#فیلم #باغبان، آخرین ساخته محسن #مخملباف
خلاصه داستان:
یک فیلمساز ایرانی و پسرش به اسرائیل سفر میکنند، برای تحقیق درباره یک دین ایرانی که حدود ۱۷۰ سال پیش در ایران به وجود آمده و اکنون چند میلیون پیرو دارد. پیروان این دین از سراسر جهان به شهر حیفا میآیند تا در باغی که مرکز این دین است خدمت کنند و از طریق کار در طبیعت خود را صلحطلب بار بیاورند.
پدر از طریق همراهی و گفتگو با باغبانی که از پاپانیوگینی آمده در مییابد که افکار او و دینش با افکار صلح طلبانه و به دور از خشونت کسانی چون گاندی و ماندلا شباهت دارد. برای پدر این سؤال مطرح میشود که اگر نگاه دینی صلحطلبانهای در ایران وجود داشت آیا حکومت ایران امروز، هنوز به دنبال ساخت بمب اتمی میرفت؟
اما پسر عمیقاً معتقد است همه ادیان جز تخریب جهان کاری نکردهاند.
جدل پدر و پسر بر سر نقش ادیان در زندگی انسانها، راه آنها را از هم جدا میکند... و هر یک به راهی میروند.
کارگردان از طریق دو نگاه متفاوت به نقش دین میکوشد، تجربه دو نسل ایرانی را در مقوله دین مطرح کند.
#سناریست و #کارگردان: #محسن_مخملباف
بازیگران:
میثم مخملباف
محسن مخملباف
ری ریوا اِاُنا مبی
پائولا اسدی
گیوم نیاگاتار
شیریا شیتندرو خوزگادو
ایاندیوید هوآنگ
بال کوماری گورونگ
http://ow.ly/3ywpgq
لینک فیلم در یوتیوب:https://goo.gl/8u92NW
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
خلاصه داستان:
یک فیلمساز ایرانی و پسرش به اسرائیل سفر میکنند، برای تحقیق درباره یک دین ایرانی که حدود ۱۷۰ سال پیش در ایران به وجود آمده و اکنون چند میلیون پیرو دارد. پیروان این دین از سراسر جهان به شهر حیفا میآیند تا در باغی که مرکز این دین است خدمت کنند و از طریق کار در طبیعت خود را صلحطلب بار بیاورند.
پدر از طریق همراهی و گفتگو با باغبانی که از پاپانیوگینی آمده در مییابد که افکار او و دینش با افکار صلح طلبانه و به دور از خشونت کسانی چون گاندی و ماندلا شباهت دارد. برای پدر این سؤال مطرح میشود که اگر نگاه دینی صلحطلبانهای در ایران وجود داشت آیا حکومت ایران امروز، هنوز به دنبال ساخت بمب اتمی میرفت؟
اما پسر عمیقاً معتقد است همه ادیان جز تخریب جهان کاری نکردهاند.
جدل پدر و پسر بر سر نقش ادیان در زندگی انسانها، راه آنها را از هم جدا میکند... و هر یک به راهی میروند.
کارگردان از طریق دو نگاه متفاوت به نقش دین میکوشد، تجربه دو نسل ایرانی را در مقوله دین مطرح کند.
#سناریست و #کارگردان: #محسن_مخملباف
بازیگران:
میثم مخملباف
محسن مخملباف
ری ریوا اِاُنا مبی
پائولا اسدی
گیوم نیاگاتار
شیریا شیتندرو خوزگادو
ایاندیوید هوآنگ
بال کوماری گورونگ
http://ow.ly/3ywpgq
لینک فیلم در یوتیوب:https://goo.gl/8u92NW
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
tavaana.org
فیلم باغبان، آخرین ساخته محسن مخملباف | Tavaana Article
فیلم باغبان، آخرین ساخته محسن مخملباف باغبان که در کشور اسراییل ساخته شده است داستان دو نسل ایرانی است که بر سر جنبههای مثبت و منفی ادیان با هم جدال میکنند. خلاصه داستان:
«۲۶ بهمنماه تولد #کارگردان جوان #سینما #سمیرامخملباف است.
سمیرا متولد ۲۶ بهمنماه ۱۳۵۸ است. نمیدانم صفحهی شما در مورد ایشان چیزی مینویسد یا نه اما گفتم این چند خطر را بنویسم که اگر مایل بودید منتشر بشود.
سمیرا #مخملباف فیلمی دارد به نام «سیب» که محصول سال ۱۳۷۶ است. داستان این #فیلم تا جایی که میدانم واقعی است. همسایهها به سازمان بهزیستی خبر میدهند که یک خانوادهی چهار نفری که پدر خانواده «ملا» نام دارد در تهران زدندگی میکنند که پدر خانواده یعنی همین آقای «ملا» دو دختر نوجوانش را در خانه به مدت چندین سال زندانی کرده است. سازمان بهزیستی ملا و همسرش را که نابینا است به همراه خود میبرند اما آنها را مرخص میکنند و از پدر تعهد میگیرند که دیگر دخترانش را زندانی نکند اما ملا که عصبانی است همچنان به دخترش، معصومه و زهرا اجازه نمیدهد که از منزل خارج بشوند. ملا بر اساس باورهایی معتقد است که نباید آفتاب روی دخترهایش را ببیند. خانم محمدی که مددکار است ارهای آهنبر از همسایهها قرض میگیرد و به ملا میدهد تا خود میلههای آهنی را ببرد و فرزندانش را آزاد کند. داستان را باید ببینید اما میتوان حدس زد که این دخترکان معصوم که چندین سال از خانه بیرون نیامدهاند و با دیگران مراوده نداشتهاند چه وضعیتی دارند. آنها حتا نمیتوانند درست و حسابی حرف بزنند. این فیلم جوایز متعدد بینالمللی کسب کرد.
آنچه من علاوه بر ستمی که بر #زنان در ایران میرود از این فیلم درک میکنم چیزی است که میتوان شرایط زندگی در نظامهای #دیکتاتوری دانست. شهروندان که در نظامهای غیردموکراتیک رعیت و امت و مانند این هستند و توسط دیکتاتورها مهار شدهاند به دلیل عدم ارتباط مناسب با محیط بیرون به کودکانی نابالغ تبدیل میشوند که هنوز نمیتوانند به درستی گفتوگو کنند هر چند سنهاشان بالا رفته است.
زندگی در نظامهای #توتالیتر و تمامتخواه که بر همهی شئونات فردی و جمعی زندگی «رعیت» سیطره دارند موجب میشود که رعیت نیز از خود ارادهای نداشته باشند. همانطور که معصومه و زهرا شاید هیچگاه به فکرشان خطور نکرد که علیه ظلم «ملا» بشورند و خواهان ارتباط با بیرون و دیدن روی آفتاب باشند. این کودکان نابالغ شاید راه رهایی را نیز در دستان همان «ملا» میدیدند. ملایی که خود آن را در زیرزمین خانه محبوس کرده است.
نظامهای غیردموکراتیک شهروندانی زبانبسته و مطیع میسازند که قدرت ارادهی معطوف به تغییر ندارند و در بسیاری مواقع نجاندهنده را همان کسانی میپندارند که آنها را محبوس و محصور کرده است.
سمیرا مخملباف در ۸ سالگی در فیلم بایسیکلران که ساختهی پدرس محسن مخملباف بود بازی کرد. او تنها ۱۷ سال داشت که فیلم «سیب» را ساخت و در ۱۸ سالگی به عنوان جوانترین کارگردان جهان در بخش رسمی فستیوال کن (۱۹۹۸) حضور یافت. فیلم سیب سمیرا در ظرف دو سال به بیش از ۱۰۰ فستیوال بینالمللی دعوت شد و در بیش از ۳۰ کشور جهان اکران شد.»
نوشتهی یکی از همراهان توانا
#زنان_موفق #زنان_توانا #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
سمیرا متولد ۲۶ بهمنماه ۱۳۵۸ است. نمیدانم صفحهی شما در مورد ایشان چیزی مینویسد یا نه اما گفتم این چند خطر را بنویسم که اگر مایل بودید منتشر بشود.
سمیرا #مخملباف فیلمی دارد به نام «سیب» که محصول سال ۱۳۷۶ است. داستان این #فیلم تا جایی که میدانم واقعی است. همسایهها به سازمان بهزیستی خبر میدهند که یک خانوادهی چهار نفری که پدر خانواده «ملا» نام دارد در تهران زدندگی میکنند که پدر خانواده یعنی همین آقای «ملا» دو دختر نوجوانش را در خانه به مدت چندین سال زندانی کرده است. سازمان بهزیستی ملا و همسرش را که نابینا است به همراه خود میبرند اما آنها را مرخص میکنند و از پدر تعهد میگیرند که دیگر دخترانش را زندانی نکند اما ملا که عصبانی است همچنان به دخترش، معصومه و زهرا اجازه نمیدهد که از منزل خارج بشوند. ملا بر اساس باورهایی معتقد است که نباید آفتاب روی دخترهایش را ببیند. خانم محمدی که مددکار است ارهای آهنبر از همسایهها قرض میگیرد و به ملا میدهد تا خود میلههای آهنی را ببرد و فرزندانش را آزاد کند. داستان را باید ببینید اما میتوان حدس زد که این دخترکان معصوم که چندین سال از خانه بیرون نیامدهاند و با دیگران مراوده نداشتهاند چه وضعیتی دارند. آنها حتا نمیتوانند درست و حسابی حرف بزنند. این فیلم جوایز متعدد بینالمللی کسب کرد.
آنچه من علاوه بر ستمی که بر #زنان در ایران میرود از این فیلم درک میکنم چیزی است که میتوان شرایط زندگی در نظامهای #دیکتاتوری دانست. شهروندان که در نظامهای غیردموکراتیک رعیت و امت و مانند این هستند و توسط دیکتاتورها مهار شدهاند به دلیل عدم ارتباط مناسب با محیط بیرون به کودکانی نابالغ تبدیل میشوند که هنوز نمیتوانند به درستی گفتوگو کنند هر چند سنهاشان بالا رفته است.
زندگی در نظامهای #توتالیتر و تمامتخواه که بر همهی شئونات فردی و جمعی زندگی «رعیت» سیطره دارند موجب میشود که رعیت نیز از خود ارادهای نداشته باشند. همانطور که معصومه و زهرا شاید هیچگاه به فکرشان خطور نکرد که علیه ظلم «ملا» بشورند و خواهان ارتباط با بیرون و دیدن روی آفتاب باشند. این کودکان نابالغ شاید راه رهایی را نیز در دستان همان «ملا» میدیدند. ملایی که خود آن را در زیرزمین خانه محبوس کرده است.
نظامهای غیردموکراتیک شهروندانی زبانبسته و مطیع میسازند که قدرت ارادهی معطوف به تغییر ندارند و در بسیاری مواقع نجاندهنده را همان کسانی میپندارند که آنها را محبوس و محصور کرده است.
سمیرا مخملباف در ۸ سالگی در فیلم بایسیکلران که ساختهی پدرس محسن مخملباف بود بازی کرد. او تنها ۱۷ سال داشت که فیلم «سیب» را ساخت و در ۱۸ سالگی به عنوان جوانترین کارگردان جهان در بخش رسمی فستیوال کن (۱۹۹۸) حضور یافت. فیلم سیب سمیرا در ظرف دو سال به بیش از ۱۰۰ فستیوال بینالمللی دعوت شد و در بیش از ۳۰ کشور جهان اکران شد.»
نوشتهی یکی از همراهان توانا
#زنان_موفق #زنان_توانا #زنان_موثر
@Tavaana_TavaanaTech
«اگر نیت یک ساله دارید، برنج بکارید. اگر نیت دهساله دارید، درخت غرس کنید. اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید، سینماتوگراف آدم تربیت میکند.» (فیلم ناصرالدینشاه آکتور سینما)
هشتم خردادی که گذشت، محسن مخملباف ۵۹ ساله شد. محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه در گذشته میپیمود ندارد. او که زمانی گفته بود حاضر نیست با کیمیایی و مهرجویی و دیگر کارگردانان سکولار پشت یک میز بنشیند و گفتوگو کند، خود به کارگردانی سکولار تبدیل شد.
هارون یشایایی، تهیهکنندهی فیلم اجارهنشینها در بخشی از خاطرات خود از آن روزها میگوید:
«یک روز دیدم تلفن دفتر زنگ خورد و یکی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت: «من #محسن_مخملباف هستم.» گفتم: «بفرمایید امرتان را.» گفت: «این فیلم ضد اسلام و ضد اخلاق است» و من هم گفتم: «به هر حال این فیلم پروانه نمایش دارد»، بعدش هم گفت: «میخواهم به خودم نارنجک ببندم و بروم توی سینما، خودم را منفجر کنم» و من هم گفتم: «به ما ربطی ندارد و پلیس باید جلوی شما را بگیرد.» شاید همین حرفها هم بود که باعث شد فروش فیلم بیشتر شود، اما پشت این فیلم کارگردانی مثل داریوش مهرجویی بود که با این فیلم و فیلمهای آن سالهایش به اوج رسید.»
در مورد#مخملباف بیشتر بدانید:
https://goo.gl/pOq8fk
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هشتم خردادی که گذشت، محسن مخملباف ۵۹ ساله شد. محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه در گذشته میپیمود ندارد. او که زمانی گفته بود حاضر نیست با کیمیایی و مهرجویی و دیگر کارگردانان سکولار پشت یک میز بنشیند و گفتوگو کند، خود به کارگردانی سکولار تبدیل شد.
هارون یشایایی، تهیهکنندهی فیلم اجارهنشینها در بخشی از خاطرات خود از آن روزها میگوید:
«یک روز دیدم تلفن دفتر زنگ خورد و یکی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت: «من #محسن_مخملباف هستم.» گفتم: «بفرمایید امرتان را.» گفت: «این فیلم ضد اسلام و ضد اخلاق است» و من هم گفتم: «به هر حال این فیلم پروانه نمایش دارد»، بعدش هم گفت: «میخواهم به خودم نارنجک ببندم و بروم توی سینما، خودم را منفجر کنم» و من هم گفتم: «به ما ربطی ندارد و پلیس باید جلوی شما را بگیرد.» شاید همین حرفها هم بود که باعث شد فروش فیلم بیشتر شود، اما پشت این فیلم کارگردانی مثل داریوش مهرجویی بود که با این فیلم و فیلمهای آن سالهایش به اوج رسید.»
در مورد#مخملباف بیشتر بدانید:
https://goo.gl/pOq8fk
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
توانا
کلوزآپ ِ محسن مخملباف
توانا- محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه
محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد.
متن کامل در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کارگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کارگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
ایران آنلاین
درخشش فیلم لرد رسول اف در جشنواره کن
محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد.
محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد.
goo.gl/NEftl5
متن کامل خبر در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کراگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/NEftl5
متن کامل خبر در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کراگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد. متن کامل در لینک زیر goo.gl/F20y6s در این رابطه متن زیر را هم بخوانید: چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟ لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در…
آموزشکده توانا
«اگر نیت یک ساله دارید، برنج بکارید. اگر نیت دهساله دارید، درخت غرس کنید. اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید، سینماتوگراف آدم تربیت میکند.» در مورد مخملباف goo.gl/pOq8fk @Tavaana_TavaanaTech
«اگر نیت یک ساله دارید، برنج بکارید. اگر نیت دهساله دارید، درخت غرس کنید. اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید، سینماتوگراف آدم تربیت میکند.» (فیلم ناصرالدینشاه آکتور سینما)
هشتم خرداد محسن مخملباف ۶۰ ساله شد. محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه در گذشته میپیمود ندارد. او که زمانی گفته بود حاضر نیست با کیمیایی و مهرجویی و دیگر کارگردانان سکولار پشت یک میز بنشیند و گفتوگو کند، خود به کارگردانی سکولار تبدیل شد.
هارون یشایایی، تهیهکنندهی فیلم اجارهنشینها در بخشی از خاطرات خود از آن روزها میگوید:
«یک روز دیدم تلفن دفتر زنگ خورد و یکی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت: «من #محسن_مخملباف هستم.» گفتم: «بفرمایید امرتان را.» گفت: «این فیلم ضد اسلام و ضد اخلاق است» و من هم گفتم: «به هر حال این فیلم پروانه نمایش دارد»، بعدش هم گفت: «میخواهم به خودم نارنجک ببندم و بروم توی سینما، خودم را منفجر کنم» و من هم گفتم: «به ما ربطی ندارد و پلیس باید جلوی شما را بگیرد.» شاید همین حرفها هم بود که باعث شد فروش فیلم بیشتر شود، اما پشت این فیلم کارگردانی مثل داریوش مهرجویی بود که با این فیلم و فیلمهای آن سالهایش به اوج رسید.»
در مورد#مخملباف بیشتر بدانید:
https://goo.gl/pOq8fk
@Tavaana_TavaanaTech
هشتم خرداد محسن مخملباف ۶۰ ساله شد. محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه در گذشته میپیمود ندارد. او که زمانی گفته بود حاضر نیست با کیمیایی و مهرجویی و دیگر کارگردانان سکولار پشت یک میز بنشیند و گفتوگو کند، خود به کارگردانی سکولار تبدیل شد.
هارون یشایایی، تهیهکنندهی فیلم اجارهنشینها در بخشی از خاطرات خود از آن روزها میگوید:
«یک روز دیدم تلفن دفتر زنگ خورد و یکی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت: «من #محسن_مخملباف هستم.» گفتم: «بفرمایید امرتان را.» گفت: «این فیلم ضد اسلام و ضد اخلاق است» و من هم گفتم: «به هر حال این فیلم پروانه نمایش دارد»، بعدش هم گفت: «میخواهم به خودم نارنجک ببندم و بروم توی سینما، خودم را منفجر کنم» و من هم گفتم: «به ما ربطی ندارد و پلیس باید جلوی شما را بگیرد.» شاید همین حرفها هم بود که باعث شد فروش فیلم بیشتر شود، اما پشت این فیلم کارگردانی مثل داریوش مهرجویی بود که با این فیلم و فیلمهای آن سالهایش به اوج رسید.»
در مورد#مخملباف بیشتر بدانید:
https://goo.gl/pOq8fk
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
کلوزآپ ِ محسن مخملباف
توانا- محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه
نامه دوم محسن مخملباف به مصطفی تاجزاده: استبداد دینى برانداختنى است
goo.gl/aawGCa
دوست عزیزم!
شما ارزش و بار کلمات را مى دانید، چرا به جاى آن که به وسعت اعتراضات اخیر اشاره کنید و بگویید در بیش از هفتاد شهر ایران مردم به خیابانها ریختند، تا آزادى را از کف استبداد باز پس بگیرند، با گفتن این که آنها تنها “متعرضین چند ده هزار نفره بودند”، بزرگى مردم جان به لب رسیده را نادیده مىگیرید و تحقیرشان مى کنید؟!
معترضین با ایثار جان خویش، حق اعتراض را به نظام استبداد دینى تحمیل کردند. مىگویى حکومت در برخورد با اینها عقلانیت به خرج داد و قیام این جوانان را درونى خواهد کرد. سرکوب و کشتن حداقل بیست و چند نفر و دستگیرى چهارهزار نفر اسمش عقلانى برخورد کردن است؟ مگر استبداد دینى، جنبش اصلاحات و جنبش سبز را درونى کرد که جنبش جان به لب رسیدگان را درونى کند؟ مهندس بازرگان که محبوب هر دوى ماست مى گفت: “حق گرفتنى است! نه دادنى.” خلاصه حرف جنبش اخیر هم این بود “رژیم ولایت فقیه برانداختنى است و نه اصلاح شدنى”.
سیاست اصلاحات زمانى فشار از پایین و چانه زنى از بالا بود. اکنون سیاست اصلاحات شده است تسلیم به بالا، و ترساندن پایین. شما با ترس مردم را به انتخابات مى کشانید، نه با عشق و امید. اول مى گفتید: “راى بدهیم تا احمدى نژاد بر سر کارنیاید، حالا مى گویید: “راى بدهیم تا ایران سوریه اى نشود.” عزیز برادر! ترس فلج کننده است، نه حرکت آفرین.
ماندلاى بزرگ در زندان که بود، به تئورى مبارزات مدنى رسید. اما او در همان زندان، علیرغم باور به مبارزات بى خشونت، همه دنیا را به تحریم رژیم نژاد پرست دعوت کرد. آیا اصلاح طلبان که الگویشان ماندلاست، حاضرند دنیا را دعوت به فشار بر سپاه پاسداران کنند؟ تا اموال مردم ایران را ندزدند و در سوریه و افغانستان به آتش و بمب تبدیل نکنند و بر سر زن و بچه مردم نریزند؟ اگر این بمب ها را دولت دیگرى بر سر مردم ایران مى ریخت، شما اصلاح طلبان، علیه حکومت آنها تقاضاى تحریم بین المللى نمى کردید؟! مصطفى عزیز رفتار اصلاح طلبان به ویژه در حوزه بین الملل اخلاقگرایانه نیست.
متن کامل نامه:
https://tavaana.org/fa/Makhmalbaf_Tajzadeh_Letter
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/aawGCa
دوست عزیزم!
شما ارزش و بار کلمات را مى دانید، چرا به جاى آن که به وسعت اعتراضات اخیر اشاره کنید و بگویید در بیش از هفتاد شهر ایران مردم به خیابانها ریختند، تا آزادى را از کف استبداد باز پس بگیرند، با گفتن این که آنها تنها “متعرضین چند ده هزار نفره بودند”، بزرگى مردم جان به لب رسیده را نادیده مىگیرید و تحقیرشان مى کنید؟!
معترضین با ایثار جان خویش، حق اعتراض را به نظام استبداد دینى تحمیل کردند. مىگویى حکومت در برخورد با اینها عقلانیت به خرج داد و قیام این جوانان را درونى خواهد کرد. سرکوب و کشتن حداقل بیست و چند نفر و دستگیرى چهارهزار نفر اسمش عقلانى برخورد کردن است؟ مگر استبداد دینى، جنبش اصلاحات و جنبش سبز را درونى کرد که جنبش جان به لب رسیدگان را درونى کند؟ مهندس بازرگان که محبوب هر دوى ماست مى گفت: “حق گرفتنى است! نه دادنى.” خلاصه حرف جنبش اخیر هم این بود “رژیم ولایت فقیه برانداختنى است و نه اصلاح شدنى”.
سیاست اصلاحات زمانى فشار از پایین و چانه زنى از بالا بود. اکنون سیاست اصلاحات شده است تسلیم به بالا، و ترساندن پایین. شما با ترس مردم را به انتخابات مى کشانید، نه با عشق و امید. اول مى گفتید: “راى بدهیم تا احمدى نژاد بر سر کارنیاید، حالا مى گویید: “راى بدهیم تا ایران سوریه اى نشود.” عزیز برادر! ترس فلج کننده است، نه حرکت آفرین.
ماندلاى بزرگ در زندان که بود، به تئورى مبارزات مدنى رسید. اما او در همان زندان، علیرغم باور به مبارزات بى خشونت، همه دنیا را به تحریم رژیم نژاد پرست دعوت کرد. آیا اصلاح طلبان که الگویشان ماندلاست، حاضرند دنیا را دعوت به فشار بر سپاه پاسداران کنند؟ تا اموال مردم ایران را ندزدند و در سوریه و افغانستان به آتش و بمب تبدیل نکنند و بر سر زن و بچه مردم نریزند؟ اگر این بمب ها را دولت دیگرى بر سر مردم ایران مى ریخت، شما اصلاح طلبان، علیه حکومت آنها تقاضاى تحریم بین المللى نمى کردید؟! مصطفى عزیز رفتار اصلاح طلبان به ویژه در حوزه بین الملل اخلاقگرایانه نیست.
متن کامل نامه:
https://tavaana.org/fa/Makhmalbaf_Tajzadeh_Letter
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. نامه دوم محسن #مخملباف به مصطفی #تاجزاده: #استبداد_دینى برانداختنى است دوست عزیزم! شما ارزش و بار کلمات را مى دانید، چرا به جاى آن که به وسعت اعتراضات اخیر اشاره کنید و بگویید در بیش از هفتاد شهر ایران مردم به خیابانها ریختند، تا آزادى را از کف استبداد…
«اگر نیت یک ساله دارید، برنج بکارید. اگر نیت دهساله دارید، درخت غرس کنید. اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید، سینماتوگراف آدم تربیت میکند.» (فیلم ناصرالدینشاه آکتور سینما)
.
هشتم خرداد ۹۸ محسن مخملباف ۶۲ ساله شد.
محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه در گذشته میپیمود ندارد. او که زمانی گفته بود حاضر نیست با کیمیایی و مهرجویی و دیگر کارگردانان سکولار پشت یک میز بنشیند و گفتوگو کند، خود به کارگردانی سکولار تبدیل شد.
هارون یشایایی، تهیهکنندهی فیلم اجارهنشینها در بخشی از خاطرات خود از آن روزها میگوید:
«یک روز دیدم تلفن دفتر زنگ خورد و یکی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت: «من #محسن_مخملباف هستم.» گفتم: «بفرمایید امرتان را.» گفت: «این فیلم ضد اسلام و ضد اخلاق است» و من هم گفتم: «به هر حال این فیلم پروانه نمایش دارد»، بعدش هم گفت: «میخواهم به خودم نارنجک ببندم و بروم توی سینما، خودم را منفجر کنم» و من هم گفتم: «به ما ربطی ندارد و پلیس باید جلوی شما را بگیرد.» شاید همین حرفها هم بود که باعث شد فروش فیلم بیشتر شود، اما پشت این فیلم کارگردانی مثل داریوش مهرجویی بود که با این فیلم و فیلمهای آن سالهایش به اوج رسید.»
.
مخملباف آن روز به خود نارنجک نبست و خود را منفجر نکرد و روزگار از او کارگردانی هنرمند ساخت. هنرمندی که در سال ۲۰۰۷ -به نقل از وبسایت خانهی مخملباف- پلیس مخفی ایران برای کشتن او بمبی را سر صحنهی فیلمبرداری منفجر کرد اما او جان سالم به در برد و منفجرکنندگان بمب به او پیغام دادند که این بمب در تلافی تابوشکنی در فیلمهای «سکس و فلسفه» و «فریاد مورچهها» بوده است. محسن مخملباف قدم به قدم تجربههای نو به نو کرد و این تجارب را با زبان هنر و سینما و دوربین در اختیار دیگران گذاشت.
در مورد#مخملباف بیشتر بدانید:
https://goo.gl/pOq8fk
@Tavaana_TavaanaTech
.
هشتم خرداد ۹۸ محسن مخملباف ۶۲ ساله شد.
محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه در گذشته میپیمود ندارد. او که زمانی گفته بود حاضر نیست با کیمیایی و مهرجویی و دیگر کارگردانان سکولار پشت یک میز بنشیند و گفتوگو کند، خود به کارگردانی سکولار تبدیل شد.
هارون یشایایی، تهیهکنندهی فیلم اجارهنشینها در بخشی از خاطرات خود از آن روزها میگوید:
«یک روز دیدم تلفن دفتر زنگ خورد و یکی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت: «من #محسن_مخملباف هستم.» گفتم: «بفرمایید امرتان را.» گفت: «این فیلم ضد اسلام و ضد اخلاق است» و من هم گفتم: «به هر حال این فیلم پروانه نمایش دارد»، بعدش هم گفت: «میخواهم به خودم نارنجک ببندم و بروم توی سینما، خودم را منفجر کنم» و من هم گفتم: «به ما ربطی ندارد و پلیس باید جلوی شما را بگیرد.» شاید همین حرفها هم بود که باعث شد فروش فیلم بیشتر شود، اما پشت این فیلم کارگردانی مثل داریوش مهرجویی بود که با این فیلم و فیلمهای آن سالهایش به اوج رسید.»
.
مخملباف آن روز به خود نارنجک نبست و خود را منفجر نکرد و روزگار از او کارگردانی هنرمند ساخت. هنرمندی که در سال ۲۰۰۷ -به نقل از وبسایت خانهی مخملباف- پلیس مخفی ایران برای کشتن او بمبی را سر صحنهی فیلمبرداری منفجر کرد اما او جان سالم به در برد و منفجرکنندگان بمب به او پیغام دادند که این بمب در تلافی تابوشکنی در فیلمهای «سکس و فلسفه» و «فریاد مورچهها» بوده است. محسن مخملباف قدم به قدم تجربههای نو به نو کرد و این تجارب را با زبان هنر و سینما و دوربین در اختیار دیگران گذاشت.
در مورد#مخملباف بیشتر بدانید:
https://goo.gl/pOq8fk
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «اگر نیت یک ساله دارید، برنج بکارید. اگر نیت دهساله دارید، درخت غرس کنید. اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید، سینماتوگراف آدم تربیت میکند.» (فیلم ناصرالدینشاه آکتور سینما) . هشتم خرداد ۹۸ محسن مخملباف ۶۲ ساله شد. محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین…
«اگر نیت یک ساله دارید، برنج بکارید. اگر نیت دهساله دارید، درخت غرس کنید. اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید، سینماتوگراف آدم تربیت میکند.» (فیلم ناصرالدینشاه آکتور سینما)
.
هشتم خرداد ۹۹ محسن مخملباف ۶۳ ساله شد.
محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه در گذشته میپیمود ندارد. او که زمانی گفته بود حاضر نیست با کیمیایی و مهرجویی و دیگر کارگردانان سکولار پشت یک میز بنشیند و گفتوگو کند، خود به کارگردانی سکولار تبدیل شد.
هارون یشایایی، تهیهکنندهی فیلم اجارهنشینها در بخشی از خاطرات خود از آن روزها میگوید:
«یک روز دیدم تلفن دفتر زنگ خورد و یکی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت: «من #محسن_مخملباف هستم.» گفتم: «بفرمایید امرتان را.» گفت: «این فیلم ضد اسلام و ضد اخلاق است» و من هم گفتم: «به هر حال این فیلم پروانه نمایش دارد»، بعدش هم گفت: «میخواهم به خودم نارنجک ببندم و بروم توی سینما، خودم را منفجر کنم» و من هم گفتم: «به ما ربطی ندارد و پلیس باید جلوی شما را بگیرد.» شاید همین حرفها هم بود که باعث شد فروش فیلم بیشتر شود، اما پشت این فیلم کارگردانی مثل داریوش مهرجویی بود که با این فیلم و فیلمهای آن سالهایش به اوج رسید.»
.
مخملباف آن روز به خود نارنجک نبست و خود را منفجر نکرد و روزگار از او کارگردانی هنرمند ساخت. هنرمندی که در سال ۲۰۰۷ -به نقل از وبسایت خانهی مخملباف- پلیس مخفی ایران برای کشتن او بمبی را سر صحنهی فیلمبرداری منفجر کرد اما او جان سالم به در برد و منفجرکنندگان بمب به او پیغام دادند که این بمب در تلافی تابوشکنی در فیلمهای «سکس و فلسفه» و «فریاد مورچهها» بوده است. محسن مخملباف قدم به قدم تجربههای نو به نو کرد و این تجارب را با زبان هنر و سینما و دوربین در اختیار دیگران گذاشت.
در مورد#مخملباف بیشتر بدانید:
https://goo.gl/pOq8fk
@Tavaana_TavaanaTech
.
هشتم خرداد ۹۹ محسن مخملباف ۶۳ ساله شد.
محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه در گذشته میپیمود ندارد. او که زمانی گفته بود حاضر نیست با کیمیایی و مهرجویی و دیگر کارگردانان سکولار پشت یک میز بنشیند و گفتوگو کند، خود به کارگردانی سکولار تبدیل شد.
هارون یشایایی، تهیهکنندهی فیلم اجارهنشینها در بخشی از خاطرات خود از آن روزها میگوید:
«یک روز دیدم تلفن دفتر زنگ خورد و یکی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت: «من #محسن_مخملباف هستم.» گفتم: «بفرمایید امرتان را.» گفت: «این فیلم ضد اسلام و ضد اخلاق است» و من هم گفتم: «به هر حال این فیلم پروانه نمایش دارد»، بعدش هم گفت: «میخواهم به خودم نارنجک ببندم و بروم توی سینما، خودم را منفجر کنم» و من هم گفتم: «به ما ربطی ندارد و پلیس باید جلوی شما را بگیرد.» شاید همین حرفها هم بود که باعث شد فروش فیلم بیشتر شود، اما پشت این فیلم کارگردانی مثل داریوش مهرجویی بود که با این فیلم و فیلمهای آن سالهایش به اوج رسید.»
.
مخملباف آن روز به خود نارنجک نبست و خود را منفجر نکرد و روزگار از او کارگردانی هنرمند ساخت. هنرمندی که در سال ۲۰۰۷ -به نقل از وبسایت خانهی مخملباف- پلیس مخفی ایران برای کشتن او بمبی را سر صحنهی فیلمبرداری منفجر کرد اما او جان سالم به در برد و منفجرکنندگان بمب به او پیغام دادند که این بمب در تلافی تابوشکنی در فیلمهای «سکس و فلسفه» و «فریاد مورچهها» بوده است. محسن مخملباف قدم به قدم تجربههای نو به نو کرد و این تجارب را با زبان هنر و سینما و دوربین در اختیار دیگران گذاشت.
در مورد#مخملباف بیشتر بدانید:
https://goo.gl/pOq8fk
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
کلوزآپ ِ محسن مخملباف
توانا- محسن مخملباف را شاید بتوان جنجالیترین و جنجالبرانگیزترین هنرمند پس از انقلاب اسلامی دانست. او از مسیری آغاز کرد و در میانهی راه پا در مسیری دیگر گذاشت؛ مسیری که سیر آن اندک شباهتی با آنچه