آموزشکده توانا
57.1K subscribers
30.9K photos
36.7K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
زادروز محمد #نوری‌زاد
محمد نوری­زاد، از طرفداران سابق و مخالفان امروز رژیم جمهوری اسلامی با انتشار مقاله «بوسه بر پای یک #بهایی کوچک» در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۲ و شرح دیدار خود از آرتین، فرزند یک زوج #زندانی بهایی،
برگ جدیدی را در فعالیت‌های #مدنی در دفاع از #حقوق بهاییان گشود. هدف اولیه فعالان #حقوق_اقلیت­ها در این راستا، متوقف ساختن «برخوردهای تند و توفانی با اندیشه‌های مغایر» از جمله آیین بهائیت و پیروان آن است. نوری­زاد با انتشار مقاله «جنجال یک بوسه نابهنگام» در تاریخ ۲۸ تیرماه ۹۲ در وب‌سایت خود در پاسخ به جنجال‌ها و اعتراضات نسبت به اقدام خود، بیان می­دارد که این برخوردها «در این سال‌های دراز، بیش از آن که نگرانی روحانیان ما را از انحراف مسلمین به نمایش بگذارد، نشانگر این است که روحانیان ما در همه ادوار تاریخ، حیاتشان را در دست به یقه شدن با یک دشمن اعتقادی یافته‌اند. و این دست به یقه شدن، برای روحانیان ما یک "نیاز" حتمی و حیاتی برای بقای خودشان بوده و هست.»...

https://goo.gl/kL8sWi

@Tavaana_Tavaanatech
بازسازی #هویت ایرانی

در جلسه چهارم از میزگردهای دکتر کاظم علمداری٬ که با حضور دکتر علی اکبر مهدی٬ #جامعه‌شناس٬ و دکتر عطا هودشتیان٬ کارشناس علوم سیاسی٬ همراه است؛ پیرامون موضوع‌هایی چون٬ بازسازی هویت ملی #ایرانی٬ دوگانگی تاریخی هویت ایرانی و هویت اسلامی که از بعد از حمله #اعراب در جامعه جریان داشته است٬ موضوعات غربی و مدرنی چون #حقوق_مدنی در هویت ایرانی که پس از #انقلاب_مشروطه در ایران شکل گرفت٬ جهانی شدن٬ احساسات ضد‌غربی٬ اسلامی گرایی بعد از انقلاب اسلامی و تقابل نیروهای #سنت و #مدرنیته و #ایرانیت در جامعه ایران بحث می‌شود.

در این جلسه درباره انواع هویت ملی٬ هویت سیاسی٬ هویت فرهنگی٬ هویت مدنی٬ هویت جهانی و حوزه‌های مختلف هر کدام توضیح داده می‌شود. منافع ملی مشترک در جامعه نیاز به حضور یک هویت ملی را ایجاب می‌کند. داشتن یک هویت ملی فراتر از تفاوت‌های نژادی و زبانی لازمه رسیدن به #حقوق_شهروندی و #مدنی است. یکی از مشکلات جامعه امروز ایران این است که دولت سعی دارد همه چیز را بر مبنای هویت دینی تعریف کند و یک امت اسلامی بسازد. برای بازسازی هویت ملی ایرانی نیاز به وجود آزادی‌ در جامعه٬ شکل‌گیری جامعه مدنی٬ رعایت حقوق برابر #شهروندی و وجود تشکل‌های مدنی برای حفظ #آزادی و #دموکراسی است. تعریف هویت با محوریت #مذهب انحراف است و برای تعریف هویت ملی باید وجه ملی را برجسته کنیم.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
تک تک حقوقی که قانون از #زنان سلب می کند و به جایش #مهریه به زن می دهد:
قوانین #مدنی و جزایی و شرعی که زن را نصف مرد تلقی می کند یکجا و کنار هم در این قسمتِ تبلت. این قمست برنامه نگاهی دارد
به قانون ازدواج، تا قانون طلاق، ارث، دیه، حق شهادت، حق قضاوت، حق حضانت، حق سفر کردن، حق رییس جمهور شدن، حق قاضی شدن، حق تابعیت و حق چند همسری و صیغه برای مرد و بقیه مواردی که قانون #زن را نصف مرد تلقی می کند ...

منبع: فیسبوک مسیح علینژاد
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«بهاران خجسته باد» نام یکی از سرودهای معروفی است که پس از انقلاب ۵۷ و روی کار آمدن انقلابیان پیوسته از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود. بودند سرودهایی که آهسته‌آهسته و در گذر زمان دیگر از صدا و سیما پخش نشدند اما این #سرود هم‌واره به گوش رسیده است.
اولین بار این سرود در سالروز خسرو گلسرخی و کرامت‌الله دانشیان، فعالان مارکسیست پخش شد.
شعر این سرود سروده‌ی عبدالله بهزادی و آهنگش ساخته‌ی اسفندیار منفردزاده است.

هوا دل‌پذیر شد، گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه‌ی امید
به جوش آمده‌ست خون، درون رگ گیاه
بهار خجسته باز، خرامان رسد ز راه
بهار خجسته‌ باز، خرامان رسد ز راه
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم که پیکار می‌کنند
به آنان که با قلم، تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار می‌کنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد
و این بند بندگی، و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان، به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم که پیکار می‌کنند
به آنان که با قلم، تباهی دهر را
به چشم جهانیان، پدیدار می‌کنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد

یکی از هم‌راهان توانا با فرستادن این عکس نوشته است:
«بعضی وقت‌ها یک تصویر یا کارتون می‌تواند به اندازه‌ی هزار تا نوشته و مقاله حرف داشته باشه. و این عکس یکی از اوناست. من که در اون زمان نبودم اما با خوندن آثار و نوشته‌ها و طرز فکر خیلی از کسانی که در اون زمان بودن و مبارزه می‌کردن می‌تونم بفهمم که دغدغه‌ی اصلی اونا خیلی هم #آزادی_بیان و نهادهای #مدنی و ... نبوده است. اگر هم اشتباه می‌کنم اما این رو اشتباه نمی‌کنم که نتیجه‌ی همه‌ی اون کارها و فعالیت‌ها شده این عکسی که می‌بینیم. کشوری #ویران و #افسرده که مردم تلاش می‌کنن آروم آروم هم شده کاری کنن که یک ذره لااقل برگرده به قبل از انقلاب. واقعا نمی‌دونم چی بگم. این روزها خیلی غمگین می‌شم وقتی این سرودها رو می‌شنوم. نمی‌گم اون دوره همه چی خوب و عالی بود و ستمی نبود اما واقعا همون‌‌طور که خود انقلابی‌ها می‌گن دیگه به این شکل الان هم نبود.» نظر شما در مورد این نوشته‌‌ی کوتاه چیست؟ شما در مورد انقلاب اسلامی چگونه فکر می‌کنید؟

#انقلاب_اسلامی
#انقلاب‌اسلامی

نظرتان را می توانید در اینستاگرام یا فیسبوک توانا با ما در میان بگذارید.
http://instagram.com/tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
محمد نوریزاد به دیدار فاران حسامی (بهایی تازه آزاد شده از زندان) و همسرش کامران رحیمیان (که او هم چندی پیش آزاد شد) رفت. او که قبلا در زمانی که این دو در زندان بودند به دیدار فرزندشان آرتین رفته بود. اینطور نوشت:

"در خانه ی بهاییان. آقای رحیمیان و همسرش و مادرش و آرتین کوچولو. زن و شوهر سالها در زندان بودند و آرتین کوچولو با مادر بزرگش زندگی می کرد. اخلاق اسلامی را در زندانی کردن همزمان پدر و مادر این کودک تماشا کن!"
"هفته ی پیش رفتم خانه ی آرتین کوچولو. همان پسرک چهار ساله ای که هم مادرش وهم پدرش همزمان در زندان بودند. به چه جرمی؟ بجرم بهایی بودن، و بجرمِ درس دادنِ فیزیک و شیمی به پسران و دخترانِ بهاییِ بازداشته شده از تحصیل در دانشگاه. پدر آرتین کوچولو چند ماه پیش آزاد شده بود و مادرش همین یکی دو هفته ی گذشته. می گویم: ما مسلمانها به نماز که می ایستیم، یک قربة الی اللهی بر دل جاری می کنیم تا نمازمان مقبول درگاه خدا افتد. و می گویم: در این نظامِ همینجوری و البته به سبک بیت رهبری: اسلامی، چه خون ها که بر زمین نریختند همه: قربة الی الله. و چه عاطفه ها که نخراشیدند همه: قربة الی الله. و چه دودمانها که به باد ندادند همه: قربة الی الله. ای من فدای اسلام رهبری که در فحوای قُربِ الهی اش از همه جور زد و بندهای پولی و خونی و عاطفی هست الا ماشاءالله"

محمد نوری­زاد، از طرفداران سابق و مخالفان امروز رژیم جمهوری اسلامی با انتشار مقاله «بوسه بر پای یک #بهایی کوچک» در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۲ و شرح دیدار خود از آرتین، فرزند یک زوج #زندانی بهایی، برگ جدیدی را در فعالیت‌های #مدنی در دفاع از #حقوق بهاییان گشود. هدف اولیه فعالان #حقوق_اقلیت­ها در این راستا، متوقف ساختن «برخوردهای تند و توفانی با اندیشه‌های مغایر» از جمله آیین بهائیت و پیروان آن است. نوری­زاد با انتشار مقاله «جنجال یک بوسه نابهنگام» در تاریخ ۲۸ تیرماه ۹۲ در وب‌سایت خود در پاسخ به جنجال‌ها و اعتراضات نسبت به اقدام خود، بیان می­دارد که این برخوردها «در این سال‌های دراز، بیش از آن که نگرانی روحانیان ما را از انحراف مسلمین به نمایش بگذارد، نشانگر این است که روحانیان ما در همه ادوار تاریخ، حیاتشان را در دست به یقه شدن با یک دشمن اعتقادی یافته‌اند. و این دست به یقه شدن، برای روحانیان ما یک "نیاز" حتمی و حیاتی برای بقای خودشان بوده و هست.»...

درباره محمد نوریزاد بیشتر بخوانید:

https://goo.gl/kL8sWi

@Tavaana_Tavaanatech
Forwarded from مدرسه‌ رهایی
⭕️ آقای بطحایی چرا از استعفا استنکاف می ورزید؟

(عزیز قاسم زاده عضو هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان گیلان)

از دوازده اردیبهشت 40 که دکتر ابوالحسن خانعلی در راه دفاع از حقوق معلمان سرزمینش در حین سخنرانی با گلوله رئيس کلانتری بهارستان از پای در آمد تا بیستم اردیبهشت 97 که معلمان این مرز و بوم در تجمعی آرام و مسالمت آمیز به طرز وحشیانه ای کتک خوردند و با پابند و دستبند راهی زندان شدند، پنجاه و هفت سال سپری شده است اما با تمام تلاش های کنشگران صنفی هنوز معلمان نه تنها منزلت راستین و پیامبرگونه ی خود را در عمل نیافته اند، بلکه به تیر جفا مورد اصابتند و به خاطر تلاش معلمانه شان برای آموزش عالی، تحصیل رایگان و حق تشکل یابی مستقل همچنان هزینه می پردازند اما اگر شهادت دکتر خانعلی دولت شریف امامی را به سقوط کشاند،اکنون پس از قریب به 60 سال نه تنها دولت نسبت به حقوق معلمی بی اعتناست که وزیر گماشته بر راس این وزارتخانه آن قدر غیرت نمی ورزد که از معلمان سرزمینش به خاطر کتک خوردن و حمله ی اوباش در هفته ی معلم و دستگیری با پابند و دستبند، عذرخواهی ساده کند. با گذشت سالها از حرکت باشگاه مهرگان و تحولات و رویدادهای گوناگون، به راستی ما ترقی معکوس کرده ایم که اغلب مدیران این سرزمین درست در لحظه های سرنوشت ساز عناصری واداده،ترسو و بی خاصیتند. محمد بطحایی علی رغم مشاهده فیلم های منتشر شده ی دستگیری های معلمان سرزمینش، خود را نه تنها وامدار این زخم خوردگان نمی انگارد،بلکه تمام سعیش تقابل با معلمان رنجور و زخمی است که برای مطالبه قانونی خود تلاش می کنند.جا دارد معلمان و به ویژه کنشگران صنفی کشور یکی از مطالباتشان را در شرایط کنونی عزل وزیر بی کفایت بدانند و از دولتی که گرچه تمام سعیش اندوختن رای مردم در سبد خود و پس از آن به بوته ی فراموشی سپردن همه ی آن میثاق ها و معاهده ها بود، مجدانه بخواهند با برکناری وزیر آموزش و پرورش، لااقل اندک التیامی بر سینه های رنجور و خسته ی معلمان این سرزمین ببخشد که هدیشان در هفته ی معلم داغ و درفش و پابند و دستبند بود.به راستی وقتی گروهی خودمختار در این سرزمین در هفته ی معلم چنین بی شرمانه با معلمان این سرزمین می پیچند و صدایی از وزارتخانه ی متبوعه و وزیرش در نمی آید،گل گرفتن در آن راهکار بهتری نیست؟طرفه آنجاست که وزیر ناکارآمد و نالایق لازم دیده بر تجمعی آرام،مسالمت آمیز و مدنی مطابق با اصل 27 قانون اساسی حمله آورد و آن را بی انصافی بخواند اما هجوم «ترکان تنگ چشم که لشکری بر آن درویشان بی قبا» حمله بردند و پس از آن معلمان را با دستبند و پابند به اوین بردند را کم اهمیت تر از آن دیده که درباره اش کمترین موضعی بگیرد.بطحایی بداند که در تماشاخانه ی تاریخ ننگ هجوم به معلمان بی پناه با هیچ آبی پاک نخواهد شد و مواضع شگفت انگیز و معلم ستیزانه ی او در حافظه ی آموزش و پرورش ایران و معلمانش باقی خواهد ماند.قصه ی رنجوری و انبوهی اندوهی معلمان این سرزمین دلها را بریان و چشم ها را گریان کرده است.خادمان تعلیم و تربیت این سرزمین و کنشگران مدنی همچنان رسالت معلمانه ی خود را با تمامی تنگناها و رنجوری ها و نامروتی ها ادامه می دهند.محمد بطحایی بداند التذاذ صندلی وزارت به قیمت انهدام تجمعی مسالمت آمیز و برخورد با معلمان سرزمینش هنری سترگ نیست و آن قدر ارج و ارزش ندارد که بدنامی امروز و فردای تاریخ را به نام خود رقم زند.خیرخواهانه و ناصحانه از او می خواهیم که مصطبه ریاست و معرکه ی سیاست و مرتبه ی وزارت را رها کند و هم از خلق پروا ورزد و هم خالقش.از بیم آبرو بترسد و گلیم خویش از گردونه ی نحاست به در برد و جامه ی عافیت به تن کند و اگر حق هم صحبتی با معلمان ادا نمی کند،لااقل ردای احتیال نجات کشتی تعلیم و تربیت از تن برون کند و عبای اعتزال را به قامت قصیر وزارتش عجین کند و عطای ملک و وزارت را به قیمت خروج دنائت و رذالت رها کند و این امر را به کسی بسپارد که بداند بر کدام جایگاه تکیه زده و از چه منظر و موضعی باید به جامعه ی معلمی نظر کند.دعایی چنین مشفقانه در این روزهای سخت و تنگ بر جامعه ی معلمان، مشاوره ای صادقانه و راه حلی عاقلانه در حق اوست که بیش از همه معلمان جامعه این روزها گفته اند و نوشته اند که داشتن و یا نداشتن چنین وزیری توفیرش چیست؟؟؟!!!


https://t.me/edalatxah
Forwarded from مدرسه‌ رهایی
⭕️ پرونده اختصاصی روز جهانی معلم

🔹آموزش و پرورش نوین و موانع پیش‌رو

عزیز قاسم زاده
معلم و سخنگوی کانون صنفی فرهنگیان گیلان

🔹امروز روز جهانی معلم است. سازمان فرهنگی یونسکو در سال ۱۹۶۶ این روز را روز جهانی معلم اعلام نموده است. پرسش اساسی این است که استاندارد جهانی نظام آموزشی چیست که چنین روزی روز نمادین معلمان دنیا نامیده می شود و ما با آن چقدر فاصله داریم و عوامل و موانع رسیدن به آموزش اصولی چیست؟
به طور فهرست وار باید اشاره کنم مهم ترین ویژگی هایی که می تواند معلمان جهان و آموزش را در مخرج مشترکی واحد بگنجاند، شرایط آموزش و تحصیل رایگان و عمومی برای همه ی فرزندان کشور و حضور محکم تشکل های صنفی برای تقویت این ایده و دفاع سازمانی از حقوق معلمان و به رسمیت شناختن آن از سوی نهادهای قدرت است.
برای تحقق این ایده نیازمند استقلال در حوزه آموزشیم. اگر برای داشتن جامعه دموکراتیک نیازمند استقلال قوا هستیم،به گمان راقم این سطور استقلال آموزش راه اعتلای فرهنگ و اخلاق جامعه است.
در چنین جامعه ای مسلما معلمانش گروه مرجع جامعه برای انتخاب های خطیر خواهند بود. متاسفانه دولتی کردن بسیاری از مفاهیم حوزه ی علوم نظری در راستای ایدئولوژی رسمی، اثرگذاری معلم را به عنوان گروه مرجع دچار خدشه کرده است و از سوی دیگر معلمان الیت و اثر گذار را نه به چشم فرصت که به چشم تحقیر و تخفیف می نگرند. نیم نگاهی به نحوه ی گروه بندی و امتیاز گیری در نظام آموزش و پرورش نشان می دهد که شکل گرایی صوری، محور همه ی آزمون هایی است که هدفش نه ارتقای علمی معلم و نه ارتقای فکری و شأنی معلم است و آنچه این میان آسیب جدی دیده آموزش در معنی دقیق و عمیق آن است.
با نگاهی به کارنامه ی کنشگران صنفی همچون بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی و محمد حبیبی که امروز به زندان دچار شده اند، نشان می دهد که اگر با نگاه به استاندارهای جهانی به کارنامه ی آنان نظر کنیم، آن ها معلمین راستینی هستند که در راستای آموزش با استاندارهای جهانی اش تلاش فراوان کرده اند و در نظام قضایی ایران که متاثر از همان ایدئولوژی تربیت انسان نمونه مطابق با معیارهای خاص است، مجرم تلقی شده اند. در حالی که با تعریف دقیق و حقوقی بزه از منظر علمای حقوق هیچ کدام از این فعالیت ها مصداق جرم نیست و شأنیت کنشگری صنفی تعریف شده در همه ی دنیاست. کنشگران صنفی تمام دغدغه شان اتفاقا رسیدن به همان استانداردهای جهانی است که باعث شده همه ی معلمان جهان بتوانند در روزی نمادین یعنی ۵ اکتبر به پاسداشت این روز بپردازند. فراموش نکنیم جامعه به دست معلم ساخته می شود. میلیون ها دانش آموزی که زیر دست معلمان هستند مطابق این آموزها بسیاری از مفاهیم را می آموزند.مفاهیمی که اگر برخی هرچند متاثر از ژن و عوامل محیطی باشد،بیش از آن متاثر از سلوک درست آموزشی است.
شجاعت ورزی، نقدپذیری، ایثار، حس نوع دوستی،ارتقای سطح آگاهی های عمومی و کثیری از این مفاهیم تنها در سایه ی آموزش اصولی و شرایط مطلوب برای معلمی، نصیب جامعه می شود. تولیدی معلم خمیده و اندوهگین و دغدغه مند معیشت ابتدایی برای زندگیش، مسلما برای جامعه مبارک نخواهد بود. باید به فریاد آموزش و پرورش رسید.
مردان شجاعی چه در درون حکومت و چه در حوزه ی نهادهای مدنی باید با وجود تمام هزینه های جانبی پیشقراولان آموزش و پرورش نوین باشند.

منبع : کانال تربیت و توسعه
@IranHumanDevelopment

🔻🔻🔻
http://t.me/edalatxah
Forwarded from مدرسه‌ رهایی
🔴 فلاکتِ روان‌پزشکی در ایران

موردِ #هاشم_خواستار و سکوتِ مرگ‌بار اعضای انجمن روانپزشکان ایران

ناصر همتی


”زبان روان‌پزشکیْ تک‌گوییِ «خِرَد» درباره‌ی «دیوانگی» است؛ بنای این زبان بر «سکوت» استوار شده است. من نمی‌خواهم تاریخِ این زبان را بنویسم؛ می‌خواهم آن سکوت را بشکنم“.

[فوکو؛ پیش‌گفتارِ «تاریخ جنون»]


”یک‌بار نگاهی به مردان اصلاح‌نكرده‌ی در حالِ پرسه زدن با لباسهای تکه‌پاره شده و خارج از عرف‌شان انداختم؛ نمی‌توانستم درماندگی‌شان را از یاد ببرم، به خاطر همه‌ی قدرت و غرور مردانه‌ای كه از دست داده بودند. ناامیدی‌شان نسبت به زنان عمیق تر به نظر می‌آمد. بعضی از آن‌ها در حالِ گریستن بودند و در فرهنگ ما این‌طور به نظر می‌آید كه تنها یك اندوهِ بی‌نهایت وحشتناك می‌تواند یك مرد را تا حدِ اشك ریختن كوچك كند...“.

[ژانت فریم / «چهره‌ها در آب»]


📝 چند هفته است که #هاشم_خواستار فعالِ صنفی حقوق معلمان، به‌اجبار در یک بیمارستان روان‌پزشکی بستری شده و اعتراضِ خانواده‌ی او و فعالانِ مدنی به جایی نرسیده است؛ بعید است که بیانیه‌ی امروز «دیدبان حقوقِ بشر» هم تاثیری بر این روندِ غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرعلمی داشته باشد. موضوع این یادداشت و مخاطب آن هم حکومت اسلامی و کارگزاران آن نیست؛ آن‌ها نشان داده‌اند که علاقه‌ای به «دیالوگ» ندارند. مخاطبِ من اعضای «انجمن روان‌پزشکان ایران» هستند (شاید بهتر بود که «انجمن روان‌پزشکانِ ایران» را مخاطب قرار می‌دادم اما این انجمن یک نهادِ صنفی، علمی و غیردولتی است که می‌تواند به راحتی پشتِ اساسنامه‌اش سنگر بگیرد).

📝 روان‌پزشکی و روان‌پزشکان همیشه در مظان اتهام بوده‌اند که نقشِ «پلیسِ اخلاق» را پذیرفته و با کنار رفتنِ ظاهریِ «مذهب» از عرصه‌ی عمومی، وظیفه‌ای را بر عهده گرفته‌اند که پیش‌تر به عهده‌ی کلیسا/مسجد بود. در عصرِ مدرن، آن‌ها نخست «جُرم» را جایگزینِ «گناه» کرده‌ و بعد در یک گذارِ آرام -و ظاهراً موجّه- «اختلال» را به جایِ «جُرم» نشانده‌اند تا با سلاحِ «علم» عُقلای جامعه را از شرّ مجنونین در امان بدارند. در چند دهه‌ی گذشته روان‌پزشکانِ جهان تلاش کرده‌اند که با تلطیفِ وجهه‌ی این دانشِ نوپا (روانپزشکی) و دقت در تعریفِ اختلالات، خود را از زیر سایه‌ی سنگین نقدهای جامعه‌شناختی و فلسفی خارج کنند.

این امید وجود داشت که روان‌پزشکانِ ایرانی هم از این نقدها بهره ببرند و نسبتِ «دانش»ی که عنوان‌اش را یدک می‌کشند، با «قدرت» تبیین کنند.

روان‌پزشکانِ ایران باید پاسخ دهند:

۱) ساختارِ قضاییِ جمهوری اسلامی ایران در «بخش‌های روانپزشکی» چه دیده است که آن‌را برای تحقیرِ #هاشم_خواستار مناسب یافته؟

۲) همکارانی که نگرانِ آثار تحریم‌های آمریکا بر مردم ایران هستند و برای مقابله با آن نامه می‌نویسند، چه‌گونه است که ابزارِ وزارتِ اطلاعاتی شده‌اند که برای شکستنِ یک فعالِ مدنی «تخت روانپزشکی» را بر «میز بازجویی» ترجیح داده است؟


📝 به عنوانِ عضوی از «انجمن روان‌پزشکان ایران» منتظر اعلام موضعِ همکارانی می‌مانم که نگرانِ آسیب به شأنِ درمانگرانه‌شان هستند اما وقتی آشکارا بازیچه‌ی دست قدرت می‌شوند و بدتر از آن، جای «داروغه» و «میرغضب» را می‌گیرند، سکوت می‌کنند و به این خفّت تن می‌دهند.

تاریخ در مورد شما قضاوت خواهد کرد.

ناصر همتی
آبان ماه ۱۳۹۷

🔻🔻🔻

🆔 @edalatxah


https://t.me/joinchat/AAAAAEEP2fJq13D30eYQVA
.
در سال‌های قرن بیستم تا به سال‌های اخیر، جنبش‌ها و انقلاب‌های خشونت‌پرهیز بزرگی در دنیا به وقوع پیوستند که توانستند برای مردم خود سعادت و زندگی مدنی و دموکراتیک را به همراه بیاورند. آموزشکده توانا درباره برخی از آنان مطالعات موردی تهیه کرده‌ است که در زیر برخی از آن‌ها معرفی می‌شوند.
.

بر خلاف تصور غالب، تونس پس از سقوط بن‌علی، گذاری آسوده و راحت به دموکراسی نداشت. تلاش تونس برای رسیدن به ثباتی دموکراتیک هم خواندنی و هم آموختنی‌ست.
https://bit.ly/2Mz3r0V
.
مبارزه علیه یک رژیم خشن نژادپرست در آفریقای جنوبی، و تداوم رویکرد نژادپرستانه شاید بسیاری از فعالان، را به سوی نومیدی می‌کشاند. اما نلسون ماندلا و دزموند توتو از جمله کسانی بودند که از تغییر رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی هیچ‌گاه نومید نشدند و دنیا نیز به یاری آنان آمد.
https://bit.ly/2RK10s4
.
اسپانیای قرن بیستم به معنای واقعی کلمه تاریخی خواندنی دارد. گذار این کشور از فاشیسم به دموکراسی، گذاری نکته‌آموز برای بسیاری از کشورهایی‌ست که فعالانش دغدغه دموکراسی و حقوق‌بشر دارند.
https://bit.ly/2vhaqkq
.
شاید هیچ‌کس فکر نمی‌کرد پس از کودتای خونین ۱۹۷۳ در شیلی، این کشور در دهه‌های بعد به نمونه‌ای جالب‌توجه از دموکراسی و رشد اقتصادی تبدیل شود. اما فعالیت دموکراسی‌خواهان در دهه‌های بعد در درجه نخست نظامیان را ناکام گذاشت و سپس فرایند دموکراتیک را در این کشور تسریع کرد.
https://bit.ly/2OrAOkx
.
میلوسویچ در صربستان یک دیکتاتور معمولی نبود؛ او مستبدی خون‌آشام بود. پایین‌آوردن چنین کسی از قدرت همتی بلند و عزمی ناگسستنی می‌خواست. جوانان جنبش آتپور توانستند میلوسویچ را از قدرت پایین بکشند. چگونه؟ این مطالعه خواندنی را بخوانید
https://bit.ly/2n6Rnpe
.
یک اعتراض دانشجویی نویدبخش سلسله اعتراضات و اعتصاباتی علیه یک حکومت بی‌رحم کمونیستی شد. اعتراضاتی مدنی و خشونت‌پرهیز به رهبری واسلاو هاول که توانست آغازگر فصلی نو در زندگی هم‌میهنانش باشد.
https://bit.ly/2LoXCDA
.
#چکسلواکی #واسلاوهاول #آتپور #صربستان #مدنی #اسپانیا #شیلی #پینوشه #توانا #Tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from مدرسه‌ رهایی
🔸اعتراض جمعی از زندانیان سیاسی به ضرب‌وشتم " نرگس محمدی" در زندان اوین:

▫️جامعه نو: جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در زندان اوین با انتشار نامه‌ای خطاب به مسولان قوه‌قضاییه ضمن محکوم نمودن برخوردهای صورت گرفته با زندانیان سیاسی به ویژه نرگس محمدی در روزهای اخیر، نسبت به تداوم خشونتها نسبت به زندانیان سیاسی هشدار دادند. نرگس محمدی به همراه چندتن از دیگر زندانیان زن زندانی در زندان اوین به مناسبت چهلمین روز جان باختن کشته شدگان اعتراضات آبانماه در چند روز گذشته دست به تحصن زده بودند. در این نامه که به جامعه‌نو رسیده، آمده است:
«در طول پنج‌ماهی که از ریاست «ضیایی» بر زندان اوین می‌گذرد، شاهد ایجاد مشکلات زیادی برای زندانیان‌ سیاسی و بروز برخی تنش‌ها در سطح این زندان بوده‌ایم. آخرین نمونه آن برخورد وحشیانه رییس زندان اوین، با خانم نرگس محمدی و ضرب و شتم ایشان و تبعیدش به زندان زنجان است. پیش از آن نیز مدیریت فعلی این زندان با بی‌اعتنایی به درخواستهای زندانیان سیاسی و عدم پیگیری مطالبات برحق آنها تلاش داشته است که مدیریت مشت آهنین را بر این زندان حاکم نماید. بی‌توجهی به وضعیت بیماری برخی از زندانیان سیاسی و تبعید فرهاد‌میثمی به زندان رجایی‌شهر در پی اعتراض به نحوه اداره زندان، از آن جمله است. ما جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین ضمن محکوم نمودن اعمال خشونت نسبت به زندانیان سیاسی و به ویژه برخورد وحشیانه با خانم نرگس محمدی به مسئولان قوه قضاییه هشدار می‌دهیم که ادامه مدیریت ضیایی بر زندان اوین منجر به بروز تنش‌های بیشتری در این زندان شده و مسئولیت عواقب آن بر عهده آنهاست. »
مجید آذرپی، #محمد_حبیبی ، سهیل عربی، سعید شرفی‌نسب، محمدرضا مرادی، حامد آیینه‌وند، محمدکریمی، محسن حاجی‌محمدی، میثم عباسی، حمید کاشانی، یوسف آریان‌مهر و محمدرضا معمارصادقی این نامه را امضا کرده‌اند.
نرگس محمدی که به ۱۶ سال حبس محکوم شده، به همراه ۷ زندانی دیگر از روز شنبه ۳۰ آذرماه طی نامه‌ای اعلام کرد که در همبستگی با قربانیان آبا‌ن‌ماه ۱۳۹۸ تا چهلم آنان دست به اعتصاب می‌زند. این فعال حقوق بشر که روز چهارشنبه، چهارم دی، از زندان اوین به زندان زنجان منتقل شده، با انتشار نامه‌ای اعلام کرد که هنگام انتقال، رئیس زندان اوین با همراهی افراد دیگر او را مورد ضرب و شتم قرار داده‌ است.
منتشر شده در سايت جامعه نو
🆔 @jameeno
🔻🔻🔻
t.me/edalatxah