حسین سرشار، قتل توسط حکومت یا فراموشی
دو روایت درمورد مرگ حسین سرشار وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند و... سرانجام در جریان گمگشتگیها، پیکر در هم شکستهاش را از زیر اتومبیلی بیرون کشیدند. روایت دوم، مرگ را به جریان قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند. در ۲۲ خرداد سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. در آغاز، #آواز را در هنرستان عالی #موسیقی آموخت.
ایتالیا:
سپس برای پرورش صدا و افزودن بر دانستههایش رهسپار ایتالیا شد و در کنسرواتوار معروف "سانتا چچیلیا" به ادامه فراگیری پرداخت. همزمان با تحصیل، برای تامین هزینههای آن به "دوبلاژ" فیلم روی آورد که در آن سالها، در ایتالیا رونق یافته بود. «مرتضی حنانه» آهنگساز معروف، که او نیز در ایتالیا به ادامه تحصیل مشغول بود، استودیویی برای #دوبله فیلمهای ایتالیایی، به فارسی، بنیاد کرده بود، پس صدای #سرشار به کارش آمد. نتیجه همکاری این دو- و چند ایرانی دیگر- رنگ و بوی تازهای بود که از طریق #دوبلاژ به فیلمهای ایتالیایی تزریق میشد و بازار آنها را در ایران گرم میساخت. میگویند نیمی از توفیق آن فیلمها در ایران، مدیون صدای گرم سرشار بوده است. با این همه، دشواریهای مالی، پس از دو سه سال پایداری، میتوانست کوششهایش را بیثمر بگذارد. ولی شانس تازهای این خطر را از میان برداشت. سرشار از یک کنکور بینالمللی آواز در "ونیز"،پیروز بیرون آمد و توانست با استفاده از جایزه این پیروزی که یک بورس تحصیلی یک ساله بود به مطالعات خود ادامه داده و کار تحصیل را در سال ۱۳۴۱ به پایان برساند.
و در ژوئن ۱۹۶۲ موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته #اپرا شد. در کنکور بینالمللی اپرای لافنی چه در ونیز شرکت نمود و یکی از هفت برندهٔ جایزه آواز آن مسابقه شد. در نهایت از طرف همان اپرا بهعنوان سولیست در کنسرتی با ارکستر میلان شرکت نمود. حیطه صدای وی باریتون دراماتیک بوده و در اپراهای بسیاری ایفای نقش نموده است.
دو سه سالی را پس از پایان تحصیل، به کار در اپراهای رم، ونیز، ناپل و میلان پرداخت.از جمله در شهر رم نقش اول اپرای کویرینو برداشتی از «آن که گفت آری آن که گفت نه» اثر برشت، را بازی کرد.
حواشی و شایعات پیرامون مرگ:
دو روایت درمورد مرگش وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند و... سرانجام در جریان گمگشتگیها، پیکر در هم شکستهاش را از زیر اتومبیلی بیرون کشیدند. روایت دوم، مرگ را به جریان قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفته است: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و این طور شد. توی اهواز توی بیمارستان روانی نگه اش داشتند و بعد برش گرداندند این جا و یک مراقب برایش گذاشتند، او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین. هیچ بزرگداشتی برایش نگرفتند.» علی رضا نوری زاده در کتاب سونای زعفرانیه او را از قربانیان #قتلهای_زنجیرهای ایران میخواند . منابع جمهوری اسلامی ایران میگویند «وی در اواخر عمر وضع مالی بدی داشت و دچار #افسردگی روحی شده بود. وی دچار بیماری #آلزایمر شد و پس از خروج از منزل دیگر باز نگشت. خانواده وی برای پیدا شدن او به روزنامهها آگهی دادند ولی سرانجام پس از مرگ وی در یک مرکز درمانی #روانپزشکی در آبادان، هویت وی شناسایی شد.
منبع:فیسبوک اسرافیل یعقوبی
#حسین_سرشار بازی درخشانی در فیلم های اجاره نشین ها،جعفرخان ازسفر برگشته، هامون و ای ایران داشت
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Y9l1Ci
@Tavaana_TavaanaTech
دو روایت درمورد مرگ حسین سرشار وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند و... سرانجام در جریان گمگشتگیها، پیکر در هم شکستهاش را از زیر اتومبیلی بیرون کشیدند. روایت دوم، مرگ را به جریان قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند. در ۲۲ خرداد سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. در آغاز، #آواز را در هنرستان عالی #موسیقی آموخت.
ایتالیا:
سپس برای پرورش صدا و افزودن بر دانستههایش رهسپار ایتالیا شد و در کنسرواتوار معروف "سانتا چچیلیا" به ادامه فراگیری پرداخت. همزمان با تحصیل، برای تامین هزینههای آن به "دوبلاژ" فیلم روی آورد که در آن سالها، در ایتالیا رونق یافته بود. «مرتضی حنانه» آهنگساز معروف، که او نیز در ایتالیا به ادامه تحصیل مشغول بود، استودیویی برای #دوبله فیلمهای ایتالیایی، به فارسی، بنیاد کرده بود، پس صدای #سرشار به کارش آمد. نتیجه همکاری این دو- و چند ایرانی دیگر- رنگ و بوی تازهای بود که از طریق #دوبلاژ به فیلمهای ایتالیایی تزریق میشد و بازار آنها را در ایران گرم میساخت. میگویند نیمی از توفیق آن فیلمها در ایران، مدیون صدای گرم سرشار بوده است. با این همه، دشواریهای مالی، پس از دو سه سال پایداری، میتوانست کوششهایش را بیثمر بگذارد. ولی شانس تازهای این خطر را از میان برداشت. سرشار از یک کنکور بینالمللی آواز در "ونیز"،پیروز بیرون آمد و توانست با استفاده از جایزه این پیروزی که یک بورس تحصیلی یک ساله بود به مطالعات خود ادامه داده و کار تحصیل را در سال ۱۳۴۱ به پایان برساند.
و در ژوئن ۱۹۶۲ موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته #اپرا شد. در کنکور بینالمللی اپرای لافنی چه در ونیز شرکت نمود و یکی از هفت برندهٔ جایزه آواز آن مسابقه شد. در نهایت از طرف همان اپرا بهعنوان سولیست در کنسرتی با ارکستر میلان شرکت نمود. حیطه صدای وی باریتون دراماتیک بوده و در اپراهای بسیاری ایفای نقش نموده است.
دو سه سالی را پس از پایان تحصیل، به کار در اپراهای رم، ونیز، ناپل و میلان پرداخت.از جمله در شهر رم نقش اول اپرای کویرینو برداشتی از «آن که گفت آری آن که گفت نه» اثر برشت، را بازی کرد.
حواشی و شایعات پیرامون مرگ:
دو روایت درمورد مرگش وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند و... سرانجام در جریان گمگشتگیها، پیکر در هم شکستهاش را از زیر اتومبیلی بیرون کشیدند. روایت دوم، مرگ را به جریان قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفته است: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و این طور شد. توی اهواز توی بیمارستان روانی نگه اش داشتند و بعد برش گرداندند این جا و یک مراقب برایش گذاشتند، او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین. هیچ بزرگداشتی برایش نگرفتند.» علی رضا نوری زاده در کتاب سونای زعفرانیه او را از قربانیان #قتلهای_زنجیرهای ایران میخواند . منابع جمهوری اسلامی ایران میگویند «وی در اواخر عمر وضع مالی بدی داشت و دچار #افسردگی روحی شده بود. وی دچار بیماری #آلزایمر شد و پس از خروج از منزل دیگر باز نگشت. خانواده وی برای پیدا شدن او به روزنامهها آگهی دادند ولی سرانجام پس از مرگ وی در یک مرکز درمانی #روانپزشکی در آبادان، هویت وی شناسایی شد.
منبع:فیسبوک اسرافیل یعقوبی
#حسین_سرشار بازی درخشانی در فیلم های اجاره نشین ها،جعفرخان ازسفر برگشته، هامون و ای ایران داشت
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Y9l1Ci
@Tavaana_TavaanaTech
مطالب ارسالی همراهان توانا درباره موضوع آتنا اصلانی:
۱۴. عماد از همراهان توانا چنین نوشته است:
"همان روزی که #فروید در مدرسه ها برای دانش آموزان، انسانی فاسد و بی بندوبار معرفی شد همان روزی که گفتیم #اسلام جواب تمام سوالات را دارد همان روزی که عقل کل خود را دانستیم، باید منتظر چنین روزهایی می بودیم باید منتظر جسدهای مثله شده در بشکه ها در کنار پارکینگ ها می بودیم باید زودتر لباس های سیاه مان را میپوشیدیم و برای تمام کودکانی که جسد هایشان پیدا نشد برای تمام زن هایی که صدای شیون هایشان هنگام تجاوز شنیده نشد و برای تمام پسر یا دختربچه هایی که یک خاطره از کودکی شان همیشه همراهشان هست و #نفرت ، #عصبانیت و پرخاش خاصی از مردان و از بزرگترهایی که تشویق شان به سکوت میکنند دارند و مثل صلیبی تا آخر عمر بر دوش دارند سوگواری می کردیم . وقتی #روانشناسی ، #روانپزشکی #جامعه_شناسی ، وقتی علم را در مقابل توهمات و ایدئولوژِی های پوسیده قربانی کردیم و بیماری را گناه نامیدیم آن روز باید #روحانیت لباس سیاه می پوشید نه اینکه امروز وقیحانه طلبکار هم باشد و مترسک جالیز ایدئولوژی شان بر سر زن تتو شده بر دستش روسری بکشد.
پ ن1: یک کلام در جواب متوهمانی که می گویند این نتیجه #بی_حجابی است : دوست عزیز قاتل یک زن و دو فرزند داشته است، پس برای ارضای خودش نیازی به #تجاوز نبوده جز اینکه بیماری حادی داشته است که جامعه چشمانش را به درمان او و دیگرانی شبیه او بسته بوده است!
پ ن2:دوستان عزیز حتی اگر احساس میکنید مشکلی ندارید ،دو سه سالی یکبار خودمان را به روانشناس نشان دهیم."
@Tavaana_TavaanaTech
۱۴. عماد از همراهان توانا چنین نوشته است:
"همان روزی که #فروید در مدرسه ها برای دانش آموزان، انسانی فاسد و بی بندوبار معرفی شد همان روزی که گفتیم #اسلام جواب تمام سوالات را دارد همان روزی که عقل کل خود را دانستیم، باید منتظر چنین روزهایی می بودیم باید منتظر جسدهای مثله شده در بشکه ها در کنار پارکینگ ها می بودیم باید زودتر لباس های سیاه مان را میپوشیدیم و برای تمام کودکانی که جسد هایشان پیدا نشد برای تمام زن هایی که صدای شیون هایشان هنگام تجاوز شنیده نشد و برای تمام پسر یا دختربچه هایی که یک خاطره از کودکی شان همیشه همراهشان هست و #نفرت ، #عصبانیت و پرخاش خاصی از مردان و از بزرگترهایی که تشویق شان به سکوت میکنند دارند و مثل صلیبی تا آخر عمر بر دوش دارند سوگواری می کردیم . وقتی #روانشناسی ، #روانپزشکی #جامعه_شناسی ، وقتی علم را در مقابل توهمات و ایدئولوژِی های پوسیده قربانی کردیم و بیماری را گناه نامیدیم آن روز باید #روحانیت لباس سیاه می پوشید نه اینکه امروز وقیحانه طلبکار هم باشد و مترسک جالیز ایدئولوژی شان بر سر زن تتو شده بر دستش روسری بکشد.
پ ن1: یک کلام در جواب متوهمانی که می گویند این نتیجه #بی_حجابی است : دوست عزیز قاتل یک زن و دو فرزند داشته است، پس برای ارضای خودش نیازی به #تجاوز نبوده جز اینکه بیماری حادی داشته است که جامعه چشمانش را به درمان او و دیگرانی شبیه او بسته بوده است!
پ ن2:دوستان عزیز حتی اگر احساس میکنید مشکلی ندارید ،دو سه سالی یکبار خودمان را به روانشناس نشان دهیم."
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر امیرحسین مدبرنیا در صفحه اینستاگرام خود توضیحات مهمی درباره موضوع خودکشی زندانیان پس از آزادی منتشر کرده است. او تاکید کرده است که برخی از اطلاعات نادرست میتواند منجر به گمراهی مردم و عادیسازی جنایت شود.
مطلب دکتر مدبرنیا را عیناً در اسلایدهای این پست ببینید.
- باید در مجامع بینالمللی نسبت به شکنجه روحی، روانی و جسمی زندانیان در ایران صحبت کرد و حکومت جمهوری اسلامی را در خصوص این موضوع تحت فشار گذاشت.
نباید اجازه دهیم بازجویان هر بلایی بر سر جوانانمان بیاورند.
amirhosseinmodabbernia
#انقلاب۱۴۰۱ #زن_زندگی_آزادی #بازداشت
#روانشناسی #روان #روانپزشکی #شکنجه
#زندانیان_سیاسی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مطلب دکتر مدبرنیا را عیناً در اسلایدهای این پست ببینید.
- باید در مجامع بینالمللی نسبت به شکنجه روحی، روانی و جسمی زندانیان در ایران صحبت کرد و حکومت جمهوری اسلامی را در خصوص این موضوع تحت فشار گذاشت.
نباید اجازه دهیم بازجویان هر بلایی بر سر جوانانمان بیاورند.
amirhosseinmodabbernia
#انقلاب۱۴۰۱ #زن_زندگی_آزادی #بازداشت
#روانشناسی #روان #روانپزشکی #شکنجه
#زندانیان_سیاسی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech