حرکت انساندوستانه یک پلیس زن در آرژانتین
یک پلیس زن در آرژانتین که خود فرزند خردسال دارد، به یک نوزاد رهاشده شیر داد و او را که از گرسنگی بی تابی می کرد، آرام کرد.
.
این پلیس زن چند روز پیش با همکار خود برای انجام مأموریت تحویل کودکی به بیمارستان «بریسو» در شهر بوینس آیرس رفته بود و متوجه گریههای این کودک شد و تصمیم گرفت به این کودک گرسنه از شیر خود بخوراند.
.
این پلیس زن که «سلسته آیالا» نام دارد و به خاطر این حرکت انساندوستانه ترفیع درجه گرفته است، درباره این اتفاق گفته است:
«تصمیم گرفتم به این بچه شیر بدهم چون خودم مادر شیرده هستم و یاد بچههای خودم افتادم. این وظیفه شغلی من نبود، فقط یک حس انسانی بود که در من به عنوان یک مادر بیدار شد».
.
مارکوس هردیا، همکار این زن عکسی از او در حال شیر داده به بچه گرفت و در فیس بوک منتشر کرد، و با استقبال بسیار زیاد مخاطبان روبرو شد.
#پلیس_زن
#آرژانتین
@Tavaana_TavaanaTech
یک پلیس زن در آرژانتین که خود فرزند خردسال دارد، به یک نوزاد رهاشده شیر داد و او را که از گرسنگی بی تابی می کرد، آرام کرد.
.
این پلیس زن چند روز پیش با همکار خود برای انجام مأموریت تحویل کودکی به بیمارستان «بریسو» در شهر بوینس آیرس رفته بود و متوجه گریههای این کودک شد و تصمیم گرفت به این کودک گرسنه از شیر خود بخوراند.
.
این پلیس زن که «سلسته آیالا» نام دارد و به خاطر این حرکت انساندوستانه ترفیع درجه گرفته است، درباره این اتفاق گفته است:
«تصمیم گرفتم به این بچه شیر بدهم چون خودم مادر شیرده هستم و یاد بچههای خودم افتادم. این وظیفه شغلی من نبود، فقط یک حس انسانی بود که در من به عنوان یک مادر بیدار شد».
.
مارکوس هردیا، همکار این زن عکسی از او در حال شیر داده به بچه گرفت و در فیس بوک منتشر کرد، و با استقبال بسیار زیاد مخاطبان روبرو شد.
#پلیس_زن
#آرژانتین
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. حرکت انساندوستانه یک پلیس زن در آرژانتین یک پلیس زن در آرژانتین که خود فرزند خردسال دارد، به یک نوزاد رهاشده شیر داد و او را که از گرسنگی بی تابی می کرد، آرام کرد. . این پلیس زن چند روز پیش با همکار خود برای انجام مأموریت تحویل کودکی به بیمارستان «بریسو»…
مادران داغدیدهی آرژانتین و میدان مایو
داستان زندگی گراسییِلا مِلیبووفسکی، فعال دانشجویی آرژانتینی که در یک بعدازظهر پاییزی در خیابان ربوده شد برای شما داستانی آشنا نیست؟
کافی است سعید زینالی را به خاطر بیاوریم.
متیلد، مادر گراسییِلا به جستوجوی یافتن فرزند برآمد. اکرم نقابی را به یادتان نمیآورد؟
سربازان از پشت در فریاد میزدند:«دنبال دخترتان آمدهایم، او یک #برانداز است.»سپس با نارنجک دستی در را از جا در آوردند و داخل شدند و درحالی که پدر و مادر وحشتزده را تهدید میکردند، به وارسی خانه پرداختند.آنها تهدید میکردند که: «اگر ما پیدایش نکنیم،شما هم پیدایش نخواهید کرد.»
.
بسیاری از مفقودشدگان حتی فعال سیاسی هم نبودند، اما در فضای سیاسی همهدشمنپندارِ حاکم بر آن روزگار، کافی بود نامتان در دفترچه تلفن یک فعال سیاسی باشد تا مجوز ربودهشدنتان صادر شود.
متیلد، مادر گراسییِلا، وقایع آن روز یکشنبه ـ یکروز پس از ربودهشدن گارسییلاـ را چنین بخاطرآورد:«آن روز،یکشنبه،شوهرم ومن مثل مردگان متحرک درخیابانها بالاوپایین میرفتیم.درست مثل اشباحی که راه میروند؛دو روح سرگردان». همسایهها تظاهر میکردند که صدای جاروجنجال دیشب را نشنیدهاند.
یک شب توجه متیلد به سرمقاله به زبان اسپانیولی در نشریه پیام بوئنوسآیرس جلب شد که درباره گردهمایی جمعی درمیدان مایو بوئنوسآیرس بود.«مقصود ازگردهمایی منظورنشده بود،ولی این مقاله درزمانی نوشته شده بودکه این گروه در محاصره بودند»،«ومن احساس کردم موضوع بنحوی به من مربوط است.»
.
متیلد از سر کنجکاوی سوار بر اتوبوس شد و به میدان رفت و این آغاز آشنایی او با «مادران میدان مایو» بود.چهارده مادر، که همگی فرزندانشان مفقود شده بودند، دستور منع اجتماعات را، که حکومت نظامی صادر کرده بود، نادیده گرفتند و در ۳٠ آوریل ۱۹۷۷ در میدان مایو جمع شدند.. آنها فراموش کرده بودند که روز سیام ماه شنبه خواهد بود؛ وقتی که به میدان رسیدند متوجه شدند هیچ کس آنجا نیست. یکی از آن مادران میگوید: «فقط ما بودیم و کبوترها»
.
مادرها بدون آنکه به خود هراسی راه دهند،دوباره و دوباره بازگشتند؛درآغاز دور و بَر نیمکتها جمع میشدند وتظاهر میکردند که بافتنی میبافند،اما طولی نکشید که جسارت بیشتری پیدا کردند ساختن تلّی از متعلقات فرزندان گمشدهشان ـ که به همراه خود آورده بودند بطور محسوسی جلب توجه کرد.
پلیس به آنها اعتراض کرد و از آنها خواست «راه را باز کنند»؛ مادران بلافاصله دستور را اجابت کردند، و راهپیمایی آغاز شد.
یکی از مادران میگوید: «وقتی پسرم ناپدید شد، اولین واکنش من این بود که سراسیمه به خیابان رفتم تا او را پیدا کنم. ... هیچ چیز دیگر برایم اهمیت نداشت. ... بعد متوجه شدم که ما موظفیم دنبال همه آنها بگردیم و ناگزیریم که با هم باشیم و بمانیم، چرا که با هم قویتر بودیم.»
.
مادران میگفتند: «فرزندان ما کجا هستند؟ ما حقیقت را میخواهیم.» این پرسشی بود که مادران مرتب از مسئولان میپرسیدند. اما مسئولان امر تظاهر به ندانستن میکردند؛ تا جایی که ژنرال هارگیندِگی، وزیر کشور، گفت که پسران از خانههایشان گریخته و دختران روسپی شدهاند.
مادران درملاعام به این حرف اعتراض کردند وهر۵شنبه به راهپیمایی در دورمرکزمیدان پرداختند یکی ازمادران گفت:«ما با بیرونآمدن و نشاندادن عکس فرزندانمان بهموطنان ودیدن واکنش آنها پرده ازچهره کریه این حقیقت برمیداشتیم که دیکتاتوربرای پنهانکردن آن به هزارتزویروحیله متوسل میشد.»
.
این مادران، که ناخواسته و به سبب ناپدیدشدن فرزندانشان به صحنه اجتماعی کشیده شده بودند، در آغاز کوچکترین انگیزه سیاسی نداشتند. اغلب آنها زنان خانهدار بودند و تعداد کمی از آنها بیش از دوره متوسطه تحصیل کرده بودند.
پیام دیکتاتور این بود:
«ما اول براندازان را خواهیم کشت، بعد همدستانشان را، بعد ... حامیان آنها را، و بعد همه کسانی را که بیتفاوت باقی ماندهاند؛ دست آخر هم همه ترسوها را میکشیم.»
.
ژنرال ایبریکو سنژان؛ فرماندار بوئنوسآیرس، مه ١۹۷۶
.
اما دیکتاتور سرنگون شد. لوئی مورنو اوکامپو؛ دادستان دادگاه بینالمللی کیفری گفت:
«آنها یک اسطوره زندهاند. این مادران نه بتمن بودند و نه رابینهود، بلکه آدمهای عادی بودند در یک موقعیت کاملا استثنایی ... که موفق شدند یک دولت نظامی را سرنگون کنند.»
.
برای دانستن بیشتر اینکه این مادران داغدار چه کردند و چگونه موفق شدند میتوانید متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://bit.ly/2U7wDgI
لینک انگلیسی:
http://bit.ly/2U3WA0W
#مطالعه_موردی #توانا #آموزشکده_توانا #آرژانتین #مادران_داغدیده #مبارزه_خشونت_پرهیز
کانال کلاس و کتاب توانا
t.me/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
داستان زندگی گراسییِلا مِلیبووفسکی، فعال دانشجویی آرژانتینی که در یک بعدازظهر پاییزی در خیابان ربوده شد برای شما داستانی آشنا نیست؟
کافی است سعید زینالی را به خاطر بیاوریم.
متیلد، مادر گراسییِلا به جستوجوی یافتن فرزند برآمد. اکرم نقابی را به یادتان نمیآورد؟
سربازان از پشت در فریاد میزدند:«دنبال دخترتان آمدهایم، او یک #برانداز است.»سپس با نارنجک دستی در را از جا در آوردند و داخل شدند و درحالی که پدر و مادر وحشتزده را تهدید میکردند، به وارسی خانه پرداختند.آنها تهدید میکردند که: «اگر ما پیدایش نکنیم،شما هم پیدایش نخواهید کرد.»
.
بسیاری از مفقودشدگان حتی فعال سیاسی هم نبودند، اما در فضای سیاسی همهدشمنپندارِ حاکم بر آن روزگار، کافی بود نامتان در دفترچه تلفن یک فعال سیاسی باشد تا مجوز ربودهشدنتان صادر شود.
متیلد، مادر گراسییِلا، وقایع آن روز یکشنبه ـ یکروز پس از ربودهشدن گارسییلاـ را چنین بخاطرآورد:«آن روز،یکشنبه،شوهرم ومن مثل مردگان متحرک درخیابانها بالاوپایین میرفتیم.درست مثل اشباحی که راه میروند؛دو روح سرگردان». همسایهها تظاهر میکردند که صدای جاروجنجال دیشب را نشنیدهاند.
یک شب توجه متیلد به سرمقاله به زبان اسپانیولی در نشریه پیام بوئنوسآیرس جلب شد که درباره گردهمایی جمعی درمیدان مایو بوئنوسآیرس بود.«مقصود ازگردهمایی منظورنشده بود،ولی این مقاله درزمانی نوشته شده بودکه این گروه در محاصره بودند»،«ومن احساس کردم موضوع بنحوی به من مربوط است.»
.
متیلد از سر کنجکاوی سوار بر اتوبوس شد و به میدان رفت و این آغاز آشنایی او با «مادران میدان مایو» بود.چهارده مادر، که همگی فرزندانشان مفقود شده بودند، دستور منع اجتماعات را، که حکومت نظامی صادر کرده بود، نادیده گرفتند و در ۳٠ آوریل ۱۹۷۷ در میدان مایو جمع شدند.. آنها فراموش کرده بودند که روز سیام ماه شنبه خواهد بود؛ وقتی که به میدان رسیدند متوجه شدند هیچ کس آنجا نیست. یکی از آن مادران میگوید: «فقط ما بودیم و کبوترها»
.
مادرها بدون آنکه به خود هراسی راه دهند،دوباره و دوباره بازگشتند؛درآغاز دور و بَر نیمکتها جمع میشدند وتظاهر میکردند که بافتنی میبافند،اما طولی نکشید که جسارت بیشتری پیدا کردند ساختن تلّی از متعلقات فرزندان گمشدهشان ـ که به همراه خود آورده بودند بطور محسوسی جلب توجه کرد.
پلیس به آنها اعتراض کرد و از آنها خواست «راه را باز کنند»؛ مادران بلافاصله دستور را اجابت کردند، و راهپیمایی آغاز شد.
یکی از مادران میگوید: «وقتی پسرم ناپدید شد، اولین واکنش من این بود که سراسیمه به خیابان رفتم تا او را پیدا کنم. ... هیچ چیز دیگر برایم اهمیت نداشت. ... بعد متوجه شدم که ما موظفیم دنبال همه آنها بگردیم و ناگزیریم که با هم باشیم و بمانیم، چرا که با هم قویتر بودیم.»
.
مادران میگفتند: «فرزندان ما کجا هستند؟ ما حقیقت را میخواهیم.» این پرسشی بود که مادران مرتب از مسئولان میپرسیدند. اما مسئولان امر تظاهر به ندانستن میکردند؛ تا جایی که ژنرال هارگیندِگی، وزیر کشور، گفت که پسران از خانههایشان گریخته و دختران روسپی شدهاند.
مادران درملاعام به این حرف اعتراض کردند وهر۵شنبه به راهپیمایی در دورمرکزمیدان پرداختند یکی ازمادران گفت:«ما با بیرونآمدن و نشاندادن عکس فرزندانمان بهموطنان ودیدن واکنش آنها پرده ازچهره کریه این حقیقت برمیداشتیم که دیکتاتوربرای پنهانکردن آن به هزارتزویروحیله متوسل میشد.»
.
این مادران، که ناخواسته و به سبب ناپدیدشدن فرزندانشان به صحنه اجتماعی کشیده شده بودند، در آغاز کوچکترین انگیزه سیاسی نداشتند. اغلب آنها زنان خانهدار بودند و تعداد کمی از آنها بیش از دوره متوسطه تحصیل کرده بودند.
پیام دیکتاتور این بود:
«ما اول براندازان را خواهیم کشت، بعد همدستانشان را، بعد ... حامیان آنها را، و بعد همه کسانی را که بیتفاوت باقی ماندهاند؛ دست آخر هم همه ترسوها را میکشیم.»
.
ژنرال ایبریکو سنژان؛ فرماندار بوئنوسآیرس، مه ١۹۷۶
.
اما دیکتاتور سرنگون شد. لوئی مورنو اوکامپو؛ دادستان دادگاه بینالمللی کیفری گفت:
«آنها یک اسطوره زندهاند. این مادران نه بتمن بودند و نه رابینهود، بلکه آدمهای عادی بودند در یک موقعیت کاملا استثنایی ... که موفق شدند یک دولت نظامی را سرنگون کنند.»
.
برای دانستن بیشتر اینکه این مادران داغدار چه کردند و چگونه موفق شدند میتوانید متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://bit.ly/2U7wDgI
لینک انگلیسی:
http://bit.ly/2U3WA0W
#مطالعه_موردی #توانا #آموزشکده_توانا #آرژانتین #مادران_داغدیده #مبارزه_خشونت_پرهیز
کانال کلاس و کتاب توانا
t.me/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
مادران داغدیده آرژانتین و میدان مایو
چشمانداز و انگیزه «آنها نه زندهاند نه مرده، بلکه مفقودالاثر شدهاند.»[1] خورخه ویدِلا[2]؛ دیکتاتور نظامی پیشین آرژانتین
مادران_داغ_دیده_آرژانتین_و_میدان.pdf
1.2 MB
مادران داغدیدهی آرژانتین و میدان مایو - فایل فارسی
http://bit.ly/2U7wDgI
لینک انگلیسی:
http://bit.ly/2U3WA0W
#مطالعه_موردی #توانا #آموزشکده_توانا #آرژانتین #مادران_داغدیده #مبارزه_خشونت_پرهیز
کانال کلاس و کتاب توانا
t.me/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
http://bit.ly/2U7wDgI
لینک انگلیسی:
http://bit.ly/2U3WA0W
#مطالعه_موردی #توانا #آموزشکده_توانا #آرژانتین #مادران_داغدیده #مبارزه_خشونت_پرهیز
کانال کلاس و کتاب توانا
t.me/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
مادران_داغ_دیده_آرژانتین_و_میدان.pdf
1.1 MB
مادران داغدیدهی آرژانتین و میدان مایو - فایل انگلیسی
http://bit.ly/2U7wDgI
لینک انگلیسی:
http://bit.ly/2U3WA0W
#مطالعه_موردی #توانا #آموزشکده_توانا #آرژانتین #مادران_داغدیده #مبارزه_خشونت_پرهیز
کانال کلاس و کتاب توانا
t.me/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
http://bit.ly/2U7wDgI
لینک انگلیسی:
http://bit.ly/2U3WA0W
#مطالعه_موردی #توانا #آموزشکده_توانا #آرژانتین #مادران_داغدیده #مبارزه_خشونت_پرهیز
کانال کلاس و کتاب توانا
t.me/tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
مادران داغدیده آرژانتین؛ اسطورههایی با روسری سفید
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
http://bit.ly/2M8SuRq
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2U7wDgI
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#آرژانتین
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
http://bit.ly/2M8SuRq
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2U7wDgI
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#آرژانتین
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
مادران داغدیده آرژانتین؛ اسطورههایی با روسری سفید
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
http://bit.ly/2M8SuRq
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2U7wDgI
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#آرژانتین
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
http://bit.ly/2M8SuRq
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2U7wDgI
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#آرژانتین
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
دولت فرانسه یک افسر پلیس در نظام دیکتاتوری آرژانتین در دهه ۷۰ میلادی را به این کشور مسترد کرد.
.
این استرداد در پی شکایت مادر ۹۲ ساله جوانی صورت گرفت که در سال ۱۹۷۶ گم شد.
.
چه خوب است نیروهای سرکوب که این پست را میخوانند، به این دست وقایع به چشم عبرت بنگرند و به ملت ایران بپیوندند.
.
#آرژانتین #نیروی_سرکوب #دولت_فرانسه #دولت_آرژانتین #دیکتاتوری
@Tavaana_TavaanaTech
.
این استرداد در پی شکایت مادر ۹۲ ساله جوانی صورت گرفت که در سال ۱۹۷۶ گم شد.
.
چه خوب است نیروهای سرکوب که این پست را میخوانند، به این دست وقایع به چشم عبرت بنگرند و به ملت ایران بپیوندند.
.
#آرژانتین #نیروی_سرکوب #دولت_فرانسه #دولت_آرژانتین #دیکتاتوری
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
مادران داغدیده آرژانتین؛ اسطورههایی با روسری سفید
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
http://bit.ly/2M8SuRq
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2U7wDgI
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#آرژانتین
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
http://bit.ly/2M8SuRq
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2U7wDgI
#پادکست #جنبش_ها_و_خیزش_ها
#آرژانتین
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
ناهید شیرپیشه، مادر جاویدنام پویا بختیاری، به دلیل دادخواهی همچنان در زندان است۔
ماهمنیر، مادر کیان پیرفلک، در حصر خانگیست۔
جمهوری اسلامی همچنین اعضای خانواده جانباختگان انقلاب زن زندگی آزادی را به زندان افکنده۔
اینها تنها گوشهای از ستمیست که جمهوری اسلامی پس از به قتل رساندن ایرانیان به خانوادهها تحمیل کرده است۔
مادران دادخواه اما تسلیم نمیشوند۔
مادران داغدیده آرژانتین؛ اسطورههایی با روسری سفید
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
طرح از شاهرخ حیدری
#پادکست #ناهید_شیرپیشه
#آرژانتین
#مهسا_امینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماهمنیر، مادر کیان پیرفلک، در حصر خانگیست۔
جمهوری اسلامی همچنین اعضای خانواده جانباختگان انقلاب زن زندگی آزادی را به زندان افکنده۔
اینها تنها گوشهای از ستمیست که جمهوری اسلامی پس از به قتل رساندن ایرانیان به خانوادهها تحمیل کرده است۔
مادران دادخواه اما تسلیم نمیشوند۔
مادران داغدیده آرژانتین؛ اسطورههایی با روسری سفید
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
طرح از شاهرخ حیدری
#پادکست #ناهید_شیرپیشه
#آرژانتین
#مهسا_امینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناهید شیرپیشه، مادر جاویدنام پویا بختیاری، به دلیل دادخواهی همچنان در زندان است۔
ماهمنیر، مادر کیان پیرفلک، در حصر خانگیست۔
جمهوری اسلامی همچنین اعضای خانواده جانباختگان انقلاب زن زندگی آزادی را به زندان افکنده۔
اینها تنها گوشهای از ستمیست که جمهوری اسلامی پس از به قتل رساندن ایرانیان به خانوادهها تحمیل کرده است۔
مادران دادخواه اما تسلیم نمیشوند۔
مادران داغدیده آرژانتین؛ اسطورههایی با روسری سفید
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
طرح از شاهرخ حیدری
#پادکست #ناهید_شیرپیشه
#آرژانتین
#مهسا_امینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماهمنیر، مادر کیان پیرفلک، در حصر خانگیست۔
جمهوری اسلامی همچنین اعضای خانواده جانباختگان انقلاب زن زندگی آزادی را به زندان افکنده۔
اینها تنها گوشهای از ستمیست که جمهوری اسلامی پس از به قتل رساندن ایرانیان به خانوادهها تحمیل کرده است۔
مادران دادخواه اما تسلیم نمیشوند۔
مادران داغدیده آرژانتین؛ اسطورههایی با روسری سفید
دهه ۱۹۷۰ میلادی از نیمه میگذشت که روزهایی تاریک و تلخ برای آرژانتین رقم خورد. چندی پس از اینکه خورخه ویدلا، دیکتاتور نظامی، بر اریکه قدرت تکیه زد هزاران معترض و شهروند ربوده و ناپدید شدند. مادرانِ دلنگران، کوچهبهکوچه به دنبال جگرگوشههایشان میگشتند که بهسرعت یکدیگر را پیدا کردند و با هم جمع شدند تا صدایشان رساتر شنیده شود.
خواسته آنها ساده بود. میپرسیدند فرزندم کجاست؟ میخواستند مسئولان پاسخگو باشند. روسریهای سفیدشان نیز نماد صلح و ایستادگی بود؛ بیهیچ خشونتی از هر فرصتی استفاده میکردند تا یاد فرزندانشان را زنده نگه دارند. به همین ترتیب دورهی خفقان را پشت سر گذاشتند و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کردند.
ویدلا با بیشرمی تمام درباره فرزندان آنها گفته بود: «آنها نه زندهاند نه مرده؛ بلکه مفقودالاثر شدهاند.» مادران اما شورمندانه و با عزمی راسخ ادامه دادند و کارزاری به راه انداختند که صدایشان را از میدان مایو بوئنوسآیرِس به سراسر جهان رساند.
در ادامه روایت ایستادگی مادرانی را میشنویم که قطرههای اشکشان را به گامهایی استوار بدل کردند و سکوت دستهجمعیشان در میدان مایو، به گوش جهانیان رسید.
در یوتیوب:
http://bit.ly/2M49Grs
ساوندکلاد:
http://bit.ly/2M3QVUR
طرح از شاهرخ حیدری
#پادکست #ناهید_شیرپیشه
#آرژانتین
#مهسا_امینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech