«ایکاش امیدمان ناامید نشود!»
#مهنازافشار، هنرپیشهی ایرانی در صفحهی خود در مورد امید کوکبی نوشته است:
«ایکاش امیدمان ناامید نشود! به امید آزادی امید کوکبی»
اینکه هنرمند یا شاعر یا نویسندهای بگوید من هنرمند هستم و سیاسی نیستم تنها رها کردن گریبان است از دستان وجدان و مسئولیت اخلاقی و وظیفهی شهروندی.
برای اعتراض به نقض حقوق انسانی یک دانشمند جوان نباید لزوما سیاسی بود. نوشتن یک یا دو جمله - کاری که مهناز افشار کرده است- تنها انجام یک وظیفهی انسانی است.
نظامهای #توتالیتر و #تمامیتخواه بزرگترین ضربهای که بر پیکرهی جامعه فرود میآورند این است که انسانها را به افرادی تکافتاده و تنها تبدیل میکنند تا از این طریق سیطره بر این موجودات «تکافتاده» آسانتر باشد. پذیرفتن #مسئولیت_شهروندی وظیفهی شهروندی هر انسانی است اعم از اینکه سیاسی باشد و یا نباشد.
امضا کردن یک #پتیشن ساده تنها دقایقی از وقت ما را میگیرد و این کمترین رسالت یک #شهروند امروزی است.
لینک پتیشن برای آزادی #امیدکوکبی: http://bit.ly/1YItgrE
#FreeOmid
@Tavaana_TavaanaTech
#مهنازافشار، هنرپیشهی ایرانی در صفحهی خود در مورد امید کوکبی نوشته است:
«ایکاش امیدمان ناامید نشود! به امید آزادی امید کوکبی»
اینکه هنرمند یا شاعر یا نویسندهای بگوید من هنرمند هستم و سیاسی نیستم تنها رها کردن گریبان است از دستان وجدان و مسئولیت اخلاقی و وظیفهی شهروندی.
برای اعتراض به نقض حقوق انسانی یک دانشمند جوان نباید لزوما سیاسی بود. نوشتن یک یا دو جمله - کاری که مهناز افشار کرده است- تنها انجام یک وظیفهی انسانی است.
نظامهای #توتالیتر و #تمامیتخواه بزرگترین ضربهای که بر پیکرهی جامعه فرود میآورند این است که انسانها را به افرادی تکافتاده و تنها تبدیل میکنند تا از این طریق سیطره بر این موجودات «تکافتاده» آسانتر باشد. پذیرفتن #مسئولیت_شهروندی وظیفهی شهروندی هر انسانی است اعم از اینکه سیاسی باشد و یا نباشد.
امضا کردن یک #پتیشن ساده تنها دقایقی از وقت ما را میگیرد و این کمترین رسالت یک #شهروند امروزی است.
لینک پتیشن برای آزادی #امیدکوکبی: http://bit.ly/1YItgrE
#FreeOmid
@Tavaana_TavaanaTech
Thepetitionsite
petition: Don't let Omid Kokabee die in an Iranian prison!
Omid was thrown in an Iranian prison in 2011 for refusing to work with the government on military projects. Now he may be dying... (19036 signatures on petition)
تازه از توانا
نگاهی به نهادها و مبانی تصمیمگیری قوه قضائیه جمهوری اسلامی
مجید محمدی
نظام جمهوری اسلامی در طی سه دهه اول از عمر خویش پنج دوره را پشت سر گذاشته است: دوره پوپولیسم سیاسی و فرهنگی (۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰)، دوره اقتدارگرایی ربانیسالار (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸)، دوره اقتدارگرایی توسعهگرایانه (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶)، دوره جنبش اصلاحطلبی و حاکمیت دوگانه (۱۳۷۶-۱۳۸۴) و دوره اقتدارگرایی نظامیگرایانه/
موعودگرایانه (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲).
دولتهای بازرگان/ بنی صدر، میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدینژاد به سیاستگذاری و تصمیمگیری در این چارچوبها مشغول بودهاند.
قوه قضائیه نیز در عین جدایی از قوه مجریه در ساختار اداری و تصمیمگیری و وابستگی به نهاد رهبری از گفتمان این دورهها تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری همیشه در جهت تحولات در نهادهای انتخابی نبوده و به جای همراهی، عکسالعملی در برابر آنها بوده است.
آنچه میان هر پنج دوره مشترک است، عدم حاکمیت #قانون، استفاده ابزاری از #قوهقضائیه برای خاموشکردن صدای مخالفان و نشاندن قوای قهریه به جای حاکمیت مردم از طریق مشارکت و رقابت سیاسی بوده است.
این کتاب اختصاصی توانا یک تحقیق تفصیلی تاریخی و تطبیقی در مورد قوه قضاییه در ایران نیست بلکه یک گزارش تحلیلی و توصیفی در باب برخی از جنبه های نظام قضایی ایران در دوره جمهوری اسلامی است. در این گزارش اموری مثل حاکمیت قانون، نظام دادگاهها، تعامل میان قوا و نظام زندانها مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته اند. نویسنده به عنوان یک #جامعهشناس حقوق قصورها و چالشهای این نظام را که مورد سوء استفاده ی یک نظام سیاسی اقتدارگرا و شبه #تمامیتخواه قرار گرفته تبیین می کند. بر اساس تصمیمات و سیاستهای مقامات قضایی می توان گفت که کارکرد اصلی این دستگاه مقهور قرار دادن #شهروندان و تحکیم قدرت حکومت است. نقض حقوق بشر در این نظام عدالت کیفری شایع و ساختاری است.
در یکی از بخش های این #کتاب به بحث سلول انفرادی پرداخته می شود و از سه نوع سلول انفرادی در جمهوری اسلامی صحبت به میان می آید؛ درواقع سه نوع انفرادی در جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است:
۱ )سلولهایی که از فرط کوچکی #زندانیان آن را قبر مینامند. وقتی زندانی در این
سلول میخوابد سرش با دیوار، چهار انگشت و پايش با در سلول چهار انگشت
فاصله دارد. بدن زندانی در عرض سلول هم به اندازه یک آرنج با ديوار فاصله
دارد. این سلولها به زندانی احساس زنده به گور شدن میدهد؛
۲ )تابوت، یکی از اختراعات دستگاه #سرکوب جمهوری إسلامي، محفظه ای است
که یک ضلعش دیوار است، دو تا ضلع دیگرش تخته های چوبی است در ابعاد
بین نود سانتی متر تا دو متر و ضلع چهارم که پشت زندانی است باز است و
رو به فضای درونی اتاق. درون تابوت که نوع خاصی از انفرادی با مایه های
ایدئولوژیک است، زندانی باید بیست و چهار ساعته #چشمبند به چشم داشته
باشد. ایده اصلی از ایده خوابیدن افراد باورمند در قبر برای ذکر قیامت و احساس
مرگ و فاصله گرفتن از دنیا گرفته شده اما توسط حکومت برای فاصله گرفتن
فرد از خود معترض اش و شکستن وی در کوتاه مدت استفاده شده است. تابوت
روشی برای فرسایش فرد با محدود کردن حواس وی و تغییر هویت افراد به
صورت اکسپرس یا زودبازده است؛ بنا به گفته زندانیان سیاسی دهه شصت، این
روش در آن دهه در زندانهای ایران معمول بوده است.
۳ )سلولهای یک و نیم متر در دو متر که اندکی از قبر بزرگتر است. زندانی با
حرکت اندکی با سر به دیوار میخورد. این انفرادیها آن وجه #ایدئولوژیک
خوابیدن در قبر یا #تابوت را ندارد، بلکه برای در فشار گذاشتن بدن و روان
زندانی ساخته شده است و به آن وجه مذهبی داده نمیشود. جمهوری اسلامی
پس از دهه اول دیگر تلاش نمیکند #زندانی را مومن بار بیاورد بلکه فقط هدف
شکستن وی است.
در هر سه نوع سلول #انفرادی در ایران، پنجره ای به بیرون وجود ندارد و هواکشی نیز
به چشم نمیخورد تا زندانی از نور و هوای بیرون محروم شود. همچنین، در سلولهای
ایران دستشویی وجود ندارد تا زندانی به نحو غیر ارادی مجبور به درخواست از زندانبانان
شود و خود را برای یکی از حیاتی ترین نیازهای خود بشکند.
این کتاب را می توانید از اینجا دانلود کنید:
http://ow.ly/s7yn300wdg1
@Tavaana_TavaanaTech
نگاهی به نهادها و مبانی تصمیمگیری قوه قضائیه جمهوری اسلامی
مجید محمدی
نظام جمهوری اسلامی در طی سه دهه اول از عمر خویش پنج دوره را پشت سر گذاشته است: دوره پوپولیسم سیاسی و فرهنگی (۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰)، دوره اقتدارگرایی ربانیسالار (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸)، دوره اقتدارگرایی توسعهگرایانه (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶)، دوره جنبش اصلاحطلبی و حاکمیت دوگانه (۱۳۷۶-۱۳۸۴) و دوره اقتدارگرایی نظامیگرایانه/
موعودگرایانه (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲).
دولتهای بازرگان/ بنی صدر، میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدینژاد به سیاستگذاری و تصمیمگیری در این چارچوبها مشغول بودهاند.
قوه قضائیه نیز در عین جدایی از قوه مجریه در ساختار اداری و تصمیمگیری و وابستگی به نهاد رهبری از گفتمان این دورهها تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری همیشه در جهت تحولات در نهادهای انتخابی نبوده و به جای همراهی، عکسالعملی در برابر آنها بوده است.
آنچه میان هر پنج دوره مشترک است، عدم حاکمیت #قانون، استفاده ابزاری از #قوهقضائیه برای خاموشکردن صدای مخالفان و نشاندن قوای قهریه به جای حاکمیت مردم از طریق مشارکت و رقابت سیاسی بوده است.
این کتاب اختصاصی توانا یک تحقیق تفصیلی تاریخی و تطبیقی در مورد قوه قضاییه در ایران نیست بلکه یک گزارش تحلیلی و توصیفی در باب برخی از جنبه های نظام قضایی ایران در دوره جمهوری اسلامی است. در این گزارش اموری مثل حاکمیت قانون، نظام دادگاهها، تعامل میان قوا و نظام زندانها مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته اند. نویسنده به عنوان یک #جامعهشناس حقوق قصورها و چالشهای این نظام را که مورد سوء استفاده ی یک نظام سیاسی اقتدارگرا و شبه #تمامیتخواه قرار گرفته تبیین می کند. بر اساس تصمیمات و سیاستهای مقامات قضایی می توان گفت که کارکرد اصلی این دستگاه مقهور قرار دادن #شهروندان و تحکیم قدرت حکومت است. نقض حقوق بشر در این نظام عدالت کیفری شایع و ساختاری است.
در یکی از بخش های این #کتاب به بحث سلول انفرادی پرداخته می شود و از سه نوع سلول انفرادی در جمهوری اسلامی صحبت به میان می آید؛ درواقع سه نوع انفرادی در جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است:
۱ )سلولهایی که از فرط کوچکی #زندانیان آن را قبر مینامند. وقتی زندانی در این
سلول میخوابد سرش با دیوار، چهار انگشت و پايش با در سلول چهار انگشت
فاصله دارد. بدن زندانی در عرض سلول هم به اندازه یک آرنج با ديوار فاصله
دارد. این سلولها به زندانی احساس زنده به گور شدن میدهد؛
۲ )تابوت، یکی از اختراعات دستگاه #سرکوب جمهوری إسلامي، محفظه ای است
که یک ضلعش دیوار است، دو تا ضلع دیگرش تخته های چوبی است در ابعاد
بین نود سانتی متر تا دو متر و ضلع چهارم که پشت زندانی است باز است و
رو به فضای درونی اتاق. درون تابوت که نوع خاصی از انفرادی با مایه های
ایدئولوژیک است، زندانی باید بیست و چهار ساعته #چشمبند به چشم داشته
باشد. ایده اصلی از ایده خوابیدن افراد باورمند در قبر برای ذکر قیامت و احساس
مرگ و فاصله گرفتن از دنیا گرفته شده اما توسط حکومت برای فاصله گرفتن
فرد از خود معترض اش و شکستن وی در کوتاه مدت استفاده شده است. تابوت
روشی برای فرسایش فرد با محدود کردن حواس وی و تغییر هویت افراد به
صورت اکسپرس یا زودبازده است؛ بنا به گفته زندانیان سیاسی دهه شصت، این
روش در آن دهه در زندانهای ایران معمول بوده است.
۳ )سلولهای یک و نیم متر در دو متر که اندکی از قبر بزرگتر است. زندانی با
حرکت اندکی با سر به دیوار میخورد. این انفرادیها آن وجه #ایدئولوژیک
خوابیدن در قبر یا #تابوت را ندارد، بلکه برای در فشار گذاشتن بدن و روان
زندانی ساخته شده است و به آن وجه مذهبی داده نمیشود. جمهوری اسلامی
پس از دهه اول دیگر تلاش نمیکند #زندانی را مومن بار بیاورد بلکه فقط هدف
شکستن وی است.
در هر سه نوع سلول #انفرادی در ایران، پنجره ای به بیرون وجود ندارد و هواکشی نیز
به چشم نمیخورد تا زندانی از نور و هوای بیرون محروم شود. همچنین، در سلولهای
ایران دستشویی وجود ندارد تا زندانی به نحو غیر ارادی مجبور به درخواست از زندانبانان
شود و خود را برای یکی از حیاتی ترین نیازهای خود بشکند.
این کتاب را می توانید از اینجا دانلود کنید:
http://ow.ly/s7yn300wdg1
@Tavaana_TavaanaTech