- مریم میرزاخانی در بستر بیماری
goo.gl/gLsR7B
بنا به اخبار رسیده به آموزشکده توانا، «مریم میرزاخانی» - نابغه ریاضی ایرانی - که اکنون در آمریکا زندگی می کند متاسفانه با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند. او چندین سال است که با این بیماری دست به گریبان است و اکنون این بیماری به مراحل پیشرفته تری رسیده است و برخی از سایت های خبری از بستری شدن او در بیمارستان خبر داده اند.
مریم میرزاخانی، که استاد دانشگاه استنفورد هم هست، سه سال پیش برنده «مدال فیلدز» شد که یک جایزه بسیار معتبر در دنیای ریاضیات است و او نخستین زنی بود که توانست این جایزه را دریافت کند. به این جایزه «نوبل ریاضیات» هم گفته می شود. او همچنین اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی در ایران مدال طلا گرفت.
میرزاخانی که اکنون ۴۰ ساله است در تهران به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان که بخشی از آن در مدرسه فرزانگان تهران طی شد، به دانشگاه صنعتی شریف راه یافت. او در این دانشگاه ریاضی خواند و برای ادامه تحصیلات در مقطع دکتری به دانشگاه هاروارد رفت. او پس از تکمیل تحصیلات عالی مدتی در دانشگاه پرینستون و سپس در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول شد. او در سن ۳۱ سالگی به استادی دانشگاه استنفورد رسید که چنین جایگاهی در چنین سنی حکایت از نبوغ و تلاش این زن دارد.
- آموزشکده توانا برای مریم میرزاخانی آرزوی سلامتی و بهبودی دارد.
- کارتون مانا نیستانی در ارتباط با مریم میرزاخانی:
http://bit.ly/1uY7bH3
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/gLsR7B
بنا به اخبار رسیده به آموزشکده توانا، «مریم میرزاخانی» - نابغه ریاضی ایرانی - که اکنون در آمریکا زندگی می کند متاسفانه با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند. او چندین سال است که با این بیماری دست به گریبان است و اکنون این بیماری به مراحل پیشرفته تری رسیده است و برخی از سایت های خبری از بستری شدن او در بیمارستان خبر داده اند.
مریم میرزاخانی، که استاد دانشگاه استنفورد هم هست، سه سال پیش برنده «مدال فیلدز» شد که یک جایزه بسیار معتبر در دنیای ریاضیات است و او نخستین زنی بود که توانست این جایزه را دریافت کند. به این جایزه «نوبل ریاضیات» هم گفته می شود. او همچنین اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی در ایران مدال طلا گرفت.
میرزاخانی که اکنون ۴۰ ساله است در تهران به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان که بخشی از آن در مدرسه فرزانگان تهران طی شد، به دانشگاه صنعتی شریف راه یافت. او در این دانشگاه ریاضی خواند و برای ادامه تحصیلات در مقطع دکتری به دانشگاه هاروارد رفت. او پس از تکمیل تحصیلات عالی مدتی در دانشگاه پرینستون و سپس در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول شد. او در سن ۳۱ سالگی به استادی دانشگاه استنفورد رسید که چنین جایگاهی در چنین سنی حکایت از نبوغ و تلاش این زن دارد.
- آموزشکده توانا برای مریم میرزاخانی آرزوی سلامتی و بهبودی دارد.
- کارتون مانا نیستانی در ارتباط با مریم میرزاخانی:
http://bit.ly/1uY7bH3
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. - مریم میرزاخانی در بستر بیماری . بنا به اخبار رسیده به آموزشکده توانا، «مریم میرزاخانی» - نابغه ریاضی ایرانی - که اکنون در آمریکا زندگی می کند متاسفانه با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند. او چندین سال است که با این بیماری دست به گریبان است و اکنون این…
وقتی می گوییم عزادار "مریم میرزاخانی" هستیم، از کدام عزا صحبت میکنیم؟
نمی شود گفت که مریم دیگر در میان ما نیست. او دیری است که در میان ما نیست و در حقیقت هیچگاه در میان ما نبوده و از ما نبوده است. میان ما بودن، تحمل و شرایطی میخواهد که نمی وان از امثال مریم انتظار تحملاش را داشت. نه مریم میتوانست در میان ما باشد و نه آن علم که او مسیر آن را میپویید یارای در میان ما بودن را دارد. نه فقط ما که دیگرانی از دیگر جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه هستند که "مریم"هاشان رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند.
مریمِ پاکستانیها "پرفسور عبدالسلام" بود. محمد عبدالسلام در سال ۱۹۷۹ جایزه نوبل فیزیک را به خاطر ارائه فرمولبندی واحدی برای نیروی الکترومغناطیس و نیروی هستهای ضعیف که برهمکنش الکتروضعیف نامیده میشود دریافت کرد.
این اولین جایزه نوبل مرتبط با علم بود که یک مسلمان موفق به دریافت آن شده بود (انورسادات رییس جمهور مصر پیشتر نوبل صلح را دریافت کرده بود)
عبدالسلام موطن خود را ترک کرد چون از پیروان آیین احمدیه بود. در این آیین پیامبر اسلام را خاتم پیامبران نمیدانند و متممی در قانون اساسی پاکستان وجود دارد که پیروان این آیین را به دلیل بدعت در اسلام، کافر و غیرمسلمان میداند. عبدالسلام به همین دلیل مجبور به ترک موطن خود شد چون جامعهای که او در آن میزیست ابتنای برعلم نداشت و مذهب و باور شهروندان بر علم یا تخصص آنان برتری داشت بنابراین هم مذهب او ملاک بود و هم جامعه مجالی را برای فرهنگ و علم تدارک ندیده بود
خود او در مصاحبهای درباره اینکه به جز نگاه مذهبی جامعه، مجالی برای علم هم نبود گفته بود:"در سال ۱۹۵۱ به لاهور برگشتم و در دانشگاه آنجا شروع به تدریس کردم. اما چون تنها فیزیکدان آن جا بودم کاملا” منزوی شدم. در آنجا بدست آوردن نشریات و ارتباط با موضوعهای مورد نظرم بسیار سخت بود. به این دلیل من مجبور شدم کشورم را ترک کنم تا فیزیکدان باقی بمانم نداشتن ارتباط میان دانشمندان کشورهای در حال توسعه بدترین نوع مصیبتی است که با آن روبرو هستند. دانشمندان این کشورها نسبت به کشورهای ثروتمندتر از سرمایه و فرصتهای کافی بهرهمند نیستند. در این کشورها هیچ گروه یا جماعتی که دارای فکر و کار مشترک در یک زمینه مشابه باشند وجود ندارد."
.
اگر دنیای علم امروز عزادار فقدان مریم است و این مصیبت از نظر معنوی قابل جبران نیست اما جای خالی مریم را مریمهای دیگری پر خواهند کرد زیرا خاصیت آن فضا، جاذب نوابغ و دانشمندان است چنانکه جاذب المپیادیهای ما ( کافی است آماری گرفته شود تا معلوم شود هر یک اکنون در کجا مشغول فعالیت هستند)، عزای ما برای مریم اما بیشتر حالتی احساسی دارد زیرا مریم، آن زمان که در میان ما بود نامش بیشتر با حادثه سانحه سقوط اتوبوس و مرگ نخبگان المپیادی ما و یک جایزه بینالمللی گره خورده بود و نه بیشتر، سخت و تلخ است اما اگرچه ما ملتی باهوش با فرهنگی دیرین و واجد توانمندیهای بالقوهای برای شکوفایی هستیم اما مریم در آن محیط مریم شد و گرنه برای اینجا که ماییم حتا روزی که سخن از کسب جایزه فیلدز شد، چالش اصلی چگونگی انتشار تصویر بدون پوشش او در صفحه اول روزنامه ها بود!
امروز معدود پاکستانیهایی که هیاهوی دعوای حیدری - نعمتی میان فرق مختلف اسلامی یا هندوان، آنها را به صرافت شناختن نخبگانشان انداخته مفتخر به نام پرفسور عبدالسلاماند، به پاکستان که بروید اما خواهید دید که بر سنگ قبر او، عبارت "مسلمان" را در جمله "اولین مسلمان برنده جایزه نوبل" خراشیده و محو کردهاند!
ادامه در پست بعدی
goo.gl/S2xQ3f
@Tavaana_TavaanaTech
نمی شود گفت که مریم دیگر در میان ما نیست. او دیری است که در میان ما نیست و در حقیقت هیچگاه در میان ما نبوده و از ما نبوده است. میان ما بودن، تحمل و شرایطی میخواهد که نمی وان از امثال مریم انتظار تحملاش را داشت. نه مریم میتوانست در میان ما باشد و نه آن علم که او مسیر آن را میپویید یارای در میان ما بودن را دارد. نه فقط ما که دیگرانی از دیگر جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه هستند که "مریم"هاشان رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند.
مریمِ پاکستانیها "پرفسور عبدالسلام" بود. محمد عبدالسلام در سال ۱۹۷۹ جایزه نوبل فیزیک را به خاطر ارائه فرمولبندی واحدی برای نیروی الکترومغناطیس و نیروی هستهای ضعیف که برهمکنش الکتروضعیف نامیده میشود دریافت کرد.
این اولین جایزه نوبل مرتبط با علم بود که یک مسلمان موفق به دریافت آن شده بود (انورسادات رییس جمهور مصر پیشتر نوبل صلح را دریافت کرده بود)
عبدالسلام موطن خود را ترک کرد چون از پیروان آیین احمدیه بود. در این آیین پیامبر اسلام را خاتم پیامبران نمیدانند و متممی در قانون اساسی پاکستان وجود دارد که پیروان این آیین را به دلیل بدعت در اسلام، کافر و غیرمسلمان میداند. عبدالسلام به همین دلیل مجبور به ترک موطن خود شد چون جامعهای که او در آن میزیست ابتنای برعلم نداشت و مذهب و باور شهروندان بر علم یا تخصص آنان برتری داشت بنابراین هم مذهب او ملاک بود و هم جامعه مجالی را برای فرهنگ و علم تدارک ندیده بود
خود او در مصاحبهای درباره اینکه به جز نگاه مذهبی جامعه، مجالی برای علم هم نبود گفته بود:"در سال ۱۹۵۱ به لاهور برگشتم و در دانشگاه آنجا شروع به تدریس کردم. اما چون تنها فیزیکدان آن جا بودم کاملا” منزوی شدم. در آنجا بدست آوردن نشریات و ارتباط با موضوعهای مورد نظرم بسیار سخت بود. به این دلیل من مجبور شدم کشورم را ترک کنم تا فیزیکدان باقی بمانم نداشتن ارتباط میان دانشمندان کشورهای در حال توسعه بدترین نوع مصیبتی است که با آن روبرو هستند. دانشمندان این کشورها نسبت به کشورهای ثروتمندتر از سرمایه و فرصتهای کافی بهرهمند نیستند. در این کشورها هیچ گروه یا جماعتی که دارای فکر و کار مشترک در یک زمینه مشابه باشند وجود ندارد."
.
اگر دنیای علم امروز عزادار فقدان مریم است و این مصیبت از نظر معنوی قابل جبران نیست اما جای خالی مریم را مریمهای دیگری پر خواهند کرد زیرا خاصیت آن فضا، جاذب نوابغ و دانشمندان است چنانکه جاذب المپیادیهای ما ( کافی است آماری گرفته شود تا معلوم شود هر یک اکنون در کجا مشغول فعالیت هستند)، عزای ما برای مریم اما بیشتر حالتی احساسی دارد زیرا مریم، آن زمان که در میان ما بود نامش بیشتر با حادثه سانحه سقوط اتوبوس و مرگ نخبگان المپیادی ما و یک جایزه بینالمللی گره خورده بود و نه بیشتر، سخت و تلخ است اما اگرچه ما ملتی باهوش با فرهنگی دیرین و واجد توانمندیهای بالقوهای برای شکوفایی هستیم اما مریم در آن محیط مریم شد و گرنه برای اینجا که ماییم حتا روزی که سخن از کسب جایزه فیلدز شد، چالش اصلی چگونگی انتشار تصویر بدون پوشش او در صفحه اول روزنامه ها بود!
امروز معدود پاکستانیهایی که هیاهوی دعوای حیدری - نعمتی میان فرق مختلف اسلامی یا هندوان، آنها را به صرافت شناختن نخبگانشان انداخته مفتخر به نام پرفسور عبدالسلاماند، به پاکستان که بروید اما خواهید دید که بر سنگ قبر او، عبارت "مسلمان" را در جمله "اولین مسلمان برنده جایزه نوبل" خراشیده و محو کردهاند!
ادامه در پست بعدی
goo.gl/S2xQ3f
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. وقتی می گوییم عزادار "مریم میرزاخانی" هستیم، از کدام عزا صحبت میکنیم؟ . نمی شود گفت که مریم دیگر در میان ما نیست. او دیری است که در میان ما نیست و در حقیقت هیچگاه در میان ما نبوده و از ما نبوده است. میان ما بودن، تحمل و شرایطی میخواهد که نمی وان از امثال…
ادامه پست قبلی
مذهب، پوشش، افکار، قومیت و هزار موضوع عرضی و حاشیهای دیگر هنوز چنان شاکله و محور اصلی ذهن و فرهنگ ما را در برگرفتهاند که مجالی برای اندیشه علم که نیازمند رهایی از این حواشی است، وجود ندارد. با این شرایط و این نگاه، علمی هم، اگر گاهی تجلی بیابد، موسمی و مستعجل است. رفتن مریم موجب تالم است اما عزای واقعی، میدان داری علم ستیزان و عالم هراسان و مرگ علم اندیشی و علم ورزی و علم فهمی و تفاخر به چیزی است که از خود فراری اش می دهی، این آن تناقض و عزایی است که باید بواسطه آن گِل بر سر بگیریم وگرنه این سرزمین پربار و نابغه خیز، بازهم مریم هایی را درخود خواهد دید که چه بسانبوغ شان از مریم میرزاخانی هم بیشتر باشد اما مادامیکه ذهن ما و جامعه ما و فرهنگ ما علم را -کماهو علم - به رسمیت نمی شناسد و نیمچه اقبالش به علم نیز به دلیل شائبه های غیرعلمی است و مادامیکه "مریمها" ، بذر ثمین ذهن و جان خود را تنها در خاکی دیگر قابل بارور شدن ببینند، تفاخر ما به مریم ها یا انتظارمان برای مریم های بعدی، وجه عقلانی ندارد و ما روزی می توانیم مفتخر به "مریم" ها باشیم که ارزش گوهر علم و عالمان را چنان که باید دریافته و شرایط بروز آن را چنان که در خور آن است، فراهم کرده باشیم.
.
مریم میرزاخانی ریاضیدان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد صبح امروز در سن ۴۰ سالگی دارفانی را وداع گفت.
میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» برنده مدال فیلدزشده بود که بالاترین جایزه در ریاضیات است. او نخستین زن و نخستین ایرانی برنده مدال فیلدز بود.
متن از سهند ایرانمهر
(تصویر پایین سمت چپ تصویر سنگ قبر پرفسور عبدالسلام و خراشیدن عبارت "مسلمان"بر روی آن)
goo.gl/S2xQ3f
@Tavaana_TavaanaTech
مذهب، پوشش، افکار، قومیت و هزار موضوع عرضی و حاشیهای دیگر هنوز چنان شاکله و محور اصلی ذهن و فرهنگ ما را در برگرفتهاند که مجالی برای اندیشه علم که نیازمند رهایی از این حواشی است، وجود ندارد. با این شرایط و این نگاه، علمی هم، اگر گاهی تجلی بیابد، موسمی و مستعجل است. رفتن مریم موجب تالم است اما عزای واقعی، میدان داری علم ستیزان و عالم هراسان و مرگ علم اندیشی و علم ورزی و علم فهمی و تفاخر به چیزی است که از خود فراری اش می دهی، این آن تناقض و عزایی است که باید بواسطه آن گِل بر سر بگیریم وگرنه این سرزمین پربار و نابغه خیز، بازهم مریم هایی را درخود خواهد دید که چه بسانبوغ شان از مریم میرزاخانی هم بیشتر باشد اما مادامیکه ذهن ما و جامعه ما و فرهنگ ما علم را -کماهو علم - به رسمیت نمی شناسد و نیمچه اقبالش به علم نیز به دلیل شائبه های غیرعلمی است و مادامیکه "مریمها" ، بذر ثمین ذهن و جان خود را تنها در خاکی دیگر قابل بارور شدن ببینند، تفاخر ما به مریم ها یا انتظارمان برای مریم های بعدی، وجه عقلانی ندارد و ما روزی می توانیم مفتخر به "مریم" ها باشیم که ارزش گوهر علم و عالمان را چنان که باید دریافته و شرایط بروز آن را چنان که در خور آن است، فراهم کرده باشیم.
.
مریم میرزاخانی ریاضیدان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد صبح امروز در سن ۴۰ سالگی دارفانی را وداع گفت.
میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» برنده مدال فیلدزشده بود که بالاترین جایزه در ریاضیات است. او نخستین زن و نخستین ایرانی برنده مدال فیلدز بود.
متن از سهند ایرانمهر
(تصویر پایین سمت چپ تصویر سنگ قبر پرفسور عبدالسلام و خراشیدن عبارت "مسلمان"بر روی آن)
goo.gl/S2xQ3f
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. وقتی می گوییم عزادار "مریم میرزاخانی" هستیم، از کدام عزا صحبت میکنیم؟ . نمی شود گفت که مریم دیگر در میان ما نیست. او دیری است که در میان ما نیست و در حقیقت هیچگاه در میان ما نبوده و از ما نبوده است. میان ما بودن، تحمل و شرایطی میخواهد که نمی وان از امثال…
مرمر مشفقي فعال حقوق زنان در وبلاگ خود نوشته است:
"سه سال پیش وقتی #مریم_میرزاخانی تنها زن و تنها ایرانی بود که جایزه فیلدز را گرفت روزنامه های ایران بدون استثنا عکسهایش را یا فوتوشاپ کردند و یا نقاشی کردند و یک لچک روی سرش گذاشتند. مریم علاقه ای به وارد شدن به موصوعات اجتماعی سیاسی نداشت و خودش را کاملا دور از فضای رسانه ایرانی نگهداشت. اما مسیح علینژاد سکوت نکرد و مثل همیشه او همفکران و همراهانش به این تجاوز اعتراض کردند. سه سال گذشت و تصویر مریم میرزاخانی بار دیگر بر صفحه اول روزنامههای ایران نقش بست. اینبار اما اکثریت عکس بی حجاب او را چاپ کردند. در این سه سال هیچ قانونی تغییر نکرده، دولت هم همان دولت است. اما یک چیز تغییر کرده. گفتمان درباره حجاب باز شده. این ممکن نبود مگر با پافشاری های مسیح علینژاد. این ممکن نبود مگر با شجاعت و جسارت زنان عادی داخل ایران که در سه سال اخیر عکس و فیلم فرستاده اند، پیام داده اند و از حق خود برای انتخاب پوشش دفاع کرده اند. حال هرچقدر حاسدان و غرضورزان و خودنخبهگران بگویند کمپین آزادیهای یواشکی تاثیری ندارد و سطحی است. هرچقدر بخواهند این تغییر را به دولت روحانی و رای مردم نسبت بدهند، خودشان بهتر از هرکس میدانند سرشان را زیر برف کرده اند و چشمشان را به روی واقعیت بسته اند.
به مسیح ، خودم و تمام عزیزانی که در این سالها پشت او ایستاده اند و بحث حجاب را به یکی از اولویتهای حقوق زنان تبدیل کرده اند خسته نباشید میگم . به تک تک زنانی که در این سه سال شجاعانه عکس و فیلم فرستادند و خواستههایشان را فریاد زدند درود میفرستم."
.
نظر شما چیست؟
توضیح:
تصویر از یک صفحه اصولگرا است. که مخالف مسیح علی نژاد است.
جالب اینکه تا پیش از این اثولگرایان تصویر بدون حجاب مریم میرزاخانی را منتشر نمیکردند.
goo.gl/dBK6H5
سخنرانی مسیح علینژاد در کنفرانس «زنان در جهان»
https://goo.gl/OPMJem
برای مریم میرزاخانی
کارتون از مانا نیستانی
goo.gl/dTsK1L
@Tavaana_TavaanaTech
"سه سال پیش وقتی #مریم_میرزاخانی تنها زن و تنها ایرانی بود که جایزه فیلدز را گرفت روزنامه های ایران بدون استثنا عکسهایش را یا فوتوشاپ کردند و یا نقاشی کردند و یک لچک روی سرش گذاشتند. مریم علاقه ای به وارد شدن به موصوعات اجتماعی سیاسی نداشت و خودش را کاملا دور از فضای رسانه ایرانی نگهداشت. اما مسیح علینژاد سکوت نکرد و مثل همیشه او همفکران و همراهانش به این تجاوز اعتراض کردند. سه سال گذشت و تصویر مریم میرزاخانی بار دیگر بر صفحه اول روزنامههای ایران نقش بست. اینبار اما اکثریت عکس بی حجاب او را چاپ کردند. در این سه سال هیچ قانونی تغییر نکرده، دولت هم همان دولت است. اما یک چیز تغییر کرده. گفتمان درباره حجاب باز شده. این ممکن نبود مگر با پافشاری های مسیح علینژاد. این ممکن نبود مگر با شجاعت و جسارت زنان عادی داخل ایران که در سه سال اخیر عکس و فیلم فرستاده اند، پیام داده اند و از حق خود برای انتخاب پوشش دفاع کرده اند. حال هرچقدر حاسدان و غرضورزان و خودنخبهگران بگویند کمپین آزادیهای یواشکی تاثیری ندارد و سطحی است. هرچقدر بخواهند این تغییر را به دولت روحانی و رای مردم نسبت بدهند، خودشان بهتر از هرکس میدانند سرشان را زیر برف کرده اند و چشمشان را به روی واقعیت بسته اند.
به مسیح ، خودم و تمام عزیزانی که در این سالها پشت او ایستاده اند و بحث حجاب را به یکی از اولویتهای حقوق زنان تبدیل کرده اند خسته نباشید میگم . به تک تک زنانی که در این سه سال شجاعانه عکس و فیلم فرستادند و خواستههایشان را فریاد زدند درود میفرستم."
.
نظر شما چیست؟
توضیح:
تصویر از یک صفحه اصولگرا است. که مخالف مسیح علی نژاد است.
جالب اینکه تا پیش از این اثولگرایان تصویر بدون حجاب مریم میرزاخانی را منتشر نمیکردند.
goo.gl/dBK6H5
سخنرانی مسیح علینژاد در کنفرانس «زنان در جهان»
https://goo.gl/OPMJem
برای مریم میرزاخانی
کارتون از مانا نیستانی
goo.gl/dTsK1L
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. مرمر مشفقي فعال حقوق زنان در وبلاگ خود نوشته است: "سه سال پیش وقتی #مریم_میرزاخانی تنها زن و تنها ایرانی بود که جایزه فیلدز را گرفت روزنامه های ایران بدون استثنا عکسهایش را یا فوتوشاپ کردند و یا نقاشی کردند و یک لچک روی سرش گذاشتند. مریم علاقه ای به وارد…
در محلهی نارمک تهران مدرسه و خیابانی وجود دارد به اسم: شهید صدیقه رودباری.
وقتی کودک و نوجوان بودم با شگفتی از کنار این مدرسه رد می شدم و برایم جالب بود که او کیست و چه کرده؟
دیدن اسم خاص از یک زن بر سردر یک مدرسه برایم بسیار عجیب بود. بعدتر فهمیدم او جهادگری سپاهی بوده که سال 59 در بانه کشته می شود.
امروز به طور ناگهانی جستجو کردم: خیابان پروین اعتصامی.
به یک فرعی در خیابان فاطمی رسیدم.
میدان پروین اعتصامی؟
یک میدان در زنجان و یک میدان در تبریز.
بعد نام خیابان حضرت فاطمه را جستجو کردم و رسیدم به بیمارستان حضرت فاطمه.
خیابان حضرت زینب؟ کلی مدرسه به این اسم پیدا کردم.
بعد بهت زده از خودم سوال کردم: ما چند شهید زن داریم؟ چند زن داشته ایم که کارهای مهمی کرده اند؟ بعد الان اسم مریم میرزاخانی برده می شود که چه؟ اسم انوشه انصاری بر روی کدام ساختمان است ( یک ساختمان معمولی ته یک کوچه اصلا!)؟
اسم زینب پاشا، صدیقه دولت آبادی، توران میرهادی بر روی کدام ساختمان یا مجتمع یا پارک گذاشته شده؟
اینکه در خارج از ایران چه اتفاقی میفتد بحث جداگانه ای است. می خواهم درباره ی جایگاه زن در ایران بحث کنم. درباره ی زنانی که با سرکشی و تن ندادن به قوانین مردسالار خودشان ، زندگی شان و بخشی از تفکرات جامعه را تغییر دادند. آنها شاید در ظاهر جایگاهی در قلب جامعه ی مردسالار ما داشته باشند اما در باطن جایگاهی ندارند و ماندگاری نام آنها به عنوان اولین های ایران در گام های جهانی به نفع نیست.
این در حالی است که سالیان سال است در نظام آموزش و پروش و رسانه ها به دختران ما یادآوری می شود که با دوری از جمع ها و وابستگی به مردها راه درست ترقی و تعالی را طی خواهند کرد.
این حجم از غرض ورزی و حذف قطعا روزی نتیجه ی عکس خواهد داشت اما در روزی که مریم میرزاخانی را از دست داده ایم خوب است به دو نکته فکر کنیم: انتشار عکس بی حجاب او توسط دولت مردان و رسانه های داخلی نباید باعث خرسندی ما از رسیدن به جایگاه واقعی زن و عبور از کلیشه های جنسیتی جامعه شود، چرا که اثبات این ادعا نیازمند تدوین قوانین و تغییر نگرش های کلان تر است. و بعد آنکه تاریخ آن چیزی است که ما وظیفه داریم برای فرزندانمان نقل کنیم نه آنچه که کتابهای درسی و جامعه ی مردسالار به آنها یاد می دهد. بنشینیم و با پسرها و دخترهایمان درمورد زن ها و تاثیرات آنها بر جامعه صحبت کنیم. زن ها را برای آنها پررنگ تر کنیم حتی اگر جامعه از عبور از خیابانی به نام توران میرهادی یا ورود به دانشکده ای با نام انوشه انصاری بترسد و غرور عزیزش جریحه دار شود.
کجای بحث بودیم؟ همیشه فکر می کنم یک اشتباهی شده است که اسم صدیقه را برروی یک خیابان گذاشتهاند، از دستشان در رفته. وگرنه که زن شهید نمی شود که....
زن اگر شهید شد نام یک خیابان فرعی برای او. شاعر شد نام یک خیابان فرعی برای او. اگر اولین دریافت کننده مدال زنان در المپیک شد هم هیچ.
مطلب از کانال تلگرام خرمالوی سیاه
آلما توکل
شما چه فکر میکنید؟ چند دانشگاه و چند خیابان میشناسید که به نام زنهای ایرانی مزین شده باشند؟
goo.gl/iXd6EC
درباره برخی زنان موثر:
روشنک نوعدوست، زنی که ترقی ایران را می خواست.
goo.gl/VQ3sHa
اشرف قندهاری که مادرجون بود
https://tavaana.org/fa/Madar_Joon
توران میرهادی؛ مادر ادبیات کودک و نوجوان
bit.ly/2cRaaRs
سیمین بهبهانی
وجدان منظوم یک ملت
goo.gl/JAagrj
فروغ فرخزاد
bit.ly/1uMdl1p
زینب پاشا؛ رهبر زنان در نهضت تنباکو
https://tavaana.org/fa/Zeynab_Pash
مهلقا ملاح؛ مادر محیط زیست ایران
bit.ly/1sYYIWy
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی کودک و نوجوان بودم با شگفتی از کنار این مدرسه رد می شدم و برایم جالب بود که او کیست و چه کرده؟
دیدن اسم خاص از یک زن بر سردر یک مدرسه برایم بسیار عجیب بود. بعدتر فهمیدم او جهادگری سپاهی بوده که سال 59 در بانه کشته می شود.
امروز به طور ناگهانی جستجو کردم: خیابان پروین اعتصامی.
به یک فرعی در خیابان فاطمی رسیدم.
میدان پروین اعتصامی؟
یک میدان در زنجان و یک میدان در تبریز.
بعد نام خیابان حضرت فاطمه را جستجو کردم و رسیدم به بیمارستان حضرت فاطمه.
خیابان حضرت زینب؟ کلی مدرسه به این اسم پیدا کردم.
بعد بهت زده از خودم سوال کردم: ما چند شهید زن داریم؟ چند زن داشته ایم که کارهای مهمی کرده اند؟ بعد الان اسم مریم میرزاخانی برده می شود که چه؟ اسم انوشه انصاری بر روی کدام ساختمان است ( یک ساختمان معمولی ته یک کوچه اصلا!)؟
اسم زینب پاشا، صدیقه دولت آبادی، توران میرهادی بر روی کدام ساختمان یا مجتمع یا پارک گذاشته شده؟
اینکه در خارج از ایران چه اتفاقی میفتد بحث جداگانه ای است. می خواهم درباره ی جایگاه زن در ایران بحث کنم. درباره ی زنانی که با سرکشی و تن ندادن به قوانین مردسالار خودشان ، زندگی شان و بخشی از تفکرات جامعه را تغییر دادند. آنها شاید در ظاهر جایگاهی در قلب جامعه ی مردسالار ما داشته باشند اما در باطن جایگاهی ندارند و ماندگاری نام آنها به عنوان اولین های ایران در گام های جهانی به نفع نیست.
این در حالی است که سالیان سال است در نظام آموزش و پروش و رسانه ها به دختران ما یادآوری می شود که با دوری از جمع ها و وابستگی به مردها راه درست ترقی و تعالی را طی خواهند کرد.
این حجم از غرض ورزی و حذف قطعا روزی نتیجه ی عکس خواهد داشت اما در روزی که مریم میرزاخانی را از دست داده ایم خوب است به دو نکته فکر کنیم: انتشار عکس بی حجاب او توسط دولت مردان و رسانه های داخلی نباید باعث خرسندی ما از رسیدن به جایگاه واقعی زن و عبور از کلیشه های جنسیتی جامعه شود، چرا که اثبات این ادعا نیازمند تدوین قوانین و تغییر نگرش های کلان تر است. و بعد آنکه تاریخ آن چیزی است که ما وظیفه داریم برای فرزندانمان نقل کنیم نه آنچه که کتابهای درسی و جامعه ی مردسالار به آنها یاد می دهد. بنشینیم و با پسرها و دخترهایمان درمورد زن ها و تاثیرات آنها بر جامعه صحبت کنیم. زن ها را برای آنها پررنگ تر کنیم حتی اگر جامعه از عبور از خیابانی به نام توران میرهادی یا ورود به دانشکده ای با نام انوشه انصاری بترسد و غرور عزیزش جریحه دار شود.
کجای بحث بودیم؟ همیشه فکر می کنم یک اشتباهی شده است که اسم صدیقه را برروی یک خیابان گذاشتهاند، از دستشان در رفته. وگرنه که زن شهید نمی شود که....
زن اگر شهید شد نام یک خیابان فرعی برای او. شاعر شد نام یک خیابان فرعی برای او. اگر اولین دریافت کننده مدال زنان در المپیک شد هم هیچ.
مطلب از کانال تلگرام خرمالوی سیاه
آلما توکل
شما چه فکر میکنید؟ چند دانشگاه و چند خیابان میشناسید که به نام زنهای ایرانی مزین شده باشند؟
goo.gl/iXd6EC
درباره برخی زنان موثر:
روشنک نوعدوست، زنی که ترقی ایران را می خواست.
goo.gl/VQ3sHa
اشرف قندهاری که مادرجون بود
https://tavaana.org/fa/Madar_Joon
توران میرهادی؛ مادر ادبیات کودک و نوجوان
bit.ly/2cRaaRs
سیمین بهبهانی
وجدان منظوم یک ملت
goo.gl/JAagrj
فروغ فرخزاد
bit.ly/1uMdl1p
زینب پاشا؛ رهبر زنان در نهضت تنباکو
https://tavaana.org/fa/Zeynab_Pash
مهلقا ملاح؛ مادر محیط زیست ایران
bit.ly/1sYYIWy
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. در محلهی نارمک تهران مدرسه و خیابانی وجود دارد به اسم: شهید صدیقه رودباری. وقتی کودک و نوجوان بودم با شگفتی از کنار این مدرسه رد می شدم و برایم جالب بود که او کیست و چه کرده؟ دیدن اسم خاص از یک زن بر سردر یک مدرسه برایم بسیار عجیب بود. بعدتر فهمیدم او…
"از المپیادیهای همدورهای مریم، فقط یک نفر بعد از تکمیل تحصیلات به ایران برگشت. قاسم اکسیریفرد؛ بچه خونگرم جهرم. او در تهران عضو هیئتعلمی دانشگاه خواجهنصیر شد و مشغول پژوهش در زمینه فیزیک ذرات بنیادی و گرانش.
ولی در ایران بعد از مدتی به جرم/بهانه اینکه «صدایش زنانه است» از ادامه کارش جلوگیری کردند... نوشتن در اينباره عجیب است. شاید فقط لوئیس بونوئل میتواند سورئالیسم این موقعیت را به تصویر بکشد. با این حال، قاسم خواست که از منطقیترین راههایی که به ذهنش میرسید برای حق تدریس و پژوهشاش بجنگد. کسانیکه که او را میشناسند میدانند در این مدت کلکسیون نسبتاً کاملی از تمام مصائب ممکن برای یک چهره دانشگاهی به سرش آمد. به هر طریقی که به ذهنش رسید اعتراض کرد. هر کسی را میتوانست ملاقات کرد تا به این ظلم عیان و آبزرد شکایت کند. همه راهها به رویش قفل شد. گرگ شرایط کاری ایران نبود به نظرم.
«خاکی صدیق» رئیس دانشگاه خواجهنصیر دستور داده بود حراست به داخل دانشگاه راهش ندهد. دانشجوها مفصل اعتراض کردند، بیفایده بود. اساتید و فیزیکدانان داخلی و خارجی در حمایتش نامه نوشتند، بیاثر. مدتی با تابلوی اعتراضی جلو دانشگاه میایستاد. بعد تصمیم گرفت در همان خیابان تخته ببرد و به تدریس فیزیک برای عموم مشغول شود. گزارشهایش را روی فیسبوک میگذاشت. میگفت بیشترین سوالات رهگذران درباره نسبیت عام است. با احضار به دادسرا، تدریس فیزیک در خیابان را هم بر او ممنوع کردند. پس از مدتی حتی از ورودش به ساختمان وزارت علوم برای تسلیم شکایتنامهاش جلوگیری شد. مقامات وزارت علوم از دیدار با او سرباز میزدند.
طبعاً ماجرا کمی سیاسی شد. مسیح علینژاد درباره صدای دردسرسازش با او مصاحبه کرد و ماجرایش در وبسیاتهای خبری منعکس شد. مثل تمام آدمهای عادی که هیچ چاره دیگری برای مشکلات غیرسیاسی نمیابند، متوجه شد کار از بیخ و بن میلنگد. تصمیم گرفت برای نمایندگی شهر جهرم در مجلس شورای اسلامی ثبتنام کند تا شاید گره مشکلات را در لایه عمیقتری باز کند.
صلاحیتاش «احراز نشد». طبعاً بدون اعلام دلیل.
پروندهاش را هنوز پیمیگیرد. اراده عجیبی دارد. واقعاً امیدوارم مشکلش به طریقی حل شود. حیف است.
در جوانی افسوس میخوردم که استیون هاوکینگ بدشانسترین و حیفترین نابغه جهان است. الان میدانم حداقل در زمان و مكان درستی بیمار شد. قدر ديد و بر صدر نشست. در یک زمان یا جامعهای بدویتر، ممکن بود به عنوان عنصر بیمصرف بیندازندنش توی کوره."
منن فوق استتوس فیسبوک حامد هاشمی است.
goo.gl/eNcQBz
مطلب مرتبط:
«صدا، سیاست و تن شهروندی»
http://bit.ly/1eooyyD
@Tavaana_TavaanaTech
ولی در ایران بعد از مدتی به جرم/بهانه اینکه «صدایش زنانه است» از ادامه کارش جلوگیری کردند... نوشتن در اينباره عجیب است. شاید فقط لوئیس بونوئل میتواند سورئالیسم این موقعیت را به تصویر بکشد. با این حال، قاسم خواست که از منطقیترین راههایی که به ذهنش میرسید برای حق تدریس و پژوهشاش بجنگد. کسانیکه که او را میشناسند میدانند در این مدت کلکسیون نسبتاً کاملی از تمام مصائب ممکن برای یک چهره دانشگاهی به سرش آمد. به هر طریقی که به ذهنش رسید اعتراض کرد. هر کسی را میتوانست ملاقات کرد تا به این ظلم عیان و آبزرد شکایت کند. همه راهها به رویش قفل شد. گرگ شرایط کاری ایران نبود به نظرم.
«خاکی صدیق» رئیس دانشگاه خواجهنصیر دستور داده بود حراست به داخل دانشگاه راهش ندهد. دانشجوها مفصل اعتراض کردند، بیفایده بود. اساتید و فیزیکدانان داخلی و خارجی در حمایتش نامه نوشتند، بیاثر. مدتی با تابلوی اعتراضی جلو دانشگاه میایستاد. بعد تصمیم گرفت در همان خیابان تخته ببرد و به تدریس فیزیک برای عموم مشغول شود. گزارشهایش را روی فیسبوک میگذاشت. میگفت بیشترین سوالات رهگذران درباره نسبیت عام است. با احضار به دادسرا، تدریس فیزیک در خیابان را هم بر او ممنوع کردند. پس از مدتی حتی از ورودش به ساختمان وزارت علوم برای تسلیم شکایتنامهاش جلوگیری شد. مقامات وزارت علوم از دیدار با او سرباز میزدند.
طبعاً ماجرا کمی سیاسی شد. مسیح علینژاد درباره صدای دردسرسازش با او مصاحبه کرد و ماجرایش در وبسیاتهای خبری منعکس شد. مثل تمام آدمهای عادی که هیچ چاره دیگری برای مشکلات غیرسیاسی نمیابند، متوجه شد کار از بیخ و بن میلنگد. تصمیم گرفت برای نمایندگی شهر جهرم در مجلس شورای اسلامی ثبتنام کند تا شاید گره مشکلات را در لایه عمیقتری باز کند.
صلاحیتاش «احراز نشد». طبعاً بدون اعلام دلیل.
پروندهاش را هنوز پیمیگیرد. اراده عجیبی دارد. واقعاً امیدوارم مشکلش به طریقی حل شود. حیف است.
در جوانی افسوس میخوردم که استیون هاوکینگ بدشانسترین و حیفترین نابغه جهان است. الان میدانم حداقل در زمان و مكان درستی بیمار شد. قدر ديد و بر صدر نشست. در یک زمان یا جامعهای بدویتر، ممکن بود به عنوان عنصر بیمصرف بیندازندنش توی کوره."
منن فوق استتوس فیسبوک حامد هاشمی است.
goo.gl/eNcQBz
مطلب مرتبط:
«صدا، سیاست و تن شهروندی»
http://bit.ly/1eooyyD
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. "از المپیادیهای همدورهای مریم میرزاخانی، فقط یک نفر بعد از تکمیل تحصیلات به ایران برگشت. قاسم اکسیریفرد؛ بچه خونگرم جهرم. او در تهران عضو هیئتعلمی دانشگاه خواجهنصیر شد و مشغول پژوهش در زمینه فیزیک ذرات بنیادی و گرانش. . ولی در ایران بعد از مدتی به…
- دنیای علم جای هیجان کشف است؛ نه افتخار
goo.gl/oSM54B
«مرگ تلخ مریم میرزاخانی به اندازه زندگی هیجانانگیزش این روزها موضوع صحبت جامعه ایرانی شده است. همکلاسیها و همدانشکدهایهای قدیمش عکسهایش را دست به دست میکنند و به این بهانه خاطراتشان را مرور میکنند.
در فضای عمومیتر هم بحثهایی متنوع در جریان است که از جامعهشناسی علم تا مطالعات جنسیت و هویت را پوشش میدهد، اما بیشتر آنها یک چیز را فراموش میکنند: اینکه مریم استثنایی بود.
میتوان ساعتها درباره این حرف زد که اگر مریم ایران مانده بود یا به ایران برگشته بود، چه سرنوشتی میداشت یا اگر اصلا ایرانی نبود چطور زندگی میکرد. اما همه اینها فرضهایی است که نمیتوان با این تک مثال استثنایی درباره آنها نظر داد. با این حال زندگی و مرگ تلخ مریم میتواند بهانهای برای همه این بحثها باشد به این شرط که از غرور بیمعنای ملیگرایانه و نخبهگرایی فراتر رود.
اینکه نظام آموزش عالی ایران نخبگان را فراری میدهد، درست است اما همه میدانیم که همین نظام آموزشی با نخبهپروری همه دانشآموزان و دانشجویان را فراری میدهد.
مریم که مقیم همیشگی کتابخانه مدرسه بود، از همان دوران تکلیفش با خودش روشن بود و میدانست به دنبال چیست. همان زمان که ما به دنبال معنای زندگی سرگشته از این شاخه به آن شاخه میپریدیم، مریم لذت دانش را کشف کرده بود و آگاهانه در این مسیر جلو میرفت.
در یک نظام آموزشی پویا و برابر، امثال مریم الهامبخش دیگر دانشآموزان و به خصوص دختران میشوند تا برای دنبال کردن مسیر دلخواه خودشان اعتماد به نفس بگیرند. اما در آموزش و فرهنگ نخبهگرای ما که مدرسه فرزانگان و سمپاد نماد آن بود، مریم و المپیادیهای دیگر صرفا الگوهایی بودند که دیگران باید کپی آنها میشدند وگرنه به درد "افتخار" مدرسه نمیخوردند.
چنین نظامی به جای ایجاد فرصت برابر برای دانشآموزان و هدایت گام به گام آنها برای یافتن استعدادهایشان، با استفاده از روشهای ناکارای رقابتی از آنها انتظار دارد شابلون بردارند و خودشان را دقیقا عین آن الگویی کنند که از قبل برایشان تدارک دیده شده است.
در ادامه همین نظام آموزشی است که امروز منتقدان فرهنگی هم نسخههایی شبیه این میپیچند که وقتی مریم میرزاخانی از پس آن همه محدودیت بر آمد و توانست از سد تبعیض جامعه ایران عبور کند، پس زنان ایرانی دیگر نباید بهانهای برای کسب افتخار داشته باشند.
همه آنها استثنایی بودن مورد مریم را فراموش میکنند و خطرشان دقیقا در همین است که هر جایی صحبت از تبعیض سیستماتیک در نظام آموزشی ایران و مردسالار بودن جامعه دانشگاهی در سطح جهانی میشود، با رو کردن تک مثال مریم میرزاخانی و چند نمونه معدود مشابه، راه را بر اصلاح سیستم موجود میبندند و تنها روی پشتکار شخصی دانشآموزان تکیه میکنند. تصور میکنند بدون برنامهریزی و تمرکز بر آموزش بدون تبعیض، دانشآموزان و به ویژه دختران وظیفه دارند که برای خانواده و مدرسه و کشور افتخارآفرینی کنند.
مسئله آن است که جامعه امروز و مدرسه آن روز ما، همه به دنبال "افتخار" هستند. اما دنیای علم جای افتخار و غرور نیست. کسی به خاطر رسیدن کاوشگر جونو به مشتری افتخار نمیکند، هیجانزده میشود و برای پیشرفتهای بعدی از آن الهام میگیرد و مهمتر اینکه با آموزش کارآمد راه لذت بردن از کشف حقیقت را به نسل بعد منتقل میکند.»
- این متنی ست از فیسبوک خانم مریم اقدمی
مرتبط:
نظام آموزشی ایران پس از انقلاب
http://bit.ly/1kflAOr
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/oSM54B
«مرگ تلخ مریم میرزاخانی به اندازه زندگی هیجانانگیزش این روزها موضوع صحبت جامعه ایرانی شده است. همکلاسیها و همدانشکدهایهای قدیمش عکسهایش را دست به دست میکنند و به این بهانه خاطراتشان را مرور میکنند.
در فضای عمومیتر هم بحثهایی متنوع در جریان است که از جامعهشناسی علم تا مطالعات جنسیت و هویت را پوشش میدهد، اما بیشتر آنها یک چیز را فراموش میکنند: اینکه مریم استثنایی بود.
میتوان ساعتها درباره این حرف زد که اگر مریم ایران مانده بود یا به ایران برگشته بود، چه سرنوشتی میداشت یا اگر اصلا ایرانی نبود چطور زندگی میکرد. اما همه اینها فرضهایی است که نمیتوان با این تک مثال استثنایی درباره آنها نظر داد. با این حال زندگی و مرگ تلخ مریم میتواند بهانهای برای همه این بحثها باشد به این شرط که از غرور بیمعنای ملیگرایانه و نخبهگرایی فراتر رود.
اینکه نظام آموزش عالی ایران نخبگان را فراری میدهد، درست است اما همه میدانیم که همین نظام آموزشی با نخبهپروری همه دانشآموزان و دانشجویان را فراری میدهد.
مریم که مقیم همیشگی کتابخانه مدرسه بود، از همان دوران تکلیفش با خودش روشن بود و میدانست به دنبال چیست. همان زمان که ما به دنبال معنای زندگی سرگشته از این شاخه به آن شاخه میپریدیم، مریم لذت دانش را کشف کرده بود و آگاهانه در این مسیر جلو میرفت.
در یک نظام آموزشی پویا و برابر، امثال مریم الهامبخش دیگر دانشآموزان و به خصوص دختران میشوند تا برای دنبال کردن مسیر دلخواه خودشان اعتماد به نفس بگیرند. اما در آموزش و فرهنگ نخبهگرای ما که مدرسه فرزانگان و سمپاد نماد آن بود، مریم و المپیادیهای دیگر صرفا الگوهایی بودند که دیگران باید کپی آنها میشدند وگرنه به درد "افتخار" مدرسه نمیخوردند.
چنین نظامی به جای ایجاد فرصت برابر برای دانشآموزان و هدایت گام به گام آنها برای یافتن استعدادهایشان، با استفاده از روشهای ناکارای رقابتی از آنها انتظار دارد شابلون بردارند و خودشان را دقیقا عین آن الگویی کنند که از قبل برایشان تدارک دیده شده است.
در ادامه همین نظام آموزشی است که امروز منتقدان فرهنگی هم نسخههایی شبیه این میپیچند که وقتی مریم میرزاخانی از پس آن همه محدودیت بر آمد و توانست از سد تبعیض جامعه ایران عبور کند، پس زنان ایرانی دیگر نباید بهانهای برای کسب افتخار داشته باشند.
همه آنها استثنایی بودن مورد مریم را فراموش میکنند و خطرشان دقیقا در همین است که هر جایی صحبت از تبعیض سیستماتیک در نظام آموزشی ایران و مردسالار بودن جامعه دانشگاهی در سطح جهانی میشود، با رو کردن تک مثال مریم میرزاخانی و چند نمونه معدود مشابه، راه را بر اصلاح سیستم موجود میبندند و تنها روی پشتکار شخصی دانشآموزان تکیه میکنند. تصور میکنند بدون برنامهریزی و تمرکز بر آموزش بدون تبعیض، دانشآموزان و به ویژه دختران وظیفه دارند که برای خانواده و مدرسه و کشور افتخارآفرینی کنند.
مسئله آن است که جامعه امروز و مدرسه آن روز ما، همه به دنبال "افتخار" هستند. اما دنیای علم جای افتخار و غرور نیست. کسی به خاطر رسیدن کاوشگر جونو به مشتری افتخار نمیکند، هیجانزده میشود و برای پیشرفتهای بعدی از آن الهام میگیرد و مهمتر اینکه با آموزش کارآمد راه لذت بردن از کشف حقیقت را به نسل بعد منتقل میکند.»
- این متنی ست از فیسبوک خانم مریم اقدمی
مرتبط:
نظام آموزشی ایران پس از انقلاب
http://bit.ly/1kflAOr
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. - دنیای علم جای هیجان کشف است؛ نه افتخار . «مرگ تلخ #مریم_میرزاخانی به اندازه زندگی هیجانانگیزش این روزها موضوع صحبت جامعه ایرانی شده است. همکلاسیها و همدانشکدهایهای قدیمش عکسهایش را دست به دست میکنند و به این بهانه خاطراتشان را مرور میکنند. در…
«رضا رفیع»: «نخبگان به آنچه در سرت بود مي انديشيدند و پخمگان به آنچه بر سرت!»
- وقتی #مریم_میرزاخانی درگذشت، در ایران و بین عده ای از جمله بحث بر سر حجاب یا عدم حجاب مریم میرزاخانی بالا گرفت. بحثی که دیگر جنبه های ارزشمند زندگی این پرفسور جوان ریاضی را گم و مبهم می کرد.
عکس از مراسم یادبود مریم میرزاخانی در تهران
goo.gl/3KMEaz
@Tavaana_TavaanaTech
- وقتی #مریم_میرزاخانی درگذشت، در ایران و بین عده ای از جمله بحث بر سر حجاب یا عدم حجاب مریم میرزاخانی بالا گرفت. بحثی که دیگر جنبه های ارزشمند زندگی این پرفسور جوان ریاضی را گم و مبهم می کرد.
عکس از مراسم یادبود مریم میرزاخانی در تهران
goo.gl/3KMEaz
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «رضا رفیع»: «نخبگان به آنچه در سرت بود مي انديشيدند و پخمگان به آنچه بر سرت!» . - وقتی #مریم_میرزاخانی درگذشت، در ایران و بین عده ای از جمله بحث بر سر حجاب یا عدم حجاب مریم میرزاخانی بالا گرفت. بحثی که دیگر جنبه های ارزشمند زندگی این پرفسور جوان ریاضی را…
- چالش تصویر مریم؛ شکست گفتمان رسمی حجاب
goo.gl/m8Ukx8
«هر سال فصل گرما که میرسد، تنور بحث حجاب هم گرم میشود. فضای رسانههای رسمی و غیررسمی میشود عرصهی مجادلات موافقان و مخالفان حجاب اجباری، مسئولین انتظامی در تریبونها مدام و با تهدید، قوانین مربوط به حجاب را یادآوری میکنند؛ مراجع تقلید و خطبای جمعه بر ضرورت مقابله با بیحجابان تاکید میکنند؛ در قاب تلویزیون، کارشناسان فرهنگی حاضر در صحنه به سرودن متنهای ادبی در مدح حجاب با استفاده از واژگانی چون «متانت» و «کرامت» و «مصونیت» و «زیبایی» و «آرامش» سرگرم میشوند. و درودیوار شهر پر میشود از تصاویر گرافیکی تبلیغ حجاب و کرامت زن و صدف و گوهر و غیره.
امسال اما در اوج این فضای تبلیغی و تنها چند روز بعد از راهپیمایی پرسروصدای عفاف و حجاب، ناگهان یک اتفاق غیرمنتظره، چالشی بیسابقه را پدید آورد: انتشار خبر درگذشت تاسفبار یک نابغهی جوان ایرانی، مریم میرزاخانی. یک دانشمند بیحاشیه و با شخصیتی محترم و محبوبیتی ملی، اما ساکن خارج ایران و بدون حجاب.
نابغهی ریاضی حالا معادلهای پیش روی رسانهها گذاشته بود که به این آسانیها و با فرمولهای معمول و همیشگی نمیشد حلش کرد. چالشی که رسانههای رسمی با آن مواجه شدند نشاندادن یک «بیحجابِ محبوب و محترم» بود؛ چیزی که در ادبیات رسمی تعریف ندارد. (گرچه که در فضای بیرون از قاب تنگ ادبیات رسمی، مصادیقش بیشمار است.) در گفتمان رسمی، میان حجاب با مجموعهای از صفات پسندیده ملازمهای مطلق فرض میشود. حجاب مترادف است با احترام، با متانت، و با عفاف.
حالا باید چه کرد با بیحجابی که بسیاری از این صفات پسندیده را داراست و هیچ انگی به او نمیچسبد؟
این چالش را از همان لحظهی انتشار خبر و در شبکههای اجتماعی آغاز شد و نمود جدیاش را در صفحهی اول روزنامههای امروز (یکشنبه ۲۵ تیر ۹۶) بهخوبی میتوان دید:
روزنامهی اصلاحطلب «شرق» عکسی جدید اما محافظهکارانه از مریم کار کرد: تصویری با کلاه و حجابی نیمهکاره. بعضی روزنامهها مانند «اعتماد»، «ایران»، «شهروند» و «بهار» دست به دامان نقاشی شدند تا از این چالش رها شوند. بعضی نیز مانند «صبح نو» و «جمهوری اسلامی» کادر عکسهای مریم را بستهتر کردند تا صورت مساله به طریق دیگری حل شود. «جوان» و «خراسان» هم ترجیح دادند آلبوم عکسهای او را آنقدر تورق کنند، تا بالاخره تصویری مطابق با روایت رسمی بیایند؛ گرچه قدیمی اما با روسری. روزنامههایی از هر دو طیف، مانند «جامجم» از اصولگرایان و «آفتاب» و «آرمان» از اصلاحطلبان، هم خیال خودشان را راحت کردند؛ طرح پرترهای از مریم را کار کردند که در آن، بهدست طراح محجبه شده است (بهقول یکی از دوستان: «حجاب اجباری پس از مرگ»). این میان اما روزنامههایی هم بودند که دل به دریا زدند و واقعیتِ مریم را پذیرفتند و به آن احترام گذاشتند. مانند «وقایع اتفاقیه»، «دنیای اقتصاد»، «صنعت» و مهمتر از همه: «همشهری».
اگر سری به صفحهی اینستاگرام مسئولین و شخصیتهای فرهنگی، مذهبی، سیاسی و سلبریتیها هم بزنید همین چالش را خواهید دید. از رییسجمهور که در صفحهاش تصویر بیحجاب مریم را گذاشته تا دیگرانی مانند یکی از سخنرانان مذهبی (علی سرلک) که نقاشی محجبهشدهی او را همراه با این عبارات معنادار منتشر کرده است: «در میان تصاویری که در فضای مجازی از او منتشر شده بود، به نظرم این تصویر بهتر و برای او در وضعیت موجود موجود (برزخ) مفیدتر بود. والله اعلم».
چالش تصویرِ مریم میرزاخانی، ناخواسته فرصتی فراهم کرد برای مواجههای متفاوت با موضوع حجاب. تنگنایی برای شکستهشدن ادبیات کلیشهای و مرسوم. چالشی که بازندهی آن، گفتمان رسمی حجاب بود و برندهاش نابغهی ایرانی که با جایگاه انکارناپذیرش توانست واقعیتِ «انتخابِ» خود را لااقل به گروهی از رسانههای رسمی بقبولاند. تا برای نخستینبار پس از گذشت قریب به چهار دهه از اجباریشدن حجاب، تصویر یک بانوی ایرانیِ بیحجاب با احترام بر صفحات اول روزنامههای کشور نقش بندد.»
این مطلب از آقای محسن حسام مظاهری و برگرفته از کانال: دین | فرهنگ | جامعه است.
مطالب مرتبط؛
سی و پنج سال در حجاب؛ نقض گسترده حقوق زنان در ایران
https://goo.gl/txi0CD
سخنرانی مسیح علینژاد در کنفرانس «زنان در جهان»
https://goo.gl/OPMJem
هما دارابی، استادی که در اعتراض به حجاب اجباری خود را آتش زد
https://goo.gl/FF90kE
goo.gl/m8Ukx8
«هر سال فصل گرما که میرسد، تنور بحث حجاب هم گرم میشود. فضای رسانههای رسمی و غیررسمی میشود عرصهی مجادلات موافقان و مخالفان حجاب اجباری، مسئولین انتظامی در تریبونها مدام و با تهدید، قوانین مربوط به حجاب را یادآوری میکنند؛ مراجع تقلید و خطبای جمعه بر ضرورت مقابله با بیحجابان تاکید میکنند؛ در قاب تلویزیون، کارشناسان فرهنگی حاضر در صحنه به سرودن متنهای ادبی در مدح حجاب با استفاده از واژگانی چون «متانت» و «کرامت» و «مصونیت» و «زیبایی» و «آرامش» سرگرم میشوند. و درودیوار شهر پر میشود از تصاویر گرافیکی تبلیغ حجاب و کرامت زن و صدف و گوهر و غیره.
امسال اما در اوج این فضای تبلیغی و تنها چند روز بعد از راهپیمایی پرسروصدای عفاف و حجاب، ناگهان یک اتفاق غیرمنتظره، چالشی بیسابقه را پدید آورد: انتشار خبر درگذشت تاسفبار یک نابغهی جوان ایرانی، مریم میرزاخانی. یک دانشمند بیحاشیه و با شخصیتی محترم و محبوبیتی ملی، اما ساکن خارج ایران و بدون حجاب.
نابغهی ریاضی حالا معادلهای پیش روی رسانهها گذاشته بود که به این آسانیها و با فرمولهای معمول و همیشگی نمیشد حلش کرد. چالشی که رسانههای رسمی با آن مواجه شدند نشاندادن یک «بیحجابِ محبوب و محترم» بود؛ چیزی که در ادبیات رسمی تعریف ندارد. (گرچه که در فضای بیرون از قاب تنگ ادبیات رسمی، مصادیقش بیشمار است.) در گفتمان رسمی، میان حجاب با مجموعهای از صفات پسندیده ملازمهای مطلق فرض میشود. حجاب مترادف است با احترام، با متانت، و با عفاف.
حالا باید چه کرد با بیحجابی که بسیاری از این صفات پسندیده را داراست و هیچ انگی به او نمیچسبد؟
این چالش را از همان لحظهی انتشار خبر و در شبکههای اجتماعی آغاز شد و نمود جدیاش را در صفحهی اول روزنامههای امروز (یکشنبه ۲۵ تیر ۹۶) بهخوبی میتوان دید:
روزنامهی اصلاحطلب «شرق» عکسی جدید اما محافظهکارانه از مریم کار کرد: تصویری با کلاه و حجابی نیمهکاره. بعضی روزنامهها مانند «اعتماد»، «ایران»، «شهروند» و «بهار» دست به دامان نقاشی شدند تا از این چالش رها شوند. بعضی نیز مانند «صبح نو» و «جمهوری اسلامی» کادر عکسهای مریم را بستهتر کردند تا صورت مساله به طریق دیگری حل شود. «جوان» و «خراسان» هم ترجیح دادند آلبوم عکسهای او را آنقدر تورق کنند، تا بالاخره تصویری مطابق با روایت رسمی بیایند؛ گرچه قدیمی اما با روسری. روزنامههایی از هر دو طیف، مانند «جامجم» از اصولگرایان و «آفتاب» و «آرمان» از اصلاحطلبان، هم خیال خودشان را راحت کردند؛ طرح پرترهای از مریم را کار کردند که در آن، بهدست طراح محجبه شده است (بهقول یکی از دوستان: «حجاب اجباری پس از مرگ»). این میان اما روزنامههایی هم بودند که دل به دریا زدند و واقعیتِ مریم را پذیرفتند و به آن احترام گذاشتند. مانند «وقایع اتفاقیه»، «دنیای اقتصاد»، «صنعت» و مهمتر از همه: «همشهری».
اگر سری به صفحهی اینستاگرام مسئولین و شخصیتهای فرهنگی، مذهبی، سیاسی و سلبریتیها هم بزنید همین چالش را خواهید دید. از رییسجمهور که در صفحهاش تصویر بیحجاب مریم را گذاشته تا دیگرانی مانند یکی از سخنرانان مذهبی (علی سرلک) که نقاشی محجبهشدهی او را همراه با این عبارات معنادار منتشر کرده است: «در میان تصاویری که در فضای مجازی از او منتشر شده بود، به نظرم این تصویر بهتر و برای او در وضعیت موجود موجود (برزخ) مفیدتر بود. والله اعلم».
چالش تصویرِ مریم میرزاخانی، ناخواسته فرصتی فراهم کرد برای مواجههای متفاوت با موضوع حجاب. تنگنایی برای شکستهشدن ادبیات کلیشهای و مرسوم. چالشی که بازندهی آن، گفتمان رسمی حجاب بود و برندهاش نابغهی ایرانی که با جایگاه انکارناپذیرش توانست واقعیتِ «انتخابِ» خود را لااقل به گروهی از رسانههای رسمی بقبولاند. تا برای نخستینبار پس از گذشت قریب به چهار دهه از اجباریشدن حجاب، تصویر یک بانوی ایرانیِ بیحجاب با احترام بر صفحات اول روزنامههای کشور نقش بندد.»
این مطلب از آقای محسن حسام مظاهری و برگرفته از کانال: دین | فرهنگ | جامعه است.
مطالب مرتبط؛
سی و پنج سال در حجاب؛ نقض گسترده حقوق زنان در ایران
https://goo.gl/txi0CD
سخنرانی مسیح علینژاد در کنفرانس «زنان در جهان»
https://goo.gl/OPMJem
هما دارابی، استادی که در اعتراض به حجاب اجباری خود را آتش زد
https://goo.gl/FF90kE
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. - چالش تصویر مریم؛ شکست گفتمان رسمی #حجاب . «هر سال فصل گرما که میرسد، تنور بحث حجاب هم گرم میشود. فضای رسانههای رسمی و غیررسمی میشود عرصهی مجادلات موافقان و مخالفان حجاب اجباری، مسئولین انتظامی در تریبونها مدام و با تهدید، قوانین مربوط به حجاب را…
چند نفر از جوانان کوهنورد به یاد مریم میرزاخانی به علم کوه صعود کردند و بر فراز این قله یاد دانشمند جوان و تازه درگذشته را گرامی داشتند. در متنی که در کانال آقای «میثم مهرنیا» آمده است، ایشان اینگونه نوشته اند؛
«پنجشنبه ۲۹ تیر به همراه دوستان جان در باشگاه کوهیار (آقایان برات ناوگی و جلیل رستمی) و یاران آشخانه به یاد پرفسور مریم میرزاخانی، توانستیم موفق به صعود دومین قله مرتفع ایران علم کوه (۴۸۵۰) بشویم.
یاد و مرام مریم میرزاخانی آن جستجوگر فروتن دانش، چراغ راهمان... مریم میرزاخانی از ایران رفت تا بتونه در کشوری بیگانه به علم و دانش بشری خدمات بهتری ارائه بده، و اینگونه هم شد و در نهایت در غربت درگذشت.
در صعودمان به علم کوه شاهد پرتاب کوه نوردی اصفهانی به عمق دره بودیم که متاسفانه ساعت ها پس از سقوط ایشان خبری از هلیکوپتر نجات نشد و با اینکه در آن روز بالای هزار نفر کوهنورد و علاقه مند در محدوده ی علم کوه بودند و طبعا خطر نزدیک بود، اما کمترین امکانات را شاهد نبودیم . آن کوهنورد از دنیا رفت چون دومین کوه بلند ایران فاقد کمترین امکانات برای نجات زندگی سانحه دیدگان بود.»
goo.gl/D3VcKT
@Tavaana_TavaanaTech
«پنجشنبه ۲۹ تیر به همراه دوستان جان در باشگاه کوهیار (آقایان برات ناوگی و جلیل رستمی) و یاران آشخانه به یاد پرفسور مریم میرزاخانی، توانستیم موفق به صعود دومین قله مرتفع ایران علم کوه (۴۸۵۰) بشویم.
یاد و مرام مریم میرزاخانی آن جستجوگر فروتن دانش، چراغ راهمان... مریم میرزاخانی از ایران رفت تا بتونه در کشوری بیگانه به علم و دانش بشری خدمات بهتری ارائه بده، و اینگونه هم شد و در نهایت در غربت درگذشت.
در صعودمان به علم کوه شاهد پرتاب کوه نوردی اصفهانی به عمق دره بودیم که متاسفانه ساعت ها پس از سقوط ایشان خبری از هلیکوپتر نجات نشد و با اینکه در آن روز بالای هزار نفر کوهنورد و علاقه مند در محدوده ی علم کوه بودند و طبعا خطر نزدیک بود، اما کمترین امکانات را شاهد نبودیم . آن کوهنورد از دنیا رفت چون دومین کوه بلند ایران فاقد کمترین امکانات برای نجات زندگی سانحه دیدگان بود.»
goo.gl/D3VcKT
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. چند نفر از جوانان #کوهنورد به یاد #مریم_میرزاخانی به علم کوه صعود کردند و بر فراز این قله یاد دانشمند جوان و تازه درگذشته را گرامی داشتند. در متنی که در کانال آقای «میثم مهرنیا» آمده است، ایشان اینگونه نوشته اند؛ «پنجشنبه ۲۹ تیر به همراه دوستان جان در باشگاه…
«دو ایرانی تا به حال برندۀ مدال فیلدز شدهاند. یکی زن بوده و دیگری یک کرد متولد مریوان و احتمالا سنی مذهب. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچ یک نمیتوانند رئیس جمهور ایران شوند. حالا هی بگویید امید بذر هویت ماست».
- این متن برگرفته از توییت آقای «شاهین صادق زاده میلانی» است.
مطلب مرتبط
مرثیه ای برای یک رویا (مریم میرزاخانی)
https://goo.gl/NLLpdG
#کوچر_بیرکار #مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
- این متن برگرفته از توییت آقای «شاهین صادق زاده میلانی» است.
مطلب مرتبط
مرثیه ای برای یک رویا (مریم میرزاخانی)
https://goo.gl/NLLpdG
#کوچر_بیرکار #مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «دو ایرانی تا به حال برندۀ مدال فیلدز شدهاند. یکی زن بوده و دیگری یک کرد متولد مریوان و احتمالا سنی مذهب. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچ یک نمیتوانند رئیس جمهور ایران شوند. حالا هی بگویید امید بذر هویت ماست». . - این متن برگرفته از توییت آقای «شاهین…
سازمان ملل متحد مریم میرزاخانی را به عنوان چهره الهامبخش در راه هموارکردن مسیر دانشاندوزی برای زنان معرفی کرد.
نهاد زنان سازمان ملل که در زمینه برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در جهان تلاش میکند در کارزاری برای تشویق زنان به کسب علم و هموارکردن موانع و تبعیضهای پیش روی زنان در مسیر علم و دانش، به معرفی هفت دانشمند زن تاثیرگذار پرداخته که یکی از آنها مریم میرزاخانی، برنده مدال فیلدز است.
#زنان
#مریم_میرزاخانی
#دانشمند
@Tavaana_TavaanaTech
نهاد زنان سازمان ملل که در زمینه برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در جهان تلاش میکند در کارزاری برای تشویق زنان به کسب علم و هموارکردن موانع و تبعیضهای پیش روی زنان در مسیر علم و دانش، به معرفی هفت دانشمند زن تاثیرگذار پرداخته که یکی از آنها مریم میرزاخانی، برنده مدال فیلدز است.
#زنان
#مریم_میرزاخانی
#دانشمند
@Tavaana_TavaanaTech
امروز ۲۲ اردیبهشت ماه زادروز مریم میرزاخانی، نابغه ریاضیات و برنده جایزه فیلدز، است.
آکادمی علوم آمریکا جایزهای به نام «مریم» به ارزش ۲۰ هزار دلار تعیین کرده که سالانه به تحقیقات استثنایی در حوزه علم ریاضی تعلق می گیرد.
نهاد زنان سازمان ملل برای تشویق زنان به کسب علم، مریم میرزاخانی را یکی از هفت دانشمند زن دنیا معرفی کرده بود.
مریم میرزاخانی اولین زنی بود که جایزه فیلدز را کسب کرد. شیوه تلاش و کار او در زمینه ریاضی، الهامبخش بسیاری از زنان جوان در جهان برای گام گذاشتن در این رشته شد.
اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان روز تولد او را «روز زنان در ریاضیات» نامگذاری کرد.
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
آکادمی علوم آمریکا جایزهای به نام «مریم» به ارزش ۲۰ هزار دلار تعیین کرده که سالانه به تحقیقات استثنایی در حوزه علم ریاضی تعلق می گیرد.
نهاد زنان سازمان ملل برای تشویق زنان به کسب علم، مریم میرزاخانی را یکی از هفت دانشمند زن دنیا معرفی کرده بود.
مریم میرزاخانی اولین زنی بود که جایزه فیلدز را کسب کرد. شیوه تلاش و کار او در زمینه ریاضی، الهامبخش بسیاری از زنان جوان در جهان برای گام گذاشتن در این رشته شد.
اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان روز تولد او را «روز زنان در ریاضیات» نامگذاری کرد.
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
مریم میرزاخانی؛ ذهن خلاق و جوان جهان
در بهمن ۱۳۹۸ (فوریه ۲۰۲۰) نهاد زنان سازمان ملل به معرفی ۷ دانشمند زن تاثیرگذار دنیا پرداخت که نام مریم میرزاخانی، ریاضیدان برجسته ایرانی، در میان آنها بود. این نهاد که در زمینه برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در جهان تلاش میکند، در توصیف او نوشت: «مریم میرزاخانی، اولین زن و اولین ایرانی برنده مدال فیلدز و استادتمام دانشگاه استنفورد هم در میان هفت دانشمند زنی است که دنیا را تغییر دادهاند ... این دانشمند بزرگ ایرانی در سال ۲۰۱۷ میلادی جهان را بدرود گفت ولی سهم ارزندهای در زمینه ریاضیات به جا گذاشت. فعالیت شگفتانگیز میرزاخانی در علم، راه را برای بسیاری از ریاضیدانان زن جهان هموار کرد.»
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2W9YfUX
#مریم_میرزاخانی #پروفایل
@tavaanatech
در بهمن ۱۳۹۸ (فوریه ۲۰۲۰) نهاد زنان سازمان ملل به معرفی ۷ دانشمند زن تاثیرگذار دنیا پرداخت که نام مریم میرزاخانی، ریاضیدان برجسته ایرانی، در میان آنها بود. این نهاد که در زمینه برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان در جهان تلاش میکند، در توصیف او نوشت: «مریم میرزاخانی، اولین زن و اولین ایرانی برنده مدال فیلدز و استادتمام دانشگاه استنفورد هم در میان هفت دانشمند زنی است که دنیا را تغییر دادهاند ... این دانشمند بزرگ ایرانی در سال ۲۰۱۷ میلادی جهان را بدرود گفت ولی سهم ارزندهای در زمینه ریاضیات به جا گذاشت. فعالیت شگفتانگیز میرزاخانی در علم، راه را برای بسیاری از ریاضیدانان زن جهان هموار کرد.»
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2W9YfUX
#مریم_میرزاخانی #پروفایل
@tavaanatech
حذف دو دختر از تصویر روی جلد کتاب ریاضی سوم دبستان واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی برانگیخت.
در پاسخ به این واکنشها، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی اطلاعیهای صادر کذد و نوشت:
«تصویر قبلی شلوغ بود. پیشنهاد دوستانی که از منظرهای هنری، زیباشناسی و روانشناسی کتاب را بررسی میکنند این بود که تصویر خلوتتر شود و تصویر دو دانشآموز دختر که برخی شکلهای هندسی در دستان آنهاست حذف شده است.»
اما کاربران شبکههای اجتماعی به این اطلاعیه هم واکنش نشان دادند و این توجیه را غیرقابل قبول دانستند.
یکی از کاربران یک طرح روی جلد با عکس مریم میرزاخانی طراحی کرد، که مورد استقبال قراوانی قرار گرفت.
#کتاب_درسی #ریاضی_سوم_دبستان #سانسور #مریم_میرزاخانی #نظام_آموزشی
@Tavaana_TavaanaTech
در پاسخ به این واکنشها، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی اطلاعیهای صادر کذد و نوشت:
«تصویر قبلی شلوغ بود. پیشنهاد دوستانی که از منظرهای هنری، زیباشناسی و روانشناسی کتاب را بررسی میکنند این بود که تصویر خلوتتر شود و تصویر دو دانشآموز دختر که برخی شکلهای هندسی در دستان آنهاست حذف شده است.»
اما کاربران شبکههای اجتماعی به این اطلاعیه هم واکنش نشان دادند و این توجیه را غیرقابل قبول دانستند.
یکی از کاربران یک طرح روی جلد با عکس مریم میرزاخانی طراحی کرد، که مورد استقبال قراوانی قرار گرفت.
#کتاب_درسی #ریاضی_سوم_دبستان #سانسور #مریم_میرزاخانی #نظام_آموزشی
@Tavaana_TavaanaTech
از حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب ریاضی مدارس تا گذاردن حجاب بر روی عکسهای ریاضیدان بزرگ
طرح از مانا نیستانی
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از مانا نیستانی
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اولین درس کلاس آنلاین ریاضی دانشآموزی در نیویورک و معرفی مریم میرزاخانی
در ایران چقدر در کتابهای درسی مریم میرزاخانی و امثالهم معرفی شدهاند؟ اصولا مشاهیر و دانشمندان زن در کتابهای درسی چگونه معرفی میشوند؟
#کلاس_درس_آنلاین #مریم_میرزاخانی
@tavaanatech
در ایران چقدر در کتابهای درسی مریم میرزاخانی و امثالهم معرفی شدهاند؟ اصولا مشاهیر و دانشمندان زن در کتابهای درسی چگونه معرفی میشوند؟
#کلاس_درس_آنلاین #مریم_میرزاخانی
@tavaanatech
"سلام تواناجان
این کاربر به قول خودشون ارزشی، داره تبلیغ میکنه که فخریزاده یه دانشمندی بوده نه کمتر از مریم میرزاخانی که مهمتر و وطندوستتر. و من نمیپذیرم چراکه از این به اصطلاح دانشمند نمیتونم تالیفاتی بخونم نمیبینم در کنفرانسهای جهانی ازش تقدیر شده باشه و از آن طرف، شرکتها و کارخانههایی علنی شده پس از مرگش نشون میده که یه رانتخوار وابسته به سپاه و جمهوری اسلامی بوده."
پیام ارسالی از همراهان توانا
نظر شما در مورد این توییت و نظر این مخاطب چیه؟ آیا فخریزاده دانشمند بوده؟ آیا اگه دانشمندی از ایران بره به وطنش پشت کرده؟ آیا اگه مریم توی ایران میموند استعدادش اینقدر شکوفا میشد؟
#فخری_زاده
#اقتدار_پوشالی
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
این کاربر به قول خودشون ارزشی، داره تبلیغ میکنه که فخریزاده یه دانشمندی بوده نه کمتر از مریم میرزاخانی که مهمتر و وطندوستتر. و من نمیپذیرم چراکه از این به اصطلاح دانشمند نمیتونم تالیفاتی بخونم نمیبینم در کنفرانسهای جهانی ازش تقدیر شده باشه و از آن طرف، شرکتها و کارخانههایی علنی شده پس از مرگش نشون میده که یه رانتخوار وابسته به سپاه و جمهوری اسلامی بوده."
پیام ارسالی از همراهان توانا
نظر شما در مورد این توییت و نظر این مخاطب چیه؟ آیا فخریزاده دانشمند بوده؟ آیا اگه دانشمندی از ایران بره به وطنش پشت کرده؟ آیا اگه مریم توی ایران میموند استعدادش اینقدر شکوفا میشد؟
#فخری_زاده
#اقتدار_پوشالی
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو را یکی از مخاطبان توانا ارسال کرده و گفته که پس از حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب ریاضی، تصویر مریم میرزاخانی را روی جلد کتاب فرزندش قرار داد.
او این ویدیو را دیروز پس از آن فرستاد که در خبرها آمد که رضاامینی، عضو شورای شهر اصفهان در جلسهای درباره تغییر نام یکی از خیابانهای اصفهان به نام «مریم میرزاخانی» گفت: میرزاخانی به دلیل نداشتن حجاب فاقد «تعهد دینی و میهنی» بوده و هیچ خدمتی هم به ایران نکرده و نباید نام او روی مکان یا خیابانی گذاشته شود.
مریم میرزاخانی، اولین زن برنده جایزه فیلدز، از بازماندگان سانحه سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفند ماه ۷۶ بود.
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
او این ویدیو را دیروز پس از آن فرستاد که در خبرها آمد که رضاامینی، عضو شورای شهر اصفهان در جلسهای درباره تغییر نام یکی از خیابانهای اصفهان به نام «مریم میرزاخانی» گفت: میرزاخانی به دلیل نداشتن حجاب فاقد «تعهد دینی و میهنی» بوده و هیچ خدمتی هم به ایران نکرده و نباید نام او روی مکان یا خیابانی گذاشته شود.
مریم میرزاخانی، اولین زن برنده جایزه فیلدز، از بازماندگان سانحه سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفند ماه ۷۶ بود.
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
امروز ۲۲ اردیبهشت ماه زادروز مریم میرزاخانی، نابغه ریاضیات و برنده جایزه فیلدز، است.
آکادمی علوم آمریکا جایزهای به نام «مریم» به ارزش ۲۰ هزار دلار تعیین کرده که سالانه به تحقیقات استثنایی در حوزه علم ریاضی تعلق می گیرد.
نهاد زنان سازمان ملل برای تشویق زنان به کسب علم، مریم میرزاخانی را یکی از هفت دانشمند زن دنیا معرفی کرده بود.
مریم میرزاخانی اولین زنی بود که جایزه فیلدز را کسب کرد. شیوه تلاش و کار او در زمینه ریاضی، الهامبخش بسیاری از زنان جوان در جهان برای گام گذاشتن در این رشته شد.
اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان روز تولد او را «روز زنان در ریاضیات» نامگذاری کرد.
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech
آکادمی علوم آمریکا جایزهای به نام «مریم» به ارزش ۲۰ هزار دلار تعیین کرده که سالانه به تحقیقات استثنایی در حوزه علم ریاضی تعلق می گیرد.
نهاد زنان سازمان ملل برای تشویق زنان به کسب علم، مریم میرزاخانی را یکی از هفت دانشمند زن دنیا معرفی کرده بود.
مریم میرزاخانی اولین زنی بود که جایزه فیلدز را کسب کرد. شیوه تلاش و کار او در زمینه ریاضی، الهامبخش بسیاری از زنان جوان در جهان برای گام گذاشتن در این رشته شد.
اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان روز تولد او را «روز زنان در ریاضیات» نامگذاری کرد.
#مریم_میرزاخانی
@Tavaana_TavaanaTech