سالگرد درگذشت ِ درویشخان، موسیقیدان بزرگ و اولین قربانی تصادف رانندگی در ایران
تار نهم در کف درویشخان
تا بدمد بر بدن مُرده جان - ایرج میرزا
غلامحسین درویش، ملقب به درویشخان اولین قربانی حادثهی رانندگی در ایران است. درویشخان در دوم آذرماه در حالی که قصد داشت با درشکهای دو اسبه از محفل موسیقی به خانه برود با خودرویی تصادف میکند و جان میدهد. در آن زمان خودرو به تازگی وارد کشور شده بود و تعداد آن در کشور به پنجاه عدد هم نمیرسید. درویشخان را اولین قربانی تصادف رانندگی در ایران دانستهاند. درویشخان هنگام مرگ ۵۴ سال سن داشت و پیکر او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.
درویشخان که نام اصلیاش غلامحسین درویش بود از هنرمندان سرشناس و استادان بنام موسیقی ایرانی در اواخر دورهی قاجاریه بود.
او در سال ۱۲۵۱ شمسی در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حاج بشیر از تاتهای طالقان بود که در زیدشت ِ طالقان به دنیا آمد و مادرش از ترکمنان بود.
درویشخان دوران کودکیاش را در خانوادهی دولتشاهی گذراند. پدرش تا حدودی با موسیقی آشنایی داشت و سهتار مینواخت. درویشخان ده ساله بود که به شعبهی موسیقی مدرسهی نظام که به دارالفنون وابسته بود رفت که سرپرستی آن را موسیو لومر فرانسوی داشت و خود او آن را تاسیس کرده بود.
آلفرد ژان باتیست لومر، #موسیقیدان نظامی فرانسوی بود که در سال ۱۲۴۷ شمسی و در زمان پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار به ایران آمد تا به دانشچویان موسیقی #دارالفنون تعلیم موسیقی بدهد. او کسی بود که #هارمونی را به موسیقی #ایرانی معرفی کرد و #قطعات زیادی با الهام از موسیقی ایرانی ساخت. علاوه بر درویشخان بزرگانی چون ابراهیم آژنگ، موسیقیدان اواخر دورهی قاجار و دورهی پهلوی نیز از شاگردان او بود.
او نزد آقا حسینقلی ادامهی فراگیری موسیقی را به پیش برد. آقا حسینقلی از نوازندگان سرشناس تار در اواخر دوران قاجار بود. آقاحسینقلی فرزند آقاعلیاکبر خان فراهانی قدیمیترین نوازندهی معروف تار دورهی ناصرالدینشاه بود. آقا حسینقلی در یک سفر به فرانسه که تعدادی از نوازندگان و یک خواننده نیز برای پر کردن صفحهی #گرامافون او را همراهی میکردند توانست تعدادی اثر ضبط کند.
درویشخان آنچنان در #نوازندگی #تار ماهر شد که پس از مرگ ناصرالدینشاه به دستگاه شعاعالسلطنه پسر مظفرالدینشاه، والی فارس دعوت شد. در سفر اولش به شیراز، درویشخان به اصرار شعاعالسلطنه، با دختر مستشار نظام که در فارس اقامت داشت ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو دختر بود که یکی از آنها در سن ۱۶ سالگی درگشذت و دختر دوم که «فخر» نام داشت تنها فرزند ِ درویشخان شد. دوریشخان نوعی آهنگ ضربی به نام #پیشدرآمد ساخت که تا سالها پس از او رواج داشت.
#درویشخان #دستگاه موسیقی سنتی ایران را به هفت دستگاه بخش کرد و آهنگهای فراوانی ساخت که از میان آنها ۲۲ آهنگ باقی مانده است. درویشخان از نخستین کسانی است که در ایران کلاس آموزش موسیقی بر پا کرد و شماری از نامداران #موسیقی #ایران شاگردان مستقیم او بودهاند. او به شاگردانی که دورههای درس او را میگذراندند نشانی به شکل تبرزین هدیه میداد که از جنس مس و نقره بود. شاگردانی که به دورههای عالی میرسیدند جنس این نشان به طلا تغییر میکرد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/jDWnuy
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تار نهم در کف درویشخان
تا بدمد بر بدن مُرده جان - ایرج میرزا
غلامحسین درویش، ملقب به درویشخان اولین قربانی حادثهی رانندگی در ایران است. درویشخان در دوم آذرماه در حالی که قصد داشت با درشکهای دو اسبه از محفل موسیقی به خانه برود با خودرویی تصادف میکند و جان میدهد. در آن زمان خودرو به تازگی وارد کشور شده بود و تعداد آن در کشور به پنجاه عدد هم نمیرسید. درویشخان را اولین قربانی تصادف رانندگی در ایران دانستهاند. درویشخان هنگام مرگ ۵۴ سال سن داشت و پیکر او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.
درویشخان که نام اصلیاش غلامحسین درویش بود از هنرمندان سرشناس و استادان بنام موسیقی ایرانی در اواخر دورهی قاجاریه بود.
او در سال ۱۲۵۱ شمسی در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حاج بشیر از تاتهای طالقان بود که در زیدشت ِ طالقان به دنیا آمد و مادرش از ترکمنان بود.
درویشخان دوران کودکیاش را در خانوادهی دولتشاهی گذراند. پدرش تا حدودی با موسیقی آشنایی داشت و سهتار مینواخت. درویشخان ده ساله بود که به شعبهی موسیقی مدرسهی نظام که به دارالفنون وابسته بود رفت که سرپرستی آن را موسیو لومر فرانسوی داشت و خود او آن را تاسیس کرده بود.
آلفرد ژان باتیست لومر، #موسیقیدان نظامی فرانسوی بود که در سال ۱۲۴۷ شمسی و در زمان پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار به ایران آمد تا به دانشچویان موسیقی #دارالفنون تعلیم موسیقی بدهد. او کسی بود که #هارمونی را به موسیقی #ایرانی معرفی کرد و #قطعات زیادی با الهام از موسیقی ایرانی ساخت. علاوه بر درویشخان بزرگانی چون ابراهیم آژنگ، موسیقیدان اواخر دورهی قاجار و دورهی پهلوی نیز از شاگردان او بود.
او نزد آقا حسینقلی ادامهی فراگیری موسیقی را به پیش برد. آقا حسینقلی از نوازندگان سرشناس تار در اواخر دوران قاجار بود. آقاحسینقلی فرزند آقاعلیاکبر خان فراهانی قدیمیترین نوازندهی معروف تار دورهی ناصرالدینشاه بود. آقا حسینقلی در یک سفر به فرانسه که تعدادی از نوازندگان و یک خواننده نیز برای پر کردن صفحهی #گرامافون او را همراهی میکردند توانست تعدادی اثر ضبط کند.
درویشخان آنچنان در #نوازندگی #تار ماهر شد که پس از مرگ ناصرالدینشاه به دستگاه شعاعالسلطنه پسر مظفرالدینشاه، والی فارس دعوت شد. در سفر اولش به شیراز، درویشخان به اصرار شعاعالسلطنه، با دختر مستشار نظام که در فارس اقامت داشت ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو دختر بود که یکی از آنها در سن ۱۶ سالگی درگشذت و دختر دوم که «فخر» نام داشت تنها فرزند ِ درویشخان شد. دوریشخان نوعی آهنگ ضربی به نام #پیشدرآمد ساخت که تا سالها پس از او رواج داشت.
#درویشخان #دستگاه موسیقی سنتی ایران را به هفت دستگاه بخش کرد و آهنگهای فراوانی ساخت که از میان آنها ۲۲ آهنگ باقی مانده است. درویشخان از نخستین کسانی است که در ایران کلاس آموزش موسیقی بر پا کرد و شماری از نامداران #موسیقی #ایران شاگردان مستقیم او بودهاند. او به شاگردانی که دورههای درس او را میگذراندند نشانی به شکل تبرزین هدیه میداد که از جنس مس و نقره بود. شاگردانی که به دورههای عالی میرسیدند جنس این نشان به طلا تغییر میکرد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/jDWnuy
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
درویشخان؛ موسیقیدان بزرگ ایرانی
درویشخان که نام اصلیاش غلامحسین درویش بود از هنرمندان سرشناس و استادان بنام موسیقی ایرانی در اواخر دوره قاجاریه است. او در سال ۱۲۵۱ شمسی در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حاج بشیر از تاتهای
زادروز غلامحسین صدیقی از آورندگان دانش جامعهشناسی به ایران
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام ایران و ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
غلامحسین صدیقی متولد دوازدهم آذرماه ۱۲۸۴ در شهر تهران خیابان سیروس (بازارچه سرچشمه) است.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه آلیانس شد و در آنجا زبان #فرانسه آموخت. پس از آن وارد مدرسه #دارالفنون شد و در نهایت در شهریور ۱۳۰۸ برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و در مدت پنج سال توانست پنج دیپلم عالی در #روانشناسی، #روانشناسی_کودک و آموزش و پرورش،تاریخ ادیان، جمالشناسی و #اخلاق و جامعهشناسی اخذ کند و با گرفتن دکترا به ایران بازگردد. او به درستی یکی از پیشکسوتهای علوم اجتماعی در ایران است. رشته جامعهشناسی در ایران با نام غلامحسین صدیقی گره خورده است به شکلی که نام او تداعیکننده رشته دیر به ایرانآمده "جامعهشناسی" است.
غلامحسین صدیقی خود در این زمینه میگوید:
"در مهرماه ۱۳۱۹ که بنده درس جامعهشناسی را در #دانشگاه تهران شروع کردم حتا لفظ و عنوان جامعهشناسی در ایران به این نحو معمول نبود و آن را علمالاجتماع میگفتند و در هفته دو ساعت در دانشسرای عالی دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی دانشگاه تهران به عنوان علمالاجتماع پرورشی تدریس میشد… در سال ۱۳۱۹ تنها پنج علم از علوم اجتماعی که حتا مردم به اصطلاحات آن هم آشنا نبودند در ایران تدریس میشد. خوشبختانه اکنون چنانچه میدانید ساعات درس #جامعهشناسی در ایران از دهها میگذرد و علوم اجتماعی در پانزده درس تدریس میشود".(سخنرانیها و گزارشها در نخستین سمینار بررسی مسائل اجتماعی، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۱ -تهران.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ۱۳۴۳)
#غلامحسین_صدیقی هرگز با انقلابیون ۵۷ همراه نشد اما دلایل و علل انقلاب را خوب درک میکرد از آنرو که درسش را خوانده بود و تدریس کرده بود. او در بحبوحه امواج خروشان انقلاب مانند بسیاری از تحصیلکردگان آن زمان بر موج ِ #انقلابیگری تودهها سوار نشد و همواره مدافع #اصلاح و #رفورم ماند. شاه به او پیشنهاد نخستوزیری داد اما او نپذیرفت.
او پس از پیروزی انقلاب هم دعوت مهدی #بازرگان برای شرکت در دولت موقت را نپذیرفت.
صدیقی در بحبوحه #انقلاب در مورد آینده ایران گفته بود:
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام #ایران و #ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
دکتر غلامحسین #صدیقی وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور (در دولت دوم) محمد #مصدق بود.
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام ایران و ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
غلامحسین صدیقی متولد دوازدهم آذرماه ۱۲۸۴ در شهر تهران خیابان سیروس (بازارچه سرچشمه) است.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه آلیانس شد و در آنجا زبان #فرانسه آموخت. پس از آن وارد مدرسه #دارالفنون شد و در نهایت در شهریور ۱۳۰۸ برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و در مدت پنج سال توانست پنج دیپلم عالی در #روانشناسی، #روانشناسی_کودک و آموزش و پرورش،تاریخ ادیان، جمالشناسی و #اخلاق و جامعهشناسی اخذ کند و با گرفتن دکترا به ایران بازگردد. او به درستی یکی از پیشکسوتهای علوم اجتماعی در ایران است. رشته جامعهشناسی در ایران با نام غلامحسین صدیقی گره خورده است به شکلی که نام او تداعیکننده رشته دیر به ایرانآمده "جامعهشناسی" است.
غلامحسین صدیقی خود در این زمینه میگوید:
"در مهرماه ۱۳۱۹ که بنده درس جامعهشناسی را در #دانشگاه تهران شروع کردم حتا لفظ و عنوان جامعهشناسی در ایران به این نحو معمول نبود و آن را علمالاجتماع میگفتند و در هفته دو ساعت در دانشسرای عالی دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی دانشگاه تهران به عنوان علمالاجتماع پرورشی تدریس میشد… در سال ۱۳۱۹ تنها پنج علم از علوم اجتماعی که حتا مردم به اصطلاحات آن هم آشنا نبودند در ایران تدریس میشد. خوشبختانه اکنون چنانچه میدانید ساعات درس #جامعهشناسی در ایران از دهها میگذرد و علوم اجتماعی در پانزده درس تدریس میشود".(سخنرانیها و گزارشها در نخستین سمینار بررسی مسائل اجتماعی، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۱ -تهران.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ۱۳۴۳)
#غلامحسین_صدیقی هرگز با انقلابیون ۵۷ همراه نشد اما دلایل و علل انقلاب را خوب درک میکرد از آنرو که درسش را خوانده بود و تدریس کرده بود. او در بحبوحه امواج خروشان انقلاب مانند بسیاری از تحصیلکردگان آن زمان بر موج ِ #انقلابیگری تودهها سوار نشد و همواره مدافع #اصلاح و #رفورم ماند. شاه به او پیشنهاد نخستوزیری داد اما او نپذیرفت.
او پس از پیروزی انقلاب هم دعوت مهدی #بازرگان برای شرکت در دولت موقت را نپذیرفت.
صدیقی در بحبوحه #انقلاب در مورد آینده ایران گفته بود:
«روزی خواهد آمد که شما در عرصه بینالمللی از آوردن نام #ایران و #ایرانی خجل و شرمسار باشید.»
دکتر غلامحسین #صدیقی وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور (در دولت دوم) محمد #مصدق بود.
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد تاسیس دارالفنون در ایران
دارالفنون در روز یکشنبه ششم دیماه ۱۲۳۰ شمسی و سیزده روز پیش از قتل امیرکبیر و با حضور ناصرالدینشاه و آقاخان نوری، صدر اعظم و با همراهی اساتید ایرانی و خارجی و با سینفر شاگرد گشایش یافت. امیرکبیر محل ساختمان را در مجاورت کاخهای سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی میدیدند با موافقت ناصرالدینشاه انتخاب کرد و به میرزارضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج دانشجوی اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا سپرد تا برای ساخت آن نقشهای تهیه کند. نقشهی ساختمان با استفاده از طرح امارت سربازخانهی ولیچ انگلستان در اواخر ۱۲۲۹ آماده شد تا محمدتقی معمارباشی به احداث آن بپردازد. قسمت شرقی دارالفنون در سال ۱۳۲۰ پایان یافت. دارالفنون در خیابان ناصر خسرو و در مرکز شهر تهران قرار گرفته است.
۱۲۸ سال پس از تاسیس دارالفنون در ایران «سازمان نهضت سوادآموزس ایران» که یک سازمان دولتی ایرانی است در هفتم دیماه ۱۳۵۸ به دستور روحالله خمینی تاسیس شد و حجهالاسلام قرائتی به ریاست آن منصوب شد.
روحالله خمینی در فرمان خود برای تاسیس نهضت سوادآموزی هدف از تاسیس این نهاد را چنین آورده است: «ما باید در برنامه درازمدت فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خستهکننده برای مبارزه با #بیسوادی بهطور #ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا ان شاءالله در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزند و وزارت #آموزش و پرورش با تمام امکانات به پا خیزد و از قرطاسبازی و تشریفات اداری بپرهیزد. برادران و خواهران ایمانی! برای رفع این نقیصه درد آور #بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن بر کنید.» پس از بیش از سه دهه از تاسیس نهضت #سوادآموزی بیش از ۲۰ میلیون نفر در #ایران هنوز #بیسواد و #کمسواد هستند. در کشوری که از تاسیس #دارالفنون ۱۲۸ سال میگذرد هنوز میلیونها انسان در ایران بیسواد هستند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GNZTSo
@Tavaana_Tavaanatech
دارالفنون در روز یکشنبه ششم دیماه ۱۲۳۰ شمسی و سیزده روز پیش از قتل امیرکبیر و با حضور ناصرالدینشاه و آقاخان نوری، صدر اعظم و با همراهی اساتید ایرانی و خارجی و با سینفر شاگرد گشایش یافت. امیرکبیر محل ساختمان را در مجاورت کاخهای سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی میدیدند با موافقت ناصرالدینشاه انتخاب کرد و به میرزارضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج دانشجوی اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا سپرد تا برای ساخت آن نقشهای تهیه کند. نقشهی ساختمان با استفاده از طرح امارت سربازخانهی ولیچ انگلستان در اواخر ۱۲۲۹ آماده شد تا محمدتقی معمارباشی به احداث آن بپردازد. قسمت شرقی دارالفنون در سال ۱۳۲۰ پایان یافت. دارالفنون در خیابان ناصر خسرو و در مرکز شهر تهران قرار گرفته است.
۱۲۸ سال پس از تاسیس دارالفنون در ایران «سازمان نهضت سوادآموزس ایران» که یک سازمان دولتی ایرانی است در هفتم دیماه ۱۳۵۸ به دستور روحالله خمینی تاسیس شد و حجهالاسلام قرائتی به ریاست آن منصوب شد.
روحالله خمینی در فرمان خود برای تاسیس نهضت سوادآموزی هدف از تاسیس این نهاد را چنین آورده است: «ما باید در برنامه درازمدت فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خستهکننده برای مبارزه با #بیسوادی بهطور #ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا ان شاءالله در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزند و وزارت #آموزش و پرورش با تمام امکانات به پا خیزد و از قرطاسبازی و تشریفات اداری بپرهیزد. برادران و خواهران ایمانی! برای رفع این نقیصه درد آور #بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن بر کنید.» پس از بیش از سه دهه از تاسیس نهضت #سوادآموزی بیش از ۲۰ میلیون نفر در #ایران هنوز #بیسواد و #کمسواد هستند. در کشوری که از تاسیس #دارالفنون ۱۲۸ سال میگذرد هنوز میلیونها انسان در ایران بیسواد هستند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GNZTSo
@Tavaana_Tavaanatech
توانا
دارالفنون
توانا- نام دارالفنون با نام آموزش به معنای مدرن آن در ایران گره خورده است.این بنیاد آموزشی به کوشش میرزا تقیخان امیرکبیر، وزیر ِ نامآشنای ناصرالدینشاه قاجار بنا نهاده شد. امیرکبیر اما زنده نماند
سالروز به قتل رسیدن امیر کبیر
«به اسب و پیل چه نازی که رخ به خون شستند
در این سراچهٔ ماتم پیاده، شاه، وزیر!»
میرزا تقیخان فراهانی (زاده: ۱۱۸۶ روستاي هزاوه از توابع فراهان، درگذشته: ۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدینشاه #قاجار بود.
امیرکبیر، در دوران کوتاه صدارتش (سه سال و سه ماه)، اصطلاحاتی انجام داد که به عقیده بعضی از مورخین تأثیر بسزایی در #تجددگرایی ایرانیان داشت. وی بنیانگذار #دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوریهای نو به فرمان او در تهران پایهگذاری شد. همچنین انتشار #روزنامهٔ وقایع اتفاقیه، ایجاد قراول خانه، سر و سامان دادن به #ارتش، اصلاح وضع #چاپارخانه دولت از جمله کارهای وی بهشمار میآید.
حذف القاب و عناوین از دیگر اقدامات وی بود. امیرکبیر، القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیانهای اجتماعی میدانست.
صدور فرمان #اعدامِ سیدعلی محمد باب (مبشر آئین بهائیت) از نقاط منفی زندگی میرزا تفی خان امیرکبیر است.
امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از کار خود برکنار و به #کاشان تبعید شد، در حمام #فین به دستور #ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شد.
فریدون مشیری یکی از بهترین اشعار را در رثای #امیرکبیر سروده است. این
شعر با صدای شهرام ناظری و سرپرستی و آهنگسازی پژمان طاهری در آلبومی به همین نام منتشر شده است.
آهنگ: پژمان طاهری
خواننده: شهرام ناظری
رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر،
غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیر.
زمان، هنوز همان شرمسارِ بهتزده،
زمین، هنوز همان سختجانِ لال شده،
جهان، هنوز همان دست بستهٔ تقدیر!
هنوز، نفرین میبارد از در و دیوار.
هنوز، نفرت از پادشاهِ بدکردار،
هنوز، وحشت از جانیان آدمخوار،
هنوز، لعنت، بر بانیان آن تزویر.
هنوز دستِ صنوبر بر استغاثه بلند،
هنوز بیدِ پریشیده سر فکنده به زیر،
هنوز همهمه سروها، که: «ای جلاد!
مزن! مکُش! های؟!
ای پلیدِ شریر!
چگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام؟
چگونه تیر گشایی به شیر در زنجیر!؟»
هنوز، آب، به سرخی زند که در رگِ جوی،
هنوز، هنوز، هنوز،
به قطره قطرهٔ گلگونه، رنگ میگیرد،
از آنچه گرم چکید از رگ امیرکبیر!
نه خون، که عشق به آزادگی، شرف، انسان،
نه خون، که دارویِ غمهایِ مردمِ ایران!
نه خون، که جوهر سیال دانش و تدبیر.
هنوز زاریِ آب،
هنوز نالهٔ باد،
هنوز گوشِ کرِ آسمان، فسونگر پیر!
هنوز منتظرانیم تا ز گرمابه،
برون خرامی،* ای آفتاب عالمگیر.
«نشیمن تو نه این کنج محنتآباد ست»
«تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر!»**
به اسب و پیل چه نازی که رخ به خون شستند،
در این سراچهٔ ماتم پیاده، شاه، وزیر!
چون او دوباره بیابد کسی؟
ـ محال... محال...
هزار سال بمانی اگر،
چه دیر...
چه دیر...!
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«به اسب و پیل چه نازی که رخ به خون شستند
در این سراچهٔ ماتم پیاده، شاه، وزیر!»
میرزا تقیخان فراهانی (زاده: ۱۱۸۶ روستاي هزاوه از توابع فراهان، درگذشته: ۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدینشاه #قاجار بود.
امیرکبیر، در دوران کوتاه صدارتش (سه سال و سه ماه)، اصطلاحاتی انجام داد که به عقیده بعضی از مورخین تأثیر بسزایی در #تجددگرایی ایرانیان داشت. وی بنیانگذار #دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوریهای نو به فرمان او در تهران پایهگذاری شد. همچنین انتشار #روزنامهٔ وقایع اتفاقیه، ایجاد قراول خانه، سر و سامان دادن به #ارتش، اصلاح وضع #چاپارخانه دولت از جمله کارهای وی بهشمار میآید.
حذف القاب و عناوین از دیگر اقدامات وی بود. امیرکبیر، القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیانهای اجتماعی میدانست.
صدور فرمان #اعدامِ سیدعلی محمد باب (مبشر آئین بهائیت) از نقاط منفی زندگی میرزا تفی خان امیرکبیر است.
امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از کار خود برکنار و به #کاشان تبعید شد، در حمام #فین به دستور #ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شد.
فریدون مشیری یکی از بهترین اشعار را در رثای #امیرکبیر سروده است. این
شعر با صدای شهرام ناظری و سرپرستی و آهنگسازی پژمان طاهری در آلبومی به همین نام منتشر شده است.
آهنگ: پژمان طاهری
خواننده: شهرام ناظری
رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر،
غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیر.
زمان، هنوز همان شرمسارِ بهتزده،
زمین، هنوز همان سختجانِ لال شده،
جهان، هنوز همان دست بستهٔ تقدیر!
هنوز، نفرین میبارد از در و دیوار.
هنوز، نفرت از پادشاهِ بدکردار،
هنوز، وحشت از جانیان آدمخوار،
هنوز، لعنت، بر بانیان آن تزویر.
هنوز دستِ صنوبر بر استغاثه بلند،
هنوز بیدِ پریشیده سر فکنده به زیر،
هنوز همهمه سروها، که: «ای جلاد!
مزن! مکُش! های؟!
ای پلیدِ شریر!
چگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام؟
چگونه تیر گشایی به شیر در زنجیر!؟»
هنوز، آب، به سرخی زند که در رگِ جوی،
هنوز، هنوز، هنوز،
به قطره قطرهٔ گلگونه، رنگ میگیرد،
از آنچه گرم چکید از رگ امیرکبیر!
نه خون، که عشق به آزادگی، شرف، انسان،
نه خون، که دارویِ غمهایِ مردمِ ایران!
نه خون، که جوهر سیال دانش و تدبیر.
هنوز زاریِ آب،
هنوز نالهٔ باد،
هنوز گوشِ کرِ آسمان، فسونگر پیر!
هنوز منتظرانیم تا ز گرمابه،
برون خرامی،* ای آفتاب عالمگیر.
«نشیمن تو نه این کنج محنتآباد ست»
«تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر!»**
به اسب و پیل چه نازی که رخ به خون شستند،
در این سراچهٔ ماتم پیاده، شاه، وزیر!
چون او دوباره بیابد کسی؟
ـ محال... محال...
هزار سال بمانی اگر،
چه دیر...
چه دیر...!
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇