آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
***آزادگی***

پشه ای در استکان آمد فرود
تا بنوشد آنچه واپس مانده بود

کودکی -از شیطنت- بازی کنان،
بست با دستش دهان استکان!

پشّه دیگر طعمه اش را لب نزد
جَست تا از دام کودک وارهد.

خشک لب، می گشت، حیران، راه جو
زیر و بالا، بسته هرسو، راه او.

روزنی می جُست در دیوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر.

هرچه بر جهد و تکاپو می فزود
راه بیرون رفتن از چاهش نبود

آنقدَر کوبید بر دیوار سر
تا فروافتاد خونین بال و پر

جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ،
لیک #آزادی گرامی تر، عزیز.

#فریدون_مشیری
از دفتر: " #از_دیار_آشتی "

#آزادگی
شاید کم‌تر شاعری در ایران معاصر این اقبال را یافته باشد تا در میان توده‌ی مردم شعرهایش چنین رواج یافته باشد که شعرهای فریدون مشیری. شعر معروف «بی‌ تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم» یکی از اشعاری است که بسیاری از مردم آن را شنیده‌اند و از آن خاطره دارند.
شعر «گرگ» یکی دیگر از این شعر ها است.

#فریدون_مشیری، جمعه سوم آبان‌ماه ۱۳۷۹ در سن ۷۴ سالگی در تهران درگذشت.

شعر گرگ:

گفت دانایى که گرگى خیره‌سر
هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست

اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ ِ خویش

اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر

هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته‌رفته مى‌شود انسان پاک

هرکه با گرگش مدارا مى‌کند
خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند

هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مى‌نماید، گرگ هست

در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیرى گر که باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر

این‌که مردم یکدگر را مى‌درند
گرگ‌هاشان رهنما و رهبرند

اینک‌ه انسان هست این‌سان دردمند
گرگ‌ها فرمان‌روایى مى‌کنند

این ستمکاران که با هم همرهند
گرگ‌هاشان آشنایان همند

گرگ‌ها همراه و انسان‌ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب!

https://telegram.me/Tavaana_TavaanaTech

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
زادروز فریدون مشیری، شاعر دلاویز ترین شعر جهان

شاعری که در میان مردم عادی کوچه و بازار شعرهایش دهان به دهان گشت. بسیاری یاد عاشقی‌های بر بادرفته را با خواندن «بی تو مهتاب شبی باز از آن گوچه گذشتم» در دل زنده نگاه داشتند. شاعری که در میان مردم قدر دید و بر صدر نشست. فریدون مشیری در سی‌ام شهریورماه ۱۳۰۵ در شهر تهران دیده به جهان گشود.

پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ شمسی در همدان متولد شد و در جوانی به تهران آمد و در وزارت پست مشغول به خدمت شد. پدرش نیز از علاقه‌مندان شعر و شاعری بود به طوری که خواندن اشعار حافظ و فردوسی و سعدی همیشه در خانه‌شان در جریان بود.

اولین شعر مشیری که در پانزده سالگی سروده است شعری است که تحت تاثیر شاه‌نامه‌خوانی‌های پدر سروده است:

چرا كشور ما شده زيردست
چرا رشته ملک از هم گسست
چرا هر كه آيد ز بيگانگان
پی قتل ايران ببندد ميان
چرا جان ايرانيان شد عزيز
چرا بر ندارد كسي تيغ تيز
برانيد دشمن ز ايران زمين
كه دنيا بود حلقه، ايران نگين
چو از خاتمی اين نگين كم شود
همه ديده‌ها پر ز شبنم شود

اولین مجموعه‌ی شعر فریدون مشیری «تشنه‌ی طوفان» نام داشت که محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. و در سال ۱۳۳۴ منتشر شد. فریدون مشیری در مورد این مجموعه شعر چنین می‌گوید: «چهارپاره‌هايی بود كه گاهی سه مصرع مساوی با يک قطعه كوتاه داشت، و هم‌وزن داشت، هم قافيه و هم معنا.

آن زمان چندين نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سايه)، سياوش كسرایی، اخوان ثالث و محمد زهری بودند كه به همين سبک شعر می‌گفتند و همه از شاعران نامدار شدند، زيرا به شعر گذشته ما بی‌اعتنا نبودند. اخوان‌ثالث، نادرپور و من به شعر قديم احاطه كامل داشتيم، يعنی آثار سعدی، حافظ، رودكی، فردوسی و ... را خوانده بوديم، در مورد آن‌ها بحث می‌كرديم و بر آن تكيه می‌كرديم.» فریدون مشیری علاوه بر شعر شیفته‌ی موسیقی نیز بود. او بین سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در شورای موسیقی و شعر رادیو به کار مشغول بود و به هم‌راه هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی در پیوند شعر و موسیقی و هر چه پربار ساختن برنامه‌ی «گل‌های تازه» رادیو و تلویزیون نقش به سزایی داشت.

کارهای مشترک فریدون مشیری و محمدرضا شجریان در خاطره‌ی جمعی مردم ایران ثبت شده است. «فریاد» یکی از این‌ کارهای زیبا و ماندنی با صدای محمدرضا شجریان است. علی دهباشی می‌گوید بیش از ۲۷ ترانه بر روی اشعار فریدون مشیری ساخته و یا اجرا شده است.
.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/6QGqGW

#فریدون_مشیری

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز فریدون مشیری، شاعر دلاویز ترین شعر جهان

شاعری که در میان مردم عادی کوچه و بازار شعرهایش دهان به دهان گشت. بسیاری یاد عاشقی‌های بر بادرفته را با خواندن «بی تو مهتاب شبی باز از آن گوچه گذشتم» در دل زنده نگاه داشتند. شاعری که در میان مردم قدر دید و بر صدر نشست. فریدون مشیری در سی‌ام شهریورماه ۱۳۰۵ در شهر تهران دیده به جهان گشود.

پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ شمسی در همدان متولد شد و در جوانی به تهران آمد و در وزارت پست مشغول به خدمت شد. پدرش نیز از علاقه‌مندان شعر و شاعری بود به طوری که خواندن اشعار حافظ و فردوسی و سعدی همیشه در خانه‌شان در جریان بود.

اولین شعر مشیری که در پانزده سالگی سروده است شعری است که تحت تاثیر شاه‌نامه‌خوانی‌های پدر سروده است:

چرا كشور ما شده زيردست
چرا رشته ملک از هم گسست
چرا هر كه آيد ز بيگانگان
پی قتل ايران ببندد ميان
چرا جان ايرانيان شد عزيز
چرا بر ندارد كسي تيغ تيز
برانيد دشمن ز ايران زمين
كه دنيا بود حلقه، ايران نگين
چو از خاتمی اين نگين كم شود
همه ديده‌ها پر ز شبنم شود

اولین مجموعه‌ی شعر فریدون مشیری «تشنه‌ی طوفان» نام داشت که محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. و در سال ۱۳۳۴ منتشر شد. فریدون مشیری در مورد این مجموعه شعر چنین می‌گوید: «چهارپاره‌هايی بود كه گاهی سه مصرع مساوی با يک قطعه كوتاه داشت، و هم‌وزن داشت، هم قافيه و هم معنا.

آن زمان چندين نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سايه)، سياوش كسرایی، اخوان ثالث و محمد زهری بودند كه به همين سبک شعر می‌گفتند و همه از شاعران نامدار شدند، زيرا به شعر گذشته ما بی‌اعتنا نبودند. اخوان‌ثالث، نادرپور و من به شعر قديم احاطه كامل داشتيم، يعنی آثار سعدی، حافظ، رودكی، فردوسی و ... را خوانده بوديم، در مورد آن‌ها بحث می‌كرديم و بر آن تكيه می‌كرديم.» فریدون مشیری علاوه بر شعر شیفته‌ی موسیقی نیز بود. او بین سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در شورای موسیقی و شعر رادیو به کار مشغول بود و به هم‌راه هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی در پیوند شعر و موسیقی و هر چه پربار ساختن برنامه‌ی «گل‌های تازه» رادیو و تلویزیون نقش به سزایی داشت.

کارهای مشترک فریدون مشیری و محمدرضا شجریان در خاطره‌ی جمعی مردم ایران ثبت شده است. «فریاد» یکی از این‌ کارهای زیبا و ماندنی با صدای محمدرضا شجریان است. علی دهباشی می‌گوید بیش از ۲۷ ترانه بر روی اشعار فریدون مشیری ساخته و یا اجرا شده است.
.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/6QGqGW

#فریدون_مشیری

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز فریدون مشیری، شاعر دلاویز ترین شعر جهان

شاعری که در میان مردم عادی کوچه و بازار شعرهایش دهان به دهان گشت. بسیاری یاد عاشقی‌های بر بادرفته را با خواندن «بی تو مهتاب شبی باز از آن گوچه گذشتم» در دل زنده نگاه داشتند. شاعری که در میان مردم قدر دید و بر صدر نشست. فریدون مشیری در سی‌ام شهریورماه ۱۳۰۵ در شهر تهران دیده به جهان گشود.

پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ شمسی در همدان متولد شد و در جوانی به تهران آمد و در وزارت پست مشغول به خدمت شد. پدرش نیز از علاقه‌مندان شعر و شاعری بود به طوری که خواندن اشعار حافظ و فردوسی و سعدی همیشه در خانه‌شان در جریان بود.

اولین شعر مشیری که در پانزده سالگی سروده است شعری است که تحت تاثیر شاه‌نامه‌خوانی‌های پدر سروده است:

چرا كشور ما شده زيردست
چرا رشته ملک از هم گسست
چرا هر كه آيد ز بيگانگان
پی قتل ايران ببندد ميان
چرا جان ايرانيان شد عزيز
چرا بر ندارد كسي تيغ تيز
برانيد دشمن ز ايران زمين
كه دنيا بود حلقه، ايران نگين
چو از خاتمی اين نگين كم شود
همه ديده‌ها پر ز شبنم شود

اولین مجموعه‌ی شعر فریدون مشیری «تشنه‌ی طوفان» نام داشت که محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. و در سال ۱۳۳۴ منتشر شد. فریدون مشیری در مورد این مجموعه شعر چنین می‌گوید: «چهارپاره‌هايی بود كه گاهی سه مصرع مساوی با يک قطعه كوتاه داشت، و هم‌وزن داشت، هم قافيه و هم معنا.

آن زمان چندين نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سايه)، سياوش كسرایی، اخوان ثالث و محمد زهری بودند كه به همين سبک شعر می‌گفتند و همه از شاعران نامدار شدند، زيرا به شعر گذشته ما بی‌اعتنا نبودند. اخوان‌ثالث، نادرپور و من به شعر قديم احاطه كامل داشتيم، يعنی آثار سعدی، حافظ، رودكی، فردوسی و ... را خوانده بوديم، در مورد آن‌ها بحث می‌كرديم و بر آن تكيه می‌كرديم.» فریدون مشیری علاوه بر شعر شیفته‌ی موسیقی نیز بود. او بین سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در شورای موسیقی و شعر رادیو به کار مشغول بود و به هم‌راه هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی در پیوند شعر و موسیقی و هر چه پربار ساختن برنامه‌ی «گل‌های تازه» رادیو و تلویزیون نقش به سزایی داشت.

کارهای مشترک فریدون مشیری و محمدرضا شجریان در خاطره‌ی جمعی مردم ایران ثبت شده است. «فریاد» یکی از این‌ کارهای زیبا و ماندنی با صدای محمدرضا شجریان است. علی دهباشی می‌گوید بیش از ۲۷ ترانه بر روی اشعار فریدون مشیری ساخته و یا اجرا شده است.
.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/6QGqGW

#فریدون_مشیری

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عزیز قاسم‌زاده در تجمع اعتراضی فرهنگیان شاغل و بازنشسته در شهر لاهیجان، از هنر آوازخوانی خود در بیان درد و مطالبه‌گری استفاده می‌کند.

فریاد

شعر از: #فریدون_مشیری

مشت می‌کوبم بر در
پنجه می‌سایم بر پنجره‌ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمدم از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می‌گردم
لب بامی
سر کوهی
دل صحرایی

که در آنجا نفسی تازه کنم


می‌خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفته چند چه کسی می‌آید
با من فریاد کند؟!!

#اعتراضات_سراسری_معلمان
#عزیز_قاسم_زاده
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

این اثر زیبا را ببینید و بشنوید...

🎵”خون از رخم بشوی”
#همایون_شجریان
آرش گوران
#فریدون_مشیری


دستِ مرا بگیر، که آب از سرم گذشت
خون از رُخم بشوی، که تیر از پَرم گذشت
‌‌
سر بر کشیدم از دلِ این دود، شعله‌وار
تا این شب از برابرِ چشمِ ترم گذشت.

شوقِ رهایی‌ام درِ زندانِ غم شکست
بوی خوشِ سپیده‌دم از سنگرم گذشت

با همرهان بگوی: "سراغ وطن گرفت
هر جا که ذره ذره‌ی خاکسترم گذشت"

خورشیدها شکفت زِ هر قطره خون من
هر جا که پاره‌های دل‌ِ پرپرم گذشت

در پرده‌های دیده‌ی من، باغ گل دمید
نامِ وطن چو بر ورقِ دفترم گذشت

دستِ مرا بگیر، که آب از سرم گذشت
خون از رُخم بشوی، که تیر از پَرم گذشت

#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech