آموزشکده توانا
58K subscribers
30K photos
36.2K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
شمایل شاهزاده عباس‌ میرزا ولیعهد قاجاری را مشاهده می‌کنیم؛ ولیعهدی که به توطئه درباریان به پادشاهی نرسید و شاهزاده‌ای خوشنام و شایسته تقدیر است.

او نمونه‌ای از بزرگانی بود که وقتی از قِبل شکست ایران در جنگ‌های ایران و روس، شکست ایران از روسیه را دید و به ضعف ایران پی برد، بی‌آنکه در صدد بر آید آن را به گردن قضا و قدر بیندازد، درصدد بر آمد پی ببرد چه سبب شد که ایران به چنین ضعفی افتاد.

مکالمه او با ژوبر، نماینده ناپلئون مکالمه مشهوری است و در اینجا بازگو نمی‌کنیم و صرفا به این اشاره می‌کنیم که پرسش‌های عباس میرزا از ان مرد فرانسوی نمودی بارز از آگاهی ملی به ضعف و انحطاط بود؛ آگاهی ارزشمندی که از پس شکست بدست آمده بود؛ آگاهی ملی در زمانه‌ی عسرت!

با اشاره به چنین تجربه تاریخی می‌توان نظری به وضعیت امروز ما ایرانیان انداخت و گفت که اگرچه ملت ایران تجربه بسیار تلخ جمهوری اسلامی را چشیده‌اند و به چشم خود دیده‌اند چگونه حرمت و عزت و بالادستی و سرمستی ایرانیان در ذیل این حکومت اسلامی تبدیل به انحطاط و زوال و فرودستی و بدمستی شده است، اما از پس آن آگاهی ملی بسیار ارزشمندی بدست آمده است.

تسلط جمهوری اسلامی بر سرنوشت ایرانیان را با تسلط روسیه بر ایران در دوران عباس میرزا قیاس بگیریم؛ همانگونه که عباس میرزا از پس آن شکست‌های خفت بار، ایرانیانی را به اروپا فرستاد که دانش نوین بیاموزند ما ایرانیان نیز در ذیل حکومت اسلامی و تمامیت‌خواهی مذهبی به ضرورت مداراگری و سبک زیست آزادیخواهانه بیش از هر زمان باور آورده‌ایم.

اکنون به جرئت می‌توان گفت کمتر ملتی در خاورمیانه همچون ملت ایران به سکولاریسم باورمند است. این ملت صراحتا خروج دین و مناسبات دینی از دولت‌ و سیاست را طلب می‌کند؛ آگاهی ملی در زمانه‌ی عسرت.

این آگاهی ملی را قدر بدانیم و برای بازسازی ایران آزاد و مداراجو در ایران فردا از آن بهره بگیریم.

#گفتگو_توانا #حکومت_اسلامی #ایرانیان_مسلمان #جمهوری_اسلامی

صفحه دیالوگ را دنبال کنید:
@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
مولانا جلال‌الدین، شاعر و ادیب و عارف بزرگ ایرانی در «مجالس سبعه» خود به روایت از قومی می‌پردازد که: «کِشت کرده بودند، چون تمام شد، آتش در آن زدند».

کمی در این گزاره تامل کنیم و به نسبت‌سنجی وضعیت خود با آنچه از این واژگان بر می‌آید، برآییم و بیینم ما ایرانیان آیا دگرباره مصداق قومی خواهیم شد که آتش می‌زنند بر آنچه زحمت کشیده بودند؟

ما ایرانیان - از خداباور تا خداناباور، از مسلمان تا غیرمسلمان - پی برده‌ایم که حکومت مذهبی و ایدئولوژی اسلامی چه بلایی بر سر هر آنچه هستیم می‌آورد.

ایدئولوژی نسبت ما را با پیرامون دستخوش تنظیمات ناواقعی می‌سازد و در طول کمتر از یک دهه از ایرانی که در جهان آبرومند بود به وضعیتی می‌رسیم که سران آن در دادگاه میکونوس پیرامون قتل مخالفان در خاک اروپا به عنوان سردمداران ترور شناخته می‌شوند.

این بی‌آبرویی ناشی از تسلط ایدئولوژی اسلامی بر قضا و قدر ما بود.

اکنون که پی برده‌ایم نامداراگری و ایدئولوژی‌مداری چه بلایی بر سر زیست و هست و نیست ما می‌آورد بهتر نیست در مسیر مبارزه با حکومت تمامیت‌خواه، خود تمامیت‌خواهی پیشه نکنیم و از هم‌اکنون برای ایران ملی و دموکراتیک فردا تمرین کنیم؟ ‌

از اکنون تمرین کنیم ایران فردا بایستی ایرانی «ملی» باشد یعنی همه ایرانیان از همه باورها را در بر بگیرد و باید «دموکراتیک» باشد یعنی بایستی همه ایرانیان فرصت مشارکت در تعیین و تنظیم سیاست‌های کلان را داشته باشند بی‌آنکه از باور و پیش‌فرض‌های مذهبی و عقیدتی آنان پرسیده شود.

این تجربه را قدر بدانیم و بر این دستاورد آتش نزنیم.

#گفتگو_توانا #حکومت_اسلامی #ایرانیان_مسلمان #جمهوری_اسلامی

@Dialogue1402