سهیل محمودی، #شاعر و #نویسنده ویدئویی کوتاه در صفحهی فیسبوک خود قرار داده است و در توضیح آن نوشته است:
«یک روز باصفا ... دوسال پیش تقریبا
دوستان هنرمندم در خانه کوچک اما همیشه شادمان ما مهمان بودند. بر سفرهای ساده و درویشانه .
عثمان خوافی نوازندهی بزرگ و نامدار دوتار، ساز زد.
فاضل جمشیدی آواز سرداد و من یکی از شعرهایم را خواندم.
اسرافیل شیرچی عزیز هم با لطف این لحظات را ثبت کرد.
سپاسگزار همهی این #هنرمندان و #استادان گرانقدر هستم.»
عثمان #محمدپرست (زاده ۱۳۰۷ خواف) معروف به عثمان خوافی از استادان دوتارنوازی خراسان است.
#عثمان_خوافی در مورد آغاز نوازندگیاش میگوید:
«از دوازده یا سیزده سالگی با دوتار همنواز شدم و روزها و شبها بعد از فراغت از کار که جوهر هر مرد خوافی است، به #سماع روحانی با خویشتن خویش میپرداختم و هیچگاه استادی در این زمینه نداشتم. #دوتار یعنی #عشق، دوتار، ساز آرام و ملایمی است که هم #نوازنده را #آرامش میدهد و هم مردمی را که علاقمند به این #ساز هستند.»
#توانا
مطالب توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«یک روز باصفا ... دوسال پیش تقریبا
دوستان هنرمندم در خانه کوچک اما همیشه شادمان ما مهمان بودند. بر سفرهای ساده و درویشانه .
عثمان خوافی نوازندهی بزرگ و نامدار دوتار، ساز زد.
فاضل جمشیدی آواز سرداد و من یکی از شعرهایم را خواندم.
اسرافیل شیرچی عزیز هم با لطف این لحظات را ثبت کرد.
سپاسگزار همهی این #هنرمندان و #استادان گرانقدر هستم.»
عثمان #محمدپرست (زاده ۱۳۰۷ خواف) معروف به عثمان خوافی از استادان دوتارنوازی خراسان است.
#عثمان_خوافی در مورد آغاز نوازندگیاش میگوید:
«از دوازده یا سیزده سالگی با دوتار همنواز شدم و روزها و شبها بعد از فراغت از کار که جوهر هر مرد خوافی است، به #سماع روحانی با خویشتن خویش میپرداختم و هیچگاه استادی در این زمینه نداشتم. #دوتار یعنی #عشق، دوتار، ساز آرام و ملایمی است که هم #نوازنده را #آرامش میدهد و هم مردمی را که علاقمند به این #ساز هستند.»
#توانا
مطالب توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
یکی از همراهان توانا این ویدئو از گروه آوازی دامور را برای توانا ارسال کرده و خواسته است که منتشر بشود. در توضیح نوشته است:
«این ویدئو که نام هنرمندان آن هم در ویدئو آمده است بزرگترین هنرش آن صدای خوشآهنگ موسیقی نیست که میشنوید بلکه این است که مشکل نشاندادن ساز را در سیمای جمهوری اسلامی حل کرده است و میشود اینگونه #موسیقی نواخت بدون اینکه اصلا پای #ساز در میان باشد.»
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«این ویدئو که نام هنرمندان آن هم در ویدئو آمده است بزرگترین هنرش آن صدای خوشآهنگ موسیقی نیست که میشنوید بلکه این است که مشکل نشاندادن ساز را در سیمای جمهوری اسلامی حل کرده است و میشود اینگونه #موسیقی نواخت بدون اینکه اصلا پای #ساز در میان باشد.»
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد درگذشت #یحیی_تارساز، نابغهی تارسازی جهان
خُشکسيمی خشکچوبی خُشکپوست
از كجا میآيد اين آوای دوست
مولانا
برخی اساتید بر این نظر هستند که صبر و حوصلهی یحیی با کار و آمادهسازی چوب توت راز خوشصدایی تار یحیی است. گفته میشود که یحیی کُندههای توت را در حاشیهی زایندهرود میبسته تا آب به مرور زمان آوندها را از شیرابه خالی کند و پس از آن بعد از یک سال و یا بیشتر آن کُندهها را به نانوایی میبرده و برای مدت یک سال نیز آنها را کنار تنور نانوایی خشک میکرده. یک سال دیگر نیز در دمای کارگاه سپری میکردند و آنگاه یحیی آماده میشده تا آن کندهها را به ساز تبدیل کند. تعداد سازهایی که یحیی ساخته است را برخی تا ۱۵۰ عدد گفتهاند و دیگرانی تعداد تارهای مهردار یحیی را کمتر از این دانستهاند.
هوانس آبکاریان که به «یحیی تارساز» شهرت دارد، ایرانیای ارمنیتبار بود. او فرزند خاچیک نجارباشی از ارمنیهای اصفهان بود که او به یحیی دوم نیز مشهور است. سال تولد یحیی دقیقا مشخص نیست اما تولدش را حوالی سال ۱۲۵۵ هجری خورشیدی دانستهاند.
او در یکی از محلههای قدیمی جلفای اصفهان به نام محلهی سنگتراشها، در کوچهی گازاندران و در خانوادهی مشهور و هنرمند آبکاریان به دنیا آمد. او توانست دنیای سازسازی سنتی را دگرگون سازد. در تاریخ ساخت #ساز #موسیقی_سنتی دو یحیی وجود دارد که اولی را یحیی قدیم یا یحیی اول میگویند و مراد از یحیی دوم هوانس آبکاریان است.
پدر و عموی هوانس نجارهای بزرگی بودند که به هنرمندی تمام به این پیشه مشغول بودند و ساز موسیقی نیز میساختند. آنها از دربار ظلال سلطان، حاکم وقت اصفهان و همچنین بزرگان بختیاری سفارش ساخت ساز میگرفتند از اینرو به آنها لقب «نجارباشی» داده بودند. هوهانس از همان دوران نوجوانی با ساخت ساز آشنا شد و این حرفه را در ابتدا از پدرش آموخت.
داستانی در مورد تارهای یحیی سینهبهسینه نقل میشود که هر ساله آقا حسینقلی و میرزا عبدالله سفری به اصفهان میکردند و از ساختههای یحیی امتحان به عمل میآوردند و آنهایی را که میپسندیدند را برای خود و شاگردانشان میخریدند. یحیی هر سازی که مورد پسند این اساتید #موسیقی قرار نمیگرفته است را میشکسته است و به عنوان هیزم در چراغ قرار میداده است.
هوانس آبکاریان ملقب به استاد یحیی در تاریخ بیستوهشتم بهمنماه سال ۱۳۱۰ در سن ۵۶ سالگی در جلفای اصفهان درگذشت. استاد سپنتا در کتاب خود سال مرگ ِ استاد یحیی را سال ۱۳۱۲ عنوان کرده است و برخی نیز سال ۱۳۱۱ را به عنوان سال درگذشت این استاد بیبدیل ذکر کردهاند. سپنتا در همین کتاب تار یحیی را مشهورترین و گرانترین تار دنیا میداند. استاد یحیی در قبرستان ارمنیان در دامنهی کوه صفه به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Szzg6h
@Tavaana_TavaanaTech
خُشکسيمی خشکچوبی خُشکپوست
از كجا میآيد اين آوای دوست
مولانا
برخی اساتید بر این نظر هستند که صبر و حوصلهی یحیی با کار و آمادهسازی چوب توت راز خوشصدایی تار یحیی است. گفته میشود که یحیی کُندههای توت را در حاشیهی زایندهرود میبسته تا آب به مرور زمان آوندها را از شیرابه خالی کند و پس از آن بعد از یک سال و یا بیشتر آن کُندهها را به نانوایی میبرده و برای مدت یک سال نیز آنها را کنار تنور نانوایی خشک میکرده. یک سال دیگر نیز در دمای کارگاه سپری میکردند و آنگاه یحیی آماده میشده تا آن کندهها را به ساز تبدیل کند. تعداد سازهایی که یحیی ساخته است را برخی تا ۱۵۰ عدد گفتهاند و دیگرانی تعداد تارهای مهردار یحیی را کمتر از این دانستهاند.
هوانس آبکاریان که به «یحیی تارساز» شهرت دارد، ایرانیای ارمنیتبار بود. او فرزند خاچیک نجارباشی از ارمنیهای اصفهان بود که او به یحیی دوم نیز مشهور است. سال تولد یحیی دقیقا مشخص نیست اما تولدش را حوالی سال ۱۲۵۵ هجری خورشیدی دانستهاند.
او در یکی از محلههای قدیمی جلفای اصفهان به نام محلهی سنگتراشها، در کوچهی گازاندران و در خانوادهی مشهور و هنرمند آبکاریان به دنیا آمد. او توانست دنیای سازسازی سنتی را دگرگون سازد. در تاریخ ساخت #ساز #موسیقی_سنتی دو یحیی وجود دارد که اولی را یحیی قدیم یا یحیی اول میگویند و مراد از یحیی دوم هوانس آبکاریان است.
پدر و عموی هوانس نجارهای بزرگی بودند که به هنرمندی تمام به این پیشه مشغول بودند و ساز موسیقی نیز میساختند. آنها از دربار ظلال سلطان، حاکم وقت اصفهان و همچنین بزرگان بختیاری سفارش ساخت ساز میگرفتند از اینرو به آنها لقب «نجارباشی» داده بودند. هوهانس از همان دوران نوجوانی با ساخت ساز آشنا شد و این حرفه را در ابتدا از پدرش آموخت.
داستانی در مورد تارهای یحیی سینهبهسینه نقل میشود که هر ساله آقا حسینقلی و میرزا عبدالله سفری به اصفهان میکردند و از ساختههای یحیی امتحان به عمل میآوردند و آنهایی را که میپسندیدند را برای خود و شاگردانشان میخریدند. یحیی هر سازی که مورد پسند این اساتید #موسیقی قرار نمیگرفته است را میشکسته است و به عنوان هیزم در چراغ قرار میداده است.
هوانس آبکاریان ملقب به استاد یحیی در تاریخ بیستوهشتم بهمنماه سال ۱۳۱۰ در سن ۵۶ سالگی در جلفای اصفهان درگذشت. استاد سپنتا در کتاب خود سال مرگ ِ استاد یحیی را سال ۱۳۱۲ عنوان کرده است و برخی نیز سال ۱۳۱۱ را به عنوان سال درگذشت این استاد بیبدیل ذکر کردهاند. سپنتا در همین کتاب تار یحیی را مشهورترین و گرانترین تار دنیا میداند. استاد یحیی در قبرستان ارمنیان در دامنهی کوه صفه به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Szzg6h
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
یحیی تارساز، نابغهی تارسازی جهان
خُشک سيمی خشک چوبی خُشکپوست از كجا میآيد اين آوای دوست - مولانا
این روحانی میگوید: «خواهر! برادر! مطلقا آلات موسیقی همه حرام است. تمام مراجع تقلید به اتفاق فرمودهاند که فقط یک نی است اون هم اگر نی رو به جنبهی حُزن و اندوه و گریه و ماتم و پند و نصیحت باشه اشکال نداره»
البته مهم این نیست که این روحانی و یا مراجع تقلید و دیگر «روحانیان عظام تقلید» #موسیقی را #حرام میدانند و یا نشان دادن ساز را معصیت میشمارند چرا که بسیاری از روحانیان دیگر ادیان نیز در مورد چنین مسائلی آرای واپسگرا دارند. آنچه این نظرات را در ایران جلوهای دیگر میدهد این است که این روحانیان با این نظراتشان در مصدر امور قرار میگیرند و یا نظراتشان در مراکز فرهنگی به هر طریق که شده اعمال میشود. اینگونه است که با نظر همین فقها برای مثال در تلویزیون #ساز را نشان نمیدهند یا پیدرپی کنسرتها را لغو میکنند و یا به هنرمندان حمله میکنند.
در باور این روحانیان تنها چیزی که ارزش دارد همان ماتم و عزاداری و غم و گریه و زاری است و برای اینکار همان یک نی کفایت میکند.
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
البته مهم این نیست که این روحانی و یا مراجع تقلید و دیگر «روحانیان عظام تقلید» #موسیقی را #حرام میدانند و یا نشان دادن ساز را معصیت میشمارند چرا که بسیاری از روحانیان دیگر ادیان نیز در مورد چنین مسائلی آرای واپسگرا دارند. آنچه این نظرات را در ایران جلوهای دیگر میدهد این است که این روحانیان با این نظراتشان در مصدر امور قرار میگیرند و یا نظراتشان در مراکز فرهنگی به هر طریق که شده اعمال میشود. اینگونه است که با نظر همین فقها برای مثال در تلویزیون #ساز را نشان نمیدهند یا پیدرپی کنسرتها را لغو میکنند و یا به هنرمندان حمله میکنند.
در باور این روحانیان تنها چیزی که ارزش دارد همان ماتم و عزاداری و غم و گریه و زاری است و برای اینکار همان یک نی کفایت میکند.
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در پست قبلی ویدئوی روحانیای را دیدید که میگفت از نظر همه مراجع عظام آلات #موسیقی مطلقا حرام است به جز #ساز #نی و آنهم در ماتم و عزاداری و موراد مانند آن. در این ویديو نوزادی را میبینید که به محض #پیانونوازی پدر با چنان آرامشی به خواب میرود که دیدنی است. به نظر شما اگر آن روحانی این ویدئو #نوزاد را ببینید چه میگوید؟ قطعا نمیتواند بگوید که تحت القائات شیطانی و نفوذ فرهنگ غرب اینگونه شده است. پس چه میگوید در پاسخ به خلقتی که اینچنین فهم #موسیقی را در درون انسان تعبیه کرده است؟
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
آن روزهایی که هنوز نشاندادن #ساز ممنوع نبود و #زنان هم میتوانستند بخوانند و هم بنوازند و هم برقصند دختری ده دوازده ساله به همراه کامیونی که بار برنج داشت به تهران آمد تا در منزل خواهرش مستقر بشود و «سواددار» بشود. در آن روزها در مدرسه ابتدایی درس «سرود و #موسیقی» وجود داشت. معلم کلاس پنجم این دختر صدای او را میشنود و او را کشف میکند. داستان را از زبان این دختری است به نام عصمت باقرپور پنبهفروش که بعدها شد «دلکش» بشنوید:
«معلمی داشتيم به اسم آقای ظهيرالدينی که معلم موسيقی ما بود. هفتهای يک روز میآمد به ما درس موسيقی میداد. سرود مثلا. او مرا کشف کرد. يک روز که داشتم با دخترها سرود میخواندم مرا صدا کرد. گفت خانم باقرپور بيا من با تو کار دارم. گفت صدای شما خيلی قشنگ است. خيلي رساست. میبينم که از تمام دخترها يک نت بالاتر میخوانيد. من نمیفهميدم چه میگويد. گفت دلت میخواهد بروی راديو بخوانی؟ دلکش اما آنقدر کوچک بود که نمیدانست رادیو یعنی چه. با یک قرار قبلی معلم او را به «ادارهی موسیقی کشور» برد و او را به روحالله خالقی، استاد موسیقی ایرانی، آهنگساز و نوازندهٔ ویولن معرفی کرد.
«راديو هم تازه افتتاح شده بود. من اصلا تا آن روز راديو نديده بودم و نمیدانستم چيست. گفتم راديو چيست؟ گفت در آن میخوانند! باز هم نمیفهميدم. گفت من شما را میبرم به اداره موسيقی کشور در بهارستان، که بعدا فهميدم روسای آنجا روحالله خالقی و کلنل علينقی وزيری و سنجری بودند. مرا به آنجا برد. جای وسيعی بود. يک جا ويلون میزدند. يک جا پيانو میزدند. يک جا تار میزدند. يک جا صدای آواز میشنيدم. نمیدانستم اينجا کجاست. جريان چيست. گيج شده بودم. مرا نزد روحالله خالقی برد و گفت اين دختر صداش خوب است. خالقی به من گفت بخوان! گفتم چی بخوانم؟ آقای ظهيرالدينی گفت يکی از سرودهای مدرسه را بخوان. شروع کردم به خواندن يکي از سرودها: دست پهلوی پشت بخت ماست. خالقی اسم مرا فورا نوشت.»
به بهانهی زادروز #دلکش ترانهی «بردی از یادم» را با اجرای زندهی کمتر دیدهشدهای از ایشان تقدیم میکنیم به همهی همراهان همیشگی توانا. این ترانه در ابتدا به صورت دو صدایی و به همراهی ویگن خوانده شد.
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«معلمی داشتيم به اسم آقای ظهيرالدينی که معلم موسيقی ما بود. هفتهای يک روز میآمد به ما درس موسيقی میداد. سرود مثلا. او مرا کشف کرد. يک روز که داشتم با دخترها سرود میخواندم مرا صدا کرد. گفت خانم باقرپور بيا من با تو کار دارم. گفت صدای شما خيلی قشنگ است. خيلي رساست. میبينم که از تمام دخترها يک نت بالاتر میخوانيد. من نمیفهميدم چه میگويد. گفت دلت میخواهد بروی راديو بخوانی؟ دلکش اما آنقدر کوچک بود که نمیدانست رادیو یعنی چه. با یک قرار قبلی معلم او را به «ادارهی موسیقی کشور» برد و او را به روحالله خالقی، استاد موسیقی ایرانی، آهنگساز و نوازندهٔ ویولن معرفی کرد.
«راديو هم تازه افتتاح شده بود. من اصلا تا آن روز راديو نديده بودم و نمیدانستم چيست. گفتم راديو چيست؟ گفت در آن میخوانند! باز هم نمیفهميدم. گفت من شما را میبرم به اداره موسيقی کشور در بهارستان، که بعدا فهميدم روسای آنجا روحالله خالقی و کلنل علينقی وزيری و سنجری بودند. مرا به آنجا برد. جای وسيعی بود. يک جا ويلون میزدند. يک جا پيانو میزدند. يک جا تار میزدند. يک جا صدای آواز میشنيدم. نمیدانستم اينجا کجاست. جريان چيست. گيج شده بودم. مرا نزد روحالله خالقی برد و گفت اين دختر صداش خوب است. خالقی به من گفت بخوان! گفتم چی بخوانم؟ آقای ظهيرالدينی گفت يکی از سرودهای مدرسه را بخوان. شروع کردم به خواندن يکي از سرودها: دست پهلوی پشت بخت ماست. خالقی اسم مرا فورا نوشت.»
به بهانهی زادروز #دلکش ترانهی «بردی از یادم» را با اجرای زندهی کمتر دیدهشدهای از ایشان تقدیم میکنیم به همهی همراهان همیشگی توانا. این ترانه در ابتدا به صورت دو صدایی و به همراهی ویگن خوانده شد.
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
از ساز زدن در خیابانهای تهران تا ...
کیمیا قربانی متولد ۱۳۶۳ در تهران است. او هماکنون دانشجوی آهنگسازی فیلم در دانشگاه بولونیای ایتالیا است. کیمیا میگوید که مردم از او در خیابانهای تهران استقبال میکردند اما بودند کسانی که او را اذیت و آزار می کردند. شهرداری و پلیس از جملهی این آزاردهندگان بودند.
کیمیا در گفتوگویی با دویچهوله میگوید که به جرات میتوان بگویم در آن زمان تنها زنی بودم که در خیابان #ساز میزدم.او میگوید که هر روز با پلیس و نیروی انتظامی، #شهرداری و #گشت_ارشاد درگیری داشته است. او میگوید که ماموران شهرداری خیلی بیتربیت بودند. کیمیا میگوید حتا ستاد مبارزه با تکدیگری نیز با او برخورد زننده داشتند. او میگوید با همهی این سختیها مردم مهربان بودند و حسابی استقبال میکردند.
کیمیا قربانی در مورد انتخاب نام «تَریفا» برای این گروه و دلایل آن میگوید که تریفا شهری است در اسپانیا و این نام را از کتاب «کیمیاگر» شناختم. این شهر در واقع آخرین شهر اسپانیا است که پس از آن با کشتی میشود رفت به مراکش. این شهر شهر عجیبی است و در این شهر دریا به دو رنگ دیده میشود. این اسم را برای این انتخاب کردم که در این شهر هم شرق وجود دارد و هم غرب.
ترانهی زیبای «مرا رودی بدان» با شعری از حسین منزوی و صدا و #آهنگسازی کیمیا قربانی تقدیم میشود به همراهان همیشگی #توانا
گیتار: Riccardo Morandini
پیانو: Alessandro Garino
ملودیکا: David Sarnelli
چلو: Antonello Manzo
پرکاشن: William Simone
کنترباس: Antonello Sabatini
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کیمیا قربانی متولد ۱۳۶۳ در تهران است. او هماکنون دانشجوی آهنگسازی فیلم در دانشگاه بولونیای ایتالیا است. کیمیا میگوید که مردم از او در خیابانهای تهران استقبال میکردند اما بودند کسانی که او را اذیت و آزار می کردند. شهرداری و پلیس از جملهی این آزاردهندگان بودند.
کیمیا در گفتوگویی با دویچهوله میگوید که به جرات میتوان بگویم در آن زمان تنها زنی بودم که در خیابان #ساز میزدم.او میگوید که هر روز با پلیس و نیروی انتظامی، #شهرداری و #گشت_ارشاد درگیری داشته است. او میگوید که ماموران شهرداری خیلی بیتربیت بودند. کیمیا میگوید حتا ستاد مبارزه با تکدیگری نیز با او برخورد زننده داشتند. او میگوید با همهی این سختیها مردم مهربان بودند و حسابی استقبال میکردند.
کیمیا قربانی در مورد انتخاب نام «تَریفا» برای این گروه و دلایل آن میگوید که تریفا شهری است در اسپانیا و این نام را از کتاب «کیمیاگر» شناختم. این شهر در واقع آخرین شهر اسپانیا است که پس از آن با کشتی میشود رفت به مراکش. این شهر شهر عجیبی است و در این شهر دریا به دو رنگ دیده میشود. این اسم را برای این انتخاب کردم که در این شهر هم شرق وجود دارد و هم غرب.
ترانهی زیبای «مرا رودی بدان» با شعری از حسین منزوی و صدا و #آهنگسازی کیمیا قربانی تقدیم میشود به همراهان همیشگی #توانا
گیتار: Riccardo Morandini
پیانو: Alessandro Garino
ملودیکا: David Sarnelli
چلو: Antonello Manzo
پرکاشن: William Simone
کنترباس: Antonello Sabatini
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#ساز و #آواز نوروزی، با #هنرمندان دف و قیچک نواز اهل #سیستان و #بلوچستان -پارک هنرمندان تهران
نوروز پیشاپیش بر شما مبارک باد
ویدیو : صدرا محقق https://goo.gl/SLtthv
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نوروز پیشاپیش بر شما مبارک باد
ویدیو : صدرا محقق https://goo.gl/SLtthv
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Facebook
Sadraa Mohaqeq | Facebook
ساز و آواز نوروزی، این بار با دف و قیچک نوازی اهل سیستان و بلوچستان در پارک هنرمندان تهران.
اون وسط وقتی اومد سمت من یه مصرعی هم در منقبت سیبیلم خوند :)
اون وسط وقتی اومد سمت من یه مصرعی هم در منقبت سیبیلم خوند :)
آوای نوروزی این بار #ساز و آواز #عاشیقی #آذربایجانی، به گفته خودش میخونه به سلامتی مادران ایرانی و به سلامتی همه هموطنان. ۲۲ اسفند ۹۴ - تهران، خروجی ایستگاه مترو تجریش.
برگرفته از صفحه صدرا محقق
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
برگرفته از صفحه صدرا محقق
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇