آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
به بهانه‌ی سالگرد درگذشت غلام‌حسین ساعدی
غلام‌حسین ساعدی، واهمه‌‌ی بی‌نشان

غلام‌حسین ساعدی معروف به «گوهر مراد»، سیزدهم دی‌ماه ۱۳۱۴ در تبریز به دنیا آمد. عبدالحسین دستغیب منتقد ادبی بر این نظر است که «گوهر مراد» نام اثری عرفانی است از حزین لاهیجی اما ساعدی می‌گوید که این نام را زمانی که در یک گورستان نزدیک خانه‌اش در تبریز قدم می‌زده از روی سنگ مزاری که به دختری جوان تعلق داشت برداشته است که بر روی سنگ نوشته شده بود گوهر ِ مراد.
نام گوهر مراد از گورستانی در تبریز تا پرلاشز فرانسه سفر کرد و بر گوری دیگر آرام گرفت.

هنوز سال‌های دهه‌ی چهل نیامده بود که ساعدی به عنوان نویسنده‌ و نمایش‌نامه‌نویسی مطرح بر سر زبان‌ها افتاد. «چوب‌به‌دست‌های ورزیل» و «پنج نمایشنامه درباره‌ی انقلاب مشروطه» نام ساعدی را در ردیف نمایشنامه‌نویسان مطرح ایران مطرح ساخت. نمایشنامه‌ی «گرگ‌ها» که برای اولین‌بار در شماره‌ی دوم «کتاب ماه» منتشر شد به زبان مادری‌اش یعنی ترکی نوشته شده است.

غلام‌حسین ساعدی در «ساعدی به روایت ساعدی» در مورد نوشتن به زبان فارسی چنین می‌نویسد: «آنقدر توی سر من زدند که مجبور شدم به فارسی بنویسم… نثری که انتخاب کردم خشک نیست. می‌خواهم زبان فارسی را بار بیاورم. من تُرک حتمن باید این کار را بکنم. زبان ستون فرهنگی یک ملت عظیم است.»

انقلاب که پیروز شد هر روز بیش از گذشته عرصه بر او تنگ شد.ساعدی می‌گوید که هیچ‌گاه قصد خروج از کشور نداشته است اما شرایط به گونه‌ای شد که او چاره‌ای جز این تبعید خودخواسته نداشته است. ساعدی در کتاب «ساعدی به روایت ساعدی» می‌نویسد: «من به هیچ صورت نمی‌خواستم کشور خودم را ترک کنم ولی رژیم #توتالیتر جمهوری اسلامی که همه‌ی احزاب و گروه‌های سیاسی و فرهنگی را به شدت #سرکوب می‌کرد، به دنبال من هم بود. ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شده بود. در روزهای اول #انقلاب #ایران بیش‌تر از #داستان‌نویسی و #نمایش‌نامه‌نویسی که کار اصلی من است مجبور بودم که برای سه روزنامه‌ی معتبر و عمده‌ی کشور مقاله بنویسم. یک هفته‌نامه هم به نام آزادی مسئولیت عمده‌اش با من بود. در تک‌تک مقاله‌ها من رو در رو با رژیم ایستاده بودم. پیش از قلع و قمع‌ و نابودکردن روزنامه‌ها، بعد از نشر هر مقاله، تلفن‌های تهدیدآمیزی می‌شد تا آن‌جا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمه‌مخفی داشتیم و باز ماموران رژیم در به در دنبال من بودند...»

ساعدی هیچ‌گاه نتوانست با خارج از کشور سازگار شود. می‌گفت «تنها #نوشتن باعث شده که من دست به خودکشی نزنم.» او در غربت بسیار بداخلاق شده بود.

می‌گفت: «زندگی در #تبعید یعنی زندگی در جهنم. بسیار بداخلاق‌ شده‌ام و نمی‌دانم دیگران چگونه مرا تحمل می‌کنند.» سه فیلم سینمایی بر اساس فیلم‌نامه‌های ساعدی ساخته شده است که هر سه از فیلم‌های مطرح ایران بوده و هستند. #گاو و #دایره_مینا با کارگردانی داریوش #مهرجویی و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر #تقوایی. از آثار ساعدی می‌توان به وای مغلوب، مار در معبد، ماه عسل، ضحاک که نمایشنامه هستند و هم‌چنین مجموعه داستان‌های #شب‌نشینی_باشکوه، #عزاداران_بیل، #واهمه‌های_بی‌نشان و #ترس_و_لرز اشاره کرد.

غلام‌حسین #ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه ۱۳۶۴ پس از یک خون‌ریزی داخلی در بیمارستان سنت‌آنتوان پاریس درگذشت و در قطعه‌ی ۸۵ گورستان پرلاشز در نزدیکی آرام‌گاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/TmvFzz

#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سخنرانی ساعدی در انجمن گوته تقدیم همراهان توانا می شود.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سالگرد درگذشت نلسون #ماندلا،رهبر #جنبش #ضدآپارتاید آفریقای جنوبی
«مبارزه زندگی من است»
از کسانی که حق رأی ندارند نمی‌توان انتظار داشت به پرداخت مالیات به دولتی ادامه دهند که نسبت به آنان مسوول نیست. از مردمی که در فقر و گرسنگی زندگی می‌کنند نمی‌توان انتظار داشت به دولت و مسوولان محلی اجاره‌های سنگین برای خانه بپردازند. ما توانایی‌های کشاورزی و صنعت کشور را فراهم می‌سازیم. ما با دستمزدهای بسیارکم کار معادن طلا، الماس و زغال سنگ، مزارع و صنعت را تولید می‌کنیم. چرا باید به ثروتمند کردن کسانی ادامه دهیم که دست‌رنج عرق و خون ما را می‌دزدند؟ همان کسانی که از ما بهره‌کشی می‌کنند و حق ما را برای تشکیل اتحادیه‌های کارگری و صنفی زیر پا می‌گذارند؟...

لینک دانلود: https://goo.gl/phmDnm
گفته‌هایی از نلسون ماندلا
"حرکت ما به سمت #آزادی غیر قابل بازگشت است. ما نباید اجازه دهیم #ترس سد راهمان شود."
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
#منزوی نشوید

وقتی تلفن زنگ می‌زند چه احساسی دارید؟ وقتی شما را به مهمانی دعوت می‌کنند چه احساسی دارید؟ اگر کسی از شما همکاری و توجه می‌خواهد به واکنش خودتان دقت کنید. اگر مقاومت می‌کنید، ضربان قلب‌تان بالا می‌رود، عرق می‌کنید و نفس‌تان حبس می‌شود، این‌ها می‌تواند علائم هراس اجتماعی یا تروما باشد. چیزی که باید بدانید این است که بین پاسخ ندادن به دیگران به‌خاطر یک درگیری فکری یا جسمی و امتناع از دیگران به خاطر #ترس تفاوت زیادی وجود دارد.

وقتی گاهی تنها می‌شوید چه احساسی دارید؟ اگر احساس نشاط و شادابی می‌کنید، از تنهایی #انرژی می‌گیرید یا هر احساس خوشایند دیگری را تجربه می‌کنید، نشان دهنده روحیه درونگرای شماست. در مقابل اگر احساس تنها ماندن می‌کنید و با خودتان می‌گویید «دلم نمی‌خواهد به آن مهمانی بروم، کسی به من توجهی نمی‌کند، دلم نمی‌خواهد با کسی حرف بزنم و وجود من در مهمانی برای کسی مهم نیست…» خوب است بدانید که این احساسات تا اندازه‌ای طبیعی هستند اما اگر یک احساس دائمی و ریشه یافته در وجودتان است این نشانه‌ای از #انزواطلبی است.

موقعیت دیگری هم وجود دارد: اگر فقط در خلوت تنهایی‌تان می‌توانید خود واقعی‌تان باشید باید از خودتان بپرسید که «اگر بقیه من واقعی را بشناسند چه اتفاقی می‌افتد؟» هر جواب منفی‌ای به این پرسش به معنای آن است که کار، دوستان، شریک زندگی یا هر چیزی که به‌خاطرش #نقش بازی می‌کنید با خود واقعی شما هماهنگ نیست. از سوی دیگر این احساس که نشان دادن من واقعی برایتان ضرر دارد یا خطرناک است. نمایشی از این احساس درونی است که فکر می‌کنید آدمی دوست نداشتنی، بی ارزش و به درد نخور هستید. رفتن به خلوت تنهایی و برداشتن #نقاب در واقع نوع معیوبی از تنهایی است. پیشنهاد من این است که به یک #مشاور یا روان شناس مراجعه کنید تا اعتماد به نفس از دست رفته را بازیابی کنید.

از همه مهم‌تر، بزرگ‌ترین سوالی که می‌توانید از خودتان بپرسید این است که «آیا تنها ماندن، شما را از زندگی عادی دور نگه می‌دارد؟» در صورتی که تنهایی برای شما راهی برای #فرار از دنیا و آدم‌هاست این می‌تواند نشانه خطرناکی باشد. اما اگر خلوت #تنهایی به شما کمک می‌کند که #زندگی عادی را بهتر پیش ببرید از این #فرصت استفاده کنید و هر کاری که دوست دارید در اوقات تنهایی‌تان انجام بدهید.
رادیو زمانه

#توانا

https://goo.gl/67AdbM

@Tavaana_Tavaanatech
«این روز آخر است، بزرگترین ترسم، من اینجا سه سال در مالزی زندگی می کنم و آدم های زیادی منو می شناسند به عنوان یک ایرانی که #عاشق رقص کلاسیکه، ولی در درونم همیشه یک #ترس بزرگ با منه. می ترسم هر بار که در میان دوستان و #همکلاسی ها و برنامه ای به صورت عمومی می رقصم مبادا مشکلی برای خودم درست کنم. ولی دو سال پیش من بر این ترسم غلبه کردم و برای اولین بار رفتم در فضای عمومی و آنچه که دوست داشتم را اجرا کردم و آنگونه که دوست داشتم رقصیدم. بعد از اون دیگه این منم لیلا ۲۳ ساله و می دونم که مسولان کشورم دختری مثل من رو دوست ندارند که حتی در کشوری دیگر مقابل #مردان برقصه ولی من دیگر خجالت نمیکشم....متاسفم که همین #آزادی ساده را در کشور خودم ندارم ولی دیگه نگران نیستم اینجا مردم زیادی در مالزی #دختران #ایرانی رو خوب می شناسند و فرهنگ #رقص ما رو هم دوست دارند.»

برگرفته از صفحه‌ی My Stealthy Freedom آزادی یواشکی زنان در ایران
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
"کالبد ترس"
فردی که به اندازه حقوق دریافتی اش کار می کند و هدفی جز این در زندگی ندارد اگر رو به روی آیینه باایستد و خودش را ببیند می تواند بزرگترین دشمن پیروزی و عامل #شکست هایش را شناسایی کند: «خودش»
اگر کسی معنای ترس را بداند و در جستجوی مصداق های آن در زندگی باشد به درستی درمیابد که انسان چیزی جز ترس های بزرگ نیست. ترس از دست دادن.فراموش شدن. تنها ماندن. ترک شدن. ترس از آنکه دیگر کسی ما را دوست نداشته باشد. ترس از این باور که به اندازه کافی خوب نیستیم. ترس از شکست خوردن در روابط. ترس از دست دادن دارایی های مالی، ترس از مجردماندن، ترس از عدم #موفقیت در تحصیلات. ترس از بچه دار نشدن، ترس از یادنگرفتن مفاهیم در کلاس زبان، ترس ها و بازهم ترس ها و ترس ها ...
زندگی ما در میان ترس هایمان محصور شده است. ترس یگانه نیرویی ست که می تواند #عمیق تر از هر کنشی خوشبختی ما را مختل کند. ما حتی ترس از خوشبختی داریم. زمانی که اتفاقی خوب برایمان رقم می خورد به آن شک می کنیم. آن را #غیرواقعی و دروغ تلقی می کنیم. از آن دور می شویم. اضطرابِ حاصل از خوشبختی تمام وجود ما را می گیرد. اگر شریک و همراهی را میابیم که زیادی خوب است بلاشک او را دروغ میدانیم. تصور می کنیم حالا که همه چیز بلب میلمان پیش می رود ما در غفلت هستیم. منتظر می مانیم تا یک جایی برزخی را که منتظرش هستیم شروع شود. این #اضطراب و ترس آنقدر قویتر از حقیقتِ بیرونی عمل می کند تا همه چیز خراب شود و ناخودآگاه ما به نتیجه مطلوب برسد. زمانی که همه چیز خراب شد بر تَلی از #افسردگی می نشینیم و باخیال راحت به خود می گوییم:« دیدی همه چیز دروغ بود!»
ما #دروغ را خلق می کنیم. پیش آگهی ما #ترس است و این ترس بررفتار ما چنان #تاثیر می گذارد که همه چیز را در بیرون به ویرانه تبدیل می کند‌. مردِ خوب به ما خیانت می کند. همکارِ خوب ما را دور می زند. قراردادِ خوب، بسته نمی شود. مغازه خوب، راه نمی افتد.
در این میان اما هستند کسانی که منتقد درونی خود آن هم با دشنه زهرآلود نیستند. وقتی به #کارنامه موفقیتشان نگاه می کنیم همه چیز معمولی ست. تنها آنچه موجب موفقیت آنها شده است «نترسیدن» است
در جمع دوستانتان موضوعی را اینچنین مطرح کنید:
«می خواهم یک نجاری باز کنم» عکس العمل آنها چه خواهد بود؟ چهره تک تک دوستان، خانواده و اطرافیانتان را به خاطر آورید و تصور کنید این موضوع را با آنها در میان گذاشتید. تمام پاسخ هایی که همه ما خواهیم شنید مشابه یکدیگر است. یا ما را #دیوانه می دانند. یا تحقیرمان می کنند. یا #مسخره مان می کنند و در بهترین حالت ممکن می گویند موفق باشی و توی دلشان دعا می کنند زودتر سرعقل بیاییم. دیگران به دنیا آمده اند که نگذارند ما به رویاهایمان برسیم.
ترس رویاهای ما را می کشد. ما می ترسیم که نجار بشویم. چون می ترسیم که موفق نشویم. می ترسیم اگر موفق شدیم اطرافیانمان ما را قبول نداشته باشند و ما را ترک کنند. می ترسیم اگر با مردی آشنا شدیم شغل ما برای او عجیب باشد و با ما نماند. می ترسیم نتوانیم اجاره مغازه را بدهیم. می ترسیم مشتری های کافی نداشته باشیم. می ترسیم درآمدمان آنقدر زیاد نباشد که مخارجمان را بدهد. می ترسیم وقتی در شغلمان #شکست خوردیم سایرین ما را #شماتت کنند. این سیکل باطل تا ثریا دیوار #اعتماد و #باور به خود را در ما کج می کند. ما تصور می کنیم تنها یک راه برای فرار از این ترس ها وجود دارد. «هیچ کاری انجام ندادن» آن وقت همه ما را دوست خواهند داشت. ترس سیاهچاله زندگی ست.
صبح صفحه این خانم های #نجار را توی اینستاگرام پیدا کردم. چهره خندان و دست های پرتوانشان برای مدتی من را مجذوب خود کرد. حتی آلودگی هوا را فراموش کردم چون بوی #چوب پیچیده بود توی دهلیز رویاهایی که فراموششان کرده ام. .همه ما زن هایی که تا الان از جایمان تکان نخوردیم در درونمان فرشته های توانایی را محبوس کرده ایم که با بوی عطر چوب و دنیای پر از رنگ دکان #نجاری و یا هر #شغل دیگری، می تواند جان بگیرد. #رشد کند. قد بکشد. کافی ست نترسیم. کافی ست رویاهایمان را باور کنیم.

بهار مهرجو http://on.fb.me/1UamKYn
تلگرام استوديو آن : http://bit.ly/1mjOIpB

صفحه اینستاگرام این عزیزان در اینستاگرام توانا، تگ شده است.
دیدن این #عکس دردناک است ولی باید پلیدی را دید.

احتمالاً زمانی که «یونگژی چوو» این عکس مهیب را گرفت باور نمی‌کرد جنبشی بین‌المللی در حمایت از #حیواناتِ تربیت شده را به راه خواهد انداخت.
او به یک «مرکز پرورش حیوانات #سیرک» در چین رفت و از یک لحظه #دردناک و مخوف عکس گرفت. مردی #شلاق به دست میمونی را #مجبور به #دوچرخه‌سواری می‌کند. چهره #میمون سراسر #ترس است؛ به #دیوار تکیه داده و راه #فرار ندارد و #جرات نمی‌کند #دوچرخه را رها کند. به #چشمان #شکنجه‌گر نگاه می‌کند و شکنجه‌گر هم احتمالا به چشم‌هایِ #بی‌گناه او...
این عکس پس از انتشار بارها در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر و یکی از ده عکس برگزیده سال توسط نشنال جئوگرافیک شد.
#داعش درون بسیاری از ما #زنده است. چه آنها که سر انسان‌ها را می‌بُرند؛ چه آنها که چنین #وحشیانه به جان #حیوانات بی‌گناه افتاده‌اند و چه آنهایی که در سیرک به این حیوانات می‌خندند.
در یکی از سایت‌ها یک نفر نوشته بود: "این میمون کجاست؟ می‌خواهم او را بخرم و آزادش کنم تا رها زندگی کند. کاش در #جهنم جایی بود برای آنها که حیوانات را آزار می‌دهند..." بهروز کاظمی
@Tavaana_Tavaanatech
"حرکت ما به سمت #آزادی غیر قابل بازگشت است. ما نباید اجازه دهیم #ترس سد راهمان شود."

از کسانی که #حق_رأی ندارند نمی‌توان انتظار داشت به پرداخت مالیات به دولتی ادامه دهند که نسبت به آنان مسوول نیست.
از مردمی که در فقر و گرسنگی زندگی می‌کنند نمی‌توان انتظار داشت به دولت و مسوولان محلی اجاره‌های سنگین برای خانه بپردازند.
ما توانایی‌های کشاورزی و صنعت کشور را فراهم می‌سازیم. ما با دستمزدهای بسیارکم کار معادن طلا، الماس و زغال سنگ، مزارع و صنعت را تولید می‌کنیم. چرا باید به ثروتمند کردن کسانی ادامه دهیم که دست‌رنج عرق و خون ما را می‌دزدند؟ همان کسانی که از ما بهره‌کشی می‌کنند و حق ما را برای تشکیل اتحادیه‌های کارگری و صنفی زیر پا می‌گذارند؟
#نلسون_ماندلا

لینک دانلود: https://goo.gl/phmDnm

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در بین سال‌های ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۹، برزیل تحت حاکمیت نظامیان قرار داشت. #آزادی_بیان محدود بود و رژیم حاکم شهروندانش را #شکنجه می‌داد و به قتل می‌رساند. حتی پس از اینکه نظامیان به‌طور رسمی قدرت را به دولتی غیرنظامی واگذار کردند، آنها در پشت صحنه در پست‌های کلیدی باقی ماندند. فضای #ترس و وحشت همچنان پابرجا بود. اگر چه ظاهراً #دیکتاتور نظامی دیگر در قدرت نبود، اما هنوز آزادی کامل نیز وجود نداشت. در این شرایط، کتابی خارق‌العاده به شکلی مخفیانه در حال تهیه بود.
در سال ۱۹۸۵ کتاب «برزیل: آنچه هرگز نباید تکرار شود» منتشر گردید که شامل شرح تصویری شکنجه‌هایی بود که در دوران قدرت نظامیان در سال‌های پیشین اعمال می‌شد. این در حالی بود که بعضی از بی‌رحم‌ترین شکنجه گران آن دوران، هنوز دارای مقام‌های مهمی در حکومت بودند.
این کتاب از اهمیت دوچندانی برخوردار بود چرا که ادعاهای آن همگی بر مبنای اسناد رسمی- نظامی ثبت شده بود و از شواهد منابع دیگری استفاده نکرده بود. آغازگر این کار بزرگ سه کشیش بودند. جیم رایت، کشیشی پروتستان که برادرش توسط دولت نظامی شکنجه و به قتل رسیده بود، در سال ۱۹۷۹ اولین بار ایده این کتاب را مطرح کرد. کاردینال پائول آرنس - اسقف اعظم کاتولیگ در شهر سائوپائولو – مشتاقانه از پیشنهاد استقبال کرد. او شواهد سری را در کلیسا نگهداری کرد و مسئول حفظ اسناد بود. فیلیپ پوتر که اهل دومینیکن و دبیر کل مجمع جهانی کلیساها در شهر ژنو بود، مسئولیت جمع‌آوری پول به نمایندگی از همکاران برزیلی‌اش را بر عهده گرفت...

لینک دانلود: bit.ly/1Lzhtor
@Tavaana_TavaanaTech
انتقاد هنرمندان از افزایش خشونت در جامعه
گروهی از هنرمندان و سینماگران با انتشار بیانیه‌ای از افزایش خشونت در جامعه انتقاد کردند.

متن بیاینه هنرمندان و سینماگران به شرح زیر است:

چه‌ها که نگفتند!

همه ما نگرانیم. نگران کودکانی که روز به روز بیشتر شاهد گسترش خشونت هستند. خشونت و لذت از اعمال خشونت. حرکت‌های مردمی طی این سال‌ها توانست #حقوق_کودکان را به آن‌ها بازگرداند و قوانین آمدند تا حامی آن‌ها باشند اما این موج خشونت تغییر مسیر داد و این بار این بی‌زبان‌ترین مخلوقات خداوند محکوم به تحمل بد‌ترین عذاب‌ها از سوی ما آدمیان بوده‌اند.

سکوت دیگر جایز نیست. ما شاهدان در سکوت نخواهیم بود. هر بار که #خشونت ضربه سهمگین‌اش را برپیکر بی‌تفاوت جامعه زد؛ از #ترس بر خود لرزیدیم: چرا؟! مگر گوش‌هایمان نمی‌شنوند؟ مگر چشم‌هایمان نمی‌بیننـد؟ مگر قلب‌هایمان پاره پاره نمی‌شوند؟ مگر خدای ما به شکوایه از ما گله نخواهد کرد؟

سوم اسفند اولین حرکت اعتراضی نبود بار‌ها و بار‌ها، حامیان حیوانات در برابر اینگونه خشونت‌ها خواستار رسیدگی شدند و سال‌هاست که هریک به تنهایی چون صد تن تلاش کرده‌اند و راهروهای ساختمان‌های شهرداری‌ها و ادارات محیط زیست و منابع طبیعی و جنگلداری و مراتع و... را سابیده‌اند تا بلکه کسی صدای آن‌ها را بشنود و تنها یک پیام دریافت کرده‌اند: بی‌تفاوتی.

سوم اسفند سرریز این حس انزجار در برابراین همه بی‌عدالتی، خشونت و مظلوم آزاری بود نه تنها برای یک سگ بلکه برای تمام موجوداتی که قادر به دفاع نیستند؛ برای میش‌هایی که جنین‌شان را از شکم‌شان بیرون می‌کشند، برای توله خرس‌هایی که با شکم دریده شده بر سر جنازه مادرشان زوزه می‌کشند، برای روباهی که حلق آویزش می‌کنند برای اینکه گرسنه است، برای طبیعت رنجورِ درد کشیده ایران که وسیله تفریح و ثروت اندوزی شده و بی‌دفاع نظاره‌گر نفس‌های آخرینش است. این‌ها نه شعاره و نه دروغ، حقـایق تلخی ست که چشم‌های کل مردم را باید به دیدنشان گشود. این بار در کنار هم بودیم تا صدایمان را بشنوند تا به ما گوش دهند تا دیگر بی‌تفاوت، ما را از اتاق یک مدیر نزد مدیر دیگر نفرستند.

حاصل این گردهمایی برای ما و تمام حامیان حیوانات، قول صریح خانم دکتر ابتکار بود که وعده داد تا لایحه مربوط به قوانین حمایت از #حیوانات را که با درنظر گرفتن تمام موازین شرعی و نیز حقوق بین‌الملل و نظر گروه حاضر در جلسه تنظیم خواهد شد،؛ برای تصویب به دولت تقدیم کنند و نیز مسئـولان دولتی که قرار است این لایحه را به تصویب رسانند. متن توافق در چهار بند در‌‌ همان روز به سمع همگان رسید و مطمئنا تمام حاضـران دلسوز و آگاه لحظه به لحظه پیگیر خواهند بود و البته از هر گونه حرکتی که بخواهد مانع این روند شود؛ حمایت نخواهند کرد.

#حامیان_حیوانات نه تنها به دنبال تصویب این قوانین هستند بلکه به دنبال فرهنگ‌سازی در جامعه ایران. متاسفانه خلا این قوانین سبب گشته تا تنها در عرض ۳۵ سال، ۹۵% از حیات وحش کشورمان را رسما از دست بدهیم. ما از تمام آنهایی که در مقابل این تلاش خداپسنـدانه که هدیه ما به نسل‌های آینده است، ایستاده و لب به #اعتـراض و تخطئه گشوده‌اند یک پاسخ داریم: ما خواهیم ایستاد تا این قوانین به تصویب برسند.

این بیانیه به امضای افرادی همچون میترا حجار، کتی جهانگیری، شهره سلطانی، شهره لرستانی، پریوش نظریه، پریناز ایزدیار، تینا پاکروان، پوریا‌پور سرخ، شقایق فراهانی، پولاد کیمیایی، ساناز سماواتی، آناهیتا همیت، شقایق فراهانی شبنم فرشاد جو، نفیسه روشن، بهار ارجمند، سامان ارسطو و مریم صانعی رسیده است.
#کنشگری
@Tavaana_TavaanaTech
حمید فرخ‌نژاد:در این میزان جایی که برای تنفس هست مردم تلاش می‌کنند بیشترین اکسیژن را بگیرند

انگیزه‌ها مختلف است، یک عده از #ترس این‌که عده دیگری نیایند رأی دادند. یک عده از حق‌شان استفاده کردند و یک عده احساس خطر کردند. در این میزان جایی که برای تنفس هست مردم تلاش می‌کنند بیشترین اکسیژن را بگیرند. شاید برای خیلی‌ها انگیزه شده، که از ترس ورود یک عده‌ای رأی می‌دهند.
شما چه فکر می‌کنید؟

Hamid Farrokhnezhad

مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
آنونس گفتگوی فریدون جیرانی با #مریلازارعی

مریلا زارعی: هنرمند باید تریبون مردمش باشد.
بی اعتمادی و #ترس وجود دارد و همه ما داریم به یک شکل دیگر زندگی می‌کنیم.
- #هنرمند طرف مسئول نباید قرار بگیرد
-باید بایستید و حقتان را بگیرید.

گفتگوی کامل را اینجا ببینید:
bit.ly/1pQn3yv
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
اهمیت اندیشه‌های #واسلاو_هاول در شرایط کنونی ایران-لادن برومند
«آموزگار از ترس اینکه شغل‌اش را از دست بدهد، چیزهایی به دانش‌آموزان می‌آموزد که خود قبول ندارد؛ #دانش‌آموزان از #ترس آینده‌ی خود، همان چیزها را تکرار می‌کنند؛ دانش‌جویان از ترس این‌که نتوانند تحصیلات‌شان را ادامه دهند، به عضویت «اتحادیه جوانان» درمی‌آیند و کاری می‌کنند که باید بکنند؛ پدر از ترس این‌که مبادا فرزندش به دلیل عدم صلاحیت سیاسی نتواند وارد دانشگاه بشود، مشاغل بس گوناگونی را می‌پذیرد و آن‌چه از او می‌خواهند، «داوطلبانه» انجام می‌دهد.
مردم از ترس پیامدهای احتمالی، در انتخابات شرکت می‌کنند و به نامزدهای تعیین‌شده رأی می‌دهند و طوری وانمود می‌کنند که این مسخره‌بازی واقعاً #انتخابات است؛ از ترس جان یا به خطر افتادن موقعیت و سابقهٔ شغلی‌شان در نشست‌های جمعی شرکت می‌کنند و به هر چیزی که از ایشان خواسته شود رأی می‌دهند، و یا دست آخر، سکوت می‌کنند....»

هنگامی که «واتسلاو هاول» این نامه( http://bit.ly/1TNdeNf) را به «گوستاو هوساک»، رئیس‌جمهور و دبیر کل حزب کمونیست چکسلواکی منتشر کرد، ٣٩ ساله بود و تا آن زمان در کشور خود و در جهان به عنوان یک چهره ادبی شناخته می‌شد. در پی انتشار این نامه بود که #هاول به عنوان یک مخالف فکری برجسته #استبداد کمونیستی حاکم بر کشورش شهرت جهانی یافت.

موضوع اصلی این درس‌گفتار تأملی است در محتوای آموزنده این نامه.

در این ویدئوی کوتاه، #لادن_برومند از اندیشه‌های «واسلاو هاول» و شرایط تاریخی آن دوره و سیطره #کمونیسم بر #چکسلواکی، اصلاحات سیاسی و بهار پراگ سخن می‌گوید.

متن کامل نامه را اینجا بخوانید:http://bit.ly/1sT18si

ویدیوی کامل را اینجا ببینید: http://bit.ly/1yZCYdU

ترجمه فارسی این نامه توسط بنیاد برومند منتشر شد.

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇