This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همکاری همایون شجریان با خواننده زن لبنانی در اجرای یک آواز جنجالی شده است و بسیاری از خوانندگان زن ایرانی از شجریان انتقاد کردهاند و این حرکت او را «دهنکجی» به خوانندگان زن ایرانی دانستهاند.
.
به گفته آنان در حالیکه خوانندگان زن ایرانی از آوازخوانی محروم هستند چرا شجریان به جای همدلی با زنان ایرانی و اعتراض به این ممنوعیت با یک خواننده زن لبنانی همکاری میکند.
.
برخی ولی این انتقادها را رد میکنند.
.
گزارش ویدئویی بیبیسی فارسی را در این باره ببینید.
.
نظر شما درباره این مسئله چیست؟
.
#آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_Tavaanatech
.
به گفته آنان در حالیکه خوانندگان زن ایرانی از آوازخوانی محروم هستند چرا شجریان به جای همدلی با زنان ایرانی و اعتراض به این ممنوعیت با یک خواننده زن لبنانی همکاری میکند.
.
برخی ولی این انتقادها را رد میکنند.
.
گزارش ویدئویی بیبیسی فارسی را در این باره ببینید.
.
نظر شما درباره این مسئله چیست؟
.
#آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_Tavaanatech
چهارم تیر ماه سالگرد درگذشت مهستی خوانندهی دوست داشتنی
خانوادهی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زنها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامهی گلها برنامهی شمارهی ۴۲۰ با خواندن ترانهای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آنکه دلم برا برده خدایا» بود که ساختهی بیژن ترقی، شاعر و ترانهسرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعهی «گلهای رنگارنگ» در دههی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوبترین خوانندگان دههی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگترش، معصومه ددهبالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی میکند.
.
از مهستی در کارنامهی هنریاش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیشتر آثار او با استقبال فراوانی روبهرو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینهی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعهی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامهنگاری حرفهای و تولیدات رسانهای بود. اولین دورهی مراسم اعطای جایزهی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیستوپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f
#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم
@Tavaana_TavaanaTech
خانوادهی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زنها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامهی گلها برنامهی شمارهی ۴۲۰ با خواندن ترانهای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آنکه دلم برا برده خدایا» بود که ساختهی بیژن ترقی، شاعر و ترانهسرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعهی «گلهای رنگارنگ» در دههی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوبترین خوانندگان دههی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگترش، معصومه ددهبالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی میکند.
.
از مهستی در کارنامهی هنریاش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیشتر آثار او با استقبال فراوانی روبهرو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینهی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعهی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامهنگاری حرفهای و تولیدات رسانهای بود. اولین دورهی مراسم اعطای جایزهی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیستوپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f
#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم
@Tavaana_TavaanaTech
اگر موسیقی جنبهای مهم از زندگی انسان است چرا آواز زنان مهم نباشد؟
#آواز #موسیقی #آواز_زنان #حقوق_زنان
@Tavaana_Tavaanatech
اگر موسیقی جنبهای مهم از زندگی انسان است چرا آواز زنان مهم نباشد؟
#آواز #موسیقی #آواز_زنان #حقوق_زنان
@Tavaana_Tavaanatech
مهدی رجبیان آهنگساز ایرانی، به خاطر انتشار آواز و رقص زنان در پروژه خاورمیانه به دادگاه احضار شد.
آلبوم «موسیقی در خاورمیانه» توسط مهدی رجبیان، آهنگساز و تهیه کننده و صاحب ایده در زندان نوشته و تکمیل شده است.
در این آلبوم که تهیه آن حدود یکسال طول کشیده است، حدود صد موزیسین از دوازده کشور جهان همکاری داشتهاند.
هنرمندانی از کشور های ایران، یمن، سوریه، عراق، لبنان، ترکیه، عمان، اردن، مصر، بحرین، فلسطین و تاجیکستان.
فلسفه این آلبوم «نه به جنگ و حمایت از صلح» است. در این آلبوم، موزیسینها به زبان موسیقی به دنیا اعلام میکنند که «خاورمیانه از جنگ خسته است و نیاز به صلح، آرامش و حقوق بشر دارد.»
بعضی از قطعههای این آلبوم، در شرایط جنگ ساخته شده است. موزیسینهای کشور یمن و سوریه در شرایط جنگی و زیر بمباران قطعات را ساختهاند.
یکی دیگر از ملودیهای این آلبوم توسط یک موزیسین پناهجو حین فرار از کشورش و در وسط دریا ساخته شده است.
#مهدی_رجبیان #آواز_زنان #رقص_زنان
@Tavaana_Tavaanatech
آلبوم «موسیقی در خاورمیانه» توسط مهدی رجبیان، آهنگساز و تهیه کننده و صاحب ایده در زندان نوشته و تکمیل شده است.
در این آلبوم که تهیه آن حدود یکسال طول کشیده است، حدود صد موزیسین از دوازده کشور جهان همکاری داشتهاند.
هنرمندانی از کشور های ایران، یمن، سوریه، عراق، لبنان، ترکیه، عمان، اردن، مصر، بحرین، فلسطین و تاجیکستان.
فلسفه این آلبوم «نه به جنگ و حمایت از صلح» است. در این آلبوم، موزیسینها به زبان موسیقی به دنیا اعلام میکنند که «خاورمیانه از جنگ خسته است و نیاز به صلح، آرامش و حقوق بشر دارد.»
بعضی از قطعههای این آلبوم، در شرایط جنگ ساخته شده است. موزیسینهای کشور یمن و سوریه در شرایط جنگی و زیر بمباران قطعات را ساختهاند.
یکی دیگر از ملودیهای این آلبوم توسط یک موزیسین پناهجو حین فرار از کشورش و در وسط دریا ساخته شده است.
#مهدی_رجبیان #آواز_زنان #رقص_زنان
@Tavaana_Tavaanatech
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت بانو دلکش
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به بهانه سالگرد درگذشت بانو دلکش با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد. دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار…
زیر آن سقف کاشیکاری مدور و درست در محراب معبود مهربان ، باید از بندهاش مجوز و مهر و امضا بگیری که آقا یک کوچولو. چند ثانیه.
دقیقا حین خواندن و وقتی دوست داری صدای خودت را در با این انعکاس طبیعی بشنوی.آنوقت وسط این عیش محقر است که باید نگاهت برود به سمتی و انگشت اشاره را به شست بچسبانی که "یه لحظه". و آنگاه و کمی بعد دست به سینه بابت تشکر این اجازه سخاوتمندانه ؛ به اندازه کمتر از سی ثانیه.
یادم افتاد این ویدئو خلاصهای از زندگی ماست.اجازه.بعد صدای یک قیچی بزرگ توی گوشم پیچید که یک تکه از موهایم را چید و به زمین ریخت.کلاس اول راهنمایی بعد از یک پنج ساله کله کدویی و موهایی که هیچ وقت قد نکشید.انگار آنجا هم نگاهمان به ناظم گرامی بود که آقا یک ذره، یک سانت.
دست بالا برای اجازه ؛نگاه شرمنده بابت یک پیشاب بی وقت در انتظار اذن معلمی که احتمالا خود آزاردیده و بارآمده همین تفکر بوده.آدمهایی که در مسند قدرت(نه لزوما قدرت زیاد،همین دور و بریها و معمولیها و حتی خودمان) کارهای آزادانه را تبدیل به مهلکهای دائمی برای اخذ اجازه کردند.اجازه برای همه چیز؛ تا اینجا و بیخ گلو.(مثلا حتی برای آمدن یک مربی خارجی).
ما فعلا بین این خطوط قرمز دوام آوردهایم.عین آن سارقهای چیره دست فیلمها که بین نورخطی دزدگیرهای متعدد به الماس شونصد قیراطی میرسند و آن را در کیسه میکنند.البته در زندگی واقعی الماس کجا بود؛وقتی یک چهچهه ساده زیر نگاه شماتتبار مامور معذور بدل به نمایشی از شرم میشود.وقتی که آن صدای پرقدرت زیبا پسپسکی صحنه را ترک میکند و ما را با حسرتهایمان تنها میگذارد.
از اینستاگرام پژمان راهبر
#آواز_زنان #صدای_زن
@Tavaana_TavaanaTech
دقیقا حین خواندن و وقتی دوست داری صدای خودت را در با این انعکاس طبیعی بشنوی.آنوقت وسط این عیش محقر است که باید نگاهت برود به سمتی و انگشت اشاره را به شست بچسبانی که "یه لحظه". و آنگاه و کمی بعد دست به سینه بابت تشکر این اجازه سخاوتمندانه ؛ به اندازه کمتر از سی ثانیه.
یادم افتاد این ویدئو خلاصهای از زندگی ماست.اجازه.بعد صدای یک قیچی بزرگ توی گوشم پیچید که یک تکه از موهایم را چید و به زمین ریخت.کلاس اول راهنمایی بعد از یک پنج ساله کله کدویی و موهایی که هیچ وقت قد نکشید.انگار آنجا هم نگاهمان به ناظم گرامی بود که آقا یک ذره، یک سانت.
دست بالا برای اجازه ؛نگاه شرمنده بابت یک پیشاب بی وقت در انتظار اذن معلمی که احتمالا خود آزاردیده و بارآمده همین تفکر بوده.آدمهایی که در مسند قدرت(نه لزوما قدرت زیاد،همین دور و بریها و معمولیها و حتی خودمان) کارهای آزادانه را تبدیل به مهلکهای دائمی برای اخذ اجازه کردند.اجازه برای همه چیز؛ تا اینجا و بیخ گلو.(مثلا حتی برای آمدن یک مربی خارجی).
ما فعلا بین این خطوط قرمز دوام آوردهایم.عین آن سارقهای چیره دست فیلمها که بین نورخطی دزدگیرهای متعدد به الماس شونصد قیراطی میرسند و آن را در کیسه میکنند.البته در زندگی واقعی الماس کجا بود؛وقتی یک چهچهه ساده زیر نگاه شماتتبار مامور معذور بدل به نمایشی از شرم میشود.وقتی که آن صدای پرقدرت زیبا پسپسکی صحنه را ترک میکند و ما را با حسرتهایمان تنها میگذارد.
از اینستاگرام پژمان راهبر
#آواز_زنان #صدای_زن
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
زیر آن سقف کاشیکاری مدور و درست در محراب معبود مهربان ، باید از بندهاش مجوز و مهر و امضا بگیری که آقا یک کوچولو. چند ثانیه. دقیقا حین خواندن و وقتی دوست داری صدای خودت را در با این انعکاس طبیعی بشنوی.آنوقت وسط این عیش محقر است که باید نگاهت برود…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"ویدیوی حاضر تنها نشان دهنده ی اشتیاق سرکوب شده ی زنان بسیاری از سرزمین من برای خواندن است. اشتیاقی که حتی خفقان و سرکوب و قوانین متحجرانه هم نتوانسته آن را خاموش کند.
به امید روزی که با قدرت حقوق خود را پس بگیریم."
از اینستاگرام
@ghazalrou
#آواز_زنان #صدای_زن
@Tavaana_TavaanaTech
به امید روزی که با قدرت حقوق خود را پس بگیریم."
از اینستاگرام
@ghazalrou
#آواز_زنان #صدای_زن
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«هنر این خانم همین صدا و خوب خوندنشه ولی متاسفانه در ایران امکان این نیست بتونن به صورت قانونی و آزادانه بخونن و کنسرت بذارن».
- متن و ویدئو ارسالی از همراهان
#زنان #حقوق_زنان #آواز_زنان #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
- متن و ویدئو ارسالی از همراهان
#زنان #حقوق_زنان #آواز_زنان #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز بانو دلکش، صدای ماندگار موسیقی ایران
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به بهانه سالگرد درگذشت بانو دلکش با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد. دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ببینید چه صدایی دارد، چه پر شور میخواند، زنی دورهگرد که برای گذران زندگی زبالهها را میکاود.
از هنگام استقرار جمهوری اسلامی، تکخوانی زنان در ایران ممنوع شد و بسیاری از استعدادها فرصت شکوفا شدن پیدا نکرد.
شاید اگر آواز زنان ممنوع نبود، این زن سرنوشت دیگری پیدا میکرد.
راستی، روز جهانی زنان نزدیک است. روزی که بهانهای است برای همصدا شدن، برای احقاق حقوق زنان.
#صدای_زن #آواز_زنان #روز_جهانی_زن #روز_جهانی_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
از هنگام استقرار جمهوری اسلامی، تکخوانی زنان در ایران ممنوع شد و بسیاری از استعدادها فرصت شکوفا شدن پیدا نکرد.
شاید اگر آواز زنان ممنوع نبود، این زن سرنوشت دیگری پیدا میکرد.
راستی، روز جهانی زنان نزدیک است. روزی که بهانهای است برای همصدا شدن، برای احقاق حقوق زنان.
#صدای_زن #آواز_زنان #روز_جهانی_زن #روز_جهانی_زنان
@Tavaana_TavaanaTech