نامه نرگس محمدی به همسر نارنین زاغری:
اقای رتکلیف;
مدتی است در مقابل سفارتخانه کشورم به تحصن و اعتصاب نشسته اید و نازنین هم در زندان اوین اعتصاب غذا کرده است. اعتصاب نازنین، تظلم خواهی یک مادر در هراس از دست دادن فرزند و اعتصاب شما، شرف و غیرت انسانی است و از ان حمایت میکنم.
روز پنجم دی ماه سال ۹۵ که برای تحویل گرفتن زندانی به دفتر بند فرا خوانده شدم، زنی جوان و تکیده را دیدم که روی صندلی نشسته بود، زندانبان معرفیش کرد: نازنین زاغری، بوسیدمش و به اغوش کشیدم و خوش امد گفتم. گفت از کجا مرا میشناسی؟ گفتم شما مادر کودک ۲۲ماههای هستی که پیشتر خبرت را شنیده بودم و از صمیم قلب برای صبر و تحملت در فراق فرزند خردسالت دعا کردهام.
به واقع علاوه برهموطن و همبندی بودن با نازنین، انچه حلقه وصل قلب من با نازنین شد، مادر بودن او بود.
نازنین روزهای اول در تخت دوم اتاق دو مجاور تخت من بود. شبها تا صبح می نشست و نمیخوابید و رنج عمیق او قابل وصف نبود. اشکهای نازنین وقتی نام گیسو را بر زبان میراند، هرگز از خاطرم نخواهد رفت.
اقای رتکلیف;
نازنین سه سال و نیم است که رنج جدایی از شما و دوری و حسرت از فرزند خردسالش را تحمل کرده ، اما گیسوی کوچکش به زودی می.بایست برای شروع تحصیل، کشور ایران را ترک کند و نازنین، درد جدا شدن از گیسو را با اعتصاب غذایش به فریاد در اورده است.
اعتصاب نازنین علیه کسی نیست. فریاد مادری است که ضمن تظلم خواهی از مسوولان هر دو کشور، نتوانستن تحمل درد کوچ و فراق پرستوی کوچکش را فریاد می.زند و این ننگ جامعه بشری و لکه سیاهی بر عملکرد مسئولان است.
اقای رتکلیف;
من مادری هستم که چهار سال پیش کودکان خردسال دو قلویم به دلیل حبس طولانیم کشورم را ترک کردند و سالهاست در حسرت دیدارشان به سر می برم و رنج عمیق یک مادر را در از دست دادن دیدار کودکانش با تمام وجودم چشیدهام و رنجی عمیقتر از ان را تجربه نکردهام. میدانم هراس نازنین از روز پرواز گیسو به لندن و ندیدن او تا روز ازادی بیشباهت به جان کندن نیست.
متاسفم اما باید بگویم حکومت سرزمین من مادرانی را به حبس کشیده است که هر یک روز از حبس آنها، برگی تاریک در حکومتشان خواهد بود. کودکانی که در حسرت مادران بزرگ میشوند و مادرانی که در رنج دوری از فرزندان روزگار سپری میکنند.
یکی از آنها مادری است به نام مریم اکبری منفرد که ۱۰سال است بدون حتی یک روز مرخصی از لذت در کنار کودکان خود بودن محروم است و همچنان در حبس به سر میبرد.
مادرانی چون آزیتا رفیعزاده و فاطمه مثنا که همراه شوهرانشان در زندان بوده و کودکان بیپناه و خردسالشان به تنهایی زندگی میکنند.
متاسفم، اما حکومت سرزمین من ۴۰ سال است که با زنان و مادران این سرزمین چنین کرده است. ما در این کشور در ستیز با استبداد حتی در حسرت آزادی و زندگیِ همسران و کودکانمان ایستادهایم و خرسندم زنان و مردان با غیرتی چون شما به موجب شرف انسانی صدای مظلومیت این زنان و مادران در بند هستید.
شما در مقابل سفارت کشور من ایستادهاید و صدای تظلم خواهی مادری در هراس از جدایی از کودک خردسالش شدهاید اما بدانید مردم سرزمین ایران مردمانی پر مهر و عشق و با فرهنگی انسانی هستند و شهروندانش با هر دین و مرام و آیینی پایبند و مروج صلحاند و آنچه از حکومت ایران میبینید و دردی که متحمل شده.اید عمیقا موجب درد و رنج ماست.
نرگس محمدی
زندان اوین، تهران
#نرگس_محمدی #نازنین_زاغری #فاطمه_مثنا #حسن_صادقی #مریم_اکبری_منفرد #آزیتا_رفیع_زاده #ریچارد_رتکلیف
@Tavaana_TavaanaTech
اقای رتکلیف;
مدتی است در مقابل سفارتخانه کشورم به تحصن و اعتصاب نشسته اید و نازنین هم در زندان اوین اعتصاب غذا کرده است. اعتصاب نازنین، تظلم خواهی یک مادر در هراس از دست دادن فرزند و اعتصاب شما، شرف و غیرت انسانی است و از ان حمایت میکنم.
روز پنجم دی ماه سال ۹۵ که برای تحویل گرفتن زندانی به دفتر بند فرا خوانده شدم، زنی جوان و تکیده را دیدم که روی صندلی نشسته بود، زندانبان معرفیش کرد: نازنین زاغری، بوسیدمش و به اغوش کشیدم و خوش امد گفتم. گفت از کجا مرا میشناسی؟ گفتم شما مادر کودک ۲۲ماههای هستی که پیشتر خبرت را شنیده بودم و از صمیم قلب برای صبر و تحملت در فراق فرزند خردسالت دعا کردهام.
به واقع علاوه برهموطن و همبندی بودن با نازنین، انچه حلقه وصل قلب من با نازنین شد، مادر بودن او بود.
نازنین روزهای اول در تخت دوم اتاق دو مجاور تخت من بود. شبها تا صبح می نشست و نمیخوابید و رنج عمیق او قابل وصف نبود. اشکهای نازنین وقتی نام گیسو را بر زبان میراند، هرگز از خاطرم نخواهد رفت.
اقای رتکلیف;
نازنین سه سال و نیم است که رنج جدایی از شما و دوری و حسرت از فرزند خردسالش را تحمل کرده ، اما گیسوی کوچکش به زودی می.بایست برای شروع تحصیل، کشور ایران را ترک کند و نازنین، درد جدا شدن از گیسو را با اعتصاب غذایش به فریاد در اورده است.
اعتصاب نازنین علیه کسی نیست. فریاد مادری است که ضمن تظلم خواهی از مسوولان هر دو کشور، نتوانستن تحمل درد کوچ و فراق پرستوی کوچکش را فریاد می.زند و این ننگ جامعه بشری و لکه سیاهی بر عملکرد مسئولان است.
اقای رتکلیف;
من مادری هستم که چهار سال پیش کودکان خردسال دو قلویم به دلیل حبس طولانیم کشورم را ترک کردند و سالهاست در حسرت دیدارشان به سر می برم و رنج عمیق یک مادر را در از دست دادن دیدار کودکانش با تمام وجودم چشیدهام و رنجی عمیقتر از ان را تجربه نکردهام. میدانم هراس نازنین از روز پرواز گیسو به لندن و ندیدن او تا روز ازادی بیشباهت به جان کندن نیست.
متاسفم اما باید بگویم حکومت سرزمین من مادرانی را به حبس کشیده است که هر یک روز از حبس آنها، برگی تاریک در حکومتشان خواهد بود. کودکانی که در حسرت مادران بزرگ میشوند و مادرانی که در رنج دوری از فرزندان روزگار سپری میکنند.
یکی از آنها مادری است به نام مریم اکبری منفرد که ۱۰سال است بدون حتی یک روز مرخصی از لذت در کنار کودکان خود بودن محروم است و همچنان در حبس به سر میبرد.
مادرانی چون آزیتا رفیعزاده و فاطمه مثنا که همراه شوهرانشان در زندان بوده و کودکان بیپناه و خردسالشان به تنهایی زندگی میکنند.
متاسفم، اما حکومت سرزمین من ۴۰ سال است که با زنان و مادران این سرزمین چنین کرده است. ما در این کشور در ستیز با استبداد حتی در حسرت آزادی و زندگیِ همسران و کودکانمان ایستادهایم و خرسندم زنان و مردان با غیرتی چون شما به موجب شرف انسانی صدای مظلومیت این زنان و مادران در بند هستید.
شما در مقابل سفارت کشور من ایستادهاید و صدای تظلم خواهی مادری در هراس از جدایی از کودک خردسالش شدهاید اما بدانید مردم سرزمین ایران مردمانی پر مهر و عشق و با فرهنگی انسانی هستند و شهروندانش با هر دین و مرام و آیینی پایبند و مروج صلحاند و آنچه از حکومت ایران میبینید و دردی که متحمل شده.اید عمیقا موجب درد و رنج ماست.
نرگس محمدی
زندان اوین، تهران
#نرگس_محمدی #نازنین_زاغری #فاطمه_مثنا #حسن_صادقی #مریم_اکبری_منفرد #آزیتا_رفیع_زاده #ریچارد_رتکلیف
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. نامه نرگس محمدی به همسر نارنین زاغری: . اقای رتکلیف; مدتی است در مقابل سفارتخانه کشورم به تحصن و اعتصاب نشسته اید و نازنین هم در زندان اوین اعتصاب غذا کرده است. اعتصاب نازنین، تظلم خواهی یک مادر در هراس از دست دادن فرزند و اعتصاب شما، شرف و غیرت انسانی…
روز گذشته آزيتا رفیعزاده معلم بهائی که به "جرم تدریس علم" بمدت چهار سال در زندان اوین محبوس بود با اتمام دوران محکومیت آزاد شد. همسر ایشان پیمان کوشکباغی نیز با همین اتهام مضحک و قرون وسطایی در حال سپری کردن دوران پنج سالهی محکومیت خود در زندان رجایی شهر است.
بشیر کودک ۱۰ سالهی این زوج بهائی بمدت چهار سال از آغوش گرم پدر و مادر دور و در دوران کودکی تحت ظلم مضاعف قرار گرفت.
.
خبر آزادی خانم رفیعزاده پس از پایان دوران محکومیت ظالمانهشان خبر خوبی است. اما چرا واقعا ایشان باید ۴ سال در زندان سپری میکرد؟! چهار سال از دوران زندگی و جوانی که باید در آزادی سپری میشد. چه کسی پلسخگوی لطمهای است که بشیر طی این ۴ سال در نبودت پدر و مادرش متحمل شد؟
.
هماینک مادران بسیاری در زندانهای جمهوری اسلامی هستند. مادرانی که صرفا به خاطر فعالیت مدنی زندانی شدهاند.
.
#آزیتا_رفیع_زاده #بهائی #بهائیان_ایران #حق_تحصیل #زندگی_در_تبعیض
@Tavaana_TavaanaTech
بشیر کودک ۱۰ سالهی این زوج بهائی بمدت چهار سال از آغوش گرم پدر و مادر دور و در دوران کودکی تحت ظلم مضاعف قرار گرفت.
.
خبر آزادی خانم رفیعزاده پس از پایان دوران محکومیت ظالمانهشان خبر خوبی است. اما چرا واقعا ایشان باید ۴ سال در زندان سپری میکرد؟! چهار سال از دوران زندگی و جوانی که باید در آزادی سپری میشد. چه کسی پلسخگوی لطمهای است که بشیر طی این ۴ سال در نبودت پدر و مادرش متحمل شد؟
.
هماینک مادران بسیاری در زندانهای جمهوری اسلامی هستند. مادرانی که صرفا به خاطر فعالیت مدنی زندانی شدهاند.
.
#آزیتا_رفیع_زاده #بهائی #بهائیان_ایران #حق_تحصیل #زندگی_در_تبعیض
@Tavaana_TavaanaTech