آموزشکده توانا
58K subscribers
30K photos
36.2K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سال‌روز درگذشت «حسین گل‌گلاب» سراینده‌ی «ای ایران»

حسین گل‌گلاب سراینده‌ی ترانه‌ی مشهور «ای ایران» است؛ ترانه‌ای و شعری که در حافظه‌ی تک‌تک ایرانیان تا همیشه ثبت شده است.
حسین گل‌گلاب، #گیاه‌شناس، #ادیب، #نویسنده، #شاعر، #مترجم و #نوازنده و #موسیقی‌دان و #عکاس بود. علاوه بر همه‌ی این‌ها او در دانش‌گاه نیز تدریس می‌کرد. او در ۱۲۷۴ در تهران به دنیا آمد. پدرش ابوتراب‌خان که به مهدی مصورالملک شهره بود از نقاشان و عکاسان بنام عهد قاجار بود. او تحصیلات را در مدرسه‌ی علمیه و دارالفنون سپری کرد. گل‌گلاب با کمک کلنل کاظم وزیری و علی‌نقی‌خان وزیری به موسیقی رو آورد.
گل‌گلاب به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، روسی، عربی و لاتین تسلط داشت. او در سال ۱۳۰۰ لیسانس حقوق و علوم سیاسی کسب کرد و در سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۵ دکترا گرفت و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد. او تار و سه تار را نیز از «آقا حسین‌قلی» از نوازندگان سرشناس تار ِ اواخر دوره‌ی قاجار و همین‌طور «درویش‌خان» از هنرمندان پایان دوره‌ی قاجاریه فراگرفت.
او از سال ۱۲۹۸ تا ۱۳۰۷ دوازده کتاب در حوزه‌ی علوم طبیعی تالیف کرد. او در دانش‌سرای عالی به تدریس «فیزیولوژی گیاهی» و «گیاه‌شناسی» در دانش‌کده‌ی پزشکی پرداخت.
از توانایی‌هایی حسین گل‌گلاب در زمینه‌های مختلف بسیار می‌توان گفت و او از سال ۱۳۲۶ تا سال ۱۳۵۱ خدمات اجتماعی بسیاری انجام داد. او در سال ۱۳۵۴ بازنشسته شد و یک سال بعد به عنوان اولین استاد ممتاز دانش‌گاه تهران از خدمات او قدردانی شد.
حسین #گل‌گلاب بیش از ۵۰ قطعه‌ نمایش کلاسیک برای هنرستان هنرپیشگی ترجمه کرده است.
گل‌گلاب حتا در زمینه‌ی ابداع لغت برای فرهنگستان نیز کارهای شایسته‌ی تقدیر بسیاری انجام داده است اما آن‌چه بیش از همه‌ی این زحماتی که او برای عرصه‌ی هنر و دانش کشیده او را بر سر زبان‌ها انداخته است سرودن شعر «ای ایران» است که سرود آن حاصل هم‌کاری گل‌گلاب و روح‌الله خالقی به عنوان آهنگ‌ساز و غلام‌حسین بنان به عنوان خواننده است. این شعر یکی دو سال بعد از اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۳۲ سروده شد.
گل‌گلاب در ۲۲ اسفندماه ۱۳۶۳ و در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

* «ای ایران» تقدیم می‌شود به همه‌ی هم‌راهان همیشگی ِ «توانا» و یاد حسین گل‌گلاب گرامی!


@Tavaana_TavaanaTech
زادروز عبدالحسین زرین‌کوب، مردی از کوچه‌ی رندان

بسیاری از اهل مطالعه‌ی تاریخ و کتاب‌های تاریخی نام کتاب «دو قرن سکوت» را شنیده‌اند. این کتاب سرگذشت ایران در دو سده‌ی اول پس از سیطره‌ی اعراب بر ایران است. نویسنده‌ی این کتاب دکتر عبدالحسین زرین‌کوب #ادیب و #تاریخ‌نگار و #منتقد_ادبی ایران معاصر است.عبدالحسین زرین‌کوب در ۲۷ اسفندماه ۱۳۰۱ در شهر بروجرد به دنیا آمد.

او در سال ۱۳۲۷ به عنوان دانشجوی رتبه‌ی اول دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و سال بعد وارد دوره‌ی دکترای رشته‌ی #ادبیات دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۴ از رساله‌ی دکترای خود با عنوان «نقدالشعر، تاریخ و اصول آن» که زیر نظر بدیع‌الزمان فروزانفر تالیف شده بود با موفقیت دفاع کرد. پس از کسب مدرک دکترا، زرین‌کوب به دعوت #فروزانفر برای تدریس در دانشکده‌ی علوم معقول و منقول دعوت به کار شد که در سال ۱۳۳۵ با رتبه‌ی دانشیاری کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد.

علی دهباشی در مورد حضور زرین‌کوب در دانشگاه تهران و اساتید آن دوره‌ی دانشگاه می‌گوید: «دکتر زرینکوب در دوره‌اى براى تحصیل در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قدم نهاد که هنوز استادان بزرگ زبان و ادبیات فارسى همچون بدیع‌الزمان فروزانفر، ملک‌الشعراى بهار، عباس اقبال آشتیانى، و… در قید حیات بودند. در واقع ویژگى خاص این گروه آن بود که جملگى بلاواسطه دانش‌آموخته مدارس سنّتى و لاجرم بر مباحث و مبانى سنّتى ادب ایران که علاوه بر لغت و معانى و بیان و بدیع با علوم دیگر از قبیل حکمت، تصوّف، و قرآن و حدیث سخت آمیخته است، مسلّط بودند. با اینهمه آنچه بیش از همه با #ادبیات کهن ایرانى و بویژه نثر فارسى پیوند خورده، تاریخ است. همین رابطه تنگاتنگ است که موجب خلق شاهکارى عظیم چون شاهنامه گردیده که هم تاریخ است و هم ادب، یا #تاریخ بیهقى که آکنده از ظرائف و توصیفات متعالى #ادبى و همچنان از بهترین نمونه هاى نثر نویسى فارسى است. و در پرتو همین سنّت بود که استادان نامدارى چون قزوینى، تقىزاده، فروغى، نفیسى، عباس اقبال و… جملگى در هر دو زمینه ادب و تاریخ برجسته شدند و همچنان پیوستگى این دو معنا را در بستر هویت فرهنگى ایران زمین حفظ کردند.» #زرین‌کوب از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ در آمریکا به عنوان استاد مهمان به تدریس علوم انسانی در دانشگاه‌های کالیفرنیا و پرینستون پرداخت.

دکتر #عبدالحسین_زرین‌کوب در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در تهران درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/SBNFZC

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز محمدامین ریاحی، ادیب و #فردوسی‌شناس فاضل

محمدامین ریاحی، #ادیب و #مورخ و #شاه‌نامه‌پژوه ایرانی در ۱۱ خردادماه ۱۳۰۲ در شهر خوی دیده به جهان گشود. خاندان او یکی از قدیمی‌های شهر خوی بودند. محمدامین دوره‌ی ابتدایی و دبیرستان را در شهر خوی گذراند اما پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال آذربایجان، در سال ۱۳۲۱ برای ادامه‌ی تحصیل به تهران رفت و دوره‌ی دانش‌سرای مقدماتی را در تهران گذراند. پس از این به تحصیل در دانش‌سرای عالی و دانش‌کده‌ی ادبیات دانش‌گاه تهران پرداخت. او در دوران تحصیل شاگرد بزرگانی چون بدیع‌الزمان فروزان‌فر، ملک‌الشعرای بهار، احمد بهمنیار، عبدالعظیم قریب و ابراهیم پورداود بوده است. ریاحی در سال ۱۳۲۷لیسانس زبان و ادبیات فارسی را به پایان برد. ریاحی با راه‌نمایی بدیع‌الزمان فروزانفز دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد و رساله‌ی دکترای او تحقیق و تصحیح «مرصادالعباد نجم‌الدین رازی» بود.

یکی از تحقیقاتی که امین ریاحی را بیش‌تر از سایر تحقیقاتش به دوست‌داران ادبیات فارسی شناسانده است تحقیقش درباره‌ی مزار شمس تبریزی در خوی بوده است که با اسناد و مدارک دقیق در کتاب تاریخ خوی آورده است که زادگاه شمس در خوی بوده است. با خواندن مقدمه‌ی این کتاب که «تاریخ خوی» نام دارد می‌توان به برشی از زندگی محمدامین ریاحی و هم‌چنین علاقه‌ی او به ادبیات و فرهنگ ایران پی بُرد.

از مشهورترین تحقیقات محمدامین ریاحی می‌توان به «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» اشاره کرد که با عنوان فرعی مجموعه‌ی نوشته‌های کهن درباره‌ی فردوسی و شاه‌نامه و نقد آن‌ها منتشر شد. این کتاب مجموعه‌ای است که در آن گفته‌ها و نوشته‌های درباره‌ی فردوسی را از نوشته‌های مورخان و تذکره‌نویسان و مقدمه‌های کهن دست‌نویس‌های شاه‌نامه،ا گردآورده است. این کتاب توسط پژوهش‌گاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است. «گلگشت در شعر و اندیشه‌ی حافظ»، «تاریخ خوی»، «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» از جمله نوشته‌های محمدامین ریاحی هستند. از محمدامین ریاحی پژوهش‌های ارزش‌مندی به چاپ رسیده است. #محمدامین_ریاحی در ۲۵ ازدیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1KPz9fH

@Tavaana_TavaanaTech
سعید نفیسی، مرد بی‌همتای ادبیات ایران

سعید نفیسی، فرزند علی‌اکبر ناظم‌الاطبا در ۱۸ خردادماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش، پزشکی حاذق بود که او را بانی بیمارستان مدرن در ایران می‌دانند.

« از سعید نفیسی پرسیدند که چه طور ممکن است تو این قدر نوشته باشی؟ پاسخ داد: زمانی را که دیگران صرف معرفی کارهای کرده خود می‌کنند، من صرف کارهای نکرده خود می‌کنم.»

سعید نفیسی در سال ۱۳۳۸ جایزه‌ی سلطنتی دربار ایران برای ترجمه‌ی «آرزوهای بر بادرفته» اثر بالزاک را از آن ِ خود کرد. از دیگر جوایز نفیسی می‌توان به «نشان لژیون دونور» فرانسه به خاطر سال‌ها پژوهش و کوشش در باب زبان و ادبیات فرانسه و تالیف نخستین فرهنگ فرانسه به فارسی اشاره کرد. نفیسی نشان مخصوص واتیکان را برای کتاب مسیحیت در ایران کسب کرد. نفیسی عضویت آکادمی علوم فرانسه را نیز به دست آورد.

بسیاری نفیسی را معمار نثر جدید ایران دانسته‌اند و این چیرگی از احاطه‌ی کامل او به زبان‌های یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی ناشی شده است.

نفیسی در سال ۱۳۰۸ به وزارت فرهنگ رفت و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‌ها، آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه‌ی عالی تجارت و مدرسه‌ی صنعتی را نیز عهده‌دار شد. سال‌ها بعد نفیسی به تدریس در دانشکده‌های حقوق و ادبیات مشغول شد و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.

با آغاز به کار دانشگاه تهران، نفیسی در جایگاه استاد دانشکده‌ی حقوق و پس از آن، به استادی دانشکده‌ی ادبیات رسید.

نفیسی با نشریات بسیاری مانند پیام نو، ارمغان، دانشکده #ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردم‌شناسی، یادگار، شفق، سال‌نامه‌ی دنیا و تقدم هم‌کاری نزدیک داشت. تنوع حوزه‌ی کار و تحقیق سعید نفیسی بسیار است. از تحقیقات #ادبی گرفته تا تحقیقات تاریخی و تصحیح متون نظم و نثر فارسی، فرهنگ‌نویسی، ترجمه از زبان‌های اروپایی، کتاب‌شناسی، روزنامه‌نگاری و داستان‌نویسی از کارهایی است که نفیسی انجام داده است. تسلط کم‌نظیر سعید نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران موجب شد تا آثار گران‌سنگی پدید بیاورد و موفق شود که تعداد بسیاری از متون نظم و نثر فارسی را به شیوه‌ای علمی از گم‌نامی بیرون بیاورد و منتشر کند. کتاب‌خانه‌ی شخصی کم‌نظیری که فراهم آورده بود به نفیسی این امکان را داد که به مهم‌ترین منابع و مآخذ تاریخی و ادبی دست‌رسی داشته باشد. در مورد کتاب‌خانه‌ی کم‌نظیر نفیسی بسیار سخن گفته‌اند.

ایرج افشار درباره‌ی کتاب‌خانه‌ی نفیسی و سرنوشت آن چنین می‌گوید: «کتابخانه نفیسی خزانه‌ای بود با ارج و ارزش. از هر دست کتاب و نشریه به هر زبان و خطی در آن دیده می‌شد که محقق و دانشجو و دوست و بیگانه از آن استفاده می‌کردند. در این کتابخانه نزدیک به پانزده هزار کتاب و مجله و نسخه خطی بود که قسمت کوچکی از آن را به کتابخانه‌های مجلس و دانشگاه کلمبیا فروخت و قسمت بیشتر آن را در اختیار دانشگاه گذاشت که برای کتابخانه مرکزی بردارند.» سعید نفیسی از سال ۱۳۱۸ هم‌کاری خود را با رادیو آغاز کرد. نفیسی از سال ۱۳۴۰ برنامه‌ی یادداشت‌های یک استاد را پایه‌گذاری کرد. «از کسانی که در هنگام به راه‌افتادن رادیو با آن هم‌کاری نزدیک داشتند و به گونه‌ای جزء اولین‌های رادیو محسوب می‌شوند می‌توان به #سعید_نفیسی #مورخ و #ادیب و #نمایش‌نامه‌نویس اشاره کرد.

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1GqoCKa

@Tavaana_TavaanaTech
فیلم خاک شکوفه آتش ساخته‌ی #شبنم_طلوعی بازیگر و کارگردانی که با وجود جوایزهای متعددش در تئاتر، به دلیل ممنوع الکاری مجبور به ترک ایران شد، این روزها به پایان رسیده و بازتاب مثبتی در مخاطبانش داشته است. این مستند درباره‌ی زندگی #طاهره‌_قره_العین است، زنی #ادیب که تأثیر حضورش از قرن ١٩ و در دوران قاجار بر جنبش‌های برابری خواه #زنان تا امروز ادامه دارد. نوشتن و گفتن از #قره_العین در ایران پس از انقلاب اسلامی ممنوع است، حتی در تجدید چاپ کتب تاریخی یا ادبی فصلها و صفحات مربوط به او حذف شده است. و البته کم نیستند کتابهایی که با حمایت دولت در سیاه نمایی او به عنوان زنی ملحد و حتی بدکاره با تیراژهایی بالا به چاپ رسیده‌اند. قره العین در نهایت به حکم دو مجتهد و امضای ناصرالدین شاه شبانه و مخفیانه خفه می‌شود.

بهیه ی نخجوانی، نویسنده‌ی کتاب "زنی که زیاد می‌خواند" the woman who read too much - که سه روایت است از زبان سه زن در مورد قره العین- از جمله صاحب نظرانیست که در فیلم مستند خاک شکوفه آتش حضور دارد و دیدگاه‌هایش در کنار دیگر پژوهشگران خط روایی فیلم را به پیش می‌برد.
بهیه نخجوانی پس از تماشای فیلم درباره آن نوشت:
"تا کنون تلاش‌های بسیاری برای روایت‌ داستان طاهره قرة‌العین صورت گرفته و مطمئناً این تلاش‌ها ادامه خواهند داشت؛ بانویی از سرزمین ایران که در دوران قاجار الگوییِ از #شجاعت در #اخلاق و #اندیشه ، و استقلال اجتماعی و معنوی بنا کرد. کسی که قلب‌های بسیاری را به هیجان‌ آورد و عقل‌های بی شماری را حیران کرد و از این روبه تعداد هنرمندان، نویسندگان، مورخان، پژوهشگران و زندگی‌نامه نویسان ، روایات متنوعی از تلاش برای طراحی زندگی او وجود خواهد داشت. درباره‌ی او نمایشنامه‌های بی‌شماری اجرا شده، کتاب‌های بسیاری نوشته شده، و حتی اشعاری به او تقدیم شده است. اما مستندی که اخیراً شبنم طلوعی، بازیگر و #کارگردان شناخته‌شده‌ی ایرانی، تهیه کرده برای من در میان تمام آن آثار بی‌همتا است.
شبنم در این فیلم شیوه ای نادرانتخاب کرده است. او موفق شده تا بین گزارشی بی‌طرفانه و ِ"جستجویی" عمیقاً شخصی تعادلی بی‌نقص ایجاد کند. او مجموعه‌ ای از مصاحبه‌ با «صاحب نظران» را که دیدگاه‌های مختلفی درباره‌ی طاهره مطرح می‌کنند ، با جستجویی شخصی در هم تنیده و به این ترتیب عینیت و ذهنیت، همچنان که هیجان و خویشتنداری، به شکلی معجزه‌آسا ‌با یکدیگر آمیخته می شوند . این مستند ظرافت و قدرت را با هم دارد؛ هم لطافت دارد و هم تحلیل‌های متین. صحنه های مصاحبه‌ها ترکیبی رنگارنگ و غنی ساخته از تفسیرهای ممکن از رویداد‌های تاریخی مربوط به طاهره؛ و داستان جستجویی که از درون پرسش‌های خود شبنم دنبال میشود، وهم‌ذات‌پنداری او با طاهره، و تکرار تصاویر شاعرانه، ناگفتنی‌ها را به تصویر می‌کشند.
این فیلم درباره‌ی پرسش‌ها است و نه پاسخ‌ها؛ همچنین درباره‌ی پرسش‌هایی است که خود پاسخ‌اند. این فیلم مرا شگفت زده کرد. به گمان من درمستند "خاک، شکوفه، آتش" تجربه ای معنوی اتفاق میفتد ؛ نهایت‌ها کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، مانند "فرشتگان آتش و برف "؛ نهایت هایی که در وجود خود طاهره بود. و چنین است که این بازتاب بی‌همتا از روح طاهره به دست هنرمندی خلق میشود که در شجاعت مانند خود اوست. "

خاک- شکوفه - آتش پس از اکران در پاریس، در چند شهر مختلف امریکا و اروپا نمایش عمومی خواهد داشت.
Dust-Flower-Flame خاک، شکوفه، آتش

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به بهانه‌ی زادروز محمدرضا شفیعی کدکنی که گذشت (ویدئو)

«طفلی به نام شادی، دیری‌ست گم شده‌ست
با چشم‌های روشن براق
با گیسویی بلند، بت بالای آرزو
هر کس ازو نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر، خزر»

محمدرضا شفیعی کدکنی، نویسنده و ادیب و شاعر در نوزدهم مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن ِ تربت حیدریه در خراسان دیده به جهان گشود. شفیعی تخصیلات ابتدایی و دوره‌ی متوسطه را دز شهر مشهد سپری کرد و پس از آن وارد دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه مشهد شد و لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کرد. او هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه، در حوزه‌ی علمیه مشهد نیز تحصیل کرد و علوم ادبی و عربی آموخت و ادبیات عرب را نیر در حوزه فراگرفت. شفیعی مدرک دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد و از سال ۱۳۴۸ به درخواست دانشگاه تهران استاد این دانشگاه شد.

بدیع‌الزمان فروزان‌فر زیر برگه‌ی پیشنهاد استخدام شفیعی کدکنی چنین نوشت:«احترامی است به فضیلت او» پیش از استادی ِ کدکنی در دانشکده‌ی ادبیات تهران، برای مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتاب‌خانه‌ی مجلس سنا به کار مشغول بود. دکتر شفیعی برای مدتی نیز بنا به دعوت دانشگاه‌های آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و پژوهش مشغول بوده است. شفیعی کدکنی سرودن شعر را از جوانی و به شیوه‌ی قدمایی آغاز کرد و پس از آشنایی با نیما یوشیج به سرودن شعر نو رو آورد. شفیعی با سرودن دفتر شعر ِ «در کوچه باغ‌های نشابور» به شهرت رسید.

حسرت نبرم به خواب ِ آن مرداب
کآرام درون ِ دشت ِ شب خفته‌ست.
دریابم و نیست باکم از طوفان
دریا، همه عمر، خوابش آشفته‌ست.

«م.سرشک» شاعری را با غزل آغازید. راهی که به سرودن شعر نو رسید. کتاب «زمزمه‌ها» یکی از کتاب‌هایی است که مهارت شفیعی را در سرودن غزل به تصویر می‌کشد. «زمزمه‌ها» در سبک هندی سروده شد که تعلق خاطر کدکنی به شاعران خراسانی را نشان می‌دهد.

به جان، جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام ِ آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم!

اشعار شفیعی کدکنی را می‌توان در زمره‌ی شاعران اجتماعی ایران قلمداد کرد. در هر برهه از زمان در اشعار شفیعی می‌توان حال و روز جامعه‌ی آن روز را دریافت. عبدالحسین زرین‌کوب درباره‌ی اشعار شفیعی کدکنی خطاب به او می‌نویسد: «...شعر، شعر جوهردار، شعر بی‌نقاب همین است. دست مریزاد دوست عزیز… خرسندم که شعر واقعی عصر ما در صاف‌ترین و درخشان‌ترین اشکال خویش است شکفت و این آرزوی دیرینم برآورده شد.
حق آن است که کم‌تر دیده‌ام محققی راستین در شعر و شاعری هم پایه‌ای عالی را احراز کند و خرسندم که این استثنا را دذر وجود آن دوست عزیز کشف کردم… شعر شما زبان واقعی عصری است که همه کس آن را، تمام آن را، هضم نکرده است. درباره‌ی تحقیقات ادبی که کرده‌اید حاجت تذکار نیست… انصاف نمی‌بینم که بی‌مطالعه‌ای تطبیقی و دقیق، از روی شوق و احساس دعوی کنم که امروز یک شاعر واقعی بیش نیست؛ اما فحوای قول شاعر عرب را تصدیق می‌کنم که درین باب دعوی بسیار است و معنی بسیار نیست.»
goo.gl/nZ9lt0
بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/oqQX8M

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
یاد از مجتبی مینوی مورخ و ادیب سرشناس ایرانی، در سالروز درگذشتش
goo.gl/MEm6Fm

«اگر به اندازه ی بال مگسی به فرهنگ و تمدن ایران خدمت کرده باشم زندگانی ِ من بی‌هوده نبوده است.»

مجتبی مینوی ادیب و مورخ ایرانی، نوزدهم بهمن‌ماه ۱۲۸۲ متولد شد. همه‌ی خانواده‌ی او نسل اندر نسل روحانی بودند.روزگار کودکی او در شهر سامره در عراق گذشت و اقامت خانواده در سامره و نجف پنج سال ادامه یافت. پدرش شیخ عیسی شریعت‌مداری طلبه‌ای بود که در سامره تدریس می‌کرد و مجتبی نیز در همین شهر تحصیلات مقدماتی خود را گذراند. مجتبی چهار ساله بود که با اصرار خود به مکتب رفت. هنوز سال تمام نشده مجتبی قرآن را به اصطلاح ختم کرد و سال بعد قدم به مدرسه گذاشت. خانواده مجتبی وقتی به ایران بازگشتند مجتبی هنوز هشت سال تمام نداشت.

در سال ۱۲۹۸ پدر مجتبی به ریاست عدلیه ی شهر رشت منصوب می‌شود و خانواده عازم رشت. در سال ۱۳۰۲ پدر در مجلس شورای ملی مشغول به کار می‌شود که به تهران بر‌می‌گردند. مجتبی در همین زمان و به مدت دو سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به کار مشغول می‌شود. در همین زمان مینوی دوره ی آموزش زبان پهلوی را نزد پرفسور هرتسفلد آلمانی شروع می‌کند. طی سال‌های بعد مجتبی مینوی با محمدعلی فروغی و سید حسن تقی زاده نیز آشنا می‌شود.

در همین سال به ریاست کتاب‌خانه معارف منصوب می‌شود که بعدها نام «کتاب‌خانه‌ی ملی» به خود می‌گیرد. در این زمان با محمد قزوینی آشنا می‌شود و نزد وی روش نقد تحقیقی متون را یاد می‌گیرد. در سال ۱۳۰۸ به انگلستان می‌رود و طی سال‌های بعد به یادگیری زبان‌های انگلیسی و فرانسوی مبادرت می‌ورزد. در دوران اقامت در اروپا با خاورشناسان معروف اروپایی آشنا می‌شود. مینوی سال ۱۳۱۲ به ایران بازمی‌گردد و در تهیه و چاپ شاه‌نامه توسط کتاب‌فروشی بروخیم شرکت می‌جوید و همین‌طور با محمدعلی فروغی در تهیه‌ی خلاصه‌ای از شاه‌نامه هم‌کاری می‌کند. مینوی در سال ۱۳۲۸ به تدریس در دانشکده ادبیات می‌پردازد. او در سال ۱۳۳۱ برای مدتی ریاست تعلیمات عالیه‌ی وزارت فرهنگ را عهده‌دار می‌شود. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانش‌گاه تهران به جهت ماموریت برای عکس‌برداری و تهیه میکروفیلم نسخه‌های خطی عازم کشور ترکیه می‌شود. مجتبی مینوی از سال ۱۳۳۶ و به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب می‌شود. او هم‌چنین عضویت در شورای عالی دانش‌گاه‌ها و شورای عالی سازمان اسناد ملی و عضویت پیوسته‌ی فرهنگستان ادب و هنر ایران و مشاوره در بنیاد فرهنگ ایران را برعهده داشت.

علی دهباشی مدیر مسئول مجله‌ی بخارا در شبی از شب‌های بخارا (۶ بهمن‌ماه ۱۳۸۹) که به مجتبی مینوی اختصاص داشت در معرفی مجتبی مینوی چنین می‌گوید:

« بدون شک بعد از مرحوم علامه محمد قزوینی که کتابخانه‌ای عظیم از آثار عمر پربارش برای ما باقی‌ مانده است، مینوی چهره درخشان و ماندنی تحقیقات علمی در ادبیات ایران محسوب می‌شود و به قول محمدعلی جمالزاده: «مجتبی مینوی وجود ذی‌وجود و پرفیض و برکتی بود» و بیم آن می‌رود که ما دیگر به این آسانی‌ها نظیر و عدیل او را به دست نیاوریم. بی‌گمان نام و خاطره‌ مینوی به دلیل کثرت آثار، و میراث عظیمی که از خود به جای گذاشته است در ادب و فرهنگ ما جاویدان خواهد ماند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/HUvAYU

#مجتبی‌مینوی

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
عبدالعلی ادیب برومند، رییس هیات رهبری جبهه ملی ایران درگذشت
goo.gl/orxCK5

عبدالعلی ادیب برومند، رییس هیئت اجرایی جبهه ملی ایران، در سن ۹۳ سالگی در تهران درگذشت.

شهریار برومند فرزند آقای ادیب‌برومند در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفت که آقای برومند به دلیل کهولت سن در گذشته است. او اعلام کرد که جسد عبدالعلی ادیب برومند در زادگاهش شهر گز اصفهان به خاک سپرده خواهد شد.
آقای ادیب‌برومند از زمان جنبش ملی کردن نفت در دهه ۳۰ عضو جبهه ملی ایران و از طرفداران محمد مصدق بود.

چندین کتاب شعر و تصحیح دیوان حافظ و همچنین تصحیح و بازنویسی داستان های رستم و اسفندیار، سیاوش و سودابه از جمله کارهای او بود.

عبدالعلی ادیب برومند از اقوام عبدالرحمن برومند، فعال سیاسی و رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران به رهبری شاپور بختیار بود که در پاریس به قتل رسید.

منبع: بی‌بی‌سی

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زادروز محمدامین ریاحی، ادیب و فردوسی‌شناس فاضل
goo.gl/2dX3Gg

محمدامین ریاحی، ادیب و مورخ و شاه‌نامه‌پژوه ایرانی در ۱۱ خردادماه ۱۳۰۲ در شهر خوی دیده به جهان گشود. خاندان او یکی از قدیمی‌های شهر خوی بودند. محمدامین دوره‌ی ابتدایی و دبیرستان را در شهر خوی گذراند اما پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال آذربایجان، در سال ۱۳۲۱ برای ادامه‌ی تحصیل به تهران رفت و دوره‌ی دانش‌سرای مقدماتی را در تهران گذراند.

پس از این به تحصیل در دانش‌سرای عالی و دانش‌کده‌ی ادبیات دانش‌گاه تهران پرداخت. او در دوران تحصیل شاگرد بزرگانی چون بدیع‌الزمان فروزان‌فر، ملک‌الشعرای بهار، احمد بهمنیار، عبدالعظیم قریب و ابراهیم پورداود بوده است. ریاحی در سال ۱۳۲۷لیسانس زبان و ادبیات فارسی را به پایان برد. ریاحی با راه‌نمایی بدیع‌الزمان فروزانفز دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد و رساله‌ی دکترای او تحقیق و تصحیح «مرصادالعباد نجم‌الدین رازی» بود.

یکی از تحقیقاتی که امین ریاحی را بیش‌تر از سایر تحقیقاتش به دوست‌داران ادبیات فارسی شناسانده است تحقیقش درباره‌ی مزار شمس تبریزی در خوی بوده است که با اسناد و مدارک دقیق در کتاب تاریخ خوی آورده است که زادگاه شمس در خوی بوده است. با خواندن مقدمه‌ی این کتاب که «تاریخ خوی» نام دارد می‌توان به برشی از زندگی محمدامین ریاحی و هم‌چنین علاقه‌ی او به ادبیات و فرهنگ ایران پی بُرد.

از مشهورترین تحقیقات محمدامین ریاحی می‌توان به «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» اشاره کرد که با عنوان فرعی مجموعه‌ی نوشته‌های کهن درباره‌ی فردوسی و شاه‌نامه و نقد آن‌ها منتشر شد. این کتاب مجموعه‌ای است که در آن گفته‌ها و نوشته‌های درباره‌ی فردوسی را از نوشته‌های مورخان و تذکره‌نویسان و مقدمه‌های کهن دست‌نویس‌های شاه‌نامه،ا گردآورده است. این کتاب توسط پژوهش‌گاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است.

«گلگشت در شعر و اندیشه‌ی حافظ»، «تاریخ خوی»، «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» از جمله نوشته‌های محمدامین ریاحی هستند. از محمدامین ریاحی پژوهش‌های ارزش‌مندی به چاپ رسیده است. محمدامین ریاحی در ۲۵ ازدیبهشت ۱۳۸۸ در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1KPz9fH

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز باستانی پاریزی؛ ادیب و مورخ ایرانی

goo.gl/WKPNqp

محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دی‌ماه ۱۳۰۴ هـ. ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و درسال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
پاریزی پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، به کرمان بازگشت و در دبیرستان‌های این شهر به تدریس مشغول شد. وی سال ۱۳۳۷ در آزمون دکترای تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و به تهران بازگشت.
وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام‌ وقت آن دانشگاه بود و رابطه تنگاتنگی با این دانشگاه داشت.
اولین نوشته او در جراید آن زمان، مقاله‌ای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجله بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبان‌های عربی و فرانسه مقالات بی‌شماری در روزنامه‌ها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنی‌ها، یغما، راهنمای‌کتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کرده‌ است.
باستانی پاریزی بیش از شصت عنوان کتاب ترجمه و تالیف کرده است. او یکی از پرکارترین و برجسته‌ترین اساتیدی است که دانشگاه تهران به خود دیده است.
باستانی پاریزی در ۵ فروردین ۱۳۹۳ درگذشت.

درباره پاستانی‌ پاریزی بیشتر بخوانید:
goo.gl/GOab9E

#پروفایل

ویدئو از روزآروز
@Tavaana_TavaanaTech