افشاگری منیره عربشاهی در ارتباط با سوء استفاده جنسی در بند زنان زندان قرچک
“اینجا ندامتگاه شهر ری معروف به زندان قرچک است. مکانی برای نگهداری جامعه هزار و صد نفری زنانی که یا منتظر حکم دادگاه هستند و یا دوران محکومیت خود را می گذرانند. در اینجا زنانی زیست میکنند که مشمول احکام بیش از بیست سال هستند. با این وجود این مکان تاکنون به طور رسمی به دلیل سیاست های داخلی به ثبت سازمان های بین المللی نرسیده و آمار دقیقی از محبوسین آن ارائه نشده است. بدیهی است در صورت بروز هر حادثه ای، زندانیان از سوی نهادهای بین المللی حمایت نشده و به دست فراموشی سپرده خواهند شد.
با توجه به آنکه از دلایل اساسی زندانی کردن متهمین و مجرمین، برقراری امنیت و حفظ نظم و آرامش در جامعه است و زندان نیز مکانی برای اصلاح و تربیت رفتارهای بزهکارانه و قانونگریز است، اما بخاطر بی توجهی مدیران به آسیب پذیری زندانیان بخصوص زنان و عدم اخذ راهکارهایی جهت بهینه سازی و ایجاد روابط سالم و انسانی و تعدیل فشارهای روحی روانی ناشی از سختگیریها در طول مدت دوران حبس به این امر موفق عمل نکرده و زمینه ساز ایجاد پدیده های غیر انسانی و غیر اخلاقی در محیط زندان شده است.
من به عنوان یک شاهد عینی بر آنم تا یکی از معضلات موجود در زندان قرچک را که تاکنون هیچ یک از رسانه های اجتماعی و صاحب نظران آسیب شناسی و روانشناسی بدان نپرداخته و یا کمتر توجه کردهاند به اشتراک بگذارم. به این امید که مورد توجه متخصصین ذیصلاح قرار بگیرد و با بررسی و ارائه راهکارهای مفید مانع از رشد روزافزون آن در زندانها شوند.
«مت» یکی از مواردی است که در زندان با واژه آن آشنا شدم. اما خیلی زود دریافتم که این واژه به همان مفهوم آشنای همجنسگرایی و ایجاد رابطه دو جنس موافق با هم است. با این تفاوت که اغلب زنان متباز قبل از ورود به زندان از ویژگی های کامل و طبیعی زنانه برخوردار بوده و برخی از آنان حتی دارای همسر و فرزند نیز هستند.
زنانی که تا قبل از ورود به زندان حتی در مخیله شان خطور نمیکرد روزی برای پر کردن خلاهای مادی و معنوی خود حاضر به ایجاد رابطه با همجنس خود باشند. بنابراین من بروز این پدیده را ناشی از ساختار فرهنگ نادرست و انحرافی زندان و نیز ضعف مدیریتی آن می دانم. روابطی که گاها خطرات جدی و جبران ناپذیری برای امنیت زنان جوان و دخترانی که از قبول پیشنهاد مت بازان سر باز میزنند به همراه دارد.
.
در گفتگویی با چند تن از زنانی که تسلیم درخواست دوستی به عنوان دوست دختر و یا همسر از سوی مت بازان شده بودند به این نکته پی بردم که عامل فقر و عدم واریزی جهت دریافت کالا و احتیاجات روزمره از زندان آنان را در تور مت بازان گرفتار کرده است. همان فقر و محرومیتی که در جامعه نا عادل خارج از زندان عامل تنفروشی، سرقت، فروش مواد مخدر، کلاهبرداری با زد و بندهای مالیشان شده بود.
سوال اینجاست. با وجود آنکه این موضوع از کارکنان زندان پوشیده نیست چرا هنوز اقدامی جدی و اساسی در جهت رفع این معضل که اتفاقا سبب ناراحتی بسیاری از زندانیان این زندان است از طریق مشاوره های تخصصی و حمایت های روانشناسی و درمان صورت نگرفته است؟ فراموش نکنیم که با پنهان کردن و نادیده گرفتن یک غده سرطانی هرگز نمیتوان مانع از ریشه دواندن و انتشار آن غده در کل بدن شد.
در پایان لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که با طرح این معضل موجود در زندان به هیچ وجه در صدد محکوم کردن آن قشر از افرادی که به دلایل مختلف و متفاوت بودن ترشحات هورمونی دارای تمایلات متفاوت نیز هستند، نیستم
منیره عربشاهی، دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸، زندان قرچک ورامین”.
منیره عربشاهی از فعالان چهارشنبههای سفید و مادر یاسمن آریانی است که بدلیل اهدای گل به زنان باحجاب در متروی تهران در روز ۸ مارس، بازداشت شد!
او و دخترش و صباکردافشاری و مژگان کشاورز و فرشته دیدنی و نرگس ظریفیان از جمله زنان فعال مخالف حجاب اجباری هستند که در زندان به سر میبرند.
علاوه بر آنها ناهید قشقایی از فعالان حقوق زنان نیز در بازداشت به سر میبرد.
پیش از این آتنا دائمی، فعال مدنی زندانی در نامهای مفصل به موضوع متبازی در بند زنان پرداخته بود.
#منیره_عربشاهی #آتنا_دائمی #زندان_زنان #زندتن_قرچک #سوءاستفاده_جنسی #مت_بازی #حقوق_زندانی #فقر #چهارشنبه_های_سفید #آسیب_اجتماعی
@Tavaana_TavaanaTech
“اینجا ندامتگاه شهر ری معروف به زندان قرچک است. مکانی برای نگهداری جامعه هزار و صد نفری زنانی که یا منتظر حکم دادگاه هستند و یا دوران محکومیت خود را می گذرانند. در اینجا زنانی زیست میکنند که مشمول احکام بیش از بیست سال هستند. با این وجود این مکان تاکنون به طور رسمی به دلیل سیاست های داخلی به ثبت سازمان های بین المللی نرسیده و آمار دقیقی از محبوسین آن ارائه نشده است. بدیهی است در صورت بروز هر حادثه ای، زندانیان از سوی نهادهای بین المللی حمایت نشده و به دست فراموشی سپرده خواهند شد.
با توجه به آنکه از دلایل اساسی زندانی کردن متهمین و مجرمین، برقراری امنیت و حفظ نظم و آرامش در جامعه است و زندان نیز مکانی برای اصلاح و تربیت رفتارهای بزهکارانه و قانونگریز است، اما بخاطر بی توجهی مدیران به آسیب پذیری زندانیان بخصوص زنان و عدم اخذ راهکارهایی جهت بهینه سازی و ایجاد روابط سالم و انسانی و تعدیل فشارهای روحی روانی ناشی از سختگیریها در طول مدت دوران حبس به این امر موفق عمل نکرده و زمینه ساز ایجاد پدیده های غیر انسانی و غیر اخلاقی در محیط زندان شده است.
من به عنوان یک شاهد عینی بر آنم تا یکی از معضلات موجود در زندان قرچک را که تاکنون هیچ یک از رسانه های اجتماعی و صاحب نظران آسیب شناسی و روانشناسی بدان نپرداخته و یا کمتر توجه کردهاند به اشتراک بگذارم. به این امید که مورد توجه متخصصین ذیصلاح قرار بگیرد و با بررسی و ارائه راهکارهای مفید مانع از رشد روزافزون آن در زندانها شوند.
«مت» یکی از مواردی است که در زندان با واژه آن آشنا شدم. اما خیلی زود دریافتم که این واژه به همان مفهوم آشنای همجنسگرایی و ایجاد رابطه دو جنس موافق با هم است. با این تفاوت که اغلب زنان متباز قبل از ورود به زندان از ویژگی های کامل و طبیعی زنانه برخوردار بوده و برخی از آنان حتی دارای همسر و فرزند نیز هستند.
زنانی که تا قبل از ورود به زندان حتی در مخیله شان خطور نمیکرد روزی برای پر کردن خلاهای مادی و معنوی خود حاضر به ایجاد رابطه با همجنس خود باشند. بنابراین من بروز این پدیده را ناشی از ساختار فرهنگ نادرست و انحرافی زندان و نیز ضعف مدیریتی آن می دانم. روابطی که گاها خطرات جدی و جبران ناپذیری برای امنیت زنان جوان و دخترانی که از قبول پیشنهاد مت بازان سر باز میزنند به همراه دارد.
.
در گفتگویی با چند تن از زنانی که تسلیم درخواست دوستی به عنوان دوست دختر و یا همسر از سوی مت بازان شده بودند به این نکته پی بردم که عامل فقر و عدم واریزی جهت دریافت کالا و احتیاجات روزمره از زندان آنان را در تور مت بازان گرفتار کرده است. همان فقر و محرومیتی که در جامعه نا عادل خارج از زندان عامل تنفروشی، سرقت، فروش مواد مخدر، کلاهبرداری با زد و بندهای مالیشان شده بود.
سوال اینجاست. با وجود آنکه این موضوع از کارکنان زندان پوشیده نیست چرا هنوز اقدامی جدی و اساسی در جهت رفع این معضل که اتفاقا سبب ناراحتی بسیاری از زندانیان این زندان است از طریق مشاوره های تخصصی و حمایت های روانشناسی و درمان صورت نگرفته است؟ فراموش نکنیم که با پنهان کردن و نادیده گرفتن یک غده سرطانی هرگز نمیتوان مانع از ریشه دواندن و انتشار آن غده در کل بدن شد.
در پایان لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که با طرح این معضل موجود در زندان به هیچ وجه در صدد محکوم کردن آن قشر از افرادی که به دلایل مختلف و متفاوت بودن ترشحات هورمونی دارای تمایلات متفاوت نیز هستند، نیستم
منیره عربشاهی، دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸، زندان قرچک ورامین”.
منیره عربشاهی از فعالان چهارشنبههای سفید و مادر یاسمن آریانی است که بدلیل اهدای گل به زنان باحجاب در متروی تهران در روز ۸ مارس، بازداشت شد!
او و دخترش و صباکردافشاری و مژگان کشاورز و فرشته دیدنی و نرگس ظریفیان از جمله زنان فعال مخالف حجاب اجباری هستند که در زندان به سر میبرند.
علاوه بر آنها ناهید قشقایی از فعالان حقوق زنان نیز در بازداشت به سر میبرد.
پیش از این آتنا دائمی، فعال مدنی زندانی در نامهای مفصل به موضوع متبازی در بند زنان پرداخته بود.
#منیره_عربشاهی #آتنا_دائمی #زندان_زنان #زندتن_قرچک #سوءاستفاده_جنسی #مت_بازی #حقوق_زندانی #فقر #چهارشنبه_های_سفید #آسیب_اجتماعی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. افشاگری منیره عربشاهی در ارتباط با سوء استفاده جنسی در بند زنان زندان قرچک . “اینجا ندامتگاه شهر ری معروف به زندان قرچک است. مکانی برای نگهداری جامعه هزار و صد نفری زنانی که یا منتظر حکم دادگاه هستند و یا دوران محکومیت خود را می گذرانند. در اینجا زنانی…
عاطفه رنگریز؛ زن جوانی که به جرم اعتراض به ناعدالتی حاکم در بهار ۱۳۹۸ در یک تجمع کارگری بازداشت شد و اکنون چندین ماه است که در شرایطی بسیار سخت در زندان قرچک ورامین بسر میبرد. شواهد حاکی از کینهایست که بازجویان اطلاعات از او دارند. پس از ۴ روز بازداشت گفتند او با قرار کفالت ۳۰ میلیون تومانی از بازداشت رهایی یابد. ولی طی روزهای بعد مبلغ قرار کفالت را افزایش دادند تا اینکه دادسرا به طور کلی از قبول قرار کفالت سرباز زد. در شهریور ۱۳۹۸ نیز قاضی مقیسه برای این فعال مدنی - کارگری ۱۱ سال و شش ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق صادر کرد.
.
عاطفه از یک «پروندهسازی مشهود» علیه خود سخن میگوید و درباره روز دادگاه خود میگوید: «دادگاه بدویام در تاریخ ۱۴ مرداد ماه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برگزار شد. دادگاهی که امکان دفاع و پاسخگویی به آن نبود و رنگ و بوی فرمایشی داشت. قاضی مقیسه مبلغ قرار وثیقه را به دو میلیارد تومان افزایش داد. با این وجود، خانواده با این در و آن در زدن بالاخره توانستند این وثیقه سنگین را فراهم کنند اما بار دیگر طی روندی کاملاً غیر قانونی با قبول وثیقه مخالفت شد و در نهایت حکم یازده سال و نیم زندان به وکیل من ابلاغ شد. حکمی که نه بر اساس ادله موجود در پرونده که بیشتر به اتهامات ردیف شده بازجویان بازمیگشت». .
.
عاطفه رنگریز در نامهای که درباره زندان قرچک نوشته بود به پدیده کودکانی اشاره کرده بود که در زندان پیش مادران خود هستند و در وضعیتی اسفناک زندگی میکنند و عملا کودکی نابودشدهای دارند: «در اینجا ده بند است و هر بند به طور تقریبی ۱۲۰ تا ۱۵۰ نفر جمعیت دارد. به جز بند مادران یا بندی که سرنوشت کودکانش از همان ابتدا محکوم به شکست است. کودکانی که نه شب را میبینند، نه پدر را و نه بیرون را؛ نه پارک ملی را و نه چیزهای ملی شده را!».
.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Atefeh_Rangriz
.
#عاطفه_رنگریز #زندان_قرچک #زندان_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
.
عاطفه از یک «پروندهسازی مشهود» علیه خود سخن میگوید و درباره روز دادگاه خود میگوید: «دادگاه بدویام در تاریخ ۱۴ مرداد ماه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برگزار شد. دادگاهی که امکان دفاع و پاسخگویی به آن نبود و رنگ و بوی فرمایشی داشت. قاضی مقیسه مبلغ قرار وثیقه را به دو میلیارد تومان افزایش داد. با این وجود، خانواده با این در و آن در زدن بالاخره توانستند این وثیقه سنگین را فراهم کنند اما بار دیگر طی روندی کاملاً غیر قانونی با قبول وثیقه مخالفت شد و در نهایت حکم یازده سال و نیم زندان به وکیل من ابلاغ شد. حکمی که نه بر اساس ادله موجود در پرونده که بیشتر به اتهامات ردیف شده بازجویان بازمیگشت». .
.
عاطفه رنگریز در نامهای که درباره زندان قرچک نوشته بود به پدیده کودکانی اشاره کرده بود که در زندان پیش مادران خود هستند و در وضعیتی اسفناک زندگی میکنند و عملا کودکی نابودشدهای دارند: «در اینجا ده بند است و هر بند به طور تقریبی ۱۲۰ تا ۱۵۰ نفر جمعیت دارد. به جز بند مادران یا بندی که سرنوشت کودکانش از همان ابتدا محکوم به شکست است. کودکانی که نه شب را میبینند، نه پدر را و نه بیرون را؛ نه پارک ملی را و نه چیزهای ملی شده را!».
.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Atefeh_Rangriz
.
#عاطفه_رنگریز #زندان_قرچک #زندان_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
عاطفه رنگریز؛ صدایی از زندان قرچک
«بدن خود را سلاحی میکنم در برابر این همه بیعدالتی که بر ما گذشت و میگذرد و اعتصاب غذای خود را در اعتراض به عدم پذیرش غیرقانونی وثیقهای که تاکنون پنج بار با در بسته و دیوارها روبرو شد و همچنین
وضعیت زندان زنان در ایران
.
سپیده قلیان فعال کارگری در رشتهتوییتی وضعیت زندان زنان سپیدار اهواز را اینگونه شرح میدهد: «اینجا رقص ممنوع است. دست همدیگر را گرفتن ممنوع است. لباس تنگ، آستین کوتاه، پیراهن کوتاه تا کمر ممنوع است. سمیه هفتهی گذشته با آهنگ برنامه ترانه باران رقصید. رییس اندرزگاه توبیخ و روانهی قرنطینهاش کرد. سمیه در قرنطینه خودکشی کرد.
.
نماز اجباریست، کار اجباریست، سیاه بودن اجباریست. فاضلاب بالا آماده است، آب قطع است، حمام نداریم، سرویس بهداشتی نداریم. ماریا را مادرش (مریم حمادی) با فلاسک میخواهد حمام کند. از دوربین متوجه میشوند، توبیخ میشود، کاری نمیکنیم، برای اینکه ماهم توبیخ نشویم، به او حمله میکنیم، همدست زندانبان شدن به ما تحمیل شده است.
.
اینجا سیاهی عمیق است. نسا در کارگاهی که مالکش فردیست که پولش از پارو بالا میرود، از صبح تا شب کار میکند، سوزن میزند، نظافت میکند برای ماهی ۱۰۰ هزار تومان. همه در مقابل این استثمار سکوت میکنیم، همدست زندانبانیم و سرمایهدارانش.
.
اینجا مانتو ممنوع است، چادر سفید اجباریست. همه باهم به سمت سالن ملاقاتی میرویم که برای خیلیهایمان جای نشستن ندارد، آنقدر درگیری ایجاد میشود، انقدر با خانوادههایمان بد رفتار میکنند، که از ملاقات با خانواده پشیمان میشویم. خانواده هایمان هم درگیر این سیاهی میشوند».
.
#زندان #ایران #زنان #زندان_زنان #سپیده_قلیان
@Tavaana_TavaanaTech
.
سپیده قلیان فعال کارگری در رشتهتوییتی وضعیت زندان زنان سپیدار اهواز را اینگونه شرح میدهد: «اینجا رقص ممنوع است. دست همدیگر را گرفتن ممنوع است. لباس تنگ، آستین کوتاه، پیراهن کوتاه تا کمر ممنوع است. سمیه هفتهی گذشته با آهنگ برنامه ترانه باران رقصید. رییس اندرزگاه توبیخ و روانهی قرنطینهاش کرد. سمیه در قرنطینه خودکشی کرد.
.
نماز اجباریست، کار اجباریست، سیاه بودن اجباریست. فاضلاب بالا آماده است، آب قطع است، حمام نداریم، سرویس بهداشتی نداریم. ماریا را مادرش (مریم حمادی) با فلاسک میخواهد حمام کند. از دوربین متوجه میشوند، توبیخ میشود، کاری نمیکنیم، برای اینکه ماهم توبیخ نشویم، به او حمله میکنیم، همدست زندانبان شدن به ما تحمیل شده است.
.
اینجا سیاهی عمیق است. نسا در کارگاهی که مالکش فردیست که پولش از پارو بالا میرود، از صبح تا شب کار میکند، سوزن میزند، نظافت میکند برای ماهی ۱۰۰ هزار تومان. همه در مقابل این استثمار سکوت میکنیم، همدست زندانبانیم و سرمایهدارانش.
.
اینجا مانتو ممنوع است، چادر سفید اجباریست. همه باهم به سمت سالن ملاقاتی میرویم که برای خیلیهایمان جای نشستن ندارد، آنقدر درگیری ایجاد میشود، انقدر با خانوادههایمان بد رفتار میکنند، که از ملاقات با خانواده پشیمان میشویم. خانواده هایمان هم درگیر این سیاهی میشوند».
.
#زندان #ایران #زنان #زندان_زنان #سپیده_قلیان
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. . وضعیت زندان زنان در ایران . سپیده قلیان فعال کارگری در رشتهتوییتی وضعیت زندان زنان سپیدار اهواز را اینگونه شرح میدهد: «اینجا رقص ممنوع است. دست همدیگر را گرفتن ممنوع است. لباس تنگ، آستین کوتاه، پیراهن کوتاه تا کمر ممنوع است. سمیه هفتهی گذشته با آهنگ…
نامه زینب جلالیان و سهیلا حجاب از زندان قرچک ورامین
زینب جلالیان و سهیلا حجاب، دو زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین، در نامهای مشترک ضمن توصیف شرایط نامساعد زندان نسبت به مواردی ازجمله اجرایی نشدن اصل تفکیک جرایم در این زندان اعتراض کردهاند. خانم جلیلیان از از تاریخ ۳۱ خردادماه با طرح خواسته انتقال خود به زندان خوی و یا زندان اوین و سهیلا حجاب از تاریخ ۲۷ خرداد در اعتراض به نگهداری خود در زندان قرچک ورامین و عدم انتقال به زندان اوین دست به اعتصاب غذا زدند.
این زندانیان در بخشی از نامه خود گفتهاند: «اینجانبان زینب جلالیان و سهیلا حجاب، جمهوری اسلامی را به رسمیت نمیشناسیم و هرگز از آنها تقاضای مرخصی، آزادی و عفو نکردهایم و نخواهیم کرد. چرا که فردی طلب بخشش و عفو میکند که مرتکب اشتباهی شده باشد . ما پژواک خواستهها، آرزوها، حقوق مدنی و شهروندی از دست رفته مردمان کشورمان بودهایم.»
قسمتهای دیگری از این نامه را در زیر بخوانید:
«بازرسیهای وحشتناک بدنی و غیر انسانی و استفاده از دستبند و پابند، به شیوههای قرون وسطایی و مطابق اصول بردهداری، بخشی از رنجنامههای ماست. یعنی جنسیت زنانه ما، آنقدر برای جمهوری ضد زن وحشت به همراه دارد که برای جا به جایی ما از محافظان متعدد، همراه در قل و زنجیر کردن دست و پاهایمان باید استفاده شود؟»
«اما ای دیکتاتور آیا نمیدانی که دردها و رنجها انسانها را بزرگتر، متعالیتر، خودساختهتر و قویتر میکند؟! ما از این که در این زندان حبس می کِشیم ، اصلاً آزرده خاطر نبوده و نیستیم.
ما در این زندان با زنهایی آشنا شدیم که با اَشکال مختلف از سوء مدیریت جمهوری اسلامی در امور متفاوت رنج کشیده بودند. حضور ما در این مکان باعث شد ما پای صحبت کسانی بنشینیم که بتوانیم در جهت احقاق حقوق از دست رفته زنان، کوشاتر باشیم. ما باید پاسخگوی تاریخ باشیم. اگر میبینید که ما دست به اعتصاب غذا زدهایم (برای انتقال از این زندان)، فقط برای مطالبه حقوق انسانی ماست. این که به نسل حاضر و نسل های آینده بگوییم در هر وضعیتی که هستید، مطالبهگر حقوق خود باشند. به گفته یکی از بزرگان: “اگر در جامعه ای زنی روزنامه خواند و از سیاست حرف زد، به آینده آن کشور خوش بین باشید”.»
«محلی که در آن نگهداری می شویم، عملا تبدیل به کمپ معتادان شده! زنان آسیب دیده از اجتماع که ابتدا باید درمان شوند، سپس آموزش ببینند و در نهایت به آغوش اجتماع برگردند.
تأسفبارتر این که اکثریت زندانیانی که به اینجا وارد می شوند ، تحت عنوان جرایم فساد و فحشا و روابط خارج از ازدواج هستند. این زنان به دلیل روابط متعدد، ناقل بیماریهای عفونی، هپاتیت، زگیل تناسلی و بسیاری بیماریهای دیگر هستند و متاسفانه سطح بهداشت زندان بسیار ضعیف و همچنین عدم رعایت حداقل بهداشت از سوی زندانیان، رنج مضاعفی به همراه دارد.
ضرب و شتم… معضل تجاوز در میان زنان زندانی و ضرب و شتم متعدد میان آنان با وسایل متعدد که برای زد و خورد ها استفاده میکنند، احساس امنیت جسمی و آرامش روحی ما را به مخاطره انداخته!»
«شرم بر جمهوری اسلامی که ما به خاطر ابتداییترین حقوق انسانی خود (یعنی بهداشت و مراقبت جسمانی)، دست به اعتصاب غذا زدهایم که از سیاهچال قرچک ورامین به سیاهچال اوین منتقل شویم.
این اعتصاب باید برای خواستههای بزرگ تری مانند آزادی اتفاق میافتاد، اما علیرغم تمام دردها و رنجها و شکنجهها، ما برای احقاق حقوق انسانی و مدنی مردمان خود ایستادهایم و همچنان برای احقاق حقوق انسانی و مدنی خود، همچنان سراپا ایستادهایم و باز هم خواهیم ایستاد. به قولی: “سیصد گل سرخ یک گل نصرانی، ما را ز سر بریده میترسانی؟، ما گر ز سر بریده میترسیدیم، در محفل عاشقان نمیرقصیدیم”.»
#زینب_جلالیان #سهیلا_حجاب #زندان_زنان #حقوق_زندانی
@Tavaana_Tavaanatech
زینب جلالیان و سهیلا حجاب، دو زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین، در نامهای مشترک ضمن توصیف شرایط نامساعد زندان نسبت به مواردی ازجمله اجرایی نشدن اصل تفکیک جرایم در این زندان اعتراض کردهاند. خانم جلیلیان از از تاریخ ۳۱ خردادماه با طرح خواسته انتقال خود به زندان خوی و یا زندان اوین و سهیلا حجاب از تاریخ ۲۷ خرداد در اعتراض به نگهداری خود در زندان قرچک ورامین و عدم انتقال به زندان اوین دست به اعتصاب غذا زدند.
این زندانیان در بخشی از نامه خود گفتهاند: «اینجانبان زینب جلالیان و سهیلا حجاب، جمهوری اسلامی را به رسمیت نمیشناسیم و هرگز از آنها تقاضای مرخصی، آزادی و عفو نکردهایم و نخواهیم کرد. چرا که فردی طلب بخشش و عفو میکند که مرتکب اشتباهی شده باشد . ما پژواک خواستهها، آرزوها، حقوق مدنی و شهروندی از دست رفته مردمان کشورمان بودهایم.»
قسمتهای دیگری از این نامه را در زیر بخوانید:
«بازرسیهای وحشتناک بدنی و غیر انسانی و استفاده از دستبند و پابند، به شیوههای قرون وسطایی و مطابق اصول بردهداری، بخشی از رنجنامههای ماست. یعنی جنسیت زنانه ما، آنقدر برای جمهوری ضد زن وحشت به همراه دارد که برای جا به جایی ما از محافظان متعدد، همراه در قل و زنجیر کردن دست و پاهایمان باید استفاده شود؟»
«اما ای دیکتاتور آیا نمیدانی که دردها و رنجها انسانها را بزرگتر، متعالیتر، خودساختهتر و قویتر میکند؟! ما از این که در این زندان حبس می کِشیم ، اصلاً آزرده خاطر نبوده و نیستیم.
ما در این زندان با زنهایی آشنا شدیم که با اَشکال مختلف از سوء مدیریت جمهوری اسلامی در امور متفاوت رنج کشیده بودند. حضور ما در این مکان باعث شد ما پای صحبت کسانی بنشینیم که بتوانیم در جهت احقاق حقوق از دست رفته زنان، کوشاتر باشیم. ما باید پاسخگوی تاریخ باشیم. اگر میبینید که ما دست به اعتصاب غذا زدهایم (برای انتقال از این زندان)، فقط برای مطالبه حقوق انسانی ماست. این که به نسل حاضر و نسل های آینده بگوییم در هر وضعیتی که هستید، مطالبهگر حقوق خود باشند. به گفته یکی از بزرگان: “اگر در جامعه ای زنی روزنامه خواند و از سیاست حرف زد، به آینده آن کشور خوش بین باشید”.»
«محلی که در آن نگهداری می شویم، عملا تبدیل به کمپ معتادان شده! زنان آسیب دیده از اجتماع که ابتدا باید درمان شوند، سپس آموزش ببینند و در نهایت به آغوش اجتماع برگردند.
تأسفبارتر این که اکثریت زندانیانی که به اینجا وارد می شوند ، تحت عنوان جرایم فساد و فحشا و روابط خارج از ازدواج هستند. این زنان به دلیل روابط متعدد، ناقل بیماریهای عفونی، هپاتیت، زگیل تناسلی و بسیاری بیماریهای دیگر هستند و متاسفانه سطح بهداشت زندان بسیار ضعیف و همچنین عدم رعایت حداقل بهداشت از سوی زندانیان، رنج مضاعفی به همراه دارد.
ضرب و شتم… معضل تجاوز در میان زنان زندانی و ضرب و شتم متعدد میان آنان با وسایل متعدد که برای زد و خورد ها استفاده میکنند، احساس امنیت جسمی و آرامش روحی ما را به مخاطره انداخته!»
«شرم بر جمهوری اسلامی که ما به خاطر ابتداییترین حقوق انسانی خود (یعنی بهداشت و مراقبت جسمانی)، دست به اعتصاب غذا زدهایم که از سیاهچال قرچک ورامین به سیاهچال اوین منتقل شویم.
این اعتصاب باید برای خواستههای بزرگ تری مانند آزادی اتفاق میافتاد، اما علیرغم تمام دردها و رنجها و شکنجهها، ما برای احقاق حقوق انسانی و مدنی مردمان خود ایستادهایم و همچنان برای احقاق حقوق انسانی و مدنی خود، همچنان سراپا ایستادهایم و باز هم خواهیم ایستاد. به قولی: “سیصد گل سرخ یک گل نصرانی، ما را ز سر بریده میترسانی؟، ما گر ز سر بریده میترسیدیم، در محفل عاشقان نمیرقصیدیم”.»
#زینب_جلالیان #سهیلا_حجاب #زندان_زنان #حقوق_زندانی
@Tavaana_Tavaanatech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
نامه زینب جلالیان و سهیلا حجاب از زندان قرچک ورامین زینب جلالیان و سهیلا حجاب، دو زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین، در نامهای مشترک ضمن توصیف شرایط نامساعد زندان نسبت به مواردی ازجمله اجرایی نشدن اصل تفکیک جرایم در این زندان اعتراض کردهاند. خانم جلیلیان…
زندانهای جمهوری اسلامی به روایت بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین
در این برنامه بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین، از تجربه خود در زندانهای جمهوری اسلامی میگوید و مشاهداتش از این زندانها را بازگو میکند.
این بخشی است از برنامهای که شهریور۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
https://youtu.be/G6vBRt0Cx2M
https://soundcloud.com/tavaana/hedayat
#بهاره_هدایت #حقیقت_زندان #لایو_ایونت #زندان_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این برنامه بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین، از تجربه خود در زندانهای جمهوری اسلامی میگوید و مشاهداتش از این زندانها را بازگو میکند.
این بخشی است از برنامهای که شهریور۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
https://youtu.be/G6vBRt0Cx2M
https://soundcloud.com/tavaana/hedayat
#بهاره_هدایت #حقیقت_زندان #لایو_ایونت #زندان_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
زندانهای جمهوری اسلامی به روایت بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین
در این برنامه بهاره هدایت، زندانی سیاسی پیشین، از تجربه خود در زندانهای جمهوری اسلامی میگوید و مشاهداتش از این زندانها را بازگو میکند.
این بخشی است از برنامهای که شهریور۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
کانال تلگرام آموزشکده توانا:…
این بخشی است از برنامهای که شهریور۱۴۰۰ در کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
کانال تلگرام آموزشکده توانا:…
مژگان کاووسی که از بازداشتیهای آبان ۹۸ است و به دفعات در بازداشتگاهها و زندانهای مختلف بوده است در واقع یک نویسنده و هنرمند است. او که چند وقتی است که از زندان آزاد شده است، طی یادداشتهایی در کانال تلگرام خود، از مشاهداتش در زندان مینویسد.
این یادداشت که متن آن را در زیر میخوانید درباره وضعیت نگهداری کودکان همراه با مادرانسان در بند زنان زندان کچویی و عدم رعایت آییننامههای زندان در این زمینه و اعتراضات مکرر خانم کاووسی است:
«صبح روز قبل از آزادی و شب قبل از آن، در بند زنان زندان کچویی کرج دو بار از طرف زندانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفتم; احتمالا همین موضوع هم باعث شد تا با عجله با مرخصی متصل به آزادیام موافقت کنند.
قضیه به هفته های اول ورودم به این بند برمیگردد. وقتی که متوجه شدم حضور کودکان و مادران زندانی در کنار بقیه ی زندانی ها چقدر برایشان خطرناک است; از همه نظر; از نظر تربیتی و روانی و حتی امنیت جسمی. چقدر این حضور برای ما آزاردهنده بود; شبانه روز در معرض جیغ و فریاد و گریه کودکان و نوزادانی بودیم که به خاطر شرایط ناهنجار محل زندگی و رشد، نسبت به هر کودک هم سن خودشان، پر سر و صداتر و بسیار عصبی بودند. مادرانشان به خاطر اعتراض بقیه ی زندانیان بابت رفتار تهاجمی کودکانشان، رنج مضاعفی را در زندان تجربه میکردند و تمام اینها به این خاطر بود که قوانین و آییننامهها در زندانهای ایران به هیچ وجه درست و کامل اجرا نمیشود و شاید بتوان گفت که در اغلب زندانها اصلا اجرا نمیشود!
من از همان ابتدا با روشهای آرام و گفتمان منطقی سعی کردم تا مسئولین زندان و بند را مجاب کنم تا طبق آییننامههای مصوب، این مادران زندانی و کودکانشان را در سالن مستقل نگهداری نمایند. مسئولین زندان در حالیکه در گفتار به من حق میدادند، اما در عمل کاری انجام نمیدادند; اما من دست از مطالبه برنمیداشتم، تا جایی که ادبیات مسئولین بند تغییر کرد و مدام به من میگفتند: اگر برایت مشکل است، سالنت را عوض کن! من هم مدام می گفتم: ماندن در سالن سلامت حداقل حقوق من است، گرچه سالن سلامت شما هم واقعا سلامت نیست و حتی زندانیان سیگاری در کنار ما هستند، ولی باز هم شرایط سالمتری نسبت به بقیه سالنها دارد. میگفتم : چطور توقع دارید که من به سالنهای دیگر بروم و با زندانیان خشن، معتادین به متادون، معتادین شدید به سیگار و .... زندگی کنم؟ میگفتم: نه! نمیروم....
ادامه متن را در لینک زیر بخوانید:
https://is.gd/KrcHk2
#زندان_زنان #زندان_کچویی #مژگان_کاووسی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این یادداشت که متن آن را در زیر میخوانید درباره وضعیت نگهداری کودکان همراه با مادرانسان در بند زنان زندان کچویی و عدم رعایت آییننامههای زندان در این زمینه و اعتراضات مکرر خانم کاووسی است:
«صبح روز قبل از آزادی و شب قبل از آن، در بند زنان زندان کچویی کرج دو بار از طرف زندانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفتم; احتمالا همین موضوع هم باعث شد تا با عجله با مرخصی متصل به آزادیام موافقت کنند.
قضیه به هفته های اول ورودم به این بند برمیگردد. وقتی که متوجه شدم حضور کودکان و مادران زندانی در کنار بقیه ی زندانی ها چقدر برایشان خطرناک است; از همه نظر; از نظر تربیتی و روانی و حتی امنیت جسمی. چقدر این حضور برای ما آزاردهنده بود; شبانه روز در معرض جیغ و فریاد و گریه کودکان و نوزادانی بودیم که به خاطر شرایط ناهنجار محل زندگی و رشد، نسبت به هر کودک هم سن خودشان، پر سر و صداتر و بسیار عصبی بودند. مادرانشان به خاطر اعتراض بقیه ی زندانیان بابت رفتار تهاجمی کودکانشان، رنج مضاعفی را در زندان تجربه میکردند و تمام اینها به این خاطر بود که قوانین و آییننامهها در زندانهای ایران به هیچ وجه درست و کامل اجرا نمیشود و شاید بتوان گفت که در اغلب زندانها اصلا اجرا نمیشود!
من از همان ابتدا با روشهای آرام و گفتمان منطقی سعی کردم تا مسئولین زندان و بند را مجاب کنم تا طبق آییننامههای مصوب، این مادران زندانی و کودکانشان را در سالن مستقل نگهداری نمایند. مسئولین زندان در حالیکه در گفتار به من حق میدادند، اما در عمل کاری انجام نمیدادند; اما من دست از مطالبه برنمیداشتم، تا جایی که ادبیات مسئولین بند تغییر کرد و مدام به من میگفتند: اگر برایت مشکل است، سالنت را عوض کن! من هم مدام می گفتم: ماندن در سالن سلامت حداقل حقوق من است، گرچه سالن سلامت شما هم واقعا سلامت نیست و حتی زندانیان سیگاری در کنار ما هستند، ولی باز هم شرایط سالمتری نسبت به بقیه سالنها دارد. میگفتم : چطور توقع دارید که من به سالنهای دیگر بروم و با زندانیان خشن، معتادین به متادون، معتادین شدید به سیگار و .... زندگی کنم؟ میگفتم: نه! نمیروم....
ادامه متن را در لینک زیر بخوانید:
https://is.gd/KrcHk2
#زندان_زنان #زندان_کچویی #مژگان_کاووسی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
قفس ، یادداشت اول: کودکان در بند
مژگان کاووسی که از بازداشتیهای آبان ۹۸ است و به دفعات در بازداشتگاهها و زندانهای مختلف بوده است در واقع یک نویسنده و هنرمند است. او که چند وقتی است که از زندان آزاد شده است، طی یادداشتهایی در کانال تلگرام خود، از مشاهداتش در زندان مینویسد. این یادداشت…
فریبا اسدی؛ شکنجه مضاعف یک زندانی زن
طی سالهای اخیر و با برجستهشدن گرایشهای پادشاهیخواهانه در ایران، زندانیان پادشاهیخواه نیز افزایش پیدا کردهاند که غالب آنان جوان نیز هستند.
طی چندسال اخیر در خیابانهای ایران شعارهای پادشاهیخواهانه یا پهلویدوستانه دست بالا را داشتهاند.
یکی از این زندانیان زن جوانی به نام فریبا اسدی است. زنی که در زندان بسیار بدنام قرچک ورامین دوران حبس خود را میگذراند و اخیرا در زمستان ۱۴۰۰ به علت اعتصاب غذا در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم نام او به صورت محدود در برخی رسانههای حقوق بشری بازتاب یافت ولی واقعیت این است این دست افراد اگرچه زندانی سیاسی هستند ولی صدایشان بازتاب خاصی ندارد. بر این اساس بازتاب صدای زندانیان گمنام ضرورت بیشتری دارد.
فریبا اسدی در آغاز همراه با چند چهره جوان ولی گمنام دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در گروههای مخالف نظام» در بهمن ۹۹ بازداشت شد.
درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/FaribaAsadi
#یاری_حقوقی_توانا #فریبا_اسدی #زندانی_سیاسی #زندان_زنان_قرچک
@Tavaana_TavaanaTech
طی سالهای اخیر و با برجستهشدن گرایشهای پادشاهیخواهانه در ایران، زندانیان پادشاهیخواه نیز افزایش پیدا کردهاند که غالب آنان جوان نیز هستند.
طی چندسال اخیر در خیابانهای ایران شعارهای پادشاهیخواهانه یا پهلویدوستانه دست بالا را داشتهاند.
یکی از این زندانیان زن جوانی به نام فریبا اسدی است. زنی که در زندان بسیار بدنام قرچک ورامین دوران حبس خود را میگذراند و اخیرا در زمستان ۱۴۰۰ به علت اعتصاب غذا در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم نام او به صورت محدود در برخی رسانههای حقوق بشری بازتاب یافت ولی واقعیت این است این دست افراد اگرچه زندانی سیاسی هستند ولی صدایشان بازتاب خاصی ندارد. بر این اساس بازتاب صدای زندانیان گمنام ضرورت بیشتری دارد.
فریبا اسدی در آغاز همراه با چند چهره جوان ولی گمنام دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در گروههای مخالف نظام» در بهمن ۹۹ بازداشت شد.
درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/FaribaAsadi
#یاری_حقوقی_توانا #فریبا_اسدی #زندانی_سیاسی #زندان_زنان_قرچک
@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی و عالیه مطلبزاده، فعالان مدنی محبوس در زندان قرچک از وضعیت ناگوار این زندان خبر دادهاند.
آنها میگویند که «در چند هفته گذشته مقامات مختلف قضایی از ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی تا ریاست سازمان زندانهای کشور و بسیار مقامات ریز و درشت از زندان زنان قرچک بازدید داشتهاند و همهشان از رعایت حقوق انسانی زندانیان و رافت اسلامی داده سخن کرده اند، اما متاسفانه وضعیت زندانیان و زندان هرگز بهتر که نشده بلکه بسیار بدتر هم شده است.
سه روز است چاههای فاضلاب زندان زنان قرچک به تمام بندها و حیاط بندها سرریز شده است و در این گرمای شدید کویری که همیشه همراه آلایندههای مختلف شیمیایی خطرناک فضای آنجا را مسموم میکند، اینبار بوی تعفن شدید وحشرات موذی را هم به جان بیش از هزار زن زندانی در بندهای مختلف انداخته است.
هوای سمی و آلوده زندان قرچک همه زندانیان را در معرض خطر ابتلا به انواع بیماری ها قرار داده است.»
صدرا عبداللهی همسر عالیه مطلبزاده میگوید «وضعیت تنفسی و جسمی بعضی از زندانیان با بیماریهای پیشینی از جمله #عالیه_مطلب_زاده و #نرگس_محمدی به شدت نگران کننده است.»
بنا به اطلاعات رسیده «با سرریز شدن فاضلاب زندان و گسترش حشرات موذی در محیط زندان گزش حشرات موذی باعث بروز انواع بیماریهای عفونی و مسری شده است.
متاسفانه علیرغم پیگیری زندانیان در این سه روز، هیچ اقدام عاجل و موثری از طرف مسئولان زندان و سازمان زندان های کشور و مقامات قضایی برای حل این مشکل نشده است.
اما به نظر وضعیت در زندان زنان قرچک اینروزها حتی بدتر از این بحث هاست؛ فیلترها و سیستم فرسوده تسویه آب زندان دوباره از کار افتاده است. کیفیت و عرضه غذا به زندانیان و محدودیت های اعمال شده برای تهیه مواد غذایی و خوراکی و دارویی و خدمات پزشکی از بیرون به خاطر مخالفتهای مسئولان زندان شرایط را برای زندانیان بدتر از قبل کرده است.
با این وضعیت به نظر زنان زندانی در فرچک به شکل سیستماتیک و فرسایشی از سه عنصر حیاتی نیاز انسانی (آب ، هوا و غذا سالم) محروم هستند. آنجا جان و سلامتی همه زندانیان در خطر است.
سوال این است؛ آیا واقعا #زندان_زنان_قرچک_ورامین شکنجهگاه زندانیان زن است!؟»
#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده
#زندان_زنان_قرچک_ورامین #جمهوری_اسلامی
#ایران #شکنجه #تهدید #بیانیه #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها میگویند که «در چند هفته گذشته مقامات مختلف قضایی از ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی تا ریاست سازمان زندانهای کشور و بسیار مقامات ریز و درشت از زندان زنان قرچک بازدید داشتهاند و همهشان از رعایت حقوق انسانی زندانیان و رافت اسلامی داده سخن کرده اند، اما متاسفانه وضعیت زندانیان و زندان هرگز بهتر که نشده بلکه بسیار بدتر هم شده است.
سه روز است چاههای فاضلاب زندان زنان قرچک به تمام بندها و حیاط بندها سرریز شده است و در این گرمای شدید کویری که همیشه همراه آلایندههای مختلف شیمیایی خطرناک فضای آنجا را مسموم میکند، اینبار بوی تعفن شدید وحشرات موذی را هم به جان بیش از هزار زن زندانی در بندهای مختلف انداخته است.
هوای سمی و آلوده زندان قرچک همه زندانیان را در معرض خطر ابتلا به انواع بیماری ها قرار داده است.»
صدرا عبداللهی همسر عالیه مطلبزاده میگوید «وضعیت تنفسی و جسمی بعضی از زندانیان با بیماریهای پیشینی از جمله #عالیه_مطلب_زاده و #نرگس_محمدی به شدت نگران کننده است.»
بنا به اطلاعات رسیده «با سرریز شدن فاضلاب زندان و گسترش حشرات موذی در محیط زندان گزش حشرات موذی باعث بروز انواع بیماریهای عفونی و مسری شده است.
متاسفانه علیرغم پیگیری زندانیان در این سه روز، هیچ اقدام عاجل و موثری از طرف مسئولان زندان و سازمان زندان های کشور و مقامات قضایی برای حل این مشکل نشده است.
اما به نظر وضعیت در زندان زنان قرچک اینروزها حتی بدتر از این بحث هاست؛ فیلترها و سیستم فرسوده تسویه آب زندان دوباره از کار افتاده است. کیفیت و عرضه غذا به زندانیان و محدودیت های اعمال شده برای تهیه مواد غذایی و خوراکی و دارویی و خدمات پزشکی از بیرون به خاطر مخالفتهای مسئولان زندان شرایط را برای زندانیان بدتر از قبل کرده است.
با این وضعیت به نظر زنان زندانی در فرچک به شکل سیستماتیک و فرسایشی از سه عنصر حیاتی نیاز انسانی (آب ، هوا و غذا سالم) محروم هستند. آنجا جان و سلامتی همه زندانیان در خطر است.
سوال این است؛ آیا واقعا #زندان_زنان_قرچک_ورامین شکنجهگاه زندانیان زن است!؟»
#نرگس_محمدی #عالیه_مطلب_زاده
#زندان_زنان_قرچک_ورامین #جمهوری_اسلامی
#ایران #شکنجه #تهدید #بیانیه #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
زندان زنان قرچک شکنجهگاهی برای زنان زندانی
نرگس محمدی و عالیه مطلبزاده، فعالان مدنی محبوس در زندان قرچک از وضعیت ناگوار این زندان خبر دادهاند. آنها میگویند که «در چند هفته گذشته مقامات مختلف قضایی از ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی تا ریاست سازمان زندانهای کشور و بسیار مقامات ریز و درشت از زندان…
حکومت جمهوری اسلامی، قوه قضاییه و سازمان زندانها مسئول سلامت جسمی و جانی زندانیان است.
آتنا دائمی فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق در این توییت میگوید حدود ۴۰ نفر در زندان زنان تهران به بیماری سل مشکوک هستند.
لازم به ذکر است که این زندان در کنار بندی است که کودکان خردسال همراه مادرانشان در زندان زندانی هستند و همچنین بندی که در آن زمان باردار محبوس هستند.
طبق اساسنامه تشکیل اداره کل بهداشت و درمان و تحقق حقوق زندانیان در دستیابی به مراقبتهای بهداشتی و درمانی، برای اجرای ضوابط بهداشتی برنامهریزی شده و ردیف بودجهای برای آن در نظر گرفته شده است و این وظیفه بر دوش سازمان زندانها ست. اما همانطور که بارها مشاهده شده حقوق زندانیان منبی بر مراقبت بهداشتی و درمانی نادیده گرفته میشود.
#یاری_حقوقی_توانا #زندان_قرچک #زندان_زنان_تهران #آتنا_دائمی #قوه_قضاییه #بیماری_سل
@Tavaana_TavaanaTech
آتنا دائمی فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق در این توییت میگوید حدود ۴۰ نفر در زندان زنان تهران به بیماری سل مشکوک هستند.
لازم به ذکر است که این زندان در کنار بندی است که کودکان خردسال همراه مادرانشان در زندان زندانی هستند و همچنین بندی که در آن زمان باردار محبوس هستند.
طبق اساسنامه تشکیل اداره کل بهداشت و درمان و تحقق حقوق زندانیان در دستیابی به مراقبتهای بهداشتی و درمانی، برای اجرای ضوابط بهداشتی برنامهریزی شده و ردیف بودجهای برای آن در نظر گرفته شده است و این وظیفه بر دوش سازمان زندانها ست. اما همانطور که بارها مشاهده شده حقوق زندانیان منبی بر مراقبت بهداشتی و درمانی نادیده گرفته میشود.
#یاری_حقوقی_توانا #زندان_قرچک #زندان_زنان_تهران #آتنا_دائمی #قوه_قضاییه #بیماری_سل
@Tavaana_TavaanaTech
چرا میگوییم وضعیت زنان زندانی در ایران وخیمتر است؟
۲۵ نوامبر یا پنجم آذر نخستین روز از ۱۶ روز نارنجی است. روزهای نارنجی برای معطوف کردن توجه افکار عمومی در سراسر جهان به خشونتهای مختلف اعمال شده علیه زنان است.
امسال همزمان با فرارسیدن این روزها خیابانهای ایران همچنان صحنه اعتراضات شهروندانی است که متاثر از کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی»، دختر ۲۲ ساله کرد بر اثر برخورد خشونتبار نیروهای گشت ارشاد، جان خود را به دست میگیرند و فریاد «زن زندگی آزادی» سر میدهند.
در جریان این خیزش مردمی تاکنون هزاران زن زندانی سیاسی در معرض آسیبهایی جدی در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.
برخورد متوحشانه با دستگیرشدگان در جریان خیزش مردمی ایران مشمول تمامی بازداشتشدگان است، اما تلاش ویژهتر درباره وضعیت زنان، کوششی است برای جلب توجه افکار عمومی ایران و جهان به وضعیت زنان زندانی و بهویژه زندانیان سیاسی زن در زندانها و بازداشتگاههای سراسر کشور.
نویسندگان این گزارش «نسیم مقرب (صحرا)»، «آسیه امینی»، «مریم دهکردی»، «نعیمه دوستدار»، «مولود حاجیزاده» و «شقایق نوروزی» بعنوان جمعی از کنشگران حقوق جنسیتی بر اینکه این دادهها «تنها بخش کوچکی از فاجعه انسانیای است که طی دو ماه و نیم گذشته در ایران ثبت شده است» تاکید دارند و میگویند با توجه به کشتارهای حکومت در استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی، عمق و گستره فاجعه بسیار بیش از چیزی است که تاکنون روشن شده است.
#انقلاب_ژینا #از_بازداشتی_بگو #زن_زندگی_آزادی #زندان_زنان #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چرا میگوییم وضعیت زنان زندانی در ایران وخیمتر است؟
۲۵ نوامبر یا پنجم آذر نخستین روز از ۱۶ روز نارنجی است. روزهای نارنجی برای معطوف کردن توجه افکار عمومی در سراسر جهان به خشونتهای مختلف اعمال شده علیه زنان است.
امسال همزمان با فرارسیدن این روزها خیابانهای ایران همچنان صحنه اعتراضات شهروندانی است که متاثر از کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی»، دختر ۲۲ ساله کرد بر اثر برخورد خشونتبار نیروهای گشت ارشاد، جان خود را به دست میگیرند و فریاد «زن زندگی آزادی» سر میدهند.
در جریان این خیزش مردمی تاکنون هزاران زن زندانی سیاسی در معرض آسیبهایی جدی در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.
برخورد متوحشانه با دستگیرشدگان در جریان خیزش مردمی ایران مشمول تمامی بازداشتشدگان است، اما تلاش ویژهتر درباره وضعیت زنان، کوششی است برای جلب توجه افکار عمومی ایران و جهان به وضعیت زنان زندانی و بهویژه زندانیان سیاسی زن در زندانها و بازداشتگاههای سراسر کشور.
نویسندگان این گزارش «نسیم مقرب (صحرا)»، «آسیه امینی»، «مریم دهکردی»، «نعیمه دوستدار»، «مولود حاجیزاده» و «شقایق نوروزی» بعنوان جمعی از کنشگران حقوق جنسیتی بر اینکه این دادهها «تنها بخش کوچکی از فاجعه انسانیای است که طی دو ماه و نیم گذشته در ایران ثبت شده است» تاکید دارند و میگویند با توجه به کشتارهای حکومت در استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی، عمق و گستره فاجعه بسیار بیش از چیزی است که تاکنون روشن شده است.
#انقلاب_ژینا #از_بازداشتی_بگو #زن_زندگی_آزادی #زندان_زنان #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ترانه دخترک از ادریس
برای خواهرامون که طی این ۴۴ سال در شکنجهگاههای جمهوری اسلامی مورد تعرض و آزار جنسی قرار گرفتند. خیلیاشون صداشون به جایی نرسید و شنیده نشدند.
- اخیرا در بازداشتگاه اطلاعات سپاه زاهدان چند زندانی زن و چند زندانی مرد مورد تجاوز قرار گرفتند. تجاوز و تعرض تبدیل به ابزاری برای اعمال فشار بر زندانیان و شکستن آنها انجام میگیرد. در بسیاری از موارد تجاوز گزارش نمیشود. چندی پیش خبرگزاری سیانان گزارشی در این خصوص منتشر کرده بود.
#مهسا_امینی #زندان_زنان #شکنجه #نه_به_جمهوری_اسلامی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برای خواهرامون که طی این ۴۴ سال در شکنجهگاههای جمهوری اسلامی مورد تعرض و آزار جنسی قرار گرفتند. خیلیاشون صداشون به جایی نرسید و شنیده نشدند.
- اخیرا در بازداشتگاه اطلاعات سپاه زاهدان چند زندانی زن و چند زندانی مرد مورد تجاوز قرار گرفتند. تجاوز و تعرض تبدیل به ابزاری برای اعمال فشار بر زندانیان و شکستن آنها انجام میگیرد. در بسیاری از موارد تجاوز گزارش نمیشود. چندی پیش خبرگزاری سیانان گزارشی در این خصوص منتشر کرده بود.
#مهسا_امینی #زندان_زنان #شکنجه #نه_به_جمهوری_اسلامی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود وظیفه، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو روز دختر را به «ایران لالهزاری» نوزاد دختر زندانیان سیاسی رضوان احمدخانبیگی و بهفر لالهزاری و نیز زندانیان سیاسی زن تبریک میگوید.
در روزهای گذشته کاربران شبکههای اجتماعی مینوشتند: «دختر روز نیاز ندارد، امنیت نیاز دارد»، «دختر روز نیاز ندارد، رفاه نیاز دارد.»، «دختر روز نیاز ندارد، آزادی نیاز دارد.»
ایران کوچولو که هستم مهر ماه به دنیا آمده، مادرش تا آخرین روزهای نزدیک به زایمان در زندان و محروم از مرخصی بود. حالا هم سه ما به او توقف حکم دادهاند و احتمالا ایران باید با مادرش تا پایان مدت محکومیت او به زندان برود.
#روز_دختر #ایران #زندانیان_سیاسی #زندان_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در روزهای گذشته کاربران شبکههای اجتماعی مینوشتند: «دختر روز نیاز ندارد، امنیت نیاز دارد»، «دختر روز نیاز ندارد، رفاه نیاز دارد.»، «دختر روز نیاز ندارد، آزادی نیاز دارد.»
ایران کوچولو که هستم مهر ماه به دنیا آمده، مادرش تا آخرین روزهای نزدیک به زایمان در زندان و محروم از مرخصی بود. حالا هم سه ما به او توقف حکم دادهاند و احتمالا ایران باید با مادرش تا پایان مدت محکومیت او به زندان برود.
#روز_دختر #ایران #زندانیان_سیاسی #زندان_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فریب در زندان قرچک؛ نمایشی برای بازرسها و حقیقتی تلخ برای بازداشتشدگان
روایت یک زندانی سیاسی سابق
روایت دست اول از زندان قرچک که به تازگی به دست ما رسیده، تصویر تکاندهندهای از سرکوب، خشونت و فریبکاری نظام جمهوری اسلامی را آشکار میکند. این روایت، از لحظه دستگیری در میدان انقلاب تا انتقال به زندان قرچک، نه تنها ظلم سیستماتیک و فشار روحی و جسمی علیه معترضان زن را شرح میدهد، بلکه بهخوبی نشان میدهد چگونه مقامات با ترفندهایی مانند نمایشهای موقت و تغییرات سطحی تلاش میکنند چهره واقعی این زندان مخوف را پنهان کنند.
یکی از بازداشت شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ روایت کرده است که مسئولان زندان، موقعی که در اثر افشاگریهای زندانیان و درز کردن شرایط ناگوار زندان به بیرون و رسانهها، تحت فشار قرار گرفتند، چگونه با ظاهرسازی برای بازرسان، تلاش کردند تا حقیقت را پنهان کنند.
متن این گزارش به شرح زیر است:
«۲۵ آذر بود که در میدان انقلاب توسط نیروی انتظامی (تعداد زیادی زن و مرد) زنها با عینک دودی و مقنعه و مانتو و شلوار بودند و هر کسی را که مقاومت میکرد را با کتک و لگد چند نفره، به داخل ون پرتاب میکردند. به یاد دارم دختر ۱۶ سالهای که با دوستش و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» و گریه و فریاد را پرتاب کردند. به قدری با این بچه با خشونت رفتار کردند که من به یکی از آنها که بیشتر فحاشی میکرد، گفتم از ابروهایت (مدل شیطانی رنگ کرده) شناساییات کردم. مراقب خودت باش!!
از آنجا، علیرغم همه دروغهایی که میگفتند، (کمی پایینتر آزادتان میکنیم) ما را به یک پادگان در افسریه انتقال دادند. خیلی اتفاقها افتاد که در مجال دیگری بازگویی میکنم. حدود ۷۰۰ یا بیشتر، زن بودیم و شاید حدود ۲۰۰ نفر مرد!
مردان را با کتک در حالی که لباسهایشان را روی سرشان کشیده بودند، به سالن دیگری هدایت کردند و زنها را در نماز خانه و خوابگاه سربازان جای دادند. تقریبا ۴۰ ساعت بدون این که بدانیم چه خواهد شد، در محوطه ماندیم. ماموران قدرت نداشتند با زنها مقابله کنند، چون دقیقا همان مامور زنی که گفته بودم با فحاشی برای جمعکردن زنها در داخل خوابگاه آمده بود را به دستگیرشدگان داخل کشیدند و حسابی کتکش زدند. پس از آن دیگر جرأت نزدیک شدن به ما را نداشتند. روز دوم غروب، چند مثلا قاضی هر کدام از ما را دیدند و با سلیقه خودشان حکم آزادی یا زندان دادند.
وقتی نامم را بردند، گفتند که این اسامی آزادند اما با بیرون آمدن ما دستهایمان را با تسمه به یکدیگر بستند و در یک اتوبوس که همه صندلی هایش جمع شده بود و پنجره نداشت و فقط از درز کوچکی که بین صفحههای فلزی وجود داشت میشد فهمید که به خارج از شهر میرویم. در نهایت ما را به زندان قرچک یا همان زندان زنان شهر ری انتقال دادند. در بدو ورود ما را بررسی پزشکی و روانی میکردند و بعد باید درون یک اتاق جلوی یک خانم لخت میشدیم و مینشستیم و بر روی زانو بلند میشدیم که چیزی را وارد نکرده باشیم.»
نویسنده پس از شرح درباره وضعیت زندان و بازدید تیم بازرسی مینویسد:
«متوجه شدیم که تعداد دیگری از دستگیرشدگان همان روز، در ورزشگاه زندان در شرایط بسیار بدی نگهداری میشدند و جالب این بود که این بخش اصلاً به بازرسین نشان داده نشده بود.
بعد از آزادی خبرهایی شنیدم که شوکه شدم. ظاهراً قبل از ماجرای زندانیشدن ما، یک صدای ضبطشده از زندان قرچک بیرون آمده بود که از شرایط وحشتناک بندهای قرچک و بند قرنطینه، خونهای شتکزده، کثیفی زیاد و رفتار بد نگهبانان گزارش داده بود. ضمن این که هفته قبل از آن، تعدادی از زنان یک بند را به آتش کشیده بودند.
رئیس زندان برای این که بتواند این خبرها را خنثی کند، قبل از دستگیری ما، با توجه به این که مطمئن بود تعدادی به آنجا منتقل میشوند، تغییراتی را داده بود که ما فریب بخوریم و بعد از آزادی، از ویژگیهای این زندان تعریف کنیم. نه قبل و نه بعد از آن روز، هرگز نشنیدم که ملحفه تمیز و سفید به هیچ زندانیای داده باشند. باید از پارچههای سفید و نو میفهمیدیم که فریب خوردهایم. ما خیلی خام بودیم و باید میدانستیم که جمهوری اسلامی بر اساس دروغ پایهریزی شده است.
این روزها که گزارش دیگری از آن روزهای زندان منتشر شده، بر خودم واجب دانستم که به همه بگویم چه بر ما گذشت. هنوز برخی از ما حکمهای سنگینی داریم. یکی از ما را روز دستگیری آنقدر زده بودند که در سرش سه ناحیه خون لخته شده بود و سکته مغزی کرده و اکنون تحت درمان است. دوست دیگری را آنقدر زده بودند که پایش آسیب دیده بود و مجبور شدیم شلوار جینش را پاره کنیم که مشکلی پیش نیاید.»
گزارش کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/deception-qarchak-prison/
#زندان_قرچک #زندان_زنان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت یک زندانی سیاسی سابق
روایت دست اول از زندان قرچک که به تازگی به دست ما رسیده، تصویر تکاندهندهای از سرکوب، خشونت و فریبکاری نظام جمهوری اسلامی را آشکار میکند. این روایت، از لحظه دستگیری در میدان انقلاب تا انتقال به زندان قرچک، نه تنها ظلم سیستماتیک و فشار روحی و جسمی علیه معترضان زن را شرح میدهد، بلکه بهخوبی نشان میدهد چگونه مقامات با ترفندهایی مانند نمایشهای موقت و تغییرات سطحی تلاش میکنند چهره واقعی این زندان مخوف را پنهان کنند.
یکی از بازداشت شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ روایت کرده است که مسئولان زندان، موقعی که در اثر افشاگریهای زندانیان و درز کردن شرایط ناگوار زندان به بیرون و رسانهها، تحت فشار قرار گرفتند، چگونه با ظاهرسازی برای بازرسان، تلاش کردند تا حقیقت را پنهان کنند.
متن این گزارش به شرح زیر است:
«۲۵ آذر بود که در میدان انقلاب توسط نیروی انتظامی (تعداد زیادی زن و مرد) زنها با عینک دودی و مقنعه و مانتو و شلوار بودند و هر کسی را که مقاومت میکرد را با کتک و لگد چند نفره، به داخل ون پرتاب میکردند. به یاد دارم دختر ۱۶ سالهای که با دوستش و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» و گریه و فریاد را پرتاب کردند. به قدری با این بچه با خشونت رفتار کردند که من به یکی از آنها که بیشتر فحاشی میکرد، گفتم از ابروهایت (مدل شیطانی رنگ کرده) شناساییات کردم. مراقب خودت باش!!
از آنجا، علیرغم همه دروغهایی که میگفتند، (کمی پایینتر آزادتان میکنیم) ما را به یک پادگان در افسریه انتقال دادند. خیلی اتفاقها افتاد که در مجال دیگری بازگویی میکنم. حدود ۷۰۰ یا بیشتر، زن بودیم و شاید حدود ۲۰۰ نفر مرد!
مردان را با کتک در حالی که لباسهایشان را روی سرشان کشیده بودند، به سالن دیگری هدایت کردند و زنها را در نماز خانه و خوابگاه سربازان جای دادند. تقریبا ۴۰ ساعت بدون این که بدانیم چه خواهد شد، در محوطه ماندیم. ماموران قدرت نداشتند با زنها مقابله کنند، چون دقیقا همان مامور زنی که گفته بودم با فحاشی برای جمعکردن زنها در داخل خوابگاه آمده بود را به دستگیرشدگان داخل کشیدند و حسابی کتکش زدند. پس از آن دیگر جرأت نزدیک شدن به ما را نداشتند. روز دوم غروب، چند مثلا قاضی هر کدام از ما را دیدند و با سلیقه خودشان حکم آزادی یا زندان دادند.
وقتی نامم را بردند، گفتند که این اسامی آزادند اما با بیرون آمدن ما دستهایمان را با تسمه به یکدیگر بستند و در یک اتوبوس که همه صندلی هایش جمع شده بود و پنجره نداشت و فقط از درز کوچکی که بین صفحههای فلزی وجود داشت میشد فهمید که به خارج از شهر میرویم. در نهایت ما را به زندان قرچک یا همان زندان زنان شهر ری انتقال دادند. در بدو ورود ما را بررسی پزشکی و روانی میکردند و بعد باید درون یک اتاق جلوی یک خانم لخت میشدیم و مینشستیم و بر روی زانو بلند میشدیم که چیزی را وارد نکرده باشیم.»
نویسنده پس از شرح درباره وضعیت زندان و بازدید تیم بازرسی مینویسد:
«متوجه شدیم که تعداد دیگری از دستگیرشدگان همان روز، در ورزشگاه زندان در شرایط بسیار بدی نگهداری میشدند و جالب این بود که این بخش اصلاً به بازرسین نشان داده نشده بود.
بعد از آزادی خبرهایی شنیدم که شوکه شدم. ظاهراً قبل از ماجرای زندانیشدن ما، یک صدای ضبطشده از زندان قرچک بیرون آمده بود که از شرایط وحشتناک بندهای قرچک و بند قرنطینه، خونهای شتکزده، کثیفی زیاد و رفتار بد نگهبانان گزارش داده بود. ضمن این که هفته قبل از آن، تعدادی از زنان یک بند را به آتش کشیده بودند.
رئیس زندان برای این که بتواند این خبرها را خنثی کند، قبل از دستگیری ما، با توجه به این که مطمئن بود تعدادی به آنجا منتقل میشوند، تغییراتی را داده بود که ما فریب بخوریم و بعد از آزادی، از ویژگیهای این زندان تعریف کنیم. نه قبل و نه بعد از آن روز، هرگز نشنیدم که ملحفه تمیز و سفید به هیچ زندانیای داده باشند. باید از پارچههای سفید و نو میفهمیدیم که فریب خوردهایم. ما خیلی خام بودیم و باید میدانستیم که جمهوری اسلامی بر اساس دروغ پایهریزی شده است.
این روزها که گزارش دیگری از آن روزهای زندان منتشر شده، بر خودم واجب دانستم که به همه بگویم چه بر ما گذشت. هنوز برخی از ما حکمهای سنگینی داریم. یکی از ما را روز دستگیری آنقدر زده بودند که در سرش سه ناحیه خون لخته شده بود و سکته مغزی کرده و اکنون تحت درمان است. دوست دیگری را آنقدر زده بودند که پایش آسیب دیده بود و مجبور شدیم شلوار جینش را پاره کنیم که مشکلی پیش نیاید.»
گزارش کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/deception-qarchak-prison/
#زندان_قرچک #زندان_زنان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech