چهار انقلابی پشیمان
محسن سازگارا، داریوش شایگان، هما ناطق و محمد نوری زاد از جمله چهار شخصیتی هستند که از حضور یا حمایت خود از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به انحا گوناگون ابراز پشیمانی کرده اند.
محسن سازگارا: اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند.
داریوش شایگان: ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم...علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم... باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد.
هما ناطق: پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم.
محمد نوری زاد: این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلاب های تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایه های انسانی و پولی و بین المللی ما دود شد و بهوا رفت، نه، بل بجای این که ما با انقلاب، خیز برداریم به سمتِ دستاوردهای نوینِ بشری، به سمتِ دوردست هایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم.
goo.gl/wM3ArH
گزارش آموزشکده توانا درباره این چهارانقلابی پشیمان را در اینجا بخوانید:
http://bit.ly/2EvrhXB
@Tavaana_TavaanaTech
محسن سازگارا، داریوش شایگان، هما ناطق و محمد نوری زاد از جمله چهار شخصیتی هستند که از حضور یا حمایت خود از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به انحا گوناگون ابراز پشیمانی کرده اند.
محسن سازگارا: اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند.
داریوش شایگان: ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم...علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم... باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد.
هما ناطق: پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم.
محمد نوری زاد: این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلاب های تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایه های انسانی و پولی و بین المللی ما دود شد و بهوا رفت، نه، بل بجای این که ما با انقلاب، خیز برداریم به سمتِ دستاوردهای نوینِ بشری، به سمتِ دوردست هایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم.
goo.gl/wM3ArH
گزارش آموزشکده توانا درباره این چهارانقلابی پشیمان را در اینجا بخوانید:
http://bit.ly/2EvrhXB
@Tavaana_TavaanaTech
چهار انقلابی پشیمان
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابان ها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیت الله خمینی شدند. اما با این حال چهره های مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان: «ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعۀ خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا: «اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق: «پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد: «این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلاب های تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایه های انسانی و پولی و بین المللی ما دود شد و بهوا رفت، نه، بل بجای این که ما با انقلاب، خیز برداریم به سمتِ دستاوردهای نوینِ بشری، به سمتِ دوردست هایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردست ها، خود را و هستیِ خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ درهیچ مذهبی کردیم».
شما درباره نظر این چهار تن چگونه میاندیشید؟
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #داریوش_شایگان #هما_ناطق #محمد_نوریزاد #محسن_سازگارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابان ها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیت الله خمینی شدند. اما با این حال چهره های مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان: «ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعۀ خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا: «اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق: «پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد: «این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلاب های تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایه های انسانی و پولی و بین المللی ما دود شد و بهوا رفت، نه، بل بجای این که ما با انقلاب، خیز برداریم به سمتِ دستاوردهای نوینِ بشری، به سمتِ دوردست هایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردست ها، خود را و هستیِ خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ درهیچ مذهبی کردیم».
شما درباره نظر این چهار تن چگونه میاندیشید؟
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #داریوش_شایگان #هما_ناطق #محمد_نوریزاد #محسن_سازگارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چهار انقلابی پشیمان
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابانها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیتالله خمینی شدند. اما با این حال چهرههای مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان:
«ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعه خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا:
«اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق:
«پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد:
«این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلابهای تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایههای انسانی و پولی و بینالمللی ما دود شد و به هوا رفت، نه، بل به جای اینکه ما با انقلاب، خیز برداریم به سمت دستاوردهای نوینِ بشری، به سمت دوردستهایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردستها، خود را و هستی خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ در هیچ مذهبی کردیم».
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابانها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیتالله خمینی شدند. اما با این حال چهرههای مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان:
«ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعه خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا:
«اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق:
«پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد:
«این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلابهای تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایههای انسانی و پولی و بینالمللی ما دود شد و به هوا رفت، نه، بل به جای اینکه ما با انقلاب، خیز برداریم به سمت دستاوردهای نوینِ بشری، به سمت دوردستهایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردستها، خود را و هستی خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ در هیچ مذهبی کردیم».
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech