آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
تعداد افرادی که همزمان با #سعید_زینالی بازداشت و 17 سال است ناپدید شده اند 7 نفر هستند. یکی از این افراد شهرام زنجانی، دوست نزدیک سعید است.
خانواده های شش نفر دیگر در طول 17 سال به مرور عقب نشسته؛ مانند خانواده ی سعید زینالی #پیگیر #بازداشت و #ناپدید شدن فرزندشان نیستند.
5 سال پیش مادر و خواهر سعید زینالی را بازداشت و تحت #فشار قرار دادند؛ برای وادار کردن آنها به #سکوت، اما نتیجه ی عکس گرفتند. خانم نقابی پس از #آزادی از زندان پیگیری هایش را به مراتب بیشتر و بیشتر کرد.
بازداشت پدر پیر و بیمار سعید زینالی، به جای پاسخگویی به این خانواده، آن هم با ضرب و شتم در داخل بازداشتگاه، هیچ دلیل دیگری نمی تواند داشته باشد به جز فشار آوردن به او و گرفتن #تعهد برای پیگیری نکردن و یا انکار بازداشت و ناپدید شدن فرزندش.
خانم نقابی (مادر سعید) شکایتی را علیه مامورانی که در مقابل سایر بازداشت شده ها او را به شدت ضرب و شتم کرده اند؛ تهیه کرده است.
بازداشت و ضرب و شتم پدر پیر و بیمار جوان دانشجویی که نهادی #امنیتی او را در خانه بازداشت و 17 سال ناپدید کرده است اتفاق کوچکی نیست. همه ی ما پشت این خانواده ی #مظلوم و البته پیگیر، هستیم تا روشن شدن وضعیت فرزندشان.

از فیسبوک رضا خندان
@Tavaana_Tavaanatech
کیانا جان و علی جانم؛ فرزندان عزیزم؛ تولدتان مبارک. ای کاش می‌توانستم حداقل شب تولدتان صدایتان را بشنوم. ای کاش می‌توانستم با #عشق و #مهر صدایتان کنم و صدای خنده‌های کودکانه و معصومانه‌تان را بشنوم.
دلبندان عزیزم؛ آخرین ملاقاتمان در زندان اوین یادتان است، شما در شور و شوق رفتن به پاریس و دیدن پدرتان بودید و من در سودا و غم هجران.
سعی کردم تمام کارهایتان، صحبت‌هایتان و نگاه‌هایتان را به خاطر بسپارم تا در وقت دلتنگی‌هایم در خیالم به تصویر کشم. زمان رفتن‌تان فرا رسید. چند بار و چند بار به آغوشتان کشیدمتان و تمام وجودم بی‌قرار شنیدن صدای کودکانه‌تان است. ای کاش لااقل صدایتان را می شنیدم. بارها تقاضای تلفن داده‌ام اما با آن مخالفت شده است. می‌گویند چون من #زندانی #امنیتی هستم و پدرتان تقی رحمانی است اجازه تماس تلفنی ندارم.
این کینه‌ها و خشونت‌ها نمی‌دانم از سینه چه کسانی بر‌می‌خیزد و چگونه می‌توانند با این کارقدرت عواطف، #احساسات و #حقوق_طبیعی انسان‌ها را به بازی بگیرند؟ در کلام جملگی بر ضد #خشونت سخن می‌گویند اما در عمل با هم‌وطنانشان، با #زنان، #مادران و فرزندان سرزمینشان به #ظلم و جفا رفتار می کنند. خشونت را در جهان مزموم می‌شمارند اما چنین بی رحمی‌هایی را به سادگی و به بهانه امنیتی بودن ماجرا توجیه می‌کنند. برای زنان و کودکان تحت ظلم و خشونت در برخی نقاط جهان مرثیه می‌سرایند اما در تضییع #حقوق_کودکان تحت حکومت و مسئولیت خود گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربایند.
در آخرین ملاقات از شما خواستم هر کدام برایم یک جمله بنویسید. کیانا جان نوشت «مامان جان دوستت دارم» و علی جان نوشت «من می‌گویم کارهای صیاصی و معدنی جرم نیست» کیانا جانم یادت هست به علی جان اعتراض کردی که و گفتی مامان باید پیش ما می‌ماند چون بابای ما پیش ما نیست.
کیانا جان نهمین سال زندگی‌ات را که شروع کرده ای. می‌دانم که رنج‌هایی فراتر از توان یک کودک متحمل شده‌ای. تو همیشه می‌گفتی ما یک خانباده (خانواده) هستیم و باید با هم زندگی کنیم. کیانا جانم دختران هم سن و سال تو همه این آرزو را دارند اما افسوس در این سرزمین و در سرزمین‌هایی مشابه ما این دختران خاکسترنشین عدالت‌اند که حتی از درک لذت بودن با پدر و مادر به هزار و یک بهانه محروم‌اند و چگونه می‌توان از #حقوق_بشر و حقوق کودک دم زد و بشر و کودک را فقط خود و فرزند خود دید و بس. آن شب که مهنا دختر حامد احمدی را پشت دیوارهای بلند و سخت و سرد زندان رجایی شهر به آغوش گرفتم و بی‌اختیار می‌گریستم حضورم و گریه‌ها و رفتارم آگاهانه بود. البته من کاری جز همدلی و همدردی با خواهران و برادران کرد سنی کشورم انجام ندادم.
مهنا همان دختر ۶ ساله کرد از شب تا صبح پلک بر هم ننهاد و به دیوار سنگی و بلند زندان چشم دوخت شاید پدر را حلق آویز نکنند و آن شب من به جای تو در کنار او ماندم و نتوانستم او را تنها در شب وحشت و انتظار تنها بگذارم. می‌دانستم تاوان آن اشک‌ها، این جدایی ها خواهد بود.
علی جان؛ پسرمن؛ ای آرام جانم؛ شنیدم گفته‌ای که من مادر شجایی دارم و به او افتخار می‌کنم. علی جانم؛ مفهوم شجاعت برای من آن چیز معمول و رایج در میان مردم نبوده است. اگر فکر می‌کنی که مامان نرگس از هیچ‌چیز نمی‌ترسد و پیش می‌رود اشتباه می‌کنی. من بارها و بارها از خیلی چیزها ترسیده‌ام. از از دست دادن شما، زندگی ام، جانم، ناموس و حیثیتم و بریدن و در راه ماندنم و یا به بیراهه رفتنم. اما گام‌هایی را در راه آنچه که باور و اعتقادم است، یعنی حقوق انسان‌ها، من را راست کرده و ایستاده‌ام، هر چند سخت و با رنج و درد.
علی جانم نمی‌دانم آنچه من هستم و دارم نامش #شجاعت است یا ترس اما عزیزم این تمام توان و آنچه هست که دارم و هیچ ادعایی هم ندارم. اکنون که در حبس‌ام مطمئن‌ام که در راهی که برگزیده‌ام بسیار کوتاهی و قصور کرده‌ام و شرمنده مردم خویش هستم.
کیانا جان و علی جانم؛ دلم برایتان تنگ است اما مطمئن‌ام روزی نه چندان دور در سرزمین‌مان به عنوان یک خانباده (خانواده) در کنار هم خواهیم بود. امشب یک کیک خوشمزه بخرید و با بابا تقی ۹ شمع بر روی کیک بگذارید و با هم فوت کنید و عکسی از آن لحظه بگیرید که در دیداری که روزی خواهیم داشت به من نشان دهید.
روی ماهتان را می‌بوسم و به خدا می سپارمتان
با یک دنیا عشق
مامان نرگس
اوین
@Tavaana_Tavaanatech
بازداشت #یغماگلرویی، #شاعر و ترانه‌سرا

مأموران #امنیتی جمهوری اسلامی با حمله به منزل یغما گلرویی،شاعر و #ترانه‌سرا، او را #بازداشت کردند.

یغما گلرویی
به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، روز دوشنبه ۹ آذر، نیروهای امنیتی با هجوم به منزل یغما گلرویی، پس از بازرسی و تفتیش خانه، او را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. هنوز دلیل این #دستگیری و نهاد بازداشت‌کننده او مشخص نیست و خبری از وضعیت این شاعر منتشر نشده است.

گلرویی، شنبه ۲۳ آبان امسال در گفت‌وگو با ایلنا، گفته بود: «مرکز موسیقی در ۱۰ سال گذشته هیچ نامی از من در هیچ آلبومی نیاورده‌ است. ممکن است تعداد محدودی از شعر‌هایم در آلبوم‌ها خوانده شده باشد اما نام من مجوز نمی‌گیرد و الان هم اگر خواننده‌ای، آلبومی با #اشعار من به دفتر موسیقی ارائه کند، مجوز نخواهد گرفت.» بیشتر بخوانید: یغما گلرویی، شاعر و ترانه‌سرا: ممنوع‌الکار هستم

یغما گلرویی متولد ۶ مرداد ۱۳۵۴ در #ارومیه ترانه‌سرا، شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی است. خسته شدم، رؤیایی دارم، ستاره، ضیافت، رانندگی در مستی، کوچه ملی از جمله کارهای شناخته شده اوست. ترانه‌های او توسط خوانندگانی چون شادمهر عقیلی ،سیاوش قمیشی، امیر کریمی، حسن شماعی زاده، امید، شاهین نجفی، فرهاد جواهرکلام، ناصر عبدالهی، قاسم افشار، سعید شهروز، رضا یزدانی و چند خواننده دیگر اجرا شده است.
منبع: رادیو زمانه
@Tavaana_Tavaanatech

ترانه «تصور کن» از یغما #گلرویی با اجرای سیاوش قمیشی را با هم ببینیم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«چند روز پیش بود که محمدرضا گلزار هنرپیشه‌ی ایرانی گفته بود «من تُرک متعصب هستم» و پای مردمی را وسط کشیده بود که مثل همه‌ی مردمان با تلون و گوناگونی فرهنگی زندگی می‌کنند. او گفته بود که «ناموس» برایش مهم است.

ناموس چیزی است مانند کالا و همانطور که خودکار شما و تلویزیون شما و یخچال شما متعلق به شما است «زن» هم متعلق به شما است و ناموس شما و در مالکیت شما. حالا کسی دیگر از جنس «ناموس‌پرستان» اما این‌بار نه مثل گلزار، بلکه یک امنیتی تلفن به دست می‌گیرد و به پدر گلشیفته فراهانی زنگ می‌زند. چرا به پدر گلشیفته زنگ می‌زند؟ مگر گلشیفته به سن قانونی نرسیده است؟ پس چرا پدر باید درست یا غلط پاسخ‌گو باشد؟

می دانید چرا؟ چون در نگاه این‌ها گلشیفته ناموس است، چون صغیر است و نیاز به قیم و ولی دارد. زن در باور این‌ها بدون قیم و ولی معنا ندارد. حالا به پدر می‌گویند که چرا ناموست را حفظ نکرده‌ای درست مثل وقتی که کسی از یخچال منزلش خوب مراقبت نمی‌کند. این مامور امنیتی در قالب خبرنگار اصلا «زن» را نمی‌بیند. فقط «تن» را می‌بیند؛ تنی که به زن تعلق ندارد. این تن قیم دارد و صاحب پس باید به جای سوال از خودش از قیم بپرسیم که چرا گلشیفته فیلم بازی می‌کند و چرا طوری بازی می‌کند که خبرنگار ِ امنیتی نمی‌پسندد چرا که تن ِ زن به او هم تعلق دارد چرا که او تن و ناموس میهن هم هست و این مامور خبرنگار بخشی از میهن است»

نظر شما در مورد این نوشته‌ی یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/kB4yEY
مطالب مرتبط:

هراس زنان ایران از حکومت و خیابان
http://bit.ly/2em5yQS

انقیاد زنان
http://bit.ly/1v4u0MJ

حق زن بر بدن خود ، اثر مارگارت سانگر
http://bit.ly/1w00U2b

حق زن بر بدنش
مهرانگیز کار
http://bit.ly/1jCEnls

حجاب اجباری، مردان اختیاری
علیرضا رضایی
http://bit.ly/2dbJjND

@Tavaana_TavaanaTech
مراسم چهارمین سالگرد ستار بهشتی در فضای امنیتی برگزار شد
goo.gl/2b9djN
روز پنج‌شنبه ششم آبان‌ماه، مراسم چهارمین سالگرد ستار بهشتی در رباط کریم، تحت تدابیر امنیتی برگزار گشت. به گزارش تارنمای حقوق بشر در ایران، در این مراسم مأموران از حضور سحر بهشتی، خواهر ستار بهشتی جلوگیری کرده و به گوهر عشقی، مادر این جان‌باخته نیز اجازه سخنرانی ندادند.

خانواده بهشتی پیش تر از سوی نیروهای امنیتی تهدید شده بودند که در صورت سخنرانی گوهر عشقی و حضور خانم سحر بهشتی، شرکت‌کنندگان دستگیر می گردند.

ستار بهشتی، وبلاگ‌نویس ۳۵ ساله‌ای بود که علاوه بر وبلاگ‌نویسی، با اسامی مستعار در شبکه‌های اجتماعی مطالبی را در مخالفت با حکومت ایران منتشر می‌کرد. او بعد از چندین بار احضار و تهدید به بازداشت، روز نهم آبان ماه ۱۳۹۱ توسط مأموران پلیس فتا در منزلش در رباط‌کریم دستگیر شد و ماموران بعد از چهار روز، در ۱۳ آبان، خبر جان باختنش را به خانواده‌اش دادند. او چند روز بعد تحت نظر نیروهای امنیتی و با حضور حداقلی اعضای خانواده‌اش به خاک سپرده شد.

ستار بهشتی اگر گمنام نبود، زنده بود؟
http://bit.ly/1E78mca
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت
http://bit.ly/1wKDTMV

@Tavaana_TavaanaTech
اکانت نا امن در توییتر

این روز ها کاربران از اکانت های نا امن و امنیتی در توییتر می نویسند یا سعی میکنند اکانت های نا امن را معرفی میکنند

رضا حقیقت نژاد در توییتر خود نوشت :

«هشدار: اکانت ناامن / امنیتی‌ها یک دروغ می‌گویند، برخی کابران توییتر، دروغ را بدون راستی‌آزمایی منتشر می‌کنند یا اطلاعات جنبی می‌دهند. ذهن مخاطبان گیج می‌شود، امنیتی‌ها دروغ را به اتهام و جرم تبدیل می‌کنند، ذهن مخاطبان راحت‌تر باورش می‌کند؛ شراکت نکنیم.»

نظر شما دوستان چیست؟

#اکانت_ناامن #توییتر #امنیتی #تواناتک

@tavaanatech