مادر جاویدنام عرفان رضایی، ضمن به اشتراک گذاشتن ویدیویی کوتاه از آخرین سیزده‌به‌در فرزندش نوشت:

«سیزده پارسال چه لحظه‌های خوبی بود درکنار تو بودن برایم، مثل طبیعت سبز، زیبا و ارام‌بخش بودی. مثل آتش گرم بودی. مثل شکوفه‌های بهاری شاداب بودی. چه حس خوبی بود باتو کف زدن و رقصیدن و هلهله برپا کردن، عرفانم به تو قول دادم تا نحسی‌ها به در نشود خاموش نشوم. به تو قول دادم قوی بمانم، هرچقدر کمرم بشکند مثل کوه باشم و قامت خم نکنم. به تو می‌دهم همیشه سبز بمانم، روزی هودی سبزت را می‌پوشم و به شکرانه‌ی تقاص از حکومت قاتل شبیه تو می‌رقصم»

erfan_rezaei_navaei
#عرفان_رضایی__نوایی
#سیزده_بدر #نوروز۱۴۰۲ #مهسا_امینی‌ #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

فرزانه برزه‌کار، مادر عرفان رضایی، از جان‌باختگان انقلاب ملی در آمل، در صفحه اینستاگرام خود ویدیویی از درد دل خود با فرزندش را در کنار مزار او منتشر کرده که می‌گوید: «غم تو‌ مرا قوی‌تر می‌کند، اگر قرار باشد بمیرم، فقط برای دادخواهی خون تو کشته می‌شوم.» او همچنین به فرزندش می‌گوید «همیشه بخند، وقتی می‌خندی، من امیدوار می‌شوم و جان می‌گیرم، اگر تمام مردم ساکت شوند، من ساکت نمی‌شوم» خطاب به سرکوبگران می‌گوید او را نترسانند که از هیچ‌چیز نمی‌ترسد.
در انتها به فرزندش می‌گوید یک روزی مردم بیدار می‌شوند.

erfan_rezaei_navaei

او همراه با انتشار این ویدیو نوشته:

«یه روزی صبح روشن بیداری میرسه
بهت قول میده مامان
این سنگهای سخت روی مزارت هم عاشق شدند
یه روز اونهایی که سخت بودن، بی تفاوت بودن، ترسیدن
همه و همه ذهنشون بیدار میشه، عاشق میشن
عاشق ایران، عاشق آزادی و رهایی، عاشق تو و بچه‌های بی‌گناهی مثل تو که فقط عدالت وآزادی بیان و تفکر می‌خواستن
یه روز تقویم سالمون پر میشه از شادی
تمام ذهن و قلب و وجودم و ازغم پاک میکنم
جاش حس خشم و انتقام پرورش میدم
قول میدم اگه قراره بمیرم مثل تو باشرف بمیرم.»

#عرفان_رضایی_نوایی #دادخواهی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #زمین_گرده #یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

مادر عرفان رضایی، زادروز ابوالفضل آدینه‌زاده را بر مزار فرزندش جشن گرفت. او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«ابوالفضل جان امروز در کنار مزار پاره‌ی تنم قسم می‌خورم به اشک‌هایی که از سر شوق در اخرین زادروز زندگی‌ات ریختی روزی چشم تو میشوم و همین اشک‌های شادی را این بار برای آزادی وطنمان می‌ریزم
زادروزت فر خجسته باد»

#عرفان_رضایی_نوایی #ابولفضل_آدینه_زاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

پدر جاویدنام عرفان رضایی می‌گوید:
من از خون عرفان نمی‌گذرم هیچوقت و تا هر جا بشود می‌ایستم، چون چیزی برای از دست دادن ندارم.

پدر عرفان از جانبازان جنگ هشت ساله است.

مادر عرفان ضمن انتشار این ویدیو متنی از پدر عرفان را منتشر کرد:

«موج انفجار با خاطرات درناکش
دیدن جنازه و یاد آوری زخم‌های همرزمانم
واینک دیدن بدن پاره شده فرزندم
رفتم تا دشمن بدن هموطنانم را پراز ساچمه و گلوله نکند
رفتم تا ترکش فاصله طبقاتی، فقر، ظلم و ستم و بی‌عدالتی آن‌ها را از پای در نیاورد
برای درمانم بیمارستان بستری بودم
که خبر کشته‌شدن فرزندم را شب تولدم به من دادند
هرسال سی شهریور تولدم مصادف است با سالگرد پسرم
من از خودم گذشتم تا فرزندان این مرزو بوم امنیت داشته باشند
غافل از اینکه دشمن شما بودید
من مرد جنگ بودم و هستم
باز هم خواهم جنگید وتا دادخواهی خون فرزندم و فرزندان این خاک و بوم پا پس نخواهم کشید.»

#عرفان_رضایی__نوایی #عرفان_رضایی
#محسن_رضايي #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

مادر جاویدنام عرفان رضایی، این بار دلنوشته‌ای را خطاب به فرزند تازه به دنیاآمده‌ی نتیجه روح‌الله خمینی منتشر کرده است.

این مادر دادخواه، نوشته است:

«درود دخترکم.
متاسفم که به این دنیای کثیف آمدی. متاسفم که نامت ایران شده،می‌دانی چرا؟
چون تو حق نداری با آن ساعت برند امریکایی پدرت نام سرزمینی را پیش از نام فامیلی ِ (....) خود، یدک بکشی. اما تو که تقصیری نداری زیبارو.
بزرگ که شدی دخترک قشنگم، حتما این فامیلی را عوض کن. این روزها شرایط تغییر نام و فامیلی آسان شده.
تا تو بزرگ بشوی، مطمئنم دولتمردان وطنم با آغوش باز از تغییر نام فامیلی ات استقبال می‌کنند..
از تو نمی‌خوام نام زیبای وطنم را از روی روح و جان و روانت برداری.
شاید تو اولین ایرانی شوی که روزی با شرمندگی نام زیبایش را قبل از فامیلی خجالت آورش به زبان می‌آورد. اما نگران نباش. کسی گناه گذشتگان و اجداد تو را گردن تو نمی‌اندازد. تو حتما پسرم را می‌شناسی. سال گذشته این روزها پسرم عرفان، برای هدیه.ی زادروز خود از من عینک و ساعت خواست و من حتی یک چندم از پول ساعتی که پدر تو دارد را نداشتم. عرفانم راضی شد تا پاییز پولی داشته باشم و هدیه.اش را تقدیمش کنم. اما به من فرصت ندادند.
و من آرزو به دل شدم و عذاب ِ نخریدن ِ آن ساعت توی دلم سنگینی می‌کند.
چند روز است توی دلم با تو حرف می‌زنم و غصه می‌خورم برای این هجمه‌ای که روز تولدت برای نامگذاری‌ات بر تو وارد شد.
ایران جان ...بگذار من که مادر عرفانم، تو را با نام صدا کنم، شاید هجمه‌ها کم شود و نامدار ِ ایران شوی، بواسطه‌ی دختر بودنت.
و روزی شعار #زن_زندگی_آزادی را گردن‌آویز کنی با گوشواره هایی از نقش ایران و بیاویزی بر تنِ زیبایت.
فقط به من بگو آن روز ساعتی که بر مچ دستت چشم نوازی می‌کند، آیا برندی خارجی مثل آنچه خانواده‌ات استفاده می‌کنند است؟ یا مثل شیرمرد ِ من، یک نقش ساده (همان که توی عکس میبینی) بدون عقربه و زمان، به نشانه‌ی بی نهایت بودن زمان؟
خوش آمدی ایران جان، به ایرانم . قدم نو رسیده مبارک است.
من مادر عرفان نام تو را تغییر جدیدی از فصل ِ نسل ِ تو میدانم .نامت را به فال ِ نیک می‌گیرم.
ایرانی بمان.»

#ایران #عرفان_رضایی #عرفان_رضایی__نوایی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech