حمید اسماعیلی، #شاعر جوان اشعاری را در محفلی #ادبی «هالو» میخواند که بخشی از آن در پایین میآید.
محفل ادبی #هالو با همت شاعر #طنزپرداز «محمدرضا عالیپیام» با تخلص هالو راهاندازی شده است. هالو فارغالتحصیل سینما از دانشکدهی هنرهای زیبای #دانشگاه تهران است. عالیپیام در ۲۸ مردادماه ۱۳۸۱ توسط پلیس امنیت بازداشت شد. او در مردادماه همان سال با سپردن وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی از #زندان آزاد شد. عالیپیام (هالو) از سوم اردیبهشتماه ۱۳۹۴ در زندان اوین به سر میبرد.
رشوه و رانتخوری در جريان است هنوز
ظلم و بيداد درين شهر عيان است هنوز
جان ناقابل ما روز به روز ارزانتر
قيمت ارز چه گويم؟ كه گران است هنوز
نان بعضی زده در روغن كرمانشاهی
بر سر سفرهی ما حسرت نان است هنوز
رفته در خواب مگر ظلمستيزان را چشم
حق مظلوم نصيب دگران است هنوز
داده شد وام كسی را كه به زخمی بزند
بر سر دادن قسطش نگران است هنوز
مجلس چندم و يک مشت نمايندهی خام
خانهی ملت مان مثل دكان است هنوز
دولتی آمد و از حق و عدالت دم زد
داغ آن وعدهی ناكرده به جان است هنوز
خط ويژه كه فقط مختص بی آر تی بود
خط اسكرت فلان بن فلان است هنوز
موقع جنگ كه من طفل دبستان بودم
سهميه در كف ايثارگران است هنوز
كهكشان را دگران فتح نمودند ولی
مشكل ما سر عيد رمضان است هنوز
بگذريم از همه چيز، آن چه غمانگيزتر است
درد سردرگمی نسل جوان است هنوز
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
محفل ادبی #هالو با همت شاعر #طنزپرداز «محمدرضا عالیپیام» با تخلص هالو راهاندازی شده است. هالو فارغالتحصیل سینما از دانشکدهی هنرهای زیبای #دانشگاه تهران است. عالیپیام در ۲۸ مردادماه ۱۳۸۱ توسط پلیس امنیت بازداشت شد. او در مردادماه همان سال با سپردن وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی از #زندان آزاد شد. عالیپیام (هالو) از سوم اردیبهشتماه ۱۳۹۴ در زندان اوین به سر میبرد.
رشوه و رانتخوری در جريان است هنوز
ظلم و بيداد درين شهر عيان است هنوز
جان ناقابل ما روز به روز ارزانتر
قيمت ارز چه گويم؟ كه گران است هنوز
نان بعضی زده در روغن كرمانشاهی
بر سر سفرهی ما حسرت نان است هنوز
رفته در خواب مگر ظلمستيزان را چشم
حق مظلوم نصيب دگران است هنوز
داده شد وام كسی را كه به زخمی بزند
بر سر دادن قسطش نگران است هنوز
مجلس چندم و يک مشت نمايندهی خام
خانهی ملت مان مثل دكان است هنوز
دولتی آمد و از حق و عدالت دم زد
داغ آن وعدهی ناكرده به جان است هنوز
خط ويژه كه فقط مختص بی آر تی بود
خط اسكرت فلان بن فلان است هنوز
موقع جنگ كه من طفل دبستان بودم
سهميه در كف ايثارگران است هنوز
كهكشان را دگران فتح نمودند ولی
مشكل ما سر عيد رمضان است هنوز
بگذريم از همه چيز، آن چه غمانگيزتر است
درد سردرگمی نسل جوان است هنوز
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
محمدرضا عالیپیام (هالو) به بیمارستان اعزام شد
محمدرضا #عالیپیام، شاعر #زندانی، به بیمارستان قلب تهران اعزام شد.
محمدرضا عالی پیام، دیروز یکشنبه ششم دیماه، از زندان رجاییشهر کرج به بیمارستان قلب تهران منتقل شد.
محمدرضا عالی پیام در بند دو زندان رجاییشهر نگهداری می شود. بند دو زندان رجایی شهر موسوم به دارالقرآن، عموما ویژه زندانیانی است که با حفظ و قرائت قرآن و انجام تشریفات مذهبی از مزایای خاصی نظیر مرخصی و بخشش بهرهمند می شوند. به جز آقای عالی پیام تعداد دیگری از زندانیان سیاسی و عقیدتی نیز بر خلاف اصل #تفکیک جرائم در این بند نگهداری می شوند.
محمدرضا عالی پیام متخلص به #هالو که سابقه بازداشت های متعددی دارد، سال گذشته از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست پیرعباسی به یکسال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده است.
#اتهامات وی #تبلیغ علیه نظام، توهین به #مقدسات، توهین به آیت الله خمینی و #رهبری و #توهین به ریاست جمهوری و مسئولین نظام عنوان شده بود و محمل همه اتهامات نیز اشعار #طنز و #انتقادی این #شاعر بود.
آقای عالی پیام چهارشنبه دوم اردیبهشت ماه ۹۴ خود را جهت تحمل #حبس به زندان اوین معرفی کرد، وی ابتدا به بند هشت #اوین و سپس به زندان رجایی شهر منتقل شد، این زندانی هم اینک در بند دو #زندان رجایی شهر وارد نهمین ماه حبس شده است.
هرانا
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمدرضا #عالیپیام، شاعر #زندانی، به بیمارستان قلب تهران اعزام شد.
محمدرضا عالی پیام، دیروز یکشنبه ششم دیماه، از زندان رجاییشهر کرج به بیمارستان قلب تهران منتقل شد.
محمدرضا عالی پیام در بند دو زندان رجاییشهر نگهداری می شود. بند دو زندان رجایی شهر موسوم به دارالقرآن، عموما ویژه زندانیانی است که با حفظ و قرائت قرآن و انجام تشریفات مذهبی از مزایای خاصی نظیر مرخصی و بخشش بهرهمند می شوند. به جز آقای عالی پیام تعداد دیگری از زندانیان سیاسی و عقیدتی نیز بر خلاف اصل #تفکیک جرائم در این بند نگهداری می شوند.
محمدرضا عالی پیام متخلص به #هالو که سابقه بازداشت های متعددی دارد، سال گذشته از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست پیرعباسی به یکسال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده است.
#اتهامات وی #تبلیغ علیه نظام، توهین به #مقدسات، توهین به آیت الله خمینی و #رهبری و #توهین به ریاست جمهوری و مسئولین نظام عنوان شده بود و محمل همه اتهامات نیز اشعار #طنز و #انتقادی این #شاعر بود.
آقای عالی پیام چهارشنبه دوم اردیبهشت ماه ۹۴ خود را جهت تحمل #حبس به زندان اوین معرفی کرد، وی ابتدا به بند هشت #اوین و سپس به زندان رجایی شهر منتقل شد، این زندانی هم اینک در بند دو #زندان رجایی شهر وارد نهمین ماه حبس شده است.
هرانا
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمدرضا #عالیپیام مشهور به «هالو» در زندان #اوین به بیماری قلبی دچار شده است و امروز - ششم دیماه- از #زندان رجاییشهر کرج به بیمارستان قلب تهران منتقل شد.
محمدرضا عالی پیام متخلص به #هالو که سابقه #بازداشت های متعددی دارد، سال گذشته از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست پیرعباسی به یکسال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده است.
اتهامات وی تبلیغ علیه نظام، توهین به مقدسات، توهین به آیت الله خمینی و رهبری و توهین به ریاست جمهوری و مسئولین نظام عنوان شده بود و محمل همه اتهامات نیز اشعار #طنز و انتقادی این شاعر بود.
یکی از اشعار طنز ایشات با نام «اندر باب حکمت و رحمت» را با صدای و تصویر #شاعر میشنویم و میبینیم:
شنیدید این بیت معروف و ناب
که سعدی سروده است با آب و تاب
«گر ایزد ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری»
خداییش، در این سی و چند سال
ندیدیم رحمت، ندیدیم حال
همه حکمتت پر ز وسواس بود
همه برهه بوده است و حساس بود
زمانی که از حکمت انقلاب
شد از بیخ و بن کاخ شاهی خراب
رگ از خون حکمت پر از جوش شد
ولی باب رحمت فراموش شد
اگر رایت شاه و شاهی شکست
یکی رفت و صدها به جایش نشست
به هر جا حسینی، قلی خان شده
برای خودش شاه شاهان شده
بگیر و ببند و ببند و بگیر
همه زیر ها رو و رو ها به زیر
به هر کس که گفتیم وضع بدی است
بفرمود: این حکمت ایزدی است
کمر راست ناکرده ملت هنوز
بفرمود حکمت: بساز و بسوز
شد آغاز دوران منحوس جنگ
همه بمب و آژیر و تیر و تفنگ
گرانی و قحطی دور از توان
رواج کوپن، جیره بندی نان
به هر کوی و برزن هزاران شهید
کسی خیر از این حکمت تو ندید
ز حکمت نمودی مسلط به ما
بنی صدر خائن، خدایا چرا؟
در حکمت موسوی را که بست؟
که معلوم شد فتنه گر بوده است
پس از آن شده هاشمی روی کار
همان بی بصیرت، همان بی بخار
سپس خاتمی سال هفتاد و شش
به دوران پر التهاب و تنش
زده قفل بر قفل پنجاه و هفت
به اصلاح صد وعده ها داد و رفت
بر اصلاح خود فاتحه خواند و خواند
در رحمتت همچنان بسته ماند
بنازم بر این حکمت آخری
که افسار اشتر به دمب خری
ز حکمت سر کار شد هشت سال
یک عده (ت تن تن تن) پاچه مال
همه عاشق مایه و اسکناس
فقط اختلاس و فقط اختلاس
بر این ملک آمد هزاران شکاف
چو افتاد در جاده ی انحراف
در حکمت دیگری بسته شد
انرژی مان جملگی هسته شد
چه گویم ز تحریم و آثار آن
نمانده است تاب و نمانده توان
به یارانه کردند ما را خراب
فتادیم در چالهی منجلاب
خدا سفت تر بسته این بار در
فقیران، گدا - گشنه ها، گشنه تر
هر آن چه بر این ملک آمد شکست
همه حکمت ایزدی بوده است
به جای شراب آبغوره شدیم
از این حکمتت پاره پوره شدیم
ز حکمت اگر سفت بستی دری
ز رحمت زدی قفل محکم تری
خدا، ملت از حکمتت خسته شد
هزاران در از پشت در بسته شد
بیا لای در را کمی باز کن
کمی هم ز رحمت سخن ساز کن
وگرنه به طنز و به لحن ملیح
کند هالو این شعر سعدی صحیح:
«گر ایزد ز حکمت ببندد دری
به زحمت گشاید در دیگری
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
محمدرضا عالی پیام متخلص به #هالو که سابقه #بازداشت های متعددی دارد، سال گذشته از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست پیرعباسی به یکسال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده است.
اتهامات وی تبلیغ علیه نظام، توهین به مقدسات، توهین به آیت الله خمینی و رهبری و توهین به ریاست جمهوری و مسئولین نظام عنوان شده بود و محمل همه اتهامات نیز اشعار #طنز و انتقادی این شاعر بود.
یکی از اشعار طنز ایشات با نام «اندر باب حکمت و رحمت» را با صدای و تصویر #شاعر میشنویم و میبینیم:
شنیدید این بیت معروف و ناب
که سعدی سروده است با آب و تاب
«گر ایزد ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری»
خداییش، در این سی و چند سال
ندیدیم رحمت، ندیدیم حال
همه حکمتت پر ز وسواس بود
همه برهه بوده است و حساس بود
زمانی که از حکمت انقلاب
شد از بیخ و بن کاخ شاهی خراب
رگ از خون حکمت پر از جوش شد
ولی باب رحمت فراموش شد
اگر رایت شاه و شاهی شکست
یکی رفت و صدها به جایش نشست
به هر جا حسینی، قلی خان شده
برای خودش شاه شاهان شده
بگیر و ببند و ببند و بگیر
همه زیر ها رو و رو ها به زیر
به هر کس که گفتیم وضع بدی است
بفرمود: این حکمت ایزدی است
کمر راست ناکرده ملت هنوز
بفرمود حکمت: بساز و بسوز
شد آغاز دوران منحوس جنگ
همه بمب و آژیر و تیر و تفنگ
گرانی و قحطی دور از توان
رواج کوپن، جیره بندی نان
به هر کوی و برزن هزاران شهید
کسی خیر از این حکمت تو ندید
ز حکمت نمودی مسلط به ما
بنی صدر خائن، خدایا چرا؟
در حکمت موسوی را که بست؟
که معلوم شد فتنه گر بوده است
پس از آن شده هاشمی روی کار
همان بی بصیرت، همان بی بخار
سپس خاتمی سال هفتاد و شش
به دوران پر التهاب و تنش
زده قفل بر قفل پنجاه و هفت
به اصلاح صد وعده ها داد و رفت
بر اصلاح خود فاتحه خواند و خواند
در رحمتت همچنان بسته ماند
بنازم بر این حکمت آخری
که افسار اشتر به دمب خری
ز حکمت سر کار شد هشت سال
یک عده (ت تن تن تن) پاچه مال
همه عاشق مایه و اسکناس
فقط اختلاس و فقط اختلاس
بر این ملک آمد هزاران شکاف
چو افتاد در جاده ی انحراف
در حکمت دیگری بسته شد
انرژی مان جملگی هسته شد
چه گویم ز تحریم و آثار آن
نمانده است تاب و نمانده توان
به یارانه کردند ما را خراب
فتادیم در چالهی منجلاب
خدا سفت تر بسته این بار در
فقیران، گدا - گشنه ها، گشنه تر
هر آن چه بر این ملک آمد شکست
همه حکمت ایزدی بوده است
به جای شراب آبغوره شدیم
از این حکمتت پاره پوره شدیم
ز حکمت اگر سفت بستی دری
ز رحمت زدی قفل محکم تری
خدا، ملت از حکمتت خسته شد
هزاران در از پشت در بسته شد
بیا لای در را کمی باز کن
کمی هم ز رحمت سخن ساز کن
وگرنه به طنز و به لحن ملیح
کند هالو این شعر سعدی صحیح:
«گر ایزد ز حکمت ببندد دری
به زحمت گشاید در دیگری
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
وزیر محترم بهداشت و درمان
جناب آقای دکتر هاشمی
من محمدرضا عالی پیام، #فیلمساز ممنوع کار و #شاعر #طنزپرداز متخلص به #هالو به عنوان #زندانی_سیاسی این #نامه را از #زندان رجایی شهر، بند دو، سالن شش، برای شما می نویسم.
هرچند قبلن نیز طی نامه هایی از شما دعوت کرده بودیم سری به این زندان بزنید و از نزدیک شاهد وضعیت بهداشتی و درمانی و تغذیه ای ما باشید که چه والذاریاتی است. نمی دانم وقت شما ایجاب نکرد، یا زندانیان جزء جمعیت کشور به حساب نمی آیند، یا سلامتی آنها مهم نیست، یا شما وزیر زندانی ها نیستید، یا شاید اصلن نامه های ما به دست شما نرسیده است.
اما این نامه را نه برای توصیف وضعیت بهداشتی زندان، که به عنوان شکایت از مسئولین و کارکنان بیمارستان امام خمینی می نویسم. هرچند امید رسیدگی نمی رود.
در تاریخ ۶ دی ماه من با ۵۸ سال سن که علاوه بر فشار خون و آرتروز، مبتلا به بیماری صرع می باشم، ساعت ۹ صبح دچار حمله ی عصبی و تشنج شدم همبندان مرا به سرعت به درمانگاه زندان رساندند. درآنجا ضمن معاینه از من نوار قلب گرفتند و اعلام نارسایی کامل خون به قلب کردند که پس از وصل یک سرم با آمبولانس به بیمارستان امام خمینی اعزام گردیدم.
هنوز ساعت ۱۲ ظهر نشده بود وارد بیمارستان شدم. روی یک برانکار چرخدار، دستبند به دست و پابند به پا در گوشه ی راهرویی قرارم دادند. جایی که تابلو (اورژانس شماره یک) را در رو به رو می دیدم. تا ساعت هفت و سی دقیقه بعدازظهر یعنی حدود هشت ساعت، نه تنها ویزیت نشدم، حتی یک نفر نیامد اسمم را بپرسد. بگوید زنده ای یا مرده ای. یک گوشی به قلبم بگذارد. فشارم را بگیرد. نبضم را بگیرد. فقط هر چند وقت یکبار یکی از کادر بیمارستان رد می شد و می گفت این را چرا اینجا گذاشتید، راه را بند آورده است. بعد من را از این طرف به آن طرف می بردند. حتی یکبار به قسمتی که پشت پرده ای قرار داشت بردند که خانومی وارد شد و فریاد زد: این را کی آورده اینجا؟ زود ببریدش بیرون.
جناب آقای دکتر هاشمی
در تمام مدت ۸ ساعتی که در بیمارستان بودم از سرما به خود می لرزیدم و یک نفر پیدا نشد که یک پتو روی من بیندازد. این علاوه بر دو ساعتی بود که در آمبولانس لرزیدم. چون موقع حمله ی عصبی دوستان مرا با همان لباس داخل بند به بهداری بردند و لباس مناسب فضای بیرون به تن نداشتم.
لازم است بگویم آمبولانسی که مرا انتقال داد، فاقد هرگونه امکانات اولیه ی پزشکی، حتی اکسیژن بود و به جز مامورین بدرقه، هیچ کادر درمانی همراه ما نبود.
در بیمارستان هیچ کس نگفت تو معده هم داری؟ گرسنه ات نیست؟ از ساعت ۹ صبح که مرا به بهداری بردند تا ۱۰ و نیم شب که به زندان برگشتم، حتی کیک و آب میوه ای را هم که فرزندم خرید، اجازه ی خوردن ندادند. مامورین گفتند: ممنوع است. با احتساب شامی که شب قبل ساعت ۶ بعدازظهر خورده بودم تا ده و نیم شب که بازگشتم، من ۲۸ ساعت و نیم گرسنه بودم.
جناب آقای دکتر هاشمی
سرمی را که ساعت ۱۰ صبح در بهداری زندان به دست من وصل کردند، ساعت ۱۲ تمام شد و هیچ کس نبود که آن را از دستم جدا کند. از هر کسی که رد می شد می پرسیدم: آقا این سرم هشت ساعت است تمام شده.کی از دست من باز می کنه؟ یکی می گفت: پرستار و رد می شد. پرستار می گفت : دکتر باید دستور دهد و رد می شد.
وقتی پسرم در قسمت پذیرش در مقام اعتراض به خانم شیما حیدری گفت: چرا به پدرم رسیدگی نمی کنید؟ آن خانوم که فهمیده بود من سیاسی هستم، گفت: من اصلن نمی دانم سیاست چی هست.
جناب آقای دکتر هاشمی
طبیعی است که کادر بیمارستان امام خمینی ندانند سیاست چیست. اما آیا نمی دانند معنی بیمار اورژانسی چیست؟ نمی دانند نارسایی خون به قلب چیست؟ نمی دانند تشنج یک بیمار مبتلا به صرع چیست؟ اصلن می دانند بیمار چیست؟ قلب چیست؟ مغز چیست؟ فشار خون چیست؟ خون چیست؟
پس از هشت ساعت معطلی و توهین و تحقیر در گوشه ی راهرو، چون فشار دستبند و پابند و سرما و گرسنگی امانم را بریده بود، از مامورین خواس
تم مرا به زندان برگردانند تا لااقل داروهایم را بخورم. چون آنجا اگر از ناراحتی قلب و مغز نمی مردم، حتمن از سرما و گرسنگی تلف می شدم. در نتیجه ساعت هفت و نیم بیمارستان را بدون هیچ گونه اقدامی از پرسنل و پزشکان ترک کردم.
جناب آقای دکتر هاشمی
اگر وضعیت اعزام یک بیمار اورژانسی و رسیدگی در بیمارستان های شما این است، بدین وسیله رسمن درخواست می کنم در صورت بروز هرگونه مشکلی برای من مرا به بیمارستان اعزام نکنند و مسئولیت مرگ من یا هر اتفاق ناگوار دیگری برگردن مسئولین پزشکی کشور و در راس همه خود شما خواهد بود.
این نامه را چون نمی دانستم به چه طریق باید به شما رساند، در صفحه ی فیس بوکم قرار دادم تا شاید یک آشنا آن را به شما برساند.
فایده ای هم دارد؟
والسلام
بااحترام، عالی پیام
@Tavaana_Tavaanatech
جناب آقای دکتر هاشمی
من محمدرضا عالی پیام، #فیلمساز ممنوع کار و #شاعر #طنزپرداز متخلص به #هالو به عنوان #زندانی_سیاسی این #نامه را از #زندان رجایی شهر، بند دو، سالن شش، برای شما می نویسم.
هرچند قبلن نیز طی نامه هایی از شما دعوت کرده بودیم سری به این زندان بزنید و از نزدیک شاهد وضعیت بهداشتی و درمانی و تغذیه ای ما باشید که چه والذاریاتی است. نمی دانم وقت شما ایجاب نکرد، یا زندانیان جزء جمعیت کشور به حساب نمی آیند، یا سلامتی آنها مهم نیست، یا شما وزیر زندانی ها نیستید، یا شاید اصلن نامه های ما به دست شما نرسیده است.
اما این نامه را نه برای توصیف وضعیت بهداشتی زندان، که به عنوان شکایت از مسئولین و کارکنان بیمارستان امام خمینی می نویسم. هرچند امید رسیدگی نمی رود.
در تاریخ ۶ دی ماه من با ۵۸ سال سن که علاوه بر فشار خون و آرتروز، مبتلا به بیماری صرع می باشم، ساعت ۹ صبح دچار حمله ی عصبی و تشنج شدم همبندان مرا به سرعت به درمانگاه زندان رساندند. درآنجا ضمن معاینه از من نوار قلب گرفتند و اعلام نارسایی کامل خون به قلب کردند که پس از وصل یک سرم با آمبولانس به بیمارستان امام خمینی اعزام گردیدم.
هنوز ساعت ۱۲ ظهر نشده بود وارد بیمارستان شدم. روی یک برانکار چرخدار، دستبند به دست و پابند به پا در گوشه ی راهرویی قرارم دادند. جایی که تابلو (اورژانس شماره یک) را در رو به رو می دیدم. تا ساعت هفت و سی دقیقه بعدازظهر یعنی حدود هشت ساعت، نه تنها ویزیت نشدم، حتی یک نفر نیامد اسمم را بپرسد. بگوید زنده ای یا مرده ای. یک گوشی به قلبم بگذارد. فشارم را بگیرد. نبضم را بگیرد. فقط هر چند وقت یکبار یکی از کادر بیمارستان رد می شد و می گفت این را چرا اینجا گذاشتید، راه را بند آورده است. بعد من را از این طرف به آن طرف می بردند. حتی یکبار به قسمتی که پشت پرده ای قرار داشت بردند که خانومی وارد شد و فریاد زد: این را کی آورده اینجا؟ زود ببریدش بیرون.
جناب آقای دکتر هاشمی
در تمام مدت ۸ ساعتی که در بیمارستان بودم از سرما به خود می لرزیدم و یک نفر پیدا نشد که یک پتو روی من بیندازد. این علاوه بر دو ساعتی بود که در آمبولانس لرزیدم. چون موقع حمله ی عصبی دوستان مرا با همان لباس داخل بند به بهداری بردند و لباس مناسب فضای بیرون به تن نداشتم.
لازم است بگویم آمبولانسی که مرا انتقال داد، فاقد هرگونه امکانات اولیه ی پزشکی، حتی اکسیژن بود و به جز مامورین بدرقه، هیچ کادر درمانی همراه ما نبود.
در بیمارستان هیچ کس نگفت تو معده هم داری؟ گرسنه ات نیست؟ از ساعت ۹ صبح که مرا به بهداری بردند تا ۱۰ و نیم شب که به زندان برگشتم، حتی کیک و آب میوه ای را هم که فرزندم خرید، اجازه ی خوردن ندادند. مامورین گفتند: ممنوع است. با احتساب شامی که شب قبل ساعت ۶ بعدازظهر خورده بودم تا ده و نیم شب که بازگشتم، من ۲۸ ساعت و نیم گرسنه بودم.
جناب آقای دکتر هاشمی
سرمی را که ساعت ۱۰ صبح در بهداری زندان به دست من وصل کردند، ساعت ۱۲ تمام شد و هیچ کس نبود که آن را از دستم جدا کند. از هر کسی که رد می شد می پرسیدم: آقا این سرم هشت ساعت است تمام شده.کی از دست من باز می کنه؟ یکی می گفت: پرستار و رد می شد. پرستار می گفت : دکتر باید دستور دهد و رد می شد.
وقتی پسرم در قسمت پذیرش در مقام اعتراض به خانم شیما حیدری گفت: چرا به پدرم رسیدگی نمی کنید؟ آن خانوم که فهمیده بود من سیاسی هستم، گفت: من اصلن نمی دانم سیاست چی هست.
جناب آقای دکتر هاشمی
طبیعی است که کادر بیمارستان امام خمینی ندانند سیاست چیست. اما آیا نمی دانند معنی بیمار اورژانسی چیست؟ نمی دانند نارسایی خون به قلب چیست؟ نمی دانند تشنج یک بیمار مبتلا به صرع چیست؟ اصلن می دانند بیمار چیست؟ قلب چیست؟ مغز چیست؟ فشار خون چیست؟ خون چیست؟
پس از هشت ساعت معطلی و توهین و تحقیر در گوشه ی راهرو، چون فشار دستبند و پابند و سرما و گرسنگی امانم را بریده بود، از مامورین خواس
تم مرا به زندان برگردانند تا لااقل داروهایم را بخورم. چون آنجا اگر از ناراحتی قلب و مغز نمی مردم، حتمن از سرما و گرسنگی تلف می شدم. در نتیجه ساعت هفت و نیم بیمارستان را بدون هیچ گونه اقدامی از پرسنل و پزشکان ترک کردم.
جناب آقای دکتر هاشمی
اگر وضعیت اعزام یک بیمار اورژانسی و رسیدگی در بیمارستان های شما این است، بدین وسیله رسمن درخواست می کنم در صورت بروز هرگونه مشکلی برای من مرا به بیمارستان اعزام نکنند و مسئولیت مرگ من یا هر اتفاق ناگوار دیگری برگردن مسئولین پزشکی کشور و در راس همه خود شما خواهد بود.
این نامه را چون نمی دانستم به چه طریق باید به شما رساند، در صفحه ی فیس بوکم قرار دادم تا شاید یک آشنا آن را به شما برساند.
فایده ای هم دارد؟
والسلام
بااحترام، عالی پیام
@Tavaana_Tavaanatech
نامه سرگشاده محمدرضا عالی پیام (هالو) به قاضی پرونده
قاضی محترم،
حبس خود را کشیدم و آزاد شدم. هرچند معلوم نیست این خلاصی از #زندان تا کی پایدار بماند و کی دوباره به #حبس برگردم. دوستان «هم لباس شما و همدل با من» در بازپرسی و در دادگاه به من گفته بودند: عالی پیام، یک مقام کله گنده پشت پروندهی توست و دستور داده حال تو را بگیرند تا دلش خنک شود. برای همین هم شما چشم خود را بر قانون بستید و پروندهای را که امر به مختومه بود باز کردید و به من حکم زندان دادید. وقتی هم که از اوین مرا به رجایی شهر آوردند، یکی از معاونین زندان، خصوصی به من گفت: دستور دادهاند تو را به رجایی شهر بفرستند تا حالت را بگیرند.
علی ایحال هرچه بود گذشت. اما لازم میدانم مراتب سپاس خود را از شما به خاطر مسایل زیر اعلام کنم:
۱ـ خیلی ها به من لقب سوپاپ اطمینان رژیم داده بودند و میگفتند از خودشان است و چرا او را نمیگیرند و … ؟ شما مرا از همهی این اتهامات تبرئه کردید.
۲ـ یک سال فرصت کافی و بی دغدغه به من دادید تا بدون گرفتاریها و کارهای روزمره و مهمانیها و وقت تلف کردنهای بیرون زندان، به کارهای تحقیقاتی نیمه کارهی خودم بپردازم. هرچند به دستور مقامات زندان اجازهی استفاده از #کتابخانه را نداشتم، ولی بودند دوستانی که کتابهای مورد نیاز را برایم میآوردند.
۳ـ تشکر از شما به خاطر فراهم آوردن فرصتی طلایی برای یک سال زندگی با کسانی که معلول #ظلم و فقر و #بیعدالتی جامعهای هستند که شما ساختهاید. لمس درد کسانی که مطرود اجتماع شدهاند، ولی حق زندگی کردن دارند.
۴ـ تشکر از شما به خاطر برقرار کردن ارتباط تنگاتنگ هالو با قشری از جامعه که هیچ گاه با تفکر و #مطالعه انسی نداشته است و انتقال افکار و اندیشهی هالویی به آنها. با خبر شدنشان از این که در بیرون زندان چه میگذرد و چه بر سر آنها آمده است و چرا آمده است.
۵ ـ تشکر از شما به خاطر ایجاد فرصتی مغتنم برای تشکیل کلاسهای عروض و قافیه و آشنایی #زندانیان با #شعر و فرهنگ و ادب و از همه مهمتر، توان بیان درد خود به زبان شعر. حضور هالو در این زندان بیش از سی #شاعر معترض تحویل شما داد. همه که اعدام نمیشوند. نیمی از این ها پس از سالها حبس به جامعه بازمیگردند. کما این که در زمان محکومیت خود من، بسیاری از این هنرجو ها آزاد شدند.
۶ ـ تشکر از شما به خاطر عوض کردن رنگ و مزه و احساس اشعار من، شعرهایی که در زندان سروده شد و پخش گردید را با اشعار قبلم مقایسه کنید. آیا فکر کردید با زندانی شدن هالو دهانش بسته میشود؟ خیر، اشعارش صیقلی شد و واقع بینانهتر. چون من بخشی از جامعه را که زندانیان عادی و غیر سیاسی باشند را تا به حال به این خوبی درک نکرده بودم.
۷ ـ جناب آقای قاضی، در زندان شنیدم که شاعران دیگری را هم دستگیر و روانهی زندان کردهاید. از این بابت هم از شما ممنونم. چون همان طور که زمین از حجت خدا خالی نمیماند، زندان نیز نباید از شاعران دگر اندیش خالی بماند.
۸ ـ جناب آقای قاضی، شما همراه هالو، اشعار هالو را وارد این زندان کردید. کسی هالو را نمیشناخت، ولی الان که شما دارید این نامه را میخوانید، دفترچه دفترچه اشعار هالو دارد رونویس میشود و خیلی از آنها را از بر شدهاند. باز اشتباه کردید.
۹ ـ آقای قاضی، من یک آدم فرهنگی بودم. سرم به فیلمسازیم بود و وقتی ممنوع کار شدم، به شعر. شما از من یک آدم سیاسی ساختید. بسیاری از فعالان سیاسی را فقط نامشان را شنیده بودم. ولی چه در این زندان و چه در اوین فرصت کافی برای آشنایی نزدیک با آنها، نشست و برخاست و تبادل افکار فراهم آوردید. این اشتباهتان محشر کبرا بود.
خلاصه خواستید حالم را بگیرید، ولی ندانسته حال دادید. حتا عدم استفاده از باشگاه و کتابخانه و سالن سینما و بخش فرهنگی و مرخصی و عفو عمومی و عفو مشروط و راه براه محرومیت از ملاقات حضوری و اینها هم حالم را نگرفت. دمم گرم. نوروز باستانی بر شما هم مبارک.
از چنین فرصتی که ساختهای
من که بردم، ولی تو باختهای
من اگر پیرم و به زنجیرم
تو شدی خط خطی و من شیرم
از قضا یا قدر هر آن چه که بود
تو ضرر کرده ای و هالو سود
جان من مثل دفعهی ماضی
باز هم اشتباه کن قاضی
باز هم جان استر و یابو
حال گیری کنید از #هالو
محمدرضا عالی پیام (هالو)
@Tavaana_TavaanaTech
قاضی محترم،
حبس خود را کشیدم و آزاد شدم. هرچند معلوم نیست این خلاصی از #زندان تا کی پایدار بماند و کی دوباره به #حبس برگردم. دوستان «هم لباس شما و همدل با من» در بازپرسی و در دادگاه به من گفته بودند: عالی پیام، یک مقام کله گنده پشت پروندهی توست و دستور داده حال تو را بگیرند تا دلش خنک شود. برای همین هم شما چشم خود را بر قانون بستید و پروندهای را که امر به مختومه بود باز کردید و به من حکم زندان دادید. وقتی هم که از اوین مرا به رجایی شهر آوردند، یکی از معاونین زندان، خصوصی به من گفت: دستور دادهاند تو را به رجایی شهر بفرستند تا حالت را بگیرند.
علی ایحال هرچه بود گذشت. اما لازم میدانم مراتب سپاس خود را از شما به خاطر مسایل زیر اعلام کنم:
۱ـ خیلی ها به من لقب سوپاپ اطمینان رژیم داده بودند و میگفتند از خودشان است و چرا او را نمیگیرند و … ؟ شما مرا از همهی این اتهامات تبرئه کردید.
۲ـ یک سال فرصت کافی و بی دغدغه به من دادید تا بدون گرفتاریها و کارهای روزمره و مهمانیها و وقت تلف کردنهای بیرون زندان، به کارهای تحقیقاتی نیمه کارهی خودم بپردازم. هرچند به دستور مقامات زندان اجازهی استفاده از #کتابخانه را نداشتم، ولی بودند دوستانی که کتابهای مورد نیاز را برایم میآوردند.
۳ـ تشکر از شما به خاطر فراهم آوردن فرصتی طلایی برای یک سال زندگی با کسانی که معلول #ظلم و فقر و #بیعدالتی جامعهای هستند که شما ساختهاید. لمس درد کسانی که مطرود اجتماع شدهاند، ولی حق زندگی کردن دارند.
۴ـ تشکر از شما به خاطر برقرار کردن ارتباط تنگاتنگ هالو با قشری از جامعه که هیچ گاه با تفکر و #مطالعه انسی نداشته است و انتقال افکار و اندیشهی هالویی به آنها. با خبر شدنشان از این که در بیرون زندان چه میگذرد و چه بر سر آنها آمده است و چرا آمده است.
۵ ـ تشکر از شما به خاطر ایجاد فرصتی مغتنم برای تشکیل کلاسهای عروض و قافیه و آشنایی #زندانیان با #شعر و فرهنگ و ادب و از همه مهمتر، توان بیان درد خود به زبان شعر. حضور هالو در این زندان بیش از سی #شاعر معترض تحویل شما داد. همه که اعدام نمیشوند. نیمی از این ها پس از سالها حبس به جامعه بازمیگردند. کما این که در زمان محکومیت خود من، بسیاری از این هنرجو ها آزاد شدند.
۶ ـ تشکر از شما به خاطر عوض کردن رنگ و مزه و احساس اشعار من، شعرهایی که در زندان سروده شد و پخش گردید را با اشعار قبلم مقایسه کنید. آیا فکر کردید با زندانی شدن هالو دهانش بسته میشود؟ خیر، اشعارش صیقلی شد و واقع بینانهتر. چون من بخشی از جامعه را که زندانیان عادی و غیر سیاسی باشند را تا به حال به این خوبی درک نکرده بودم.
۷ ـ جناب آقای قاضی، در زندان شنیدم که شاعران دیگری را هم دستگیر و روانهی زندان کردهاید. از این بابت هم از شما ممنونم. چون همان طور که زمین از حجت خدا خالی نمیماند، زندان نیز نباید از شاعران دگر اندیش خالی بماند.
۸ ـ جناب آقای قاضی، شما همراه هالو، اشعار هالو را وارد این زندان کردید. کسی هالو را نمیشناخت، ولی الان که شما دارید این نامه را میخوانید، دفترچه دفترچه اشعار هالو دارد رونویس میشود و خیلی از آنها را از بر شدهاند. باز اشتباه کردید.
۹ ـ آقای قاضی، من یک آدم فرهنگی بودم. سرم به فیلمسازیم بود و وقتی ممنوع کار شدم، به شعر. شما از من یک آدم سیاسی ساختید. بسیاری از فعالان سیاسی را فقط نامشان را شنیده بودم. ولی چه در این زندان و چه در اوین فرصت کافی برای آشنایی نزدیک با آنها، نشست و برخاست و تبادل افکار فراهم آوردید. این اشتباهتان محشر کبرا بود.
خلاصه خواستید حالم را بگیرید، ولی ندانسته حال دادید. حتا عدم استفاده از باشگاه و کتابخانه و سالن سینما و بخش فرهنگی و مرخصی و عفو عمومی و عفو مشروط و راه براه محرومیت از ملاقات حضوری و اینها هم حالم را نگرفت. دمم گرم. نوروز باستانی بر شما هم مبارک.
از چنین فرصتی که ساختهای
من که بردم، ولی تو باختهای
من اگر پیرم و به زنجیرم
تو شدی خط خطی و من شیرم
از قضا یا قدر هر آن چه که بود
تو ضرر کرده ای و هالو سود
جان من مثل دفعهی ماضی
باز هم اشتباه کن قاضی
باز هم جان استر و یابو
حال گیری کنید از #هالو
محمدرضا عالی پیام (هالو)
@Tavaana_TavaanaTech
شعری از #محمدرضا_عالی_پیام ( #هالو) در مورد دعای تحویل #سال_نو
هر چه خواندیم اول هر سال
حول احوالنا به احسن حال
حالمان به نشد که هر ساله
گاومان زاده است گوساله
تا به امید توست میدانیم
که به این حال و روز میمانیم
چون چنین است ای خدای ودود
از تو خواهیم با تمام وجود
حال ما را به خویش وابگذار
خود بدانیم و حال زار و نزار
سر به راهیم یا اگر اوباش
کار با کارمان نداشته باش
گیوه را ور کشیم و دل بدهیم
دست در دست یکدگر بنهیم
لای چرخ زمانه چوب کنیم
خودمان حال خویش خوب کنیم
@Tavaana_TavaanaTech
هر چه خواندیم اول هر سال
حول احوالنا به احسن حال
حالمان به نشد که هر ساله
گاومان زاده است گوساله
تا به امید توست میدانیم
که به این حال و روز میمانیم
چون چنین است ای خدای ودود
از تو خواهیم با تمام وجود
حال ما را به خویش وابگذار
خود بدانیم و حال زار و نزار
سر به راهیم یا اگر اوباش
کار با کارمان نداشته باش
گیوه را ور کشیم و دل بدهیم
دست در دست یکدگر بنهیم
لای چرخ زمانه چوب کنیم
خودمان حال خویش خوب کنیم
@Tavaana_TavaanaTech
#محمدرضا_عالیپیام (هالو) در این ویدئو کوتاه که پس از #آزادی این شاعر #طنزپرداز از زندان است میگوید در سه چهار ماه اول حبس خود نمیتوانسته است شعر طنز بگوید و گمان داشت چشمه طنزش خشکیده تا اینکه آهستهآهسته توانست شعر طنز بگوید.
ایشان میگوید اولین #شعر طنزی که توانست در #زندان بگوید این چند بیت بود:
مردمان نجیب ایرانی
هر زمانی شدید زندانی
در اوین یا اگر رجاییشهر
توی تهران و یا هر استانی
با دو تا چشم خویش میبینید
برق مجانی آب مجانی
محمد رضا عالی پیام - #هالو
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
ایشان میگوید اولین #شعر طنزی که توانست در #زندان بگوید این چند بیت بود:
مردمان نجیب ایرانی
هر زمانی شدید زندانی
در اوین یا اگر رجاییشهر
توی تهران و یا هر استانی
با دو تا چشم خویش میبینید
برق مجانی آب مجانی
محمد رضا عالی پیام - #هالو
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندان #رجاییشهر به روایت #هالو (ویدئو)
بدو بدو که نوبر بهاره
هالو بازم یه شعر تازه داره
میگم بیا سیاستُ ولش کن
ببر تو باغچه و زیر گِلِش کن
جایی که من میگم رجاییشهره
من شنیدم خدام با اینجا قهره
اینجا همه منتظر قصاصن
هیچکی امیدی نداره اساسا
شعر جدیدی از محمدرضا عالیپیام (هالو)
محمد رضا عالی پیام - هالو
#تفکیک_جرایم
شعر جدید عالی پیام توصیف وضعیت زندان رجایی شهر و عدم رعایت قانون تفکیک جرایم است و بسیار تکان دهنده است.
در جلسه چهارم و پنجم دوره حقوق زندانیان که توسط آموزشکده توانا برگزار شد به اصل تفکیک جرایم پرداخته شده است.
فایل های این دوره در آدرس زیر قابل دستیابی هستند.
https://goo.gl/NRsmGo
@Tavaana_TavaanaTech
بدو بدو که نوبر بهاره
هالو بازم یه شعر تازه داره
میگم بیا سیاستُ ولش کن
ببر تو باغچه و زیر گِلِش کن
جایی که من میگم رجاییشهره
من شنیدم خدام با اینجا قهره
اینجا همه منتظر قصاصن
هیچکی امیدی نداره اساسا
شعر جدیدی از محمدرضا عالیپیام (هالو)
محمد رضا عالی پیام - هالو
#تفکیک_جرایم
شعر جدید عالی پیام توصیف وضعیت زندان رجایی شهر و عدم رعایت قانون تفکیک جرایم است و بسیار تکان دهنده است.
در جلسه چهارم و پنجم دوره حقوق زندانیان که توسط آموزشکده توانا برگزار شد به اصل تفکیک جرایم پرداخته شده است.
فایل های این دوره در آدرس زیر قابل دستیابی هستند.
https://goo.gl/NRsmGo
@Tavaana_TavaanaTech
شعر «دروغ» را محمدرضا #عالیپیام (هالو) زمانی سرود که در #زندان بود:
روز و شب میبارد از هر سوی سیلآسا دروغ
بر تو و بر من دروغ و بر شما و ما دروغ
این دروغ و آن دروغ و آن دروغ و این دروغ
این طرف یا آن طرف، این جا دروغ، آن جا دروغ
زیر یا بالا چه فرقی می کند، بالا و زیر
هم از این پایین دروغ و هم از آن بالا دروغ
نه یکی دو تّا، نه ده تا بیست تا پنجاه تا
صبح و شب سهمیه دارد هر کسی صدها دروغ
روز خانم با دروغش پیش برده کار خویش
در عوض تحویل میگیرد شب از آقا دروغ
مثل هر کار بد دیگر که تکراری شود
اولش باشد قبیح و آخرش زیبا دروغ
بچهها از بچگی درس دروغ آموختن
از برادر، خواهر و از مادر و بابا دروغ
زنگ درس راستی در مدرسه تعطیل شد
در دبستان و دبیرستان و دانشگاه دروغ
چون که در تاریخ خوانده هی دروغ اندر دروغ
در نتیجه مینویسد متن انشا را دروغ
آنچه را چشمت ندید اما برایت گفتهاند
شک کن و با خود بگو گوشم شنید، اما دروغ
هر چه میگویند: از قول مقامات شریف
روزنامه جای خود دارد، صدا سیما دروغ
آن چه را دیروز گفتندش، کنون تکذیب شد
پس بدان اخبار امروزی شود فردا، دروغ
شیخ گفت: آن کس دروغی گفت، دشمن با خداست
این زمان – استغفرالله - شیخ سر تا پا دروغ
ملت مظلوم ما تا چند باید بشنوند
از منِ شاعر دروغ و از توی ملا، دروغ
در شبی سرد از سر تنهاییاش هالو سرود
کنج زندان این غزل را که ردیفش با دروغ
محمد رضا عالی پیام - #هالو
برای موضوع #دروغ دیدن این ویدئو نیز سودمند است:
https://goo.gl/FymcUZ
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
روز و شب میبارد از هر سوی سیلآسا دروغ
بر تو و بر من دروغ و بر شما و ما دروغ
این دروغ و آن دروغ و آن دروغ و این دروغ
این طرف یا آن طرف، این جا دروغ، آن جا دروغ
زیر یا بالا چه فرقی می کند، بالا و زیر
هم از این پایین دروغ و هم از آن بالا دروغ
نه یکی دو تّا، نه ده تا بیست تا پنجاه تا
صبح و شب سهمیه دارد هر کسی صدها دروغ
روز خانم با دروغش پیش برده کار خویش
در عوض تحویل میگیرد شب از آقا دروغ
مثل هر کار بد دیگر که تکراری شود
اولش باشد قبیح و آخرش زیبا دروغ
بچهها از بچگی درس دروغ آموختن
از برادر، خواهر و از مادر و بابا دروغ
زنگ درس راستی در مدرسه تعطیل شد
در دبستان و دبیرستان و دانشگاه دروغ
چون که در تاریخ خوانده هی دروغ اندر دروغ
در نتیجه مینویسد متن انشا را دروغ
آنچه را چشمت ندید اما برایت گفتهاند
شک کن و با خود بگو گوشم شنید، اما دروغ
هر چه میگویند: از قول مقامات شریف
روزنامه جای خود دارد، صدا سیما دروغ
آن چه را دیروز گفتندش، کنون تکذیب شد
پس بدان اخبار امروزی شود فردا، دروغ
شیخ گفت: آن کس دروغی گفت، دشمن با خداست
این زمان – استغفرالله - شیخ سر تا پا دروغ
ملت مظلوم ما تا چند باید بشنوند
از منِ شاعر دروغ و از توی ملا، دروغ
در شبی سرد از سر تنهاییاش هالو سرود
کنج زندان این غزل را که ردیفش با دروغ
محمد رضا عالی پیام - #هالو
برای موضوع #دروغ دیدن این ویدئو نیز سودمند است:
https://goo.gl/FymcUZ
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
روزه خوری حلال
شعری ازمحمدرضا عالی پیام(هالو)
...مال مردم همه از ریز و درشت
دانه دانه بخوری یا با مشت
هیچ اشکال ندارد اخوی
بخور آن قدر که تا سیر شوی
بعد از آن مال صغیر است و یتیم
چه ببلعیم، چه آن را بجویم
بعد هم مثل ابو شیخ الدین
خوردن دشت دراندشت زمین
موشک و تانک بگیری بخوری
وام از بانک بگیری بخوری
وام بی ضامن و بی استاندارد
رقمش فوق هزاران ملیارد
پنج و شش یا دو سه تا حداقل
کشتی نفتی و انواع دکل
کمپلت را بتپانش در حلق
یک قلپ آب ... نه ... خون این خلق
روی آن سر بکش و قورت بده
بعد هی هارت بده هورت بده
همه این ها که توی معده رود
مبطل روزهی مومن نشود
هر که ماخذ طلبید از تو بگو
دفتر فقه جناب #هالو
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
شعری ازمحمدرضا عالی پیام(هالو)
...مال مردم همه از ریز و درشت
دانه دانه بخوری یا با مشت
هیچ اشکال ندارد اخوی
بخور آن قدر که تا سیر شوی
بعد از آن مال صغیر است و یتیم
چه ببلعیم، چه آن را بجویم
بعد هم مثل ابو شیخ الدین
خوردن دشت دراندشت زمین
موشک و تانک بگیری بخوری
وام از بانک بگیری بخوری
وام بی ضامن و بی استاندارد
رقمش فوق هزاران ملیارد
پنج و شش یا دو سه تا حداقل
کشتی نفتی و انواع دکل
کمپلت را بتپانش در حلق
یک قلپ آب ... نه ... خون این خلق
روی آن سر بکش و قورت بده
بعد هی هارت بده هورت بده
همه این ها که توی معده رود
مبطل روزهی مومن نشود
هر که ماخذ طلبید از تو بگو
دفتر فقه جناب #هالو
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
برنامه غذایی #هالو
شعر طنزی از محمدرضا #عالیپیام (هالو)
در زمستان فرنی می چسبد
آش دوغ سبلان باید خورد
به و ازگیل و انار و انگور
همه در فصل خزان باید خورد
ماه مرداد پنیر و سبزی
یا که خربوزه و نان باید خورد
فرودین ماه که وقت عیش است
باده با ماهرخان باید خورد
قیمه در ماه محرم خوب است
با ولع سینه زنان باید خورد
شله زرد و سمنو ماه صفر
روزه را در رمضان باید خورد
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
شعر طنزی از محمدرضا #عالیپیام (هالو)
در زمستان فرنی می چسبد
آش دوغ سبلان باید خورد
به و ازگیل و انار و انگور
همه در فصل خزان باید خورد
ماه مرداد پنیر و سبزی
یا که خربوزه و نان باید خورد
فرودین ماه که وقت عیش است
باده با ماهرخان باید خورد
قیمه در ماه محرم خوب است
با ولع سینه زنان باید خورد
شله زرد و سمنو ماه صفر
روزه را در رمضان باید خورد
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇