انتقادات تند جمشید مشایخی ازتوجه زیاد به عزتالله انتظامی در تیزر یازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان؛
«انگار فقط یک نفر برای تئاتر و سینما زحمت کشیده! آن زمان تنبک میزد جلوی شهبانو و حالا میآید خانهاش را فلان میکند.»
این سخنان واکنش های زیادی را در بین هنرمندان و مردم برانگیخت.
- نظر شما درباره انتقاد جمشید مشایخی از عزت الله انتظامی چیست؟
goo.gl/mQiYRz
مطلب مرتبط:
درباره فرح دیبا (پهلوی)
goo.gl/vBsmu2
درباره آقای بازیگر سینمای ایران، عزت الله انتظامی
goo.gl/pwfw1R
@Tavaana_TavaanaTech
«انگار فقط یک نفر برای تئاتر و سینما زحمت کشیده! آن زمان تنبک میزد جلوی شهبانو و حالا میآید خانهاش را فلان میکند.»
این سخنان واکنش های زیادی را در بین هنرمندان و مردم برانگیخت.
- نظر شما درباره انتقاد جمشید مشایخی از عزت الله انتظامی چیست؟
goo.gl/mQiYRz
مطلب مرتبط:
درباره فرح دیبا (پهلوی)
goo.gl/vBsmu2
درباره آقای بازیگر سینمای ایران، عزت الله انتظامی
goo.gl/pwfw1R
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. انتقادات تند #جمشید_مشایخی ازتوجه زیاد به عزتالله #انتظامی در تیزر یازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان؛ . «انگار فقط یک نفر برای #تئاتر و #سینما زحمت کشیده! آن زمان تنبک میزد جلوی #شهبانو و حالا میآید خانهاش را فلان میکند.» . این سخنان واکنش های…
«دل من» با صدای عماد رام
به بهانه سالروز تولد صدای جاودان موسیقی ایرانی
عماد رام یازدهم اسفندماه ۱۳۰۹ در شهر ساری به دنیا آمد. او خواننده و نوازندهی خوشصدا و خوشذوق بود. او از کودکی به موسیقی علاقهمند بود به شکلی که از فرط علاقهاش به سار فلوت، نیهای خود را سوراخ میکرد و در آنها میدمید و صدای خوشی ایجاد میکرد. با همهی علاقهاش به #موسیقی او در سال ۱۳۲۲ به #تئاتر روی آورد اما در پشت پرده میخواند و فلوت می زد.
عماد رام در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و به ادارهی هنرهای زیبا رفت و نت آموخت. مدرک تحصیلی رام لیسانس از دانشسرای کشاورزی بود.
#عمادرام از سال ۱۳۵۰ به سرپرستی یکی از ارکسترهای #فرهنگ و #هنر منصوب شد.
او در سال ۱۳۴۲ با خانمی به نام فلور ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای گویا، آهنگ و #ملودی است.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی عماد رام نیز با مشکل مواجه شد. عماد رام وقتی شنید که روحالله خمینی در پاسخ به خبرنگاری که از او در مورد احساسش هنگام ورود به کشور پرسیده بود از کلمهی «هیچ» استفاده کرده است گفته بود:« با «هیچ» نمیتوان ایران را ساخت و به ایران و ایرانی خدمت کرد.» او گروهی به نام «طنین صدا» به راه انداخت و در آن ترانههای با اشعار حماسی و ملی ساخت. اولین آهنگ در این مجموعه «ایران ایران» بود که با #فلوت به زیبایی اجرا شده است.
این نوارها تا هفت شماره ادامه داشت تا اینکه #عماد_رام در سال ۱۳۶۰ بازداشت و روانه زندان شد و دو ماه در #زندان ماند و هشتاد ضربه #شلاق خورد. او پس از #آزادی از زندان نیز به فعالیتهای هنری خود ادامه داد. او به تهیه برنامه برای #کودکان پرداخت و داستان های قدیمی مانند خاله سوسکه، کدو قلقلی و ماهی سیاه کوچولو را به صورت برنامههای آهنگین تهیه و پخش کرد که مورد استقبال فراوانی قرار گرفت. بار دیگر برای بازداشتش به خانهاش هجوم بردند که او خانه نبود و پس از آن مجبور به ترک کشور شد. او پس از خروج از کشور به «شورای ملی مقاومت» پیوست.
«فرنگیس»، «بهار من»، «دل من» و «تنهایی» از قطعات معروف و محبوب او هستند.
عماد رام در سال ۱۳۸۲ بر اثر سرطان در آلمان درگذشت.
https://goo.gl/qSCGPj
@Tavaana_TavaanaTech
به بهانه سالروز تولد صدای جاودان موسیقی ایرانی
عماد رام یازدهم اسفندماه ۱۳۰۹ در شهر ساری به دنیا آمد. او خواننده و نوازندهی خوشصدا و خوشذوق بود. او از کودکی به موسیقی علاقهمند بود به شکلی که از فرط علاقهاش به سار فلوت، نیهای خود را سوراخ میکرد و در آنها میدمید و صدای خوشی ایجاد میکرد. با همهی علاقهاش به #موسیقی او در سال ۱۳۲۲ به #تئاتر روی آورد اما در پشت پرده میخواند و فلوت می زد.
عماد رام در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و به ادارهی هنرهای زیبا رفت و نت آموخت. مدرک تحصیلی رام لیسانس از دانشسرای کشاورزی بود.
#عمادرام از سال ۱۳۵۰ به سرپرستی یکی از ارکسترهای #فرهنگ و #هنر منصوب شد.
او در سال ۱۳۴۲ با خانمی به نام فلور ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای گویا، آهنگ و #ملودی است.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی عماد رام نیز با مشکل مواجه شد. عماد رام وقتی شنید که روحالله خمینی در پاسخ به خبرنگاری که از او در مورد احساسش هنگام ورود به کشور پرسیده بود از کلمهی «هیچ» استفاده کرده است گفته بود:« با «هیچ» نمیتوان ایران را ساخت و به ایران و ایرانی خدمت کرد.» او گروهی به نام «طنین صدا» به راه انداخت و در آن ترانههای با اشعار حماسی و ملی ساخت. اولین آهنگ در این مجموعه «ایران ایران» بود که با #فلوت به زیبایی اجرا شده است.
این نوارها تا هفت شماره ادامه داشت تا اینکه #عماد_رام در سال ۱۳۶۰ بازداشت و روانه زندان شد و دو ماه در #زندان ماند و هشتاد ضربه #شلاق خورد. او پس از #آزادی از زندان نیز به فعالیتهای هنری خود ادامه داد. او به تهیه برنامه برای #کودکان پرداخت و داستان های قدیمی مانند خاله سوسکه، کدو قلقلی و ماهی سیاه کوچولو را به صورت برنامههای آهنگین تهیه و پخش کرد که مورد استقبال فراوانی قرار گرفت. بار دیگر برای بازداشتش به خانهاش هجوم بردند که او خانه نبود و پس از آن مجبور به ترک کشور شد. او پس از خروج از کشور به «شورای ملی مقاومت» پیوست.
«فرنگیس»، «بهار من»، «دل من» و «تنهایی» از قطعات معروف و محبوب او هستند.
عماد رام در سال ۱۳۸۲ بر اثر سرطان در آلمان درگذشت.
https://goo.gl/qSCGPj
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
زادروز محمدعلی فردین ِ سلطان قلبها
محمدعلی فردین از پس از انقلاب اسلامی دیگر نتوانست در فیلمی بازی کند چرا که هیچ گاه اجازهی کار نیافت و حکومت برآمده از انقلاب اسلامی او را برای همیشه خانهنشین کرد. او پس از انقلاب بارها به دادگاه انقلاب فراخوانده شد و برخلاف خواست قلبیاش از کار هنری بازماند که این امر همیشه در دلش اندوه به جای گذاشت. فردین در گفتوگویی ویدئویی در اعتراضی به این منعشدن از کار پس از انقلاب چنین میگوید: «همیشه این سئوال بود که چرا باید بالهای ما قیچی بشه؟! کار ما کار هنریست کار ذوقیست، یک کسی که بیستوهشت سال، سیسال در این قسمت کار هنری و ذوقی کار کرده یک مرتبه بالهاشو بچینند و یا دست و پاشو قطع کنند اونهم در جمهوریاسلامی به نظر من انصاف نیست. ماها هرکدوم اون تعداد انگشتشماری که در این سینما بودیم در واقع تاریخ سینما هستیم، هیچکس نمیتونه اسم ما رو پاک بکنه، چون در قلب یکیک این مردم نوشته شده اسامی ما و به هر صورت حق داریم که بگیم در این سینما سهمی داشتهایم.»
فردین پس از انقلاب از ایران نرفت. او پیش از انقلاب و در سال ۱۳۳۷ سینمایی به نام «نیاگارا»، با ۹۶۰ صندلی به همراه رحمان گلزار تاسیس کرد که پس از انقلاب نام این سینما را به سینما جمهوری تغییر دادند و در مقطعی این سینما را علی حاتمی، کارگردان سینما و فردین با هم اداره میکنند.
در سال ۱۳۸۷این سینما دچار آتشسوزی میشود که پس از تحقیقات آتشنشانی تهران آتشسوزی، عمدی شناخته میشود. خسارت به سینما بیش از ۳۰۰ تا ۵۲۰ میلیون تومان برآورد میشود. برخی از رسانهها در آن زمان این آتشسوزی را کار نیروهای بسیج دانستند. چندی قبل از آتشسوزی، لیلا حاتمی که مادرش مالک نیمی از این سینما نیز است در سخنرانیای از محمد خاتمی دفاع میکند و برخی این آتشسوزی را به این دلیل میدانستند. پیش از این نیز بارها ماموران به این #سینما رفته بودند و عکسهای محمدعلی فردین و دیگر هنرپیشههای قدیمی را از در و دیوار کنده بودند. پس از انقلاب سهدانگ از این سینما توسط ستاد اجرایی فرمان امام از محمدعلی فردین گرفته شده و به اصطلاح مصادره میشود.
#محمدعلی_فردین در ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد و در ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ در تهران درگذشت. او هنرپیشهی سینما بود که در زمان بازیگریاش در ایران به شهرت و محبوبیت بسیاری رسید. پدرش علیگل #فردین کارمند اداره تسلیحات و از بازیگران #تئاتر بود که به همراه تقی ظهوری کارهای مولیر را اجرا میکرد. فردین دوران ابتدایی را در دبستان ترقی در خیابان شهباز تهران سپری کرد و دوران متوسطه را در دبیرستان آذر در خیابان شاهآباد به پایان برد. او ۱۹ سال سن داشت که با مهری خمارلو ازدواج کرد و تا پایان عمر با همسرش زندگی گذراند که حاصل این ازدواج چهار فرزند است. فردین در سن ۱۶ سالگی به ورزشهایی مانند فوتبال، ژیمناستیک و شنا روی آورد اما سرانجام به ورزش کشتی علاقهمند شد. او برای آموزش کشتی به باشگاه رفت و به یادگیری فنون #کشتی پرداخت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/1piQbl
@Tavaana_TavaanaTech
محمدعلی فردین از پس از انقلاب اسلامی دیگر نتوانست در فیلمی بازی کند چرا که هیچ گاه اجازهی کار نیافت و حکومت برآمده از انقلاب اسلامی او را برای همیشه خانهنشین کرد. او پس از انقلاب بارها به دادگاه انقلاب فراخوانده شد و برخلاف خواست قلبیاش از کار هنری بازماند که این امر همیشه در دلش اندوه به جای گذاشت. فردین در گفتوگویی ویدئویی در اعتراضی به این منعشدن از کار پس از انقلاب چنین میگوید: «همیشه این سئوال بود که چرا باید بالهای ما قیچی بشه؟! کار ما کار هنریست کار ذوقیست، یک کسی که بیستوهشت سال، سیسال در این قسمت کار هنری و ذوقی کار کرده یک مرتبه بالهاشو بچینند و یا دست و پاشو قطع کنند اونهم در جمهوریاسلامی به نظر من انصاف نیست. ماها هرکدوم اون تعداد انگشتشماری که در این سینما بودیم در واقع تاریخ سینما هستیم، هیچکس نمیتونه اسم ما رو پاک بکنه، چون در قلب یکیک این مردم نوشته شده اسامی ما و به هر صورت حق داریم که بگیم در این سینما سهمی داشتهایم.»
فردین پس از انقلاب از ایران نرفت. او پیش از انقلاب و در سال ۱۳۳۷ سینمایی به نام «نیاگارا»، با ۹۶۰ صندلی به همراه رحمان گلزار تاسیس کرد که پس از انقلاب نام این سینما را به سینما جمهوری تغییر دادند و در مقطعی این سینما را علی حاتمی، کارگردان سینما و فردین با هم اداره میکنند.
در سال ۱۳۸۷این سینما دچار آتشسوزی میشود که پس از تحقیقات آتشنشانی تهران آتشسوزی، عمدی شناخته میشود. خسارت به سینما بیش از ۳۰۰ تا ۵۲۰ میلیون تومان برآورد میشود. برخی از رسانهها در آن زمان این آتشسوزی را کار نیروهای بسیج دانستند. چندی قبل از آتشسوزی، لیلا حاتمی که مادرش مالک نیمی از این سینما نیز است در سخنرانیای از محمد خاتمی دفاع میکند و برخی این آتشسوزی را به این دلیل میدانستند. پیش از این نیز بارها ماموران به این #سینما رفته بودند و عکسهای محمدعلی فردین و دیگر هنرپیشههای قدیمی را از در و دیوار کنده بودند. پس از انقلاب سهدانگ از این سینما توسط ستاد اجرایی فرمان امام از محمدعلی فردین گرفته شده و به اصطلاح مصادره میشود.
#محمدعلی_فردین در ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد و در ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ در تهران درگذشت. او هنرپیشهی سینما بود که در زمان بازیگریاش در ایران به شهرت و محبوبیت بسیاری رسید. پدرش علیگل #فردین کارمند اداره تسلیحات و از بازیگران #تئاتر بود که به همراه تقی ظهوری کارهای مولیر را اجرا میکرد. فردین دوران ابتدایی را در دبستان ترقی در خیابان شهباز تهران سپری کرد و دوران متوسطه را در دبیرستان آذر در خیابان شاهآباد به پایان برد. او ۱۹ سال سن داشت که با مهری خمارلو ازدواج کرد و تا پایان عمر با همسرش زندگی گذراند که حاصل این ازدواج چهار فرزند است. فردین در سن ۱۶ سالگی به ورزشهایی مانند فوتبال، ژیمناستیک و شنا روی آورد اما سرانجام به ورزش کشتی علاقهمند شد. او برای آموزش کشتی به باشگاه رفت و به یادگیری فنون #کشتی پرداخت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/1piQbl
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز محمدعلی فردین ِ سلطان قلبها محمدعلی فردین از پس از انقلاب اسلامی دیگر نتوانست در فیلمی بازی کند چرا که هیچگاه اجازهی کار نیافت و حکومت برآمده از انقلاب اسلامی او را برای همیشه خانهنشین کرد. او پس از انقلاب بارها به دادگاه انقلاب فراخوانده شد…
سالگرد درگذشت سید علی نصر پدر تئاتر نوین ایران
تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدینشاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سهگانهی این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایشهای کوچهبازاری نبود. روحوضی نمونهای از تئاتر ایران تا پیش از ناصرالدینشاه بود. چیزی که در کارهای دلقک مشهور عصر ناصری، کریم شیرهای متبلور بود. کریم شیرهای از رعایت بسیاری از آداب در دربار معاف بود و میتوانست هر چه میخواهد بگوید و شاه از این بداههگوییهای کریم شیرهای دچار مسرت میشد. پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدارش از سالنهای تئاتر و اپراها،این هنر شاه را مفتون خویش ساخت.
او پس از بازگشت از سفر اروپا دستور داد سالنی برای تئاتر در تهران ساخته شود تا نمایشهایی مانند آنچه او در بلاد فرنگ دیده بود در آن اجرا شود و اینچنین شد که ناصرالدینشاه اولین کسی بود که به شکلگیری تئاتر در ایران کمک کرد. تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد و هنرپیشههایی نیز پرورش یافتند. نخستین اینها تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه به نمایش در میآمد. عمارت مسعودیه در میدان بهارستان تهران واقع شده بود که به دستور مسعود میرزا مشهور به ظلالسلطان، فرزند ناصرالدینشاه در زمینی به وسعت ۴ هزار متر مربع ساخته شده بود که بعدها وزارت فرهنگ شد.
سید علی نصر کسی که به اولقب پدر تئاتر ایران دادهاند نیز از همینجا برآمد. سیدعلی نصر سیاستمدار، نمایشنامهنویس و نویسنده و مترجم بود. او فرزند نصرالاطباء کاشانی بود که در سال ۱۲۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعدها به معلمی زبان فرانسه و همچنین ریاضی در همان مدرسه منصوب شد. علی نصر پستهای دولتی بسیاری نیز به دست آورد.نصر در سال ۱۳۱۵ به حکمرانی مازنداران رسید و حدود سه سال در مازنداران استاندار بود. در سال ۱۳۱۸ به معاونت علی منصور، وزیر پیشه و هنر برگزیده شد و زمانی که منصور نخستوزیر شد، نصر کفالت وزارت پیشه و هنر را عهدهدار شد.
پس از شهریور ۱۳۲۰ مدتی به معاونت وزارت کشور برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۵ در یکی از کابینههای احمد قوام وزیر پست و تلگراف شد و همچنین سفیر کبیر ایران در چین و هند و نیز نمایندهی ایران در سازمان ملل. او برای آموختن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت از این سفر کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تاسیس کرد.
او برای بسط تئاتر در ایران هنرستان ِ هنرپیشگی را نیز بنیان نهاد و اساسا این تلاشهای مجدانهی #نصر سبب شد که به درستی او را پدر تئاتر ایران لقب دهند.
مسجد جامعی در خبری که در تاریخ دوم اسفندماه ۱۳۹۲ در خبرگزاری ایسنا منتشر شد چنین میگوید: «این بنا - تئاتر نصر- که مالکیت آن در اختیار کمیته امام خمینی است پس از مدتی در اختیار مرکز هنرهای نمایشی قرار گرفت تا دستاندرکاران بتوانند با ساماندهی فضا به انجام کارهای نمایشی در این مرکز #تئاتر اقدام کنند. مدتی بعد جهاد دانشگاهی نیز خود را شریک بازسازی این مکان و انجام اقدامات هنری کرد اما متاسفانه به دلایل نامعلوم و پس از مدتی این پروژه متوقف شد و وضعیت ساختمان #تئاترنصر به حالت کنونی درآمده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/CQNDRq
@Tavaana_TavaanaTech
تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدینشاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سهگانهی این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایشهای کوچهبازاری نبود. روحوضی نمونهای از تئاتر ایران تا پیش از ناصرالدینشاه بود. چیزی که در کارهای دلقک مشهور عصر ناصری، کریم شیرهای متبلور بود. کریم شیرهای از رعایت بسیاری از آداب در دربار معاف بود و میتوانست هر چه میخواهد بگوید و شاه از این بداههگوییهای کریم شیرهای دچار مسرت میشد. پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدارش از سالنهای تئاتر و اپراها،این هنر شاه را مفتون خویش ساخت.
او پس از بازگشت از سفر اروپا دستور داد سالنی برای تئاتر در تهران ساخته شود تا نمایشهایی مانند آنچه او در بلاد فرنگ دیده بود در آن اجرا شود و اینچنین شد که ناصرالدینشاه اولین کسی بود که به شکلگیری تئاتر در ایران کمک کرد. تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد و هنرپیشههایی نیز پرورش یافتند. نخستین اینها تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه به نمایش در میآمد. عمارت مسعودیه در میدان بهارستان تهران واقع شده بود که به دستور مسعود میرزا مشهور به ظلالسلطان، فرزند ناصرالدینشاه در زمینی به وسعت ۴ هزار متر مربع ساخته شده بود که بعدها وزارت فرهنگ شد.
سید علی نصر کسی که به اولقب پدر تئاتر ایران دادهاند نیز از همینجا برآمد. سیدعلی نصر سیاستمدار، نمایشنامهنویس و نویسنده و مترجم بود. او فرزند نصرالاطباء کاشانی بود که در سال ۱۲۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعدها به معلمی زبان فرانسه و همچنین ریاضی در همان مدرسه منصوب شد. علی نصر پستهای دولتی بسیاری نیز به دست آورد.نصر در سال ۱۳۱۵ به حکمرانی مازنداران رسید و حدود سه سال در مازنداران استاندار بود. در سال ۱۳۱۸ به معاونت علی منصور، وزیر پیشه و هنر برگزیده شد و زمانی که منصور نخستوزیر شد، نصر کفالت وزارت پیشه و هنر را عهدهدار شد.
پس از شهریور ۱۳۲۰ مدتی به معاونت وزارت کشور برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۵ در یکی از کابینههای احمد قوام وزیر پست و تلگراف شد و همچنین سفیر کبیر ایران در چین و هند و نیز نمایندهی ایران در سازمان ملل. او برای آموختن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت از این سفر کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تاسیس کرد.
او برای بسط تئاتر در ایران هنرستان ِ هنرپیشگی را نیز بنیان نهاد و اساسا این تلاشهای مجدانهی #نصر سبب شد که به درستی او را پدر تئاتر ایران لقب دهند.
مسجد جامعی در خبری که در تاریخ دوم اسفندماه ۱۳۹۲ در خبرگزاری ایسنا منتشر شد چنین میگوید: «این بنا - تئاتر نصر- که مالکیت آن در اختیار کمیته امام خمینی است پس از مدتی در اختیار مرکز هنرهای نمایشی قرار گرفت تا دستاندرکاران بتوانند با ساماندهی فضا به انجام کارهای نمایشی در این مرکز #تئاتر اقدام کنند. مدتی بعد جهاد دانشگاهی نیز خود را شریک بازسازی این مکان و انجام اقدامات هنری کرد اما متاسفانه به دلایل نامعلوم و پس از مدتی این پروژه متوقف شد و وضعیت ساختمان #تئاترنصر به حالت کنونی درآمده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/CQNDRq
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت سیدعلی نصر پدر تئاتر نوین ایران تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدینشاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سهگانهی این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایشهای کوچهبازاری نبود. روحوضی نمونهای از تئاتر…
Forwarded from آموزشکده توانا
«دل من» با صدای عماد رام
به بهانه سالروز تولد صدای جاودان موسیقی ایرانی
عماد رام یازدهم اسفندماه ۱۳۰۹ در شهر ساری به دنیا آمد. او خواننده و نوازندهی خوشصدا و خوشذوق بود. او از کودکی به موسیقی علاقهمند بود به شکلی که از فرط علاقهاش به سار فلوت، نیهای خود را سوراخ میکرد و در آنها میدمید و صدای خوشی ایجاد میکرد. با همهی علاقهاش به #موسیقی او در سال ۱۳۲۲ به #تئاتر روی آورد اما در پشت پرده میخواند و فلوت می زد.
عماد رام در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و به ادارهی هنرهای زیبا رفت و نت آموخت. مدرک تحصیلی رام لیسانس از دانشسرای کشاورزی بود.
#عمادرام از سال ۱۳۵۰ به سرپرستی یکی از ارکسترهای #فرهنگ و #هنر منصوب شد.
او در سال ۱۳۴۲ با خانمی به نام فلور ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای گویا، آهنگ و #ملودی است.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی عماد رام نیز با مشکل مواجه شد. عماد رام وقتی شنید که روحالله خمینی در پاسخ به خبرنگاری که از او در مورد احساسش هنگام ورود به کشور پرسیده بود از کلمهی «هیچ» استفاده کرده است گفته بود:« با «هیچ» نمیتوان ایران را ساخت و به ایران و ایرانی خدمت کرد.» او گروهی به نام «طنین صدا» به راه انداخت و در آن ترانههای با اشعار حماسی و ملی ساخت. اولین آهنگ در این مجموعه «ایران ایران» بود که با #فلوت به زیبایی اجرا شده است.
این نوارها تا هفت شماره ادامه داشت تا اینکه #عماد_رام در سال ۱۳۶۰ بازداشت و روانه زندان شد و دو ماه در #زندان ماند و هشتاد ضربه #شلاق خورد. او پس از #آزادی از زندان نیز به فعالیتهای هنری خود ادامه داد. او به تهیه برنامه برای #کودکان پرداخت و داستان های قدیمی مانند خاله سوسکه، کدو قلقلی و ماهی سیاه کوچولو را به صورت برنامههای آهنگین تهیه و پخش کرد که مورد استقبال فراوانی قرار گرفت. بار دیگر برای بازداشتش به خانهاش هجوم بردند که او خانه نبود و پس از آن مجبور به ترک کشور شد. او پس از خروج از کشور به «شورای ملی مقاومت» پیوست.
«فرنگیس»، «بهار من»، «دل من» و «تنهایی» از قطعات معروف و محبوب او هستند.
عماد رام در سال ۱۳۸۲ بر اثر سرطان در آلمان درگذشت.
https://goo.gl/qSCGPj
@Tavaana_TavaanaTech
به بهانه سالروز تولد صدای جاودان موسیقی ایرانی
عماد رام یازدهم اسفندماه ۱۳۰۹ در شهر ساری به دنیا آمد. او خواننده و نوازندهی خوشصدا و خوشذوق بود. او از کودکی به موسیقی علاقهمند بود به شکلی که از فرط علاقهاش به سار فلوت، نیهای خود را سوراخ میکرد و در آنها میدمید و صدای خوشی ایجاد میکرد. با همهی علاقهاش به #موسیقی او در سال ۱۳۲۲ به #تئاتر روی آورد اما در پشت پرده میخواند و فلوت می زد.
عماد رام در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و به ادارهی هنرهای زیبا رفت و نت آموخت. مدرک تحصیلی رام لیسانس از دانشسرای کشاورزی بود.
#عمادرام از سال ۱۳۵۰ به سرپرستی یکی از ارکسترهای #فرهنگ و #هنر منصوب شد.
او در سال ۱۳۴۲ با خانمی به نام فلور ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای گویا، آهنگ و #ملودی است.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی عماد رام نیز با مشکل مواجه شد. عماد رام وقتی شنید که روحالله خمینی در پاسخ به خبرنگاری که از او در مورد احساسش هنگام ورود به کشور پرسیده بود از کلمهی «هیچ» استفاده کرده است گفته بود:« با «هیچ» نمیتوان ایران را ساخت و به ایران و ایرانی خدمت کرد.» او گروهی به نام «طنین صدا» به راه انداخت و در آن ترانههای با اشعار حماسی و ملی ساخت. اولین آهنگ در این مجموعه «ایران ایران» بود که با #فلوت به زیبایی اجرا شده است.
این نوارها تا هفت شماره ادامه داشت تا اینکه #عماد_رام در سال ۱۳۶۰ بازداشت و روانه زندان شد و دو ماه در #زندان ماند و هشتاد ضربه #شلاق خورد. او پس از #آزادی از زندان نیز به فعالیتهای هنری خود ادامه داد. او به تهیه برنامه برای #کودکان پرداخت و داستان های قدیمی مانند خاله سوسکه، کدو قلقلی و ماهی سیاه کوچولو را به صورت برنامههای آهنگین تهیه و پخش کرد که مورد استقبال فراوانی قرار گرفت. بار دیگر برای بازداشتش به خانهاش هجوم بردند که او خانه نبود و پس از آن مجبور به ترک کشور شد. او پس از خروج از کشور به «شورای ملی مقاومت» پیوست.
«فرنگیس»، «بهار من»، «دل من» و «تنهایی» از قطعات معروف و محبوب او هستند.
عماد رام در سال ۱۳۸۲ بر اثر سرطان در آلمان درگذشت.
https://goo.gl/qSCGPj
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
امروز ۲۷ مارچ روز جهانی تئاتر است.
در شرایطی که کشورمان در چنگال سیل و طوفان اسیر شده است، شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی اعلام کرد که به منظور روحیهدادن به مردم آسیبدیده به ویژه کودکان، گروههای تئاتر سیار و میدانی به مناطق سیلزده خواهند رفت.
تئاتر روح زندگی است.
#تئاتر #روز_جهانی_تئاتر #TheaterDay
@Tavaana_TavaanaTech
در شرایطی که کشورمان در چنگال سیل و طوفان اسیر شده است، شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی اعلام کرد که به منظور روحیهدادن به مردم آسیبدیده به ویژه کودکان، گروههای تئاتر سیار و میدانی به مناطق سیلزده خواهند رفت.
تئاتر روح زندگی است.
#تئاتر #روز_جهانی_تئاتر #TheaterDay
@Tavaana_TavaanaTech
محمد بلوچزهی بخشدار نیکشهر، در توئیتر خبر داد:
«#مهناز_افشار #بازیگر #سینما در اقدامی ارزشمند بمنظور حمایت از #تئاتر شهرستانها و #هنرمندان و #زنان_بلوچ تهیه کنندگی «داغ یک شبانه بلوچی»از #نیکشهر را بر عهده گرفت.
این #نمایش به رنجهای #زنان در جامعه سنتی #سیستان_بلوچستان میپردازد و برای رقابت در جشنواره استانی آماده میشود.»
#کار_خوب
@Tavaana_TavaanaTech
«#مهناز_افشار #بازیگر #سینما در اقدامی ارزشمند بمنظور حمایت از #تئاتر شهرستانها و #هنرمندان و #زنان_بلوچ تهیه کنندگی «داغ یک شبانه بلوچی»از #نیکشهر را بر عهده گرفت.
این #نمایش به رنجهای #زنان در جامعه سنتی #سیستان_بلوچستان میپردازد و برای رقابت در جشنواره استانی آماده میشود.»
#کار_خوب
@Tavaana_TavaanaTech
شنبه ۲۸ دی، #مسعود_حکمآبادی، تهیه کننده تئاتر و هنرمند ساکن مشهد که پیشتر در واکنش به هدف قراردادن هواپیمای مسافربری تهران-کیف توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، از حضور در #جشنواره_فجر انصراف داده بود، توسط ماموران امنیتی این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
.
مسعود حکمآبادی تهیهکننده تئاتر «دریاچه قو» بود که در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در ۱۰ بخش کاندیدای دریافت جایزه بود که در نهایت تندیس بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری زن، بهترین موسیقی، بهترین طراحی حرکت و دیپلم افتخار بهترین بازیگری زن، بهترین طراحی گریم، بهترین طراحی نور و بهترین آرایههای صوتی را از آن خود کرد.
.
#اعتصاب_هنرمندان #تحریم_جشنواره #جشنواره_فیلم_فجر #مسعود_حکم_آبادی #تئاتر
@Tavaana_TavaanaTech
.
مسعود حکمآبادی تهیهکننده تئاتر «دریاچه قو» بود که در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در ۱۰ بخش کاندیدای دریافت جایزه بود که در نهایت تندیس بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری زن، بهترین موسیقی، بهترین طراحی حرکت و دیپلم افتخار بهترین بازیگری زن، بهترین طراحی گریم، بهترین طراحی نور و بهترین آرایههای صوتی را از آن خود کرد.
.
#اعتصاب_هنرمندان #تحریم_جشنواره #جشنواره_فیلم_فجر #مسعود_حکم_آبادی #تئاتر
@Tavaana_TavaanaTech
ولیالله شیراندامی، پیشکسوت سینما و تئاتر، در ۸۸ سالگی درگذشت.
این بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر ایران در سالهای اخیر به بیماری دیابت مبتلا شده بود.
یادش گرامی!
#سینما #تئاتر #بازیگر
@Tavaana_TavaanaTech
این بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر ایران در سالهای اخیر به بیماری دیابت مبتلا شده بود.
یادش گرامی!
#سینما #تئاتر #بازیگر
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت سید علی نصر پدر تئاتر نوین ایران
تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدینشاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سهگانهی این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایشهای کوچهبازاری نبود. روحوضی نمونهای از تئاتر ایران تا پیش از ناصرالدینشاه بود. چیزی که در کارهای دلقک مشهور عصر ناصری، کریم شیرهای متبلور بود. کریم شیرهای از رعایت بسیاری از آداب در دربار معاف بود و میتوانست هر چه میخواهد بگوید و شاه از این بداههگوییهای کریم شیرهای دچار مسرت میشد. پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدارش از سالنهای تئاتر و اپراها،این هنر شاه را مفتون خویش ساخت.
او پس از بازگشت از سفر اروپا دستور داد سالنی برای تئاتر در تهران ساخته شود تا نمایشهایی مانند آنچه او در بلاد فرنگ دیده بود در آن اجرا شود و اینچنین شد که ناصرالدینشاه اولین کسی بود که به شکلگیری تئاتر در ایران کمک کرد. تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد و هنرپیشههایی نیز پرورش یافتند. نخستین اینها تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه به نمایش در میآمد. عمارت مسعودیه در میدان بهارستان تهران واقع شده بود که به دستور مسعود میرزا مشهور به ظلالسلطان، فرزند ناصرالدینشاه در زمینی به وسعت ۴ هزار متر مربع ساخته شده بود که بعدها وزارت فرهنگ شد.
سید علی نصر کسی که به اولقب پدر تئاتر ایران دادهاند نیز از همینجا برآمد. سیدعلی نصر سیاستمدار، نمایشنامهنویس و نویسنده و مترجم بود. او فرزند نصرالاطباء کاشانی بود که در سال ۱۲۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعدها به معلمی زبان فرانسه و همچنین ریاضی در همان مدرسه منصوب شد. علی نصر پستهای دولتی بسیاری نیز به دست آورد.نصر در سال ۱۳۱۵ به حکمرانی مازنداران رسید و حدود سه سال در مازنداران استاندار بود. در سال ۱۳۱۸ به معاونت علی منصور، وزیر پیشه و هنر برگزیده شد و زمانی که منصور نخستوزیر شد، نصر کفالت وزارت پیشه و هنر را عهدهدار شد.
پس از شهریور ۱۳۲۰ مدتی به معاونت وزارت کشور برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۵ در یکی از کابینههای احمد قوام وزیر پست و تلگراف شد و همچنین سفیر کبیر ایران در چین و هند و نیز نمایندهی ایران در سازمان ملل. او برای آموختن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت از این سفر کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تاسیس کرد.
او برای بسط تئاتر در ایران هنرستان ِ هنرپیشگی را نیز بنیان نهاد و اساسا این تلاشهای مجدانهی #نصر سبب شد که به درستی او را پدر تئاتر ایران لقب دهند.
مسجد جامعی در خبری که در تاریخ دوم اسفندماه ۱۳۹۲ در خبرگزاری ایسنا منتشر شد چنین میگوید: «این بنا - تئاتر نصر- که مالکیت آن در اختیار کمیته امام خمینی است پس از مدتی در اختیار مرکز هنرهای نمایشی قرار گرفت تا دستاندرکاران بتوانند با ساماندهی فضا به انجام کارهای نمایشی در این مرکز #تئاتر اقدام کنند. مدتی بعد جهاد دانشگاهی نیز خود را شریک بازسازی این مکان و انجام اقدامات هنری کرد اما متاسفانه به دلایل نامعلوم و پس از مدتی این پروژه متوقف شد و وضعیت ساختمان #تئاترنصر به حالت کنونی درآمده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/CQNDRq
@Tavaana_TavaanaTech
تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدینشاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سهگانهی این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایشهای کوچهبازاری نبود. روحوضی نمونهای از تئاتر ایران تا پیش از ناصرالدینشاه بود. چیزی که در کارهای دلقک مشهور عصر ناصری، کریم شیرهای متبلور بود. کریم شیرهای از رعایت بسیاری از آداب در دربار معاف بود و میتوانست هر چه میخواهد بگوید و شاه از این بداههگوییهای کریم شیرهای دچار مسرت میشد. پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و دیدارش از سالنهای تئاتر و اپراها،این هنر شاه را مفتون خویش ساخت.
او پس از بازگشت از سفر اروپا دستور داد سالنی برای تئاتر در تهران ساخته شود تا نمایشهایی مانند آنچه او در بلاد فرنگ دیده بود در آن اجرا شود و اینچنین شد که ناصرالدینشاه اولین کسی بود که به شکلگیری تئاتر در ایران کمک کرد. تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد و هنرپیشههایی نیز پرورش یافتند. نخستین اینها تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه به نمایش در میآمد. عمارت مسعودیه در میدان بهارستان تهران واقع شده بود که به دستور مسعود میرزا مشهور به ظلالسلطان، فرزند ناصرالدینشاه در زمینی به وسعت ۴ هزار متر مربع ساخته شده بود که بعدها وزارت فرهنگ شد.
سید علی نصر کسی که به اولقب پدر تئاتر ایران دادهاند نیز از همینجا برآمد. سیدعلی نصر سیاستمدار، نمایشنامهنویس و نویسنده و مترجم بود. او فرزند نصرالاطباء کاشانی بود که در سال ۱۲۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را در مدارس شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعدها به معلمی زبان فرانسه و همچنین ریاضی در همان مدرسه منصوب شد. علی نصر پستهای دولتی بسیاری نیز به دست آورد.نصر در سال ۱۳۱۵ به حکمرانی مازنداران رسید و حدود سه سال در مازنداران استاندار بود. در سال ۱۳۱۸ به معاونت علی منصور، وزیر پیشه و هنر برگزیده شد و زمانی که منصور نخستوزیر شد، نصر کفالت وزارت پیشه و هنر را عهدهدار شد.
پس از شهریور ۱۳۲۰ مدتی به معاونت وزارت کشور برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۵ در یکی از کابینههای احمد قوام وزیر پست و تلگراف شد و همچنین سفیر کبیر ایران در چین و هند و نیز نمایندهی ایران در سازمان ملل. او برای آموختن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت از این سفر کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تاسیس کرد.
او برای بسط تئاتر در ایران هنرستان ِ هنرپیشگی را نیز بنیان نهاد و اساسا این تلاشهای مجدانهی #نصر سبب شد که به درستی او را پدر تئاتر ایران لقب دهند.
مسجد جامعی در خبری که در تاریخ دوم اسفندماه ۱۳۹۲ در خبرگزاری ایسنا منتشر شد چنین میگوید: «این بنا - تئاتر نصر- که مالکیت آن در اختیار کمیته امام خمینی است پس از مدتی در اختیار مرکز هنرهای نمایشی قرار گرفت تا دستاندرکاران بتوانند با ساماندهی فضا به انجام کارهای نمایشی در این مرکز #تئاتر اقدام کنند. مدتی بعد جهاد دانشگاهی نیز خود را شریک بازسازی این مکان و انجام اقدامات هنری کرد اما متاسفانه به دلایل نامعلوم و پس از مدتی این پروژه متوقف شد و وضعیت ساختمان #تئاترنصر به حالت کنونی درآمده است.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/CQNDRq
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت سیدعلی نصر پدر تئاتر نوین ایران تئاتر مدرن اروپایی در زمان ناصرالدینشاه پا به این دیار گذاشت. شاید تا پیش از سفرهای سهگانهی این چهارمین پادشاه خاندان قاجار، تئاتر ایران چیزی جز تعزیه و نمایشهای کوچهبازاری نبود. روحوضی نمونهای از تئاتر…
مجید توکلی، تحلیلگر سیاسی، در واکنش به نامهی ۲۵٠ فعال حوزه تئاتر نوشت:
«اگر شر و نادرستی از راه "آگاهی" استمرار و استحکام بیاید -نه با زور و تحمیل- از مفهوم ابتذالِ شر استفاده میشود.
این درواقع دوامِ شر با "بدآگاهی" است.
بنابراین تحملپذیریِ درد و رنج عمومی، عادیسازی ناراستی، توجیهگریِ نادرستی، تندادن به قانونِ بد و هر سازش با شر؛ ابتذال شر است.
برای همین نامه ۲۵۰ فعالِ حوزهی سرگرمی و تئاتر را ابتذالِ شر میدانم. امری که محصولِ نیاندیشیدن به آنچیزی است که گفتهاند.
کسانی که نمیاندیشند، کارگزارانِ بدآگاهی برای تحملپذیری، توجیهگری و عادیسازیِ شر میشوند. آنها نمیدانند که تحملپذیریِ شر موجب ازبینرفتنش نمیشود.»
.
لازم به ذکر است در پی تعیین الزام دریافت دوباره مجوز برای نمایش فیلمتئاترها در شبکه نمایش خانگی، جمعی از هنرمندان تئاتر با نگارش نامهای خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خواستار حل این مشکل شدهاند.
آنها در این نامه چنین نوشتهاند:
«ما ممّیزی را رعایت کردهایم؛ نه چون دوستش داریم یا پذیرفتهایمش یا برایمان محترم است؛ بلکه چون ساکن سرزمینی هستیم که عاشقانه دوستش داریم، و قانونِ این سرزمین ـ خوب یا بد ـ ممیّزی را بر گردن ما نهاده. ما در همهی کارهای خود، پیش از تولید، به این ممیّزی فکر میکنیم و رعایتش میکنیم و اگر چیزی از دستمان در برود ممیّزان زحمتش را میکشند. پس این نامه دربارهی کلیت ممیزی نیست.»
.
نویسندگان این نامه در ادامه ضمن پذیرش مجدد اصل ممیزی بر تفاوت تئاتر با سینما و تلویزیون تاکید کردند و خواستار کاهش ممیزی در عرصه تئاتر شدند.
انتشار ابن نامه که هنرمندانی همچون مرضیه برومند، رویا تیموریان، فاطمه معتمد آریا، رضا کیانیان، قطب الدین صادقی، گلاب آدینه، بهروز غریبپور، حبیب رضایی، مجید مظفری، رامبد جوان و احمد مهرانفر و... آن را امضا کردهاند با واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی مواجه شد.
گردن نهادن به اصل سانسور و حتی تعریف و تمجید از آن و در نهایت چانهزنی بر سر سهم تئاتر از سانسور به راستی تعجب برانگیز بود.
#مجید_توکلی #ممیزی #سانسور #تئاتر #هنرمندان #سلبریتی #آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
«اگر شر و نادرستی از راه "آگاهی" استمرار و استحکام بیاید -نه با زور و تحمیل- از مفهوم ابتذالِ شر استفاده میشود.
این درواقع دوامِ شر با "بدآگاهی" است.
بنابراین تحملپذیریِ درد و رنج عمومی، عادیسازی ناراستی، توجیهگریِ نادرستی، تندادن به قانونِ بد و هر سازش با شر؛ ابتذال شر است.
برای همین نامه ۲۵۰ فعالِ حوزهی سرگرمی و تئاتر را ابتذالِ شر میدانم. امری که محصولِ نیاندیشیدن به آنچیزی است که گفتهاند.
کسانی که نمیاندیشند، کارگزارانِ بدآگاهی برای تحملپذیری، توجیهگری و عادیسازیِ شر میشوند. آنها نمیدانند که تحملپذیریِ شر موجب ازبینرفتنش نمیشود.»
.
لازم به ذکر است در پی تعیین الزام دریافت دوباره مجوز برای نمایش فیلمتئاترها در شبکه نمایش خانگی، جمعی از هنرمندان تئاتر با نگارش نامهای خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خواستار حل این مشکل شدهاند.
آنها در این نامه چنین نوشتهاند:
«ما ممّیزی را رعایت کردهایم؛ نه چون دوستش داریم یا پذیرفتهایمش یا برایمان محترم است؛ بلکه چون ساکن سرزمینی هستیم که عاشقانه دوستش داریم، و قانونِ این سرزمین ـ خوب یا بد ـ ممیّزی را بر گردن ما نهاده. ما در همهی کارهای خود، پیش از تولید، به این ممیّزی فکر میکنیم و رعایتش میکنیم و اگر چیزی از دستمان در برود ممیّزان زحمتش را میکشند. پس این نامه دربارهی کلیت ممیزی نیست.»
.
نویسندگان این نامه در ادامه ضمن پذیرش مجدد اصل ممیزی بر تفاوت تئاتر با سینما و تلویزیون تاکید کردند و خواستار کاهش ممیزی در عرصه تئاتر شدند.
انتشار ابن نامه که هنرمندانی همچون مرضیه برومند، رویا تیموریان، فاطمه معتمد آریا، رضا کیانیان، قطب الدین صادقی، گلاب آدینه، بهروز غریبپور، حبیب رضایی، مجید مظفری، رامبد جوان و احمد مهرانفر و... آن را امضا کردهاند با واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی مواجه شد.
گردن نهادن به اصل سانسور و حتی تعریف و تمجید از آن و در نهایت چانهزنی بر سر سهم تئاتر از سانسور به راستی تعجب برانگیز بود.
#مجید_توکلی #ممیزی #سانسور #تئاتر #هنرمندان #سلبریتی #آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
خودمان رعایت میکنیم!
به بهانه نامه ۲۵۰ تئاتری به وزیر ارشاد
منتشره در دویچهوله فارسی
مانا نیستانی
@dw_farsi
#سانسور #ممیزی #تئاتر #وزارت_سانسور #وزارت_ارشاد #سلبریتی #کارتون
@Tavaana_TavaanaTech
به بهانه نامه ۲۵۰ تئاتری به وزیر ارشاد
منتشره در دویچهوله فارسی
مانا نیستانی
@dw_farsi
#سانسور #ممیزی #تئاتر #وزارت_سانسور #وزارت_ارشاد #سلبریتی #کارتون
@Tavaana_TavaanaTech