آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
نامه سرگشاده حسن صادقی و رد ادعای قوه قضاییه؛ درهای زندان را بر گزارشگران سازمان ملل باز کنید!

حسن صادقی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که از بهمن ماه ۹۴ تحمل حبس می‌کند، طی نامه‌ای سرگشاده در واکنش به ادعاهای اخیر سخنگوی قوه قضائیه مبنی بر اعزام زندانیان به مراکز درمانی خارج از زندان می‌گوید اگر نمی ترسید درهای زندان را به روی گزارشگران نهادهای بین‌الملی باز کنید تا آنها قضاوت کنند. وی همچنین می‌نویسد به خاطر شکنجه‌هایی که شده در معرض نابینایی قرار دارد، اما هیچ خبری از اعزام وی به بیمارستان یا رسیدگی پزشکی نیست.

متن این نامه به شرح زیر است:

بخشی از مصاحبه سخنگوی قوه قضاییه در
روزنامه اطلاعات به تاریخ
۹۸/۳/۱ منتشر شده بود را خواندم که طی ان اسماعیلی صحبتهایی در خصوص درمان کامل زندانیان سیاسی بیان کرده و تمامی اخبار موجود در مورد عدم درمان زندانیان سیاسی بیمار را، توطئه استکبار جهانی دانسته بود! شنیدن حرفهایی از این نمونه طی چهل سال گذشته برایمان مطلقا تازگی ندارد. قبل از اسماعیلی، حتی ظریف کار او را با انکار اصل وجود زندانی سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی راحت تر کرده بود!!!ولی در مقابل ادعاهای وی بنابر آنچه که در اطرافم در این بند سیاسی گوهردشت دارم می‌بینم و لمس می‌کنم، آرش صادقی با وجود بیماری های مختلف از جمله سرطان درمانش بطور کامل متوقف شده. مجید اسدی با بیماری رماتیسم ستوت فقرات،التهاب شبکیه چشم،زخم معده و اثنی عشر، دیسک کمر محروم از رسیدگی پزشکی است و سعید شیرزاد از انجام تنها یک فیزیوتراپی ساده برای تسکین عارضه کمر،محروم میباشد و از بیماری کلیه رنج میبرد.خود من هم با آثار بیماریهای مختلفی که در نتیجه شکنجه(ضربات کابل به کف پا)در زندان های این رژیم در دهه شصت بر چشمم به جا مانده است در معرض نابینایی قرار دارم اما رسیدگی پزشکی هیچ...

حال حرفم این است که برای صحت ادعاهای مطرح شده در این مورد خاص(بحث درمان کامل زندانیان سیاسی) اگر ترس و واهمه‌ای ندارید پس درهای این زندان را به روی نماینده ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل(جاوید رحمان)و پزشکان بدون مرز یا هر نهاد بین المللی دیگری باز کنید تا بعنوان شخصی ثالث و بی‌طرف میان ما و شما پس از ملاقات با ما در اینجا قضاوت کنند.ما پیشاپیش و همواره خواستار بازدید زندانها توسط مجامع بین المللی بوده و هستیم و بار دیگر همین درخواست را بعنوان یک زندانی سیاسی برای بازدید از شرایط موجود در زندانهای ایران از نماینده ویژه شورای حقوق بشر آقای جاوید رحمان اعلام می دارم.

حسن صادقی
چهارشنبه ۸ خرداد ۹۸
زندان گوهردشت کرج(رجایی شهر)
.
حسن صادقی در سال ۶۰ و در سن ۱۶ سالگی بازداشت و پس از ۶ سال از زندان آزاد شد، وی در حین بازداشت مورد اشاره مورد ضرب و شتم “ضربات کابل و شلاق” قرار گرفته، شدت ضربات به حدی بوده که قسمتی از سر دچار فرورفتگی و بروز مشکلات جسمی شده است.

آقای صادقی مجددا در بهمن ماه ۹۱ به همراه همسرش فاطمه مثنی به دلیل برگزاری مراسم ترحیم برای پدر آقای صادقی که از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ایران بود، به صورت خانوادگی به همراه دو فرزند ۱۹ و ۱۰ ساله شان بازداشت و درب منزلشان نیز پلمب شد. دختر آنها پس از گذشت سه روز و پسرشان نیز پس از یک ماه و نیم بازداشت از زندان آزاد شدند.

حسن صادقی و خانم مثنی پس از گذشت یک سال بازداشت با قرار وثیقه تا زمان برگزاری دادگاه از زندان آزاد شدند و در نهایت شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ماشاالله احمدزاده برای هر یک از این زندانیان حکم ۱۵ سال حبس تعزیری و مصادره اموال شامل (شش دانگ مغازه و منزل) صادر کرد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا تایید شد.

حسن صادقی به دلیل تحمل شکنجه های اعمال شده در دوره‌های مختلف بازداشت و همینطور متاثر از شرایط بد زندان به بیماری های بسیاری از جمله آب سیاه چشم، شکستگی هر دو پاشنه پا، عفونت دستگاه گوارشی و زخم شدید معده مبتلا شده است. با این حال هم اکنون توسط مسئولین زندان بدون هیچ توضیحی از ادامه روند درمان و اعزام وی به مراکز درمانی جلوگیری می‌شود.

دوره حقوق زندانی:
http://bit.ly/30sIk4n

آقای حسن صادقی، یا هر زندانی دیگر، فارغ از عقیده و گرایش سیاسی‌ای که دارند، به عنوان یک انسان واجد حقوقی هستند که باید رعایت شود.

#حسن_صادقی #فاطمه_مثنی #زندانی_سیاسی #حقوق_بشر #حقوق_زندانی

@Tavaana_TavaanaTech
نامه نرگس محمدی به همسر نارنین زاغری:

اقای رتکلیف;
مدتی است در مقابل سفارتخانه کشورم به تحصن و اعتصاب نشسته اید و نازنین هم در زندان اوین اعتصاب غذا کرده است. اعتصاب نازنین، تظلم خواهی یک مادر در هراس از دست دادن فرزند و اعتصاب شما، شرف و غیرت انسانی است و از ان حمایت می‌کنم.

روز پنجم دی ماه سال ۹۵ که برای تحویل گرفتن زندانی به دفتر بند فرا خوانده شدم، زنی جوان و تکیده را دیدم که روی صندلی نشسته بود، ‌ زندانبان معرفیش کرد: نازنین زاغری، بوسیدمش و به اغوش کشیدم و خوش امد گفتم. گفت از کجا مرا میشناسی؟ گفتم شما مادر کودک ۲۲ماهه‌ای هستی که پیشتر خبرت را شنیده بودم و از صمیم قلب برای صبر و تحملت در فراق فرزند خردسالت دعا کرده‌ام.

به واقع علاوه برهموطن و هم‌بندی بودن با نازنین، انچه حلقه وصل قلب من با نازنین شد، مادر بودن او بود.

نازنین روزهای اول در تخت دوم اتاق دو مجاور تخت من بود. شب‌ها تا صبح می نشست و نمی‌خوابید و رنج عمیق او قابل وصف نبود. اشک‌های نازنین وقتی نام گیسو را بر زبان می‌راند، هرگز از خاطرم نخواهد رفت.

اقای رتکلیف;
نازنین سه سال و نیم است که رنج جدایی از شما و دوری و حسرت از فرزند خردسالش را تحمل کرده ، اما گیسوی کوچکش به زودی می.بایست برای شروع تحصیل، کشور ایران را ترک کند و نازنین، درد جدا شدن از گیسو را با اعتصاب غذایش به فریاد در اورده است.

اعتصاب نازنین علیه کسی نیست. فریاد مادری است که ضمن تظلم خواهی از مسوولان هر دو کشور، نتوانستن تحمل درد کوچ و فراق پرستوی کوچکش را فریاد می.زند و این ننگ جامعه بشری و لکه سیاهی بر عملکرد مسئولان است.

اقای رتکلیف;
من مادری هستم که چهار سال پیش کودکان خردسال دو قلویم به دلیل حبس طولانیم کشورم را ترک کردند و سالهاست در حسرت دیدارشان به سر می برم و رنج عمیق یک مادر را در از دست دادن دیدار کودکانش با تمام وجودم چشیده‌ام و رنجی عمیق‌تر از ان را تجربه نکرده‌ام. می‌دانم هراس نازنین از روز پرواز گیسو به لندن و ندیدن او تا روز ازادی بی‌شباهت به جان کندن نیست.

متاسفم اما باید بگویم حکومت سرزمین من مادرانی را به حبس کشیده است که هر یک روز از حبس آنها، برگی تاریک در حکومت‌شان خواهد بود. کودکانی که در حسرت مادران بزرگ می‌شوند و مادرانی که در رنج دوری از فرزندان روزگار سپری می‌کنند.

یکی از آنها مادری است به نام مریم اکبری منفرد که ۱۰سال است بدون حتی یک روز مرخصی از لذت در کنار کودکان خود بودن محروم است و همچنان در حبس به سر می‌برد.

مادرانی چون آزیتا رفیع‌زاده و فاطمه مثنا که همراه شوهرانشان در زندان بوده و کودکان بی‌پناه و خردسالشان به تنهایی زندگی می‌کنند.
متاسفم، اما حکومت سرزمین من ۴۰ سال است که با زنان و مادران این سرزمین چنین کرده است. ما در این کشور در ستیز با استبداد حتی در حسرت آزادی و زندگیِ همسران و کودکانمان ایستاده‌ایم و خرسندم زنان و مردان با غیرتی چون شما به موجب شرف انسانی صدای مظلومیت این زنان و مادران در بند هستید.

شما در مقابل سفارت کشور من ایستاده‌اید و صدای تظلم خواهی مادری در هراس از جدایی از کودک خردسالش شده‌اید اما بدانید مردم سرزمین ایران مردمانی پر مهر و عشق و با فرهنگی انسانی هستند و شهروندانش با هر دین و مرام و آیینی پایبند و مروج صلح‌اند و آنچه از حکومت ایران می‌بینید و دردی که متحمل شده.اید عمیقا موجب درد و رنج ماست.

نرگس محمدی

زندان اوین، تهران

#نرگس_محمدی #نازنین_زاغری #فاطمه_مثنا #حسن_صادقی #مریم_اکبری_منفرد #آزیتا_رفیع_زاده #ریچارد_رتکلیف

@Tavaana_TavaanaTech
«سلام توانا جان شما از پروانه ظهیری، دانش‌آموز ۱۷ساله‌ای نوشتی که در دهه ۶۰ یک روز پس از بازداشت اعدام شده. من این پیام رو میدم که بگم این رو هم بگید که در همون دهه ۶۰ چه بر سر خانواده‌ها و نزدیکان اعدام‌شده‌ها و زندانی‌ها اومده! دختری به نام فاطمه مثنی در حالی که فقط ۱۳ سال همراه با مادرش بازداشت شد و ۲ سال تمام این بچه در زندان و حبس موند، انفرادی کشید و شکنجه شد، در همین مدت سه تا برادرش اعدام شدن. مادرش دو سال بعد از فاطمه آزاد شد. فاطمه بعدها هم که آزاد شد نتونست درست به زندگیش ادامه بده. در سال ۹۱ با همسر و فرزندان ۱۳ و ۱۷ساله‌ش وقتی که بعد از فوت پدر همسرش، که از مخالفان جمهوری اسلامی بود، مراسم یادبود گرفتن، بازداشت شدن و این بار خودش و همسرش ۱۵ سال حکم گرفتن، خونه و محل کسب‌شون هم مصادره شد و الان هم با وجود انواع بیماری، در حال گذراندن حبس هستن.
این فقط یک نمونه از زندانی کودکان در اون موقع‌ها ست. من ده‌ها خانواده را می‌شناسم که فرزندانشان در سنین کودکی فقط به خاطر اینکه از خانواده مخالفان بودند، سال‌ها در زندان موندند.»

پیامی که خواندید از طرف یکی از همراهان توانا بود. شما هم اگر نمونه مشابهی سراغ دارید برای ما بنویسید. نگذارید جمهوری اسلامی در سکوت و خلوت به جنایات خود نسبت به فعالان، زندانی‌ها و خانواده‌هایشان ادامه دهد.

#فاطمه_مثنی #حسن_صادقی #زندانی_سیاسی #دهه_شصت #حقیقت_زندان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فاطمه مثنی و حسن صادقی زندانیان سیاسی که هر یک به ۱۵ سال زندان محکوم شده‌اند، حالا بعد از مصادره مغازه‌شان، خانه‌شان را هم دارند از دست می‌دهند.
این خانه تنها سرپناه فرزندان این دو زندانی سیاسی و مادر ۹۰ ساله خانم مثنی است، که طی چند سال گذشته چند بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است.
این زوج، در سال ۱۳۹۱ به خاطر برگزاری مجلس ترحیم برای پدر آقای صادقی که در خارج از ایران درگذشته بود، بازداشت شدند. پدر آقای صادقی عضو سازمان مجاهدین خلق بود.

فاطمه مثنی در سال ۵۹ و در حالی که ۱۳ سال بیشتر نداشت به همراه مادر خود بازداشت شد و پس از ۳ سال از زندان آزاد شد. در دوران حبس خانم مثنی و مادرشان، سه برادر او و همسر یکی از برادرانش به اتهام هواداری از مجاهدین اعدام شدند.
حسن صادقی نیز در سال ۶۰ بازداشت و پس از ۶ سال از زندان آزاد شد. آقای صادقی در زمان بازداشت به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و شدت ضربات به حدی بوده که قسمتی از سر دچار فرورفتگی و بروز مشکلات جسمی شده است.

حسن صادقی و فاطمه مثنی از بیماری‌های زیادی رنج می‌برند.
حسن صادقی به دلیل تحمل شکنجه‌های اعمال شده در دوره‌های مختلف بازداشت و همینطور متاثر از شرایط بد زندان به بیماری‌های بسیاری از جمله آب سیاه چشم، شکستگی هر دو پاشنه پا، عفونت دستگاه گوارشی و زخم شدید معده مبتلا شده است. با این حال هم اکنون توسط مسئولین زندان بدون هیچ توضیحی از ادامه روند درمان و اعزام وی به مراکز درمانی جلوگیری می‌شود.

حکم صادره علیه این شهروندان بسیار ظالمانه و مغایر با اصول حقوق بشر است. خودشان که پس از شکنجه فراوان به حبس طولانی محکوم شده.اند، حالا چرا خانه و مغازه آن‌ها را مصادره کردند؟

لینک تصویر

#حسن_صادقی #فاطمه_مثنی #باری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech