آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
گروه کامکارها
گروه موسیقی #کامکارها در سال ۱۳۴۴ برای نخستین بار در #سنندج، به عنوان گروهی خانوادگی به سرپرستی استاد حسن کامکار (ویلن) و عضویت هوشنگ (آکاردئون)، بیژن (خواننده)، پشنگ (سنتور)، قشنگ (خواننده و ویلن) و ارژنگ (تمبک) تشکیل شد. کامکارها اولین تمرینات خود را شب‌ها در کنار حوض کوچک حیاط منزلشان انجام می‌دادند. با بزرگ شدن فرزندان، به‌تدریج این گروه موسیقی کامل‌تر شد و در سال ۱۳۴۸ با اعضای خود، هوشنگ (ویلن)، بیژن (تار و خواننده)، پشنگ (سنتور)، قشنگ (خواننده)، ارژنگ (تمبک)، ارسلان (عود) و اردشیر (کمانچه) کنسرت‌هایی را به صورت رسمی در برخی از شهرهای کردستان و هم‌چنین شهر ارومیه برگزار کرد.
بعد از سال ۱۳۵۰ برخی از افراد خانواده از جمله هوشنگ، بیژن، پشنگ و ارسلان برای فراگیری موسیقی #آکادمیک به تهران آمده و در دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل مشغول شدند. پس از چندی کامکارها به اتفاق محمدرضا #لطفی، حسین #علیزاده، پرویز #مشکاتیان و تنی چند از دیگر هنرمندان، گروه‌های شیدا و عارف را تشکیل دادند. این دو گروه کنسرت‌های موفّقیّت آمیزی را با خوانندگی محمدرضا #شجریان و شهرام #ناظری به اجرا گذاشتند. بعضی از افراد این گروه سابقهٔ عضویت در گروه موسیقی چاووش را دارند.
اولین کنسرت‌های رسمی این خانواده با نام «گروه کامکارها» در اوایل دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷ در مجموعه آزادی و تالار وحدت اجرا شد که دربرگیرندهٔ سه قسمت: موسیقی فارسی، تک‌نوازی #سنتور اردوان و #موسیقی کردی بود. در سال ۱۳۶۸ امید لطفی، فرزند قشنگ و محمدرضا لطفی، به گروه پیوست و نوازندگی تار گروه را به عهده گرفت. کامکارها در کنسرت‌های اخیرشان برخی از استعدادهای جوان را نیز در کنار خود جای داده‌اند.
این گروه کنسرت‌های متعددی در داخل و خارج از کشور اجرا نموده و در برخی جشنواره‌های بزرگ موسیقی جهانی از جمله WOMAD به مدیریت پیتر گابریل، سامر استیج (نیویورک) و تالارهای بزرگ و مهم اروپا و آمریکا همواره حضور داشته است.
اعضای فعلی گروه
هوشنگ کامکار (سرپرست گروه و آهنگ‌ساز و تنظیم کننده)
بیژن کامکار (خواننده اصلی و نوازنده دف، رباب، تار، تمبک و دهل)
پشنگ کامکار (سنتور)
قشنگ کامکار (سه‌تار)
ارژنگ کامکار (تمبک)
ارسلان کامکار (بربط و ویولن)
اردشیر کامکار (کمانچه و قیچک)
اردوان کامکار (سنتور)
مریم ابراهیم‌پور (خواننده)
هانا کامکار (دف)
صبا کامکار (خواننده)
نیریز کامکار (تار)
سیاوش کامکار (سنتور)
نجمه تجدد (خواننده)
لینک ویدیو: http://bit.ly/1Z5iDQb

@Tavaana_TavaanaTech
هم‌نوازی #سنتور و #تنبک،کاری است از مهرناز و فرناز دبیرزاده، خواهران دوقلوی هنرمندی که این این ویدیوی کوتاه از اجرایشان در شبکه‌های اجتماعی با استقبال مخاطبین مواجه شد.
این اجرای زیبا تقدیم می‌شود به همراهان همیشگی آموزشکده توانا

منبع ویدیو:
http://bit.ly/1X4KwdI

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هم‌نوازی #سنتور و #تنبک،کاری است از مهرناز و فرناز دبیرزاده، خواهران دوقلوی هنرمند
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغه‌ی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانواده‌ای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتح‌الله دولتشاهی از دوستان و هم‌شاگردی‌های صبا در کالج آمریکایی‌ها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره می‌کند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکب‌الدوله، عمه‌ی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمه‌ای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبک‌نوازی چیره‌دست و خواننده‌ای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحه‌ای که با #تک‌نوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساخته‌های وزیری و با صدای «روح‌انگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسه‌ی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی بپردازد. آهنگ‌های #دیلمان، رقص چوبی #قاسم‌آبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره‌ پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آن‌چنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق می‌توانست سازهای #سنتور، #تار، #سه‌تار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و هم‌چنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با این‌حال صبا سازهای #ویولون و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاس‌های موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او می‌آمدند. این کلاس‌ها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یک‌نواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد می‌گوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غم‌ها و مصیبت‌های تاریخی ماست. حوادث غم‌بار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همه‌ی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غم‌گنانه ساخته است.» صبا اما چاره‌ی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون می‌داند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکده‌ی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بی‌خود و بی‌هوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دل‌ها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو هم‌آميخته با خون سياوش شدی
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
۲۴ اردیبهشت زادروز پرویز مشکاتیان

مشکاتیان آهنگساز، موسیقی‌دان، نوازنده سرشناس سنتور، استاد دانشگاه و پژوهشگر نامی ایران که خود آهنگ‌هایی در هم‌راهی با موج مردمی ِ انقلاب اسلامی ساخته بود پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته بودند. محکوم به چند ضربه شلاق شده بود نمی‌دانیم. اما شلاق‌زن ِ حرفه‌ای، از دستش در رفته بود و یک ضربه اضافی هم مشکاتیان را مهمان کرده بود. تازه صحبت از قصاص و این مسائل پیش آمده بود. حاکم شرع، فرصتی به مشکاتیان داد تا آن یک ضربه را بر پشت گزمه جبران کند. مشکاتیان اما می‌گوید: من انسان هستم، و حرمت انسانیت را نگاه می‌دارم. انسان، انسان را نمی‌زند. من نمی‌خواهم قصاص کنم.»

goo.gl/cROFw8

درباره پرویز مشکاتیان بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1K6RwzB

سنتور:استاد پرويز مشكاتيان
تمبك:استاد ارژنگ كامكار

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
goo.gl/b6mxWQ

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن

محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»

حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»

جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغه‌ی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانواده‌ای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتح‌الله دولتشاهی از دوستان و هم‌شاگردی‌های صبا در کالج آمریکایی‌ها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره می‌کند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکب‌الدوله، عمه‌ی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمه‌ای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبک‌نوازی چیره‌دست و خواننده‌ای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحه‌ای که با #تک‌نوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساخته‌های وزیری و با صدای «روح‌انگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسه‌ی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی بپردازد. آهنگ‌های #دیلمان، رقص چوبی #قاسم‌آبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره‌ پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آن‌چنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق می‌توانست سازهای #سنتور، #تار، #سه‌تار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و هم‌چنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با این‌حال صبا سازهای #ویولون و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاس‌های موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او می‌آمدند. این کلاس‌ها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یک‌نواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد می‌گوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غم‌ها و مصیبت‌های تاریخی ماست. حوادث غم‌بار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همه‌ی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غم‌گنانه ساخته است.» صبا اما چاره‌ی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون می‌داند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکده‌ی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بی‌خود و بی‌هوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دل‌ها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو هم‌آميخته با خون سياوش شدی
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech