پخشان عزیزی، زندانی سیاسی در زندان اوین در نامهای شکنجههای بازجویان را شرح داده است.
متن کامل نامه را «ههنگاو» منتشر کرده است.
در بخشهایی از نامه میخوانیم:
«کتمان حقیقت و آلترناتیو آن
تقلا برای زندهماندن را از همان اوان کودکی با داستانها و لالاییهای مادری که سختیهای زندگی را تا مغز استخوان کشیده بود و با صدای دلنشیناش از معنای زندگی و آزادگی میگفت یاد گرفت و قدکشید.
مدتها بود که برای ماندن و یافتن راهی برای بودن و فراتر از آن، چگونه بودن شب و روز نمیشناخت. در اوج گرمای تابستان با یورش حدود ۲۰ نفر و با شیوه ارعاب دولتی که به زعم خود تروریست گرفتهاند (همان تروریستی که ارعاب در ملاءعام یکی از مبانی آن است!) و با دستانی از پشت بسته و سلاحی بر سر خود، نوجوان ۱۷ سالهای که بعد از ۱۰ سال خالهاش را میدید و سه عضو دیگر خانوادهاش به زمین خوابانیده میشود.
بین مرگ و زندگی مسابقهای در جریان است. در ضعف شدید جسمانی دستانش را به دیوار سلول انفرادی گرفته تا نیفتد. دیوار همان سلولی که در سال ۸۸ نیز به همان اتهام کردبودن و زنبودن، در آن نگهش داشته بودند.
صدای سرفههای پدرش را که غده سرطانیاش تازه جراحی شده و یک بار سکته کرده از بند ۳ میشنود و نگران وضعیت روحی و جسمی دو عضو دیگر خانوادهاش است.
در همان روز اول بازجویی، پیشنهاد قضایینشدن پرونده و فیصله همهچیز بی سر و صدا داده میشود!
بارها در بازجویی به دار میکشیدنش. ۱۰ متر به قعر زمین فرو میبردنش و باز بیرون میآوردند و سرخورده و شکستخورده اجتماعی قلمدادش میکردند. حافظه تاریخی پر از وقوع این حادثه است. از همان کودکی مهر تجزیهطلبی و جنس دوم خورده و به عنوان شهروند محسوب نگشته بود. ما برای اقتدار مرکزی، کوچکیم، عددی نیستیم ولی برای احکام، سنگینترین و بزرگترین.
بار دیگر در بازجویی سرخوردگی اجتماعی و شکستش به او گوشزد میگردد.
اگر اراده زن را به عنوان یک انسان دارای عزت نفس سِقط نمایی، دیگر جایی برای زندگی آزاد وجود ندارد و این به معنای افول از معیارهای انسانی- اخلاقی- سیاسی است، آنجا که زندگی با هویت خود، از معنا تهی میگردد، شکل تدافعی به خود میگیرد و زندگی به مرحله عصیان پا میگذارد.
بارها به صندلی کوبیده میشود. توهینها، تحقیرها و تهدیدها در بدترین شرایط روحی و جسمانی که حاصل اعتصاب طولانی و ۵ ماه سلول انفرادی دهشتناکترین شکنجه سفید است و فشارهای هویتی و تاریخی، فضای اتاق را پر میکند. شکنجههایی که قطره کوچکی از تاریخ است، مشتهای گره کرده بازجو به عنوان دولتمرد که هر بار اقتدارش را به رخ میکشد، نعرهای که باز فریاد میشود، چرا کتمان حقیقت میکنی؟!
بزرگترین حقیقت اجتماعی، یعنی زن را، هویتاش را، کردبودن، زندگی و آزادی را کتمان کردهاید، کدام حقیقت و کدام کتمان؟!
...
اولین جنازهای که دیده بود، خدیجه که توسط همسرش و برادرش دستانش گره زده و سوزانده شده بود. عهد کرده بود در دفاع از حقوق زنان دست نکشد.
به زور بر صندلی جای گرفت، تهدیدها، تحقیرها باز از سر گرفته شد.
بعد از سرخوردگی و عدم موفقیت پرونده ۸۸ تان به دلیل خفقان فضای سیاسی–اجتماعی،فرسنگها از میهنم (آنجایی که آغوش مادری بود) فاصله گرفتم. معنای زندگی بیمعنا شده بود.
...
تمامی فعالیت و تلاشم در راستای خدمترسانی و ادای دین تاریخی نسبت به تجارب زیستهام وسرکوبهای تاریخیام بوده که صد البته اعتقاد راسخ دارم به اینکه راه درست رسیدن به یک جامعه دموکراتیک نیز اساسا از اتخاذ شیوهای دموکراتیک برای برساخت جامعه اخلاقی-سیاسیای است که مردم خود مسائل اجتماعی را به مشورت میگذارند، دغدغهشان کنند و راه حل بیابند. مشارکت حداکثری مردم در حل مسائل جامعه انسجام اجتماعی و راه برون رفت از بحران خواهد بود و این عین زندگی با علم زن است که تحقق دموکراسی به تحقق آزادی منجر خواهد شد.
پخشان عزیزی
جولای۲۰۲۴
زندان اوین»
#بیانیه
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل نامه را «ههنگاو» منتشر کرده است.
در بخشهایی از نامه میخوانیم:
«کتمان حقیقت و آلترناتیو آن
تقلا برای زندهماندن را از همان اوان کودکی با داستانها و لالاییهای مادری که سختیهای زندگی را تا مغز استخوان کشیده بود و با صدای دلنشیناش از معنای زندگی و آزادگی میگفت یاد گرفت و قدکشید.
مدتها بود که برای ماندن و یافتن راهی برای بودن و فراتر از آن، چگونه بودن شب و روز نمیشناخت. در اوج گرمای تابستان با یورش حدود ۲۰ نفر و با شیوه ارعاب دولتی که به زعم خود تروریست گرفتهاند (همان تروریستی که ارعاب در ملاءعام یکی از مبانی آن است!) و با دستانی از پشت بسته و سلاحی بر سر خود، نوجوان ۱۷ سالهای که بعد از ۱۰ سال خالهاش را میدید و سه عضو دیگر خانوادهاش به زمین خوابانیده میشود.
بین مرگ و زندگی مسابقهای در جریان است. در ضعف شدید جسمانی دستانش را به دیوار سلول انفرادی گرفته تا نیفتد. دیوار همان سلولی که در سال ۸۸ نیز به همان اتهام کردبودن و زنبودن، در آن نگهش داشته بودند.
صدای سرفههای پدرش را که غده سرطانیاش تازه جراحی شده و یک بار سکته کرده از بند ۳ میشنود و نگران وضعیت روحی و جسمی دو عضو دیگر خانوادهاش است.
در همان روز اول بازجویی، پیشنهاد قضایینشدن پرونده و فیصله همهچیز بی سر و صدا داده میشود!
بارها در بازجویی به دار میکشیدنش. ۱۰ متر به قعر زمین فرو میبردنش و باز بیرون میآوردند و سرخورده و شکستخورده اجتماعی قلمدادش میکردند. حافظه تاریخی پر از وقوع این حادثه است. از همان کودکی مهر تجزیهطلبی و جنس دوم خورده و به عنوان شهروند محسوب نگشته بود. ما برای اقتدار مرکزی، کوچکیم، عددی نیستیم ولی برای احکام، سنگینترین و بزرگترین.
بار دیگر در بازجویی سرخوردگی اجتماعی و شکستش به او گوشزد میگردد.
اگر اراده زن را به عنوان یک انسان دارای عزت نفس سِقط نمایی، دیگر جایی برای زندگی آزاد وجود ندارد و این به معنای افول از معیارهای انسانی- اخلاقی- سیاسی است، آنجا که زندگی با هویت خود، از معنا تهی میگردد، شکل تدافعی به خود میگیرد و زندگی به مرحله عصیان پا میگذارد.
بارها به صندلی کوبیده میشود. توهینها، تحقیرها و تهدیدها در بدترین شرایط روحی و جسمانی که حاصل اعتصاب طولانی و ۵ ماه سلول انفرادی دهشتناکترین شکنجه سفید است و فشارهای هویتی و تاریخی، فضای اتاق را پر میکند. شکنجههایی که قطره کوچکی از تاریخ است، مشتهای گره کرده بازجو به عنوان دولتمرد که هر بار اقتدارش را به رخ میکشد، نعرهای که باز فریاد میشود، چرا کتمان حقیقت میکنی؟!
بزرگترین حقیقت اجتماعی، یعنی زن را، هویتاش را، کردبودن، زندگی و آزادی را کتمان کردهاید، کدام حقیقت و کدام کتمان؟!
...
اولین جنازهای که دیده بود، خدیجه که توسط همسرش و برادرش دستانش گره زده و سوزانده شده بود. عهد کرده بود در دفاع از حقوق زنان دست نکشد.
به زور بر صندلی جای گرفت، تهدیدها، تحقیرها باز از سر گرفته شد.
بعد از سرخوردگی و عدم موفقیت پرونده ۸۸ تان به دلیل خفقان فضای سیاسی–اجتماعی،فرسنگها از میهنم (آنجایی که آغوش مادری بود) فاصله گرفتم. معنای زندگی بیمعنا شده بود.
...
تمامی فعالیت و تلاشم در راستای خدمترسانی و ادای دین تاریخی نسبت به تجارب زیستهام وسرکوبهای تاریخیام بوده که صد البته اعتقاد راسخ دارم به اینکه راه درست رسیدن به یک جامعه دموکراتیک نیز اساسا از اتخاذ شیوهای دموکراتیک برای برساخت جامعه اخلاقی-سیاسیای است که مردم خود مسائل اجتماعی را به مشورت میگذارند، دغدغهشان کنند و راه حل بیابند. مشارکت حداکثری مردم در حل مسائل جامعه انسجام اجتماعی و راه برون رفت از بحران خواهد بود و این عین زندگی با علم زن است که تحقق دموکراسی به تحقق آزادی منجر خواهد شد.
پخشان عزیزی
جولای۲۰۲۴
زندان اوین»
#بیانیه
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حافظ فروحی و منوچهر فلاح، دو زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
حافظ فروحی بیش از ۱۹ ماه است که به صورت بلاتکلیف در این زندان به سر میبرد.
منوچهر فلاح هم ۱۴ ماه است که زندانی ست. آنها در بیانیهای که منتشر کردهاند میگویند:
«گرچه این اعتصاب، ضربه دیگری به سلامتی خودمان است، اما چون برای انعکاس صدای اعتراضمان، هیچ راه دیگری برایمان نمانده، ناچاریم از این طریق به این همه بیعدالتی و بیداد معترض شویم.»
صدای زندانیانی باشیم که در زندان اسیر دیکتاتوری جمهوری اسلامی هستند و هیچ قانونی برای حمایت از آنان وجود ندارد.
متن بیانیه این دو زندانی سیاسی در پی میآید:
«به نام خدا
اینجانبان حافظ فروحی و منوچهر فلاح که هر کدام به ترتیب ۱۹ ماه و ۱۴ ماه بلاتکلیف در زندان لاکان رشت اسیر بند بیقانونی و بیعدالتی شدهایم، پس از گذشت ماهها نه وثیقه ما را میپذیرند و نه تکلیف پرونده را روشن میکنند. ما در طول این مدت با افراد مسئولی که به بند آمدهاند صحبت کردیم و نامهنگاریهای قانونی را انجام دادهایم اما در برابر این حجم از قانونشکنی و بیعدالتی در حق خود، چارهای جز اعتصاب غذا نداریم. گرچه این اعتصاب، ضربه دیگری به سلامتی خودمان است، اما چون برای انعکاس صدای اعتراضمان، هیچ راه دیگری برایمان نمانده، ناچاریم از این طریق به این همه بیعدالتی و بیداد معترض شویم.
مسئولین ارشد کشور در رسانه ملی، مشخصا بیان میکنند که متهمین را در زندان بلاتکلیف نگذارید ولی مجریان مکررا بر خلاف این اصل و بر خلاف قانون عمل میکنند. در رسانه تماما صحبت از عدالت و حقوق انسانی است، اما این ادعاها با آن چیزی که ما لمس میکنیم،کاملا تفاوت دارد.
آیا ما حق اعتراض داریم یا به طور کلی بیان واقعیتها بعد از این همه بازیچهشدن نیز تخلف و جرم محسوب میگردد؟ ظاهرا کسی برای روح و جان انسانی اهمیت چندانی قائل نیست و ما در سرزمین خود طعم غربت را میچشیم؛ از همین رو به ناچار، از روز دوشنبه مورخه ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا میزنیم. به امید تحقق پدیده ناشناخته اما نامآشنایی به اسم آزادی برای تمام انسانهای اسیر دربند ظلم و با آرزوی دل/ شادی برای تمام ایران...
حافظ فروحی
منوچهر فلاح
زندان لاکان رشت»
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#منوچهر_فلاح
#حافظ_فروحی #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
حافظ فروحی بیش از ۱۹ ماه است که به صورت بلاتکلیف در این زندان به سر میبرد.
منوچهر فلاح هم ۱۴ ماه است که زندانی ست. آنها در بیانیهای که منتشر کردهاند میگویند:
«گرچه این اعتصاب، ضربه دیگری به سلامتی خودمان است، اما چون برای انعکاس صدای اعتراضمان، هیچ راه دیگری برایمان نمانده، ناچاریم از این طریق به این همه بیعدالتی و بیداد معترض شویم.»
صدای زندانیانی باشیم که در زندان اسیر دیکتاتوری جمهوری اسلامی هستند و هیچ قانونی برای حمایت از آنان وجود ندارد.
متن بیانیه این دو زندانی سیاسی در پی میآید:
«به نام خدا
اینجانبان حافظ فروحی و منوچهر فلاح که هر کدام به ترتیب ۱۹ ماه و ۱۴ ماه بلاتکلیف در زندان لاکان رشت اسیر بند بیقانونی و بیعدالتی شدهایم، پس از گذشت ماهها نه وثیقه ما را میپذیرند و نه تکلیف پرونده را روشن میکنند. ما در طول این مدت با افراد مسئولی که به بند آمدهاند صحبت کردیم و نامهنگاریهای قانونی را انجام دادهایم اما در برابر این حجم از قانونشکنی و بیعدالتی در حق خود، چارهای جز اعتصاب غذا نداریم. گرچه این اعتصاب، ضربه دیگری به سلامتی خودمان است، اما چون برای انعکاس صدای اعتراضمان، هیچ راه دیگری برایمان نمانده، ناچاریم از این طریق به این همه بیعدالتی و بیداد معترض شویم.
مسئولین ارشد کشور در رسانه ملی، مشخصا بیان میکنند که متهمین را در زندان بلاتکلیف نگذارید ولی مجریان مکررا بر خلاف این اصل و بر خلاف قانون عمل میکنند. در رسانه تماما صحبت از عدالت و حقوق انسانی است، اما این ادعاها با آن چیزی که ما لمس میکنیم،کاملا تفاوت دارد.
آیا ما حق اعتراض داریم یا به طور کلی بیان واقعیتها بعد از این همه بازیچهشدن نیز تخلف و جرم محسوب میگردد؟ ظاهرا کسی برای روح و جان انسانی اهمیت چندانی قائل نیست و ما در سرزمین خود طعم غربت را میچشیم؛ از همین رو به ناچار، از روز دوشنبه مورخه ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا میزنیم. به امید تحقق پدیده ناشناخته اما نامآشنایی به اسم آزادی برای تمام انسانهای اسیر دربند ظلم و با آرزوی دل/ شادی برای تمام ایران...
حافظ فروحی
منوچهر فلاح
زندان لاکان رشت»
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#منوچهر_فلاح
#حافظ_فروحی #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
«کارزار سهشنبههای نه به اعدام» با پیوستن زندان ارومیه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان بانه و زندان سلماس وارد بیست و ششمین هفته شد.
اعدام دو زندانی سیاسی به اتهام قتل دو نیروی سرکوبگر سپاه پاسداران
کارزار سهشنبههای نه به اعدام در حالی وارد بیست و ششمین هفته خود میشود که در آستانه جانشینی دولت رئیسی با رئیس جمهور به اصطلاح اصلاحطلب، در یک هفته گذشته بیش از ۱۰ نفر از زندانیان اعدام شدهاند که دو نفر آنها از زندانیان سیاسی بودند.
حکومت در حالیکه توانایی پاسخگویی به خواسته های بحق مردم را ندارد، با کشتار و اعدام زندانیان با اتهام های مختلف قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه را دارد تا راهبندی در برابر اعتراضات و قیام آتی مردم تحت ستم ایجاد نماید.
#ادریس_جمشیدزهی زندانی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان به اتهام قتل یک بسیجی در روز ۲۸ تیر اعدام شد.و در ۳۱ تیرماه در زندان دیزلآباد کرمانشاه #دانیال_کاظمینژاد را به اتهام قتل یک عضو سپاه پاسداران اعدام کردند؛این در حالی است که این دو نفر بارها این اتهامات را رد کرده بودند.
در این راستا بار دیگر زندانیان زندانهای مختلف کشور که بیش از ۶ ماه است در اعتراض به اعدامها در ایران، کارزاری را علیه اعدام راه انداختند در سهشنبهای دیگر با پیوستن پنج زندان به این کارزار از جمله زندانهای ارومیه، مریوان، کامیاران، بانه و سلماس، دست به اعتصاب غذا میزنند.
سهشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ زندانیان «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» برای بیست و ششمین هفته در ۱۶زندان از جمله زندان اوین(بندزنان، بند ۴، بند۶، بند۸)،زندان قزلحصار(واحد۳، واحد۴)،زندان مرکزی کرج، زندان خرمآباد، زندان تبریز(بند زنان)، زندان اردبیل، زندان قائم شهر، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان مشهد ،زندان ارومیه،زندان مریوان،زندان کامیاران، زندان بانه و زندان سلماس، دست به اعتصاب غذا زدند و خواهان لغو کامل اعدام و شکنجه در ایران شدند.
سهشنبه ۲مردادماه ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اعدام دو زندانی سیاسی به اتهام قتل دو نیروی سرکوبگر سپاه پاسداران
کارزار سهشنبههای نه به اعدام در حالی وارد بیست و ششمین هفته خود میشود که در آستانه جانشینی دولت رئیسی با رئیس جمهور به اصطلاح اصلاحطلب، در یک هفته گذشته بیش از ۱۰ نفر از زندانیان اعدام شدهاند که دو نفر آنها از زندانیان سیاسی بودند.
حکومت در حالیکه توانایی پاسخگویی به خواسته های بحق مردم را ندارد، با کشتار و اعدام زندانیان با اتهام های مختلف قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه را دارد تا راهبندی در برابر اعتراضات و قیام آتی مردم تحت ستم ایجاد نماید.
#ادریس_جمشیدزهی زندانی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان به اتهام قتل یک بسیجی در روز ۲۸ تیر اعدام شد.و در ۳۱ تیرماه در زندان دیزلآباد کرمانشاه #دانیال_کاظمینژاد را به اتهام قتل یک عضو سپاه پاسداران اعدام کردند؛این در حالی است که این دو نفر بارها این اتهامات را رد کرده بودند.
در این راستا بار دیگر زندانیان زندانهای مختلف کشور که بیش از ۶ ماه است در اعتراض به اعدامها در ایران، کارزاری را علیه اعدام راه انداختند در سهشنبهای دیگر با پیوستن پنج زندان به این کارزار از جمله زندانهای ارومیه، مریوان، کامیاران، بانه و سلماس، دست به اعتصاب غذا میزنند.
سهشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ زندانیان «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» برای بیست و ششمین هفته در ۱۶زندان از جمله زندان اوین(بندزنان، بند ۴، بند۶، بند۸)،زندان قزلحصار(واحد۳، واحد۴)،زندان مرکزی کرج، زندان خرمآباد، زندان تبریز(بند زنان)، زندان اردبیل، زندان قائم شهر، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان مشهد ،زندان ارومیه،زندان مریوان،زندان کامیاران، زندان بانه و زندان سلماس، دست به اعتصاب غذا زدند و خواهان لغو کامل اعدام و شکنجه در ایران شدند.
سهشنبه ۲مردادماه ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار:
فریاد اعتراض زنان زندان اوین به ما هم رسید
همزمان با صدور حکم اعدام علیه شریفه محمدی و پخشان عزیزی، دو زن زندانی سیاسی و اعلام اعتراض زندانیان زن سیاسی زندان اوین، زندانیان سیاسی زندان قزلحصار نیز با این اعتراضات همراه شدهاند.
زندانیان سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار امروز پنجشنبه ۴ مرداد با انتشار بیانیهای در این زمینه گفتهاند:
«با فریاد اعتراض زنان قهرمان زندان اوین، مطلع شدیم که زندانی سیاسی خانم پخشان عزیزی هم با اتهام حکومت ساخته "بغی" به اعدام محکوم گردیده و همزمان آقای کامران شیخه همبندی سابق ما هم در زندان ارومیه برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل گردیده؛ و همچنین خبردار شدیم بیش از ۱۰ نفر دیگر هم برای اجرای حکم به انفرادی انتقال داده شدهاند.»
به گفته این زندانیان «ما زندانیان زندان قزلحصار هم به حمایت از زندانیان سیاسی بند زنان اوین، با اعتراض آنان همنوا میشویم و ضمن محکوم کردن نقض حق حیات مردم ایران توسط ماشین اعدام، توجه همه نهادهای بینالمللی حقوق بشر را به موج اعدامهای به راه افتاده جدید جلب میکنیم و تاکید میکنیم که مقاومت و اعتراض در برابر سرکوب و اعدامی که، عادی و غیرعادی، سیاسی و غیرسیاسی" نمیشناسد تعطیلبردار نیست.»
#یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانیان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
فریاد اعتراض زنان زندان اوین به ما هم رسید
همزمان با صدور حکم اعدام علیه شریفه محمدی و پخشان عزیزی، دو زن زندانی سیاسی و اعلام اعتراض زندانیان زن سیاسی زندان اوین، زندانیان سیاسی زندان قزلحصار نیز با این اعتراضات همراه شدهاند.
زندانیان سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار امروز پنجشنبه ۴ مرداد با انتشار بیانیهای در این زمینه گفتهاند:
«با فریاد اعتراض زنان قهرمان زندان اوین، مطلع شدیم که زندانی سیاسی خانم پخشان عزیزی هم با اتهام حکومت ساخته "بغی" به اعدام محکوم گردیده و همزمان آقای کامران شیخه همبندی سابق ما هم در زندان ارومیه برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل گردیده؛ و همچنین خبردار شدیم بیش از ۱۰ نفر دیگر هم برای اجرای حکم به انفرادی انتقال داده شدهاند.»
به گفته این زندانیان «ما زندانیان زندان قزلحصار هم به حمایت از زندانیان سیاسی بند زنان اوین، با اعتراض آنان همنوا میشویم و ضمن محکوم کردن نقض حق حیات مردم ایران توسط ماشین اعدام، توجه همه نهادهای بینالمللی حقوق بشر را به موج اعدامهای به راه افتاده جدید جلب میکنیم و تاکید میکنیم که مقاومت و اعتراض در برابر سرکوب و اعدامی که، عادی و غیرعادی، سیاسی و غیرسیاسی" نمیشناسد تعطیلبردار نیست.»
#یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانیان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
زنان زندانی سیاسی و عقیدتی زندان اوین اعلام کردهاند که امروز ششم مرداد ماه از ساعت ۱۹ تا فردا صبح در اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی در حیاط زندان تحصین خواهند کرد. آنها خواستار پیوستن مردم در این اعتراض علیه اعدام شدهاند.
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«خبر فوری ! ‼️🆘🚨‼️
زنان زندانی سیاسی- عقیدتی اوین:
امروز ششم مردادماه در تداوم اعتراض به صدور حکم اعدام پخشان عزیزی از ساعت ۱۹ تا فردا صبح در حیاط زندان اوین تجمع خواهیم کرد و به داخل بند باز نخواهیم گشت.
از همه میخواهیم
با شعار #نه_به_اعدام با ما زنان زندانی اوین همراه شوند.
با شعار #آزادی زندانی سیاسی با ما زنان زندانی اوین همراه شوند.
زنان بند اوین
هم صدا و هم پیمان
تا لغو حکم اعدام
ایستاده ایم تا پایان
زنان اوین - ۶ مرداد ۱۴۰۳»
#نه_به_اعدام
#NoToExecution
از صفحه اینستاگرام نرگس محمدی
- اتحاد زندانیان سیاسی را به خارج زندانها تعمیم بدهیم و فارغ از هر جهتگیری سیاسی، برای آزادی همه زندانیان سیاسی تلاش کنیم.
زندانیان در همان فضای زندان به محوطه میآیند و اعتراض میکنند، ما چه کارها میتوانیم بکنیم؟
- خیابان مال ما و حق ماست. اگر امکان تحصن برابر زندان، تحصن در برابر دادگاه و ... نیست (که البته در صورت همبستگی و حضور جمعی هست)، میتوان با پخش تراکت، شعار نویسی و اقدامات دیگر با زندانیان همراه شد.
- در شبکههای اجتماعی، افراد با گرایشهای متنوع، ضمن پذیرش تفاوت، در خصوص مبارزه با حکم اعدام و زندانی کردن آزادیخواهان، یکصدا «نه به اعدام» بگوییم و خواستار «آزادی» زندانیان شویم.
- در خارج از ایران، نامه نگاری به نهادهای حقوق بشری بینالمللی، ارسال ویدیو و پیام برای رسانهها، تجمع در اعتراض به اعدام و ...
میتوان کمپین بزرگی راه انداخت و از تمام ظرفیتهای موجود استفاده کرد.
#بیانیه #زندانیان_سیاسی #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«خبر فوری ! ‼️🆘🚨‼️
زنان زندانی سیاسی- عقیدتی اوین:
امروز ششم مردادماه در تداوم اعتراض به صدور حکم اعدام پخشان عزیزی از ساعت ۱۹ تا فردا صبح در حیاط زندان اوین تجمع خواهیم کرد و به داخل بند باز نخواهیم گشت.
از همه میخواهیم
با شعار #نه_به_اعدام با ما زنان زندانی اوین همراه شوند.
با شعار #آزادی زندانی سیاسی با ما زنان زندانی اوین همراه شوند.
زنان بند اوین
هم صدا و هم پیمان
تا لغو حکم اعدام
ایستاده ایم تا پایان
زنان اوین - ۶ مرداد ۱۴۰۳»
#نه_به_اعدام
#NoToExecution
از صفحه اینستاگرام نرگس محمدی
- اتحاد زندانیان سیاسی را به خارج زندانها تعمیم بدهیم و فارغ از هر جهتگیری سیاسی، برای آزادی همه زندانیان سیاسی تلاش کنیم.
زندانیان در همان فضای زندان به محوطه میآیند و اعتراض میکنند، ما چه کارها میتوانیم بکنیم؟
- خیابان مال ما و حق ماست. اگر امکان تحصن برابر زندان، تحصن در برابر دادگاه و ... نیست (که البته در صورت همبستگی و حضور جمعی هست)، میتوان با پخش تراکت، شعار نویسی و اقدامات دیگر با زندانیان همراه شد.
- در شبکههای اجتماعی، افراد با گرایشهای متنوع، ضمن پذیرش تفاوت، در خصوص مبارزه با حکم اعدام و زندانی کردن آزادیخواهان، یکصدا «نه به اعدام» بگوییم و خواستار «آزادی» زندانیان شویم.
- در خارج از ایران، نامه نگاری به نهادهای حقوق بشری بینالمللی، ارسال ویدیو و پیام برای رسانهها، تجمع در اعتراض به اعدام و ...
میتوان کمپین بزرگی راه انداخت و از تمام ظرفیتهای موجود استفاده کرد.
#بیانیه #زندانیان_سیاسی #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۷ هزار معلم و فعال صنفی فرهنگیان و کارگران، طی نامهای سرگشاده خواهان آزادی رسول بداقی، معلم زندانی، شدند.
رسول بداقی، معلم، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شد و از آن زمان تا امروز، در بازداشت به سر میبرد. از حدود یک هفته پیش، کمپینی برای آزادی این فعال صنفی فرهنگیان تشکیل شده است. در بخشی از این کمپین که از سوی ۷ هزار معلم و فعال صنفی و کارگر امضا شده، آمده است:
«رسول بداقی، دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ دستگیر و زندانی شد. بعد از این تاریخ، تنها ۴ روز برای مراسم خواستگاری دخترش، به مرخصی آمد و بلافاصله به زندان بازگردانده شد. اکنون بیش از ۲ سال از حبس او میگذرد و از مرخصی محروم است. تلاش وکلای او برای آزادیاش با رد اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور هم بینتیجه مانده است. اخیرا نیز تماسهای تلفنی او محدود شده است …. ما جمعی از معلمان، کارگران، فعالان صنفی و مدنی ایران و امضاکنندگان این متن، خواستار آزادی رسول معلمان ایران هستیم.»
رسول بداقی یک معلم شجاع و فعال صنفی برجستهای است که طی سالیان اخیر بارها و بارها مورد بازداشت قرار گرفته است و زندانی شده است.
بداقی هفت سال زندان کشیده است. حمایت از رسول بداقی و دیگر معلمان معترض، وظیفه همه کنشگرانی است که به ایرانی آباد و آزاد میاندیشند.
#رسول_بداقی #اعتراضات_سراسری_مغلمان #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه
#معلم
@Tavaana_TavaanaTech
رسول بداقی، معلم، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شد و از آن زمان تا امروز، در بازداشت به سر میبرد. از حدود یک هفته پیش، کمپینی برای آزادی این فعال صنفی فرهنگیان تشکیل شده است. در بخشی از این کمپین که از سوی ۷ هزار معلم و فعال صنفی و کارگر امضا شده، آمده است:
«رسول بداقی، دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ دستگیر و زندانی شد. بعد از این تاریخ، تنها ۴ روز برای مراسم خواستگاری دخترش، به مرخصی آمد و بلافاصله به زندان بازگردانده شد. اکنون بیش از ۲ سال از حبس او میگذرد و از مرخصی محروم است. تلاش وکلای او برای آزادیاش با رد اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور هم بینتیجه مانده است. اخیرا نیز تماسهای تلفنی او محدود شده است …. ما جمعی از معلمان، کارگران، فعالان صنفی و مدنی ایران و امضاکنندگان این متن، خواستار آزادی رسول معلمان ایران هستیم.»
رسول بداقی یک معلم شجاع و فعال صنفی برجستهای است که طی سالیان اخیر بارها و بارها مورد بازداشت قرار گرفته است و زندانی شده است.
بداقی هفت سال زندان کشیده است. حمایت از رسول بداقی و دیگر معلمان معترض، وظیفه همه کنشگرانی است که به ایرانی آباد و آزاد میاندیشند.
#رسول_بداقی #اعتراضات_سراسری_مغلمان #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه
#معلم
@Tavaana_TavaanaTech
بیست و هفتمین هفته «کارزار سهشنبه های نه به اعدام »
با پیوستن زندان نظام شیراز به این کارزار
با سرعتگرفتن ماشین سرکوب و اعدام در هفته گذشته، شاهد اعدام دهها زندانی سیاسی، عقیدتی و عمومی در زندانهای سراسر کشور بودیم، در این میان زندانی عقیدتی_سیاسی کامران شیخه بعد از ۱۵ سال زندان و شکنجه اعدام شد.
کامران و ۶ همپروندهای دیگر او در روند دادرسی مبهم و غیرعادلانه ۱۴ سال پیش به اتهام قتل یک ماموستای اهل سنت نزدیک حکومت به اعدام محکوم شده بودند. در پی واکنشهای گسترده به اعدام خسرو بشارت دیگر متهم این پروندهسازی که پس از ۱۴ روز نگهداری در بند امن زندان قزلحصار به دار کشیده شد؛ دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی کامران شیخه آخرین متهم این پروندهسازی را به زندان مهاباد منتقل کرده و هفته گذشته این زندانی عقیدتی سیاسی را در زندان ارومیه به دار آویختند.
در هفته گذشته همچنین سه زندانی عقیدتی کرد اهل بوکان به اسامی سلیمان ادهمی، حسین خسروی و هیوا نوری بدون برخورداری از حقوق اولیه و دادرسی عادلانه و در روندی مبهم در دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام حکومت ساخته «بغی» متهم شدند، این اتهام و روند پراشکال دادرسی این زندانیان نگرانیها درخصوص احتمال صدور حکم غیرانسانی اعدام برای آنها را درپی داشته است.
در طول هفته گذشته نیز زندانی سیاسی پخشان عزیزی در بیدادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۶ محکوم به اعدام گردید و شاهد تحصن و اعتراض زندانیان زن در زندان اوین و دیگر زندانها به این احکام بودیم و حالا تمام بند زنان اوین، شامل زندانیان سیاسی و عقیدتی، اعلام نمودهاند که با سهشنبههای نه به اعدام همراه شده و در اعتصاب غذا خواهند بود. صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی بعد از شریفه محمدی و انتساب اتهام بغی به نسیم غلامی سیمیاری و وریشه مرادی ادامه سرکوب و ستم مضاعف علیه زنان و برای ایجاد رعب و وحشت و ادامه جنگ علیه زنان است.
صدور و اجرای این احکام ضد انسانی و نقض حقوق بشر و به ویژه «حق حیات» در زندانهای جمهوری اسلامی که شاهد گسترش آن هستیم، در حالی است که در آخرین گزارش آقای جاوید رحمان «گزارشگر ویژه حقوق بشر در مورد ایران»، جمهوری اسلامی بابت کشتارهای خودسرانه در دهه شصت و سال ۶۷، به جنایت علیه بشریت و نسل کشی محکوم شده و این گزارشگر سازمان ملل در آخرین گزارش خود خواستار محاکمه عاملان آن شده بود.
«کارزار سهشنبههای نه به اعدام» که این هفته بنا بر اطلاع منابع موثق شماری از زندانیان در "زندان نظام" شیراز به آن پیوستهاند، این هفته به ۱۷ زندان در سراسر کشور گسترش یافته است که شامل زندانیان با اتهامات مختلف و هدفش لغو اعدام و شکنجه است و این سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ نیز در اعتراض به گسترش اعدامها در زندانهای اوین(بندزنان،بند۴، بند۶، بند۸)،زندان قزلحصار(بند۳وبند۴)،زندان مرکزی کرج،زندان خرم آباد ،زندان خوی،زندان نقده،زندان سقز، زندان تبریز،زندان مشهد،زندان قائم شهر،زندان اردبیل، زندان کامیاران، زندان مریوان ،زندان سلماس ،زندان ارومیه، زندان بانه و زندان نظام شیراز دست به اعتصاب غذا زدهاند.
زندانیان اعتصابی از تمامی فعالان سیاسی ، حقوق بشری و نهادهای بینالمللی میخواهند برای لغو اعدام و شکنجه و احکام ضد انسانی تلاش کنند و صدای زندانیان اعتصابی باشند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
۹ مرداد ۱۴۰۳
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با پیوستن زندان نظام شیراز به این کارزار
با سرعتگرفتن ماشین سرکوب و اعدام در هفته گذشته، شاهد اعدام دهها زندانی سیاسی، عقیدتی و عمومی در زندانهای سراسر کشور بودیم، در این میان زندانی عقیدتی_سیاسی کامران شیخه بعد از ۱۵ سال زندان و شکنجه اعدام شد.
کامران و ۶ همپروندهای دیگر او در روند دادرسی مبهم و غیرعادلانه ۱۴ سال پیش به اتهام قتل یک ماموستای اهل سنت نزدیک حکومت به اعدام محکوم شده بودند. در پی واکنشهای گسترده به اعدام خسرو بشارت دیگر متهم این پروندهسازی که پس از ۱۴ روز نگهداری در بند امن زندان قزلحصار به دار کشیده شد؛ دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی کامران شیخه آخرین متهم این پروندهسازی را به زندان مهاباد منتقل کرده و هفته گذشته این زندانی عقیدتی سیاسی را در زندان ارومیه به دار آویختند.
در هفته گذشته همچنین سه زندانی عقیدتی کرد اهل بوکان به اسامی سلیمان ادهمی، حسین خسروی و هیوا نوری بدون برخورداری از حقوق اولیه و دادرسی عادلانه و در روندی مبهم در دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام حکومت ساخته «بغی» متهم شدند، این اتهام و روند پراشکال دادرسی این زندانیان نگرانیها درخصوص احتمال صدور حکم غیرانسانی اعدام برای آنها را درپی داشته است.
در طول هفته گذشته نیز زندانی سیاسی پخشان عزیزی در بیدادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۶ محکوم به اعدام گردید و شاهد تحصن و اعتراض زندانیان زن در زندان اوین و دیگر زندانها به این احکام بودیم و حالا تمام بند زنان اوین، شامل زندانیان سیاسی و عقیدتی، اعلام نمودهاند که با سهشنبههای نه به اعدام همراه شده و در اعتصاب غذا خواهند بود. صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی بعد از شریفه محمدی و انتساب اتهام بغی به نسیم غلامی سیمیاری و وریشه مرادی ادامه سرکوب و ستم مضاعف علیه زنان و برای ایجاد رعب و وحشت و ادامه جنگ علیه زنان است.
صدور و اجرای این احکام ضد انسانی و نقض حقوق بشر و به ویژه «حق حیات» در زندانهای جمهوری اسلامی که شاهد گسترش آن هستیم، در حالی است که در آخرین گزارش آقای جاوید رحمان «گزارشگر ویژه حقوق بشر در مورد ایران»، جمهوری اسلامی بابت کشتارهای خودسرانه در دهه شصت و سال ۶۷، به جنایت علیه بشریت و نسل کشی محکوم شده و این گزارشگر سازمان ملل در آخرین گزارش خود خواستار محاکمه عاملان آن شده بود.
«کارزار سهشنبههای نه به اعدام» که این هفته بنا بر اطلاع منابع موثق شماری از زندانیان در "زندان نظام" شیراز به آن پیوستهاند، این هفته به ۱۷ زندان در سراسر کشور گسترش یافته است که شامل زندانیان با اتهامات مختلف و هدفش لغو اعدام و شکنجه است و این سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ نیز در اعتراض به گسترش اعدامها در زندانهای اوین(بندزنان،بند۴، بند۶، بند۸)،زندان قزلحصار(بند۳وبند۴)،زندان مرکزی کرج،زندان خرم آباد ،زندان خوی،زندان نقده،زندان سقز، زندان تبریز،زندان مشهد،زندان قائم شهر،زندان اردبیل، زندان کامیاران، زندان مریوان ،زندان سلماس ،زندان ارومیه، زندان بانه و زندان نظام شیراز دست به اعتصاب غذا زدهاند.
زندانیان اعتصابی از تمامی فعالان سیاسی ، حقوق بشری و نهادهای بینالمللی میخواهند برای لغو اعدام و شکنجه و احکام ضد انسانی تلاش کنند و صدای زندانیان اعتصابی باشند.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام
۹ مرداد ۱۴۰۳
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مظاهر حیدری، زندانی سیاسی در این فایل صوتی میگوید، زمانی که در اعتصاب غذا بود و لبهای خود را دوخته بود، ماموران وزارت اطلاعات به سراغش آمده و به او گفتند چرا از ایران نمیروی؟!
او میگوید؛ بازجویان به من گفتند تا روزی که ایرانی، میهمان مایی
به نظر شما چرا رژیم تاکید دارد که فعالان سیاسی و مدنی ایران را ترک کنند؟
#مظاهر_حیدری #زندانی_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید؛ بازجویان به من گفتند تا روزی که ایرانی، میهمان مایی
به نظر شما چرا رژیم تاکید دارد که فعالان سیاسی و مدنی ایران را ترک کنند؟
#مظاهر_حیدری #زندانی_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدا ربانی، خبرنگار و زندانی سیاسی، در دلنوشتهای از عدم رعایت حقوق افراد بازداشتشده، به خصوص در فاصله بین زمان بازداشت تا تحویل پرونده به دستگاه قضایی نوشته است.
متن کامل نوشته ویدا ربانی به شرح زیر است:
ما در دادگاهها بیش از هر زمان شهروندیم
ما گاه شهروندان دارای حق و مسئولیت هستیم و بنابراین به عنوان موجودی دارای عقل و اراده میتوان بر او اقتدار قانونی اعمال کرد و سوژه امر سیاسی قرار داد و گاه به تعبیر جورجیو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، ما “هوموساکر” یعنی حیات برهنه یا حیات صرف هستیم، حیات بیولوژیک حیوانی که هنوز دارای هیچ حق و منزلتی نیست.
در آن لحظاتی که باتونها با ضربات پیاپی فرود میآیند، گلولهها پوست تن را میشکافد یا از فاصلهای نزدیک حباب چشمی را میترکانند، در آن لحظهای که زیر پوتین لگدمال میشويم و… در آن لحظات چه هستیم؟ بشر دارای حق و مسئولیت و شان انسانی یا تکهای پوست و گوشت و استخوان رها شده؟ در دادگاهها ولی ما همواره شهروندانی هستیم که باید پاسخگوی اعمال خود باشیم.
در شرایط استثنایی که مدام خود را به نرم و قاعده بدل میکند، در رویارویی بدنها، در تقابل با آن مامور دارای اقتدار ما به حیات صرف و به هیچ بدل میشویم. حقوق ما به سادگی به تعلیق در میآيد، آماج خشونت میشويم و دوباره آن تن بی حق شده در کالبد شهروندی چپانده میشود، برای اینکه حضور در دادگاه مختص شهروندان است، چرا که پروندهای بی حق و مسئولیت را نمیتوان به دادگاه برد.
پخشان عزیزی، همبندی من، حکم اعدام گرفته است و دو همبندی دیگرم نسیم سیمیاری و وریشه مرادی در خطر حکم اعدام هستند. آنها شهروند شدهاند و باید قانون بر آنها اعمال شود. پخشان در همان “وضعیت استثنایی” که به آن اشاره کردم، آن وضعیتی که خود را به نرم و قاعده تبدیل کرده برای چند ماه به روایت خودش در نامهای که از او منتشر شده، مورد شکنجه و آزار قرار گرفته است. وقتی سر پخشان به دیوار کوبیده میشد، پخشان حیات صرف بود و قانون از او دفاع نمیکرد، اما همان اقتدار قانونی امروز او را به عنوان شهروند شناسایی و مستحق اعدام میداند.
در روم باستان هومو ساکرها در اصطلاح حقوقی افرادی بودند که میشد آنها را کشت بدون اینکه قاتل شناخته شد. این مفهوم در واقع واجد دو معنای انسان مقدس و هم لعنت شده است، لعنت شده است چون قانون از او دفاع نمیکند و مقدس است زیرا تنها میتوانستند به حمایت خدایان امید داشته باشند.
نسیم سیمیاری همین وضعیت دوگانه را زندگی میکند. او چندماه را در خانه امن سپاه گذرانده در ناکجایی و در بیپناهی، در رها شدگی از حقوق قانونی. مانند همان انسان لعنت شدهای که قانونی از او حمایت نمیکند و همان انسان مقدسی که تنها حافظ جان او خداست. ما ساعت های طولانی را با نسیم در هواخوری زندان گذرانده ایم و هر یک از بازداشت ها و بازجویی هایمان حرف زده ایم. نسیم گاهی تنها اشارههای کوچکی به آنچه در آن چند ماه بر سرش آوردهاند، میکرد. من لا به لای خندهها و حرفهای پراکنده شنیدم که نسیم زیر فشار برای اعتراف از شدت درد و ضعف از هوش میرفته است.
نسیم آن چند ماهی که در بازداشت بود هیچ حقی نداشت، نسیم در آن چندماه حیات صرف بود، حیات بدون شان و منزلت و حقوق انسانی.
فاصلهای که میتواند با خشونت پر شود
همواره در فاصله بین بازداشت تا تحویل متهم به دستگاه قضایی شکافی است که میتواند با هر خشونتی پر شود. در این فاصله دیگر بشری دارای حقوق وجود ندارد، حقوقش به تعلیق در میآید و در برابر خشونتی که ساخته اقتدار قانونی است، بی دفاع شود.
میخواهم از این فاصله بگویم از فاصله بین بازداشت تا تحویل به مرجع یا مرکزی قانونی که پر مخاطرهترین و بیپناهترین لحظات بازداشتیها است. در این بازه زمانی چه نظارتی وجود دارد؟ بازداشتی چه حقی دارد و اگر حقی از او گرفته شد چگونه باید آن را اثبات کند؟
حتی اگر داستان نیکا را ساخته و پرداخته رسانهها بدانیم، چنین فاجعهای غیر ممکن است؟ نه! نظارتی بر ضابطها در هنگام بازداشت تا تحویل به مرکزی قانونی وجود ندارد و من این را بیواسطه تجربه کردهام.
مگر جز آن است که در شرایط ویژه پروتکلهای معمول کنار گذاشته میشود.
امروز هم گویا به شرایط استثنایی جدیدی وارد میشویم. همان زنهای بیحق شده، همان حیات صرف، حالا شهروند میشوند تا بتوان آنها را به دادگاه برد و برای او سنگینترین حکم ممکن یعنی مرگ را صادر کرد.
گویی ما در دادگاهها بیش از هر زمان دیگری شهروند هستیم.
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
#ویدا_ربانی #نسیم_سمیاری #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل نوشته ویدا ربانی به شرح زیر است:
ما در دادگاهها بیش از هر زمان شهروندیم
ما گاه شهروندان دارای حق و مسئولیت هستیم و بنابراین به عنوان موجودی دارای عقل و اراده میتوان بر او اقتدار قانونی اعمال کرد و سوژه امر سیاسی قرار داد و گاه به تعبیر جورجیو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، ما “هوموساکر” یعنی حیات برهنه یا حیات صرف هستیم، حیات بیولوژیک حیوانی که هنوز دارای هیچ حق و منزلتی نیست.
در آن لحظاتی که باتونها با ضربات پیاپی فرود میآیند، گلولهها پوست تن را میشکافد یا از فاصلهای نزدیک حباب چشمی را میترکانند، در آن لحظهای که زیر پوتین لگدمال میشويم و… در آن لحظات چه هستیم؟ بشر دارای حق و مسئولیت و شان انسانی یا تکهای پوست و گوشت و استخوان رها شده؟ در دادگاهها ولی ما همواره شهروندانی هستیم که باید پاسخگوی اعمال خود باشیم.
در شرایط استثنایی که مدام خود را به نرم و قاعده بدل میکند، در رویارویی بدنها، در تقابل با آن مامور دارای اقتدار ما به حیات صرف و به هیچ بدل میشویم. حقوق ما به سادگی به تعلیق در میآيد، آماج خشونت میشويم و دوباره آن تن بی حق شده در کالبد شهروندی چپانده میشود، برای اینکه حضور در دادگاه مختص شهروندان است، چرا که پروندهای بی حق و مسئولیت را نمیتوان به دادگاه برد.
پخشان عزیزی، همبندی من، حکم اعدام گرفته است و دو همبندی دیگرم نسیم سیمیاری و وریشه مرادی در خطر حکم اعدام هستند. آنها شهروند شدهاند و باید قانون بر آنها اعمال شود. پخشان در همان “وضعیت استثنایی” که به آن اشاره کردم، آن وضعیتی که خود را به نرم و قاعده تبدیل کرده برای چند ماه به روایت خودش در نامهای که از او منتشر شده، مورد شکنجه و آزار قرار گرفته است. وقتی سر پخشان به دیوار کوبیده میشد، پخشان حیات صرف بود و قانون از او دفاع نمیکرد، اما همان اقتدار قانونی امروز او را به عنوان شهروند شناسایی و مستحق اعدام میداند.
در روم باستان هومو ساکرها در اصطلاح حقوقی افرادی بودند که میشد آنها را کشت بدون اینکه قاتل شناخته شد. این مفهوم در واقع واجد دو معنای انسان مقدس و هم لعنت شده است، لعنت شده است چون قانون از او دفاع نمیکند و مقدس است زیرا تنها میتوانستند به حمایت خدایان امید داشته باشند.
نسیم سیمیاری همین وضعیت دوگانه را زندگی میکند. او چندماه را در خانه امن سپاه گذرانده در ناکجایی و در بیپناهی، در رها شدگی از حقوق قانونی. مانند همان انسان لعنت شدهای که قانونی از او حمایت نمیکند و همان انسان مقدسی که تنها حافظ جان او خداست. ما ساعت های طولانی را با نسیم در هواخوری زندان گذرانده ایم و هر یک از بازداشت ها و بازجویی هایمان حرف زده ایم. نسیم گاهی تنها اشارههای کوچکی به آنچه در آن چند ماه بر سرش آوردهاند، میکرد. من لا به لای خندهها و حرفهای پراکنده شنیدم که نسیم زیر فشار برای اعتراف از شدت درد و ضعف از هوش میرفته است.
نسیم آن چند ماهی که در بازداشت بود هیچ حقی نداشت، نسیم در آن چندماه حیات صرف بود، حیات بدون شان و منزلت و حقوق انسانی.
فاصلهای که میتواند با خشونت پر شود
همواره در فاصله بین بازداشت تا تحویل متهم به دستگاه قضایی شکافی است که میتواند با هر خشونتی پر شود. در این فاصله دیگر بشری دارای حقوق وجود ندارد، حقوقش به تعلیق در میآید و در برابر خشونتی که ساخته اقتدار قانونی است، بی دفاع شود.
میخواهم از این فاصله بگویم از فاصله بین بازداشت تا تحویل به مرجع یا مرکزی قانونی که پر مخاطرهترین و بیپناهترین لحظات بازداشتیها است. در این بازه زمانی چه نظارتی وجود دارد؟ بازداشتی چه حقی دارد و اگر حقی از او گرفته شد چگونه باید آن را اثبات کند؟
حتی اگر داستان نیکا را ساخته و پرداخته رسانهها بدانیم، چنین فاجعهای غیر ممکن است؟ نه! نظارتی بر ضابطها در هنگام بازداشت تا تحویل به مرکزی قانونی وجود ندارد و من این را بیواسطه تجربه کردهام.
مگر جز آن است که در شرایط ویژه پروتکلهای معمول کنار گذاشته میشود.
امروز هم گویا به شرایط استثنایی جدیدی وارد میشویم. همان زنهای بیحق شده، همان حیات صرف، حالا شهروند میشوند تا بتوان آنها را به دادگاه برد و برای او سنگینترین حکم ممکن یعنی مرگ را صادر کرد.
گویی ما در دادگاهها بیش از هر زمان دیگری شهروند هستیم.
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
#ویدا_ربانی #نسیم_سمیاری #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۴۷۰ کنشگر سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، در بیانیهای خواستار توقف دستگاه اعدام جمهوری اسلامی شدند.
در این بیانیه آمده است:
«دستگاه اعدام را متوقف کنید!
در سالهای اخیر جمعیت کثیری از اقشار مختلف جامعه، شعار نه به اعدام سر داده و صاحبنظران بیشماری، ناروایی اخلاقی و مضرات اجتماعی خونهای به ناحق ریختهشده را برشمرده و خانوادههای بیگناه، هزینههای روحی و عاطفی سنگینی را متحمل شدهاند و همچنان حاکمان به این همه وقعی نمینهند.
ما امضاکنندگان زیر همچون گذشته، با احترام به موازینِِ راستین مبتنی بر عدالت، شعار نه به اعدام سر میدهیم و مصرّانه از همه عناصر تعیینکننده در این حکومت، اعدامبس میخواهیم؛ بهویژه برای زنان زیر اعدام از جمله شریفه محمدی فعال کارگری، پخشان عزیزی مددکار اجتماعی، نسیم غلامیسیمیاری از معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و وریشه مرادی فعال حقوق زنان، که متاسفانه دو تن از آنان در دادگاه بدوی حکم اعدام گرفتهاند و دو تن دیگر با همان اتهام منتظر حکم و با خطر مجازات اعدام روبهرو هستند.»
جامعه نیاز به حمایت دارد تا بتواند در برابر دیکتاتور و خشونت ایستادگی کند.
میتوانیم راه طولانی و پرفرازونشیب کشورهای دیگر در لغو مجازات اعدام را مطالعه کنیم. میتوانیم از خانوادههای دادخواه و داغدار حمایت کنیم میتوانیم علیه قوانین ضدانسانی جمهوری اسلامی موضع بگیریم.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه آمده است:
«دستگاه اعدام را متوقف کنید!
در سالهای اخیر جمعیت کثیری از اقشار مختلف جامعه، شعار نه به اعدام سر داده و صاحبنظران بیشماری، ناروایی اخلاقی و مضرات اجتماعی خونهای به ناحق ریختهشده را برشمرده و خانوادههای بیگناه، هزینههای روحی و عاطفی سنگینی را متحمل شدهاند و همچنان حاکمان به این همه وقعی نمینهند.
ما امضاکنندگان زیر همچون گذشته، با احترام به موازینِِ راستین مبتنی بر عدالت، شعار نه به اعدام سر میدهیم و مصرّانه از همه عناصر تعیینکننده در این حکومت، اعدامبس میخواهیم؛ بهویژه برای زنان زیر اعدام از جمله شریفه محمدی فعال کارگری، پخشان عزیزی مددکار اجتماعی، نسیم غلامیسیمیاری از معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و وریشه مرادی فعال حقوق زنان، که متاسفانه دو تن از آنان در دادگاه بدوی حکم اعدام گرفتهاند و دو تن دیگر با همان اتهام منتظر حکم و با خطر مجازات اعدام روبهرو هستند.»
جامعه نیاز به حمایت دارد تا بتواند در برابر دیکتاتور و خشونت ایستادگی کند.
میتوانیم راه طولانی و پرفرازونشیب کشورهای دیگر در لغو مجازات اعدام را مطالعه کنیم. میتوانیم از خانوادههای دادخواه و داغدار حمایت کنیم میتوانیم علیه قوانین ضدانسانی جمهوری اسلامی موضع بگیریم.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech