مشق در #تاریکی
در حاشیه شهر #اهواز مناطق محرومی وجود دارند که با وجود اینکه در جوار چاههای #نفت هستند، وضعیت بغرنج آنها تضاد عجیبی از درد و رنج بسیار مردم در کنار ثروت ملی نفت را به نمایش گذاشته است؛ مناطقی که دارای کلاسهایی هستند که بیش از آنکه شبیه کلاس درس باشند، به مخروبههایی با نیمکتهای شکسته و اتاقهایی تاریک میمانند که #دانشآموزان در پناه کورسوی نور خورشید که از #پنجره یا در #کلاس فضای #تاریک را قدری روشن میکند، الفبای زندگی را #مشق میکنند تا #آیندهسازان فردای این کشور باشند.
عکس: میلاد اسماعیلی ایسنا http://bit.ly/1Ot8rfR
@Tavaana_Tavaanatech
#محرومیت #آموزش
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
در حاشیه شهر #اهواز مناطق محرومی وجود دارند که با وجود اینکه در جوار چاههای #نفت هستند، وضعیت بغرنج آنها تضاد عجیبی از درد و رنج بسیار مردم در کنار ثروت ملی نفت را به نمایش گذاشته است؛ مناطقی که دارای کلاسهایی هستند که بیش از آنکه شبیه کلاس درس باشند، به مخروبههایی با نیمکتهای شکسته و اتاقهایی تاریک میمانند که #دانشآموزان در پناه کورسوی نور خورشید که از #پنجره یا در #کلاس فضای #تاریک را قدری روشن میکند، الفبای زندگی را #مشق میکنند تا #آیندهسازان فردای این کشور باشند.
عکس: میلاد اسماعیلی ایسنا http://bit.ly/1Ot8rfR
@Tavaana_Tavaanatech
#محرومیت #آموزش
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
www.isna.ir
مشق در تاریکی
در حاشیه شهر اهواز مناطق محرومی وجود دارند که با وجود اینکه در جوار چاههای نفت هستند، وضعیت...
#یلدا حریف این همه سختی شود مگر
#شب_یلدا در پهنه تاریخ
حشن یلدا را در ایران جشنی هفت هزارساله میدانند. جشن یلدا و آیینهای باستانی مرتبط با آن – بنا به اقوال تاریخی – برگرفته از آیین #میتراییسم (مهرپرستی) است و قبل از ظهور زرتشت برگزار میشد. یلدا در لغت به معنای #زایش و زادروز است. بنا به باور ایرانیان باستان، آخر #پاییز و اول #زمستان، شب زایش #خورشید است. در واقع مردم دوران #باستان به این نکته واقف شدند که آخرین روز پاییز #کوتاهترین روز است و پس از آن روزها بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند. به عبارت دیگر، در این جشن، طیشدن #بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکره شمالی که مصادف با #انقلاب #زمستانی است، گرامی داشته میشود. از اینرو بود که یلدا را شب زایش #مهر و خورشید مینامند. بنا به باور مورخان، اینکه ایرانیان در شب یلدا #بیدار میمانند و خود را سرگرم میکنند به بلندی شب یلدا مربوط است. اینکه اندوه غیبت خورشید و #تاریکی و #سردی روحیه آنها را تضعیف نکند.
به شب یلدا، شب چله نیز گفته میشود. چله که برگرفته از عدد چهل است، در اینجا لزوما به معنای چهل روز نیست و صرفاً نشاندهنده گذشت یک دوره زمانی معین است. برای ایرانیان باستان شب یلدا و روز پس از شب یلدا، شب و روز جشن و شادی بود. روز پس از یلدا خوروز (روز خورشید) نام داشت و در آن به استراحت میپرداختند و جشن میگرفتند. «ابوریحان بیرونی» در «آثار الباقیه» در باب شب یلدا و فردای آن چنین میگوید: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی (زمستانی) است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نشو و نما آغاز میکنند و پریها (دیوها) به ذبول و فنا روی میآورند... دی ماه، که آن را خور ماه نیز میگویند، نخستین روز آن خرم روز (خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است... این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را (نود روز) نیز میگویند. چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است.»
همانطور که ایرانیان امروزه برای شب یلدا خوراک مخصوص خود را دارند، در دوران باستان نیز برای جشن یلدا سفره مخصوص به خود وجود داشت. سفره شب یلدا «میزَد» نام داشت و آجیل و میوه در آن قرار داده میشد. به زبان تفصیلی، میزد سفرهای بود که اقلام غذایی غیرنوشیدنی مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا در آن نهاده میشد. در باب جنبه دینی این سفره گفته میشود: «این سفره جنبه دینی داشت و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت میطلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوههای تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش میگذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد.»
#توانا
https://tavaana.org/fa/yalda
@Tavaana_Tavaanatech
#شب_یلدا در پهنه تاریخ
حشن یلدا را در ایران جشنی هفت هزارساله میدانند. جشن یلدا و آیینهای باستانی مرتبط با آن – بنا به اقوال تاریخی – برگرفته از آیین #میتراییسم (مهرپرستی) است و قبل از ظهور زرتشت برگزار میشد. یلدا در لغت به معنای #زایش و زادروز است. بنا به باور ایرانیان باستان، آخر #پاییز و اول #زمستان، شب زایش #خورشید است. در واقع مردم دوران #باستان به این نکته واقف شدند که آخرین روز پاییز #کوتاهترین روز است و پس از آن روزها بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند. به عبارت دیگر، در این جشن، طیشدن #بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکره شمالی که مصادف با #انقلاب #زمستانی است، گرامی داشته میشود. از اینرو بود که یلدا را شب زایش #مهر و خورشید مینامند. بنا به باور مورخان، اینکه ایرانیان در شب یلدا #بیدار میمانند و خود را سرگرم میکنند به بلندی شب یلدا مربوط است. اینکه اندوه غیبت خورشید و #تاریکی و #سردی روحیه آنها را تضعیف نکند.
به شب یلدا، شب چله نیز گفته میشود. چله که برگرفته از عدد چهل است، در اینجا لزوما به معنای چهل روز نیست و صرفاً نشاندهنده گذشت یک دوره زمانی معین است. برای ایرانیان باستان شب یلدا و روز پس از شب یلدا، شب و روز جشن و شادی بود. روز پس از یلدا خوروز (روز خورشید) نام داشت و در آن به استراحت میپرداختند و جشن میگرفتند. «ابوریحان بیرونی» در «آثار الباقیه» در باب شب یلدا و فردای آن چنین میگوید: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی (زمستانی) است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نشو و نما آغاز میکنند و پریها (دیوها) به ذبول و فنا روی میآورند... دی ماه، که آن را خور ماه نیز میگویند، نخستین روز آن خرم روز (خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است... این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را (نود روز) نیز میگویند. چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است.»
همانطور که ایرانیان امروزه برای شب یلدا خوراک مخصوص خود را دارند، در دوران باستان نیز برای جشن یلدا سفره مخصوص به خود وجود داشت. سفره شب یلدا «میزَد» نام داشت و آجیل و میوه در آن قرار داده میشد. به زبان تفصیلی، میزد سفرهای بود که اقلام غذایی غیرنوشیدنی مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا در آن نهاده میشد. در باب جنبه دینی این سفره گفته میشود: «این سفره جنبه دینی داشت و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت میطلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوههای تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش میگذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد.»
#توانا
https://tavaana.org/fa/yalda
@Tavaana_Tavaanatech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
یلدا حریف این همه سختی شود مگر - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
شب یلدا در پهنه تاریخ حشن یلدا را در ایران جشنی هفت هزارساله میدانند. جشن یلدا و آیینهای باستانی مرتبط با آن – بنا به اقوال تاریخی – برگرفته از آیین میتراییسم (مهرپرستی) است و قبل از ظهور زرتشت برگزار میشد. یلدا در لغت به معنای زایش زادروز است. بنا به…
تازه از توانا
#کتاب ارزشمند ِ «انسانها در عصر ظلمت» نوشتهی #هانا_آرنت
لینک دانلود رایگان کتاب:
https://goo.gl/Zg8dPx
حکومتهای خودکامه و #دیکتاتوری پیش از هر چیز چراغهای قلمرو عمومی را نابود میکنند و به تعبیر فروغ فرخزاد «چراغهای رابطه را تاریک» میسازند تا #شهروندان نتوانند همدیگر را ببینند.
در چنین تاریکیای که #آرنت از آن به «عصر ظلمت» تعبیر میکند دیگر نوری بر قلمرو عمومی تابیده نمیشود و چشم چشم را نمیبیند و انسانها «تنها» میشوند و اینگونه میشود که حکومتهای #خودکامه با همهی هیمنه و حشمت و هیاهوی خود به مصاف شهروندی میروند که اینطور تنها و تکافتاده است.
این #شهروند ِ تنها و تکافتاده در آماج این حمله، یا درهم شکسته میشود و یا این تنهایی مایه و پایهای برای اِعمال اقتدار بر او میشود. اینگونه میشود که از شهروند، آدمکی فرمانبر، توجیهگر و سر به راه خلق میشود که فاقد تشخیص خوب و بد است و به رغم معمولی و پیشپا افتادهبودنش، میتواند به مهیبترین و تصورناپذیرترین جنایتها دست بزند.
لینک دانلود رایگان کتاب:
https://goo.gl/Zg8dPx
#هاناآرنت #توتالیتر #استبداد #ظلمت #تاریکی
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#کتاب ارزشمند ِ «انسانها در عصر ظلمت» نوشتهی #هانا_آرنت
لینک دانلود رایگان کتاب:
https://goo.gl/Zg8dPx
حکومتهای خودکامه و #دیکتاتوری پیش از هر چیز چراغهای قلمرو عمومی را نابود میکنند و به تعبیر فروغ فرخزاد «چراغهای رابطه را تاریک» میسازند تا #شهروندان نتوانند همدیگر را ببینند.
در چنین تاریکیای که #آرنت از آن به «عصر ظلمت» تعبیر میکند دیگر نوری بر قلمرو عمومی تابیده نمیشود و چشم چشم را نمیبیند و انسانها «تنها» میشوند و اینگونه میشود که حکومتهای #خودکامه با همهی هیمنه و حشمت و هیاهوی خود به مصاف شهروندی میروند که اینطور تنها و تکافتاده است.
این #شهروند ِ تنها و تکافتاده در آماج این حمله، یا درهم شکسته میشود و یا این تنهایی مایه و پایهای برای اِعمال اقتدار بر او میشود. اینگونه میشود که از شهروند، آدمکی فرمانبر، توجیهگر و سر به راه خلق میشود که فاقد تشخیص خوب و بد است و به رغم معمولی و پیشپا افتادهبودنش، میتواند به مهیبترین و تصورناپذیرترین جنایتها دست بزند.
لینک دانلود رایگان کتاب:
https://goo.gl/Zg8dPx
#هاناآرنت #توتالیتر #استبداد #ظلمت #تاریکی
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خورشید دو نیم میشود!
دیگرینامه
اپیزود بیست و سوم
داستان جمشید در شاهنامه، با برآمدن حکومت ضحاک تمام میشود. ضحاک یا در صورت قدیمیتر این نام، آژیدهاک، خود یک دیگری اهریمنی در شاهنامه است که به نظر میرسد نه فقط در شاهنامه، بلکه در متون کهنتر ایرانی یعنی در مجموعه اوستا، شخصیتی از او اهریمنیتر وجود ندارد.
او اگرچه به نظر میرسد که یک انسان است و چنانکه در ابیات آغاز برنامه از فردوسی شنیدید، حتی با استقبال ایرانیان، شاه ایرانزمین میشود، اما در حقیقت ذاتی اهریمنی دارد و مهمترین نشانه این وجه فراانسانی اما مطلقا منفی او، مارهای زهرآگینیست که بر دوش او میرویند.
میتوانید حدس بزنید که این دیگری مطلق و کاملا تیره و تاریک جهان ایرانی، که در تقابل با جمشید قرار میگیرد، تجسمی از تاریکی شب در غیاب خورشید است. مطابق با شاهنامه، رونق کار جمشید رو به افول میگذارد و چون راه بیدادگری در پیش میگیرد، فره ایزدی از او میرود و درست در این وقت است که ایرانیان سردرگمشده، رو به تازیان میکنند و سپاهی از ایرانیان و تازیان به سرکردگی ضحاک، به تخت جمشید حمله میکنند. جمشید تاج و تخت را رها کرده و به دریای چین میگریزد. در سنت شاهنامهنگاری، چین، رمزی از دوردستهاست. در واقع معنای فرار جمشید به دریای چین، فرار به نقطهای دور است تا از دست ضحاک در امان بماند.
اما در روایت شاهنامه آنچه بسیار جالب است زمانی رخ میدهد که جمشید نهایتا به دست ضحاک اسیر میگردد. این روایت میگوید که ضحاک، جمشید را با اره به دو نیم میکند. این تصویریست که خورشید وقتی به افق میرسد از خود بجامیگذارد: گوی تابناک بزرگ آسمان چنان در افق فرو میرود که گویی با خط افق، به دو نیم شده باشد. این آغاز تاریکی، یعنی آغاز شب است…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود بروید:
https://dialog.tavaana.org/others-23/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/LcjtwdZat3s?si=k_FEzo57d_z08Dy7
و برای شنیدن در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/686913602
و برای شنیدن در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/dTMXA452b1NhWNhi8
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #آژی_دهاک #ضحاک #جمشید #تاریکی #اسطوره_خورشیدی #اسطوره #گفتگو
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود بیست و سوم
داستان جمشید در شاهنامه، با برآمدن حکومت ضحاک تمام میشود. ضحاک یا در صورت قدیمیتر این نام، آژیدهاک، خود یک دیگری اهریمنی در شاهنامه است که به نظر میرسد نه فقط در شاهنامه، بلکه در متون کهنتر ایرانی یعنی در مجموعه اوستا، شخصیتی از او اهریمنیتر وجود ندارد.
او اگرچه به نظر میرسد که یک انسان است و چنانکه در ابیات آغاز برنامه از فردوسی شنیدید، حتی با استقبال ایرانیان، شاه ایرانزمین میشود، اما در حقیقت ذاتی اهریمنی دارد و مهمترین نشانه این وجه فراانسانی اما مطلقا منفی او، مارهای زهرآگینیست که بر دوش او میرویند.
میتوانید حدس بزنید که این دیگری مطلق و کاملا تیره و تاریک جهان ایرانی، که در تقابل با جمشید قرار میگیرد، تجسمی از تاریکی شب در غیاب خورشید است. مطابق با شاهنامه، رونق کار جمشید رو به افول میگذارد و چون راه بیدادگری در پیش میگیرد، فره ایزدی از او میرود و درست در این وقت است که ایرانیان سردرگمشده، رو به تازیان میکنند و سپاهی از ایرانیان و تازیان به سرکردگی ضحاک، به تخت جمشید حمله میکنند. جمشید تاج و تخت را رها کرده و به دریای چین میگریزد. در سنت شاهنامهنگاری، چین، رمزی از دوردستهاست. در واقع معنای فرار جمشید به دریای چین، فرار به نقطهای دور است تا از دست ضحاک در امان بماند.
اما در روایت شاهنامه آنچه بسیار جالب است زمانی رخ میدهد که جمشید نهایتا به دست ضحاک اسیر میگردد. این روایت میگوید که ضحاک، جمشید را با اره به دو نیم میکند. این تصویریست که خورشید وقتی به افق میرسد از خود بجامیگذارد: گوی تابناک بزرگ آسمان چنان در افق فرو میرود که گویی با خط افق، به دو نیم شده باشد. این آغاز تاریکی، یعنی آغاز شب است…
برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفتوشنود بروید:
https://dialog.tavaana.org/others-23/
برای شنیدن نسخه کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/LcjtwdZat3s?si=k_FEzo57d_z08Dy7
و برای شنیدن در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/686913602
و برای شنیدن در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/dTMXA452b1NhWNhi8
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #آژی_دهاک #ضحاک #جمشید #تاریکی #اسطوره_خورشیدی #اسطوره #گفتگو
@Dialogue1402