آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
مهدی اخوان‌ثالث متولد ۲۷ اسفندماه ۱۳۰۷ در شهر مشهد است.
نام پدرش علی و نام مادرش مریم بود. پدر مهدی از مردم یزد بود که در جوانی به مشهد مهاجرت کرده و در این شهر سکنا گزیده بود. کار پدر مهدی تهیه‌ی داروهای گیاهی و در حوزه‌ی طب سنتی بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در دبستان‌ها و دبیرستان‌های مشهد سپری کرد و از هنرستان صنعتی همین شهر و در رشته‌ی آهن‌گری فارغ‌التحصیل شد و پس از دو سال در سال ۱۳۲۷ شمسی وارد تهران شد و وارد وزارت فرهنگ در آمد. می‌گویند او ذوق #شاعرانه را از مادر خود به ارث برده است. او در نوجوانی به #شاعری روی آورد و به شکل شاعران قدیم شعر سرود. او در سال ۱۳۲۹ با دخترعموی خود ازدواج کرد. اخوان چند بار در زمان پهلوی به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان و در سال ۱۳۲۶ به کار در رادیو مشغول شد و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد. اخوان در سال ۱۳۵۳ از خوزستان به تهران بازگشت و این بار در رادیو و تلویزیون ملی ایران به کار مشغول شد. اخوان در سال ۱۳۵۶ در دانش‌گاه‌های تهران، ملی و تربیت معلم به تدریس #شعر سامانی و معاصر مشغول شد و در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد. هر چند اخوان زندگانی درویش‌مسلکانه‌ای داشت اما نداشتن شغل و محرومیت او از مشاغل دولتی باعث شد که او در #فقر و تنگ‌دستی ِ بیش‌تری زندگی سپری کند.
برای آشنایی بیش‌تر با #مهدی_اخوان‌ثالث:
مهدی اخوان ثالث،«امید» ِ نااُمید
https://goo.gl/SGY4Er

شعر زیبای «چاووشی» را با صدا و تصویر شاعر می‌بینیم و می‌شنویم.

من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی كه می‌بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر كجا آیا همین رنگ است؟
تو دانی كاین سفر هرگز به سوی آسمان‌ها نیست
سوی بهرام، این جاوید خون‌آشام
سوی ناهید، این بدبیوه گرگ قحبه‌ی بی‌غم
كی می‌زد جام شومش را به جام حافظ و خیام
و می‌رقصید دست‌افشان و پاكوبان بسان دختر كولی
و اكنون می‌زند با ساغر مک نیس یا نیما
و فردا نیز خواهد زد به جام هر كه بعد از ما
سوی اینها و آن‌ها نیست
به سوی پهن‌دشت بی‌خداوندی‌ست
كه با هر جنبش نبضم
هزاران اخترش پژمرده و پر پر به خاک افتند
بهل كاین آسمان پاک
چراگاه كسانی چون مسیح و دیگران باشد
كه زشتانی چو من هرگز ندانند و ندانستند كآن خوبان
پدرشان كیست؟
و یا سود و ثمرشان چیست؟
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بگذاریم
......

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#نوروز در سایر کشورها (۷)
نوروز در #ترکمستان

«قاینادارلار سمنی
توربا دورتدوم تمنی
بیلدیم آیرالیق اکن
همه درددن یامانی»

ـ سمنو را می‌‌جوشانند. سوزن (جوال‌دوز) را در توبره فرو کردم؛ فهمیدم جدایی است که از همه‌ی دردها بدتر است.

یکی از رسم‌های مردم ترکمنستان که ریشه‌‌ای #فلکلوریک و #شاعرانه دارد، «مونجوق آتدی» نام دارد. #دختران جوان معمولا شب‌هنگام جمع می‌شوند و در ظرفی منجق‌های خود را یک به یک می‌اندازند. دختری که ظرف منجق را در دست دارد، ظرف را بالای سر دخترها برده و منجق‌ها را با هم مخلوط می‌کند و شعر می‌خواند. آن‌گاه یکی از منجق‌ها را از ظرف بیرون می‌آورد، منجق به هر دختری تعلق داشته باشد، معنی آن بیت شعری که گفته شده را در ارتباط با آن دختر قلمداد می‌کنند به شکلی که این‌گونه تداعی می‌شود که آن بیت در واقع ندای درونی آن دختر است: نوروز گلدی بو گیجه / قیزلار آتارلار بیجه /کیمینگ بیجه‌سی چیقسا / بیریگر سن «نوروز کؤجه»: امشب نوروز فرا رسید. دخترها طالع‌آزمایی می‌کنند.

طالع هر کسی درآید، نصیبش یک ملاقه «کاشه نوروزی» یا این شعر: قاینادارلار سمنی / توربا دورتدوم تمنی /بیلدیم آیرالیق اکن / همه درددن یامانی: سمنو را می‌‌جوشانند. سوزن (جوال‌دوز) را در توبره فرو کردم؛ فهمیدم جدایی است که از همه‌ی دردها بدتر است.
نوروز برای کشاورزان ترکمنستان ارزش ویژه‌ای دارد چرا که آغاز این فصل، آغاز بردمیدن طبیعت است و آذوقه‌ها بیش‌تر می‌شود. به همین دلیل کشاورزان دامنه‌های کوه «کویت داغ» و هم‌چنین کناره‌های آمودریا این مراسم را با عظمت و شکوه خاصی برگزار می‌کنند. تهیه سمنو در مردم ترکمنستان نیز از رسم‌های نوروزی این مردمان است که به روش مخصوصی پخته می‌شود. خوشه‌ی گندم را خرد کرده و روی آن آب و آرد می‌ریزند و دیگ را می‌جوشانند و از شب تا صبج در دیگ بسته می‌ماند.

برپایی آلاچیق‌های ترکمنی، نمایش‌گاه صنایه دستی و برگزاری مسابقه‌های مختلف، سوارکاری و پخت انواع غذاهای ترکمنی، بازی‌های بومی و رقص و آواز از رسومات برگزاری ِ جشن نوروز در ترکمنستان است. غذاهای مختلفی در این روزها پخته می‌شوند از حمله «نوروز کچه»، «نوروز بامه»، «پخت سمنو» و .. که پس از آماده‌شدن در میان مردم توزیع می‌شود. دید و بازدید مردم و به ویژه به دیدار بزرگان خانواده و فامیل رفتن از آداب و رسوم ترکنمن‌ها است. ترکمن‌ها تلاش می‌کنند که جشن‌های عروسی خود را در ایام نوروز بر پا دارند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/7G39jy

@Tavaana_TavaanaTech
به مناسبت تولد آنجلو پولوس ، #شاعرسینما

«در زمانه غمناکی به‌سر می‌بریم که چندان مجال امیدواری به آدم نمی‌دهد. معلوم است که حیرانم و گاهی فکر می‌کنم به سال‌های سپری شده، هنگامی که به تغییر باور داشتیم. آن وقت‌ها آسمان در دسترس بود، اما دستمان نرسید ستاره‌ها را بچینیم و بخت از کف‌مان رفت. البته این حرف‌ها به این معنی نیست که خود را در نومیدی غوطه‌ور کنیم. باید با دید انتقادی به وضع حاضر نگاه کنیم. شاید نسل آتی هشیار‌تر باشد و دنیای بهتری بسازد. ما رؤیا‌هایمان را نباید از دست بدهیم. هرگز! مارچلو ماسترویانی در فیلم «گام معلق لک لک» می‌گوید که فرقی نمی‌کند با کدام کلید در را بگشاییم، همیشه امکان یک رؤیای مشترک هست.»

در فارسی به او #آنجلوپولوس نیز می‌گویند و بیش‌تر به این نام شهرت دارد هر چند که نام او «تئودوروس انگلوپولُس» است. به او به خاطر خلق تصاویر #شاعرانه، #شاعر تصویر و یا شاعر #سینما نیز نام برده می‌شود.انگلوپولُس در سینمایش سرنوشت تراژیک آدم را به تصویر می‌کشد. او در فیلم‌هایش سرنوشت #انسان را در نسبت با #جنگ و #تبعید و #فقر و آوارگی و #تنهایی روایت می‌کند. بسیاری از این فیلم‌ها روایت‌ تجربه‌های شخصی این کارگردان مشهور یونانی است.

یکی از فیلم‌های معروف انگلوپولُس، «گام معلق لک‌لک» نام دارد. این فیلم داستان شهری مرزی در یونان است که جمع کثیری از پناهندگان سیاسی در آن پراکنده‌اند و سرگردان. این #پناهندگان با فقر شدید و با حداقل امکانات و در هوایی نامناسب منتظر اجازه‌ی عبور هستند. یک خبرنگار در این شهر با پیرمردی مواجه می‌شود که شباهتی زیاد با نویسنده‌ای دارد که چند سال پیش به شکل مرموزی ناپدید شده است. در این فیلم #انگلوپولُس بر مفهوم مرز و همین‌طور نژاد و مرگ تاکید می‌کند و آن را به نقد می‌کشد. در این فیلم مفهوم مرز نیز به نقد گرفته می‌شود. «مرز در فیلم ایهامی است میان دو کشور و هم‌چنین میان مرگ و زندگی. جایی که هر دو این‌ها عجیب به یک‌دیگر نزدیکند اما تلاشی مرموز سعی دارد این دو را از یک‌دیگر جدا کند. مرز چیست؟ چرا به وجود آمده؟ چه می‌کند؟ مرد نظامی ( سروان) می‌گوید:

«موقعیت مرزها را می‌دانید. خاک یونان کنار این خط تمام می‌شود. یک قدم دیگر بردارم جای دیگرم یا مرده‌ام.» کارگردان می‌گوید :«مرز جان آدم‌ها را می‌گیرد.» مرز به زندگی انسان گره خورده است. محصولی انسانی که علیه او و هستی او به پا خاسته است.» «گام معلق لک‌لک‌ها» محصول سال ۱۹۹۱ است. این فیلم به‌عنوان یکی از مطرح‌ترین آثار سینمای اروپا در دهه نود میلادی، شناخته می‌شود که موجب شهرت بیش‌تر اگلوپولس شد.

«نگاه خیره‌ی اولیس» در انتقاد به جنگ و حاکمیت #ایدئولوژیک و تاثیر آن در نابودی هویت‌های انسانی است. فیلم داستان کارگردانی را روایت می‌کند که پس از ۳۵ سال به زادگاهش باز گشته تا شاهد اکران فیلم‌اش باشد. اما در همان شب اکران به دنبال یافتن سه حلقه فیلمی که توسط دو برادر به نام‌های میلتوس و یاماناکیس در سال ۱۹۰۵ گرفته شده و اولین فیلم‌های بالکان است؛ زادگاهش را ترک می‌کند . سراسر داستان در جستجوی او برای یافتن این سه حلقه فیلم که تصاویری از آدم‌های معمولی فارغ از نژاد، سیاست، دوستی ودشمنی است؛ می‌گذرد. برادران یاماناکیس نمادی از #صلح و #دوستی ساخته‌اند. آن‌ها هر چه در آن ابهام وتضاد بود و هر چه در این جهان بر سر آن کشمکش بود را ثبت کرده‌اند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/3hGkqc


@Tavaana_TavaanaTech