«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.» شبی را به یاد آوردم که غفار در جلسه مشورتی کانون نویسندگان گزارش داد که او را در یکی از هتلهای تهران تحت فشار قرار دادهاند و تهدید به مرگ کردهاند.»
روایت بالا از «فرج سرکوهی» ست؛ روزنامهنگار و منتقد مشهور ایرانی که بخشی از زندگیاش در کشاکش با نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی گذشته است. غفار مورد اشاره او «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپگرا و تلخکام ایرانی که زندگیاش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپگرای ایرانی.
غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد. فقر غفار را وا میدارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم میگیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.
در محیط انگلیسیمآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی میکند. پیشرفتاش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق میشود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیلاش به پایان میرسد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران میشود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعهشناسی راهی پاریس میشود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت میکند.
او که سخت چپگرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمیگردد و با تعطیلی دانشگاهها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز میگردد؛ به شهر محبوب تبعیدیها!
فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در بازگشت به ایران ماموران اطلاعاتی بارها او را احضار می کنند. او نیز سخت در پی حفظ اعتماد آنان بود و برای اینکه این اعتماد ضربه نخورد حتی در ایامی مانند برگزاری تجمعات دانشجویی در تهران نمیماند.
در عین حال به ترجمه و پژوهش نیز ادامه میدهد ودر جلسات با دوستان خود در کانون نویسندگان نیز شرکت میجوید. در سال ۱۳۷۳ است که بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسندهایم» انتشار مییابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان میدهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر میانگیزاند. غفار حسینی که علیرغم عقد و قرار اولیه نمیتوانست تاب سکوت مطلق را بیاورد، یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
غفار حسینی در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفتهای از فرزنداناش به پاریس میرود. در آنجا نیز سعی میکند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2Gcihsg
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
@Tavaana_TavaanaTech
روایت بالا از «فرج سرکوهی» ست؛ روزنامهنگار و منتقد مشهور ایرانی که بخشی از زندگیاش در کشاکش با نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی گذشته است. غفار مورد اشاره او «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپگرا و تلخکام ایرانی که زندگیاش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپگرای ایرانی.
غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد. فقر غفار را وا میدارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم میگیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.
در محیط انگلیسیمآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی میکند. پیشرفتاش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق میشود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیلاش به پایان میرسد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران میشود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعهشناسی راهی پاریس میشود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت میکند.
او که سخت چپگرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمیگردد و با تعطیلی دانشگاهها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز میگردد؛ به شهر محبوب تبعیدیها!
فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در بازگشت به ایران ماموران اطلاعاتی بارها او را احضار می کنند. او نیز سخت در پی حفظ اعتماد آنان بود و برای اینکه این اعتماد ضربه نخورد حتی در ایامی مانند برگزاری تجمعات دانشجویی در تهران نمیماند.
در عین حال به ترجمه و پژوهش نیز ادامه میدهد ودر جلسات با دوستان خود در کانون نویسندگان نیز شرکت میجوید. در سال ۱۳۷۳ است که بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسندهایم» انتشار مییابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان میدهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر میانگیزاند. غفار حسینی که علیرغم عقد و قرار اولیه نمیتوانست تاب سکوت مطلق را بیاورد، یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
غفار حسینی در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفتهای از فرزنداناش به پاریس میرود. در آنجا نیز سعی میکند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2Gcihsg
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
قتل آقای نویسنده در فصل برگریزان - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.» شبی را به یاد آوردم که غفار در جلسه مشورتی کانون نویسندگان گزارش داد که او را در یکی از هتلهای تهران تحت فشار قرار دادهاند و تهدید به مرگ کردهاند.» روایت بالا…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناصر زرافشان: «در قتلهای زنجیرهای دهه ۷۰، ۶۶نفر کشته شدند نه چهارنفر و قتلها خودسرانه هم نبودند بلکه برنامهریزی شده بود»
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای مقتولان قتلهای زنجیرهای: «[کسانیکه در قتلهای زنجیرهای کشته شدند] و من برای اثبات آن اسناد و مدرک کافی داشتم، حدود ۶۶ نفر بودند. بعد گفتند شش نفر و از همان هم چهار نفر را مطرح کردند.»
او افزود متهمان قتلهای زنجیرهای در دادگاه رسما میگفتند ربودن و حذف این مقتولان، در شرح وظیفه کاری آنها بوده و قتلها برنامهریزی داشت و خودسرانه نبود.../ برگرفته از اکانت اینستاگرامی تاریخ شفاهی وکالت
- امروز اول آذر ماه است و ۲۳ سال از قتل فجیع داریوش فروهر و پروانه اسکندری توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میگذرد. هنوز آمران قتلها نه تنها مجازات نشدهاند بلکه در مصدر مقامهای حساس نظام قرار دارند.
- برای دادخواهیکردن از این همه بیداد، چه باید کرد؟ آیا گذر زمان باعث فراموشی جنایتها میشود؟ وظیفه شهروندان و رسانهها برای فراموشنشدن این جنایتها چیست؟
#قتل_های_زنجیره_ای #ناصر_زرافشان #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای مقتولان قتلهای زنجیرهای: «[کسانیکه در قتلهای زنجیرهای کشته شدند] و من برای اثبات آن اسناد و مدرک کافی داشتم، حدود ۶۶ نفر بودند. بعد گفتند شش نفر و از همان هم چهار نفر را مطرح کردند.»
او افزود متهمان قتلهای زنجیرهای در دادگاه رسما میگفتند ربودن و حذف این مقتولان، در شرح وظیفه کاری آنها بوده و قتلها برنامهریزی داشت و خودسرانه نبود.../ برگرفته از اکانت اینستاگرامی تاریخ شفاهی وکالت
- امروز اول آذر ماه است و ۲۳ سال از قتل فجیع داریوش فروهر و پروانه اسکندری توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میگذرد. هنوز آمران قتلها نه تنها مجازات نشدهاند بلکه در مصدر مقامهای حساس نظام قرار دارند.
- برای دادخواهیکردن از این همه بیداد، چه باید کرد؟ آیا گذر زمان باعث فراموشی جنایتها میشود؟ وظیفه شهروندان و رسانهها برای فراموشنشدن این جنایتها چیست؟
#قتل_های_زنجیره_ای #ناصر_زرافشان #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرستو فروهر، دختر داریوش فروهر و پروانه اسکندری، در این ویدئو میگوید که کشتار مخالفین تحت عنوان «حذف فیزیکی» از موارد شرح کار پرسنل وزارت اطلاعات بوده و در پرینت گزارش کار آنها قید میشده، آنها قتل در خارج از ساعت اداری، اضافهکار دریافت میکردند. او تاکید میکند که قاتلان عوامل خودسر نبودهاند بلکه از مافوق خود دستور میگرفتند. آیا چاقو و دشنه و آلات قتاله هم از لوازم کاری آنها بوده است که از بخش اداری و انبار برای کارشان تحویل میگرفتند؟
در دادگاه قتلهای زنجیرهای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....
#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در دادگاه قتلهای زنجیرهای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....
#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پائیز که میشه ما بیاختیار میریم به اتاق جمشید، ...
ویدئوی ارسالی یکی از مخاطبان بر اساس پادکست معروف رادیو چهرازی، درباره قتلهای زنجیرهای
از پائیز ۱۳۷۷، بیست و سه سال میگذرد، ولی هنوز آمران آن قتلهای فجیع و سایر قتلهای همه این سالها محاکمه نشدهاند و دادخواهی ادامه دارد...
به نظر شما شهروندان چگونه میتوانند در برابر قتلهای حکومتی فریاد دادخواهی سر دهند وقتی که نظام قضایی مستقل نیست و خود بخشی از دستگاه سرکوب است؟
#قتل_های_زنجیره_ای #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدئوی ارسالی یکی از مخاطبان بر اساس پادکست معروف رادیو چهرازی، درباره قتلهای زنجیرهای
از پائیز ۱۳۷۷، بیست و سه سال میگذرد، ولی هنوز آمران آن قتلهای فجیع و سایر قتلهای همه این سالها محاکمه نشدهاند و دادخواهی ادامه دارد...
به نظر شما شهروندان چگونه میتوانند در برابر قتلهای حکومتی فریاد دادخواهی سر دهند وقتی که نظام قضایی مستقل نیست و خود بخشی از دستگاه سرکوب است؟
#قتل_های_زنجیره_ای #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد قتل ِ دکتر کاظم سامی
آذرماه تلخی قتلهای زنجیرهای را بر پیشانی دارد. درستتر آن است که بگوئیم بخشی از قتلهای زنجیرهای در این ماه اتفاق افتاد. جمهوری اسلامی تلاش کرد که قتلهای زنجیرهای را به همان چند قتل محدود پاییز ۱۳۷۷ محدود سازد. قتل داریوش و پروانه فروهر، همچنین محمد مختاری و محمدجعفر پوینده. اما تعداد این قتلها بسی بیشتر از این چهار نفر است. قتلهایی که هیچگاه جمهوری اسلامی پیگیر آن نشد و آمران و عاملان آن هیچگاه معرفی و محاکمه نشدند.
.
یکی از کسانی که در آذرماه به قتل رسید دکتر کاظم سامی بود. دکتر کاظم سامی در دوم آذرماه ۱۳۶۷ در مطب خود به قتل رسید. ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه چهارشنبه دوم آذرماه شخصی که خود را غلام همتی معرفی کرده بود در آخرین ساعات کار مطب وارد مطب دکتر سامی شد. زمان طولانیای نگذشت که همسر دکتر سامی با شنیدن صدای سر و صدای همسرش از منزلشان که طبقه بالای مطب بود با نگرانی خود را به دکتر سامی رساند و مردی را با دشنهای خونآلود در کنار کاظم سامی مشاهده کرد.
.
سالها بعد و در سال ۱۳۸۷، مهدی خزعلی، فرزند ابوالقاسم خزعلی از روحانیان متنفذ نظام جمهوری اسلامی در مطلبی در وبسایت خود در مورد این ماجرا نوشت که میرعماد دادستان وقت به درخواست و شکایت همسر کاظم سامی، دستور نبش قبر جلیلیان که به عنوان قاتل معرفی شده بود را داده و پزشکی قانونی پس از معاینه جسد وی نظر داده است که جلیلیان برخلاف نظر وزارت کشور خودکشی نکرده، بلکه کشته شده و بعد حلقآویز شده است.
.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/G5epWo
سرهنگ دلشاد تهرانی افسر تحقیق پرونده دکتر سامی چند ماه بعد، در سن ۵۱ سالگی به طور ناگهانی درگذشت!
به نظر شما چگونه میتوان به حقیقت قتلهایی اینچنین پی برد و عاملان و آمران آن را به می محاکمه کشاند؟
#کاظم_سامی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آذرماه تلخی قتلهای زنجیرهای را بر پیشانی دارد. درستتر آن است که بگوئیم بخشی از قتلهای زنجیرهای در این ماه اتفاق افتاد. جمهوری اسلامی تلاش کرد که قتلهای زنجیرهای را به همان چند قتل محدود پاییز ۱۳۷۷ محدود سازد. قتل داریوش و پروانه فروهر، همچنین محمد مختاری و محمدجعفر پوینده. اما تعداد این قتلها بسی بیشتر از این چهار نفر است. قتلهایی که هیچگاه جمهوری اسلامی پیگیر آن نشد و آمران و عاملان آن هیچگاه معرفی و محاکمه نشدند.
.
یکی از کسانی که در آذرماه به قتل رسید دکتر کاظم سامی بود. دکتر کاظم سامی در دوم آذرماه ۱۳۶۷ در مطب خود به قتل رسید. ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه چهارشنبه دوم آذرماه شخصی که خود را غلام همتی معرفی کرده بود در آخرین ساعات کار مطب وارد مطب دکتر سامی شد. زمان طولانیای نگذشت که همسر دکتر سامی با شنیدن صدای سر و صدای همسرش از منزلشان که طبقه بالای مطب بود با نگرانی خود را به دکتر سامی رساند و مردی را با دشنهای خونآلود در کنار کاظم سامی مشاهده کرد.
.
سالها بعد و در سال ۱۳۸۷، مهدی خزعلی، فرزند ابوالقاسم خزعلی از روحانیان متنفذ نظام جمهوری اسلامی در مطلبی در وبسایت خود در مورد این ماجرا نوشت که میرعماد دادستان وقت به درخواست و شکایت همسر کاظم سامی، دستور نبش قبر جلیلیان که به عنوان قاتل معرفی شده بود را داده و پزشکی قانونی پس از معاینه جسد وی نظر داده است که جلیلیان برخلاف نظر وزارت کشور خودکشی نکرده، بلکه کشته شده و بعد حلقآویز شده است.
.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/G5epWo
سرهنگ دلشاد تهرانی افسر تحقیق پرونده دکتر سامی چند ماه بعد، در سن ۵۱ سالگی به طور ناگهانی درگذشت!
به نظر شما چگونه میتوان به حقیقت قتلهایی اینچنین پی برد و عاملان و آمران آن را به می محاکمه کشاند؟
#کاظم_سامی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قتلهای زنجیرهای و داستان نویسندهای که ۲۳ سال پیش در چنین روزی ناتمام ماند.
محمد مختاری در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به قتلهای زنجیرهای توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:
«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه ...»
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
محمد مختاری، جان بر سر قلم
https://tavaana.org/fa/Mohammad_Mokhtari
#محمد_مختاری
#قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
ویدئو از کمپین حقوق بشر ایران
@Tavaana_TavaanaTech
محمد مختاری در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به قتلهای زنجیرهای توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:
«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه ...»
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
محمد مختاری، جان بر سر قلم
https://tavaana.org/fa/Mohammad_Mokhtari
#محمد_مختاری
#قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
ویدئو از کمپین حقوق بشر ایران
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«من نمیخواهم پرده سیاهی جلوی چشمم و چشم دیگران بکشم، دوست دارم میهنم را خوب تخیل کنم و مردمانمان را بانشاط ببینم اما نمیتوانم مثل بعضیها وانمود کنم که آب از آب تکان نخورده و همه پرنشاط و شادابند و جای هیچ نگرانی هم نیست.
این حرفها کار سیاستبازان است. اما نویسنده نمیتواند این حقایق را نادیده بگیرد و نسبت به آنها هشدار ندهد.
کارکرد روشنفکر، تفکر انتقادی است. این نوع تفکر و گسترش آن باید مایه نشاط باشد. منتها شرایط و موقعیتهایی پیش میآید که با تفکر انتقادی همساز نیست یا مانع تفکر انتقادی میشود.»
بخشی از سخنان محمد مختاری - نویسنده، شاعر و مترجم - درباره اضطراب و نقش ادبیات و شعر
محمد مختاری جانباخته همین تفکر انتقادیاش شد.
محمد مختاری در جریان قتلهای زنجیرهای پاییز سال ۱۳۷۷ توسط عوامل وزارت اطلاعات به قتل رسید.
درباره محمد مختاری بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Mohammad_Mokhtari
دادخواهی برای قتلهای حکومتی جمهوری اسلامی تا خشکاندن ریشه ترور و حقیقتیابی و مجازات آمران قتلها، خواسته خانوادههای جانباختگان بوده است...
#قتل_های_زنجیره_ای #محمد_مختاری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaabaTech
این حرفها کار سیاستبازان است. اما نویسنده نمیتواند این حقایق را نادیده بگیرد و نسبت به آنها هشدار ندهد.
کارکرد روشنفکر، تفکر انتقادی است. این نوع تفکر و گسترش آن باید مایه نشاط باشد. منتها شرایط و موقعیتهایی پیش میآید که با تفکر انتقادی همساز نیست یا مانع تفکر انتقادی میشود.»
بخشی از سخنان محمد مختاری - نویسنده، شاعر و مترجم - درباره اضطراب و نقش ادبیات و شعر
محمد مختاری جانباخته همین تفکر انتقادیاش شد.
محمد مختاری در جریان قتلهای زنجیرهای پاییز سال ۱۳۷۷ توسط عوامل وزارت اطلاعات به قتل رسید.
درباره محمد مختاری بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Mohammad_Mokhtari
دادخواهی برای قتلهای حکومتی جمهوری اسلامی تا خشکاندن ریشه ترور و حقیقتیابی و مجازات آمران قتلها، خواسته خانوادههای جانباختگان بوده است...
#قتل_های_زنجیره_ای #محمد_مختاری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaabaTech
«سلام توانا
سالروز قتل محمدجعفر پوینده است.
بسیاری از نویسندگان مستقیم به دست جمهوری اسلامی کشته شدند و بسیاری هم غیرمستقیم.
عموی من کارمند ردهبالای بانک مرکزی بود۔ سال ۱۳۷۰ به دلیل انتشار دو کتاب که البته توقیف هم شده بودند از کار اخراج شد.
همسرش معلم بود که او هم با مشکلات زیادی مواجه شد او را مجبور کردند به روستاهای دور برود با وجود سابقه طولانی، یا مرخصی بدون حقوق بگیرد.
کمتر از یک سال بعد شرایط را آنقدر به آنها سخت کرده بودند که عموی من سکته کرد و در ۳۸ سالگی فوت شد.
لطفا این طرح را هم منتشر کنید متاسفانه نام طراح را نمیدانم».
ارسالی از همراهان توانا
#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
@Tavaana_TavaanaTech
سالروز قتل محمدجعفر پوینده است.
بسیاری از نویسندگان مستقیم به دست جمهوری اسلامی کشته شدند و بسیاری هم غیرمستقیم.
عموی من کارمند ردهبالای بانک مرکزی بود۔ سال ۱۳۷۰ به دلیل انتشار دو کتاب که البته توقیف هم شده بودند از کار اخراج شد.
همسرش معلم بود که او هم با مشکلات زیادی مواجه شد او را مجبور کردند به روستاهای دور برود با وجود سابقه طولانی، یا مرخصی بدون حقوق بگیرد.
کمتر از یک سال بعد شرایط را آنقدر به آنها سخت کرده بودند که عموی من سکته کرد و در ۳۸ سالگی فوت شد.
لطفا این طرح را هم منتشر کنید متاسفانه نام طراح را نمیدانم».
ارسالی از همراهان توانا
#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
@Tavaana_TavaanaTech
عدالت برای ایران
طرح از بهنام محمدی
https://tavaana.org/fa/Cartoon_Justice
- برقراری دادرسی عادلانه از خواستههای جنبش مشروطیت بوده که تا امروز هم این خواسته پابرجاست.
پرونده عوامل جمهوری اسلامی در نقض حقوق بشر روز به روز قطورتر میشود و «جنبش دادخواهی» مردم ایران منتظر روزی است که در یک دادرسی عادلانه حق مردم ستانده شود و زخمهای بر جای مانده از این سالها مقداری التیام یابد. به نظر میآید که ساعت دادرسی نزدیک است.
#دادخواهی #کارتون #مهسا_امینی #حدیث_نجفی #نیکا_شاکرمی #پویا_بختیاری #نوید_افکاری #ستار_بهشتی #دهه_شصت #سعید_زینالی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از بهنام محمدی
https://tavaana.org/fa/Cartoon_Justice
- برقراری دادرسی عادلانه از خواستههای جنبش مشروطیت بوده که تا امروز هم این خواسته پابرجاست.
پرونده عوامل جمهوری اسلامی در نقض حقوق بشر روز به روز قطورتر میشود و «جنبش دادخواهی» مردم ایران منتظر روزی است که در یک دادرسی عادلانه حق مردم ستانده شود و زخمهای بر جای مانده از این سالها مقداری التیام یابد. به نظر میآید که ساعت دادرسی نزدیک است.
#دادخواهی #کارتون #مهسا_امینی #حدیث_نجفی #نیکا_شاکرمی #پویا_بختیاری #نوید_افکاری #ستار_بهشتی #دهه_شصت #سعید_زینالی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیوی زیبا را یکی از مخاطبان توانا که خواست ناشناس بماند، درست کرده است، او ۴۴ سال گذشته را در حدود ۵ دقیقه خلاصه کرده است و وقایع مهم را نمایش داده است و در انتها با تصویری از علی خامنهای، نوشته است «به پایان سلام کن».
این ویدیو را از دست ندهید، گرچه وقایعی چون اعتراضات سال ۱۳۷۱ مشهد، اعتراضات سال ۱۳۷۴ اسلامشهر و برخی اعتراضات معلمان و کارگران و نیز آنچه بر سر محیط زیستمان آمده و خیلی مسایل دیگر در این ویدیو نیامده است، با این حال ویدیوی بسیار خوشساخت و جالبی است.
#ایران #جمهوری_اسلامی #اعدام #دهه_شصت #دی۹۶ #آبان۹۸ #عاشورای۸۸ #خرداد۷۸ #تابستان۶۷ #قتل_های_زنجیره_ای #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #ترور_مخالفان #نماهنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این ویدیو را از دست ندهید، گرچه وقایعی چون اعتراضات سال ۱۳۷۱ مشهد، اعتراضات سال ۱۳۷۴ اسلامشهر و برخی اعتراضات معلمان و کارگران و نیز آنچه بر سر محیط زیستمان آمده و خیلی مسایل دیگر در این ویدیو نیامده است، با این حال ویدیوی بسیار خوشساخت و جالبی است.
#ایران #جمهوری_اسلامی #اعدام #دهه_شصت #دی۹۶ #آبان۹۸ #عاشورای۸۸ #خرداد۷۸ #تابستان۶۷ #قتل_های_زنجیره_ای #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #ترور_مخالفان #نماهنگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech