت و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهی عالی تجارت و مدرسهی صنعتی را نیز عهدهدار شد. سالها بعد نفیسی به تدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.
با آغاز به کار دانشگاه تهران، نفیسی در جایگاه استاد دانشکدهی حقوق و پس از آن، به استادی دانشکدهی ادبیات رسید.
نفیسی با نشریات بسیاری مانند پیام نو، ارمغان، دانشکده ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردمشناسی، یادگار، شفق، سالنامهی دنیا و تقدم همکاری نزدیک داشت. تنوع حوزهی کار و تحقیق سعید نفیسی بسیار است. از تحقیقات ادبی گرفته تا تحقیقات تاریخی و تصحیح متون نظم و نثر فارسی، فرهنگنویسی، ترجمه از زبانهای اروپایی، کتابشناسی، روزنامهنگاری و داستاننویسی از کارهایی است که نفیسی انجام داده است. تسلط کمنظیر سعید نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران موجب شد تا آثار گرانسنگی پدید بیاورد و موفق شود که تعداد بسیاری از متون نظم و نثر فارسی را به شیوهای علمی از گمنامی بیرون بیاورد و منتشر کند. کتابخانهی شخصی کمنظیری که فراهم آورده بود به نفیسی این امکان را داد که به مهمترین منابع و مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. در مورد کتابخانهی کمنظیر نفیسی بسیار سخن گفتهاند.
ایرج افشار دربارهی کتابخانهی نفیسی و سرنوشت آن چنین میگوید: «کتابخانه نفیسی خزانهای بود با ارج و ارزش. از هر دست کتاب و نشریه به هر زبان و خطی در آن دیده میشد که محقق و دانشجو و دوست و بیگانه از آن استفاده میکردند. در این کتابخانه نزدیک به پانزده هزار کتاب و مجله و نسخه خطی بود که قسمت کوچکی از آن را به کتابخانههای مجلس و دانشگاه کلمبیا فروخت و قسمت بیشتر آن را در اختیار دانشگاه گذاشت که برای کتابخانه مرکزی بردارند.» سعید نفیسی از سال ۱۳۱۸ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. نفیسی از سال ۱۳۴۰ برنامهی یادداشتهای یک استاد را پایهگذاری کرد. «از کسانی که در هنگام به راهافتادن رادیو با آن همکاری نزدیک داشتند و به گونهای جزء اولینهای رادیو محسوب میشوند میتوان به سعید نفیسی مورخ و ادیب و نمایشنامهنویس اشاره کرد. او در بسیاری از برنامههای ادبی رادیو که در زمینهی ادبیات و همینطور ایرانشناسی بود به عنوان کارشناس حضور پیدا میکرد.» وجوه مختلف و متفاوت شخصیت علمی نفیسی تا اندازهای است که عبدالحسین زرینکوب او شخصیتی چند بعدی: #مورخ، #محقق، #ادیب، #منتقد، #نویسنده، #مترجم، #زبانشناس و #روزنامهنگار معرفی میکند.
یاد این استاد گرانمایه گرامی!
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1GqoCKa
@Tavaana_Tavaanatech
توانا
سعید نفیسی، محققی برجسته
توانا - سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشک
به مناسبت ۹۰امین زادروز باستانی پاریزی؛ #ادیب و #مورخ ایرانی
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و درسال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
پاریزی پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، به #کرمان بازگشت و در دبیرستانهای این شهر به تدریس مشغول شد. وی سال ۱۳۳۷ در آزمون دکترای تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و به تهران بازگشت.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام وقت آن دانشگاه بود و رابطه تنگاتنگی با این دانشگاه داشت.
اولین نوشته او در جراید آن زمان، مقالهای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه #زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبانهای عربی و فرانسه مقالات بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنیها، یغما، راهنمایکتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده است.
باستانی پاریزی بیش از شصت عنوان کتاب ترجمه و تالیف کرده است. او یکی از پرکارترین و برجستهترین اساتیدی است که #دانشگاه تهران به خود دیده است.
باستانی پاریزی در ۵ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت.
درباره #باستانی_پاریزی بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GOab9E
#ایران
#مشاهیر
#تاریخ
@Tavaana_TavaanaTech
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و درسال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
پاریزی پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، به #کرمان بازگشت و در دبیرستانهای این شهر به تدریس مشغول شد. وی سال ۱۳۳۷ در آزمون دکترای تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و به تهران بازگشت.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام وقت آن دانشگاه بود و رابطه تنگاتنگی با این دانشگاه داشت.
اولین نوشته او در جراید آن زمان، مقالهای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه #زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبانهای عربی و فرانسه مقالات بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنیها، یغما، راهنمایکتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده است.
باستانی پاریزی بیش از شصت عنوان کتاب ترجمه و تالیف کرده است. او یکی از پرکارترین و برجستهترین اساتیدی است که #دانشگاه تهران به خود دیده است.
باستانی پاریزی در ۵ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت.
درباره #باستانی_پاریزی بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GOab9E
#ایران
#مشاهیر
#تاریخ
@Tavaana_TavaanaTech
عشق #خردمندانه است و #نفرت ابلهانه
سالگرد برتراند راسل است. برتراند راسل #فیلسوف، #منطقدان، #ریاضیدان، #مورخ، #جامعهشناس و فعّال #صلحطلب بریتانیایی است که در دوم فوریه ۱۹۷۰ درگذشت.
او در این ویدئو کوتاه - کمتر از دو دقیقه- در مورد #عشق و آینده جهان سخن میگوید.
برای آشنایی بیشتر با برتراند راسل:
https://goo.gl/tAfQiB
#برتراندراسل
اینستاگرام توانا را ببینید:
http://instagram.com/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد برتراند راسل است. برتراند راسل #فیلسوف، #منطقدان، #ریاضیدان، #مورخ، #جامعهشناس و فعّال #صلحطلب بریتانیایی است که در دوم فوریه ۱۹۷۰ درگذشت.
او در این ویدئو کوتاه - کمتر از دو دقیقه- در مورد #عشق و آینده جهان سخن میگوید.
برای آشنایی بیشتر با برتراند راسل:
https://goo.gl/tAfQiB
#برتراندراسل
اینستاگرام توانا را ببینید:
http://instagram.com/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
توانا
آشنایی با برتراند راسل
توانا- «اگر انسان را معجونی از فرشته و حیوان بدانیم حقا دربارهی حیوان بیانصافی کردهایم پس چه بهتر است که او را ترکیبی از فرشته و شیطان بدانیم.»
به مناسبت سالگرد درگذشت فریدون آدمیت، برجستهترین #مورخ دورهی جدید
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید فریدون آدمیت، تاریخنگار معاصر ایران خانهنشین شد، خانهنشینی و انزوایی که تا مرگ ادامه یافت. فریدون آدمیت یک سال پیش از برافتادن ِ رضا شاه به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او پیش از انقلاب پستهای سیاسی و حقوقی بسیاری داشت.
فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ در تهران متولد شد. او فرزند عباسقلیخان قزوینی معروف به آدمیت بود. میرزا عباسقلی خان با تعدادی از همفکران و پیروان میرزا ملکمخان، «جامع آدمیت» را به راه انداخته بود که انجمنی پر نفوذ در اوایل قرن بیستم به حساب میآمد و تعداد کثیری از رجال زمانه، حتا محمدعلیشاه قاجار عضو این مجمع بودند. آدمیت پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت. پس از آن به دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی راه پیدا کرد و در سال ۱۳۲۱ از آنجا فارغالتحصیل شد. پایاننامهی آدمیت دربارهی زندگی و رفتار و اقدامات سیاسی امیرکبیر بود که دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۳ با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمهی استادش دکتر محمود محمود به چاپ سپرده شد که بعدها توسط انتشارت خوارزمی تجدید چاپ شد که هر تجدید چاپ، تغییرات و تجدید نظرهایی از سوی آدمیت به دنبال داشت.
آدمیت در حالی که دانشجوی رشتهی حقوق دانشگاه تهران بود به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و پس از فارغالتحصیلی به به سفارت ایران در لندن رفت و در همان زمان تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکدهی اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن (ال.اس.ای) ادامه داد و از این دانشگاه مدرک دکترای رشتهی تاریخ و فلسفهی سیاسی گرفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۸، معاون ادارهی اطلاعات و مطبوعات و سپس معاون ادارهی کارگزینی وزارت امور خارجه شد و در سال ۱۳۳۰ بود که آدمیت به عنوان عضو هیئت نمایندگی ایران به سازمان ملل متحد رفت و هشت سال در آنجا مشغول به کار شد که تا رتبهی وزیرمختار پیش رفت.
او در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوانترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. تصدی مقام سفارت ایران در کشور هندوستان از دیگر ماموریتهای مهم فریدون آدمیت بود که در سال ۱۳۴۲ اتفاق افتاد. در این زمان جواهر لعل نهرو نخستوزیر هند بود که از قضا دیداری بین آدمیت و نهرو نیز دست داد و همینطور در دیدار نهرو از ایران او را در این سفر همراهی کرد. پس از پایان ماموریت آدمیت در هند، مشاور وزیر امور خارجه شد و سرانجام در سالهای دهه پنجاه پس از آنکه به استقلال بحرین از ایران و پذیرش آن توسط ایران اعتراض کرد، بازنشسته شد.
فریدون آدمیت از جمله نویسندگانی بود که با صدور بیانیهای دهمادهای خواهان اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات و آزادی مطبوعات و همچنین آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیهی #حقوق_بشر شدند که ظاهرا به همین دلیل حقوق بازنشستگیاش از وزارت امور خارجه از سال ۱۳۵۹ قطع شد. از #فریدون_آدمیت به عنوان تاریخدانی مدرن نام میبرند که در این حوزه پیشرو بوده است. نمیتوان از تاریخ و تاریخشناسی در ایران سخن گفت و از کنار نام فریدون آدمیت گذشت؛ چه با شیوهی تحقیق و اندیشههای او موافق باشیم و چه مخالف. #آدمیت را #تاریخدان بزرگ #مشروطیت میدانند که پیش از بسیاری از محققان تاریخ به این بخش از تاریخ ایران پرداخت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/CF0AU6
@Tavaana_TavaanaTech
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید فریدون آدمیت، تاریخنگار معاصر ایران خانهنشین شد، خانهنشینی و انزوایی که تا مرگ ادامه یافت. فریدون آدمیت یک سال پیش از برافتادن ِ رضا شاه به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او پیش از انقلاب پستهای سیاسی و حقوقی بسیاری داشت.
فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ در تهران متولد شد. او فرزند عباسقلیخان قزوینی معروف به آدمیت بود. میرزا عباسقلی خان با تعدادی از همفکران و پیروان میرزا ملکمخان، «جامع آدمیت» را به راه انداخته بود که انجمنی پر نفوذ در اوایل قرن بیستم به حساب میآمد و تعداد کثیری از رجال زمانه، حتا محمدعلیشاه قاجار عضو این مجمع بودند. آدمیت پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت. پس از آن به دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی راه پیدا کرد و در سال ۱۳۲۱ از آنجا فارغالتحصیل شد. پایاننامهی آدمیت دربارهی زندگی و رفتار و اقدامات سیاسی امیرکبیر بود که دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۳ با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمهی استادش دکتر محمود محمود به چاپ سپرده شد که بعدها توسط انتشارت خوارزمی تجدید چاپ شد که هر تجدید چاپ، تغییرات و تجدید نظرهایی از سوی آدمیت به دنبال داشت.
آدمیت در حالی که دانشجوی رشتهی حقوق دانشگاه تهران بود به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و پس از فارغالتحصیلی به به سفارت ایران در لندن رفت و در همان زمان تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکدهی اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن (ال.اس.ای) ادامه داد و از این دانشگاه مدرک دکترای رشتهی تاریخ و فلسفهی سیاسی گرفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۸، معاون ادارهی اطلاعات و مطبوعات و سپس معاون ادارهی کارگزینی وزارت امور خارجه شد و در سال ۱۳۳۰ بود که آدمیت به عنوان عضو هیئت نمایندگی ایران به سازمان ملل متحد رفت و هشت سال در آنجا مشغول به کار شد که تا رتبهی وزیرمختار پیش رفت.
او در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوانترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. تصدی مقام سفارت ایران در کشور هندوستان از دیگر ماموریتهای مهم فریدون آدمیت بود که در سال ۱۳۴۲ اتفاق افتاد. در این زمان جواهر لعل نهرو نخستوزیر هند بود که از قضا دیداری بین آدمیت و نهرو نیز دست داد و همینطور در دیدار نهرو از ایران او را در این سفر همراهی کرد. پس از پایان ماموریت آدمیت در هند، مشاور وزیر امور خارجه شد و سرانجام در سالهای دهه پنجاه پس از آنکه به استقلال بحرین از ایران و پذیرش آن توسط ایران اعتراض کرد، بازنشسته شد.
فریدون آدمیت از جمله نویسندگانی بود که با صدور بیانیهای دهمادهای خواهان اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات و آزادی مطبوعات و همچنین آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیهی #حقوق_بشر شدند که ظاهرا به همین دلیل حقوق بازنشستگیاش از وزارت امور خارجه از سال ۱۳۵۹ قطع شد. از #فریدون_آدمیت به عنوان تاریخدانی مدرن نام میبرند که در این حوزه پیشرو بوده است. نمیتوان از تاریخ و تاریخشناسی در ایران سخن گفت و از کنار نام فریدون آدمیت گذشت؛ چه با شیوهی تحقیق و اندیشههای او موافق باشیم و چه مخالف. #آدمیت را #تاریخدان بزرگ #مشروطیت میدانند که پیش از بسیاری از محققان تاریخ به این بخش از تاریخ ایران پرداخت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/CF0AU6
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
فریدون آدمیت، برجستهترین مورخ دورهی جدید
زادروز محمدامین ریاحی، ادیب و #فردوسیشناس فاضل
محمدامین ریاحی، #ادیب و #مورخ و #شاهنامهپژوه ایرانی در ۱۱ خردادماه ۱۳۰۲ در شهر خوی دیده به جهان گشود. خاندان او یکی از قدیمیهای شهر خوی بودند. محمدامین دورهی ابتدایی و دبیرستان را در شهر خوی گذراند اما پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال آذربایجان، در سال ۱۳۲۱ برای ادامهی تحصیل به تهران رفت و دورهی دانشسرای مقدماتی را در تهران گذراند. پس از این به تحصیل در دانشسرای عالی و دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. او در دوران تحصیل شاگرد بزرگانی چون بدیعالزمان فروزانفر، ملکالشعرای بهار، احمد بهمنیار، عبدالعظیم قریب و ابراهیم پورداود بوده است. ریاحی در سال ۱۳۲۷لیسانس زبان و ادبیات فارسی را به پایان برد. ریاحی با راهنمایی بدیعالزمان فروزانفز دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد و رسالهی دکترای او تحقیق و تصحیح «مرصادالعباد نجمالدین رازی» بود.
یکی از تحقیقاتی که امین ریاحی را بیشتر از سایر تحقیقاتش به دوستداران ادبیات فارسی شناسانده است تحقیقش دربارهی مزار شمس تبریزی در خوی بوده است که با اسناد و مدارک دقیق در کتاب تاریخ خوی آورده است که زادگاه شمس در خوی بوده است. با خواندن مقدمهی این کتاب که «تاریخ خوی» نام دارد میتوان به برشی از زندگی محمدامین ریاحی و همچنین علاقهی او به ادبیات و فرهنگ ایران پی بُرد.
از مشهورترین تحقیقات محمدامین ریاحی میتوان به «سرچشمههای فردوسیشناسی» اشاره کرد که با عنوان فرعی مجموعهی نوشتههای کهن دربارهی فردوسی و شاهنامه و نقد آنها منتشر شد. این کتاب مجموعهای است که در آن گفتهها و نوشتههای دربارهی فردوسی را از نوشتههای مورخان و تذکرهنویسان و مقدمههای کهن دستنویسهای شاهنامه،ا گردآورده است. این کتاب توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است. «گلگشت در شعر و اندیشهی حافظ»، «تاریخ خوی»، «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» از جمله نوشتههای محمدامین ریاحی هستند. از محمدامین ریاحی پژوهشهای ارزشمندی به چاپ رسیده است. #محمدامین_ریاحی در ۲۵ ازدیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1KPz9fH
@Tavaana_TavaanaTech
محمدامین ریاحی، #ادیب و #مورخ و #شاهنامهپژوه ایرانی در ۱۱ خردادماه ۱۳۰۲ در شهر خوی دیده به جهان گشود. خاندان او یکی از قدیمیهای شهر خوی بودند. محمدامین دورهی ابتدایی و دبیرستان را در شهر خوی گذراند اما پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال آذربایجان، در سال ۱۳۲۱ برای ادامهی تحصیل به تهران رفت و دورهی دانشسرای مقدماتی را در تهران گذراند. پس از این به تحصیل در دانشسرای عالی و دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. او در دوران تحصیل شاگرد بزرگانی چون بدیعالزمان فروزانفر، ملکالشعرای بهار، احمد بهمنیار، عبدالعظیم قریب و ابراهیم پورداود بوده است. ریاحی در سال ۱۳۲۷لیسانس زبان و ادبیات فارسی را به پایان برد. ریاحی با راهنمایی بدیعالزمان فروزانفز دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد و رسالهی دکترای او تحقیق و تصحیح «مرصادالعباد نجمالدین رازی» بود.
یکی از تحقیقاتی که امین ریاحی را بیشتر از سایر تحقیقاتش به دوستداران ادبیات فارسی شناسانده است تحقیقش دربارهی مزار شمس تبریزی در خوی بوده است که با اسناد و مدارک دقیق در کتاب تاریخ خوی آورده است که زادگاه شمس در خوی بوده است. با خواندن مقدمهی این کتاب که «تاریخ خوی» نام دارد میتوان به برشی از زندگی محمدامین ریاحی و همچنین علاقهی او به ادبیات و فرهنگ ایران پی بُرد.
از مشهورترین تحقیقات محمدامین ریاحی میتوان به «سرچشمههای فردوسیشناسی» اشاره کرد که با عنوان فرعی مجموعهی نوشتههای کهن دربارهی فردوسی و شاهنامه و نقد آنها منتشر شد. این کتاب مجموعهای است که در آن گفتهها و نوشتههای دربارهی فردوسی را از نوشتههای مورخان و تذکرهنویسان و مقدمههای کهن دستنویسهای شاهنامه،ا گردآورده است. این کتاب توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است. «گلگشت در شعر و اندیشهی حافظ»، «تاریخ خوی»، «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» از جمله نوشتههای محمدامین ریاحی هستند. از محمدامین ریاحی پژوهشهای ارزشمندی به چاپ رسیده است. #محمدامین_ریاحی در ۲۵ ازدیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1KPz9fH
@Tavaana_TavaanaTech
سعید نفیسی، مرد بیهمتای ادبیات ایران
سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشکی حاذق بود که او را بانی بیمارستان مدرن در ایران میدانند.
« از سعید نفیسی پرسیدند که چه طور ممکن است تو این قدر نوشته باشی؟ پاسخ داد: زمانی را که دیگران صرف معرفی کارهای کرده خود میکنند، من صرف کارهای نکرده خود میکنم.»
سعید نفیسی در سال ۱۳۳۸ جایزهی سلطنتی دربار ایران برای ترجمهی «آرزوهای بر بادرفته» اثر بالزاک را از آن ِ خود کرد. از دیگر جوایز نفیسی میتوان به «نشان لژیون دونور» فرانسه به خاطر سالها پژوهش و کوشش در باب زبان و ادبیات فرانسه و تالیف نخستین فرهنگ فرانسه به فارسی اشاره کرد. نفیسی نشان مخصوص واتیکان را برای کتاب مسیحیت در ایران کسب کرد. نفیسی عضویت آکادمی علوم فرانسه را نیز به دست آورد.
بسیاری نفیسی را معمار نثر جدید ایران دانستهاند و این چیرگی از احاطهی کامل او به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی ناشی شده است.
نفیسی در سال ۱۳۰۸ به وزارت فرهنگ رفت و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهی عالی تجارت و مدرسهی صنعتی را نیز عهدهدار شد. سالها بعد نفیسی به تدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.
با آغاز به کار دانشگاه تهران، نفیسی در جایگاه استاد دانشکدهی حقوق و پس از آن، به استادی دانشکدهی ادبیات رسید.
نفیسی با نشریات بسیاری مانند پیام نو، ارمغان، دانشکده #ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردمشناسی، یادگار، شفق، سالنامهی دنیا و تقدم همکاری نزدیک داشت. تنوع حوزهی کار و تحقیق سعید نفیسی بسیار است. از تحقیقات #ادبی گرفته تا تحقیقات تاریخی و تصحیح متون نظم و نثر فارسی، فرهنگنویسی، ترجمه از زبانهای اروپایی، کتابشناسی، روزنامهنگاری و داستاننویسی از کارهایی است که نفیسی انجام داده است. تسلط کمنظیر سعید نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران موجب شد تا آثار گرانسنگی پدید بیاورد و موفق شود که تعداد بسیاری از متون نظم و نثر فارسی را به شیوهای علمی از گمنامی بیرون بیاورد و منتشر کند. کتابخانهی شخصی کمنظیری که فراهم آورده بود به نفیسی این امکان را داد که به مهمترین منابع و مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. در مورد کتابخانهی کمنظیر نفیسی بسیار سخن گفتهاند.
ایرج افشار دربارهی کتابخانهی نفیسی و سرنوشت آن چنین میگوید: «کتابخانه نفیسی خزانهای بود با ارج و ارزش. از هر دست کتاب و نشریه به هر زبان و خطی در آن دیده میشد که محقق و دانشجو و دوست و بیگانه از آن استفاده میکردند. در این کتابخانه نزدیک به پانزده هزار کتاب و مجله و نسخه خطی بود که قسمت کوچکی از آن را به کتابخانههای مجلس و دانشگاه کلمبیا فروخت و قسمت بیشتر آن را در اختیار دانشگاه گذاشت که برای کتابخانه مرکزی بردارند.» سعید نفیسی از سال ۱۳۱۸ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. نفیسی از سال ۱۳۴۰ برنامهی یادداشتهای یک استاد را پایهگذاری کرد. «از کسانی که در هنگام به راهافتادن رادیو با آن همکاری نزدیک داشتند و به گونهای جزء اولینهای رادیو محسوب میشوند میتوان به #سعید_نفیسی #مورخ و #ادیب و #نمایشنامهنویس اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1GqoCKa
@Tavaana_TavaanaTech
سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشکی حاذق بود که او را بانی بیمارستان مدرن در ایران میدانند.
« از سعید نفیسی پرسیدند که چه طور ممکن است تو این قدر نوشته باشی؟ پاسخ داد: زمانی را که دیگران صرف معرفی کارهای کرده خود میکنند، من صرف کارهای نکرده خود میکنم.»
سعید نفیسی در سال ۱۳۳۸ جایزهی سلطنتی دربار ایران برای ترجمهی «آرزوهای بر بادرفته» اثر بالزاک را از آن ِ خود کرد. از دیگر جوایز نفیسی میتوان به «نشان لژیون دونور» فرانسه به خاطر سالها پژوهش و کوشش در باب زبان و ادبیات فرانسه و تالیف نخستین فرهنگ فرانسه به فارسی اشاره کرد. نفیسی نشان مخصوص واتیکان را برای کتاب مسیحیت در ایران کسب کرد. نفیسی عضویت آکادمی علوم فرانسه را نیز به دست آورد.
بسیاری نفیسی را معمار نثر جدید ایران دانستهاند و این چیرگی از احاطهی کامل او به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی ناشی شده است.
نفیسی در سال ۱۳۰۸ به وزارت فرهنگ رفت و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهی عالی تجارت و مدرسهی صنعتی را نیز عهدهدار شد. سالها بعد نفیسی به تدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات مشغول شد و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.
با آغاز به کار دانشگاه تهران، نفیسی در جایگاه استاد دانشکدهی حقوق و پس از آن، به استادی دانشکدهی ادبیات رسید.
نفیسی با نشریات بسیاری مانند پیام نو، ارمغان، دانشکده #ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردمشناسی، یادگار، شفق، سالنامهی دنیا و تقدم همکاری نزدیک داشت. تنوع حوزهی کار و تحقیق سعید نفیسی بسیار است. از تحقیقات #ادبی گرفته تا تحقیقات تاریخی و تصحیح متون نظم و نثر فارسی، فرهنگنویسی، ترجمه از زبانهای اروپایی، کتابشناسی، روزنامهنگاری و داستاننویسی از کارهایی است که نفیسی انجام داده است. تسلط کمنظیر سعید نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران موجب شد تا آثار گرانسنگی پدید بیاورد و موفق شود که تعداد بسیاری از متون نظم و نثر فارسی را به شیوهای علمی از گمنامی بیرون بیاورد و منتشر کند. کتابخانهی شخصی کمنظیری که فراهم آورده بود به نفیسی این امکان را داد که به مهمترین منابع و مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. در مورد کتابخانهی کمنظیر نفیسی بسیار سخن گفتهاند.
ایرج افشار دربارهی کتابخانهی نفیسی و سرنوشت آن چنین میگوید: «کتابخانه نفیسی خزانهای بود با ارج و ارزش. از هر دست کتاب و نشریه به هر زبان و خطی در آن دیده میشد که محقق و دانشجو و دوست و بیگانه از آن استفاده میکردند. در این کتابخانه نزدیک به پانزده هزار کتاب و مجله و نسخه خطی بود که قسمت کوچکی از آن را به کتابخانههای مجلس و دانشگاه کلمبیا فروخت و قسمت بیشتر آن را در اختیار دانشگاه گذاشت که برای کتابخانه مرکزی بردارند.» سعید نفیسی از سال ۱۳۱۸ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. نفیسی از سال ۱۳۴۰ برنامهی یادداشتهای یک استاد را پایهگذاری کرد. «از کسانی که در هنگام به راهافتادن رادیو با آن همکاری نزدیک داشتند و به گونهای جزء اولینهای رادیو محسوب میشوند میتوان به #سعید_نفیسی #مورخ و #ادیب و #نمایشنامهنویس اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1GqoCKa
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
سعید نفیسی، محققی برجسته
توانا - سعید نفیسی، فرزند علیاکبر ناظمالاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشک
یاد از مجتبی مینوی مورخ و ادیب سرشناس ایرانی، در سالروز درگذشتش
goo.gl/MEm6Fm
«اگر به اندازه ی بال مگسی به فرهنگ و تمدن ایران خدمت کرده باشم زندگانی ِ من بیهوده نبوده است.»
مجتبی مینوی ادیب و مورخ ایرانی، نوزدهم بهمنماه ۱۲۸۲ متولد شد. همهی خانوادهی او نسل اندر نسل روحانی بودند.روزگار کودکی او در شهر سامره در عراق گذشت و اقامت خانواده در سامره و نجف پنج سال ادامه یافت. پدرش شیخ عیسی شریعتمداری طلبهای بود که در سامره تدریس میکرد و مجتبی نیز در همین شهر تحصیلات مقدماتی خود را گذراند. مجتبی چهار ساله بود که با اصرار خود به مکتب رفت. هنوز سال تمام نشده مجتبی قرآن را به اصطلاح ختم کرد و سال بعد قدم به مدرسه گذاشت. خانواده مجتبی وقتی به ایران بازگشتند مجتبی هنوز هشت سال تمام نداشت.
در سال ۱۲۹۸ پدر مجتبی به ریاست عدلیه ی شهر رشت منصوب میشود و خانواده عازم رشت. در سال ۱۳۰۲ پدر در مجلس شورای ملی مشغول به کار میشود که به تهران برمیگردند. مجتبی در همین زمان و به مدت دو سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به کار مشغول میشود. در همین زمان مینوی دوره ی آموزش زبان پهلوی را نزد پرفسور هرتسفلد آلمانی شروع میکند. طی سالهای بعد مجتبی مینوی با محمدعلی فروغی و سید حسن تقی زاده نیز آشنا میشود.
در همین سال به ریاست کتابخانه معارف منصوب میشود که بعدها نام «کتابخانهی ملی» به خود میگیرد. در این زمان با محمد قزوینی آشنا میشود و نزد وی روش نقد تحقیقی متون را یاد میگیرد. در سال ۱۳۰۸ به انگلستان میرود و طی سالهای بعد به یادگیری زبانهای انگلیسی و فرانسوی مبادرت میورزد. در دوران اقامت در اروپا با خاورشناسان معروف اروپایی آشنا میشود. مینوی سال ۱۳۱۲ به ایران بازمیگردد و در تهیه و چاپ شاهنامه توسط کتابفروشی بروخیم شرکت میجوید و همینطور با محمدعلی فروغی در تهیهی خلاصهای از شاهنامه همکاری میکند. مینوی در سال ۱۳۲۸ به تدریس در دانشکده ادبیات میپردازد. او در سال ۱۳۳۱ برای مدتی ریاست تعلیمات عالیهی وزارت فرهنگ را عهدهدار میشود. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران به جهت ماموریت برای عکسبرداری و تهیه میکروفیلم نسخههای خطی عازم کشور ترکیه میشود. مجتبی مینوی از سال ۱۳۳۶ و به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب میشود. او همچنین عضویت در شورای عالی دانشگاهها و شورای عالی سازمان اسناد ملی و عضویت پیوستهی فرهنگستان ادب و هنر ایران و مشاوره در بنیاد فرهنگ ایران را برعهده داشت.
علی دهباشی مدیر مسئول مجلهی بخارا در شبی از شبهای بخارا (۶ بهمنماه ۱۳۸۹) که به مجتبی مینوی اختصاص داشت در معرفی مجتبی مینوی چنین میگوید:
« بدون شک بعد از مرحوم علامه محمد قزوینی که کتابخانهای عظیم از آثار عمر پربارش برای ما باقی مانده است، مینوی چهره درخشان و ماندنی تحقیقات علمی در ادبیات ایران محسوب میشود و به قول محمدعلی جمالزاده: «مجتبی مینوی وجود ذیوجود و پرفیض و برکتی بود» و بیم آن میرود که ما دیگر به این آسانیها نظیر و عدیل او را به دست نیاوریم. بیگمان نام و خاطره مینوی به دلیل کثرت آثار، و میراث عظیمی که از خود به جای گذاشته است در ادب و فرهنگ ما جاویدان خواهد ماند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/HUvAYU
#مجتبیمینوی
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/MEm6Fm
«اگر به اندازه ی بال مگسی به فرهنگ و تمدن ایران خدمت کرده باشم زندگانی ِ من بیهوده نبوده است.»
مجتبی مینوی ادیب و مورخ ایرانی، نوزدهم بهمنماه ۱۲۸۲ متولد شد. همهی خانوادهی او نسل اندر نسل روحانی بودند.روزگار کودکی او در شهر سامره در عراق گذشت و اقامت خانواده در سامره و نجف پنج سال ادامه یافت. پدرش شیخ عیسی شریعتمداری طلبهای بود که در سامره تدریس میکرد و مجتبی نیز در همین شهر تحصیلات مقدماتی خود را گذراند. مجتبی چهار ساله بود که با اصرار خود به مکتب رفت. هنوز سال تمام نشده مجتبی قرآن را به اصطلاح ختم کرد و سال بعد قدم به مدرسه گذاشت. خانواده مجتبی وقتی به ایران بازگشتند مجتبی هنوز هشت سال تمام نداشت.
در سال ۱۲۹۸ پدر مجتبی به ریاست عدلیه ی شهر رشت منصوب میشود و خانواده عازم رشت. در سال ۱۳۰۲ پدر در مجلس شورای ملی مشغول به کار میشود که به تهران برمیگردند. مجتبی در همین زمان و به مدت دو سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به کار مشغول میشود. در همین زمان مینوی دوره ی آموزش زبان پهلوی را نزد پرفسور هرتسفلد آلمانی شروع میکند. طی سالهای بعد مجتبی مینوی با محمدعلی فروغی و سید حسن تقی زاده نیز آشنا میشود.
در همین سال به ریاست کتابخانه معارف منصوب میشود که بعدها نام «کتابخانهی ملی» به خود میگیرد. در این زمان با محمد قزوینی آشنا میشود و نزد وی روش نقد تحقیقی متون را یاد میگیرد. در سال ۱۳۰۸ به انگلستان میرود و طی سالهای بعد به یادگیری زبانهای انگلیسی و فرانسوی مبادرت میورزد. در دوران اقامت در اروپا با خاورشناسان معروف اروپایی آشنا میشود. مینوی سال ۱۳۱۲ به ایران بازمیگردد و در تهیه و چاپ شاهنامه توسط کتابفروشی بروخیم شرکت میجوید و همینطور با محمدعلی فروغی در تهیهی خلاصهای از شاهنامه همکاری میکند. مینوی در سال ۱۳۲۸ به تدریس در دانشکده ادبیات میپردازد. او در سال ۱۳۳۱ برای مدتی ریاست تعلیمات عالیهی وزارت فرهنگ را عهدهدار میشود. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران به جهت ماموریت برای عکسبرداری و تهیه میکروفیلم نسخههای خطی عازم کشور ترکیه میشود. مجتبی مینوی از سال ۱۳۳۶ و به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب میشود. او همچنین عضویت در شورای عالی دانشگاهها و شورای عالی سازمان اسناد ملی و عضویت پیوستهی فرهنگستان ادب و هنر ایران و مشاوره در بنیاد فرهنگ ایران را برعهده داشت.
علی دهباشی مدیر مسئول مجلهی بخارا در شبی از شبهای بخارا (۶ بهمنماه ۱۳۸۹) که به مجتبی مینوی اختصاص داشت در معرفی مجتبی مینوی چنین میگوید:
« بدون شک بعد از مرحوم علامه محمد قزوینی که کتابخانهای عظیم از آثار عمر پربارش برای ما باقی مانده است، مینوی چهره درخشان و ماندنی تحقیقات علمی در ادبیات ایران محسوب میشود و به قول محمدعلی جمالزاده: «مجتبی مینوی وجود ذیوجود و پرفیض و برکتی بود» و بیم آن میرود که ما دیگر به این آسانیها نظیر و عدیل او را به دست نیاوریم. بیگمان نام و خاطره مینوی به دلیل کثرت آثار، و میراث عظیمی که از خود به جای گذاشته است در ادب و فرهنگ ما جاویدان خواهد ماند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/HUvAYU
#مجتبیمینوی
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. یادی از #مجتبی_مینوی مورخ و ادیب سرشناس ایرانی، در سالروز درگذشتش . «اگر به اندازه ی بال مگسی به فرهنگ و تمدن ایران خدمت کرده باشم زندگانی ِ من بیهوده نبوده است.» مجتبی مینوی #ادیب و #مورخ ایرانی، نوزدهم بهمنماه ۱۲۸۲ متولد شد. همهی خانوادهی او نسل اندر…
به مناسبت سالگرد درگذشت فریدون آدمیت، برجستهترین مورخ دورهی جدید
goo.gl/fC0BJ6
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید فریدون آدمیت، تاریخنگار معاصر ایران خانهنشین شد، خانهنشینی و انزوایی که تا مرگ ادامه یافت. فریدون آدمیت یک سال پیش از برافتادن ِ رضا شاه به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او پیش از انقلاب پستهای سیاسی و حقوقی بسیاری داشت.
فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ در تهران متولد شد. او فرزند عباسقلیخان قزوینی معروف به آدمیت بود. میرزا عباسقلی خان با تعدادی از همفکران و پیروان میرزا ملکمخان، «جامع آدمیت» را به راه انداخته بود که انجمنی پر نفوذ در اوایل قرن بیستم به حساب میآمد و تعداد کثیری از رجال زمانه، حتا محمدعلیشاه قاجار عضو این مجمع بودند. آدمیت پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت. پس از آن به دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی راه پیدا کرد و در سال ۱۳۲۱ از آنجا فارغالتحصیل شد. پایاننامهی آدمیت دربارهی زندگی و رفتار و اقدامات سیاسی امیرکبیر بود که دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۳ با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمهی استادش دکتر محمود محمود به چاپ سپرده شد که بعدها توسط انتشارت خوارزمی تجدید چاپ شد که هر تجدید چاپ، تغییرات و تجدید نظرهایی از سوی آدمیت به دنبال داشت.
آدمیت در حالی که دانشجوی رشتهی حقوق دانشگاه تهران بود به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و پس از فارغالتحصیلی به به سفارت ایران در لندن رفت و در همان زمان تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکدهی اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن (ال.اس.ای) ادامه داد و از این دانشگاه مدرک دکترای رشتهی تاریخ و فلسفهی سیاسی گرفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۸، معاون ادارهی اطلاعات و مطبوعات و سپس معاون ادارهی کارگزینی وزارت امور خارجه شد و در سال ۱۳۳۰ بود که آدمیت به عنوان عضو هیئت نمایندگی ایران به سازمان ملل متحد رفت و هشت سال در آنجا مشغول به کار شد که تا رتبهی وزیرمختار پیش رفت.
او در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوانترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. تصدی مقام سفارت ایران در کشور هندوستان از دیگر ماموریتهای مهم فریدون آدمیت بود که در سال ۱۳۴۲ اتفاق افتاد. در این زمان جواهر لعل نهرو نخستوزیر هند بود که از قضا دیداری بین آدمیت و نهرو نیز دست داد و همینطور در دیدار نهرو از ایران او را در این سفر همراهی کرد. پس از پایان ماموریت آدمیت در هند، مشاور وزیر امور خارجه شد و سرانجام در سالهای دهه پنجاه پس از آنکه به استقلال بحرین از ایران و پذیرش آن توسط ایران اعتراض کرد، بازنشسته شد.
فریدون آدمیت از جمله نویسندگانی بود که با صدور بیانیهای دهمادهای خواهان اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات و آزادی مطبوعات و همچنین آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیهی حقوق بشر شدند که ظاهرا به همین دلیل حقوق بازنشستگیاش از وزارت امور خارجه از سال ۱۳۵۹ قطع شد. از فریدون آدمیت به عنوان تاریخدانی مدرن نام میبرند که در این حوزه پیشرو بوده است. نمیتوان از تاریخ و تاریخشناسی در ایران سخن گفت و از کنار نام فریدون آدمیت گذشت؛ چه با شیوهی تحقیق و اندیشههای او موافق باشیم و چه مخالف. آدمیت را تاریخدان بزرگ مشروطیت میدانند که پیش از بسیاری از محققان تاریخ به این بخش از تاریخ ایران پرداخت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/CF0AU6
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/fC0BJ6
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید فریدون آدمیت، تاریخنگار معاصر ایران خانهنشین شد، خانهنشینی و انزوایی که تا مرگ ادامه یافت. فریدون آدمیت یک سال پیش از برافتادن ِ رضا شاه به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او پیش از انقلاب پستهای سیاسی و حقوقی بسیاری داشت.
فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ در تهران متولد شد. او فرزند عباسقلیخان قزوینی معروف به آدمیت بود. میرزا عباسقلی خان با تعدادی از همفکران و پیروان میرزا ملکمخان، «جامع آدمیت» را به راه انداخته بود که انجمنی پر نفوذ در اوایل قرن بیستم به حساب میآمد و تعداد کثیری از رجال زمانه، حتا محمدعلیشاه قاجار عضو این مجمع بودند. آدمیت پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به دارالفنون رفت. پس از آن به دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی راه پیدا کرد و در سال ۱۳۲۱ از آنجا فارغالتحصیل شد. پایاننامهی آدمیت دربارهی زندگی و رفتار و اقدامات سیاسی امیرکبیر بود که دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۳ با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمهی استادش دکتر محمود محمود به چاپ سپرده شد که بعدها توسط انتشارت خوارزمی تجدید چاپ شد که هر تجدید چاپ، تغییرات و تجدید نظرهایی از سوی آدمیت به دنبال داشت.
آدمیت در حالی که دانشجوی رشتهی حقوق دانشگاه تهران بود به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و پس از فارغالتحصیلی به به سفارت ایران در لندن رفت و در همان زمان تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکدهی اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن (ال.اس.ای) ادامه داد و از این دانشگاه مدرک دکترای رشتهی تاریخ و فلسفهی سیاسی گرفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۸، معاون ادارهی اطلاعات و مطبوعات و سپس معاون ادارهی کارگزینی وزارت امور خارجه شد و در سال ۱۳۳۰ بود که آدمیت به عنوان عضو هیئت نمایندگی ایران به سازمان ملل متحد رفت و هشت سال در آنجا مشغول به کار شد که تا رتبهی وزیرمختار پیش رفت.
او در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوانترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. تصدی مقام سفارت ایران در کشور هندوستان از دیگر ماموریتهای مهم فریدون آدمیت بود که در سال ۱۳۴۲ اتفاق افتاد. در این زمان جواهر لعل نهرو نخستوزیر هند بود که از قضا دیداری بین آدمیت و نهرو نیز دست داد و همینطور در دیدار نهرو از ایران او را در این سفر همراهی کرد. پس از پایان ماموریت آدمیت در هند، مشاور وزیر امور خارجه شد و سرانجام در سالهای دهه پنجاه پس از آنکه به استقلال بحرین از ایران و پذیرش آن توسط ایران اعتراض کرد، بازنشسته شد.
فریدون آدمیت از جمله نویسندگانی بود که با صدور بیانیهای دهمادهای خواهان اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات و آزادی مطبوعات و همچنین آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیهی حقوق بشر شدند که ظاهرا به همین دلیل حقوق بازنشستگیاش از وزارت امور خارجه از سال ۱۳۵۹ قطع شد. از فریدون آدمیت به عنوان تاریخدانی مدرن نام میبرند که در این حوزه پیشرو بوده است. نمیتوان از تاریخ و تاریخشناسی در ایران سخن گفت و از کنار نام فریدون آدمیت گذشت؛ چه با شیوهی تحقیق و اندیشههای او موافق باشیم و چه مخالف. آدمیت را تاریخدان بزرگ مشروطیت میدانند که پیش از بسیاری از محققان تاریخ به این بخش از تاریخ ایران پرداخت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/CF0AU6
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به مناسبت سالگرد درگذشت فریدون آدمیت، برجستهترین #مورخ دورهی جدید . انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید فریدون آدمیت، تاریخنگار معاصر ایران خانهنشین شد، خانهنشینی و انزوایی که تا مرگ ادامه یافت. فریدون آدمیت یک سال پیش از برافتادن ِ رضا شاه به استخدام…
زادروز محمدامین ریاحی، ادیب و فردوسیشناس فاضل
goo.gl/2dX3Gg
محمدامین ریاحی، ادیب و مورخ و شاهنامهپژوه ایرانی در ۱۱ خردادماه ۱۳۰۲ در شهر خوی دیده به جهان گشود. خاندان او یکی از قدیمیهای شهر خوی بودند. محمدامین دورهی ابتدایی و دبیرستان را در شهر خوی گذراند اما پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال آذربایجان، در سال ۱۳۲۱ برای ادامهی تحصیل به تهران رفت و دورهی دانشسرای مقدماتی را در تهران گذراند.
پس از این به تحصیل در دانشسرای عالی و دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. او در دوران تحصیل شاگرد بزرگانی چون بدیعالزمان فروزانفر، ملکالشعرای بهار، احمد بهمنیار، عبدالعظیم قریب و ابراهیم پورداود بوده است. ریاحی در سال ۱۳۲۷لیسانس زبان و ادبیات فارسی را به پایان برد. ریاحی با راهنمایی بدیعالزمان فروزانفز دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد و رسالهی دکترای او تحقیق و تصحیح «مرصادالعباد نجمالدین رازی» بود.
یکی از تحقیقاتی که امین ریاحی را بیشتر از سایر تحقیقاتش به دوستداران ادبیات فارسی شناسانده است تحقیقش دربارهی مزار شمس تبریزی در خوی بوده است که با اسناد و مدارک دقیق در کتاب تاریخ خوی آورده است که زادگاه شمس در خوی بوده است. با خواندن مقدمهی این کتاب که «تاریخ خوی» نام دارد میتوان به برشی از زندگی محمدامین ریاحی و همچنین علاقهی او به ادبیات و فرهنگ ایران پی بُرد.
از مشهورترین تحقیقات محمدامین ریاحی میتوان به «سرچشمههای فردوسیشناسی» اشاره کرد که با عنوان فرعی مجموعهی نوشتههای کهن دربارهی فردوسی و شاهنامه و نقد آنها منتشر شد. این کتاب مجموعهای است که در آن گفتهها و نوشتههای دربارهی فردوسی را از نوشتههای مورخان و تذکرهنویسان و مقدمههای کهن دستنویسهای شاهنامه،ا گردآورده است. این کتاب توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است.
«گلگشت در شعر و اندیشهی حافظ»، «تاریخ خوی»، «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» از جمله نوشتههای محمدامین ریاحی هستند. از محمدامین ریاحی پژوهشهای ارزشمندی به چاپ رسیده است. محمدامین ریاحی در ۲۵ ازدیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1KPz9fH
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/2dX3Gg
محمدامین ریاحی، ادیب و مورخ و شاهنامهپژوه ایرانی در ۱۱ خردادماه ۱۳۰۲ در شهر خوی دیده به جهان گشود. خاندان او یکی از قدیمیهای شهر خوی بودند. محمدامین دورهی ابتدایی و دبیرستان را در شهر خوی گذراند اما پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال آذربایجان، در سال ۱۳۲۱ برای ادامهی تحصیل به تهران رفت و دورهی دانشسرای مقدماتی را در تهران گذراند.
پس از این به تحصیل در دانشسرای عالی و دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران پرداخت. او در دوران تحصیل شاگرد بزرگانی چون بدیعالزمان فروزانفر، ملکالشعرای بهار، احمد بهمنیار، عبدالعظیم قریب و ابراهیم پورداود بوده است. ریاحی در سال ۱۳۲۷لیسانس زبان و ادبیات فارسی را به پایان برد. ریاحی با راهنمایی بدیعالزمان فروزانفز دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد و رسالهی دکترای او تحقیق و تصحیح «مرصادالعباد نجمالدین رازی» بود.
یکی از تحقیقاتی که امین ریاحی را بیشتر از سایر تحقیقاتش به دوستداران ادبیات فارسی شناسانده است تحقیقش دربارهی مزار شمس تبریزی در خوی بوده است که با اسناد و مدارک دقیق در کتاب تاریخ خوی آورده است که زادگاه شمس در خوی بوده است. با خواندن مقدمهی این کتاب که «تاریخ خوی» نام دارد میتوان به برشی از زندگی محمدامین ریاحی و همچنین علاقهی او به ادبیات و فرهنگ ایران پی بُرد.
از مشهورترین تحقیقات محمدامین ریاحی میتوان به «سرچشمههای فردوسیشناسی» اشاره کرد که با عنوان فرعی مجموعهی نوشتههای کهن دربارهی فردوسی و شاهنامه و نقد آنها منتشر شد. این کتاب مجموعهای است که در آن گفتهها و نوشتههای دربارهی فردوسی را از نوشتههای مورخان و تذکرهنویسان و مقدمههای کهن دستنویسهای شاهنامه،ا گردآورده است. این کتاب توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است.
«گلگشت در شعر و اندیشهی حافظ»، «تاریخ خوی»، «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» از جمله نوشتههای محمدامین ریاحی هستند. از محمدامین ریاحی پژوهشهای ارزشمندی به چاپ رسیده است. محمدامین ریاحی در ۲۵ ازدیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1KPz9fH
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز محمدامین ریاحی، ادیب و فردوسیشناس فاضل #محمدامین_ریاحی، #ادیب و #مورخ و شاهنامهپژوه ایرانی در ۱۱ خردادماه ۱۳۰۲ در شهر خوی دیده به جهان گشود. خاندان او یکی از قدیمیهای شهر خوی بودند. محمدامین دورهی ابتدایی و دبیرستان را در شهر خوی گذراند اما…
زادروز باستانی پاریزی؛ ادیب و مورخ ایرانی
goo.gl/WKPNqp
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و درسال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
پاریزی پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، به کرمان بازگشت و در دبیرستانهای این شهر به تدریس مشغول شد. وی سال ۱۳۳۷ در آزمون دکترای تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و به تهران بازگشت.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام وقت آن دانشگاه بود و رابطه تنگاتنگی با این دانشگاه داشت.
اولین نوشته او در جراید آن زمان، مقالهای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبانهای عربی و فرانسه مقالات بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنیها، یغما، راهنمایکتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده است.
باستانی پاریزی بیش از شصت عنوان کتاب ترجمه و تالیف کرده است. او یکی از پرکارترین و برجستهترین اساتیدی است که دانشگاه تهران به خود دیده است.
باستانی پاریزی در ۵ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت.
درباره پاستانی پاریزی بیشتر بخوانید:
goo.gl/GOab9E
#پروفایل
ویدئو از روزآروز
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/WKPNqp
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و درسال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
پاریزی پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، به کرمان بازگشت و در دبیرستانهای این شهر به تدریس مشغول شد. وی سال ۱۳۳۷ در آزمون دکترای تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و به تهران بازگشت.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام وقت آن دانشگاه بود و رابطه تنگاتنگی با این دانشگاه داشت.
اولین نوشته او در جراید آن زمان، مقالهای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبانهای عربی و فرانسه مقالات بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنیها، یغما، راهنمایکتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده است.
باستانی پاریزی بیش از شصت عنوان کتاب ترجمه و تالیف کرده است. او یکی از پرکارترین و برجستهترین اساتیدی است که دانشگاه تهران به خود دیده است.
باستانی پاریزی در ۵ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت.
درباره پاستانی پاریزی بیشتر بخوانید:
goo.gl/GOab9E
#پروفایل
ویدئو از روزآروز
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز باستانی پاریزی؛ ادیب و مورخ ایرانی goo.gl/5VC391 محمد ابراهیم #باستانی_پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان #کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در #پاریز تحصیل کرد و درسال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در…