آموزشکده توانا
56.8K subscribers
31.1K photos
36.9K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
حدود ۶۰ زن زندانی سیاسی_عقیدتی از عصر چهارشنبه سوم مرداد در اعتراض به صدور حکم اعدام #پخشان_عزیزی، به صورت دسته‌جمعی در حیاط #بند_زنان_اوین اقدام به تحصن کرده و صدای #نه_به_اعدام را بلند کرده‌اند.

آن‌ها اعلام کرده‌اند به داخل بند باز نخواهند گشت و شب را در حیاط زندان خواهند ماند.

شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، پخشان عزیزی، فعال و مددکار اجتماعی و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین تهران را به اتهام «بغی» از طریق «عضویت در گروه‌های معارض کشور» به اعدام محکوم کرده است.

پخشان عزیزی اهل مهاباد، مرداد ماه سال گذشته (۱۴۰۲) توسط ماموران وزارت اطلاعات در تهران بازداشت شد. بنا بر گزارش‌ها او در دوران بازداشت دستکم برای مدت چهار ماه در سلول انفرادی به سر برده و از دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده محروم بوده است.

پخشان عزیزی، پیش از این با انتشار نامه‌ای از زندان اوین تهران، از تحمل شکنجه و آزار و اذیت در دوران بازداشت خود پرده برداشته بود. او در این نامه نوشته بود: «بارها توسط بازجویان به دار کشیده شده‌ام.»

- منبع خبر تحصن: رضا اکوانیان، روزنامه‌نگار

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی، پخشان عزیزی، محبوبه رضایی، وریشه مرادی و پریوش مسلمی به دادسرای امنیت اوین احضار شده‌اند. هر پنج زندانی امروز هیجدهم شهریور ماه از حضور در دادسرا امتناع کردند.

۱۶ مرداد ماه پس از اعدام رضا رسایی و اعتراض زنان زندانی در بند زندان اوین، نیروهای امنیتی و انتظامی اوین تعدادی از معترضان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
علی رغم آثار ضرب و شتم شدید ، زندان و دادستانی از حضور نماینده پزشکی قانونی جهت ثبت کبودی و جراحت ها جلوگیری کرده و حتی از اعزام برخی از آسیب دیدگان به بیمارستان علی رغم دستور پزشک زندان ممانعت به عمل آوردند.

پس از دو بار تحصن شبانه‌ی زنان زندانی در حیاط اوین در اعتراض به صدور احکام اعدام( از جمله علیه پخشان عزیزی و شریفه محمدی) و اجرای گسترده احکام اعدام در سراسر کشور و این واقعه، دادستانی و زندان در اقدامی بی سابقه تعداد کثیری از زنان زندانی را یک الی سه ماه ممنوع التماس و ممنوع الملاقات کرده‌اند و در اقدامی دیگر در تاریخ هفدهم شهریور ماه دفتر بند زنان زندان اوین احضاریه ای را به نرگس محمدی، پخشان عزیزی، محبوبه رضایی، وریشه مرادی و پریوش مسلمی ابلاغ کرده که بر اساس آن این پنج زن زندانی برای تفهیم اتهام به دادسرای ناحیه ۳۳ مقدس اردبیلی احضار شده‌اند. هر پنج زن زندانی اعلام کرده اند که در دادسرا حاضر نخواهند شد و امروز هیجدهم شهریور از رفتن به دادسرا امتناع کرده‌اند.

#زنذان_اوین #بند_زنان_اوین #نرگس_محمدی #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی #محبوبه_رضایی #پریوش_مسلمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امشب بیست و چهارم شهریور ماه در دومین سالگرد جنبش” زن، زندگی، آزادی” و شب کشته شدن مهسا- ژینا امینی بیش از ۲۵ نفر از زنان زندانی سیاسی در بند اوین در حیاط بند تجمع کرده‌اند.

آنها شعارهایی را روی مقوا نوشته و به دیوارهای زندان آویخته‌اند و در راهروها و حیاط سر می‌دهند.

زن، زندگی، آزادی
آزادی، آزادی، آزادی
جان برود، سر برود، آزادی هرگز
بندزنان اوین، هم صدا و هم پیمان،
تا لغو حکم اعدام، ایستاده ایم تا پایان
صدور حکم اعدام، انتقام حاکمان،
از زنان و کردستان، تا هر گوشه در ایران
اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا

آنها نام کشته شدگان و اعدام شدگان را فریاد می زنند و سرود بلاچاو و به نام تو که اسم رمز ماست را دسته جمعی می‌خوانند.
زنان زندانی در اعتراض به سیاست های سرکوب زنان به خاطر حجاب اجباری، در حیاط زندان شال آتش زده‌اند.
زنان معترض اعلام کرده‌اند که همگام و هم صدا با مردم به خاسته و معترض ایران، روز یکشنیه بیست و پنجم شهریور ماه در اعتصاب غذا خواهند بود.

۲۴ شهریور ۱۴۰۳
زندان اوین - بند زنان

از صفحه اینستاگرام نرگس محمدی

#بند_زنان_اوین #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
۴۷ نفر از زنان زندانی سیاسی و عقیدتی #بند_زنان_اوین اعلام کرده‌اند که همزمان با حضور و سخنرانی مسعود پزشکیان در هفتاد و نهمین مجمع عمومی سازمان ملل، از ساعت ۱۰ شب دوم مهرماه تا ساعت ۱۰ شب سوم مهرماه اعتصاب غذا خواهند کرد. این زنان زندانی دلیل اعتصاب غذای خود را اعتراض به تشدید اعدام‌ها و وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی عنوان کرده و خواهان توقف اعدام‌ها و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند.

#زن_زندگی_ازادی
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
روز سه‌شنبه سوم مهرماه، همزمان با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی در هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بیش از ۴۵ زن زندانی سیاسی-عقیدتی در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده‌اند‌.
از روز دوشنبه نیز چهار زن زندانی در حیاط بند زنان زندان اوین تحصن و اعتصاب غذا کرده‌اند. یکی از تحصن‌کنندگان طبق دستور پزشکی قانونی باید آزاد شود.
زندانیان زن سیاسی-عقیدتیِ اعتصاب‌کننده و تحصن‌کننده در بند زنان زندان اوین خواهان
توقف اعدام
آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی هستند.

این در حالی است که هر هفته در اعتراض به اعدام و همراهی با کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» تعدادی در بند زنان اوین اعتصاب غذا می‌کنند.

#بند_زنان_اوین #نه_به_اعدام #اتحاد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از زنان بند زنان اوین در بیانیه‌ای ضمن اعلام نگرانی از صدور و اجرای احکام برای مخالفان در سایه شرایط جنگی، اعلام کردند که : «نه به کشتار سیستماتیک را فریاد می‌کنیم»

متن این بیانیه به شرح زیر است:

«این روزها که خاورمیانه به خاک و خون کشیده شد و شرایط روزبه‌روز وخیم‌تر و بی‌ثبات‌تر می‌شود، ما جمعی از زنان بند زنان اوین از پشت دیوارهایی که قرار بود از دنیا و وقایع آن دور و جدایمان کنند، هوشیارتر از پیش اعلام می‌کنیم، آن دم که برای #نه_به_جنگ دستانمان را مشت می‌کنیم، اگر #نه_به_اعدام را فریاد نکنیم، خطایی بزرگ مرتکب شده‌ایم. به گواه تاریخ جنگِ دولت‌ها، چه رخدادشان و چه خطر وقوع‌شان، همواره راه را برای سرکوبِ بیشتر مردم و صدور و اجرای احکام اعدام برای مخالفان سیاسی، معترضان و دگراندیشان هموار کرده و بی‌آنکه دستاوردی داشته باشد، هزینه‌ی هر گونه مخالفتی را برای حاکمیت کم می‌کند. مقاوم‌تر از پیش علیه قتل حکومتی، تحت هر عنوان و با هر شکلی و با اتکا به هر قانون و سیاستی می‌ایستیم و نه به کشتار سیستماتیک را فریاد می‌کنیم.

جمعی از زنان زندانی سیاسی بند زنان زندان اوین مهرماه ۱۴۰۳ »

#بیانبه #بند_زنان_زندان_اوین #بند_زنان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«این صدای رسای اعتراض زنان زندانی اوین است که می‌شنوید. شماری از زنان زندانی سیاسی در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #وریشه_مرادی (جوانا سنه) در حیاط #بند_زندان_اوین تجمع کردند. وریشه روز ۲۰ آبان با حکم قاضی صلواتی با اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.»

از صفحه گلرخ ایرایی

- هر چقدر هزینه اعدام کردن برای جمهوری اسلامی پایین‌تر باشد، راحت تر زندانیان را می‌کشد. ضروری و بایسته است که همه فعالان مدنی و گروه‌های سیاسی در داخل و خارج کشور، یکصدا با حکم اعدام یا قتل حکومتی مخالفت کنند.

اینک مسئولیت مخالفت با حکم اعدام هم به گردن زندانیان افتاده است! مدت‌هاست کارزار نه به اعدام راه انداخته‌اند، ولی آنطور که شایسته است در بیرون از زندان توسط گروه‌های سیاسی حمایت نشدند و فعالیت موثری انجام نشده است.

چندی دیگر که جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی بیشتری را اعدام کند و نهادها و افراد مختلف بیانیه محکومیت بدهند، جان‌های از دست رفته باز نمی‌گردند و بیانیه ابراز نگرانی و محکومیت دردی را دوا نمی‌کند.

#نه_به_اعدام #بند_زنان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حساب کاربری گلرخ ایرایی در شبکه‌های اجتماعی، بیانیه‌ای را از قول «زنان اوین» در محکومیت صدور حکم اعدام برای وریشه مرادی و پخشان عزیزی به شرح زیر منتشر کرد:

«‏ما زنان اوین از شما آحاد مردم ایران خواستاریم:
با واکنش فعالانه‌ی خود اجازه ندهید جمهوری اسلامی جان‌های عزیز را قربانی تسویه حساب خود با جنبش‌های آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه بکند.

دستگاه سرکوب و استبداد دینی جمهوری اسلامی، بار دیگر قساوت خود را عیان ساخت و در شرایطی که ایران را با سیاست‌های تمامیت‌خواهانه در منطقه به ورطه‌ی جنگ و چرخه‌ی خون و جنون کشانده است، برای یک زندانی سیاسی دیگر حکم اعدام صادر کرد.
وریشه مرادی در شعبه‌ی ۱۵ بیدادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم شد.

این حکم ناعادلانه با پرونده‌سازی نهادهای امنیتی و در نبودِ مستندات مستدل و کافی، پس از پانزده ماه بازجویی‌های منافی حقوق متهم، همراه با شکنجه‌های روحی و جسمی شدید، با وجود ایرادات شکلی و ماهوی پرونده، صرفا به استناد علم قاضی صادر شده است.

این در حالی است که پیش از آن دو زن فعال سیاسی دیگر (پخشان عزیزی و شریفه محمدی) هم با چنین حکمی روبه‌رو شدند و هم‌اکنون بیش از ۴۲ تن از زندانیان سیاسی کشور در خطر اجرای این حکم غیر انسانی قرار دارند.

این حکومت خودکامه تلاش می‌کند تا به ناکامی‌های مکرر خود در عرصه‌ی سیاست‌های داخلی و خارجی، ضعف قدرت‌های نظامی، نفوذهای امنیتی، شکست نیروهای نیابتی خود در منطقه از یک‌سو و از سوی دیگر ایستادگی و مقاومت ستودنی و بی‌پایان مردم، از کردستان تا تهران و از خوزستان تا بلوچستان، با ستاندن جان‌های عزیز فعالان سیاسی و مدنی پاسخ دهد. حکومت در این راه از زیر پا گذاشتن هیچ مرز انسانی و اخلاقی‌ای فروگذار نمی‌کند تا از فروپاشی قدرت پوشالی خود جلوگیری و بقایش را تضمین کند.

ما زنان زندانی در اوین، ضمن محکوم کردن رویه‌های خصمانه، بی‌شرمانه و فراقانونی دستگاه قضا برای سرکوب فعالان سیاسی، مدنی و عقیدتی و مخالفت با حکم اعدام، لغو همه‌ی احکام صادر شده‌ی اعدام برای زندانیان سراسر کشور را خواستاریم.

ما از آحاد مردم ایران (حقوق‌دانان، فعالان سیاسی، مدنی، صنفی، فعالان حوزه‌ی زنان، دانشجویان و استادان و ...) می‌خواهیم که با واکنش فعالانه‌ی خود اجازه ندهند هیچ‌کدام از محکومانِ در خطر اجرای حکم اعدام، از جمله پخشان عزیزی و وریشه مرادی، قربانی تسویه حساب جمهوری اسلامی با جنبش آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه‌ی مردم ایران شوند.

آبان ۱۴۰۳
بند زنان اوین»

#نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی #بیانیه #بند_زنان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ویدا ربانی: اعتصاب کردیم چون راه دیگری پیش روی خود نمی‌بینیم

نامه‌ای از قلب درد و مقاومت

ویدا ربانی، روزنامه‌نگار و زندانی سیاسی، از بند زنان زندان اوین، در نامه‌ای تکان‌دهنده وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی، بی‌توجهی به حقوق اولیه آن‌ها، و محرومیت‌های سیستماتیک در حق درمان را به تصویر کشیده است. او و مطهره گونه‌ای، دانشجوی اخراجی ترم آخر. دندان‌پزشکی، برای اعتراض به شرایط درمانی نرگس محمدی و دیگر همبندی‌های خود، از ۲۸ آبان ماه اعتصاب غذا کرده‌اند؛ اقدامی که از سر استیصال و درد صورت گرفته، اما فریادی است علیه بی‌عدالتی.

این نامه، علاوه بر شرح شرایط طاقت‌فرسای جسمی و روحی زندانیان، به وضعیت هشداردهنده محرومیت از درمان و استفاده از فشارهای روانی و جسمی بر زندانیان سیاسی اشاره می‌کند. ویدا با صداقت و جسارت، از نظامی می‌نویسد که حتی نیازهای ابتدایی انسانی را دستمایه‌ی تنبیه و کنترل قرار داده است. متن کامل این نامه، فراخوانی است برای توجه، همبستگی و عمل.

متن کامل نامه را به نقل از رسانه ایران‌‌وایر بخوانید:

روی برانکارد چرخدار می‌آید توی بند، مردمک چشم‌های سیاه و درشتش گشاد شده و با اینکه مدام به اطرافش و به انبوه جمعیتی که دوره‌اش کرده‌اند نگاه می‌کند، اما انگار چیزی نمی‌بیند یا وارد جای عجیب و ناآشنایی شده است. با نگاه خیره و مبهوتش چشم در چشم می‌شوم، بلند صدایش می‌زنم، نرگس؟ نگاه می‌کند اما انگار من را نمی‌شناسد.

پرسنل زندان می‌گويند ببریدش بالا. صدای اعتراض‌ها زندانی‌ها بلند می‌شود که این کار ما نیست، چطور ببریم و...
چند زندانی رای باز مرد و یکی دو مرد که از پرسنل زندان هستند دارند بحث می‌کنند که چطور برانکارد با پایه‌های چرخدار را از دو ردیف پله‌های بند زنان بالا ببرند. بالاخره برانکارد را سر و ته، طوری که سر نرگس پایین است از پله‌ها بالا می‌برند.

می‌آیند توی اتاق سه، می‌خواهند نرگس را بلند کنند و بگذارند روی تخت خودش، پای راستش تا بالای ران توی آتل است و نباید خم شود. وقتی می‌خواهند بلندش کنند نرگس کمی به خودش می‌آید. می‌گوید اگر پا خم شود با وجود جراحی استخوان می‌شکند، ده دقیقه‌ای بگو مگو می‌کنند و در آخر نرگس می‌گوید اجازه نمی‌دهم، کار شما نیست.

بیسیم می‌زنند و با ما شرط می‌کنند که در تمام مسیر هیچ زندانی نباشد تا پرسنل آمبولانس بیمارستان بیاید و او را جا‌به‌جا کنند. اول به خاطر اینکه بندان زنان امنیتی است اجازه ورود به آنها نداده بودند.

بالاخره نرگس را از روی برانکارد بلند می‌کنند. تخت زندان  خیلی کوتاه است و تا او را بگذارند روی تخت فریادش بلند می‌شود: «پااااام، آخ پااام، سپیده پام پام پام....صدای دلخراش و هق هق گریه بلند می‌شود.

یکی دو بار تلاش می‌کنند، بلندش می‌کنند و بالاخره میگذارند روی تخت و می‌روند! تنها ۴۸ ساهت از جراحیش گذشته، درد در چهره‌اش پیداست. صدای هق هق گریه به تدریج آرام‌تر می‌شود. مهوش و سپیده اتاق را خلوت می‌کنند، نرگس دوست ندارد کسی حال و روزش را ببیند.
یک ساعت بعد رفتم نگاهی به نرگس انداختم، چشمانش قرمز و پف کرده بود، گریه نمی‌کرد اما از درد اشک در چشمانش حلقه میزد و به پایین می‌غلتید. اینبار مرا شناخت، شروع با خندیدن کرد و گفت باور کن همش داشتم به مصطفی(نیلی، وکیلش) می‌گفتم برای ویدا شیرینی بخر.
و برای بقیه توضیح می‌داد: «دفعه قبل که از بیمارستان برگشتم ویدا یک جعبه شیرینی فرانسه توی وسایل پیدا کرد و با ذوق بازش کرد ولی تویش نان بربری بود. آنقدر غر زد که اینبار هی به مصطفی گفتم شیرینی را فراموش نکنی.»
نمی‌توانم به صورتش نگاه‌ کنم. برمی‌گردم‌ از این وضعیت فرار کنم توی تختم، جوانا (وریشه مرادی) کنار تخت ایستاده، یک لیوان آب جوش که چند آلو بخارا داخل آن انداخته را هم می‌زند و می‌پرسد. نرگس چطوره؟

تختمان مشترک است، او طبقه بالای تخت است.
من فقط خشم و بغضم را قورت می‌دهم و می‌پرسم زخم عثنی‌عشر با آب جوش و آلوچه درمان میشه؟ بدبخت داری از خونریزی می‌میری.
وریشه بعد از آن اعتصاب غذای طولانی حالا خونریزی دارد. مستقیم نمی‌گویند اما ما می‌دانیم چون در مراسم‌های اعتراض به اعدام شرکت کرده اعزامش به بیمارستان را لغو کرده‌اند. فقط او نبود، بدون اینکه مستقیما بگویند هر کسی در اعتراض به اعدام‌ها شرکت داشت را به نحوی تنبیه کردند. بسته به اینکه زندانی چه چیزی داشته باشد که بشود از آن محرومش کرد، از تحویل ندادن وسایل تا قطع تلفن و ملاقات و اعزام به بیمارستان.
مدتی است که می‌گويند ملاقات حضوری و ملاقات خصوصی با همسر امتیاز است و در صورت حسن رفتار به زندانی تعلق می‌گیرد.

ادامه را در لینک زیر بخوانید:

https://tinyurl.com/3xfhxhzd

#بیانیه #ویدا_ربانی #مطهره_گونه_ای #بند_زنان_اوین #نرگس_محمدی #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #حق_درمان #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نیروی آگاه مردمی دیر یا زود دیکتاتورها را محکوم به شکست خواهد کرد

یادداشت مریم یحیوی از بند زنان اوین

زندانی بودن در زندان‌های جمهوری اسلامی گاهی به ما این فرصت را می‌دهد تا به شناخت بیشتری از هم برسیم. تبادل افکار و گاه عمیق‌تر شدن بر آنچه در پیرامون‌مان می‌گذرد، فرصتی پیش می‌آورد تا بیش از پیش به ساختار قدرت و استبداد بیاندیشیم. صدور حکم اعدام برای دو تن از هم‌بندی‌های‌مان، پخشان عزیزی و وریشه میرزایی (مرادی)، به جرم دگراندیشی و مقاومت در برابر تمامیت‌خواهی و ماهیت سرکوبگرانه‌ی رژیم، دریچه‌ای دیگر را برایم گشود. حکومت‌های دیکتاتوری همواره بر سرکوب و ترس بنا شده‌اند و ابزاری جز زندان، شکنجه و اعدام برای کنترل مخالفان خود ندارند. در اخباری که از سوریه به گوش می‌رسد، می‌شنویم که درهای زندان‌ها باز شده‌اند و بیش از پنج دهه دیکتاتوری خاندان اسد با رهایی معترضانی که سال‌ها در زندان و تحت شکنجه بوده‌اند، فروپاشید. بسیاری اعدام و مفقود شده‌اند و بسیاری پس از سال‌ها بی‌خبری به خانه بازگشتند. برخی مشاعر خود را از دست داده‌اند و حتی نام خود را نیز به یاد نمی‌آورند. در سکوتِ پس از شنیدنِ این اخبار هولناک، از خود می‌پرسم: آیا دیکتاتوری‌ها برای همیشه تمام خواهند شد؟

این شد که مروری کردم بر آنچه در کنار هم‌بندیانم، به‌صورت جمعی و گاه فردی، به تجربه آموختم:

۱. در چراییِ چگونه ساخته شدن دیکتاتورها
دیکتاتورها در شرایطی خاص که بحران جامعه را به آشوب کشانده، به قدرت می‌رسند‌. در این شرایط، دیکتاتورها در هیئت منجی ظهور می‌کنند و با بهره‌گیری از احساس ناامیدی عمومی، ضعف نهادهای دموکراتیک و بی‌اعتمادی به راهکارهای سیاسی، خود را در مقام نیرویی "مردمی" قرار می‌دهند. اما زمانی که قدرت‌شان تثبیت شد، از طریق تبلیغات، کنترل اطلاعات و ایجاد ترس و تهدید، توده‌ها را به اطاعت از خود وادار می‌کنند. با استفاده از نیروی نظامی، امنیتی و قضائی، به‌تدریج قدرت خود را متمرکز و به حذف مخالفان سیاسی برمی‌خیزند. در این‌گونه حکومت‌ها، دموکراسی و حقوق بشر به‌عنوان تهدیدات وجودی تلقی می‌شوند و قدرت نه به واسطه‌ی مشروعیت اجتماعی یا حمایت‌های مردمی، بلکه به واسطه‌ی ایجاد رعب و سرکوب حفظ می‌شود.

۲. در پاسخ به چگونه سرنگون کردن دیکتاتورها
هرچند سرکوب‌های شدید و خشونت‌بار در کوتاه‌مدت قدرت دیکتاتورها را تحکیم می‌بخشد، اما در بلندمدت موجب افزایش نارضایتی عمومی و زمینه‌ساز شکل‌گیری جنبش‌ها، قیام‌ها و انقلاب‌های مردمی می‌شوند.

حکومت‌های دیکتاتوری، با شکست در جنگ‌های خارجی، با از دست دادن اداره‌ی امور در برابر بحران‌های داخلی که از پی نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی بروز می‌کند، و با ایجاد شقاق بین نیروهای خودی و از دست رفتن مشروعیت بین لایه‌های وفادارِ پیشین، تضعیف شده، ساختار قدرت متزلزل و به‌سوی فروپاشی پیش می‌روند.

حال، علاوه بر همه‌ی این‌ها، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نقش تأثیرگذاری در ارتقای سطح آگاهی اجتماعی و سیاسی جامعه داشته، به افزایش نارضایتی‌ها دامن زده و باعث شده‌اند ناراضیان و مخالفان و توده‌ی تحت ستم، "آن دیگریِ خود" که تحت ستمی مشابه است را پیدا کنند و شبکه‌ای هم‌بسته از آنانی که رنجی مشترک را تجربه می‌کنند، پدید بیاید.

دیکتاتورها در برابر نیروی به پا خاسته‌ی مردمی، قدرت سرکوب را از دست می‌دهند و محکوم به شکست خواهند بود. نیروی مردمیِ آگاه که واهمه‌ای از فدای جان نداشته و با شجاعت در برابر ستم و بی‌عدالتی ایستادگی می‌کند. نیرویی که با حضور زنان، اقلیت‌ها و سایر گروه‌های اجتماعیِ تحت ستم در عرصه‌ی مبارزه نقشی تعیین‌کننده خواهد داشت.

دیکتاتورها اگرچه با بهره‌گیری از ضعف‌های اجتماعی و سیاسی موجود به قدرت می‌رسند و با سرکوب و ارعاب به حفظ خود می‌کوشند، اما تاریخ و تجربیات گذشته و حال نشان می‌دهد سرکوب و ایجاد اختناقِ بیشتر، فضا را به سمت رادیکال‌تر شدن و مردم را به‌سوی قیام سوق داده و فضای نارضایتی را به فضایی انقلابی و ایجاد تغییراتی بنیادین نزدیک‌تر می‌کند.

"گیرم که می‌زنید، گیرم که می‌کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟"

مریم یحیوی
دی ۱۴۰۳
زندان اوین

#مریم_یحیوی #بیانیه #استبداد #دیکتاتور #بند_زنان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech