طراوت کودکیام را با چینهای کهنسالیات قسمت میکنم
اینجا خانه سالمندان «سنت وینست» در شهر سیاتل امریکا است. بیش از چهارصد پیرمرد و پیرزن کهنسال در این خانه زندگی میکنند. گروه سنی که خطر انزوا و کنارهگیری از اجتماع آنها را تهدید میکند. #انزوا و #تنهایی که قرار است به ابتکار یکی از سازمانهای مردمی به نام «مرکز یادگیری بین نسلی» تغییر کند. خانه سالمندان «سنت وینست» میزبان کودکان ۳ تا ۵ سالهای است که شادیها و طراوات کودکیشان را با پدر و مادربزرگها به اشتراک میگذارنند.
ایدهای که صدها #کهنسال را از تنهایی بیرون آورده و به کودکان رفتار با گروههای سنی #سالخورده را از سنین پایین آموزش میدهد. کودکان با حضور مستمر و برنامهریزی شده در این خانه بهتدریج با مفهوم #سالخوردگی و پیر شدن آشنا میشوند. کودکانی که با معلولان نشست و برخاست میکنند و ترس از #معلولیت را کنار میگذارند. هدف از این برنامه #آموزش #عشق و دوست داشتن و توجه به یکدیگر بدون پیش شرط و حد و اندازه است. حتی قرار است از حرکت #زیبا و #تاثیرگذار مرکز یادگیری بیننسلی به زودی مستندی تهیه شده و در سطحی وسیعتر پخش شود.
در برنامه این مرکز کودکان همراه پدر و مادربزرگها #موسیقی گوش میدهند، میرقصند، بازی میکنند، داستان میخوانند و ساعاتی را به صرف غذا میگذرانند. کودکان نه تنها با مفهوم خانواده گسترده به غیر از پدر و مادر آشنا میشوند که طبیعت پیرشدن را از سنین پایین میپذیرند. تمام تلاش گردانندگان مرکز این است که فضا را شبیه به محیط گرم خانه کنند و حس #باارزش بودن به #کودکان و #خردسالان ببخشند.
طبق آمارهای به دست آمده تقریبا ۴۳ درصد #کهنسالان انزوای اجتماعی را تجربه میکنند. موضوعی که روح انسان را سریعتر تحلیل برده و سبب مرگ زودرس میشود.
درباره سالمندان ایرانی بخوانید: https://tavaana.org/fa/Seniors_day
عکس های بیشتر را در فیسبوک توانا ببینید.
اینجا خانه سالمندان «سنت وینست» در شهر سیاتل امریکا است. بیش از چهارصد پیرمرد و پیرزن کهنسال در این خانه زندگی میکنند. گروه سنی که خطر انزوا و کنارهگیری از اجتماع آنها را تهدید میکند. #انزوا و #تنهایی که قرار است به ابتکار یکی از سازمانهای مردمی به نام «مرکز یادگیری بین نسلی» تغییر کند. خانه سالمندان «سنت وینست» میزبان کودکان ۳ تا ۵ سالهای است که شادیها و طراوات کودکیشان را با پدر و مادربزرگها به اشتراک میگذارنند.
ایدهای که صدها #کهنسال را از تنهایی بیرون آورده و به کودکان رفتار با گروههای سنی #سالخورده را از سنین پایین آموزش میدهد. کودکان با حضور مستمر و برنامهریزی شده در این خانه بهتدریج با مفهوم #سالخوردگی و پیر شدن آشنا میشوند. کودکانی که با معلولان نشست و برخاست میکنند و ترس از #معلولیت را کنار میگذارند. هدف از این برنامه #آموزش #عشق و دوست داشتن و توجه به یکدیگر بدون پیش شرط و حد و اندازه است. حتی قرار است از حرکت #زیبا و #تاثیرگذار مرکز یادگیری بیننسلی به زودی مستندی تهیه شده و در سطحی وسیعتر پخش شود.
در برنامه این مرکز کودکان همراه پدر و مادربزرگها #موسیقی گوش میدهند، میرقصند، بازی میکنند، داستان میخوانند و ساعاتی را به صرف غذا میگذرانند. کودکان نه تنها با مفهوم خانواده گسترده به غیر از پدر و مادر آشنا میشوند که طبیعت پیرشدن را از سنین پایین میپذیرند. تمام تلاش گردانندگان مرکز این است که فضا را شبیه به محیط گرم خانه کنند و حس #باارزش بودن به #کودکان و #خردسالان ببخشند.
طبق آمارهای به دست آمده تقریبا ۴۳ درصد #کهنسالان انزوای اجتماعی را تجربه میکنند. موضوعی که روح انسان را سریعتر تحلیل برده و سبب مرگ زودرس میشود.
درباره سالمندان ایرانی بخوانید: https://tavaana.org/fa/Seniors_day
عکس های بیشتر را در فیسبوک توانا ببینید.
توانا
مرگ خاموش سالمندان ایرانی
دسامبر ۱۹۹۰ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اول اکتبر هر سال را به عنوان روز جهانی سالمندان برگزید. البته نامگذاری عمومی برای توجه بیشتر به سالمندان و تقویت برنامههایی برای رفاه حال آنان است و به
من مادرم؛ فرزندم #اسکیزوفرنی دارد
چند سال پیش براى اولین بار در زندگیم با مشکلات روحى و روانى آشنا شدم، هیچ وقت به فکرم حتى خطور هم نمیکرد که برخی بیماریها میتوانند روح و روان شخصى را چنان متحول کنند که زندگى او و خانوادهاش را از اساس دگرگون کند. بعد از آن دیگر هیچوقت زندگى برایم عادى نبود و همواره به این فکر هستم که چکار میتوانم بکنم.
داستان از دوران #بلوغ پسرم شروع شد. در ١٥ سالگی او هم مثل بقیه همسالان خود، دچار ناآرامى و هیجانات و آشوبهاى درونى بود. افکار و حرکات و رفتار #تند و گاهى هم #انزوا و بىحوصلگى او را میدیدم ولى هیچوقت نتوانستم که این رفتار را با مشکلات روحى و روانى او ربط بدهم چون قبل از او فرزندان دیگر را بزرگ کرده بودم و آنها هم همین دوران را با مشکلات کم یا زیادترى پشت سر گذاشته بودند.
از این رو وجهه تمایزی بین او و فرزندان دیگرم نمیدیدم و تصورم این بود که این دوران را هم پشت سر میگذارم، ولى این بار جریان چرخشی دیگر داشت و کم کم متوجه میشدم که با مشکل دیگرى باید دست و پنجه نرم کنم.
از آنجایی که با روانشناسى هم آشنایى نداشتم برایم سخت بود که دلیل رفتارهای پسرم را بفهمم. چون احتمال میدادیم زندگى و درس خواندن در ایران یکى از دلایل بروز این رفتارهاست، تصمیم گرفتیم او را براى ادامه تحصیل به اروپا بفرستیم.
در دبیرستانى او را ثبت نام کردیم و او در خوابگاه اقامت کرد. آزادی و بیاطلاعی از آسیبهاى اجتماعى زمینهساز روی آوردن او به ماریجوانا شد. در این دوران بود که این مواد در مغز او تأثیر گذاشت و افکار مشوش وى را با #تخیل و #توهم درگیر کرد و من براى اولین بار متوجه شدم که او #بیمار شده.
من ماریجوانا را عامل بیماری او میدیدم و فکر میکردم که تاثیر این ماده بر مغز، او را بیمار کرده که البته تا حدی درست بود ولى همه داستان نبود.
در آن دوران پسرم صداهایی میشنید و افرادى را میدید که در واقع وجود نداشتند اما او را آزار می دادند. او نمیتوانست در کلاس و درس موفق باشد و زندگى تلخى را میگذراند و من هم از این موضوع مطلع نبودم تا اینکه خود او ما را در جریان گذاشت و خواهان این شد که برای معالجه به دکتر مراجعه کنیم. با #روانپزشکى که میشناختیم موضوع را در میان گذاشتیم و معالجه آغاز شد.
منبع: بیبیسی
تجربه و دانستهی شما از این #بیماری چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
چند سال پیش براى اولین بار در زندگیم با مشکلات روحى و روانى آشنا شدم، هیچ وقت به فکرم حتى خطور هم نمیکرد که برخی بیماریها میتوانند روح و روان شخصى را چنان متحول کنند که زندگى او و خانوادهاش را از اساس دگرگون کند. بعد از آن دیگر هیچوقت زندگى برایم عادى نبود و همواره به این فکر هستم که چکار میتوانم بکنم.
داستان از دوران #بلوغ پسرم شروع شد. در ١٥ سالگی او هم مثل بقیه همسالان خود، دچار ناآرامى و هیجانات و آشوبهاى درونى بود. افکار و حرکات و رفتار #تند و گاهى هم #انزوا و بىحوصلگى او را میدیدم ولى هیچوقت نتوانستم که این رفتار را با مشکلات روحى و روانى او ربط بدهم چون قبل از او فرزندان دیگر را بزرگ کرده بودم و آنها هم همین دوران را با مشکلات کم یا زیادترى پشت سر گذاشته بودند.
از این رو وجهه تمایزی بین او و فرزندان دیگرم نمیدیدم و تصورم این بود که این دوران را هم پشت سر میگذارم، ولى این بار جریان چرخشی دیگر داشت و کم کم متوجه میشدم که با مشکل دیگرى باید دست و پنجه نرم کنم.
از آنجایی که با روانشناسى هم آشنایى نداشتم برایم سخت بود که دلیل رفتارهای پسرم را بفهمم. چون احتمال میدادیم زندگى و درس خواندن در ایران یکى از دلایل بروز این رفتارهاست، تصمیم گرفتیم او را براى ادامه تحصیل به اروپا بفرستیم.
در دبیرستانى او را ثبت نام کردیم و او در خوابگاه اقامت کرد. آزادی و بیاطلاعی از آسیبهاى اجتماعى زمینهساز روی آوردن او به ماریجوانا شد. در این دوران بود که این مواد در مغز او تأثیر گذاشت و افکار مشوش وى را با #تخیل و #توهم درگیر کرد و من براى اولین بار متوجه شدم که او #بیمار شده.
من ماریجوانا را عامل بیماری او میدیدم و فکر میکردم که تاثیر این ماده بر مغز، او را بیمار کرده که البته تا حدی درست بود ولى همه داستان نبود.
در آن دوران پسرم صداهایی میشنید و افرادى را میدید که در واقع وجود نداشتند اما او را آزار می دادند. او نمیتوانست در کلاس و درس موفق باشد و زندگى تلخى را میگذراند و من هم از این موضوع مطلع نبودم تا اینکه خود او ما را در جریان گذاشت و خواهان این شد که برای معالجه به دکتر مراجعه کنیم. با #روانپزشکى که میشناختیم موضوع را در میان گذاشتیم و معالجه آغاز شد.
منبع: بیبیسی
تجربه و دانستهی شما از این #بیماری چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
.
بیمارستانی برای زندگی همزمان #حیوانات و انسانها
عکسهای این کلیپ #بیمارستان جوروانسکی در اونتاریو #کانادا را نشان میدهد. جایی که حیوانات میتوانند به ملاقات #بیماران بروند. این بیمارستان برنامهای به نام «زاکاری پاوس» دارد که شخصی به نام دونا جنکینز آن را راهاندازی کرده است. او بعد از مرگ پسر خواهرش بر اثر بیماری لنفوم هاجکین که شکلی از #سرطان خون است به فکر شروع این برنامه افتاد.
او درباره این برنامه میگوید: «زمانی که زاکاری هفتههای در بیمارستان بستری بود و به شدت درد داشت برای دیدن سگش التماس میکرد. نهایتا چیس، $سگ زاکاری را به بخش آیسییو آوردیم و بعد از این موضوع روحیه زاکاری بهبود قابل مشاهدهای داشت.» اما زاکاری پیش از مرگش وقتی از قطع امید پزشکان خبردار میشود از خالهاش میخواهد برنامهای مشابه برای بیمارستان راهاندازی کند. نهایتا اولین #بیمار همراه با #حیوان خانگیاش در سپتامبر ۲۰۱۵ به این بیمارستان آمد. او در توضیحات بیشتر از تمیز کردن مرتب حیوانات پیش از ملاقات با بیمار خبر داده و میگوید: «ما میدانیم که وقتی بیماران با حیوان خانگیشان ملاقات میکنند کمتر احساس #تنهایی و #انزوا دارند. راهی برای ارتباط با دنیای بیرون است و #امید زیادی به بیماران میدهد که #بهبود پیدا کرده و به خانه بازگردند.»
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
بیمارستانی برای زندگی همزمان #حیوانات و انسانها
عکسهای این کلیپ #بیمارستان جوروانسکی در اونتاریو #کانادا را نشان میدهد. جایی که حیوانات میتوانند به ملاقات #بیماران بروند. این بیمارستان برنامهای به نام «زاکاری پاوس» دارد که شخصی به نام دونا جنکینز آن را راهاندازی کرده است. او بعد از مرگ پسر خواهرش بر اثر بیماری لنفوم هاجکین که شکلی از #سرطان خون است به فکر شروع این برنامه افتاد.
او درباره این برنامه میگوید: «زمانی که زاکاری هفتههای در بیمارستان بستری بود و به شدت درد داشت برای دیدن سگش التماس میکرد. نهایتا چیس، $سگ زاکاری را به بخش آیسییو آوردیم و بعد از این موضوع روحیه زاکاری بهبود قابل مشاهدهای داشت.» اما زاکاری پیش از مرگش وقتی از قطع امید پزشکان خبردار میشود از خالهاش میخواهد برنامهای مشابه برای بیمارستان راهاندازی کند. نهایتا اولین #بیمار همراه با #حیوان خانگیاش در سپتامبر ۲۰۱۵ به این بیمارستان آمد. او در توضیحات بیشتر از تمیز کردن مرتب حیوانات پیش از ملاقات با بیمار خبر داده و میگوید: «ما میدانیم که وقتی بیماران با حیوان خانگیشان ملاقات میکنند کمتر احساس #تنهایی و #انزوا دارند. راهی برای ارتباط با دنیای بیرون است و #امید زیادی به بیماران میدهد که #بهبود پیدا کرده و به خانه بازگردند.»
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇