This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنرمند گرامی، فرهاد پوریاری تندیس شنی جاویدنام داریوش ریگی را درست کرد.
اما داریوش ریگی که بود و چگونه کشته شد؟
در برخی منابع در مورد داریوش ریگی نوشته شده که او متولد ۱۳۷۹ و اهل زاهدان بود، دو برادر ۱۳ و ۹ ساله داشت، داریوش تا سوم راهنمایی درس خواند و با وجود شاگرد اول مدرسه بودن ترک تحصیل کرد و برای کار به تهران مهاجرت کرد و در یک رستوران مشغول به کار شد، به آشپزی علاقه زیادی داشت و خیلی زود سر آشپز شد، او آرزوی مهاجرت به استرالیا را داشت و با یک سرآشپز برای کار در رستورانش به توافق رسیده بود، بعد از کشته شدن « مهسا امینی» او هم به جمع معترضین خیابان پیوست و در یکی از همان روزها دستگیر شد و او را آنقدر در زیر شکنجه تحت فشار قرار دادند تا روز ۱ مهر ماه ۱۴۰۱ کشته شد، چون کسی را در تهران نداشت تا پیگیر وضعیتش باشد اسمش در هیچ جا ثبت نشد، یکی از دوستانش به خانوادهاش اطلاع داد که مدتی است از او بی خبرند و خانواده بعد از آن همه جا را دنبالش گشتند اما هیچ اثری از او نبود و میگفتد او حتما زنده است. با کمک یکی از آشنایان نظامیشان توانستند با دریافت نامهای او را در پزشک قانونی کهریزک پیدا کنند، آنها را تهدید کردند که بی سر و صدا او را تحویل بگیرند و در آرامستان زاهدان به خاک بسپارند، یک هفته بعد از دفن او ۸ مهرماه فاجعه حمله تروریستی سپاه پاسداران و #جمعه_خونین_زاهدان رخ داد، آزار و اذیتهای حکومت تمامی نداشت و سنگ قبرش را شکستند و آنها را مجبور کردند تا تاریخ مرگش را مرداد ماه بنویسند، اما روی سنگ مزارش نوشته است « غصه ما ... تهران»
آنها را تهدید کردند که ماجرای کشته شدنش رسانهای نشود و علت مرگ را خودکشی اعلام کنند، اما آنها اثر کبودی و شکستگی را موقع خاکسپاری بر بدنش دیدند، مزار او دو قبر با مزار «خدانور لجهای» فاصله دارد🖤
علی رغم تهدیدها برای رسانهای نکردن این ماجرا #ابراهیم_ریگی که فامیلشان بود این ماجرا را رسانه ای کرد و خودش را هم ۳ اسفند ماه ۱۴۰۱ زیر شکنجه در کلانتری کشتند ..
#داریوش_ریگی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هنرمند گرامی، فرهاد پوریاری تندیس شنی جاویدنام داریوش ریگی را درست کرد.
اما داریوش ریگی که بود و چگونه کشته شد؟
در برخی منابع در مورد داریوش ریگی نوشته شده که او متولد ۱۳۷۹ و اهل زاهدان بود، دو برادر ۱۳ و ۹ ساله داشت، داریوش تا سوم راهنمایی درس خواند و با وجود شاگرد اول مدرسه بودن ترک تحصیل کرد و برای کار به تهران مهاجرت کرد و در یک رستوران مشغول به کار شد، به آشپزی علاقه زیادی داشت و خیلی زود سر آشپز شد، او آرزوی مهاجرت به استرالیا را داشت و با یک سرآشپز برای کار در رستورانش به توافق رسیده بود، بعد از کشته شدن « مهسا امینی» او هم به جمع معترضین خیابان پیوست و در یکی از همان روزها دستگیر شد و او را آنقدر در زیر شکنجه تحت فشار قرار دادند تا روز ۱ مهر ماه ۱۴۰۱ کشته شد، چون کسی را در تهران نداشت تا پیگیر وضعیتش باشد اسمش در هیچ جا ثبت نشد، یکی از دوستانش به خانوادهاش اطلاع داد که مدتی است از او بی خبرند و خانواده بعد از آن همه جا را دنبالش گشتند اما هیچ اثری از او نبود و میگفتد او حتما زنده است. با کمک یکی از آشنایان نظامیشان توانستند با دریافت نامهای او را در پزشک قانونی کهریزک پیدا کنند، آنها را تهدید کردند که بی سر و صدا او را تحویل بگیرند و در آرامستان زاهدان به خاک بسپارند، یک هفته بعد از دفن او ۸ مهرماه فاجعه حمله تروریستی سپاه پاسداران و #جمعه_خونین_زاهدان رخ داد، آزار و اذیتهای حکومت تمامی نداشت و سنگ قبرش را شکستند و آنها را مجبور کردند تا تاریخ مرگش را مرداد ماه بنویسند، اما روی سنگ مزارش نوشته است « غصه ما ... تهران»
آنها را تهدید کردند که ماجرای کشته شدنش رسانهای نشود و علت مرگ را خودکشی اعلام کنند، اما آنها اثر کبودی و شکستگی را موقع خاکسپاری بر بدنش دیدند، مزار او دو قبر با مزار «خدانور لجهای» فاصله دارد🖤
علی رغم تهدیدها برای رسانهای نکردن این ماجرا #ابراهیم_ریگی که فامیلشان بود این ماجرا را رسانه ای کرد و خودش را هم ۳ اسفند ماه ۱۴۰۱ زیر شکنجه در کلانتری کشتند ..
#داریوش_ریگی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز دوم مهرماه، دومین سالگرد قتل حکومتی جاویدنام داریوش ریگی است
متأسفانه در رسانه ها کمتر از #داریوش_ریگی یاد میشود : اما #داریوش_ریگی که بود و چگونه جانش را در راه آزادی وطن از دست داد..!!
در برخی منابع در مورد داریوش ریگی نوشته شده که او متولد ۱۳۷۹ و اهل زاهدان بود، دو برادر ۱۳ و ۹ ساله داشت، داریوش تا سوم راهنمایی درس خواند و با وجود شاگرد اول مدرسه بودن ترک تحصیل کرد و برای کار به تهران مهاجرت کرد و در یک رستوران مشغول به کار شد، به آشپزی علاقه زیادی داشت و خیلی زود سر آشپز شد، او آرزوی مهاجرت به استرالیا را داشت و با یک سرآشپز برای کار در رستورانش به توافق رسیده بود، بعد از کشته شدن مهسا امینی او هم به جمع معترضین خیابان پیوست و در یکی از همان روزها دستگیر شد و او را آنقدر در زیر شکنجه تحت فشار قرار دادند تا روز ۱ مهر ماه ۱۴۰۱ کشته شد، چون کسی را در تهران نداشت تا پیگیر وضعیتش باشد اسمش در هیچ جا ثبت نشد، یکی از دوستانش به خانوادهاش اطلاع داد که مدتی است از او بی خبرند و خانواده بعد از آن همه جا را دنبالش گشتند اما هیچ اثری از او نبود و میگفتد او حتما زنده است.
با کمک یکی از آشنایان نظامیشان توانستند با دریافت نامهای او را در پزشک قانونی کهریزک پیدا کنند، آنها را تهدید کردند که بی سر و صدا او را تحویل بگیرند و در آرامستان زاهدان به خاک بسپارند، یک هفته بعد از دفن او ۸ مهرماه فاجعه حمله تروریستی سپاه پاسداران و #جمعه_خونین_زاهدان رخ داد، آزار و اذیتهای حکومت تمامی نداشت و سنگ قبرش را شکستند و آنها را مجبور کردند تا تاریخ مرگش را مرداد ماه بنویسند، اما روی سنگ مزارش نوشته است غصه ما ... تهران.
آنها را تهدید کردند که ماجرای کشته شدنش رسانهای نشود و علت مرگ را خودکشی اعلام کنند، اما آنها اثر کبودی و شکستگی را موقع خاکسپاری بر بدنش دیدند، مزار او دو قبر با مزار «خدانور لجهای فاصله دارد.
علی رغم تهدیدها برای رسانهای نکردن این ماجرا #ابراهیم_ریگی که فامیلشان بود این ماجرا را رسانه ای کرد و خودش را هم ۳ اسفند ماه ۱۴۰۱ زیر شکنجه در کلانتری کشتند.
گویا ضحاکان زمانه تمامی پسران و دختران شجاع و زیبای معترض را هدف خود قرار دادند و آنها را مظلومانه کشتند.💔🖤🕊️🥀
برادر شجاع و قهرمانم ، یادتان تا همیشه در قلب ما زنده و گرامی خواهد ماند ، هرگز نه میبخشیم و نه فراموشتان میکنیم.🖤»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده
#مهسا_امینی
#داریوش_ریگی
#ابراهیم_ریگی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متأسفانه در رسانه ها کمتر از #داریوش_ریگی یاد میشود : اما #داریوش_ریگی که بود و چگونه جانش را در راه آزادی وطن از دست داد..!!
در برخی منابع در مورد داریوش ریگی نوشته شده که او متولد ۱۳۷۹ و اهل زاهدان بود، دو برادر ۱۳ و ۹ ساله داشت، داریوش تا سوم راهنمایی درس خواند و با وجود شاگرد اول مدرسه بودن ترک تحصیل کرد و برای کار به تهران مهاجرت کرد و در یک رستوران مشغول به کار شد، به آشپزی علاقه زیادی داشت و خیلی زود سر آشپز شد، او آرزوی مهاجرت به استرالیا را داشت و با یک سرآشپز برای کار در رستورانش به توافق رسیده بود، بعد از کشته شدن مهسا امینی او هم به جمع معترضین خیابان پیوست و در یکی از همان روزها دستگیر شد و او را آنقدر در زیر شکنجه تحت فشار قرار دادند تا روز ۱ مهر ماه ۱۴۰۱ کشته شد، چون کسی را در تهران نداشت تا پیگیر وضعیتش باشد اسمش در هیچ جا ثبت نشد، یکی از دوستانش به خانوادهاش اطلاع داد که مدتی است از او بی خبرند و خانواده بعد از آن همه جا را دنبالش گشتند اما هیچ اثری از او نبود و میگفتد او حتما زنده است.
با کمک یکی از آشنایان نظامیشان توانستند با دریافت نامهای او را در پزشک قانونی کهریزک پیدا کنند، آنها را تهدید کردند که بی سر و صدا او را تحویل بگیرند و در آرامستان زاهدان به خاک بسپارند، یک هفته بعد از دفن او ۸ مهرماه فاجعه حمله تروریستی سپاه پاسداران و #جمعه_خونین_زاهدان رخ داد، آزار و اذیتهای حکومت تمامی نداشت و سنگ قبرش را شکستند و آنها را مجبور کردند تا تاریخ مرگش را مرداد ماه بنویسند، اما روی سنگ مزارش نوشته است غصه ما ... تهران.
آنها را تهدید کردند که ماجرای کشته شدنش رسانهای نشود و علت مرگ را خودکشی اعلام کنند، اما آنها اثر کبودی و شکستگی را موقع خاکسپاری بر بدنش دیدند، مزار او دو قبر با مزار «خدانور لجهای فاصله دارد.
علی رغم تهدیدها برای رسانهای نکردن این ماجرا #ابراهیم_ریگی که فامیلشان بود این ماجرا را رسانه ای کرد و خودش را هم ۳ اسفند ماه ۱۴۰۱ زیر شکنجه در کلانتری کشتند.
گویا ضحاکان زمانه تمامی پسران و دختران شجاع و زیبای معترض را هدف خود قرار دادند و آنها را مظلومانه کشتند.💔🖤🕊️🥀
برادر شجاع و قهرمانم ، یادتان تا همیشه در قلب ما زنده و گرامی خواهد ماند ، هرگز نه میبخشیم و نه فراموشتان میکنیم.🖤»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده
#مهسا_امینی
#داریوش_ریگی
#ابراهیم_ریگی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech