Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خسرو آذربیگ، نوازنده دف و شاعر، با انتشار ویدیویی از برخورد غیرقانونی نیروهای پلیس با خود به خاطر دفنوازی در پارک ملت تهران خبر داد. او نوشت:
«جناب فرمانده
من مثل همه انسانها و به تبعیت از قانون ذاتی طبیعت که هر موجود زندهای اعم از انسانی و حیوانی و گیاهی وقتی گرسنه میشود اقدام به کسب روزی میکند، سازم را که یک دف باشد برداشته و در فاصله حدود شصت هفتاد متری یک #گنوازنده دیگر در #پارک_ملت شروع به #دفنوازی کرده و دو سه ترانه به زبانهای #لری و #کرمانجی و #خراسانی خواندم تا از این طریق لقمه نانی به دست بیاورم. هنوز نفسم گرم نشده بود که #ماموران_شهرداری و یک نیروی #لباس_شخصی آمده و مرا به همراه وسایلم به سمت ایستگاه #پلیس مستقر در پارک بردند و تحویل پلیس دادند.
در مقر پلیس بعد از حدود سی/ چهل دقیقه اصرار من بر قانونی بودن کارم و انکار آنان، و همچنین به کار بردن عبارتهای ناشایست زورگویانه همراه با فشار روانی، برگهای جلوی من گذاشتند تا با امضا آن طلب بخشش کرده و از تلاش برای امرار معاش از طریق دفنوازی چشم پوشی کنم.
مثل اینکه شما را هنگام آب نوشیدن دستگیر و بازداشت کرده و برگه جلوتان بگذارند و با درشتی و هتاکی و ناسزاگویی تهدیدتان کنند که باید بابت نوشیدن آب طلب بخشش کرده و تعهد بدهی که از آن پس هرگز آب ننوشید.
نکردم. چون کاری بر خلاف قوانین موجود نکرده بودم. یک هفته بعد رفتم برای پیگیری پرونده، رفتارها تندتر و پرخاشگرانهتر و زروگویانهتر شده بود و گفتارها بیادبانهتر و هتاکانهتر و زشت و زنندهتر.
با خود فکر کردم، با من که خلافی نکردهام و کاملا هم با خونسردی و ادب و نزاکت همراه با واژههای پاکیزه و عفیف با آنان صحبت میکنم، اینطور برخورد میشود، وای به حال آن خطاکار ناآشنا با قانون و مقرراتی که کمی عصبی مزاج هم باشد و از سر درماندگی و استیصال مقابله به مثل کرده و کلام بد بو و عبارات تهوع آوری شبیه به جملات ستیزه جویانه جناب سروان پلیس به زبان بیاورد.!!!
اسفآورتر اینکه:
مأمور پلیس کشور که باید حافظ امنیت شهروندان باشد، بر هم زننده امنیت شغلی و مسئول تعطیلی کسب و کار یک هنرمند میهندوست شده است.
با آرزوی آزادی و شادی و سرزندگی برای ایرانمان »
#خسرو_آذربیگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«جناب فرمانده
من مثل همه انسانها و به تبعیت از قانون ذاتی طبیعت که هر موجود زندهای اعم از انسانی و حیوانی و گیاهی وقتی گرسنه میشود اقدام به کسب روزی میکند، سازم را که یک دف باشد برداشته و در فاصله حدود شصت هفتاد متری یک #گنوازنده دیگر در #پارک_ملت شروع به #دفنوازی کرده و دو سه ترانه به زبانهای #لری و #کرمانجی و #خراسانی خواندم تا از این طریق لقمه نانی به دست بیاورم. هنوز نفسم گرم نشده بود که #ماموران_شهرداری و یک نیروی #لباس_شخصی آمده و مرا به همراه وسایلم به سمت ایستگاه #پلیس مستقر در پارک بردند و تحویل پلیس دادند.
در مقر پلیس بعد از حدود سی/ چهل دقیقه اصرار من بر قانونی بودن کارم و انکار آنان، و همچنین به کار بردن عبارتهای ناشایست زورگویانه همراه با فشار روانی، برگهای جلوی من گذاشتند تا با امضا آن طلب بخشش کرده و از تلاش برای امرار معاش از طریق دفنوازی چشم پوشی کنم.
مثل اینکه شما را هنگام آب نوشیدن دستگیر و بازداشت کرده و برگه جلوتان بگذارند و با درشتی و هتاکی و ناسزاگویی تهدیدتان کنند که باید بابت نوشیدن آب طلب بخشش کرده و تعهد بدهی که از آن پس هرگز آب ننوشید.
نکردم. چون کاری بر خلاف قوانین موجود نکرده بودم. یک هفته بعد رفتم برای پیگیری پرونده، رفتارها تندتر و پرخاشگرانهتر و زروگویانهتر شده بود و گفتارها بیادبانهتر و هتاکانهتر و زشت و زنندهتر.
با خود فکر کردم، با من که خلافی نکردهام و کاملا هم با خونسردی و ادب و نزاکت همراه با واژههای پاکیزه و عفیف با آنان صحبت میکنم، اینطور برخورد میشود، وای به حال آن خطاکار ناآشنا با قانون و مقرراتی که کمی عصبی مزاج هم باشد و از سر درماندگی و استیصال مقابله به مثل کرده و کلام بد بو و عبارات تهوع آوری شبیه به جملات ستیزه جویانه جناب سروان پلیس به زبان بیاورد.!!!
اسفآورتر اینکه:
مأمور پلیس کشور که باید حافظ امنیت شهروندان باشد، بر هم زننده امنیت شغلی و مسئول تعطیلی کسب و کار یک هنرمند میهندوست شده است.
با آرزوی آزادی و شادی و سرزندگی برای ایرانمان »
#خسرو_آذربیگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech