آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سالگرد درگذشت #منیروکیلی #خواننده‌ پرآوازه #اپرا و #موسیقی‌دان

«گل گندم» یکی از کارهای منیر وکیلی خواننده‌ی پُرآوازه‌ی اپرای #ایران است
منیر وکیلی یا منیر نیک‌جو از خوانندگان اپرا در بیست‌وهفتم آذرماه ۱۳۰۲ در شهر تبریز به دنیا آمد. منیر وقتی چهارده پانزده‌ساله بود در تهران نزد لیلی بارا، خواننده‌ی سابق اپرای وین و از #مهاجران اروپای شرقی به آموختن #موسیقی پرداخت.
منیر وکیلی در سال ۱۳۴۰ به ایران بازگشت. او اولین صحنه‌های اپرایی را در سال‌های ۱۳۴۱ به بعد ابتدا در تلویزیون و پس از آن در سالن وزارت فرهنگ و هنر اجرا کرد. نخستین کار صحنه‌ای او اپرای اورفه و اوریدوس آفریده‌ی گلوک، آهنگ‌ساز آلمانی بود.
پس از افتتاح تالار رودکی در سال ۱۳۴۶ فعالیت‌های منیر وکیلی در قالب گروه اپرای تهران شکل حرفه‌ای‌تری به خود گرفت. او در اپراهای بسیاری ایفای نقش کرد. از جمله در «اُرفه و اُریدوس» با هم‌کاری حسین سرشار، «مادام باترفلای»، «لابوهم»، «لاتراویاتا» و «توراندخت» کار کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی منیر وکیلی در ایران ماند. در روزهای انقلاب هر روز به تالار کودکی می‌رفت. حتا روزی که خبر دادند انقلابیان قرار است به تالار رودکی حمله کرده و آن‌جا را منفجر کنند او بدون ترس و واهمه‌ای به تالار رودکی رفت و تمام روز آنجا ماند. منیر وکیلی در سال ۱۳۵۹ و پس از یک سال حصر خانگی ره‌سپار فرانسه شد ولی پیش از آن‌که به فعالیت دوباره بپردازد در یک تصادف رانندگی بین آمستردام و پاریس درگذشت.
«گل گندم» تقدیم می‌شود به همراهان همیشگی آموزشکده #‏توانا
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
« ایران سرزمینی ست پر از آواز، اما این آوازها را بعد از انقلاب از کشور ما بیرون رانده‌اند.»
ممنوعیت #آواز #زنان در ایران موضوع مستند "آوای بی سرزمین" است که به زودی در سینماهای آلمان و فرانسه اکران می‌شود.
#آواز بی سرزمین داستان سارا نجفی است، #آهنگسازی که با همراه گروهی از دختران #موسیقی‌دان و آوازخوان ایرانی تلاش می‌کنند به رغم همه محدودیت‌ها و موانع در تهران کنسرتی را روی صحنه بیاورند. آن‌ها با دو خواننده زن فرانسوی تماس می‌گیرند و از آن‌ها دعوت می‌کنند در این کنسرت بخوانند اما ...
آیت، برادر سارا نجفی که فیلم ساز است و این داستان را به تصویر کشیده به رادیو زمانه گفت: قمر برای اولین بار در تاریخ ایران صدای زن را از اندرونی به بیرونی برد. بعد از انقلاب اما صدای #زن دوباره به اندرونی رانده شد.

به آیت نجفی در تهران متولد شده و در زمینه طراحی صحنه تحصیل کرده و در دانشگاه کنستانز در رشته مطالعات فرهنگی تحصیلاتش را ادامه داده. نمایش‌های «فردوسی، صدام حسین و رژه مورچه‌ها در شهر خالی»، «تهران‌بانو» و «داستان زنان سبیلو و مردان دامن پوش» درباره ترانس جندرها از دیگر آثار اوست.

گفتنی است این فیلم در جشنواره‌های مختلف حضور داشته و جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره فیلم مونترال در سال ۲۰۱۵ را برد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سال‌روز درگذشت «حسین گل‌گلاب» سراینده‌ی «ای ایران»

حسین گل‌گلاب سراینده‌ی ترانه‌ی مشهور «ای ایران» است؛ ترانه‌ای و شعری که در حافظه‌ی تک‌تک ایرانیان تا همیشه ثبت شده است.
حسین گل‌گلاب، #گیاه‌شناس، #ادیب، #نویسنده، #شاعر، #مترجم و #نوازنده و #موسیقی‌دان و #عکاس بود. علاوه بر همه‌ی این‌ها او در دانش‌گاه نیز تدریس می‌کرد. او در ۱۲۷۴ در تهران به دنیا آمد. پدرش ابوتراب‌خان که به مهدی مصورالملک شهره بود از نقاشان و عکاسان بنام عهد قاجار بود. او تحصیلات را در مدرسه‌ی علمیه و دارالفنون سپری کرد. گل‌گلاب با کمک کلنل کاظم وزیری و علی‌نقی‌خان وزیری به موسیقی رو آورد.
گل‌گلاب به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، روسی، عربی و لاتین تسلط داشت. او در سال ۱۳۰۰ لیسانس حقوق و علوم سیاسی کسب کرد و در سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۵ دکترا گرفت و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد. او تار و سه تار را نیز از «آقا حسین‌قلی» از نوازندگان سرشناس تار ِ اواخر دوره‌ی قاجار و همین‌طور «درویش‌خان» از هنرمندان پایان دوره‌ی قاجاریه فراگرفت.
او از سال ۱۲۹۸ تا ۱۳۰۷ دوازده کتاب در حوزه‌ی علوم طبیعی تالیف کرد. او در دانش‌سرای عالی به تدریس «فیزیولوژی گیاهی» و «گیاه‌شناسی» در دانش‌کده‌ی پزشکی پرداخت.
از توانایی‌هایی حسین گل‌گلاب در زمینه‌های مختلف بسیار می‌توان گفت و او از سال ۱۳۲۶ تا سال ۱۳۵۱ خدمات اجتماعی بسیاری انجام داد. او در سال ۱۳۵۴ بازنشسته شد و یک سال بعد به عنوان اولین استاد ممتاز دانش‌گاه تهران از خدمات او قدردانی شد.
حسین #گل‌گلاب بیش از ۵۰ قطعه‌ نمایش کلاسیک برای هنرستان هنرپیشگی ترجمه کرده است.
گل‌گلاب حتا در زمینه‌ی ابداع لغت برای فرهنگستان نیز کارهای شایسته‌ی تقدیر بسیاری انجام داده است اما آن‌چه بیش از همه‌ی این زحماتی که او برای عرصه‌ی هنر و دانش کشیده او را بر سر زبان‌ها انداخته است سرودن شعر «ای ایران» است که سرود آن حاصل هم‌کاری گل‌گلاب و روح‌الله خالقی به عنوان آهنگ‌ساز و غلام‌حسین بنان به عنوان خواننده است. این شعر یکی دو سال بعد از اشغال ایران توسط متفقین در سال ۱۳۳۲ سروده شد.
گل‌گلاب در ۲۲ اسفندماه ۱۳۶۳ و در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

* «ای ایران» تقدیم می‌شود به همه‌ی هم‌راهان همیشگی ِ «توانا» و یاد حسین گل‌گلاب گرامی!


@Tavaana_TavaanaTech
زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی

خدیجه مرتضایی، ملقب به اشراف‌السادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته می‌شود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانواده‌ای اهل هنر دیده به جهان گشود.

مرضیه هیچ‌گاه گمان نداشت که بخواهد آوازه‌خوان بشود و تصورش این بود که به رشته‌های دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازه‌خوانی کشاند. مرضیه می‌گوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من می‌آموخت احساس می‌کردم خودم را پیدا می‌کنم.»

پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازنده‌ی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر می‌گوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران می‌گوید: «در زمانی که خانواده‌های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم می‌فرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه‌ای می‌داشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید می‌کردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی می‌دانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»

او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرت‌های مختلفی برگزار کرد و هم‌واره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشه‌ی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار می‌نواخت. احمد احرار روزنامه‌نگار در مورد مرضیه می‌گوید: «مرضیه، زندگی‌اش، عشق‌اش، همه‌ چیزش هنرش و خوانندگی‌اش بود. او مانند طوطی‌ای که دهان‌اش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/mSZ7xa

ترانه‌ی «سنگ خارا» با شعری از معینی کرمانشاهی و آهنگ‌سازی تجویدی تقدیم می‌شود به هم‌راهان توانا.
این ترانه در کنسرت لندن اجرا شده است.
@Tavaana_TavaanaTech
زادروز پرویز مشکاتیان، یگانه‌ای در #موسیقی

پرویز مشکاتیان، #آهنگ‌ساز، #موسیقی‌دان و نوازنده‌ی چیره‌دست ایرانی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در شهر نیشابور به دنیا آمد.

مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد. او در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند، برگزار شد شرکت کرد و توانست به هم‌راه پشنگ کامکار مقام اول را کسب کند و هم‌چنین با داریوش طلایی مقام ممتاز را کسب کردند. مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ و زیر نظر هوشنگ #ابتهاج به هم‌کاری با رادیو پرداخت که پس از واقعه‌ی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ استعفا داد. پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۷ و پس از استعفا از رادیو موسسه‌ی #چاووش را با هم‌کاری هنرمندان گروه عارف و شیدا راه‌اندازی کرد و تا سال ۱۳۶۲ با این موسسه هم‌کاری نزدیک داشت که محصول این هم‌کاری ضبط و اجرای آثار متعدد موسیقی بود. یکی از این کارهای هنری ارزش‌مند ساخت تصنیف «مرا عاشق» با شعر مولانا و آواز شهرام #ناظری بود.

پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ به هم‌کاری با محمدرضا #شجریان پرداخت که نتیجه‌ی این هم‌کاری آثار ماندگاری از جمله «بیداد»، «آستان جانان»، «شر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا» و «جان عشاق» بود که در حافظه‌ی مردم ایران ثبت شده است. در همه‌ی این آثار پرویز مشکاتیان هم آهنگ‌ساز بود و هم نوازنده‌ی #سنتور و علاوه بر این‌ها در آلبوم «سر عشق» به عنوان نوازنده‌ی #سه‌تار نیز بود و در جان عشاق تنها به عنوان آهنگ‌ساز هم‌کاری کرد.(منبع همشهری‌آنلاین) پرویز #مشکاتیان در هم‌کاری با نوازندگانی چون حسین علی‌زاده به عنوان سرپرست گروه عارف و شیدا و هم‌چنین محمدرضا لطفی به عنوان سرپرست گروه شیدا توانست آثار ماندگاری خلق کند.

هم‌کاری مشکاتیان و شجریان قطع شد و پس از این بود که مشکاتیان با هنرمندان دیگری هم‌چون ایرج بسطامی، علی‌رضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان، علی جهاندار و … به هم‌کاری پرداخت. پرویز مشکاتیان در فستیوال جهانی موسیقی زمین که در کشور انگلستان برگزار می‌شد شرکت کرد و توانست مقام نخست این فستیوال را از آن خود کند. (همشهری آنلاین) پس از انقلاب اسلامی که خط و نشان‌کشیدن‌ها برای موسیقی شروع شد و دسته‌دسته هنرمندان از کشور کوچ کردند و آن‌هایی که ماندند نیز یا مجبور شدند ساز سکوت بنوازند و یا به شغل دیگری رو بیاورند. موسیقی سنتی هر چند بیش‌تر از سبک‌های دیگر موسیقی از گزند گزمه‌های موسیقی‌ستیز در امان ماند اما این نوع موسیقی نیز با محدودیت‌های فراوانی روبه‌رو شد.

پرویز مشکاتیان که خود آهنگ‌هایی در هم‌راهی با موج مردمی ِ انقلاب اسلامی ساخته بود نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته بودند. محکوم به چند ضربه شلاق شده بود نمی‌دانیم. اما شلاق‌زن ِ حرفه‌ای، از دستش در رفته بود و یک ضربه اضافی هم مشکاتیان را مهمان کرده بود. تازه صحبت از قصاص و این مسائل پیش آمده بود. حاکم شرع، فرصتی به مشکاتیان داد تا آن یک ضربه را بر پشت گزمه جبران کند. مشکاتیان اما می‌گوید: من انسان هستم، و حرمت انسانیت را نگاه می‌دارم. انسان، انسان را نمی‌زند. من نمی‌خواهم قصاص کنم.» از آخرین‌ کارهای مشکاتیان می‌توان به آلبوم «تمنا» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. مشکاتیان در روزهای ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که خوانندگی آن را حمیدرضا نوربخش به عهده داشت. در سال ۱۳۸۶ پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان شرکت کرد و موجب شد روابط این دو استاد موسیقی که سال‌ها تیره و تار بود به آشتی بگراید. زمانی مشکایتان نسبت نسبی با محمدرضا شجریان داشت و داماد او بود.

پرویز مشکاتیان در ۲۹ شهریورماه ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.

پیکر مشکاتیان در زادگاهش نیشابور و در جوار آرام‌گاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد. استقبال مردمی از مراسم مشکاتیان در تهران به حدی بود که تمامی طول و عرض خیابان شهریار و نیز محوطه‌ی تالار وحدت پر از جمعیت شده بود. هم‌چنین مراسم نکوداشتی نیز در دانش‌گاه تهران به مناسبت درگذشت پرویز مشکاتیان برگزار شد. زهرا رهنورد در بخش پایانی این مراسم در نکوداشت یاد مشکاتیان چنین گفت: «صحبت در مورد پرویز مشکاتیان بسیار سخت است. ما هم‌دانشگاهی بودیم و بین موسیقیدان‌ها و مجسمه‌سازها ارتباط‌هایی وجود داشت که باعث درک بهتر هنر می‌شد و ما می‌فهمیدیم بین حجم‌هایی که ما می‌سازیم با ملودی‌هایی که بچه‌های موسیقی خلق می‌کنند ارتباطی نزدیک وجود دارد.»

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Parviz_Meshkatian

@Tavaana_TavaanaTech
«از آشیون دل کندن و رفتن که آسون نیست»
سالگرد درگذشت مهستی، خواننده‌ی سرشناس ایرانی

ترانه‌ی «وای دلم تنگه» با صدای مهستی تقدیم می‌شود به همه‌ی همراهان همیشگی توانا
خدیجه دده‌بالا که بعدها با نام هنری «مهستی» در میان مردم شهره گشت خواننده‌ی ایرانی است که در بیست‌وپنجم آبان‌ماه ۱۳۲۵ در تهران به دنیا آمد. نوجوانی بیش نبود که استعداد هنری و صدای زیبایش از طریق #موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز و ویولونیست سرشناس، پرویز یاحقی کشف شد. پرویز یاحقی در یک مهمانی به صورت اتفاقی صدای مهستی را می‌شنود و به صدای او علاقه‌مند می‌شود و او را تشویق می‌کند که مسیر موسیقی و خوانندگی را بربگزیند.
از مهستی در کارنامه‌ی هنری‌اش بالغ بر سی وپنج آلبوم #موسیقی مانده است که بیش‌تر آثار او با استقبال فراوانی روبه‌رو شده است. #مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینه‌ی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد.
مهستی صبح ِ روز چهارم تیر ۱۳۸۶ خورشیدی در آمریکا درگذشت.

#آهنگساز و #ترانه سرا: ( جهانبخش پازوکی )

لینک ویدیو:
http://bit.ly/28QD0Mj

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
امروز سالروز درگذشت ِامین‌الله آندره حسین #موسیقی‌دان است.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
امروز سالروز درگذشت ِامین‌الله آندره حسین #موسیقی‌دان است.
از ساخته‌های ایشان می‌توان به «پرسپولیس» اشاره کرد. حسین به ساختن قطعاتی با فضای شرقی و ایرانی علاقه‌ی بسیار داشت و تحت تاثیر همین فضا بود که او در سال ۱۳۲۵ خورشیدی #سمفونی «تخت جمشید» را در قالب ارکستر سمفونیک ساخت که بسیار نیز مورد توجه قرار گرفت. گفته می‌شود امین‌الله حسین روزی برای دیدن فیلمی به نام «خرابه‌های تخت جمشید» به سینما رفته بود. ناگهان وسط سالن سینما بلند می‌شد و فریاد می‌زند که من این خرابه‌ها را به صدا در می‌آورم که نتیجه‌ی این خواسته ساختن «خرابه‌های تخت جمشید» شد که بعدها با پیشنهاد ملکه فرح پهلوی نام «پرسپولیس» بر آن نهاد.

امین‌الله حسین در سمرقند (ازبکستان امروزی) از مادری ایرانی و پدری از مهاجران قفقاز به ایران دیده به جهان گشود. آن‌گونه که خودش می‌گوید خانواده‌اش در خانه به زبان فارسی سخن می‌گفتند و با شعر و ادبیات فارسی آشنایی داشتند. پدرش احمدحسین در تهران با نام‌خانوادگی «امیری» شناسنامه گرفته بود.امین‌الله حسین را می‌توان اولین آهنگ‌ساز ایرانی دانست که آثارش در رپرتوار ارکسترهای بین‌المللی قرار گرفته و به کرات به اجرا درآمده است. او در کودکی با خانواده‌ی خود به روسیه مهاجرت کرد و تحصیلات ابتدایی خود را تا سال ۱۹۱۷ که انقلاب اکتبر به پیروزی رسید در «پتروگراد» سپری کرد. پس از روی کارآمدن نظام سوسیالیستی، او روسیه را ترک کرد و برای تحصیل در رشته‌ی پزشکی به کشور آلمان رفت اما رشته‌ی پزشکی را به خاطر علاقه‌ای که به موسیقی داشت رها کرد و علی‌رغم میل پدرش در اشتوتگارت و برلین به آموختن ِ موسیقی پرداخت.از استادان او در برلین می‌توان به آرتور اشنابل و ویلهم کلاته اشاره کرد. پس از چهار سال حسین آلمان را نیز ترک کرد و برای تحصیل در کنسرواتور پاریس که بسیار معروف بود به فرانسه رفت.حسین در پاریس نزد اساتیدی چون نوئل گالن و پل ویدال و آلفرد کورتو به آموختن موسیقی پرداخت. امین‌الله حسین نخستین ایرانی‌ای است که از این کنسرواتور در رشته‌ی آهنگ‌سازی فارغ‌التحصیل شده است.حسین در نهایت در پاریس مستقر شد. اولین کار امین‌الله حسین موسیقی باله‌ای است که «به سوی روشنایی» نام دارد و آن را در سال ۱۹۳۵ میلادی نوشت و پس از سه سال در اپرای پاریس شاهد اجرای آن بود. حسین به ساختن قطعاتی با فضای شرقی و ایرانی علاقه‌ی بسیار داشت و تحت تاثیر همین فضا بود که او در سال ۱۳۲۵ خورشیدی سمفونی «تخت جمشید» را در قالب ارکستر سمفونیک ساخت که بسیار نیز مورد توجه قرار گرفت. گفته می‌شود امین‌الله حسین روزی برای دیدن فیلمی به نام «خرابه‌های تخت جمشید» به سینما رفته بود. ناگهان وسط سالن سینما بلند می‌شد و فریاد می‌زند که من این خرابه‌ها را به صدا در می‌آورم که نتیجه‌ی این خواسته ساختن «خرابه‌های تخت جمشید» شد.

از دیگر کارهای او که می‌شود رد پای علاقه‌مندی‌اش به فرهنگ و ادبیات ایران را دید می‌توان به راسپودی ایرانی و سمفونی رباعیات عمر خیام اشاره کرد که در سال ۱۳۳۰ در پاریس اجرا شد. از آثار دیگر امین‌الله حسین می‌توان به سمفونی شنهاد، نقاشی‌های باسمه‌ای ژاپنی، پروانه‌فروش، مینیاتورهای ایرانی شامل قطعات رقص ساقی، آواز شتربان، رقص قرقیزی، پیش از نبرد، شکوه عشق و مسخرگان اشاره کرد.
در کارهای امین‌الله حسین می‌توان تاثیرات موسیقی پیش‌رفته‌ی جمهوری آذربایجان را نیز دید. همه‌ی آثار حسین با اقبال عمومی و همین‌طور تحسین بزرگان موسیقی مواجه شد.
امین‌الله حسین صدای ساز درویش‌خان را شنیده بود و تار نیز می‌نواخت. منبع درآمد حسین از ساخت موسیقی فیلم بود. او در دهه‌ی ۱۹۷۰ از نظر مالی دچار مشکل می‌شود که کمک‌های مالی فرح دیبا به یاری‌اش می‌آید.

....امین‌الله حسین برای اجرای باله موسیقی شهرزاد در تالار رودکی برای اولین و آخرین بار به ایران می‌آید.
امین‌الله حسین در تاریخ هجدهم مردادماه ۱۳۶۲ خورشیدی در پاریس درگذشت.

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/André_Hossein

چند اثر از امین الله حسین را با شما سهیم می شویم.
@Tavaana_TavaanaTech
می‌دانید اولین کشته‌ی تصادف رانندگی در ایران چه کسی است؟ از اولین تصادف رانندگیِ منجر به کشته‌شدن در ایران ۹۰ سال می‌گذرد.
goo.gl/mmgKpi

نخستین تصادف رانندگی در تهران و در ایران پاییز سال ۱۳۰۵ هجری‌شمسی یعنی ۹۰ سال پیش اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار است که درشکه‌ی درویش‌خان، موسیقیدان بزرگ ایرانی، با اتومبیل مرسدس مظفرالدین شاه برخورد کرد!

درویش‌خان در دوم آذرماه در حالی که قصد داشت با درشکه‌ای دو اسبه از محفل موسیقی به خانه برود با خودرویی تصادف می‌کند و جان می‌دهد. در آن زمان خودرو به تازگی وارد کشور شده بود و تعداد آن در کشور به پنجاه عدد هم نمی‌رسید. درویش‌خان را اولین قربانی تصادف رانندگی در ایران دانسته‌اند. درویش‌خان هنگام مرگ ۵۴ سال سن داشت و پیکر او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.

درویش‌خان که نام اصلی‌اش غلام‌حسین درویش بود از هنرمندان سرشناس و استادان بنام موسیقی ایرانی در اواخر دوره‌ی قاجاریه بود.

او در سال ۱۲۵۱ شمسی در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حاج بشیر از تات‌های طالقان بود که در زیدشت ِ طالقان به دنیا آمد و مادرش از ترکمنان بود.

درویش‌خان دوران کودکی‌اش را در خانواده‌ی دولتشاهی گذراند. پدرش تا حدودی با موسیقی آشنایی داشت و سه‌تار می‌نواخت. درویش‌خان ده ساله بود که به شعبه‌ی موسیقی مدرسه‌ی نظام که به دارالفنون وابسته بود رفت که سرپرستی آن را موسیو لومر فرانسوی داشت و خود او آن را تاسیس کرده بود.

آلفرد ژان باتیست لومر، موسیقیدان نظامی فرانسوی بود که در سال ۱۲۴۷ شمسی و در زمان پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار به ایران آمد تا به دانشچویان موسیقی دارالفنون تعلیم موسیقی بدهد. او کسی بود که هارمونی را به موسیقی ایرانی معرفی کرد و قطعات زیادی با الهام از موسیقی ایرانی ساخت. علاوه‌ بر درویش‌خان بزرگانی چون ابراهیم آژنگ، موسیقیدان اواخر دوره‌ی قاجار و دوره‌ی پهلوی نیز از شاگردان او بود.

او نزد آقا حسینقلی ادامه‌ی فراگیری موسیقی را به پیش برد. آقا حسین‌قلی از نوازندگان سرشناس تار در اواخر دوران قاجار بود. آقاحسین‌قلی فرزند آقاعلی‌اکبر خان فراهانی قدیمی‌ترین نوازنده‌ی معروف تار دوره‌ی ناصرالدین‌شاه بود. آقا حسین‌قلی در یک سفر به فرانسه که تعدادی از نوازندگان و یک خواننده نیز برای پر کردن صفحه‌ی گرامافون او را هم‌راهی می‌کردند توانست تعدادی اثر ضبط کند.

درویش‌خان آن‌چنان در نوازندگی تار ماهر شد که پس از مرگ ناصرالدین‌شاه به دستگاه شعاع‌السلطنه پسر مظفرالدین‌شاه، والی فارس دعوت شد.
در سفر اولش به شیراز، درویش‌خان به اصرار شعاع‌السلطنه، با دختر مستشار نظام که در فارس اقامت داشت ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو دختر بود که یکی از آن‌ها در سن ۱۶ سالگی درگشذت و دختر دوم که «فخر» نام داشت تنها فرزند ِ درویش‌خان شد. دوریش‌خان نوعی آهنگ ضربی به نام پیش‌درآمد ساخت که تا سال‌ها پس از او رواج داشت.

درویش‌خان دستگاه موسیقی سنتی ایران را به هفت دستگاه بخش کرد و آهنگ‌های فراوانی ساخت که از میان آن‌ها ۲۲ آهنگ باقی مانده است. درویش‌خان از نخستین کسانی است که در ایران کلاس آموزش موسیقی بر پا کرد و شماری از نام‌داران موسیقی ایران شاگردان مستقیم او بوده‌اند. او به شاگردانی که دوره‌های درس او را می‌گذراندند نشانی به شکل تبرزین هدیه می‌داد که از جنس مس و نقره بود. شاگردانی که به دوره‌های عالی می‌رسیدند جنس این نشان به طلا تغییر می‌کرد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/jDWnuy

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
بازخوانی تصنیف «سپیده»- کاری از گروه «شیدا» http://bit.ly/2hYl1eE آهنگ‌ساز و سرپرست گروه: محمدرضا لطفی خواننده: محمد معتمدی https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زادروز هنرمندی هنرشناس

محمدرضا لطفی نوازنده‌ی نام‌آشنای تار و سه تار و موسیقیدان ایرانی در ۱۷ دی‌ماه ۱۳۲۵ در شهر گرگان دیده به جهان گشود. لطفی تحصیلات موسیقی را در هنرستان موسیقی در محضر اساتیدی چون علی‌اکبر شهنازی و حبیب‌الله شهبازی فرا گرفت و پس از آن وارد دانش‌کده موسیقی شد و در مکتب بزرگانی مانند نورعلی برومند، عبدالله دوامی و سعید هرمزی به فراگیری موسیقی پرداخت. لطفی تنها ۱۸ سال سن داشت که جایزه اول موسیقی‌دانان جوان ایران را از آن ِ خود کرد. او در سال ۱۳۵۳ به عضویت گروه علمی دانش‌کده موسیقی درآمد و حدود یک سال و نیم مدیر گروه موسیقی دانش‌کده‌ی موسیقی هنرهای زیبای تهران بود و پس از کناره‌گیری از این سمت و در سال ۱۳۵۳ گروه «شیدا» را راه‌اندازی کرد. البته پایه‌های تاسیس شیدا به سال ۱۳۵۱ بازمی‌گردد اما آغاز فعالیت رسمی این گروه ۱۳۵۳ بود که با هم‌کاری هوشنگ ابتهاج و در رادیو ایران آغاز شد و اولین برنامه‌ای که از این گروه در رادیو پخش شد بازسازی پیش‌درآمد ابوعطا از درویش‌خان و تصنیف شیدا بود.

استاد محمدرضا شجریان اما پس از درگذشت محمدرضا لطفی از این هنرمند به عنوان یار بی‌همتا یاد می‌کند و می‌گوید: «تمام زندگی لطفی موسیقی و ردیف‌های به جا مانده از میراث‌داران موسیقی کهن ایران بود و دستی توانا در نواختن داشت و فکری کاملا سنتی در اصالت تاریخی آهنگ و نغمه.» محمدرضا شجریان در پیامی به مناسبت درگذشت لطفی می‌گوید: «هم‌واره دلسوز طبقه‌ی کارآمد کم‌درآمد بود. حیف و صد حیف که زود درگذشت و ما را سوگوار کرد.» محمود دولت‌آبادی نویسنده‌ی مشهور ایرانی در رثای لطفی و در تشییع مراسم جنازه‌ی لطفی گفت:

«من قلندری را همواره در وجود او دیدم که برای نو کردن دوستی ها تلاش های زیادی کرد. لطفی دیرهنگام به کشور بازگشت، اما به رغم برخوردن هنجارها و دریافتن نابهنجاری هایی که کم نبود، او آمد و سرانجام وظیفه نهایی خود را انجام داد، وظایفی که با آموزش دانشجویان نگران هنرنمایی آنها بودیم، آغاز شد و تا آخرین لحظات زندگانی او ادامه پیدا کرد. تلاش لطفی برای آموزش موسیقی، تلاشی فراموش نشدنی است، گرچه او به سلامت خود زیاد اهمیت نمی داد و آن را رعایت نمی کرد، اما شاید این یک راهی از قلندری او بود که می خواست به این شکل باشد. قلندری که آزادگی اصلی ترین مولفه آن بود.»
goo.gl/XEbWg2

درباره‌ی محمدرضا لطفی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2j9NVpQ

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
" پاییزی " ترانه سرا : ایرج جنتی عطایی ملودی از : بابک بیات تنظیم؛ ارکستراسیون و رهبر ارکستر: مرتضی حنانه خواننده : بانو پری زنگنه ۲۴مهر سالگرد درگذشت مرتضی حنانه آهنگساز و موسیقیدان بزرگ ایران بود
سالگرد درگذشت مرتضا حنانه، موسیقیدان و آهنگ‌ساز ایرانی
goo.gl/szCKW7
مرتضی حنانه یازدهم اسفندماه ۱۳۰۱ در تهران دیده به جهان گشود. او پس از پایان دوران ابتدایی و به اصرار پدر در هنرستان موسیقی به تحصیل پرداخت.

در سال ۱۳۳۲ و در جشن هزاره‌ی بوعلی سینا حنانه موفق شد آثار خود را در حضور شرق‌شناسانی که برای شرکت در این جشن به ایران آمده بودند با هم‌سرایی و ارکستر سمفونیک اجرا کند که این اجرا موجب شد که آقای چرولی سفیر وقت ایتالیا، بورس هنری کشور خود را در اختیار حنانه قرار دهد و حنانه برای تکمیل تحصیلات و تحقیقات خود در حوزه‌ی موسیقی به ایتالیا برود. او در مرکز عالی موسیقی واتیکان به تحصیل پرداخت و هم‌چنین در زمینه‌ی موسیقی مذهبی مقدس ایتالیا تحقیق بسیار کرد. در همین زمان بود که موسیقی فیلم «عروس دجله» به کارگردانی نصرت‌الله محتشم را ساخت. در هنگام تحصیل در رم به همراه حسین سرشار و پروین زرین‌پور به کار دوبله فیلم‌های ایتالیایی به زبان فراسی پرداخت. حنانه پس از پایان تحصیلات در سال ۱۳۴۰ به ایران بازگشت.

حنانه در سال ۱۳۴۵ از طرف رادیوی ایران و با دعوت یونسکو به «تریبون انترناسیونال آهنگ‌سازان رادیو و تلویزیون» رفت و در آنجا قطعاتی از ساخته‌های خود را اجرا کرد که از رادیوی ایرلند و سوئیس پخش شد.
او در دوران فعالیت هنری خود آهنگ‌های بسیاری برای فیلم ساخت. او هم‌چنین آثار و تالیفات بسیاری از خود بر جا گذاشت.

مرتضا حنانه روز سه‌شنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۶۸ درگذشت.

@Tavaana_TavaanaTech
دیروز زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی بود

https://bit.ly/2G1QHcy

خدیجه مرتضایی، ملقب به اشراف‌السادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته می‌شود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانواده‌ای اهل هنر دیده به جهان گشود.

#مرضیه هیچ‌گاه گمان نداشت که بخواهد آوازه‌خوان بشود و تصورش این بود که به رشته‌های دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازه‌خوانی کشاند. مرضیه می‌گوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من می‌آموخت احساس می‌کردم خودم را پیدا می‌کنم.»

پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازنده‌ی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر می‌گوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران می‌گوید: «در زمانی که خانواده‌های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم می‌فرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه‌ای می‌داشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید می‌کردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی می‌دانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»

او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرت‌های مختلفی برگزار کرد و هم‌واره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشه‌ی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار می‌نواخت. احمد احرار روزنامه‌نگار در مورد مرضیه می‌گوید: «مرضیه، زندگی‌اش، عشق‌اش، همه‌ چیزش هنرش و خوانندگی‌اش بود. او مانند طوطی‌ای که دهان‌اش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.

بیش‌تر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk

@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
ترانه نوروز آمد با صدای زنده یاد مرضیه مرضیه؛ هنرمندی به یاد ماندنی https://goo.gl/mSZ7xa https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
امروز زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی است

خدیجه مرتضایی، ملقب به اشراف‌السادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته می‌شود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانواده‌ای اهل هنر دیده به جهان گشود.

#مرضیه هیچ‌گاه گمان نداشت که بخواهد آوازه‌خوان بشود و تصورش این بود که به رشته‌های دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازه‌خوانی کشاند. مرضیه می‌گوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من می‌آموخت احساس می‌کردم خودم را پیدا می‌کنم.»

پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازنده‌ی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر می‌گوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران می‌گوید: «در زمانی که خانواده‌های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم می‌فرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه‌ای می‌داشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید می‌کردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی می‌دانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»

او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرت‌های مختلفی برگزار کرد و هم‌واره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشه‌ی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار می‌نواخت. احمد احرار روزنامه‌نگار در مورد مرضیه می‌گوید: «مرضیه، زندگی‌اش، عشق‌اش، همه‌ چیزش هنرش و خوانندگی‌اش بود. او مانند طوطی‌ای که دهان‌اش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.

بیش‌تر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گیتی پاشایی، هنرمندی هنرشناس

گیتی پاشایی، خواننده، آهنگ‌ساز و بازی‌گر ایرانی در ۲۳ خردادماه ۱۳۱۹ در تهران دیده به جهان گشود....

اواخر دهه‌ی چهل شمسی بود که گیتی با خوانندگی در رادیو و تلویزیون رسما وارد عالم خوانندگی شد. ترانه‌‌هایی مانند «دل بلهوس»، «گل مریم»، «شب من شب تو» و «یه دل دارم» از ترانه‌های آن دوره‌ی گیتی پاشایی محسوب می‌شود. پاشایی در سال ۱۳۵۴ به نوعی مشی عارفانه و تصوف گرایش پیدا کرد که در برخی از ترانه‌های این دوره‌ی پاشایی نیز می‌توان رد پایی از آن گرفت..

او ترانه‌‌های ماندگاری نیز اجرا کرد که اشعار آن از شاعران بنامی چون مهدی اخوان ثالت، احمدرضا احمدی و محمدعلی سپانلو بود. آهنگ‌سازی این ترانه‌ها را نیز خود بر عهده داشت. گیتی پاشایی در سال ۱۳۵۶ در فیلم «سفر سنگ» نیز که هم‌سرش مسعود کیمیایی کارگردانی آن را بر عهده داشت به ایفای نقش پرداخت.

ویدئو در یوتیوب:
http://bit.ly/307G6r8

فرمت نوشتاری:
http://bit.ly/307FH86

#گیتی_پاشایی #هنرمند #آهنگساز #موسیقیدان #بازیگر #مسعود_کیمیایی #موسیقی #موسیقی_فیلم #توانا #آموزشکده_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز ِ موتسارت، نابغه‌ی موسیقی اعصار

بسیاری از موسیقی‌دانان و کارشناسان این حوزه، موتسارت را خلاق‌ترین آهنگ‌ساز تاریخ موسیقی جهان دانسته‌اند. موتسارت تنها در دو سال پایانی ِ عمرش ده شاه‌کار برجسته و جهانی خلق کرده است.

شهرت موتسارت و برجستگی کارش تا به آن حد است که وقتی بخواهند از فرد دیگری که به یک حوزه‌ی فعالیت دیگری تعلق دارد و در آن حوزه موفق است لقبی بدهند او را موتسارت آن کار لقب می‌دهند. برای مثال دیگه مارادونا را موتسارت عالم فوتبال لقب داده‌اند و یا ویسلاوا شیمبورسکا را موتسارت شعر معاصر جهان نامیده‌اند. این شهرت موتسارت زمانی حیرت‌انگیزتر می‌شود که بدانیم موتسارت تنها ۳۵ سال عمر کرد و در این عمر کوتاه بیش از ششصد قطعه‌ی موسیقی آفرید.

«ولفگانگ آمادئوس موتسارت»، آهنگ‌ساز اتریشی در بیست‌وهفتم ژانویه سال ۱۷۵۶در شهر زالتسبورگ در کشور اتریش دیده به جهان گشود. این شهر چهارمین شهر بزرگ اتریش و مرکز ایالت زالتسبورگ در غرب اتریش است. این شهر یکی از مراکز هنری مهم و مرکز موسیقی اروپا بوده است. ولفگانگ از پدری به نام لئوپلد موتسارت و مادری به نام ماریا موتسارت به دنیا آمد. پدر موتسارت خود #موسیقیدان و آموزگار فرزند نیز بوده است. ولفگانگ از همان کودکی خوش درخشید و نبوغش به چشم آمد آنچنان‌که پدر کار خود رها کرد و همه‌ی زندگی را وقف آموزش فرزند کرد و چنین شد که ولفگانگ پیش از رسیدن به سن دوازده‌سالگی «موتسارت» شده بود و در نوازندگی پیانو، ویولن و ارگ نوازنده‌ای چیره‌دست بود. موتسارت آهنگ‌سازی را در سن پنج‌سالگی آغاز کرد.

او از سنین بسیار کم شروع به سفر کرد. موتسارت در سال ۱۷۶۳ کنسرتی در قصر شاه بایرن از ایالات شانزده‌گانه آلمان که پایتخت آن مونیخ است و هم‌چنین امپراتور اتریش در وین اجرا کرد. موتسارت در این دوره سه سال در سفر بود و به هم‌راهی پدرش به قصرهای مونیخ، مانهایم، پاریس،لندن و لاهه رفت. پس از این سفرها او به شهر زادگاهش بازگشت و یک سال در آنجا ماند و این‌بار به ایتالیا سفر کرد. آن‌چه در این سفرها جالب بود این بود که موتسارت آهنگ دوازده‌دقیقه‌ای میزره (Missere) ساخته‌ی گرگوریو آلِگری را در واتیکان شنید و پس از یک بار شنیدن این آهنگ تمامی آن را نوشت و پس از بازگشت به زالتسبورگ اولین کپی غیرقانونی این آهنگ زیبا را منتشر کرد. در تابستان ۱۷۷۳ موتسارت چندین بار به وین رفت تا شغلی بیابد. او در این مسیر یک رشته کوارتت و چند سمفونی نوشت. این سمفونی‌ها شامل دو قطعه سمفونی از معروف‌ترین سمفونی‌های او، #سمفونی شماره ۲۵ در سُل مینور و سمفونی شماره ۲۹ در لا و بخشی از اپرایش به نام «باغبان قلابی» (La Finta Giardinera) بود.

موتسارت در سال‌های ۱۷۷۴ تا ۱۷۷ در زالتسبورگ به عنوان رهبر #ارکستر اسقف به کار مشغول شد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/zC7em5

#موتسارت
#موسیقی

@Tavaana_TavaanaTech