آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
پیش از آنکه دیر شود صدای پنج زندانی سیاسی در خطر صدور حکم اعدام باشیم
#نسیم_غلامی_سیمیاری و #حمیدرضا_سهل_آبادی معترضان بازداشتی خیزش #زن_زندگی_آزادی #وریشه_مرادی و #پخشان_عزیزی دو زندانی سیاسی کُرد و #شریفه_محمدی فعال کارگری در پرونده‌هایی جداگانه در خطر صدور حکم #اعدام هستند.

از حساب ایکس رضا اکوانیان

- در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، دادرسی عادلانه وجود ندارد. متهمان بدون حق داشتن وکیل مدت‌ها در بازداشتگاه و سلول انفرادی شکنجه می‌شوند تا روایت مورد نظر و سناریوی بازجو را تکرار کنند، بر اساس اعتراف اجباری، پرونده تنظیم شده و به دادگاه فرستاده می‌شود، قضات اکثرا تحت سیطره نهاد امنیتی هستند و حکمی که به آن‌ها گفته شده را بر اساس اتهامات واهی صادر می‌کنند.

#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ویدا ربانی، خبرنگار و زندانی سیاسی، در دلنوشته‌ای از عدم رعایت حقوق افراد بازداشت‌شده، به خصوص در فاصله بین زمان بازداشت تا تحویل پرونده به دستگاه قضایی نوشته است.

متن کامل نوشته ویدا ربانی به شرح زیر است:


ما در دادگاه‌ها بیش از هر زمان شهروندیم

ما گاه شهروندان دارای حق و مسئولیت هستیم و بنابراین به عنوان موجودی دارای عقل و اراده می‌توان بر او اقتدار قانونی اعمال کرد و سوژه امر سیاسی قرار داد و گاه به تعبیر جورجیو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، ما “هوموساکر” یعنی حیات برهنه یا حیات صرف هستیم، حیات بیولوژیک حیوانی که هنوز دارای هیچ حق و منزلتی نیست.

در آن لحظاتی که باتون‌ها با ضربات پیاپی فرود می‌آیند، گلوله‌ها پوست تن را می‌شکافد یا از فاصله‌ای نزدیک حباب چشمی را می‌ترکانند، در آن لحظه‌ای که زیر پوتین لگدمال می‌شويم و… در آن لحظات چه هستیم؟ بشر دارای حق و مسئولیت و شان انسانی یا تکه‌ای پوست و گوشت و استخوان رها شده؟ در دادگاه‌ها ولی ما همواره شهروندانی هستیم که باید پاسخگوی اعمال خود باشیم.

در شرایط استثنایی که مدام خود را به نرم و قاعده بدل می‌کند، در رویارویی بدن‌ها، در تقابل با آن مامور دارای اقتدار ما به حیات صرف و به هیچ بدل می‌شویم. حقوق ما به سادگی به تعلیق در می‌آيد، آماج خشونت می‌شويم و دوباره آن تن بی حق شده در کالبد شهروندی چپانده می‌شود، برای اینکه حضور در دادگاه مختص شهروندان است، چرا که پرونده‌ای بی حق و مسئولیت را نمی‌توان به دادگاه برد.

پخشان عزیزی، همبندی من، حکم اعدام گرفته است و دو همبندی دیگرم نسیم سیمیاری و وریشه مرادی در خطر حکم اعدام هستند. آن‌ها شهروند شده‌اند و باید قانون بر آن‌ها اعمال شود. پخشان در همان “وضعیت استثنایی” که به آن اشاره کردم، آن وضعیتی که خود را به نرم و قاعده تبدیل کرده برای چند ماه به روایت خودش در نامه‌ای که از او منتشر شده، مورد شکنجه و آزار قرار گرفته است. وقتی سر پخشان به دیوار کوبیده می‌شد، پخشان حیات صرف بود و قانون از او دفاع نمی‌کرد، اما همان اقتدار قانونی امروز او را به عنوان شهروند شناسایی و مستحق اعدام می‌داند.

در روم باستان هومو ساکرها در اصطلاح حقوقی افرادی بودند که می‌شد آن‌ها را کشت بدون اینکه قاتل شناخته شد. این مفهوم در واقع واجد دو معنای انسان مقدس و هم لعنت شده است، لعنت شده است چون قانون از او دفاع نمی‌کند و مقدس است زیرا تنها می‌توانستند به حمایت خدایان امید داشته باشند.

نسیم سیمیاری همین وضعیت دوگانه را زندگی می‌کند. او چندماه را در خانه امن سپاه گذرانده در ناکجایی و در بی‌پناهی، در رها شدگی از حقوق قانونی. مانند همان انسان لعنت شده‌ای که قانونی از او حمایت نمی‌کند و همان انسان مقدسی که تنها حافظ جان او خداست. ما ساعت های طولانی را با نسیم در هواخوری زندان گذرانده ایم و هر یک از بازداشت ها و بازجویی هایمان حرف زده ایم. نسیم گاهی تنها اشاره‌های کوچکی به آنچه در آن چند ماه بر سرش آورده‌اند، می‌کرد. من لا به لای خنده‌ها و حرف‌های پراکنده شنیدم که نسیم زیر فشار برای اعتراف از شدت درد و ضعف از هوش می‌رفته است.

نسیم آن چند ماهی که در بازداشت بود هیچ حقی نداشت، نسیم در آن چندماه حیات صرف بود، حیات بدون شان و منزلت و حقوق انسانی.
فاصله‌ای که می‌تواند با خشونت پر شود
همواره در فاصله بین بازداشت تا تحویل متهم به دستگاه قضایی شکافی است که می‌تواند با هر خشونتی پر شود. در این فاصله دیگر بشری دارای حقوق وجود ندارد، حقوقش به تعلیق در می‌آید و در برابر خشونتی که ساخته اقتدار قانونی است، بی دفاع شود.
می‌خواهم از این فاصله بگویم از فاصله بین بازداشت تا تحویل به مرجع یا مرکزی قانونی که پر مخاطره‌ترین و بی‌پناه‌ترین لحظات بازداشتی‌ها است. در این بازه زمانی چه نظارتی وجود دارد؟ بازداشتی چه حقی دارد و اگر حقی از او گرفته شد چگونه باید آن را اثبات کند؟
حتی اگر داستان نیکا را ساخته و پرداخته رسانه‌ها بدانیم، چنین فاجعه‌ای غیر ممکن است؟ نه! نظارتی بر ضابط‌ها در هنگام بازداشت تا تحویل به مرکزی قانونی وجود ندارد و من این را بی‌واسطه تجربه کرده‌ام.

مگر جز آن است که‌ در شرایط ویژه پروتکل‌های معمول کنار گذاشته می‌شود.

امروز هم گویا به شرایط استثنایی جدیدی وارد می‌شویم. همان زن‌های بی‌حق شده، همان حیات صرف، حالا شهروند می‌شوند تا بتوان آن‌ها را به دادگاه برد و برای او سنگین‌ترین حکم ممکن یعنی مرگ را صادر کرد.
گویی ما در دادگاه‌ها بیش از هر زمان دیگری شهروند هستیم.
۱۰ مرداد ۱۴۰۳

#ویدا_ربانی #نسیم_سمیاری #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زندان اوین، دفاعیه‌ای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته است.
بخشی از نوشته او به شرح زیر است:

«در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در پلیس راه سنندج- کامیاران توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شدم، تیراندازی، شکستن شیشه‌‌های ماشین، شکنجه و تعرض فیزیکی در لحظه‌ی دستگیری، جنگ روانی، بازجویی در سلول انفرادی (شکنجه‌ی سفید) به دور از چشم دوربین‌ها به منظور عدم ثبت برخوردها و تعرض غیراخلاقی‌شان، مواخذه در برابر دوربین برای تحقیر اراده و فشارهایی که در طول ۱۳ روز حضور در اطلاعات سنندج متحمل شدم،‌ بخشی از فشارهای تحمیل شده بر من است. آنان وحشی‌ام خواندند و گفتند زنانگی‌ات را از دست داده‌ای! چرا گریه نمی‌کنی؟ آخرین بار که گریستی ‌چه زمانی بود؟ آخرین بار کِی گُلی را بوییده‌ای؟

سپس مرا به بند ۲۰۹ بازداشتگاه اوین منتقل کردند، در آنجا به مدت چهار ماه و نیم در بازجویی‌ها، تحت فشارهای بسیار، از جمله شکنجه‌های سفید، سناریوسازی‌های متناقض و فریبنده و تهدید به ترور شخصیت، گرفتن اعتراف اجباری و ... نگه داشته شدم. سردردهای شدید و خون‌ریزی‌های مداوم (از ناحیه‌ی بینی)، ‌شدیدتر شدن دردهای گردن و کمر،‌ ارمغان روزهای حضورم در سلول انفرادی بود.

در تاریخ ۵ دی ماه ۱۴۰۲ به بند زنان اوین منتقل شدم. در نهایت در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام «عضویت در گروه‌های معارض» و «بغی» تفهیم اتهام شد. اما سوال اساسی این است که «چرا مبارزه با نیرویی تروریستی هم‌چون داعش هم‌تراز و هم‌ردیف جنگ علیه جمهوری اسلامی قلمداد می‌شود؟!» پس ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر مبارزه‌اش با داعش در کجای تاریخ قرار می‌گیرد؟! داعش سرمان را می‌بُرید و جمهوری اسلامی، سرمان را به دار می‌کشد. ‌هیچ دانش سیاسی-حقوقی توان حل این پارادوکس را ندارد. پس بیدار باشیم.

در طول یک سال بازداشت موقت، تنها به مدت سه ماه و نیم حق ملاقات با خانواده را داشتم. مابقی را نیز یا در سلول انفرادی به سر بردم یا همانند اکنون در بند زنان، اما با شرایط انفرادی.

پس از گذشت ده ماه از بازداشت، در فاصله‌ی روزهای ۲۵ تا۲۷ اردیبهشت در بند اوین، بدون در نظر گرفتن و توجه به سوابق و کارنامه‌ام، مرا هم‌ردیف با داعش خواندند و تروریستم نامیدند و گفتند لازم بود از سوی دولت و با عنوان مدافع حرم به سوریه می‌رفتی. با توجه به این تعاریف، پس همه‌ی کسانی که بر مبنای وظایف انسانی علیه داعش مبارزه نمودند، باید تروریست باشند!
در طول سه ماه گذشته نیز سعی در انتساب اتهامات جدیدی به من داشتند،‌ علاوه بر شنیدن ادعاهای پوچ و واهی، بازجویی‌های تلقینی،‌ تحقیر، تهدید به اعدام، تحریک و فشار به منظور اعتراف اجباری‌ از دیگر مسائل و مشکلات این مدت بود. اکنون قریب به سه ماه از بازجویی‌های اخیر می‌گذرد، نه وکلا حق مطالعه‌ی مجدد پرونده را داشته‌اند و نه من نیز حق ملاقات با وکیل را! هم‌اکنون نیز دوران ممنوعیت تماس و ملاقات را سپری می‌کنم.
حال با نگاهی به گذشته و مسیری که پیموده‌ام، از عملکردم دفاع می‌کنم، زیرا در هیچ زمان و مکانی به جان و مال کسی کوچک‌ترین تعرضی ننموده و یگانه جرم من مسئولیت‌پذیری در قبال جامعه می‌باشد. همچنان از مبارزاتم بر علیه نیروهای تروریستی داعش در کوبانی دفاع می‌کنم، و تا پایان هرگونه ستم علیه زنان، از کوردستان تا بلوچستان و از ایران تا افغانستان، و تا رسیدن به آرمان‌های ژن، ژیان، ئازادی به مبارزه ادامه خواهم داد.»

متن کامل را را در ببدارزنی بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z

#بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری‌_اسلامی  #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی، پخشان عزیزی، محبوبه رضایی، وریشه مرادی و پریوش مسلمی به دادسرای امنیت اوین احضار شده‌اند. هر پنج زندانی امروز هیجدهم شهریور ماه از حضور در دادسرا امتناع کردند.

۱۶ مرداد ماه پس از اعدام رضا رسایی و اعتراض زنان زندانی در بند زندان اوین، نیروهای امنیتی و انتظامی اوین تعدادی از معترضان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
علی رغم آثار ضرب و شتم شدید ، زندان و دادستانی از حضور نماینده پزشکی قانونی جهت ثبت کبودی و جراحت ها جلوگیری کرده و حتی از اعزام برخی از آسیب دیدگان به بیمارستان علی رغم دستور پزشک زندان ممانعت به عمل آوردند.

پس از دو بار تحصن شبانه‌ی زنان زندانی در حیاط اوین در اعتراض به صدور احکام اعدام( از جمله علیه پخشان عزیزی و شریفه محمدی) و اجرای گسترده احکام اعدام در سراسر کشور و این واقعه، دادستانی و زندان در اقدامی بی سابقه تعداد کثیری از زنان زندانی را یک الی سه ماه ممنوع التماس و ممنوع الملاقات کرده‌اند و در اقدامی دیگر در تاریخ هفدهم شهریور ماه دفتر بند زنان زندان اوین احضاریه ای را به نرگس محمدی، پخشان عزیزی، محبوبه رضایی، وریشه مرادی و پریوش مسلمی ابلاغ کرده که بر اساس آن این پنج زن زندانی برای تفهیم اتهام به دادسرای ناحیه ۳۳ مقدس اردبیلی احضار شده‌اند. هر پنج زن زندانی اعلام کرده اند که در دادسرا حاضر نخواهند شد و امروز هیجدهم شهریور از رفتن به دادسرا امتناع کرده‌اند.

#زنذان_اوین #بند_زنان_اوین #نرگس_محمدی #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی #محبوبه_رضایی #پریوش_مسلمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
وریشه مرادی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، از امروز صبح پنج‌شنبه ۱۹ مهرماه، در اعتراض به بلاتکلیفی و محرومیت‌های ایحادشده برای خود و افزایش میزان صدور و اجرای احکام اعدام برای زندانیان در ایران دست به اعتصاب غذای نامحدود زد.

روز ۱۴ مهرماه ۱۴۰۳، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات وریشه مرادی، متهم سیاسی کورد محبوس در زندان اوین، در شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.

در جریان این جلسه که به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی و با حضور وکلای وریشه مرادی برگزار شد، قاضی صلواتی به هیچ‌یک از وکلای متهم اجازه دفاع از موکل خود را نداد.

همچنین قاضی صلواتی به وریشه مرادی اجازه دفاع از خود را به صورت شفاهی نداد، او تنها توانست دفاعیات خود را به صورت کتبی به دادگاه ارائه کند.
وریشه مرادی ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در سنندج بازداشت شد.
او به‌اتهام «بغی» از طریق عضویت یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی تفهیم اتهام شده است.

«بغی» از جمله اتهامات امنیتی با مجازات حدی مرگ است.

صدای زندانیان باشیم.

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#وریشه_مرادی
@Tavaana_TavaanaTech
وریشه مرادی، زندانی سیاسی، از ۱۹ مهر هم‌زمان با «روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام» در اعتراض به اعدام‌ها و در حمایت از کمپین‌های «نه به اعدام» اعتصاب غذا کرده است. او نهمین روز اعتصاب را با خوردن آب، نمک، قند ‌و با وجود ضعف جسمی و افت شدید فشار خون (۸ روی ۶) ادامه داد. صدایش باشیم.

طرح از مانا نیستانی
@ManaNey

منتشر شده در ایران‌وایر
@farsi_iranwire

#وریشه_مرادی #کارتون #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
وریشه مرادی، زندانی سیاسی متهم به بغی و در احتمال صدور رای اعدام، در سیزدهمین روز از اعتصاب غذا به سر می‌برد و حال مساعد ندارد او بارها با افت فشار خون و کاهش شدید قند خون مواجه شده ولی کماکان از رسیدگی پزشکی محروم است.

یک منبع مطلع به «هرانا» گفته است:
«خانم مرادی در سیزدهمین روز از اعتصاب خود دچار افت فشار خون، کاهش قند خون و ضعف بدنی شدید شده و از درد در ناحیه مفاصل رنج می‌برد. او همچنان از رسیدگی پزشکی مکفی محروم است. مطالبات این زندانی که بی‌توجهی به آنها اعتصاب غذای او را در پی داشته، کماکان با بی‌اعتنایی مسئولان مواجه است.»

وریشه مرادی، از ۱۹ مهر هم‌زمان با «روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام» در اعتراض به اعدام‌ها و در حمایت از کمپین‌های «نه به اعدام» اعتصاب غذا کرده است.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات وریشه مرادی، روز ۱۴ مهرماه سال جاری در شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.
قاضی ابوالقاسم صلواتی در این جلسه به هیچ‌یک از وکلای متهم اجازه دفاع از موکل خود را نداد و حتی به وریشه مرادی هم اجازه دفاع از خود را به صورت شفاهی نداد.
وریشه مرادی تنها توانست دفاعیات خود را به صورت کتبی به دادگاه ارائه کند.

صدای زندانیان باشیم

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#وریشه_مرادی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
بیش از صد فعال مدنی، خواهان پایان اعتصاب غذای وریشه مرادی در زندان اوین شدند.

جمعه چهارم آبان، هم‌زمان با شانزدهمین روز اعتصاب غذای وریشه مرادی، صد فعال مدنی به حکم ظالمانه اعدام علیه او ابراز انزجار کردند.

این فعالان از وریشه مرادی خواسته‌اند با خاتمه اعتصاب غذا، فرصت مبارزه جمعی و با تمام قوا در راه آزادی و عدالت برای همه مبارزان را فراهم کند.
روز گذشته خبرهایی از وخامت اوضاع سلامتی وریشه مرادی در زندان منتشر شد.
بر اساس اخبار منتشرشده، وریشه مرادی در ۱۵ روز اعتصاب غذا با کاهش وزن شدید مواجه شده و به دلیل افت فشار، میگرن، درد مفاصل و کمر، سلامت جسمانی او در شرایط وخیمی قرار گرفته است.

یادآور می‌شویم وریشه مرادی در اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام در ایران و بلاتکلیفی پرونده خود از روز پنج‌شنبه ۱۹ مهر (١٠ اکتبر)، همزمان با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام، در زندان اوین تهران دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
صدای زندانیان باشیم

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#وریشه_مرادی
@Tavaana_TavaanaTech
حمایت دایه شریفه از وریشه مرادی، زندانی سیاسی متهم به «بغی» و درخواست او برای خاتمه دادن به اعتصاب غذا

دایه شریفه :

«نه به اعدام اعتراضی به جا و همگانیست

ما در برابر این قتل عمد حکومتی می‌ایستیم.

از دختر مبارزم ‌وریشه مرادی می‌خواهم به‌ اعتصاب خود پایان دهد، امروز جنبش زنان ازادیخواه به زنان توانمندی مثل شما نیاز دارد، این راه را باید با هم پیمود.

من با تمام وجودم پشتیبان و همراهتان خواهم‌ بود، روز پنج شنبه همراه فعالین مدنی کردستان همراه دخترم ‌و ریشه اعتصاب خواهم کرد.
نه به اعدام»

- جان وریشه مرادی در ۱۶همین روز اعتصاب غذا در خطر است!
وریشه همزمان با روز جهانی مبارزه علیه اعدام،در اعتراض به احکام ‎اعدام در ایران و ادامهٔ وضعیت بلاتکلیف خود، دست به اعتصاب غذای نامحدود زد.

دایه شریفه مادر زنده‌یاد رامین حسین پناهی است که چند سال پیش اعدام شده و مخفیانه دفن شده و هنوز محل دفن او را به مادرش نگفته‌اند.

#وریشه_مرادی #نه_به_اعدام #دایه_شریفه #رامین_حسین_پناهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech