چهارمین هفتسین گوهر بدون ستار
داستان زندگی برخی خیلی زود شروع میشود و قصه عدهای دیگر دیرهنگام. داستان گوهر عشقی اما خیلی دیر شروع شد. درست همان روزی که خبر کشته شدن فرزندش، #ستار_بهشتی را به او دادند. ستار که یک هفته قبل بازداشت شده بود، هیچ وقت به خانه برنگشت. پایان قصه ستار اما شروع داستان زندگی مادری بود که عشق مادری را با حقخواهی و مبارزه با ظلم پیوند زد و آنچنان #ایستادگی کرد که نامش آوازهای بلند در ایران یافت.
مادری که تمام امید و آرزویش ستار بود، وقتی او را از دست داد تمام زندگیش را وقف خونخواهی فرزندش کرد. او که زنی سالمند است تصویر فرزندش را به دست گرفت و در پی احقاق حق خود و روشن ساختن حقیقت به اینسو و آنسو رفت و با رسانههای مختلف در داخل و خارج ایران گفتگو کرد تا فریاد #مظلومیت فرزندش باشد؛ هرجا رسید دست به #افشاگری زد. از هیچ تهدیدی نهراسید و تصویر خودش با قاب عکس پسرش در دست، تبدیل به نماد مردم بیپناهی شد که مورد #ظلم واقع میشوند اما #سکوت نمیکنند.
مادر ستار آرام آرام تبدیل به مادری میشد که دلسوز همه #مادران داغداری بود که فرزند خود را سالهای قبل به دلایل سیاسی از دست داده بودند. در نوروز ۱۳۹۲، ویدیویی از #گوهر_عشقی منتشر شد که به مردم ایران عید نوروز را تبریک میگفت: «اینجانب مادر ستار بهشتی به مردم ایران #عید #نوروز را تبریک میگویم. این اولین عیدی است که #عزادار ستار هستم و مشکی پوشیدهام. از روزی که ستار کشته شد مردم پشتیبان من بودهاند و از آنها ممنونم. اما هیچ مسئولی تا به حال پیش من نیامده است. من یک مادر #داغدیده و رنج کشیده هستم که ستار #پرستار و نانآورم بود و او را بیگناه کشتند. گناه فرزند من چه بود که چهار روزه او را کشتند؟ من روزها کنار قبر ستارم و شبها با عکس او زندگی میکنم. خواسته من دادگاهی مردمی، علنی و عادلانه است. اگر فرزند من گناهکار بوده است من #مادر همین بچهام و من هم گناهکارم پس من را هم به رگبار ببندید. #ستار را در راه ایران دادم و حاضرم فرزند دیگرم را هم در این راه بدهم اما از خون ستار نمیگذرم. من آرزو دارم جوانانی که در #زندان داریم آزاد شوند. باید مملکت آزاد شود و #زندانی نداشته باشیم. نباید جوانان زیر #شکنجه باشند.»
بیشتر بخوانید:
http://goo.gl/vT4nWo
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
داستان زندگی برخی خیلی زود شروع میشود و قصه عدهای دیگر دیرهنگام. داستان گوهر عشقی اما خیلی دیر شروع شد. درست همان روزی که خبر کشته شدن فرزندش، #ستار_بهشتی را به او دادند. ستار که یک هفته قبل بازداشت شده بود، هیچ وقت به خانه برنگشت. پایان قصه ستار اما شروع داستان زندگی مادری بود که عشق مادری را با حقخواهی و مبارزه با ظلم پیوند زد و آنچنان #ایستادگی کرد که نامش آوازهای بلند در ایران یافت.
مادری که تمام امید و آرزویش ستار بود، وقتی او را از دست داد تمام زندگیش را وقف خونخواهی فرزندش کرد. او که زنی سالمند است تصویر فرزندش را به دست گرفت و در پی احقاق حق خود و روشن ساختن حقیقت به اینسو و آنسو رفت و با رسانههای مختلف در داخل و خارج ایران گفتگو کرد تا فریاد #مظلومیت فرزندش باشد؛ هرجا رسید دست به #افشاگری زد. از هیچ تهدیدی نهراسید و تصویر خودش با قاب عکس پسرش در دست، تبدیل به نماد مردم بیپناهی شد که مورد #ظلم واقع میشوند اما #سکوت نمیکنند.
مادر ستار آرام آرام تبدیل به مادری میشد که دلسوز همه #مادران داغداری بود که فرزند خود را سالهای قبل به دلایل سیاسی از دست داده بودند. در نوروز ۱۳۹۲، ویدیویی از #گوهر_عشقی منتشر شد که به مردم ایران عید نوروز را تبریک میگفت: «اینجانب مادر ستار بهشتی به مردم ایران #عید #نوروز را تبریک میگویم. این اولین عیدی است که #عزادار ستار هستم و مشکی پوشیدهام. از روزی که ستار کشته شد مردم پشتیبان من بودهاند و از آنها ممنونم. اما هیچ مسئولی تا به حال پیش من نیامده است. من یک مادر #داغدیده و رنج کشیده هستم که ستار #پرستار و نانآورم بود و او را بیگناه کشتند. گناه فرزند من چه بود که چهار روزه او را کشتند؟ من روزها کنار قبر ستارم و شبها با عکس او زندگی میکنم. خواسته من دادگاهی مردمی، علنی و عادلانه است. اگر فرزند من گناهکار بوده است من #مادر همین بچهام و من هم گناهکارم پس من را هم به رگبار ببندید. #ستار را در راه ایران دادم و حاضرم فرزند دیگرم را هم در این راه بدهم اما از خون ستار نمیگذرم. من آرزو دارم جوانانی که در #زندان داریم آزاد شوند. باید مملکت آزاد شود و #زندانی نداشته باشیم. نباید جوانان زیر #شکنجه باشند.»
بیشتر بخوانید:
http://goo.gl/vT4nWo
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Tavaana
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت
چکیده